نوشته شده توسط: الهه ناز
هر وقت به اوج ناامیدی رسیدی، نزدیکترین روزنامهای که روی زمین افتاده بردار و این بار خیلی عمیقتر از هر بار به صفحه تسلیتها نگاهی بینداز!
صاحبان این چهرهها همه کسانی بودند که یک روز حسابی به سر و صورتشان رسیدهاند و بهترین لباسهایشان را پوشیدند و برای گرفتن چند قطعه عکس 4×3 به معروفترین آتلیههای عکاسی رفتند...
رفتند تا اعلام کنند وجودشان را در پای انواع تصدیقها، کارتها، گواهیها و گزینشها، تا سندی برای اعلام وجود داشته باشند...
اما در آن لحظه که دوربین عکاسی روی چهرههای ژست گرفته آنها فلاش زده، کجا فکر میکردند که همین عکس، البته مُزَین به یک نوار سیاه رنگ، اعلام آخرین حضور آنها بر صفحه زندههاست...
اما تو زندهای، من زندهام، ما زندهایم، هنوز هم دمای بدن ما 37درجه است.
هنوز هم قلب ما میتپد.
هنوز هم این مهلت را داریم که بخندیم و تا گرفتن آخرین عکس، شاید هنوز هم ما فرصت داریم.
زندگی کن،از زندگی لذت ببر
گاه? با?د نَبخش?د کس? را که بارها او را بخش?د? و نفهم?د،
تا ا?ن بار در آرزو? بخشش تو باشد!
گاه? نبا?د صبر کرد با?د رها کرد و رفت تا بدانند که اگر ماندی رفتن را بلد بوده ای!!
گاه? بر سر کارها?? که برا? د?گران انجام می ده? با?د منت گذاشت تا آنرا کم اهم?ت ندانند!!
گاه? با?د بد بود برا? کس? که فرق خوب بودنت را نم? داند!!
و گاه? با?د به آدمها از دست دادن را متذکر شد!
آدمها هم?شه نم? مانند ?کجا در را باز می کنند و برا? هم?شه م? روند......
از گرهها? ب? شمار زندگ? گله نم?کنم،
در اول?ن لحظها? که بدن?ا آمدم،
گِرِهی به نافم زدند، که معنا?
گره را بفهمم!
همان لحظه دانستم که هم?شه گره معنا? بد? ندارد...
شا?د حکمت? در ا?ن گرههاست!
با خوشب?ن? و صبر، هر گره را با رنگ? ز?با کنار گره بعد? م?گذارم و خدا را شکر م? کنم که توانا?? مقابله با آنچه سرنوشت برا?م رقم زده دارم...
شا?د روز? برسد که با ا?ن همه گره فرش? ز?با ببافم...
فرش? که خالق هست? نقشه اش را کش?ده و مرا برا? بافتنش برگز?ده...
چرا که استعداد و توانا?? ?زم را در من د?ده و من هر لحظه
شکرگزارم...
فاصله ات را با آدمها حفظ کن...
برای شناختن آدمها اینقدر عجله نداشته باش
روزگار ، ذات تک تک آدمها را به تو نشان می دهد
و تو میرنجی از خودت
و قضاوتهای عجولانه ی زود هنگامت...
یک روز به آدمها نگاه میکنی
و میبینی آنهایی که فکر می کردی بد هستند ،
برایت بزرگترین کارها را کرده اند و آنها که دوستشان داشتی
و فکر می کردی همیشه دستت را برای بلند شدنت از زمین می گیرند
زمینت زده اند آنقدر محکم که صدای خورد شدن استخوانهایت را
با تمام وجود شنیده ای...
آدمها را قضاوت نکن
روزگار بهترین قاضی است
ذهنت را از خوبی و بدی آدمها پر نکن
به حرفهای قشنگشان دل نبند
و از حرفهای نازیبایشان نرنج .
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته