نوشته شده توسط: الهه ناز
متن آموزنده درباره زندگی
شما خسته اید زیرا که باید امور را آنگونه که به شما میگویند انجام دهید
بایست براساس برنامه تعیین شده عمل کنید
میبایست تابع عقاید دیگران باشید
اینها همه سنگ بنای خستگی است
کل بشریت خسته است
چون انسانی که باید راز باشد حسابگر شده
انسانی که باید شاعر باشد
تاجر است
سیاست مدار است
هرکس نوع دیگری است
کسی درجایگاه خودش نیست
هیچکس خودش نیست.
شما از خودتان هم خسته اید، چون باخودتان هم خالص و روراست نیستید.
خودتان را احترام نکرده اید.
اگر به دنبال سرخوشی و آرامش هستید کاری را انجام دهید که از آن لذت میبرید و مورد علاقه تان است و به نظر دیگران و قضاوتهایشان هرگز و به هیچ عنوان اهمیت ندهید.
اول باید با خود دوستی کرد
اما به ندرت می توان کسی را یافت که با خودش دوست باشد.
ما در واقع دشمن خود هستیم
در حالیکه بیهوده امید داریم با شخص دیگری دوست باشیم
به ما آموخته اند که خودمان را سرزنش و محکوم کنیم.
عشق به خود یک گناه تلقی می شود
در حالیکه اینطور نیست.
عشق به خود پایه و بنیاد سایر عشق هاست
فقط با عشق به خویشتن است که عشق نوع دوستانه امکانپذیر می شود
از آنجاییکه عشق به خویشتن محکوم شده است
سایر عشق ها هم ناپدید شده اند
و این شیوه زیرکانه ای برای نابود کردن عشق بوده است
مثل آن است که به درخت بگویید:
از زمین تغذیه نکن
چون این کار گناه است
از ماه، خورشید و ستارگان تغذیه نکن
چون این کار خودخواهانه است
در عوض نوع دوست باش و به سایر درختها خدمت کن
درخت خسته میشود
و درخت خسته میوه اش افسردگی است او نیازمند یک تعامل است تعامل با آب و باد و خورشید
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته