نوشته شده توسط: الهه ناز
عظمت همواره در جستجوی چشمی است که او را ببینند
و خوبی همواره در انتظار خردی است که او را بشناسد
و زیبایی همواره تشنه دلی است که به او عشق بورزد
و جبروت نیازمند اراده ای که در برابرش به دلخواه رام گردد
و غرور در آرزوی عصیان مغروری که بشکندش و سیراش کند
و خدا عظیم بود و خوب و زیبا و پر جبروت و مغرور
اما کسی نداشت
خدا آفریدگار بود
و چگونه می توانست نیافریند ؟
و خدا مهربان بود .
و چگونه می توانست مهر نورزد ؟
دکتر علی شریعتی
نوشته شده توسط: الهه ناز
آخرالزمان
روزگاری
بر دنیا سپری شده که دیباچه زندگی دنیایی به شمار میآید و زمانی نیز
خواهد گذشت که پایان این کتاب خواهد بود. برگههای پایانی کتاب زندگی
انسان در زمین «آخِرُالزّمان» خوانده میشود. «آخِرُالزّمان» اصطلاحیاست
که در فرهنگ اغلب ادیان بزرگ بهچشم میخورد و در ادیان ابراهیمی، از
برجستگی و اهمیت ویژهای برخوردار است. این اصطلاح معمولاً به روزگار
پایانی دنیا و رویدادهاییگفته میشودکه ممکن است در این بخش از زندگی
دنیوی به وقوع پیوندد. ادیان بزرگ در باره آن پیشگوییهایی کردهاند، برای
مثال در «انجیل» آمده است: «... و این را بدان که اوقات صعب در زمان آخر
خواهد رسید، زیرا که خواهند بود مردم خود دوست و زرپرست و مغرور و متکبّر
و کفرگو و نافرمان والدین و حقناشناس و بیدین، و بی الفت و بی وفا و خبث
کننده و بیپرهیز و بیحلم و با خوبان بیاعتنا، و خائن و کم حوصله و عبوس
کننده و عیش را بر خدا ترجیح میدهند».(کتاب مقدس، ترجمه فاضل خان همدانی).
قرآن
مجید در آیات فراوان به دوران «آخِرُالزّمان» اشاره کرده(سوره
واقعه،حجر،اعراف)و در معارف ارزشمند اسلامی، این اصطلاح در دو معنای کلی
به کار رفته است:
1.
مدت زمانی طولانی که با ولادت پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله آغاز و با
شروع رستاخیز بزرگ پایان مییابد. از این رو آن پیامبر الهی را پیامبر
آخِرُالزّمان نیز نامیدهاند.(شیخ صدوق،کمال الدین،ج1).
2.
مدت زمانی که با ولادت واپسین جانشین پیامبر اسلامصلی الله علیه وآله
حضرت مهدیعلیه السلام مقارن شده و زمان غیبت و ظهور را در برگفته، با
شروع قیامت به انجام میرسد.
روایات معصومینعلیهم السلام نشان میدهد:
یکم. با سپری شدن این دوران، بساط زندگی دنیوی برچیده و مرحلهای جدید در نظام آفرینش آغاز میشود.
دوم.
آخِرُالزّمان خود به دو مرحله کاملاً متفاوت تقسیم میشود: دوران نخست که
در آن انسان به مراحل پایانی انحطاط اخلاقی میرسد. فساد اخلاقی و ستم همه
جوامع بشری را فرا میگیرد و واپسین امیدهای بشری به ناامیدی میگراید.
دوران بعد، عصر تحقّق وعدههای الهی به پیامبران و اولیای خدا است وبا
قیام مصلح جهانیآغاز میشود.
کلیات
عقاید مربوط به «آخِرُالزّمان» تقریباً از سوی همه فرقههای بزرگ اسلامی
پذیرفته شده است؛ ولی در خصوص وابستگی این تحولات به ظهور مهدی موعودعلیه
السلام و نیز هویت او اختلاف نظر وجود دارد. شیعیان دوازده امامی، حضرت
مهدیعلیه السلام و حکومت جهانی او را حسن ختام حیات بشر در کره زمین و او
را همان موعود امتها میدانند. در نظر آنان، با ظهور حضرت مهدیعلیه
السلام، برخی از ائمه و نیکان و صالحان و نیز بدان و تبهکاران تحت عنوان
«رجعت» به دنیا باز میگردند وزندگی دنیاییپایان مییابد.
با
گلگشتی در کلمات نورانی معصومانعلیهم السلام، میتوان واژههایی را که
بیانگر پیوند مهدویّت و آخِرُالزّمان است، یافت. این واژهها عبارت است از:
1 . «آخِرُالزَّمان» (پایان زمان)
پیامبرصلی
الله علیه وآله بهحضرت علیعلیه السلام فرمود: «اَلا اُبَشِّرُکَ اَلا
اُخْبِرُکَ یا عَلِیُّ فَقالَ: بَلی یا رَسُولَاللَّهِ فَقالَ کانَ
جَبْرَئیلُ عِندی آنِفاً وَاَخْبَرَنی اَنَّ القائِمَ الَّذِی یَخْرُجُ
فِی آخِرِالزَّمانِ فَیَمْلَأُ الاَرْضَ عَدْلاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً
وَجَوراً مِنْ ذُرّیَّتِکَ مِنْ وُلْدِالحُسَیْنِ».(ابن ابی زینب نعمانی،الغیبه،ص357).
«آیا
تو را بشارت ندهم؟ آیا تو را خبر ندهم؟ عرض کرد: بله، یا رسول اللّه! آن
حضرت فرمود: هم اینک جبرئیل نزد من بود و مرا خبر داد قائمی که در
آخِرُالزّمان ظهور میکند و زمین را پر از عدل و داد میسازد - همان گونه
که از ظلم و جور آکنده شده - از نسل تو و از فرزندان حسینعلیه السلام
است».
2 . «لا تَذهَبُ الدُّنیا» (دنیا به پایان نمیرسد)
این
تعبیر بیانگر حتمی بودن تحقّق حوادثی است که پس از آن ذکر میشود.
عبداللّه بن مسعود میگوید: رسول گرامی اسلامصلی الله علیه وآله فرمود:
«لا تَذهَبُ الدُّنیا حَتّی یَلِیَ اُمَّتِی رَجُلٌ مِنْ اَهلِ بَیْتِی
یُقالُ لَهُ المَهْدِیُّ»(شیخ طوسی کتاب الغیبه) «دنیا به پایان نمیرسد؛ مگر اینکه امت مرا مردی رهبری کند که از اهل بیت من است و به او مهدی گفته میشود».
و روشن است دنیا به پایان نمیرسد مگر اینکه بخش پایانیاش (آخِرُالزّمان) را پشت سرگذارد.
3 . «لا تَقُومُ السّاعَة» (قیامت برپا نمیشود)
پیامبر گرامی اسلامصلی الله علیه وآله فرمود:
«لا
تَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّی یَقُومَ قائِمٌ لِلحَقِّ مِنَّا وَذلِکَ حِینَ
یَأذَنُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ وَمَنْ تَبِعَهُ نَجا وَمَنْ تَخَلَّفَ
عَنْهُ هَلَکَ...»(شیخ صدوق،عیون اخبار رضا(ع)).«قیامت
بر پا نمیشود تا اینکه قیام کنندهای به حق از خاندان ما قیام کند و این
هنگامی است که خداوند به او اجازه فرماید و هر کس از او پیروی کند، نجات
مییابد و هر کس از او سرپیچد، هلاک خواهد شد».
4 . «لاتَنقَضِی الاَیَّامُ» (روزها منقضی نگردد)
رسول
خداصلی الله علیه وآله فرمود: «وَلا تَنْقَضِی الاَیَّامُ حَتّی یَمْلِکُ
رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَیْتِی یُواطِیءُ اِسمُهُ اِسْمی»(طبری،آملی،بشاره المصطفی لشیعه المرتضی).«روزها منقضی نگردد تا اینکه مردی از اهلبیت من بر زمین حکومت کند که همنام من است».
5 . «لَوْ لَمْ یَبقَ مِنَ الدُّنیا اِلاّ یَومٌ واحِدٌ» (اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند)
امیرمؤمنانعلیه
السلام بر بالای منبر در شهر کوفه چنین فرمود: «لَو لَمْ یَبْقَ مِنَ
الدُّنیا اِلاَّ یَوْمٌ واحِدٌ لَطَوَّلَ اللّهُ ذلک الیَومَ حَتی
یَبْعَثَاللّهُ رَجُلاً مِنّی»(ابن شهر آشوب،المناقب)«اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند، خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد تا اینکه مردی از خاندانم بر انگیخته شود».
6 . «عِندَ اِنقِطاعٍ مِنَ الزَّمانِ» (در بخش پایانی زمان)
پیامبر
اکرمصلی الله علیه وآله فرمود: «یکُونُ عِنْدَ اِنقِطَاعٍ مِنَ الزَّمانِ
وَظُهُورِ الفِتَنِ رَجُلٌ یُقالُ لَهُ المهدی عَطاؤهُ هَنیِئاً»(اربلی،کشف الغمه،ج3).«هنگام پایان زمان وآشکار شدن فتنهها، مردی هست کهبهاو مهدیگفتهمیشود و بخشش بسیار دارد».
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
فضیلت نماز عید قربان در قرآن
در قرآن و متون روایی مأثور، آیات و احادیثی پیرامون فضیلت برپای داشتن فریضه نماز عیدین، وجود دارد که در ذیل به اختصار اشاره خواهد شد:
الف) آیات قرآن:
1.«قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی»[1]
به یقین کسی که پاکی جست (وخود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند در روایت چنین تفسیر شده است «و ذکر اسم ربه فصلی»؛ «قال صلوة الفطر و الاضحی» که مراد از صلوة نماز عید قربان و عید فطر است.[2]
2. فصل لربک وانحر:[3] پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. در این آیه امر شدهاست به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز عید قربان است.[4] آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را می رساند متضمن فضائل آنها نیزرمی باشد چرا که آیه اول میگوید رستگاری از ان کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود و در آیه دوم با توجه به اینکه مراد از کوثر فاطمه زهراء ـ سلام الله علیه ـ میباشد، به شکرانه این نعمت عظیم بهترین تشکر از خدا این است که نماز عید و قربانی انجام شود. (و یا نماز گذارد و هنگام نماز برای تکبیر دستها را بالا بیاورد.)[5]
ب) روایات: روایات این بخش در دو قسمت بیان می شود.
بخش اول: ضرورت و لزوم نماز عیدین
1. نماز عید فرض و واجب است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «صلوة العیدین فریضه»[6]
2. علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لا تجسوا النساء عن الخروج فی العیدین فهو علیهن واجب»[7] زنها را از رفتن در نماز عیدین منع نکنید چرا که نماز عید بر آنها لازم (و ثابت) است.
منتهی روایات بسیاری آورده شده است که لزوم نماز عیدین را مشروط به وجود امام معصوم ـ علیه السّلام ـ نموده است از جمله امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لا صلوة یوم الفطر و الضحی الا مع امام»[8] نماز عید فطر وعید قربان بدون وجود امام (معصوم) لازم نیست.
بخش دوم: فضیلت نماز و روز عیدین
1. روز گرفتن جائزه: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اغدوا الی جوائزکم... ثم قال هو یوم الجوائز» ای مؤمنان صبح عید بدنبال گرفتن جوائز خود باشید، ای جابر جوائز الهی مانند جوائز شاهان نیست، آنگاه فرمود روز عید روز گرفتن جائزه است.[9] در روایت دیگر فرمود: «الیوم الذی یثاب فیه المحسنون» روزی که خوبان در آن روز پاداش و ثواب دریافت میکنند.[10]
2. روز اجتماع مسلمین: امام هشتم ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر عید قرار داده شده تا مردم در آن روز گرد هم آمده، نعمتهای خدا را ستایش گویند، آن روز، روز عید، دادن زکات، روز تضرع و زاری و روزی است که خوردن و نوشیدن حلال است.[11]
3. همچون روز قیامت: علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر روزی است که به نیکان ثواب داده میشوند و بدان زیانکار میشوند، آن روز شبیهترین روز به روزقیامت شما است پس هنگام خروج از منزل به سوی مصلی به یاد آن لحظه باشید که از قبرها به سوی پروردگار خروج میکنید و در لحظه ایستادن به نماز در مصلی به یاد آن وقتی باشید که در پیشگاه الهی قرار میگیرید و در لحظه برگشت بسوی خانهها به یاد برگشتن بسوی بهشت یا جهنم باشید.[12]
4. بخشیدن گناهان: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:«هنگامی که به سوی نماز عید خارج شدید، خداوند براین مسئله اگاهی دارد و میفرماید: (عبادی لی صمتم و لی صلیتم عودوا مغفورا لکم)»[13]
5. روز عطای فراوان و بخشش بزرگ: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این رابطه فرمود: «ان الملائکة یقومون یوم العید علی افواه السکه و یقولون اغدوا الی رب کریم یعطی الجزیل و یغفر العظیم.»[14]
فرمود: ملائکه روز عید بر لبان انسانهای ساکت قرار گرفته و یا در مسیر مردم ایستاده میگویند بر پروردگار کریم صبحگاه وارد شوید که عطای فراوان و بخشش زیاد دارد. ادامه مطلب...
نوشته شده توسط: الهه ناز
صبر در قرآن مجید بیش از هفتاد بار تکرار شده، در حالی که هیچ یک از فضایل انسانی به این اندازه مورد تأکید قرار نگرفته، و این حاکی از اهمیت صبر است. در این باره روایات زیادی نیز از معصومان نقل شده که در برخی از کتب، به نُهصد حدیث رسیده است.
در اهمّیت صبر و مقام صابران همین بس که قرآن مجید اجر آن را بی حساب می داند: "انّما یوفی الصابرون أجرهم بغیر حساب؛ صابران اجر و پاداش خود را بی حساب دریافت می دارند".(1)
امام سجاد(ع) می فرماید: "هنگامی که قیامت برپا می شود، ندا دهندهای ندا می دهد که اهل صبر به پا خیزند. گروهی بر می خیزند، به آنها گفته می شود: سوی بهشت بروید.
در این حال، فرشتگان به استقبال آنها می آیند و می گویند: کجا می روید؟
می گویند: سوی بهشت. فرشتگان می گویند: قبل از حساب؟ می گویند: آری.
می گویند: شما کیستید؟ می گویند ما صابرانیم. می گویند: صبر شما چه چیز بوده است؟ می گویند: ما در راه طاعت خدا و پرهیز از گناهان و در برابر بلا صبر و شکیبایی کردیم. اینجا است که فرشتگان می گویند: داخل بهشت شوید. چه عالی است پاداش عاملان!".(2)
قرآن مجید کلید ورود بهشت را صبر می داند: "فرشتگان بر در بهشت به استقبال می آیند و به آنها میگویند: سلام بر شما، به خاطر صبر و استقامتتان! چه نیکو است سرانجام آن سرای جاویدان".(3)
امام صادق(ع) فرمود: "کسی که در بلاها و دشتواریها صبر کند، خداوند پاداش هزار شهید برای او منظور می دارد".(4)
روایات زیادی در این باره نقل شده است که برای مطالعه بیشتر کتاب اصول کافی را معرفی می کنیم.
پی نوشتها:
1. زمر (39) آیه 10.
2. تفسیر قرطبی، ج 5، ص 4532.
3. رعد (13) آیه 24.
4. سفینة البحار ج 2، ص 5.
نوشته شده توسط: الهه ناز
از ماجرای ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه(علیهماالسلام) نکات بسیار جالبی را میآموزیم که اگر خواهان سعادت و پیروی راستین اسلام هستیم، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، و دوم آن که ساده زیستی در تمام شوون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد، وگرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ذهنهای کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها میافتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگینتر میشود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را میگیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی میکشاند، و بر فساد و نابسامانیهای روانی و مشکلات اخلاقی میافزاید.
درسهایی که از ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا(علیهماالسلام) میگیریم از این قرار است:
1. کفو و همتا بودن یکی از اصول اساسی و رازهای موفقیت ازدواج، کفو و همتا بودن دختر و پسر با هم است، زیرا تنها در صورت همتا و همشأن بودن دو زوج است که درک متقابل آنان از یکدیگر امکانپذیر است. برخی تصور میکنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سویی آرمانها، خواستها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهیهای علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگیهای اخلاقی و فرهنگی است.
اگر مسئله همتایی نبود، بدون تردید دختران زیبایی در مدینه بودند که از ازدواج با حضرت علی (علیهالسلام) خرسند میشدند. اما او حتی از آنان خواستگاری هم نکرد و برای حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نیز خواستگاران فراوانی بودند اما حضرت فاطمه(علیهاالسلام) و پیامبر(صلی الله علیه و آله) به این وصلتها راضی نشدند. تنها حضرت فاطمه(علیهاالسلام) و روح والای او بود که زیباییها و شکوه معنوی حضرت علی (علیهالسلام) را درک میکرد. در این مورد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند: اگر خدا علی را نمیآفرید برای فاطمه کفو و همتایی وجود نداشت. (1)
برخی تصور میکنند کفویت تنها به شرائط ظاهری از قبیل مسائل نژادی و یا وضعیت مادی و رفاهی بستگی دارد. در صورتی که چنین نیست، بلکه همتایی و هم سویی آرمانها، خواستها و تمایلات روحی و روانی افراد، میزان آگاهیهای علمی و دینی و میزان تعهد عملی به مکتب و مذهب، و ارزش نهادن به ویژگیهای اخلاقی و فرهنگی است.
2. خواستگاری بدون واسطه خواستگاری بدون هیچ تشریفات و حضور واسطه انجام شد و حضرت علی(علیهالسلام) شخصاً به خواستگاری حضرت فاطمه(علیهاالسلام) از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) اقدام نمود
3. شرط اول: رضایت دختر پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله) بدون رضایت دخترش حضرت فاطمه(علیهاالسلام) به خواستگار پاسخ مثبت نداد.
4. قناعت در تهیه جهیزیه به ضروریترین و ابتداییترین وسائل زندگی در آن عصر بسنده شد، از سیرت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) میآموزیم که باید در الگوی مصرف تجدید نظر کنیم و در زندگی فناپذیر و زودگذر دنیا به حداقل ممکن قناعت ورزیم تا از گذرگاه پرهیاهوی زندگی سبکبار بگذریم و تن به بردگی این و آن ندهیم. مگر حضرت فاطمه(علیهاالسلام) دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) رهبر بینظیر مسلمانان نبود؟ مگر از نژاد بنیهاشم یعنی اصیلترین و شریفترین تیرههای عرب به حساب نمیآمد؟ مگر مادرش حضرت خدیجه(علیهاالسلام) ثروتمندترین زن عرب در عصر خویش نبود؟ مگر از همه جهات علمی فردی آگاهتر و اندیشمندتر از همگان نبود؟ مگر پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نمیتوانست جهیزیه زیادی را همراه دخترش کند؟ پاسخ همه این سوالات «مثبت» است اما منش و روش پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلی الله علیه و آله) و خاندانش بر ساده زیستی استوار است.(2)
متأسفانه در برخی خانوادهها به خصوص قشر مرفه جامعه جهیزیه دخترانشان نمایشگاه بینالمللی کاملی است از لوازم خانگی داخلی و خارجی که برقش چشمهای ظاهربین را خیره میکند.
5. مهیا کردن خانه برای ورود عروس اکنون ببینیم علی بن ابیطالب(علیهالسلام) شهسوار اسلام و محبوبترین مردان و نزدیکترین آنان در نزد خدا و رسول خدا چه داشت و چه تهیه کرد: ابن شهر آشوب در مناقب نقل میکند: که حضرت علی(علیهالسلام) نیز اتاق خود را برای عروسی آماده کرد. بدین ترتیب که: ابتدا مقداری ماسه کف اطاق پهن کرد و چوبی هم تهیه نمود به دو طرف اتاق وصل کرد تا لباسهای خود را روی آن بیاندازد، و یک پوست گوسفند هم کف اتاق انداخت، و یک بالش نیز که داخلش را از لیف خرما پر کرده بودند در آنجا نهاد.(3) این بود وسایل شخص دوم جهان اسلام .
پینوشتها:
1. ینابیع الموده، صص 177 و 237.
2. زندگانی فاطمه زهرا(علیهاالسلام) تألیف محمد قاسمپور با مقدمه آیتاللهمرعشی نجفی، ص47.
3.زندگانی حضرت فاطمه(علیهاالسلام) و دختران آن حضرت، مولف سیدهاشم رسولیمحلاتی، ص56 .
" سید عبدالله حسینی دشتی" ، برگرفته از کتاب شفیعه محشر یا مظلومه پیامبر(صلیالله علیه و آله)
نوشته شده توسط: الهه ناز
وقتی دومین تکه کیک را می خوریم ویا پُکی به سیگار می زنــیـــم می دانــیــم که این عمل بـــــرای ســـــلامتـــــــی مــــا مــــضـــر اســــت،امــــا این ریسک را می کنیم و بعد از مدتی خود را ضعیف کرده و در معرض مبتلا شدن به بیماریهایی قرار میدهیم که قابل جلوگیری میباشد، بنابراین در ایـنـجـا بــا 9 عـملــی کــه هــم والــدیـــن و هــم پزشکان، ما را از انجام آن مـنــع نـمــوده انـــد آشـنـا می شویم.
1- عــــدم استـــفـــاده از نــخ دنـــدان: به گفته پــــزشکــــان، استفـــاده از نــــخ دنــــدان الزامی میباشد زیـرا درغـیـرایـنصـورت بـه بـاکـتـریهـای بیماریزا اجازه می دهید که بین دندانها و لثه ها نفوذ کنند. به طورحتم شما هیچ دلیلی در این مسئله نمی بینید غیر از اینکه به مرور زمان، دندانها و لثه هایتان خراب می شود و دچار بیماری لثه و یا کرم خوردگی دندان می شوید.
2 - فــــرامــوش کـــردن کــرم ضـــد آفـــتــاب: برنزه شدن در آفتاب ممکن است برای خیلی ها زیبا باشد ولی همین برنزه کردن به بدن آسیب می رســــانـــــد. زمـــانـــــیکــــه از خیابـــان رد می شوید بدن شـــما اشــعــه های UVA< > و UVB<> آفـــتـــــاب را جــــذب می کــــنـــــد، پــــــس بــــــهـــتــــر اســـت حتـــما از کرم ضد آفتاب استفاده کنید.
3- سهل انگاری در مراجعه به پزشک: وقــــت دکـــــتــــــر داریــــــد ولی رئـــیـــس شــــما گـــزارشـــتـــان را سر وقت می خواهد ، بنابرایـــــن وقــت خـــود را کنـــسل می کــــنـــیـــد تـــا بـــه کـــــار اداره بـــــــرسیــــــــــد و یـــــــا حتـــــی ممکن است ازتشخیص پزشک بترسید.فرار کردن از دکتر اتفاقی معمولی است اما شما ممکن است برای بیماری که به سادگی درمان می شــــود خــود را بــه مخاطره بیندازید و هر چه قدر شما رفتن نزد پزشک را عقب بیندازید درمان سخت تر می شود.بسیاری از مردم به راههای پیشگیری فکر نمی کنند.
4 - داشـــــتــــن استرس: اگرچه اســــتـــــــرس را به عنوان وضعیتی روحی یا ذهنی می شناسند اما مـولـفـه فـیـزیـکـی نـیـزدارد.احـسـاس خـشـم و عصبانیت باعث آزاد شدن <آدرنالین> شده که موجب افزایش ضربان قلب می شود.استرس ممکن است باعث درد در قفسه سینه ، افزایش فشار خون ، سردرد و مشکل در خواب شود.
5 - استفاده زیاد از آنتی بیوتیکها: استفاده از آنتــــی بـــیــــوتــیــکهــــا سبـــب مبـــارزه بــا عـفــــونـــت بـاکـــتـــریـــــایـــــی می گــــــردد اگــــرچــه آنتی بیوتیــکها با ویروسها نمی جنــــگـــنـــــد. مــــردم می خواهــــــنـــــــد همه بیـــماریها را درمان کنند، اما داروهـا همه بیماریـــهــــا را درمان نمی کنند. بسیــاری از بیماران از دکترها آنتی بیوتیـــک درخــــواســــت مـیکــنـــنـد و اگر متخصصان این دارو را برای آنها ننویسند از طریق ایــنـــتـــرنــت ایــــن دارو را میگیــــرنــــد. ایــــــن آنتی بیوتیکها نه تنها احساس بهتری به افراد نمی دهند بلکه سبب مقاومت در مقابل باکتریها نیز می شوند.
6-درمان بیش از اندازه: اگر بیماری شما فـشــار خــون بــالا، مـشـکــل در خـواب و یـا ... باشد، پزشکان با توجه به این موضــوعــــات، داروهـــای مورد نظر را به شما می دهند اما بعد از مراجعه به چندین پزشک شما می تـــوانـــــیـــــد با داروهای خود یک داروخانه بازکنید.گذشته ازاینها ریســــک تـــقــابــــل بــــیــــــن داروهــــا نیـــــز وجـــود دارد و ممکن اســـــت ، بــــعضـــی از داروهــــا بـــا هــم و یــــا با برخی از غذاها تقابل داشته باشند وعلائمی نظیر ســــردرد ، اســتــــفــــراغ و مشــکلات مــعــده تنها نمونــــه ای از تــاثـــیــــر استفاده از داروهای مختلف اسـت و بیماران با استفاده از نسخه های مختلف، سلامتی خود را به خطر می اندازند.
7 - خــوردن غـــذاهــای آمــاده: تغـــذیــــه سالم در لفظ بسیار آسانتر از عمل کردن به آن میباشد که ممکن است این به دلیل اطلاع نداشتن فواید غذا و یا انگیزه کافی باشد و مردم در هنگام نیاز به غذا خوردن بیشتربه سمت غذاهای آماده می روند. انتخاب هر غذایی نتیجه ای دارد، مثلاً خوردن <سدیم> که تشکیل دهنده غذاهای آماده می باشد می تـــــوانـــــد بـــاعــــث مبــــتــــلا شــدن به فشار خون بالا شود. فست فودها دارای موادی مملو از چربی و کلسترول هستند که قلب شما را به بمب ساعتی تبدیل می کنند.
8 - زندگی بی تحرک: هــر چقــــدر که شما در زندگی تحرک بیشتری داشته باشید بیشتر و بهتر زندگی می کنید. همچنین ورزش نـــکــــردن انسان را به سمت چاقی سوق می دهد که خود چاقی باعث دیابت و بیماریهای استخوانی می شود. همچنین تحقیقات نشان داده است زندگی بی تحرک موجب بیماریهای قلبی و حتــــی ســـرطــــان می شــــــود.حــــتـــــی می تــــوانــــد باعث افسردگی نیز شود، اما نگران نشوید نیم ساعت پـــیـــاده روی هـــر روزه بـــرای قـــوی شــــدن قـــلب ، پـایـیـنآمـدن فــــشــــارخــــــون وکــــاهــــش کلســـتـــرول مفید است.
نوشته شده توسط: الهه ناز
توسل واژهای عربی میباشد و ریشه آن"وسیله" و "وَسْل" است. مفهومش این است که انسان با شوقو رغبت به سوی مقصدی حرکت کند و مطمئن باشد که با کمک آن میتواند به هدفخویش نایل گردد . قرآن میفرماید: «یا ایّها الذین آمنوا، اتقوا اللّه و ابتغواالیه الوسیله » ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوا پیشه کنید و وسیلهایبرای تقرّب به خدا بر گزینید".
ائمه اطهار ( علیهم السلام) جزو مقرباندرگاه الهی هستند ، و وجود مقدس ایشات متصل به درگاه احدیت است ، بنابراین اراده ومشیت آنها اراده و مشیت خداست .
اراده حق تعالی بر این است که ائمهطاهرین سرور کائنات باشند ، بنابراین در کتاب منزل خود به مومنین دستور می دهدبرای رسیدن به هدف خود به ایشان متوسل بشوید .
در رابطه با سوال حضرتعالی عرض میشود : اگر اراده و مشیت امام زمان (عج) را مستقل از خدای سبحان بدانیم و برای اواستقلال قائل شویم ، یقینا چنین پنداشتی از امام زمان(عج) اشتباه است ، زیرا امام( علیه السلام) در طول خدای سبحان قرار دارد نه در عرض آن ( در توضیح این جمله عرضمی کنیم ؛ اینطور نیست که العیاذ بالله امام زمان (عج) یک اراده داشته باشد وخداوند سبحان اراده ای دیگر در عرض اراده آن ، بلکه اراده امام ( علیه السلام) عیناراده حق تعالی است و چیزی جدای از آن نیست فلذا هر چه مشیت خداوند باشد بالتبعمشیت امام نیز خواهد بود و بالعکس)
اگر اراده امام را جدای از حق تعالی فرضکنیم و حاجتی از وجود مقدس ایشان بخواهیم این نوع توسل به شرک می انجامد ، زیرا « لا موثر الا الله» ( موثری جز خداوند سبحان نیست) و اگر امام زمان و سایر ائمه نیز موثرهستند به اذن و مشیت پروردگار جهانیان است .
اما اگر اراده امام را در طول ارادهخداوند سبحان بدانیم و با این دیدگاه نسبت به امام زمان ( عج) به ایشان توسلبجوییم نه تنها شرک نیست بلکه عین توحید است ، زیرا ما اراده امام را جدای از حقتعالی فرض نکرده ایم ، بلکه مشیت او را مشیت خدا می نامیم.
درخواست از خود ائمه (علیهم السلام) بااین دیدگاه که مستقل از حق تعالی نیستند ، مشکلی ندارد و می توان از خود ائمه نیزدرخواست حاجت نمود .
نوشته شده توسط: الهه ناز
چرا امام حسین(ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت؟
با فرا رسیدن ایام مبارک حج،بوی محرم هم به مشام می رسد،در رابطه با قیام اباعبدالله الحیسن-علیه السلام- یکی از سوالاتی که شاید به ذهن خیلی ها خطور کند،مربوط به خارج شدن آن حضرت از مکه مکرمه روز هشتم ذی الحجة،درست روزی که حاجیان بیت الله الحرام،آماده انجام مناسک حج می شوند،می باشد.واین سوالی است که خیلی ها می پرسند که چرا امام حیسن-علیه السلام- صبر نکردند تا حج خود را تمام کرده،سپس از مکه خارج شوند،چه عاملی سبب شد تا آن حضرت حج خود را رها کرده و از مکه خارج شدند.در این مقاله به دلایل این امر خواهیم پرداخت.
قبل از آنکه به تحلیل تاریخى این پرسش بپردازیم، باید این نکته را متذکر شویم که از دیدگاه فقهى، این سخن مشهور که امام حسین (ع) حجّ خود را نیمه تمام گذاشت، سخن نادرستى است زیرا امام (ع) در روز هشتم ذى حجه «یوم الترویه» از مکّه خارج شد.(1) در حالىکه اعمال حجّ- که با احرام در مکّه و وقوف در عرفات شروع مىشود- از شب نهم ذى حجه آغاز مىشود. بنابراین، امام (ع) اصولًا وارد اعمال حج نشده بود، تا آن را نیمه تمام گذارد..
بله، مسلماً آن حضرت در هنگام ورود به مکّه، عمره مفرده انجام داده و چه بسا در طول اقامت چند ماهه خود در مکّه و احتمالًا در فاصلههاى مختلف، اقدام به انجام اعمال عمره کرده بود. اما انجام اعمال عمره مفرده، به معناى ورود در اعمال حجّ نمىشود. در برخى از روایات تنها از انجام عمره مفرده از سوى امام (ع) سخن به میان آمده است.(2)
از نقطه نظر تاریخى بالاخره این پرسش باقى است که با وجود آنکه یکى از علل انتخاب مکّه، داشتن فرصت مناسب براى تبلیغ دیدگاه خود بود چرا در این شرایط زمانى ویژه- که اوج حضور حاجیان از سرتاسر نقاط مختلف در مکّه، عرفات و منا است و بهترین فرصت تبلیغى براى آن حضرت فراهم آمده است- نابهنگام و به صورت ناگهانى مکّه را ترک کرد؟ به طور خلاصه مىتوانیم علل این تصمیم ناگهانى را چنین ذکر کنیم:
یک. احتمال خطر جانى
از برخى عبارات امام حسین (ع)- که در مقابل دیدگاه شخصیتهاى مختلفى که با بیرون رفتن آن حضرت از مکّه و حرکت به سوى کوفه مخالف بودند، ابراز شده- چنین بر مىآید که امام (ع) ماندن بیشتر در مکّه را مساوى با بروز خطر جانى براى خود مىدانست چنانکه در جواب ابن عباس مىفرماید: «کشته شدن در مکانى دیگر براى من دوست داشتنىتر از کشته شدن در مکّه است».(3)
در پاسخ عبداللَّه بن زبیر نیز فرمود: «به خداوند سوگند اگر یک وجب خارج از مکّه کشته شوم، براى من دوست داشتنىتر است تا آنکه به اندازه یک وجب در داخل مکّه کشته شوم. به خداوند سوگند اگر من به لانهاى از لانه جانوران پناه برم، مرا از آن بیرون خواهند کشید تا آنچه را از من مىخواهند، به دست آورند».(4) امام (ع) در برخورد با برادر خود محمد حنفیه، به صراحت سخن از قصد ترور یزید در محدوده حرم امن الهى نسبت به جان خود سخن به میان آورد.(5) بالاخره در بعضى از متون به صراحت سخن از این مطلب به میان آمده که یزید، عدهاى را همراه با سلاحهاى فراوان براى ترور امام حسین (ع) در مکّه فرستاده بود.(6)
دو. شکسته نشدن حرمت حرم
در ادامه برخى از عبارات پیش گفته، تذکّر این نکته از سوى امام حسین (ع) وجود داشت که نمىخواهد حرمت حرم امن الهى، با ریخته شدن خون او در آن شکسته شود گرچه در این میان گناه بزرگ از آن قاتلان و جنایتکاران اموى باشد.
آن حضرت این مطلب را در برخورد با عبداللَّه بن زبیر و به گونه تعریضآمیز نسبت به او- که بعدها در مکّه موضع گرفته و لشکریان یزید حرمت حرم را خواهند شکست- به صراحت بیان مىدارد. ایشان در جواب ابن زبیر مىفرماید:
«انّ ابى حدثنى ان لها کبشاً به تستحلّ حرمتها فما احبّ ان اکون انا ذالک الکبش»(7) «پدرم على (ع) «براى من نقل کرد که در مکّه قوچى است که به وسیله آن حرمت شهر شکسته مىشود و من دوست ندارم که مصداق آن قوچ باشم».
پىنوشت
(1) همان، ص 741.
(2) عن الصادق) ع (:» ان الحسین بنعلى) ع (خرج یوم الترویة الى العراق و کان معتمراً «. ر. ک. وسائل الشیعه، ج 1، ص 246، کتاب حج، باب 7، ابواب العمرة ج 2 و 3.
(3) ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 951.
(4) وقعة الطف، ص 251.
(5) سید بن طاووس، لهوف، ص 28.
(6) همان. به غلط در این متن فرمانده آنان» عمر بن سعد بن ابى وقاص «ذکر شده که در متون دیگر به عمرو بن سعید بن عاص تصحیح شده است.
(7) ابن اثیر، الکامل فى التاریخ، ج 2، ص 645.
نوشته شده توسط: الهه ناز
خود را بپذیریم ، انکار نکنیم عزت نفس، عبارت از قضاوتی است که ما در مورد خود می کنیم، برای اینکه قضاوت درستی در مورد خود داشته باشیم، دقت به این نکات ضروری است:این آدرس