نوشته شده توسط: الهه ناز
ایجاد تغییر در زندگـی ممکن است کمی ترس آور باشد، و بـا وجـود اینکه عمـیقاً میخواهید عنان سرنوشت خود را در دست گیرید، باز هیچ کاری نمی توانید پیش ببرید چون از ایـجاد آن تغییر وحشت دارید. در این مقاله به علتهای تـرس شما میپردازیم و به شما کمک میکنیم که با آن مقابله کنید.
1. ترس از ناشناختهها
ترس از ناشناختهها باعث میشود افراد نتوانند از فرصتها استفاده کرده و در موقعیتهایی که چندان خوشایندشان نیست باقی بمانند. هر موقع صحبت از تغییر پیش میآید، مردم به گفتن "چه پیش خواهد آمد" میافتند.
اگه اشتباه کنم چی میشه؟
اگه بدتر از اینکه الان هست بشه، چی میشه؟
اگه شکست بخورم چی میشه؟
با خودتان فکر میکنید موقعیتی که الان دارید بهتر است و به همین خاطر همه ی ایدهها و افکار تازه برای تغییر را در ذهنتان دفن میکنید. و فکر میکنید باید همین جایی که هستید باقی بمانید. گوی شیشه ای هم ندارید که پیش بینی کنید در آینده چه روی میدهد، به همین خاطر نمی توانید مطمئن باشید که نتیجه کارتان چه خواهد شد. از آنچه که الان دارید مطلعید و با خودتان میگویید که این که دارید چندان هم بد نیست. درست است؟ ترس از ناشناختهها یکی از مهمترین دلایلی است که افراد را از ایجاد هر نوع تغییر مثبت در زندگیشان باز میدارد.
اگر ذهنتان را آزاد بگذارید، تا هر وقت که بخواهید برایتان تصورات منفی خلق میکند. اما کمی در موردش فکر کنید. شما توانایی فکر کردن به بدترین چیزهایی که ممکن است اتفاق بیفتد را دارید، پس چرا از این انرژی خود برای تصور بهترین چیزهایی که ممکن است اتفاق بیفتد استفاده نمی کنید؟ فقط باید تمرکز کنید. وقتی شانس این هم وجود دارد که نتیجه کارتان خوب باشد، چرا وقتتان را برای فکر کردن در مورد اتفاقات بد هدر میدهید؟ هر انتخابی که بکنید، فرصتهای جدیدی پیش روی شما میگذارد. فرصتهایی که حتی فکرش را هم نمی توانستید بکنید.
به نظر من هیچ انتخابی نادرست نیست، فقط فرصتهایی که به واسطه آن انتخاب برای ما پیش میآید با هم متفاوت هستند. اگر انتخابهای خود را مهیج و باارزش بدانید، تجربه ناشناختهها برایتان ساده تر خواهد شد. فقط باید تصمیم بگیرید که چه کاری را میخواهید در حال حاضر انجام دهید. یادتان باشد انتخاب غلط وجود ندارد. آیا این طرز تفکر باعث نمی شود احساس بهتری به این تغییر داشته باشید؟
2. عدم اطمینان به خود
وقتی در نظر دارید که تغییری در زندگیتان ایجاد کنید، تردید دارید که آیا واقعاً از عهده آن برمی آیید یا نه. در این موقعیتها همه چیز بزرگتر و دشوارتر از آنچه که هست به نظر میرسد و وقتی به آن نگاه میکنید به نظرتان کار بسیار سختی میآید. معمواً از خودتان میپرسید، "چه کسی میتواند این کار را انجام دهد؟ من که نمی توانم کار خیلی دشواری است."
اگر بخواهید چیزهای بزرگ به دست آورید یا حتی فقط به آرامش درونی برسید، باید بتوانید از آن قلمرو آرامش خود بیرون آمده و چیزهای جدید را امتحان کنید.. اگر موفق هم نشوید، حداقل تلاشتان را کرده اید و تا آخر عمرتان افسوس نمی خورید که چرا آن قدم را در زندگی برنداشتید. با امتحان کردن چیزهای تازه، دانشتان هم بیشتر شده و چیزهای جدید یاد میگیرید که در آینده به دردتان خواهد خورد. و از اینکه توانسته اید در یک موقعیت دیگر هم موفق شوید، اعتماد به نفستان بالا میرود.
3. تنها حس کردن خود و تقلا برای تصمیم گیری
گاهی اوقات وقتی موقعیتهای دشوار در زندگی پیش میآید، احساس میکنید که تنها آدم روی زمین هستید که باید این تصمیم را بگیرید. فکر میکنید برای اطمینان از اینکه کار درستی را انجام میدهید نیاز به حمایت و اطمینان افراد دیگر دارید. نظر همه را میپرسید تا مجبور نباشید به تنهایی تصمیم بگیرید. از تجربه شخصی خودم میگویم که همیشه سخت ترین قسمت گرفتن تصمیم، تقلا و عذاب دادن خود برای گرفتن آن است. آنقدر به خودمان فشار میآوریم که هم خودمان و هم افراد دور و برمان را حسابی خسته و بیمار میکنیم. و وقتی با هزار زور و تقلا تصمیم نهایی را میگییم، احساس میکنیم که باری سنگین از روی دوشمان برداشته شده و از تصمیمی که گرفته ایم احساس آزادی و هیجان میکنیم. اما آن بخش تقلا برای تصمیم گیری است که ممکن است از ادامه راه دلسردتان کند. به این خاطر به نفعتان است که هرچه سریعتر تصمیمتان را گرفته و کارتان را جلو ببرید.
4. تصور اینکه فقط یک انتخاب دارید
گاهی اوقات وقتی برای گرفتن یک تصمیم بزرگ و مهم تلاش میکنید، اگر نخواهید که وضعیت موجود را قبول کنید فکر میکنید که فقط یک انتخاب پیش رویتان است. مثلاً یا باید در شغلی که از آن متنفرید باقی بمانید، یا اینکه از آن بیرون بیایید و بیکار باشید. و تصورات دیگری هم که پشت این مسئله میآید: من تا آخر عمر بیکار میمانم و هیچ کاری گیرم نمی آید و باید از گرسنگی بمیرم. چون انتخاب دیگری پیش رویتان قرار نگرفته، فکر میکنید که فقط یک انتخاب دارید. اما واقعیت این است که انتخابهای دیگری هم برایتان وجود دارد. فقط کافی است کمی فکر کنید تا لیستی از راه حلها جلوی رویتان سبز شود.
5. توجه به مسائل ظاهری
مشکل دیگری که برای ایجاد تغییر برای اکثر افراد پیش میآید این است که برای تعریف هویت و ارزشمان، به مسائل ظاهری و بیرونی توجه میکنیم (اینکه کارمان چیست، داراییهایمان چقدر است، درآمد ماهیانه مان چقدر است و ...). اگر آخرین مدل ست تلویزیون را نداشته باشیم، احساس میکنیم که در زندگی شکست خورده هستیم. برای از دست دادن همه ثروتمان نمی توانیم ریسک کنیم. چون این دارایی و ثروت ماست که هویت ما را تشکیل میدهد. مردم معمولاً از کارمان سؤال میکنند و همین باعث میشود که شغلمان هم جزئی از هویتمان باشد.
اما چیز دیگری که بیشتر باید به آن توجه کنیم، ارزش روابطمان با دیگران است و اینکه چطور میتوانیم به آنها کمک کنیم. وقتی به بقیه کمک میکنید (قدردانی آنها را میبینید و خودتان حس میکنید که مفید واقع شده اید) احساس خوبی به شما دست میدهد. و این لذت بسیار عمیق تر از لذتی است که از خرید آخرین دستگاه تلویزیون عایدتان میشود.
و اینکه زندگی ای داشته باشید که خودتان از آن لذت ببرید، بسیار مهمتر از ادامه دادن به شغلی است که از آن تنفر دارید. چیزی که من از آن اطمینان دارم این است که موقع مرگ چیزی که به یاد ما میماند، آخرین ماشینی که راندیم یا خانه بزرگی که در آن سکونت داشتیم نیست، این روابطمان با دیگران است که همیشه در ذهن ما ماندگار خواهد بود.
6. در بند کردن خود به خاطر مسائل مختلف
به همراه توجه به مسائل ظاهری و بیرونی، این واقعیت میآید که ما به داراییها و مقام و قدرتمان بعنوان یک منبع اطمینان و امنیت نگاه میکنیم. مردم عادت دارند در شغلهایی که از آن متنفرند بمانند و مدام با خود میگویند که تا وقتی که از تمام مرخصیهایم استفاده کردم اینجا میمانم یا تا وقتی حقوق بازنشستگیم را گرفتم میمانم. اما این فقط در ذهن آنهاست، در عمل هیچوقت آن روز نخواهد آمد.. آیا وقتی 80 سالتان شد خوشحال خواهید بود که همه عمرتان را در کاری که از آن نفرت داشتید به خاطر چند روز مرخصی تلف کردید؟ همین فکرهاست که باعث میشود مدتی طولانی اسیر موقعیتهایی شویم که به هیچ وجه از آن راضی نیستیم.
لازم نیست خودتان را با هر اتفاقی که میافتد، تطبیق دهید
بدترین قسمت ترس از تغییر آنجاست که میتوانید برای هر چه که اتفاق بیفتد، خودتان را هماهنگ کنید. اینطوری کمی از ترس آن هم ریخته میشود. واقعیت این است که این راه زندگی بسیار وحشت آورتر است چون احساس نمی کنید که اتفاقاتی که برایتان میافتد در اختیار و کنترل شماست، و همیشه از این میترسید که چه اتفاقی خواهد افتاد. اگر این جرات را داشته باشید که در مواقع لزوم تغییری به زندگیتان وارد کنید، نه تنها باعث میشود کنترل زندگیتان را در دست گیرید، بلکه زندگیتان را سرشار از لذت و هدف خواهد کرد. آیا این واقعاً آن چیزی نیست که همه ما دنبالش هستیم.
نوشته شده توسط: الهه ناز
هیولای نتوانستن
خدای مهربان، انسان را قدرتمندترین موجود عالم خلق کرده که قادر است به هر آنچه اراده کند، دستیابد و با تفکر و تدبیر، بهترین لحظهها را برای خود ایجاد نماید. خالق انسان، او را بهگونهای آفریده که قادر است سختترین مسائل را بیندیشد و برای آنها راهحل پیدا کند. انسان، دارای قدرتی خارقالعاده است که بزرگترین دانشمندان جهان پس از سالها تحقیق و پژوهش، هر روز به نکتهای جدید از پیچیدگیهای وجود او پیمیبرند.
اما متأسفانه بیشتر انسانها از وجود خویش غافلاند و قدر عظمت خود را نمیدانند و در بیراهههای یأس و ناامیدی، غرق میشوند. افراد ناامید و یا به تعبیری کمحوصله، در ذهن خویش، هیولایی ساختهاند به نام «هیولای نتوانستن» و با افکار و باورهای منفی، هر روز این هیولای زشت را در درون خود تقویت میکنند و شکست را برای زندگی خود رقم میزنند. انسانهای آگاه و هوشمند، همهی موضوعهای زندگی را به شکل یک مسأله میبینند که باور دارند راهحلی خواهد داشت و بدینگونه برای بهترزیستن، تلاش میکنند و به نتیجههای خوبی هم میرسند اما بهراستی چه کنیم تا هیولای نتوانستن را درون خود از بین ببریم و با دنیایی از انرژی، به سمت خلق اهداف زندگیمان حرکت کنیم؟
نکتههای زیر بسیار راهگشا میباشد بهشرطی که اهل عمل و اجرا باشیم:
1- کلمات معجزه میکنند:
بسیاری از افکار و اندیشههای ما با کلماتی شکل میگیرند که میشنویم و یا میبینیم. کلمهها و جملهها، زندگی انسانها را شکل میدهند و مسیر تعالی آنان را مشخص میکنند. افرادی که دایرهی لغات آنان از کلمات و جملات مثبت تشکیل شده است، زندگی بسیار مطلوبی دارند و برعکس، افرادی که همواره از کلمات منفی و پر از ناامیدی استفاده میکنند، زندگی بسیار سخت و پرتلاطمی دارند. امروزه اثر تلقین و کاربرد آن در علم پزشکی، اثبات گردیده است. انسانهایی که با جملات مثبت زندگی میکنند، آرامش و سلامتی بیشتری دارند و حتی این کلمات و جملات پرانرژی میتواند بهعنوان یک پیام تلقینی در شرایط سخت، برای انسان بسیار راهگشا و مفید باشد.
بهعنوان تمرین و کاربردی نمودن موضوع بالا، در دو برگه کاغذ بهصورت جداگانه، کلمات و جملات مثبت و منفی که بیشتر در طول شبانهروز استفاده میکنید را بنویسید و سپس سعیکنید هر روز از تعداد کلمات منفی، کم کرده و مقدار جملات و کلمات مثبت خود در زندگی را افزایش دهید و معجزهی کلمات مثبت را در زندگی خود حسکنید.
2- عادتهای مثبت:
عادتها، زندگی ما را یا بسیار سخت و یا خیلی آرام و دلنشین میکنند. اگر ما عادتهای منفی داشته باشیم، استرس و نگرانی بسیار زیادی در زندگیمان جاری میشود و در صورتیکه عادتهای مثبت در درون ما شکل گرفته باشد، سختترین اقدامات نیز برای ما آسان میشود. برای نمونه، افرادی که عادت به پُرخوری دارند، بهطور دائم دچار مشکل و ناراحتی هستند و انواع بیماریهای جسمی و روحی را پیدا خواهند کرد و در مقابل، افرادی که برای نمونه دارای عادت سحرخیزی هستند، علاوه بر اینکه همیشه با نشاط و شادند، به بسیاری از کارهای خود نیز میرسند. با ایجاد عادتهای مثبت، بسیاری از اهداف زندگی برای ما قابل دسترس میشود و ما میتوانیم به رؤیاهایمان دستیابیم و زندگی بسیار مطلوبی را برای خود و اطرافیان، محقق نماییم.
باز هم قلم و کاغذی برداریم و در یک صفحه، عادتهای منفی و در صفحهی دیگر، عادتهای مثبتمان در زندگی را بنویسیم. قدری با خود روراست باشیم و بهطور دقیق همهی عادتهایی را که داریم، بر روی کاغذ پیاده کنیم و سپس سعیکنیم هر هفته یک عادت منفی را حذف و یک عادت مثبت را در زندگی اجرا نماییم و لذت خوب زندگی کردن را حسکنیم و با عشقی وصفناشدنی زندگی را سپری نماییم.
3- تمرکز در اهداف
انسانها در طول زندگی، دارای هدفهای مختلفی میباشند و ممکن است بعضیوقتها در طول مسیر، اهدافشان نیز تغییر کند اما افرادی موفق هستند که در رسیدن به اهدافشان، تمرکز دارند و انرژی خود را در پریدن به شاخههای مختلف، از دست نمیدهند. تمرکز در اهداف و برنامهها، به انسان انرژی مضاعف میدهد و به نتیجه رسیدن هریک از اهداف، به انسان اعتمادبهنفس میدهد؛ پس انسانهایی که بهدنبال رسیدن به خواستههایشان هستند، به این نکتهی بسیار مهم دقت ویژه باید داشته باشند که تعدد اهداف، مانع رسیدن به هدفها نشود بلکه باید با یک اولویتبندی مناسب، هر کاری را در زمان مناسب انجام داد.
پیشنهاد میکنم باز هم برای اینکه خودشناسی مناسبی داشته باشیم، مروری بر اهداف بلندمدت و کوتاهمدت خود داشته باشیم و زمان سررسید آنها را بهطور دقیق مشخص کنیم و اگر نیازی به بازنگری دارند، بهسرعت این کار را شروع کنیم و با تمرکزی بالا به سمت تحقق اهدافمان حرکت کنیم.
4- ایجاد باورهای مثبت:
لازمهی توانستن در هر اقدامی، داشتن باور توانستن است. انسانهایی که ابتدا در ذهن خود به اهدافشان میرسند، در محیط زندگی نیز به خواستههایشان بهراحتی دستمییابند. اتفاقاتی که در زندگی هرکسی میافتد، قسمت زیادی از آن، ابتدا در ذهن او شکلمیگیرد و سپس در عامل بیرون اتفاق میافتد.انسانهای توانمند، باورهای مثبت دارند و بر مبنای این باورها، اعتمادبهنفس بسیار خوبی دارند. اندیشهها و باورهای کنونی شما، در حال خلق زندگی آیندهی شما هستند. آنچه که بیش از همه به آن فکر میکنید و یا متمرکز میشوید، در زندگیتان پدیدار خواهد شد؛ پس خود را باور کنید تا زندگی شما پر از موفقیت و پیروزی شود. باورهای منفی و گمراهکننده را از خود دور کنید و همواره بهدنبال ایجاد باورهای مثبت در خود باشید.
در یک برگهی کاغذ، باورهای مثبت و منفی خود را بنویسید و پس از شناسایی، سعیکنید باورهای منفی را از بین ببرید و باورهای مثبت را افزایش دهید و از زندگی خود لذت ببرید.
5- ایمان به خدای مهربان:
انسانهایی که قلبشان، خانهی خدای مهربان است، آرامش عمیقی دارند و در سختترین لحظههای زندگی نیز با توکل به خدای مهربان، بهخوبی از معضلات و سختیها رها میشوند. آنان باور دارند که قدرتی عظیم، پشتیبانشان است و با اعتمادبهنفسی عمیق، در صحنهی زندگی به سمت تحقق اهدافشان حرکت میکنند. آنان خدا را هم در شادیها و هم سختیها یاد میکنند و همیشه لحظههای قشنگی را برای مناجات با او قرارمیدهند و راز و نیازی عاشقانه با او برقرار میکنند. آنان خدا را دوست دارند و سعیمیکنند هر آنچه را که او از طریق فرستادگانش خواسته است، اجرا کنند و لحظهای از یاد او غافل نشوند. انسانهای هوشمند با توکل به خالق مهربان، به آنچنان توانمندی و قابلیتی میرسند که هر آنچه را اراده کنند، دستمییابند و دنیا و آخرت خود را زیبا رقم میزنند.
چه خوب است ما بندگان، هرازگاهی نامهای عاشقانه به خدا بنویسیم و درخواستهای خود را صادقانه و خالصانه از او بخواهیم
نوشته شده توسط: الهه ناز
رازشکرگذاری و خداوند
آیا افرادی را میشناسید که در ظاهر صاحب همه چیز هستند، شغل عالی، زندگی مرفه، منبع درآمد مکفی اما با اینحال، نگران و مضطربند و احساس خوشبختی نمیکنند؛ در حالیکه افراد دیگری را میشناسید که حداقل در ظاهر چیز زیادی ندارند ولی با این وجود، شاد و بشاش بهنظر میرسند؟آیا متوجه شدهاید که روزانه چقدر به فکر کمبودها و کاستیهای زندگی هستیم و یا مرتبا در ترس از دست دادن به سر میبریم؛ کمبود حقیقی یا ترس از دست دادن زمان، منبع درآمد، پول، سلامتی، توانایی، مهارت و انرژی؟ مطمئن بودن یا احساس از دست دادن روابط، کنترل، انگیزه، لذت، حمایت، تسلط، موفقیت، اعتبار، اعتماد، اطمینان، عشق و قدرشناسی، همگی موضوعاتی هستند که بخش عظیمی از گفتوگوها و افکار ما را بهخود مشغول داشتهاند.
زمانی که توجهمان مرتبا روی کاستیها و کمبودها متمرکز است، بهخصوص هنگامیکه به درست یا به غلط، احساس میکنیم که در مورد آن هیچ کاری از دستمان برنمیآید، ارگانیسم بدن در برابر این عجز و ناتوانی، بهصورت استرس واکنش نشان میدهد. کاملا مشخص است که ما همان چیزی خواهیم شد که مرتبا به آن فکر میکنیم و روی آن تمرکز داریم.
تمرکز روی نقصها و کمبودها بهخودی خود بد نیست و چه بسا همانند موتوری موجب حرکت انسان شده و او را به عمل وامیدارد. اما زمانی که این کمبود با حس عجز و ناتوانی همراه شود، در آن صورت ارگانیسم بدن بهصورت اضطراب و استرس از خود واکنش نشان میدهد.
بنابراین تمرینی به شما پیشنهاد میشود که اگر مرتبا آنرا انجام دهید، بدون شک میتوانید وضعیت ذهنی خود را بهبود ببخشید، استرس و اضطرابتان را کاهش دهید و چه بسا این روش به شما کمک کند تا بهتر بخوابید.
در این تمرین که بیش از 5 دقیقه بهطول نمیانجامد، شما باید به حس وفور نعمت وصل شوید و نعمتهای بیشمار زندگیتان را جلوی چشمانتان بیاورید. زمانی که احساس میکنید سرشار از نعمت هستید، این حس سبب میشود تا بتوانید در زندگی شخصی و حرفهایتان شکرگزاری را بهجا آورید. همه چیزها و همه افرادی که برایتان ارزشمند هستند و سبب میشوند تا شما از درون خود را غنی احساس کنید.
برای انجام این تمرین سؤالی که باید از خود بپرسید این است:
اگر واقعا میخواستم شکرگزاری کنم، بابت چه چیزی در زندگیام میتوانستم شاکر و حقشناس باشم؟
شما میتوانید این تمرین را صبح قبل از برخاستن از رختخواب، در هنگام اصلاح صورت یا دوش گرفتن، به هنگام پیادهروی روزانه، ورزش کردن، درون اتومبیل هنگام رفتن سر کار، داخل مترو، در راه برگشت به خانه از اداره در آخر روز و لحظه رفتن به رختخواب، انجام دهید.
• هر روز صبح وقتی از خواب بیدار میشوم، روزم را با این فکر شروع میکنم که، در این جهان بیکران، وجود داشتن، نعمتی به تمام معناست و از اینکه میتوانم نفس بکشم، زندگی کنم، ذره درخشانی از زندگی باشم و هنوز یک روز برای زندگی کردن پیش رو دارم، شکرگزار هستم.
• سپس این شانس را جلوی چشمانم میآورم که میتوانم از حواس پنجگانهام بهره ببرم، میتوانم به زیباییهای طبیعت بنگرم، شاهکار هنری نقاشان بزرگ و خنده مردم را ببینم. به این شانس میاندیشم که میتوانم بوی غذاها و مطبوعترین عطرها را حس کنم، میتوانم نور خورشید، وزش باد و یا یک انسان را لمس کنم و نوازش آفتاب و باد را روی بدنم احساس کنم، میتوانم طعم خوراکیها را بچشم، میتوانم به نوای موسیقیهای مورد علاقهام، به صدای کسانی که دوستشان دارم، صدای رودخانه و وزش باد گوش فرا دهم.
• سپس خدا را به خاطر سلامتی که در وجودم قرار داده، به خاطر انرژی که به من توان حرکت میدهد و این امکان را میدهد تا شروع به حرکت کرده و کارهایم را انجام دهم، شکر میگویم.
• و بعد به کسانی که دوستشان دارم فکر میکنم، افرادی که به من عشق میورزند و حضور آنها در زندگیم برکت بزرگی بهشمار میآید. همسرم، فرزندانم، عروس و دامادم، نوههایم، خانواده و دوستانم. زمانیکه به آنها فکر میکنم، صورتشان را به وضوح در ذهنم مجسم میکنم یا سعی میکنم محسناتشان را مد نظر آورم و از برکت وجود آنها در زندگیم، احساس کنم که از نعمت و شانس بزرگی برخوردارم.
•سپس به خاطر مسافرتهایی که تاکنون رفتهام شکرگزاری میکنم و مکانهای خاصی را که طی سفرهایم دیدهام دوباره در ذهنم مرور میکنم.
• به راحتی و آسایشی میاندیشم که در زندگی روزانه از آن بهرهمندم، به خانهام که در محیط گرم و صمیمیاش میتوانم ملاقاتهای دلنشینی با فرزندان و دوستانم داشته باشم و اینکه از این شانس برخوردارم که نزدیک محل سکونتم را طبیعت احاطه کرده است.
• و از اینکه میتوانم در کشوری زندگی کنم که صلح و آرامش در آن حکمفرماست، از نعمت بزرگی برخوردارم و از این بابت که میتوانم توسط اینترنت به سهولت در کتابخانههای دنیا به اطلاعات نامحدودی دسترسی پیدا کنم و از این طریق در مورد تمام مطالب مورد توجه و علاقهام چیزهای زیادی بیاموزم، شکرگزار هستم. از امکانات شگفت انگیزی که فناوری در خدمت من قرار میدهد، قدردانی میکنم.
• خدا را سپاس میگویم برای آنکه به شغل مورد علاقهام اشتغال دارم و به خاطر افرادی که این فرصت را برایم فراهم کردهاند تا در زندگی شخصی و از نظر شغلی پیشرفت کنم، به خاطر مهارتهایم و داشتن فرصت ملاقات با افراد جالب در زندگی شکرگزار هستم.
متوجه شدهاید که طی 3 الی 5 دقیقه، باید درونتان را سرشار از تمام چیزهایی که در زندگی برایتان ارزشمند هستند کنید. البته کمبودها و کاستیها همواره وجود دارند و راحتتر از نعمتها به ذهن راه مییابند. اما در لحظاتی که به نکات مثبت زندگی خود فکر میکنید، جایی برای نکات منفی در ذهن وجود ندارد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
قدرت شفابخش شوخی و مزاح روی معلولان!؟
اینجا ده شیوه و راهکار برای افزودن شوخ طبعی به زندگیتان پیشنهاد میکنیم:
1- اخمهای خود را باز کنید. یاد بگیرید که همیشه لبخند بزنید و زیاد بخندید. به خاطر بسپارید که خنده مسری است البته بدبینی هم همین طوراست. پس ترجیح میدهید چه چیزی به دیگران هدیه کنید؟ میدانید پاسخ چیست، مردم دوست دارند در اطراف کسانی باشند که شادی و نشاط به آنها هدیه میدهند. همواره در دسترس، با محبت و مهربان باشید . هرگز نگذارید که مشکلات شما را دچار ترشرویی کند. همیشه آماده شوخی کردن باشید وقتی دیگران نمی توانند این کار را بکنند.
" بهترین راه برای شاد کردن خودت این است که دیگری را شاد کنی." مارک تواین
2- هر روز زمانی را به خنده اختصاص دهید. کار خود و دیگر ضروریات را جدی بگیرید اما خود و مشکلاتتان را زیاد جدی نگیرید. سعی کنید چشمانتان را به روی شوخی و مزاح بگشایید. همیشه در شرایط پیش آمده به دنبال شوخی و مزاح باشید. مطمئنا قطـــع عضو میتواند نوعی ناتوانـــی خاص و مهم باشد، اما همیشه چیزهای خنده دار زیادی برای آدمهای قطع عضو شده اتفاق میافتد. آماده باشید که بگویید: " چه چیز خنده داری ! یا: " سالها بود که چنین اتفاق خنده داری را تجربه نکرده بودم ." استیو آلن
3- در پایان هر روز از خودتان بپرسید:" امروز چه چیزهای خنده داری برای من اتفاق افتاد؟ امروز چه کاری کردم که خنده دار بود؟ چه موارد خنده داری دارم که برای دیگران تعریف کنم؟ " تمام تجربههای خود را در یک دفترچه یادداشت کنید. هرگز از جمع آوری قصههای خنده دار باز نایستید.
برنامههای تلویزیونی خنده دار مورد علاقه خود را فقط در ساعات پخش تماشا نکنید ، بلکه آنها را ضبط کنید و هر گاه به تغییر وضعیت و شاد شدن نیاز داشتید از آنها استفاده کنید. از پوشه یا یک آلبوم برای نگهداری مقالات خنده دار، نمایشها و کارتونهای مورد علاقه تان استفاده کنید. یک نوار خنده دار با خودتان داشته باشید تا هنگام ترافیک آن را گوش دهید و لذت ببرید.
وقتی که به دنبال چیزهای خنده دار و جالب میگردید، افکار مضحک و جملات بامزه ناگهان به ذهن تان خطور میکند، آنها را به خاطر بسپارید و برای شاد کردن دیگران از آنها استفاده کنید.
4- یاد بگیرید که از شوخی و مزاح به عنوان وسیله ای برای بهبود روابط تان در زندگی استفاده کنید. شما افرادی را میشناسید که در کار مایوس و نگران هستند و دکترهای بسیار جدی یا متخصصین اندام مصنوعی یا کارگرانی که به شما خدمت نمی کنند. دیگر نیاز ی به ذکر نام همسرانشان، رؤسا و موتورسوارها نیست. حس شوخ طبعی بهترین سپرده ای است که شما میتوانید در بانک روابط خود نگهداری کنید.
" خنده کوتاهترین فاصله بین دو نفر است." ویکتور بورگ
5- بهترین کار اجتناب از شوخی و مزاحی است که باعث خنده و مسخره کردن دیگران میشود. اگر پروتز شما شکست و شما افتادید و کسی فریاد زد " چوب خشک !" احتمالا از این رفتار چندان خوشتان نمی آید. حس شوخی و مزاح را در خودتان پرورش دهید. بگذارید که شوخی و خنده شما به کسی کمک کند نه اینکه او را ناراحت و رنجیده کند.
" برخی مردم، دیگران را وادار میکنند که به عده ای دیگر بخندند و برخی کاری میکنند که مردم با هم بخندند. آیا شوخی و مزاح شما دیگران را از هم جدا میکند یا موجب نزدیکی شان میشود؟" . نورمن کازینز
6- یاد بگیرید که به خودتان بخندید و دیگران با شما و نه به شما بخندند. بی خطرترین هدف برای شوخی شما، خودتان خواهید بود. حس شوخی و مزاح پذیرش اشتباهاتتان را آسانتر میکند. اکثر مردم دوست دارند با کسانی باشند که با آنها راحت ترند، بدون توجه به معایبی که آن فرد دارد. این حس کامل بودن را در خود از بین ببرید چون باعث میشود احساس یک طرار و دغل باز را پیدا کنید. جهان به کسانی که وانمود میکنند بسیار کامل هستند اصلا نیازی ندارد بلکه به کسانی نیاز دارد که از مردمی که به محدودیتهایشان واقفند دستگیری کنند. این قبیل مردم معمولا حس خوبی از شوخی و مزاح دارند.
7- اگر معلول هستید مثلا بازوی خود را از دست داده اید، بگویید: " من دستم از دنیا کوتاه است! " ، یا اگر پای شما قطع شده است، بگویید: " چه شوتی ! حالا چه کار میشه کرد؟" این جملات باعث میشود که خنده بر لبهای دیگران بنشیند و در نظر دیگران بیشتر دلچسب باشید.
" لبخند زدن هیچ خرجی برای شما ندارد."هاری اچ. والدریپ
8- هرگز نامههای خشک و خالی برای دوستانتان نفرستید بلکه جوک هم بفرستید. وقتی که با دوستان یا زیردستان خود صحبت میکنید سعی کنید خاطرات شاد و شیرین خود را به جای درد دلهای شکایت آمیز یا غیبتهای منفی تعریف کنید. در طول غذا خوردن هم از مسایل شاد و مسرت بخش صحبت کنید. از دیگران بخواهید که آنها هم قصههای خنده دار خود را برای شما تعریف کنند. شما هر چیزی که بخواهید به دست خواهید آورد، اگر شادی و نشاط میخواهید آن را طلب کنید. همیشه هم آماده گفتن این عبارت باشید " خوب ، این خیلی خنده داره!"
" بهترین کاری که میتوان در حل یک مشکل پیدا کرد، پیدا کردن کمی شوخی و مزاح در آن است." فرانک ای کلارک
9- در این عصر تفریح و خنده، از این که ملال آور یا کسل کننده باشید، ناراحت نشوید. اگر مردم شما را آدم جالبی نیابند، به سمت افراد دیگر و کانال دیگر خواهند رفت. مزاح و شوخی مؤثر شنوندگان را مشتاق میکند. یک گفتگو و ارتباط صحیح با بیشتر از یک رشته کلمات سر و کار دارد. یک داستان خوب یک تصویر عینی از خود ارائه میدهد. مردم داستانهای پر از شوخی و مزاح شما را به خاطر سپرده و به خوبی آن را برای خود تشریح میکنند.
"وقتی که چیزی خنده دار است ، سعی کنید در آن به دنبال یک حقیقت پنهان بگردید." جرج برنارد شاو
10- بــه خودتان اجازه دهید که یک آدم شوخ جلوه کنید، بگذارید آدم بزرگی باشید که خصوصیات کودکی اش را هنوز حفظ کرده است. گه گاهی هم احساسات و شادی خود را نشان دهید.
" آن گوشه ای را که هستید، درخشان کنید. نیازی نیست که دنیا را تغییر دهید، اما میتوانید آن گوشه ای را که در آن قرار دارید، با حس شوخی و مزاحتان تغییر دهید و روشن کنید." برایان لی
همیشه جایی برای بازی و زمانی برای خندیدن و لبخند زدن در زندگی باقی بگذارید. در محل کار و در خانه لبخند بزنید و بگذارید شوخی و شیطنت از شما شروع شود.
نوشته شده توسط: الهه ناز
متفاوت، شکوهمند و پرانرژی زندگی کنیم
رعایت نکتههای زیر، به شما کمک خواهد کرد تا یک زندگی متفاوت، شکوهمند و پرانرژی داشته باشید:
- روزانه 10 تا 30دقیقه به قدم زدن بپردازید و در این حین لبخند بزنید. این بهترین داروی ضدافسردگیست.
- صبحها که از خواب بیدار میشوید، این جمله را کامل و تکرار کنید: «امروز قصد دارم...»
- با سه Eزندگی کنید: ( Energyانرژی)، ( Enthusiasmشوق) و (Empathy فهم و همدلی با دیگران) و همینطور با سه F زندگى کنید: ( Faithایمان)، (Family خانواده) و (Friendsدوستان)
- زمانی را به مراقبه و نیایش اختصاص دهید. اینها سوخت روزانه برای انجام زندگی پرمشغلهتان را فراهم میکنند.
- از غذاهایی که از گیاهان و درختان تهیه میشوند، بیشتر استفاده کنید و از آنهایی که در کارخانهها تولید میشوند، کمتر.
- مقداری چای سبز و مقادیر بسیار فراوانتری آب بنوشید. غذاهای دریایی، گل کلم، بادام، گردو و خشکبار مصرف کنید.
- تلاش کنید هر روز دستکم سه نفر را به لبخند وادارید.
- از خانه گرفته تا داخل ماشین و روی میز کار، همه را مرتب و تمیز کنید. بگذارید انرژی تازهای وارد زندگیتان شود.
- انرژی پرارزشتان را بر سر شایعهسازی، هیولاهای انرژیخوار، مسائل مربوط به گذشته، افکار منفی و یا آنچه بر آن کنترل ندارید، هدر ندهید. درعوض، انرژیتان را صرف لحظهی مثبت اکنون کنید.
- این را درک کنید که زندگی، یک مدرسه است و شما اینجایید تا بیاموزید و همهی امتحانات خود را بگذرانید. مشکلات، تنها بخشی از این دورهی آموزشیاند که درست مانند کلاس درس جبر، میآیند و میروند اما درسهایی که از این کلاس فراگرفته میشود، عمری با شما باقی خواهند ماند.
- صبحانهتان را چون یک شاه، ناهارتان را چون یک شاهزاده و شامتان را چون دانشجویی بخورید که کارت اعتباریاش تمام شده است.
- زندگی کوتاهتر از آنیست که وقتتان را صرف تنفر از دیگران کنید.
- مجبور نیستید همهی بحثها و منازعات را به نفع خود تمام کنید. با مخالفتها نیز گاهی موافقت کنید.
- با گذشتهتان از در سازش درآیید، آنوقت دیگر اکنونتان را خراب نخواهید کرد.
- زندگیتان را با زندگی دیگران مقایسه نکنید. شما از موضوع و هدف آنان هیچ نمیدانید.
- جز شما، کس دیگری مسؤول خوشبختیتان نیست.
- همهی بهاصطلاح بدبختیها را با اینجمله قالب دهید: «آیا تا 5 سال آینده، هیچ اهمیتی خواهند داشت؟»
- همه را بهخاطر هرچیز و همهچیز ببخشید.
- زمان، حلال همهی مشکلات است. به همهچیز زمان دهید، زمان.
- حسادت، هدردادن وقت است.
- بهترینها هنوز در راهاند.
- شبها قبل از خواب، اینجملهها را کامل و تکرار کنید: «بهخاطر... ممنونم.» «امروز به... دستیافتم.»
- یادتان باشد، برکتهای زندگی، آنقدر هست که استرس و نگرانی را بدان راهی نباشد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
سلام بر حسین و اربعینش، سلام بر اربعین و زائرانش!
و سلام بر اندوه های دل آنان که به سوغات بر مزار کشتگان، عشق بردند و به مویه نشستند.
به شوق زیارت صحن و سرای جان فزایت، اربعین شهادتت را به سوگ می نشینیم، یا حسین!
اربعین و عرفان
اربعین از رازهای هستی، خصوصیت عدد چهل و اسرار نهفته در آن براى ما روشن نیست. البته چه بسا، با توجه به ویژگى هاى انسان، «چهل بار» تکرار یک رفتار پسندیده موجب ملکه معنوى و تعمیق آن رفتار و قابلیت نزول فیض خاص خداوند مى شود. در فرهنگ اسلامى هم عدد چهل (اربعین) جایگاه ویژه اى دارد. چله نشینى براى رفع حاجات، حفظ کردن چهل حدیث، اخلاص چهل صباح، کمال عقل در چهل سالگى، دعا براى چهل مؤمن، از این نمونه هاست.
آمده است که چون حضرت موسی (ع) را قابل استماع کلام بی واسطه خداوند میکردند چهل روز به خلوت فرستادند و خداوند فرمود: «… و اذا واعدنا موسی اربعین لیله »
پیامبر حکیم (ص) فرمود:
« من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه»: هر کس چهل روز فقط براى خداوند تعالى اخلاص چشمه های خداوند ورزد حکمت را از قلبش بر زبانش جارى مى سازد.»
امام حسین (ع) : ایمان بنده مومن کامل نمیشود مگر اینکه در او چهار خصلت باشد : 1.اخلاقش نیکو باشد ، 2.بخشنده باشد ، 3.از گفتن حرفهای زیادی خودداری کند ، 4.زیادی مالش را انفاق کند.
امام حسین (ع) : گروهی خدا را می پرستند به جهت آرزوی بهشت ، این عبادت تاجران است ، گروهی خدا را میپرستند از ترس جهنم ، این عبادت بردگان است ، گروهی خدا را میپرستند به شکرانه نعمتهایش ، این عبادت آزادمردان است و این بهترین عبادت است.
امام حسین (ع) : سلام کردن هفتاد ثواب دارد که شصت و نه ثواب آن متعلق به کسی است که سلام میکند و یک ثواب متعلق به کسی است که جواب سلام را میدهد.
حاجت خود را به هر کس مگو
نقل شده است که مردی از انصار پیش امام حسین علیه السلام آمد و خواست از آن حضرت چیزی درخواست کند . امام فرمود ای برادر انصاری : حیثیت و وجهه خود را از حقارت سئوال حفظ کن و خواسته خود را در نامه ای بنویس و پیش من بیاور ، امید است که تو را ارشاد کنم . مرد انصاری نوشت : به فلان کس پانصد دینار مدیونم و با اصرار از من میخواهد به او التماس کردم به من مهلت دهد ، اما او نمیپذیرد . امام نامه را خواند و وارد منزل شد ، یک کیسه طلای هزار دیناری برای او آورد و فرمود : پانصد دینار برای ادای دین تو و بقیه را در زندگی خود مصرف کن و حاجت خود را به هر کس مگو مگر سه طایفه:
صاحب دین ، صاحب مروت و صاحب حسب.
نوشته شده توسط: الهه ناز
روز والنتین (روز عشاق و یا روز عشق ورزی) عیدی در روز ?? فوریه (?? بهمنماه) و در برخی فرهنگها روز ابراز عشق است.
این ابراز عشق معمولاً با فرستادن کارت والنتین یا خرید هدایایی مانند گل سرخ انجام میشود. سابقه? تاریخی روز والنتین به جشنی که به افتخار قدیس والنتین در کلیساهای کاتولیک برگزار میشد، باز میگردد.
تاریخچه کامل و دقیق والنتین در دست نیست و آنچه از پیشینه این روز میدانیم با افسانه درآمیختهاست.
امروزه کلیسای کاتولیک به این نتیجه رسیدهاست که حداقل سه قدیس به نام والنتین وجود داشتهاند که همگی به شهادت رسیدهاند، به همین دلیل چندین افسانه سعی در بازگوئی تاریخچه این آئین دارند.
روایتهای مشهور
در سده سوم میلادی که مطابق میشود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بودهاست بنام کلاودیوس دوم (Claudius II). کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن میکند. کلاودیوس به قدری بیرحم وفرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. (شایان ذکر است که در آن هنگام هنوز امپراتوری روم، به آیین مسیحیت نگرویده بود و این امر تقریباً ?? سال پس از دوران کلاودیوس دوم یعنی در دوران کنستانتین اول، موسوم به کنستانتین کبیر صورت گرفت). اما کشیشی به نام والنتین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. هنگامی که کلاودیوس این امر را دریافت، والنتین را دستگیر و زندانی کرد. کلاودیوس به منظور منصرف ساختن والنتین از باور خویش، به زندان و به استقبال وی شتافت و او را مورد محبت فراوان قرار داد. این در حالی بود که والنتین نیز به گونهای متقابل کوشید تا کلاودیوس را به آیین مسیحیت فراخواند؛ امری که موجبات خشم امپراتور روم را فراهم ساخت و حکم به اعدام وی داد. هنگامی که والنتین در زندان به سر میبرد، یکی از زندانبانان دختری نابینا داشت که به زندان میآمد به تفصیل با وَلِنتَین سخن میگفت و درست پیش از آن که والنتین به اعدام محکوم گردد، برای آن دختر نابینا کارتی فرستاد که بر روی آن نگاشته بود: ??از طرف والنتین ِ تو? (From Your Valentine)? امضاء کردهاست، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای والنتین مشاهده میشود.
افسانه دیگر حاکی از آن است که هنگامی که والنتین را به زندان افکندند، مردم برای وی یادداشتهایی کوچک که در لفافه پیچانده بودند و در شکافهای دیواره سلول وی جاسازی میکردند میفرستادند و او آنها را یافت و در حق آنان نیایش کرد. به دیگر سخن، بنیاد تاریخی کارت والنتین همین امر است. کشیش والنتیوس در ?? فوریه ??? میلادی (در برخی روایات ??? و مطابق با برخی روایات دیگر ??? بعد از میلاد) اعدام شد. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق میدانند و از آن زمان والنتین تبدیل به نمادی برای عشق شدهاست و بدین روست که در کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، مراسم روز والنتین همه ساله در ?? فوریه برگزار میگردد.
شهرهای منتسب به والنتین قدیس
بر اساس باورهای کنونی، بقایای والنتین قدیس که در قرن ?? میلادی در قبرستانی باستانی در ایتالیا کشف شد هماکنون در سه شهر رم، دوبلین و گلاسگو نگهداری میشود. بخشی از این بقایا پس از انتقال به یک تابوت طلایی توسط پاپ گرِگوری شانزدهم به کلیسای کاتولیک وایت فرایر در دوبلین پایتخت جمهوری ایرلند اهدا شد. بخش دیگری از این بقایا که گفته میشود شامل استخوانهای والنتین قدیس هم هست توسط یک خانواده متمول فرانسوی در قرن ?? به کلیسای فرانسیس مقدس در شهر گلاسگو در اسکاتلند منتقل شد.
خارج از حلقههای مذهبی از مردم عادی کمتر کسی از وجوداین بقایا در شهر اطلاع داشت تا اینکه در سال ???? تصمیم به انتقال این بقایا به کلیسای دیگری به نام The Blessed John Duns Scotus گرفته شد. این اقدام توجه گسترده? رسانهها و به طبع آن عموم مردم را به دنبال داشت بهطوری که شهر گلاسگو به خاطر میزبانی والنتاین قدیس ?شهر عشاق? لقب گرفت و از سال ???? این شهر در روز والنتین میزبان فستیوالی به نام ?فستیوال عشق? میباشد.
رسوم والنتین
در کشورهای اروپایی و امریکائی دادن شکلات به عنوان هدیه روز والنتین از شهرت خاصی برخوردار است. تزئین شکلات و پختن انواع ان نیز از اداب این روز به شمار میرود. از نظر علمی هم ثابت شدهاست که خوردن شکلات دارک یا همان سیاه میزان عشق را در انسان بالا میبرد البته نه مصرف بیرویه آن.
در دیگر فرهنگها
برخی بر آنند که والنتین فراتر از سنتی غربی است که پیش از این در بسیاری کشورهای جهان موجود بودهاست. در کشور چین، روزی مشابه والنتین موجود است که تحت عنوان ?شب هفتها? نامیده میشود. برابر با افسانهای چینی، پسر گاوچران و دختر بافنده، در هفتمین روز هفتمین ماه از تقویم قمری در آسمان با یکدیگر ملاقات کردند. آخرین ?شب ِ هفتها? در ?? اوت ???? بود. روایتی دیگر از این روز با اندکی تفاوت نسبت به چین، در ژاپن نیز موجود است که از آن به عنوان ?تاناباتا? یاد میگردد و برابر با هفتم ژوئیه تقویم خورشیدیست. در کشور مصر، روز عشق دیگری موجود است که برابر با ? نوامبر هر سال است. در کره جنوبی، در ?? دسامبر هرسال، روزی تحت عنوان ?روز پـِپـِرو? موجود است که در آن زوجهای جوان هدایایی به یکدیگر تقدیم میکنند.
در فرهنگ ایرانی
سپندارمذگان جشن گرامیداشت زمین و زن و روز مهرورزی به مظاهر مهر و فروتنی است. در این روز مردان به زنان خود، با محبت هدیه میدادند و زنان و دختران را از کارهای روزمره معاف کرده بر تخت شاهی مینشاندند و از آنها اطاعت میکردند.
اخیرا گروهی از دوستداران فرهنگ ایرانی پیشنهاد کردهاند که به منظور حفظ فرهنگ ایرانی سپندارمزگان بجای والنتین به عنوان روز عشق گرامی داشته شود.
نوشته شده توسط: الهه ناز
HAPPY VALENTINE´S DAY
ولنتاین روز شما نیست،منتظر باشید
کریسمس امسال، ایرانیان مقیم آمریکا و به دنبال آنها بسیاری از ایرانیان سراسر دنیا ایمیل مبتکرانهای را دریافت کردند که با شوخی تندی به آنها یادآوری میکرد جشن کریسمس به ایرانیان مسلمان ارتباطی ندارد.
اما شاید مبتکر این ایمیل فراموش کرده بود که بسیاری از همین ایرانیها، از چند روز بعد در تدارک جشن دیگری خواهند بود که به اعتقاد گروهی دیگر اصلا قرابتی با فرهنگ آنها ندارد.
به گزارش "ایلنا" 14 فوریه یا 25 بهمن ماه(امسال به علت سال کبیسه با 26 بهمن مصادف شده است) از سالهای بسیار دور میلادی به عنوان روز «ولنتاین» جشن گرفته میشود و در کشور ما در سالهای اخیر به «روز عشاق» معروف شده است.
ولنتاین ایرانیها با گاوهای چینی
این روز که در سالهای قبل با رد و بدل کردن هدیههای نه چندان گران قیمت مثل شکلات و عطر بین دخترها و پسرها به شب میرسید، امسال با دگرگونی جالب توجهی مواجه شده است. انگار قرار است به دلایل نامعلوم ولنتاین جوانان ایرانی امسال با «گاوهای چینی» برگزار شود؛ چه از همان یک ماه پیش که تب و تاب این روز آغاز شد، بیشترین چیزی که در فروشگاهها عرضه میشود همین عروسکها هستند.
تحقیق میدانی خبرنگار «ایلنا» هم بر این حرف صحه میگذارد؛ از بین عروسک و لوازم تزئینی فروشی سطح شهر تهران که در نقاط مختلفی از جمله انقلاب، آریاشهر و شمال شهر تهران انتخاب شدند، قیمتهای این قبیل کالاها متغیر است به گفته فروشندگان عروسکهای چینی از دو تا 60 هزار تومان و کارت پستال از 200 تومان تا 9 هزار تومان به فروش میرسند.
البته به گفته یکی از فروشندگان قیمت کارتهای ایرانی و خارجی خیلی تفاوت دارد و بیشتر خریداران ترجیح میدهند کارتهای خارجی را بخرند. شکلات هم که همچنان از کادوهای پرطرفدار «ولنتاین» است، از بستهای 400 تومان تا چند هزار تومان قیمت دارد.
برخی از مردم هم وسایل تزئینی دیگری را با قیمتهای مختلف میخرند، به گفته بسیاری از فروشندگان امسال عروسک به ویژه «گاو» از طرفداران بیشتری برخوردار است.
حمید فروشندهای که تا سالهای پیش بیشتر عروسکهای کوچک یا قلبهای تزئینی را در روزهای نزدیک به جشن میفروخت در این مورد میگوید که امسال باورود عروسکهای بزرگ و گران قیمتتر فروش چندین برابری را تجربه کرده است و هنوز به روز ولنتاین نرسیده به اندازه سه ماه گذشته فروش کرده است.
بسیاری از کسانی که به دنبال برگزاری جشن ولنتاین میروند، حتی با معنی آن آشنا نیستند
نکته جالب توجه این است که بسیاری از کسانی که به دنبال برگزاری جشن ولنتاین میروند، حتی با معنی آن آشنا نیستند. در میان 50 نفری که مورد پرسش شدند، حدود 34 نفر اطلاعی در مورد معنای این مراسم نداشتند و دیگران هم اطلاعات دست و پا شکستهای را از شبکههای خارجی دریافت کرده بودند.
سمیرا یکی از افرادی است که اگر چه هر سال برای دوست خود کادوی ولنتاین میخرد اما معنای آن را نمیداند" به نظر من «ولنتاین» روز عشاق است و بقیه معانی و تاریخچه آن مهم نیست."
آرش ولنتاین را یک جور سرگرمی میداند. او که این اسم را به اشتباه« ولنتایم» تلفظ میکند، میگوید: اگر چه من هر سال از دوستانم هدیه میگیریم و برای آنها هم هدیه میخرم اما معنای آن برایم چندان اهمیتی ندارد.
جشن ولنتاین در حالی سال به سال رو به پررنگتر شدن در بین جوانان ایرانی میگذارد که برداشت مردم سایر کشورهای جهان در این باره قدری متفاوت به نظر میرسد.
گوستاو آمریکایی و ساکن هلند است و نخستین هدیه ولنتاین خود را به مادرش داده است. او هر سال هدیه کوچکی را برای معلم، مادر و یا یکی از دوستان مورد علاقهاش میدهد و از اینکه این رسم در بین مسلمانان نیز رواج پیدا کرده قدری متعجب میشود.
بسیاری از دوستان گوستاو پایبند به برگزاری جشن ولنتاین نیستند و این رسم در بین آنها خیلی جدی تلقی نمیشود.
اما سارا که بیشتر عمر خود را در ایران سپری کرده، چند سالی است که در کانادا به سر میبرد. او گرایش ایرانیان را به ولنتاین نمیپسندد و میگوید: «این جشن فقط برای پولدار کردن تولیدکنندگان و فروشندگان است و فقط به همین منظور به ایران وارد شده است.»
به اعتقاد سارا بهتر است که جوانان ایرانی به رسوم فرهنگی خود بیشتر پایبند باشند تا اینکه از رسوم کشورهای غربی تبعیت کنند.
شاید منظور سارا از رسوم سنتی همان جشن مهرگانباد که به گفته کارشناسان در فرهنگ ایرانی روز عشق است و با ولنتاین برابری میکند.
مهرگان در فرهنگ ایرانی روز عشق حقیقی و واقعی است
اسفندیار اختیاری، نماینده زرتشتیان مجلس هشتم معتقد است که مهرگان در فرهنگ ایرانی روز عشق حقیقی و واقعی نامیده شده و مردم باید به جای ولنتاین این روز را زنده کنند.
بختیاری که از رواج فرهنگ غربی در ایران ناخرسند است، تصریح میکند: به دلیل نبود برنامههایی برای فرهنگسازی بسیاریاز رسوم زیبای ایرانی مورد غفلت واقع شدهاند.
به گفته او «مهرگان» همزمان با ششم مهر ماه، بهترین زمان برای ابراز علاقه و دوستان و بستگان است.
اصغر مهاجری جامعهشناس و استاد دانشگاه هم نقص در مدیریت برنامهریزان کشوری در برجستهسازی و استفاده از ظرفیتهای فرهنگی را دلیل گرایش نادرست جوانان ایرانی به «ولنتاین» میداند و میگوید: فرهنگ مردم ایران غنی و توسعه یافته است و هم در پیشینه ملی و هم در پیشینه مذهبی نمادهایی از «روز عشق» به چشم میخورد.
اول دیحجه یا جشن مهرگان میتوانند جایگزینهای مناسبی برای روز ولنتاین باشند
به گفته او اول دیحجه در مناسبات مذهبی و جشن مهرگان در فرهنگ ایرانی هر دو میتوانند جایگزینهای مناسبی برای روز ولنتاین باشند و از پیشینه غنی و در خور برخوردارند.
چین، ژاپن، کره جنوبی و مصر هر کدام روزهایی را معادل «ولنتاین» در کشور خود جشن میگیرند
جایگزینی روزهای متناسب با ولنتاین همان کاری است که بسیاری از کشورها انجام دادهاند. مثلا چین، ژاپن و مصر هر کدام روزهایی را معادل «ولنتاین» در کشور خود جشن میگیرند.
در کشور چین این روز به «شب هفتها» نامیده میشود و در ژاپنیها به «تاناواتا» معروف است. در کره جنوبی نیز مردم روز «پپرو» را جشن میگیرند و مصریها هم روز چهارم نوامبر هر سال را به عنوان روز عشق برگزار میکنند.
تاریخچه ولنتاین
به هر حال تاریخچه ولنتاین به زمان اعدام کشیشی با همین نام برمیگردد اما تاریخچه کامل و دقیق والنتین در دست نیست.
بنابر برخی روایات در سده سوم میلادی که مطابق میشود با اوایل شاهنشاهی ساسانی در ایران، در روم باستان فرمانروایی بودهاست بنام کلاودیوس دوم (CLAUDIUS II). کلودیوس عقیده داشت مردان مجرد نسبت به آنانی که همسر و فرزند دارند سربازان جنگجوتر و بهتری هستند. از این رو ازدواج را برای سربازان امپراتوری روم قدغن میکند. کلاودیوس به قدری بیرحم وفرمانش به اندازهای قاطع بود که هیچ کس جرات کمک به ازدواج سربازان را نداشت. (شایان ذکر است که در آن هنگام هنوز امپراتوری روم، به آیین مسیحیت نگرویده بود و این امر تقریباً 40 سال پس از دوران کلاودیوس دوم یعنی در دوران کنستانتین اول، موسوم به کنستانتین کبیر صورت گرفت). اما کشیشی به نام والنتین (والنتیوس)، مخفیانه عقد سربازان رومی را با دختران محبوبشان جاری میکرد. هنگامی که کلاودیوس این امر را دریافت، والنتین را دستگیر و زندانی کرد. کلاودیوس به منظور منصرف ساختن والنتین از باور خویش، به زندان و به استقبال وی شتافت و او را مورد محبت فراوان قرار داد. این در حالی بود که والنتین نیز به گونهای متقابل کوشید تا کلاودیوس را به آیین مسیحیت فراخواند؛ امری که موجبات خشم امپراتور روم را فراهم ساخت و حکم به اعدام وی داد. هنگامی که والنتین در زندان به سر میبرد، یکی از زندانبانان دختری نابینا داشت که به زندان میآمد به تفصیل با وَلِنتَین سخن میگفت و درست پیش از آن که والنتین به اعدام محکوم گردد، برای آن دختر نابینا کارتی فرستاد که بر روی آن نگاشته بود: ««از طرف والنتین ِ تو» (FROM YOUR VALENTINE)» امضاء کردهاست، اصطلاحی که تا به امروز مورد استفاده قرار گرفته و به وفور بر روی کارتهای والنتین مشاهده میشود.
افسانه دیگر حاکی از آن است که هنگامی که والنتین را به زندان افکندند، مردم برای وی یادداشتهایی کوچک که در لفافه پیچانده بودند و در شکافهای دیواره سلول وی جاسازی میکردند میفرستادند و او آنها را یافت و در حق آنان نیایش کرد. به دیگر سخن، بنیاد تاریخی کارت والنتین همین امر است. کشیش والنتیوس در 14 فوریه 270 میلادی (در برخی روایات 269 و مطابق با برخی روایات دیگر 273 بعد از میلاد) اعدام شد. بنابراین او را به عنوان فدایی و شهید راه عشق میدانند و از آن زمان والنتین تبدیل به نمادی برای عشق شدهاست و بدین روست که در کشورهای جهان، به ویژه کشورهای اروپایی و امریکای شمالی، مراسم روز والنتین همه ساله در 14 فوریه برگزار میگردد.
در ایمیلی که ایرانیان مقیم آمریکا در روز کریسمس دریافت کردند ضمن تبریک عید کریسمس نوشته شده بود «کریسمس به شما ربطی ندارد، منتظر نوروز باشید» پس شاید بد نباشد این جمله را در مورد «ولنتاین» نیز تکرار کنیم.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده در فوریه 7, 2009 با Ali
اگر به دنبال راهی برای بهبود عملکرد و افزایش خلاقیت در کار و زندگی هستید این مطلب را از دست ندهید .
بر اساس تحقیقی که اخیرا محققان دانشگاه بریتیش کلمبیا به آن رسیدند رنگ قرمز باعث افزایش دقت و رنگ آبی باعث افزایش خلاقیت در افراد میشود .
این تحقیق که روز پنج شنبه در وب سایت مجله ساینس منتشر شد ، توسط محققین دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا انجام گرفت . حالت روانشناختی که افراد با دیدن رنگ های قرمز و آبی بدان می رسند موضوع این تحقیق بود و بروی 600 نفر در راستای آن مطالعات و آزمایشاتی انجام گرفت.
در این تحقیق از… رنگ های خنثی و مخالف آبی و قرمز به صورت تصاویر و کلمات نیز استفاده شد تا واکنش روانشناختی ذهن هنگام مواجه شدن با رنگ های قرمز و آبی در برابر دیگر رنگ ها( رنگ های مخالف آبی و قرمز وخنثی ) به خوبی مقایسه و تحلیل شود.
افرادی که اثر رنگ قرمز به روی آنها مطالعه می شود در تست های انجام گرفته بهتر از دیگران به یاد می آوردند و به جزئیات توجه بیشتری داشتند . مثل به یاد آوردن کلمات و توجه به شکل صحیح آنها و همچنین بر روی نشانه گذاری های کلمات توجه بیشتری میکردند . و دسته ی دیگری که واکنش آنها در برابر رنگ آبی مطالعه می شد در تست ها بهتر میتوانستند تصور و مجسم کنند ، و از وسایلی که در اختیار آنها قرار داده می شد استفاده های هوشمندانه تری میبردند( مثل کار با اشکال ).
” اگر شما میخواهید حافظه تان را برای چیزهایی مثل انواع مهارت های تصحیح ِ خطا و اشتباه (proofreading) افزایش بدهید باید از رنگ قرمز استفاده شود ” این سخن را خانم دکتر Juliet Zhu استادیار دانشکده تجارت دانشگاه بریتیش کلمبیا و کسی که با دکتر Ravi Mehta در این تحقیق همکاری کرده است می گوید.
Dr. Zhu همچنین میگوید برای محیط های که در آن افراد جمع می شوند و با همدیگر به حل مشکلات و ارائه راه حل های می پردازند (brainstorming) بهتر است از رنگ آبی استفاده شود.
طبق تحقیقات پروفسور Norbert Schwarz استاد روانشناسی دانشگاه میشیگان آمریکا افراد در حالت شاد و خوشحال خلاق تر و مبتکرتر هستند .
مطلبی که در روزنامه نیویورک تایمز آمده کمی طولانی است برای همین لزومی به ذکر همه ی آنها نمی بینم ولی علاقه مندان برای دریافت اطلاعات بیشتر به این لینک مراجعه کنید .
*تمام حقوق این مطلب متعلق به وبلاگ دیگرفا می باشد .
منبع :[ نیویورک تایمز]
Filed under: علمی | Tagged: حافظه, خلاقیت, رنگ, ذهن, علمی, واکنش, مغز, روانشناختی, روانشناسی, آبی, قرمز, تفکر, دقت, بهبود, عملکرد, تصحیح خطا, تصور, مسجم, تحقیق, هوش, مهارت
نوشته شده توسط: الهه ناز
بنام خدا
به روایت افسانهها روزی شیطان همه جا جار زد كه قصد دارد از كار خود دست بكشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شكل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود. ولی در میان آنها یكی كه بسیار كهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای گرانی داشت و شیطان حاضر نبود آن را ارزان بفروشد.
كسی از او پرسید: «این وسیله چیست؟»
شیطان پاسخ داد: «این نومیدی و افسردگیست.»
آن مرد با حیرت گفت: «چرا این قدر گران است؟»
شیطان با همان لبخند مرموزش پاسخ داد: «چون این مؤثرترین وسیلة من است. هرگاه سایر ابزارم بیاثر میشوند، فقط با این وسیله میتوانم در قلب انسانها رخنه كنم و كاری را به انجام برسانم. اگر فقط موفق شوم كسی را به احساس نومیدی، دلسردی و اندوه وا دارم، میتوانم با او هر آنچه میخواهم بكنم. من این وسیله را در مورد تمامی انسانها به كار بردهام. به همین دلیل این قدر كهنه است.
راست گفتهاند كه شیطان دو ترفند اساسی دارد كه یكی از آنها نومید كردن ماست. به این طریق دست كم مدتی نمیتوانیم برای دیگران خدمتی انجام دهیم و مفید باشیم. ترفند شیطانی دیگر تردید افكندن در وجود ماست، تا رشتة ایمانمان كه ما را به خدا متصل میكند، گسسته شود.
پس مراقب باشید كه فریب این دو ترفند را نخورید!
برگزیده از كتاب ''یكصد حكایت فرزانگی در پناه او ?نور، شادمانی و عشق''