نوشته شده توسط: الهه ناز
اعمال ماه ذیحجه
حج قصد است و آهنگ حرکت از خود و دیار خود به مقصد خانه ای مقدس، به منظور تجدید پیمان با ذات اقدس صاحب خانه.
حج یکی از بزرگترین و ارزنده ترین کلاسهای آموزنده و اجتماعی است که در ساختن فرد و جامعه اسلامی، نقشی مؤثر دارد.
انجام حج در ماه ذیحجه دارای آداب و آئینی است که یک حرکت معنوی را ایجاد می کند و فرد مسلمان از این اعمال جهت ارتقاء کمالات معنوی توشه می گیرد.
ماه ذیحجه، از ماههای شریف است که عابدین، اهتمام به دارند . برای این که بتوانیم بهره ای از این ایام عزیز ببریم به ذکر اعمال آن می پردازیم.
دهه اول این ماه " ایام معلومات" نام دارد که در قرآن کریم ذکر آن شده است. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که عمل خیر و عبادت در هیچ ایامی نزد حق تعالی محبوب تر از این دهه نیست. برای این دهه اعمالی ذکر شده است:
1- روزه گرفتن 9 روز اول این دهه که ثواب روزه تمام عمر را دارد.
2- در تمام شبهای این دهه، ما بین نماز مغرب و عشاء دو رکعت نماز خوانده شود که در هر رکعت بعد از حمد یک بار آیه " وَ واعَدنا مُوسی ثَلاثینَ لَیلَةً وَ اَتمَمناها بِعَشرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ اَربَعینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لأَخیهِ هارونَ اخلُفنی فی قَومی وَ اَصلِح وَ لا تَتَّبِع سَبیلَ المُفسدِین."
کسی که این نماز را بخواند با ثواب حاجیان شریک می شود.
3- از روز اول تا عصر روزعرفه بعد از نماز صبح و پیش از مغرب دعایی که از امام صادق علیه السلام روایت شده، خوانده شود.
" اللهم هذه الایام التی فضلتها علی الایام... ( به صفحه 414 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
4- در هر روز از دهه پنج دعایی را که حضرت جبرئیل از جانب خدای تعالی برای حضرت عیسی علیه السلام هدیه آورده، خوانده شود.
" اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له..." ( به صفحه 415 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
5- در هر روز از این دهه تهلیلاتی را که از حضرت علی علیه السلام روایت شده را بخواند.
" لا اله الا الله عدد اللیالی و الدهور... ( به صفحه 416 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
اعمال روز اول
1- روزه که ثواب روزه هشتاد ماه را دارد.
2- خواندن نماز حضرت فاطمه علیها السلام توصیه شده است که دو نماز دو رکعتی است و در هر رکعت بعد از حمد پنجاه مرتبه توحید خوانده شود. و بعد از سلام تسبیحات آن حضرت گفته شود و بعد دعای ذیل خوانده شود:
" سبحان ذی العزّ الشامِخِ المُنیف، سبحانَ ذِی الجَلالِ الباذِخِ العظیم، سبحانَ ذی المُلکِ الفاخِرِ القدیم، سُبحانَ مَن یری اَثَرَ النَملَةِ فی الصَّفا ، سُبحانَ مَن یری وَقعَ الطَّیرِ فی الهَواءِ، سُبحانَ مَن هُوَ هکَذا وَلا هکذا غیره."
3- پیش از زوال دو رکعت نماز، در هر رکعت حمد یک مرتبه، و هر یک از توحید، آیة الکرسی و قدر ده مرتبه خوانده شود.
4- هر کس از ظلم ظالمی می ترسد در این روز بگوید:
" حَسبی حَسبی حَسبی مِن سُوالی عِلمُکَ بِحالی."
تا خدای متعال او را از شر ظالم کفایت کند.
روز هشتم
روز ترویه است و روزه اش فضیلت دارد و روایت شده که کفاره شصت سال است.
شب نهم
این شب از لیالی متبرک وشب مناجات با قاضی الحاجات است و توبه در آن شب مقبول و دعا در آن مستجاب است . کسی که آن شب را به عبادت به سر آورد، اجر صد و هفتاد سال عبادت را دارد. برای این شب اعمالی ذکر شده است:
1- روایت شده که دعای ذیل خوانده شود که هر کس آن را در شب عرفه یا در شبهای جمعه بخواند، خداوند او را بیامرزد.
اللهم یا شاهد کل نجوی... ( به صفحه 417 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
2- هزار مرتبه تسبیحات زیر گفته شود.
" سُبحانَ الذَی فی السماءِ عرشُهُ، سُبحانَ الذَی فی الارضِ حُکمُهُ، سُبحانَ الذی فی القُبُور قَضاؤُهُ، سبحان الذی فی البَحرِسَبیلُهُ، سبحان الذی فی النارسُلطانُهُ، سبحان الذی فی الجَنَّةِ رَحمَتُهُ، سبحان الذی فی القِیامَةِ عَدلُهُ، سبحان الذی رَفَعَ السَّماءَ، سبحان الذی بَسَطَ الاَرضَ ، سبحان الذی لا مَلجَاَ وَ لا مَنجا مِنهُ اِلاّ الیه."
3- دعای اللهم من تَعََّبَا وَ تَهَیا وَ اَعَدَّو استـَعدَّ لِوِفادةٍ... ( به صفحه 54 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . ) که در اعمال شب و روز جمعه نیز وارد شده، خوانده شود.
4- زیارت امام حسین علیه السلام.
روز نهم (روزعرفه)
روزعرفه از اعیاد عظیمه است اگر چه به اسم عید نامیده نشده است. آن روز، روزی است که خداوند بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود فراخوانده و جود و احسان خود را برای ایشان گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر از دیگر اوقات خواهد بود.
روایت شده که در روزعرفه ای امام سجاد علیه السلام صدای سائلی را شنید که از مردم کمک می خواست. امام به او فرمود: وای بر تو آیا در چنین روزی از غیر خدا سوال می کنی؟ حال آن که در این روز فضل خدا حتی شامل بچه های به دنیا نیامده نیز می شود. برای این روز اعمالی ذکر کرده اند:
1- غسل.
2- زیارت امام حسین علیه السلام که برابر هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد می باشد. اگر کسی توفیق یابد که در این روز به حرم امام تشرف پیدا نماید ثوابش کمتر از کسی که در عرفات باشد نیست.
3- بعد از نماز عصر پیش از خواندن دعای روز عرفه، در زیر آسمان دو رکعت نماز به جای آورده و نزد خداوند به گناهان خود اعتراف نماید. دررکعت اول بعد از حمد، توحید و در رکعت دوم بعد از حمد سوره کافرون بخواند.
4- روزه این روز برای کسی که ضعف پیدا نکند و روزه اش مانع از انجام اعمال نشود مستحب است.
5- تسبیحاتی که در اعمال شب عرفه ذکر شد، خوانده شود. و پس از آن ذکر " سبحان الله و الحمدالله و لا اله الا الله و الله اکبر" صد مرتبه، سوره توحید صد مرتبه، آیة الکرسی صد مرتبه و صلوات صد مرتبه گفته شود و پس از آن اذکار "لا اله الا الله وحده لا شریک له له الملک وله الحمد یحیی و یمیت و یمیت و یحیی و هو حی لا یموت بیده الخیر و هو علی کل شی قدیر، استغفرالله الذی لا اله الا هوالحی القیوم و اتوب الیه ، یا الله، یا رحمن، یا رحیم، یا بدیع السموات و الارض یا ذالجلال و الاکرام ، یا حی یا قیوم، یا حنان یا منان، یا لا اله الا انت، امین" ، هر کدام ده مرتبه گفته شود و بعد از آن دعای اللهم انی اسئلک یا من هو اقرب الی من حبل الورید یا من یحول بین المرء و قلبه یا من هو باالمنظر الأعلی و بالافق المبین یا من هوالرحمن علی العرش استوی یا من لیس کمثله شی و هو السمیع البصیر اسئلک ان تصلی علی محمد و ال محمد را بخوان و حاجت خود را از خداوند طلب نما.
6- صلواتی از امام صادق علیه السلام روایت شده که باعث سرور اهل بیت علیهم السلام می شود. "اللهم یا اجود من اعطی... ( به صفحه 428 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
7- خواندن دعا "ام داود" که در اعمال نیمه رجب ذکر گردیده است.
8- تسبیح زیر گفته شود که ثواب آن قابل شمارش نیست.
سبحان الله قبل کل احد و سبحان الله بعد کل احد... ( به صفحه 429 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
9- خواندن دعایی که امام حسین علیه السلام در روز عرفه در عرفات خواندند.
"الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع ولا لعطائه مانع... ( به صفحه 431 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
10- خواندن زیارت جامعه کبیره نیز در این روز سفارش شده است.
شب دهم
از لیالی متبرکه است و از آن چهار شبی است که احیاء آنها مستحب است و درهای آسمان در این شب باز است و زیارت امام حسین علیه السلام در این شب، سفت است. و دعای "یا دائم الفضل علی البریة، یا باسط الیدین بالعطیة، یا صاحب المواهب السنیة صلی علی محمد و اله خیر الوری سجیة و اغفرلنا یا ذاالعلی فی هذه العشیة"، در این شب خوانده شود..
روز دهم( عید قربان)
1- غسل در این روز که سنت موکد است.
2- نماز عید قربان.
3- خواندن دعای چهل و هشتم از صحیفه سجادیه که اول آن اللهم هذا یوم مبارک است. و نیز خواندن دعای چهل و ششم که با عبارت یا من یرحم من لا یرحمهُ العباد آغاز می شود.
4- دعای ندبه خوانده شود.
5- قربانی کردن.
6- تکرار تکبیرات زیر بعد از نمازها.
الله اکبر الله اکبر و لااله الا الله والله اکبر الله اکبر ولله الحمدالله اکبرعلی ما هدانا الله اکبر علی ما رزقنا من بهیمةِ الانعام و الحمدُالله علی ما ابلانا.
روز هجدهم( عیدغدیر)
1- غسل
2- روزه که کفاره شصت سال گناه است.
3- زیارت حضرت علی علیه السلام .
4- دو رکعت نماز خوانده شود و پس از آن به سجده رفته و صد مرتبه شکر خدا گفته شود، سپس سر از سجده برداشته و دعای زیر خوانده شود:
"اللهم انی اسئلک بانّ لک الحمد وحدَکَ لا شریک لک... ( به صفحه 458 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . ) و در انتهای دعا سر به سجده نهاده و صدمرتبه الحمدلله و صدمرتبه شکراًلله گفته شود.
هر کس این عمل را انجام دهد ثواب کسی را دارد که در روز عید غدیر نزد پیامبر اکرم حاضر شده و با آن حضرت بیعت کرده باشد.
5- پیش از زوال دو رکعت نماز به جا آورد و در هر رکعت بعد از حمد، سوره توحید و آیة الکرسی و سوره قدر را ده مرتبه بخواند.
6- دعای ندبه خوانده شود.
7- خواندن دعای اللهم انی اسئلک بحق محمد نبیک و علی ولیک... ( به صفحه 461 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . ) خوانده شود.
8- مومنین در هنگام ملاقات یکدیگر بگویند:
" الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة امیرالمومنین و الائمة علیهم السلام .
9- ذکر " الحمدلله الذی جعل کمال دینه و تمام نعمته بولایة امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام " ، صد مرتبه گفته شود .
10- ایجاد عقد اخوت.
روز بیست و چهارم ( مباهله)
برای روز مباهله اعمالی توصیه شده است:
1- غسل
2- روزه
3- خواندن دعایی که از امام صادق علیه السلام روایت شده است:
" اللهم انی اسئلک من بهائکَ بِابهاهُ و کل بهائک بهی... ( به صفحه 467 مفاتیح الجنان روی سایت مراجعه نمایید . )
روز آخر
ماه ذیحجه آخرین ماه سال قمری است که برای روز آخر آن عملی سفارش شده است. که دو رکعت نماز، در هر رکعت حمد یک مرتبه و سوره توحید و آیة الکرسی هر یک ده مرتبه خوانده شود و بعد از نماز بگوید: " اللهمَّ ما عملت فی هذه السنة من عمل نَهَیتَنی عَنهُ و لَم تَرضَهُ وَ نَسیتُهُ وَ لَم تَنسَهُ وَ دَعَوتَنی الی التَّوبَةِ بَعدَ اجتِرائی عَلیکَ اللهمَّ فَانّی اَستَغفِرُکَ مِنهُ فَاغفِرلی وَ ما عَمِلتُ مِن عَمَلٍ یقَرِّبُنی اِلیکَ فَاقبَلهُ مِنّی وَ لا تَقطَع رَجائی مِنکَ یا کریم.."
وقتی فرد این دعا را خواند شیطان گوید: وای بر من هر چه در حق این فرد، در این سال سختی کشیدم، همه را با این دعا خراب کرد، و شهادت می دهد که او سال گذشته را به خیر ختم نمود.
نوشته شده توسط: الهه ناز
1– از امروز به مدت چهار روز و هر روز به مدت ده دقیقه وقت خود را صرف هدفگذاری کنید.
( توجه : هدفهای خود رادر دفترچه ای یادداشت کنید)
2 – در هنگام انجام این تمرین مرتباٌ از خود بپرسید، ( اگر مطمئن بودم که به هر خواسته ای خواهم رسید و در هیچ زمینه ای شکست نخواهم خورد، در آن صورت چه چیزی را می خواستم و چه می کردم ؟)
3 – خوش باشید و به عوالم کودکی بر گردید. در یک فروشگاه بزرگ اسباب بازی ، روی زانوی بابانوئل ( یا عمو نوروز ) نشسته اید . در آن حالت هیجان و انتظار ، هیچ خواهشی آنقدرها بزرگ نیست . بهای هیچ چیزی آنقدرها گزاف نیست. همه چیز در دسترس است...
روز اول : هدفهای مربوط به رشد فردی
احساس رفاه و دارندگی ، پایه ای است برای رسیدن به هر نوع موفقیت دیگر در زندگی
1 – پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات را در نظر بگیرید: دلتان می خواهد چه مطالبی را بیاموزید؟ چه مهارتهایی را می خواهید فرا بگیرید؟ چه خصلتهایی رامی خواهید در خود به وجود آورید؟ دوستان شما چه کسانی باید باشند ؟ خود شما چه کسی می خواهید باشید؟
2 – برای رسیدن به هر هدف مهلت معینی قائل شوید ( مثلا شش ماه، یک سال ، پنج سال، ده سال، یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را که می خواهید تا یک سال دیگر به آن دست یابید مشخص کنید.
4 – ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید حتما و به طور قطع ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید.
روز دوم : هدفهای شغلی واقتصادی
خواه آرزوی شما این باشد که در رشته حرفه ای خود سر آمد و پیشتاز باشید و میلیونها بر ثروت خود بیفزایید و خواه علاقمند باشید که به عنوان دانشجوی رشته تخصصی ، سرمایه ای از علم بیندوزید، اکنون فرصت دارید که نسبت به هدفهای خود اطمینان یابید.
1 – پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات را درنظر بگیرید. چه مبلغ پول می خواهید بیندوزید؟ از شغل خود ویا شرکتی که در آن کار می کنید چه انتظاراتی دارید؟ درآمد سالانه مورد انتظار شما چقدر است ؟ چه تصمیمهایی در زمینه مالی باید بگیرید؟
2 – برای رسیدن به هریک از هدفهای خود مهلتی قائل شوید( مثلا شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را که می خواهید ظرف یک سال آینده به آن دست یابید مشخص کنید.
4 – ظرف دو دقیقه شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید حتماٌ ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید.
روز سوم : هدفهای تفریحی و ماجراجویانه
اگر از نظر مالی هیچ محدودیتی نداشتید، دلتان می خواست چه کنید و یا چه چیزهایی را داشته باشید؟ اگر هم اکنون یک غول جادویی در مقابل شما حاضرمی شد تا شما را به آرزوهاتان برساند چه آرزویی می کردید؟
1 – پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات رادر نظر بگیرید. دلتان می خواهد چه چیزهایی را بسازید یا بخرید؟ دلتان می خواهد در چه اتفاقاتی حضور داشته باشید؟ به چه ماجراهایی علاقمند هستید؟
2 – برای رسیدن به هر یک از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را که می خواهید ظرف یک سال آینده به آن دست یابید مشخص کنید.
4 – ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید بطور قطع ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید
روز چهارم : هدفهای معنوی و اجتماعی
اکنون فرصت دارید که اثری از خود باقی بگذارید. میراثی به وجود آورید که تغییری واقعی در زندگی دیگران پدید آورد.
1 – پنج دقیقه فکر کنید و همه امکانات رادر نظر بگیرید.چه خدمتی از شما ساخته است ؟ در چه اموری و به چه کسانی می توانید کمک کنید ؟ چه چیزهایی را می توانید ایجاد کنید؟
2 – برای رسیدن به هر یک از هدفهای خود مهلت معینی قائل شوید( مثلا شش ماه، یک سال، پنج سال، ده سال،یا بیست سال).
3 – بزرگترین هدفی را که می خواهید ظرف یک سال آینده به آن دست یابید مشخص کنید.
4 – ظرف دو دقیقه، شرح مختصری بنویسید و توضیح دهید که چرا باید بطور قطع ظرف یک سال آینده به آن هدف برسید.
هرگز هیچ هدفی را رها مکنید، مگر اینکه ابتدا قدم مثبتی درجهت تحقق آن برداشته باشید. هم اکنون لحظه ای فکر کنتید و اولین قدمی را که باید در جهت رسیدن به هدف بردارید مشخص سازید. برای اینکه پیشرفت کنید ، چه قدمی را باید امروز بردارید؟حتی یک قدم کوچک ( مثلا زدن یک تلفن ، یک قول، و یا یک برنامه ریزی مقدماتی )شما را به هدف نزدیکتر می کند . آنگاه کارهای ساده ای را که باید از امروز تا ده روز دیگر انجام دهید، به صورت برنامه ریزی به روی کاغذ بیاورید. این برنامه ده روزه، یک رشته عادتها رادر ما ایجاد می کند و نیروی محرکه توقف ناپذیری را به وجود می آورد که موفقیت دراز مدت شما را تضمین می کند. از هم اکنون شروع کنید!
اگر یک سال دیگر ، به همه هدفهای خود برسید چه احساسی خواهید داشت ؟ چه نظری نسبت به خودتان پیدا خواهید کرد ؟ زندگی را چگونه خواهید دید؟ پاسخ با این سئولات باعث می شود تا دلایل قاطعی برای رسیدن به هدفپیدا کنید. اگر بدانید که چرا باید کاری را انجام دهید، چگونگی انجام آن به آسانی معلوم خواهد شد.
از فرصت استفاده کنید و چهار هدف یک ساله خود رامشخص سازید. زیر هریک از هدفها ، در یک پاراگراف شرح دهید که چرا مطلقاٌ خود را مقید می دانید که ظرف یک سال به آن هدفها نایل شوید.
رمز رسیدن به هدفها، شرطی کردن ذهن است . دست کم روزی دوبار ، هدفهایی را که نوشته اید بررسی کنید. آنها را در جایی قرار دهید که هر روزچشمتان به آنها بیفتد : مثلاٌ در دفتریادداشتهای روزانه ، روی میز کار ، در کیف پول یا روی آینه دستشویی که در هنگام اصلاح صورت آنها را ببینید . به خاطر داشته باشید که اگر دائماٌ راجع به چیزی فکرکنید و افکار خود راروی آن متمرکز سازید ، به سوی آن حرکت می کنید . این، راهی ساده و بسیار پر اهمیت برای برنامه ریزی نظام فعال کننده شبکه ذهنی (RAS ) است.
اگر تلاشتان برای رسیدن به هدف ، عبث به نظر رسید، آیا باید هدف خود را تغییر دهید؟ پاسخ مطلقاٌ منفی است!
پشتکار، ارزشمندترین عامل شکل دهنده کیفیت زندگی است و حتی از استعداد نیز مهمتر است.به هر حال هیچکس تاکنون صرفاٌ به علت داشتن علاقه به هدفی نرسیده است . انسان باید خود رامتعهد و پابند کند . آیا ممکن است که در اثر یک شکست موقتی، بینش و توانائیهای پیدا کنیم که در آینده حتی به موفقیتهای بزرگتری دست یابیم؟ مسلم است !
اکنون به تلاشهای ظاهراٌ ( بی ثمر) گذشته خود بنگرید و ببینید از آنها چه آموخته اید؟چگونه می توانید با استفاده از این بینشها ، چه در زمان حال و چه در آینده موفقیتهای بزرگی کسب کنید؟
همه افراد موفق ، آگاهانه یا ناآگاهانه از فرمول مشابهی برای رسیدن به هدفهای خود استفاده می کنند . شما هم برای رسیدن به خواسته های خود این چهار دستور ساده را بکار بندید:
فرمول موفقیت نهایی
1 – ابتدا خواسته خود را مشخص کنید .( دقیق باشید! روشنی بیان نوعی قدرت است).
2 – دست به عمل بزنید.( زیرا داشتن آرزو کافی نیست).
3 – ببینیدنحوه عملکرد شما برای رسیدن به هدف، مفید و موثر است یانه .( برای یک فرضیه بی ارزش ، نیرو خود را بیهوده هدر ندهید).
4 – فرضیات و شیوه کار خود را آنقدر عوض کنید تا به هدف برسید.( قابلیت انعطاف، باعث می شود که نظرات تازه ای پیدا کنید و به نتایج تازه تری برسید.
نوشته شده توسط: الهه ناز
شما هیچ بهانه قابل قبولی ندارید . هم اکنون سه تصمیم بگیرید که وضع سلامت، شغل، روابط زندگیتان را بهتر سازد و آنگاه براساس آن تصمیمها عمل کنید.
چگونه می توانید چیزی نامرئی را قابل دیدن کنید؟ اولین قدم آن است که رویا و آرزوی خود را با دقت و روشنی تعریف کنید. تنها چیزی که حد توانائیهای شما را مشخص می کند ، همین است که بتوانید با دقت ، خواسته خود راتعریف کنید . اکنون می خواهیم آرزوها و رویاهای شما را متبلور سازیم و ظرف چند روز آینده برنامه ای بریزیم که مطمئناٌ شما را به هدف برساند.
همه ما، چه بدانیم و چه ندانیم ، دارای هدفهایی هستیم. این هدفها، هر چه باشند، بر زندگی ما تاثیر اساسی دارند.مع ذالک بعضی از هدفها، نظیر اینکه ( من باید قبضها و صورتحسابهای خود راپرداخت کنم ) هیچ شور و هیجانی در انسان ایجاد نمی کند. رمز آزاد کردن نیروهای واقعی آن است که هدفهای هیجان آوری برای خود قرار دهید که حقیقتاٌ نیروی خلاقه را در شما زنده کند و محرک شور و شوق باشد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
چرا موفقیت ترس می آورد و چطور می توانیم بر مسائل و مشکلات ناشی از پیشرفت و موفقیت غلبه کنیم؟
رسیدن به تغییری ماندگار و به دست آوردن آنچه حقیقتاً از زندگی می خواهید، نیازمند دیدگاهی پایدار از آینده
است. این دیدگاه نه تنها منبع بی پایانی از انگیزه برای شما خواهد بود، بلکه به شما کمک می کند موانع و مشکلاتی که تا به امروز عقب نگهتان داشته است را تشخیص دهید.
این مشکلات عبارتند از ترس از شکست، مثل تردید درمورد اینکه آیا شایسته آن موفقیت هستید یا نه. و اگر شما هم مثل عامه مردم باشید، این مشکلات می تواند شامل ترس از موفقیت در به دست آوردن همان چیزهایی که دقیقاً می خواستید هم باشد.
تی کاینه، متخصص هیپنوتیزم درمانی در کالیفرنیا، می گوید، "ترس از موفقیت مسئله ای کاملاً خاص است که وقتی می خواهید تغییری ایجاد کنید و پیشرفت کنید، در شما به وجود می آید. ترس از موفقیت کاملاً واقعی است چون آینده واقعی است. همه ما رو به آینده در حرکتیم و آنچه که برای آینده مان تصور می کنیم، تاثیر شگرفی روی ما دارد."
کاینه در ادامه صحبت های خود می گوید، "مشکل این است که نمی دانیم چطور با ترس از موفقیت برخورد کنیم؛ چون این ترس ها متعلق به آینده هستند و ما نمیدانیم که در آینده باید چطور رفتار کنیم. فرهنگ ما، روی اصلاح گذشته متمرکز است. اینطور به نظر می رسد که ما رو به عقب حرکت می کنیم." کاینه تکنیکی ابداع کرده است که آن را تجسم سازی آینده مینامد. با این تکنیک او جایگزینی برای مردم فراهم می آورد، که سیستمی برای خلق تصویری کاملاً دقیق از آینده ای است که می خواهید به آن برسیم.
برای ایجاد و حفظ موفقیت لازم است که ترس از موفقیت را در خود تشخیص داده و آن را رها کنیم. هرچه اینکار را ناتمام تر انجام دهید، این ترس ها بیشتر بر شما غلبه خواهد کرد.
ترس از موفقیت حول مسائل مختلفی دور می زند. یکی از ترس های اصلی که از تغییر ناشی می شود، این است که موفقیت به تنهایی منجر می شود. خانم ها مخصوصاً از موفقیت می ترسند چون فکر می کنند اگر آنقدر قدرتمند بشوند که بتوانند زندگی که می خواهند را برای خود بسازند، دیگر کسی دوستشان نخواهد داشت. گاهی اوقات، مردم از موفقیت ترس دارند چون فکر میکنند مورد حمله دشمنان خود قرار می گیرند.
خیلی از خانم ها از موفقیت در راه کاهش وزن ترس دارند، چون اگر جذابیت بیشتری برای سایرین پیدا کنند، عشق و زندگی کنونیشان را به خطر خواهد انداخت و موقعیت هایی را برای آنها ایجاد می کند که نمی دانند چطور باید با آن برخورد کنند.
رها کردن بعضی از ترس های ناشی از موفقیت، آسان است چون این احتمال وجود دارد که هیچوقت به وجود نیایند. اما بعضی از آنها واقعی هستند. وقتی تغییر می کنید، ارتباطات دور و بر شما هم لازم به تغییر است. خیلی از دوست ها و آشنایان مدام تشویقتان می کنند اما خیلی ها حسادت می کنند و سعی می کنند شما را از پیشرفت باز دارند.
دکتر کاینه در این زمینه می گوید، "اگر همه نیرویتان را برگردانید، همه ترس های ناشی از موفقیت از بین خواهند رفت. درواقع، عمیق ترین ترس ما این است که چه موقع دوباره نیرو و موفقیتمان را باز پس می گیریم. باید با این مسئله روبه رو شویم که ما همیشه قدرت تغییر داریم." تغییر از انتخاب های ما ناشی می شود و این قدرت همیشه در اختیار ما بوده است.
بعد باید با این واقعیت روبه رو شوید که بی دلیل خودتان و دیگران را با شکست در تغییر خود رنج داده اید. و این رنج جزء لازمی از زندگی نیست.
مخرج مشترک همه مشکلاتی که در زندگی شما پیش می آید، این است که در موقع پیشامد آن شما آنجا حضور داشته اید. درد حاصل از فهمیدن اینکه همه آن زمانها قدرت داشته اید، فقط با بخشیدن خود تسکین می یابد. کاینه می گوید، "اگر نمی دانید چطور باید خودتان را ببخشید، خوب است بدانید که این بخشایش از بیرون نیست بلکه از درون شماست. "
وقتی بتوانید خودتان را ببخشید، به حس تکامل می رسید. آن زمان است که به جلو حرکت می کنید و دیگر هیچوقت شکستتان را تکرار نمی کنید.
باید بدانید که چرا این همه مدت خودتان را ناتوان احساس می کرده اید. بعضی سوالات اساسی می تواند به شما در این زمینه کمک کند. بزرگترین آن این است که امید داشتم از اینکه وانمود کنم قدرتی ندارم، چه عایدم شود؟
*
از چه چیزهایی باید اجتناب کنم؟
*
چه کسی را تنبیه کنم و چه کسی را باید دوست داشته باشم؟
*
چه احساسی را نمی خواهم بروز دهم؟ برای خیلی از افراد، این احساس، عصبانیت است.
*
آیا برای خود دلسوزی و ترحم می کنم؟
*
آیا احساسم نسبت به قبل بهتر شده یا بدتر؟
*
اگر موفق شوم، می ترسم چه چیزم را از دست بدهم؟
وقتی ترس هایتان را شناختید و فهمیدید که چرا اینها را درون خودتان نگه داشته اید، آن وقت است که می توانید خود را ببخشید. می توانید با تجسم سازی ترس هایتان که در آینده به واقعیت پیوسته است، آنها را رها کنید و بعد خلاقانه آنها را در ذهنتان از بین ببرید. یا اینکه می توانید ترس هایتان را روی کاغذ بیاورید و بعد آن کاغذ را از بین ببرید.
بعد فیلم آینده توام با موفقیتتان را در ذهنتان به نمایش درآورید و آن وقت در راه رسیدن به موفقیت قرار خواهید گرفت.
نوشته شده توسط: الهه ناز
هوالحق
کودکان, امروز با هم دوستان صمیمی هستند فردا به ظاهر دشمن میشوند. هرکسی که با آنها از مدرسه به خانه میآید دوست لحظه ای آنهاست. به این صورت گردهماییها و گردههای دوستان مداوم تشکیل میشوند و از هم میپاشند. والدین زمانی که کودک شان برای دوست یابی و نگه داشتن آنها مشکل پیدا میکند, احساس ناتوانی میکنند. هر نوباوه ای نیازمند چند دوست خوب و یا گروهی است که بتواند آنها را متعلق به خودبداند زیرا با داشتن آنها میتواند چیزهای زیادی درباره خودش بیاموزد. شماوالدین گرامی, چگونه آیین دوست یابی را به کودک تان آموزش میدهید؟ اگر میخواهید دراین باره بیشتر بدانید, به راهکارهایی برای دوست یابی و حفظ دوستان از سوی کودکان دقت کنید. اگر کودک خردسالی, امکان برقراری ارتباط با دیگران را نداشته باشد, نمی تواند بیاموزد که چه طور دراجتماع رفتار کند. به او مهارتهای اجتماعی را بیاموزید و هنگامی که دوستی اش خاتمه یافت یا احساس بروز مشکل کرد به او کمک کنید. برای زمان بازی خردسالان و کودکان پیش از سنین مدرسه برنامه ریزی کنید. روی اولین تجارب کودکان نظارت کنید و آماده باشید تا با دخالت در کارشان بازی آنها را آسان کنید. گردشهای خانوادگی اجتماع چند گروه خانواده فرصت خوبی برای ورود کودکان در موقعیتهای اجتماعی به همراه کودکان سنین متعدد فراهم میکند. این موقعیتها به کودک شما فرصت میدهد مهارتهای اجتماعی را به کار گیرد و در عین حال نظاره گر ارتباط شما با مردم دیگر باشد.همچنین گردشهای خانوادگی موجب ایجاد پیوندهای عمیق داخل خانواده میشود و بعدها که کودک تان باید مقابل فشار گروه همسالان ایستادگی کند؛ چنین گردشهایی نتیجه خود را نشان خواهد داد. پافشاری نکنید. کودک را در مقابل مردم انگش نما نکنید, از جملاتی مانند " نمی تونی به داییت سلام کنی؟" یا " برای همه از یک تاده بشمار" بپرهیزید. هرچه قدر کودک در موقعیتهای اجتماعی به خودش توجه بیشتری داشته باشد, احساس راحتی برای او مشکل تر خواهدبود. به کودک برچسب نزنید توصیف کودک تان به عنوان خجالتی, تنها,ساکت و یا سرد, روشی غلط است که بعد تاوانش را پس خواهید داد. برای نمونه در حال گذشتن از کوچه هستید و به آشنایی برمی خورید. مریم دو ساله یا بیشتر در سلام کردن یا حتی نگاه کردن به فرد آشنا تردید دارد. رو به فرد آشنا میکنید" مریم خجالتیه" ولی نمی دانید که با برچسب زدن به کودکتان رفتار او را تقویت میکنید. زمانی که به کودک تان برچسب انزوا طلب و یا دچار مشکل در دوست یابی را میزنید, رفتار اجتماعی نامناسب را در او بر میانگیزید. در حالی که میتوانید با گفتن جملاتی او را تشویق کنید تااجتماعی تر باشد. " تازه الان دیدنتون چند دقیقه طول میکشه تا بهتون عادت کنه" . این جمله را به جای اینکه بگویید " همیشه همینطوره" به کار ببرید. کشف علت دوست گریزی کودک اگر کودک تان درایجاد و نگهداری دوستیها مشکل دارد, بکوشید علت آن را دریابید آیا آن قدر حساس است که همیشه احساساتش جریحه دار میشود و دوستانش را از دست میدهد؟ آیا ساکت است و نسبت به ارتباط با دیگران بی تفاوت است؟آیا تهاجمی و قلدراست و به همین علت کودکان دیگر نمی خواهند با او باشند؟ آیا از مهارتهای اجتماعی برخوردار نیست؟ آیا مهارتهای لازم را برای یک دوست با وفا بودن را ندارد؟ صحبت با کودک دقیق باشید. درباره رفتارهایی که مشاهده میکنید و اینکه چگونه موجب تاثیر گذاری بر روابط میشوند, گفتگو کنید. درباره دوستی صحبت کنید. اگر به کودک به دلیل تمام شدن یک رابطه دوستی از نظر روانی آسیب دیده است, درباره وضعیت دوستیها و اینکه چطور طی سالها دوستان زیادی خواهد داشت که بعضی از آنها به طور به مدت طولانی و بعضی از آنها تنها مدت کوتاهی دوست او خواهندبود, گفتگو کنید. از کودک بخواهید نام یکی از همکلاسیهایش را که همه او را دوست دارند بگوید و سپس درباره خصوصیات او چنین بپرسد:" چه طور رفتار میکند؟ چه کارهایی انجام دهد؟ ویژگیهای یک دوست خوب چیست؟" تعیین اهداف دوستی با همدیگر دراین باره صحبت کنید که دوست دارد چه مهارتهای اجتماعی و چطور دوستیهایی داشته باشد, بیشتر کودکان میتوانند به آسانی کودکانی را که دوست دارند, با آنها دوست باشند , نام ببرند. ارائه الگوی مناسب کودک شما خواهد کوشید به طور دقیق مانند شما رفتار کند. بنابراین به یاد بسپارید زمانی که شما در حال خوش آمدگویی به مردم, گفتگوی تلفنی, خرید, بازی و یا انجام هر کار دیگری با مردم هستید, الگوی رفتار اجتماعی را به او نشان میدهید. اگر خجالتی بودن یکی از مشخصات شماست, او ممکن است از خجالتی بودن شما تقلید کند و بنابراین شاید لازم باشد که این مشخصه خودتان را تغییر دهید, به یاد بسپارید که مهارتهای اجتماعی دیگری هستند که شما به طور ناخودآگاه درحال آموختن آنها به کودک تان هستید حتی اگر ترجیح میدهید که آنها را یاد نگیرند. ایفای نقش برای آموزش کودک اجرای نمایش, فرصتی عالی در اختیار شما قرار میدهد که روشهای مناسب رفتار با دیگر مردم را به کودک ارائه دهید. از کودک تان بخواهید که آنها را طوری که مشکل ایجاد نکند, تمرین کند. ابتدا موقعیتهای ساده ای را نشان دهید و سپس آنها را پیچیده تر کنید. موقعیتها میتواند شامل دعوت یک دوست به بازی, رد یک دعوت, مخالفت مسالمت آمیز, صحبت با تلفن, خوشامد گویی به مهمانان , گفتگو با کودکان و بزرگسالان یا نمونه ای از یک ورزشکار خوب باشد. نقشها را بین خودتان عوض کنید. مهارتهای گفتگو را آموزش دهید موارد زیر را تمرین کنید: سلام کردن, معرفی, پرسیدن پرسشهای خاصی برای ادامه یافتن گفتگو, برای مثال چه خبر؟ دیگه چه طوری؟ تکرار نامها را آموزش دهید. نقش معرفی کردن افراد را گوشزد کنید و به کودک بگویید نام دیگران را تکرار کند تااطمینان یابد آنها را به یاد خواهد آورد. همچنین به کودک بیاموزید که پذیرفتنی است که پس از معرفی شدن به فردی دوباره ازاو بخواهید نامش را تکرار کند. فرصتهایی برای تمرین به کودک فرصت دهید مهارتهای جدیدش را به کار گیرد. بدون مجبور کردن او را تشویق کنید دوستان دیگر را برای بازی دعوت کند. به او پیشنهاد کنید با هم فیلم ببینند. ساندویچ بخورند و یا به تماشای فوتبال بروند. به سوی موقعیتهای طولانی تر و کمتر برنامه ریزی شده بروید , به تدریج زمانی را که کودکان با هم سپری میکنند , زیاد کنید. نظارت و تشویق بگذارید کودک بداند در حال چه کاری است. این کار را با دادن نمره انجام ندهید.بلکه به او بگویید..چند کلمه تحسین آمیز به کار ببرید تا به کودک بگویید چه قدر خوب با دوستش کنار آمده یا.. |
نوشته شده توسط: الهه ناز
موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند
رسیدن به موفقیت، قدرت و هر چیز خوب دیگری در این دنیا آرزوی مشترک بیشتر انسانهاست ولی با این حال هنوز اکثریت انسان ها از وضعیت مالی، فکری و روحی مناسبی برخوردار نیستند. در دنیایی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم فرصت های زیادی برای رسیدن به موفقیت وجود دارد ولی متأسفانه کمتر کسی می تواند از این فرصت ها به نفع خود استفاده کند. متأسفانه انسان ها بیشتر در رؤیای رسیدن به موفقیت زندگی می کنند تا این که بخواهند برای رسیدن به آن تلاشی از خود نشان دهند. حقیقتی که هر انسانی در راه رسیدن به موفقیت باید همواره به آن توجه کند این است که نه کسی شانسی و از روی اتفاق به موفقیت می رسد و نه کسی به همین صورت موفقیت های خود را از دست می دهد. این موضوع بیانگر این مطلب است که رسیدن به موفقیت خود مراحلی دارد و فقط کسانی که از این موضوع باخبرند که می توانند امیدوار به دستیابی به آن باشند.
افکار همه چیز شماست
با کمی مطالعه و تحقیق در زندگی بیشتر انسان های موفق جهان به این نتیجه می رسیم که پشتکار داشتن و سخت کوش بودن ویژگی مشترک تمام انسان های موفقی است که تا به حال روی کره زمین زندگی کرده و می کنند. اگر در زندگی بیشتر انسان های موفق جهان نگاهی بیندازید به این نتیجه می رسید که بیشتر آنها در ابتدا به اشخاصی خانه به دوش شبیه بوده اند اما در عین حال افکاری سلاطین گونه داشته اند! بنابراین اگر شما هم می خواهید به موفقیت برسید (بسته به این که موفقیت برای شما چه مفهومی دارد) باید جنس ذهنیت شما از افکار مثبت و امید به آینده باشد تا شما بتوانید با اشتیاق و طراحی برنامه ای مناسب برای رسیدن به آن تلاش کنید.
همه از صفر شروع کرده اند
با این حال، ممکن است این ذهنیت در شما ایجاد شده باشد که حتی با وجود این که ذهنیتی مثبت دارید ولی به علت کمبود منابع و امکانات لازم نمی توانید به اهداف خود برسید. فراموش نکنید که تمام انسان های موفق هم در ابتدای کار وضعیتی مانند شما داشتند ولی با این حال توانستند با تلاش بیش از حد و داشتن افکار و برنامه ای مناسب به اهداف خود برسند. اصولاً انسانی که در ذهن خود هدف قاطعی دارد که باید به آن برسد هیچوقت به محدودیت ها فکر نمی کند. تنها منبعی که انسان های موفق از آن بهره می برند ذهن است.
این افراد از آنجایی که می دانند مغز انسان با افکار او دوست می شود، همیشه بهترین افکار را برای دوستی با ذهن خود انتخاب می کنند. اگر شما به خود به چشم یک انسان موفق نگاه کنید ذهنتان نیروی درونی شما را برای رسیدن به وضعیتی که دوست می دارید هماهنگ می کند، اما اگر افکار و تصورات شما علیه خودتان باشد حتی اگر از منابع خوبی نیز برخوردار باشید به زودی همه چیز را از دست خواهید داد. متأسفانه بسیاری از انسان ها فکر می کنند که محدودیت، معیار سنجش انسانهاست، در حالی که معیار حقیقی سنجش انسان ها، افکاریست که آنها در سر دارند.
هیچ وقت نگو دیر شده
وقتی صحبت از رسیدن به موفقیت است و انسانی از انسان دیگری دعوت می کند تا برای رسیدن به هدفی تلاش کند، معمولاً این گونه پاسخ می شنود که دیگر دیر شده است. عبارت «دیگر دیر شده» جواب انسان هایی است که ارباب ذهن خود نیستند. کسی که ارباب ذهن خود باشد هیچ وقت به کمبود منابع، پیری یا... فکر نمی کند، بلکه به این فکر می کند که از کدام راه باید برای رسیدن به موفقیت استفاده کند. کسی که ارباب ذهن خود نباشد حتی اگر تلاش شبانه روزی برای رسیدن به موفقیت داشته باشد هیچ وقت به خواسته خود نمی رسد.
اگر کسی می خواهد به موفقیت برسد باید تلاشی توأم با ایمان به پیروزی داشته باشد. در کنار این موارد اگر شما بدانید که چه می خواهید و در پی چه چیزی هستید می توانید در هر وضعیتی به موفقیت برسید. فراموش نکنید که هرگز بدون زحمت چیزی عاید شما نمی شود.
برای رسیدن به موفقیت باید بهای آن را بپردازید، هرچند که این هزینه در مقایسه با آنچه که به دست می آوری بسیار ناچیز است.
از همین امروز شروع کن
برای رسیدن به موفقیت باید از همین امروز شروع کنید و قدر تک تک لحظات و کوچکترین فرصت های زندگی را بدانید. کسانی که برای رسیدن به موفقیت منتظر لحظات جادویی می مانند هیچ وقت به آن نمی رسند. فراموش نکنید که فرصت ها همیشه در جامه مبدل (گرفتاری یا شکست) به سراغ انسان ها می آیند. پس فراموش نکنید که هر وقت در زندگی با مشکلی روبرو شدید با چشمان باز به اطراف نگاه کنید تا بتوانید موفقیتی که در نزدیکی شما پنهان شده است را پیدا کنید. یک ضرب المثل ایتالیایی می گوید:« کسی که منتظر زمان می ماند آن را از دست می دهد.» برای رسیدگی به چیزی منتظر آمدن آن نمانید، به سمت آن بروید. با چشمان باز خود مراقب تک تک لحظاتی باشید که به سادگی از کنار شما می گذرند».
اگر اراده ای باشد راهی وجود دارد
برای رسیدن به موفقیت باید به تلاش خود بیفزایید. این مهم نیست که شما در چه سن و سالی هستید. تفکر مسموم «دیگر دیر شده» را از خود دور کنید تا به شما ثابت شود برای کسی که اراده ای در خود می بیند همواره راهی وجود دارد. تلاش و برنامه مناسب تنها چیزهایی هستند که شما به آنها نیاز دارید. همواره به خود یادآوری کنید که موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند و شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه می دهند ذهنیت شکست در آنها نفوذ کند. یکی از ویژگی های مثبت استفاده از این تفکر این است که وقتی به آن تسلط پیدا می کنید و دائما از آن استفاده می کنید بی اراده خود را در مسیر رسیدن به موفقیت در حال حرکت می بینید. در این هنگام است که شما موفقیت را با تمام وجود در آغوش می گیرد و از این موضع تعجب می کنید که در این چند سال کجا بوده است!
هیچ وقت گول ا حساسات خود را نخورید
روزی شاگردی به دیدن استاد خود می رود و به او می گوید قدرت تمرکز حواس ندارم و نمی توانم کارهایم را درست انجام دهم. استاد در جواب شاگردش به او می گوید: می گذرد، هیچ وقت به اکنون توجه نکن و به تلاش ادامه بده. همانطور که قبلاً اشاره شد، رسیدن به موفقیت از روی شانس و اقبال نیست و همواره نیاز به تلاش دارد. در حقیقت زمانی که هم به آن رسیده ایم باید برای حفظ آن تلاش کنیم وگرنه به زودی آن را از دست می دهیم.
منابع: پیروزی آسان است، نوشته : مایک ویکت، مترجم: محمدرضا آل یاسین، انتشارات: یگانه
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
اللّهمّ أهل الکبریاء و العظمة و أهل الجود و الجبروت
و أهل العفو و الرّحمة و أهل التّقوى و المغفرة
أسألک بحقّ هذا الیوم الّذى جعلته للمسلمین عیدا
و لمحمّد صلّى الله علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا,
أن تصلّى على محمّد و آل محمّد
و أن تدخلنى فى کلّ خیر أدخلت فیه محمّداً و آل محمّد
و أن تخرجنى من کلّ سوء أخرجت منه محمّدا و آل محمّد,
صلواتک علیه و علیهم
اللّهمّ إنّى أسألک خیر ما سألک به عبادک الصّالحون
و أعوذبک ممّا استعاذ منه عبادک المخلصون
عید فطر مبارک
عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت..
صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت!
این روز عزیز را به شما تبریک میگویم، امیدوارم تا رمضان دیگر سرشار از رحمت و برکت باشید
صدای پای عید می آید .
دل بر سر دو راهی ِ آمدن عید رمضان و رفتن ماه مبارک رمضان بلا تکلیف است ...
نمی داند از آمدن آن شاد باشد یا از رفتن این محزون ؟ عید فطر پاک ترین و عیدترین عیدهاست چرا که پاداش ِ یک ماه عبادت و شست و شوی جان درنهر پاک رمضان است.
عید فطر، عید پایان یافتن رمضان نیست .
عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن خویش است، چونان ققنوس که ازخاکستر خویش دوباره متولد می شود.
رمضان کوره ایی است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو ؛با جانی تازه از آن سر بر می آورد .
عیدفطر ؛ شادی برای رفتن رمضان نیست بلکه برای آمدن روز نو ، روزی نو و انسانی نو است .
بناست که رمضان با سحرها و افطارهایش ، با شبهای قدر و مناجاتهایش از ما آدمی دیگر بسازد ..
اگر درعید فطر در نیابیم که از نو متولد شده ایم، اگر تازگی را درروح خود احساس نکنیم، عید فطر ؛ عید ما نیست ..
اى آن که رحم مىکنى بر آن که بندگان بر او رحم نمىکنند و اى کسى که مىپذیرى کسى را که شهرها نمىپذیرندش، و اى کسى که اهل حاجتمندان خود را خوار نمىکنى، و اى کسى که اصرارکنندگان را ناامید نمىنمایى، و اى کسىکه دست ردّ بر سینه توقعداران نمىزنى، و اى کسىکه پیشکش بىمقدار را مىپذیرى، و کمترین کارى را که برایت کنند سپاس مىنهى، و اى کسى که عمل اندک را قدر مىنهى، و مزد بزرگ بر آن مىپردازى، و اى که هر کس به تو نزدیک گردد به او نزدیک مىشوى، و اى کسىکه هر که را از تو روى گرداند به حضرتت فرا مىخوانى، و اى کسى که نعمت خودرا تغییر نمىدهى، و به انتقام شتاب نمىورزى، و اى کسى که نهال خوبى را بهبار مىآورى تابیفزایى، و از بدى درمىگذرى تا آن را ناپدید نمایى، آرزوها پیش از رسیدن به نهایت کرمت با حاجات روا شده بازگشتند، و ظرفهاى طلب به فیض پس بدون شک برترىِ برتر از هر برترى مخصوص توست، و جلال امجد بر هر جلالى ویژه توست. |
نوشته شده توسط: الهه ناز
آخرین نمازِ اولین نمازگزار
امام علی علیه السلام زودتر از تمام مردم عصر خود به خدا و رسولش صلی الله علیه و آله ایمان آورد و نماز گزارد. ایشان این موضوع را به طور مکرر اعلام فرمود و هیچ کس هم به مخالفت با ایشان برنخاست.
این مطلب را هم راویان شیعه نقل کردهاند و هم راویان اهل سنت. خود آن حضرت میفرمایند: اللهم انی اول من اناب و سمع و اجاب، لم یسبقنی الا رسول الله (ص) بالصلاه! (1)
بار خدایا من نخستین کسی هستم که به حق رسیده و آن را شنیده و پذیرفته است و هیچ کس بر من در امر نماز سبقت نگرفت، مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله، و نیز فرمودهاند: «من هفت سال پیش از آن که کسی با پیامبر نماز بخواند، با او نمازگزاردم.» (2)
در نماز علی علیه السلام سخنها رفته و کلامها گفته و کتابها نوشته شده است؛ «نمازی که در آن، چنان غرق در مناجات و خضوع و بندگی میشد که گوشش نمیشنید، چشمش نمیدید و زمین و آسمان و مافیها از خاطرش محو میشد! نمازی که در آن از خوف خدا بر خود میلرزید و رنگ از رخسار مبارکش میپرید. اصولاً معنای نماز را باید در نماز علی علیه السلام جست و معنای خوف را باید از چهره رنگ پریده او دریافت و خدا را باید از چشم او دید.
نقل است که پس از شهادت امیرمومنان، حضرت علی علیه السلام، یکی از اصحاب آن حضرت به نام «ضرار» با معاویه روبرو شد. معاویه گفت: «میخواهم علی علیه السلام را برایم توصیف کنی!» ضرار - که حالتی غمبار بر وجودش مستولی شده بود-
لب به سخن گشود: «شبی علی علیه السلام را در محراب عبادتش دیدم که از خوف خدا چون مارگزیدگان به خود میپیچید و به سان غمزدگان میگریست و میگفت:«آه! آه! از آتش دوزخ...»، و کلام ضرار که بدین جا رسید، معاویه گریان شد! (3)
علی علیه السلام که اولین نمازگزار پس از پیامبر صلی الله علیه و آله است و رکعت به رکعت نمازش و تکبیر به تکبیرش دیدنی و شنیدنی است، آخرین نمازش نیز شنیدنی است، هر چند که قلم از توصیف عاجز باشد و بیان از تعریف، وامانده:
آن شب - شب نوزدهم ماه رمضان - مکرر از اتاق بیرون میآمد و به آسمان مینگریست؛ باز میگشت و با خود میگفت: «به خدا قسم این همان شبی است که مرا وعده شهادت در آن دادهاند.» پس موعد عزیمت که رسید، آهنگ رفتن کرد. ام کلثوم (سلام الله علیها) که میزبان حضرتش بود و از این رفتار پدر، مضطرب و نگران، مانع از رفتن علی علیه السلام شد و از ایشان درخواست کرد تا شخص دیگری را به جای خود برای اقامه نماز به مسجد بفرستد، اما آن حضرت امتناع کرد و فرمود: «از قضای الهی نمیتوان گریخت.» پس گام در رکاب قضای الهی نهاد و به راه افتاد.
زمین بر آن بود که آهنگ حرکت خود را به گامهای علی علیه السلام متصل کند. چشمهای ناسوتیان در تمنای ماندن، تند آب اشک ساز کردند و لاهوتیان، دست تمنا بر کنگره عرش ساییدند و ام کلثوم (س)، درمانده از همه چیز و همه جا، خون جگر بدرقه راه علی علیه السلام کرد.
در بین راه چند مرغابی به حضرت نزدیک و گویی مانع از رفتن ایشان شدند، اما شهادت علی علیه السلام، گویی بی بازگشتترین قضای الهی در آن لیلة القدر خدایی بود. این رفتن دیگر بازگشتی نداشت و علی علیه السلام دیگر طاقت ماندن! چون خواست از در خانه خارج شود، قلاب در، چنگ در کمربند او انداخت و این آخرین حربه زمینیان برای بازداشتن علی علیه السلام از رفتن بود. علی علیه السلام از در که گذشت، زمینیان دیگر از او دست شستند. و علی علیه السلام کسی نبود که از شهادت بگذرد که سالیان سال است به انتظار چنین شبی نشسته... کمربند خود را محکم بست و خطاب به خویش فرمود: «ای علی! کمربندت را محکم ببند و برای مرگ آماده شو.»
کوچهها را یکی پس از دیگری جا میگذاشت تا این که به مسجد رسید. ابتدا چند رکعت نماز گزارد و چون فجر دمید، بر بام مسجد رفت و آخرین اذان خود را در آن شهر پر از حیله و نیرنگ، ارزانی زمینیان نمود و این آخرین اذانی بود که علی علیه السلام بر ماذنه مسجد کوفه فریاد زد!
آن شب تمام اهالی کوفه نوای دلنشین اذان علی علیه السلام را شنیدند. یتیمان در خواب فرو رفته که خواب پدر میدیدند، با شنیدن صدای علی علیه السلام ، از خواب برخاستند و چون دریافتند علی علیهالسلام بیدار است، احساس آرامش و امنیت کردند و غم بیپدری از چشمان خواب آلودشان رخت بر بست.
آری این بانگ اذان علی علیه السلام است؛ پدر یتیمان کوفه همو که تمام یتیمان کوفه، لذت نشستن بر زانویش را تجربه کرده و از دست پر کرمش نان و خرما خوردهاند و در آغوش پدرانهاش جا خوش کردهاند.
... و علی علیه السلام برای اقامه نماز به داخل مسجد آمد ... خفتگان را بیدار کرد؛ آن ملعون، ابن ملجم، بیدار بود ولی به روی شکم دراز کشیده و خود را به خواب زده بود و شمشیری در زیر جامهاش پنهان داشت، حضرت به او فرمود: «برخیز که وقت نماز است و این چنین (به روی شکم) نخواب که خواب شیطان است؛ بر دست راست بخواب که خواب مومنان است و یا به طرف چپ بخواب که خواب حکیمان است و یا به پشت بخواب که خواب پیامبران (ع) است... قصدی در خاطر داری که نزدیک است آسمانها از سنگینی آن فرو ریزند و اگر بخواهم میتوانم خبر دهم که در زیر جامهات چه پنهان کردهای... .» پس به جانب محراب رفت؛ در محراب ایستاد و به نماز مشغول شد. ابن ملجم مضطرب و نگران بود ... علی علیه السلام به آرامی تکبیر گفت و به رکوع رفت... ابن ملجم که در کنار ستونی به کمین ایستاده بود، چون بید به خود میلرزید ... علی علیه السلام سر از رکوع برداشت و به سجده رفت ... قلب کثیف ابن ملجم به شدت میتپید ... علی علیه السلام سر از سجده برداشت ... ابن ملجم دوید ... شمشیرش را بالا برد تا فرود آورد، ولی شمشیرش به سقف محراب گیر کرد. باز قصد فرود آوردن شمشیر را نمود، شمشیر را فرود آورد و فرق علی علیه السلام تا سجدهگاه شکافته شد و فریاد علی علیه السلام، فریاد در گلو مانده علی (علیه السلام) برخاست: «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله، فزت و رب الکعبه.» و جبرییل، عزادار و مویه کنان در میان زمین و آسمان بانگ برداشت:
سوگند به خدا پایههای هدایت ویران شد و نشانههای تقوا از بین رفت و ریسمان محکم از هم گسست. پسر عموی پیامبر کشته شد، جانشین برگزیده کشته شد، علی مرتضی توسط نگون بختترین انسانها کشته شد.
منبع: تبیان