سلام عليكم
ضمن تشكر از جنابعالي و همه دوستاني كه نظر دادند بنده هم نظري ميدهم
به نظرم زمز ماندگاري و بقاي عشق مي تواند بعضي از مواردي باشد كه ذكر شده است.
والبته اين ربطي به عشق هم ندارد اين مسايلي كه ذكر شده است همگي توصيه هاي اخلاقي در روابط اجتماعي است
اخلاق خوب موجب تقويت محبت است .و هر انساني موظف است اين مطالب را رعايت كند
ومن كاملترين و مختصر ترين جمله اي كه در اين زمينه شنيده ام اين است
هر انچه در نظر تو از ديگران نارواست انجام مده.
و اما عشق اگر منظور شما محبت بي حد است كه ارزشي ندارد اين محبتي بي ريشه و بر اساس احساسات است.و اگر منظور شما محبتي عاقلانه است ديگر نامش عشق نيست.
عشق به حالتي گويند كه شخص عقلش درست كار نميكند و البته نه به ان حد كه ديگر اختياري نداشته باشد . ولي به هر حال حالتي ژسنديده نسبت به مخلوقات نيست گرچه در مورد خالق مساله فرق ميكند . چون خواسته هاي خالق از عاشقش همگي بر اساس حكمت است لذا شخص عاشق روز به روز به هدف خلقت نزديك تر ميشود خالق ليلقت معشوق شدن دارد چون حقيقت محض است اما مخلوقات كه دروغ و بي عدالتي و گناه با انان اميخته شده لياقت معشوق بودن ندارند