پيام دوستان
+
چون سرو در مقام رضا ايستاده ام
آسوده خاطرم ز بهار و خزان خويش.
چقدر برايم غيرمنتظره بود که اولين شب قدر يه دفعه تب ولرز بگيرم کارم به دکتر و درمانگاه بکشد.
اما بايد گفت:
گر کسي را از تو دردي شد نصيب
هم،سرانجامش تو گرديدي طبيب
هر که مسکين و پريشان تو بود
خود نميدانست و مهمان تو بود.
@};-سروران عزيزپارسي،دراين ايام مارا هم ازدعاهاي خيرتان بي نصيب نفرماييد که من جامانده بسي محتاجم
شاخه ي عشق
ديروز 11:58 عصر
*ترخون بانو*
سلام استاد ان شالله سلامتي باشه دعاگويتان هستيم
مهرباني #
شب قدر است بيا قدر بدانيم کمي
خانه دل ز گناهان بتکانيم کمي
شعله افتاده به ملک دلم از فرط گناه
دوست را از دل اين شعله بخوانيم کمي....
مهرباني #
انشالله دکتر لباس عافيت بر تن بپوشيد، شب قدر به دل همراه شويد که صاحب دل باشماست
شاخه ي عشق
استاد هميشه عافيت باشه،وسايه تون برسرپارسي مستدام،وجودتون براپارسي غنيمته.@};-
+
بهار، آغاز رويش است؛
نه فقط براي آنکه در آغاز مسير است،
بلکه براي هر جوياي حيات که فرصتش به تاراج زمستان سوخته و اکنون، در تمناي رويشي دوباره است.
باز ريشه دواندن،
باز باليدن،
برگ و بار آوردن.
گوارايتان بازشکوفايي و بازرويش.
روزهايتان، پر روزي و اوقاتتان پربرکت باد.

جوادتبريزي
ديروز 10:15 عصر
+
دل تکاني.
كِي عيد مي رسد كه تكاني دهم به خويش
هر گوشه از اتاق دلم تار بسته است
چه خوب است دم عيد که به خانه تکاني مي پردازيم،يک سرودستي هم به آيينه دل خود بکشيم
وبا نو شدن سال،ماهم نو بشويم
بتکانيم ازدل خود کينه هاو کدورت هارا
حسادت ها را
بغض ها و عادت هاي غلط را
ورسم هاي جاهلي را
چشم هم چشمي هاي احمقانه را
فکر ها وباورهاي کهنه وعفن را که چون تار عنکبوت بردور عقل وذهن ما حلقه زده اند
انديشه نگار
ديروز 12:32 صبح
ادامه...
تصميم بگيريم مالک وصاحب اختيارنفس خودباشيم،با اندک ناملايماتي به خشم نياييم.
وقتي که ازاين همه، پاک ونو شديم به ديدار دل خود برويم.وبا انديشه نو وبانگاه زيبا آغاز بهار را جشن بگيريم وايمان داشته باشيم که وسعت جهان هرکسي به وسعت انديشه اوست.#تبريزي
نوروز وعيد هم ميرسد دکتر جان وچه بيان زيبايي داريد در وصف آمدنش.... بايرام اولوب، قيزيل پالچيق ازه رلر
ناقيش ووروب، اوطاقلاري بزه رلر... کاش نقش ونگار ما هم ماندني هميشگي شود بر زندگي، نقشي پر از عشق، مهر، وشناخت وشناخت
+
ديوار يا آيينه؟
تو راه مرا بسته،من راه تورا بسته،
اميد رهايي نيست وقتي همه ديواريم.
اگر ما به جايي آيينه، براي همديگرديوار باشيم مدام مانع تراشي کنيم ومانع رشد همديگر شويم،تمام کارها به ديوار وبه بن بست ختم مي شود.
اما اگر براي همديگر،آيينه باشيم،وهمديگررا مثل آيينه آنگونه که هست نشان دهيم نه کم نه زياد،واگرعيبي هم باشد مثل آيينه رودررو،شفاف ،بيان کنيم،درچنين محيطي انسان هابه تعالي ورشد مي رسند
انديشه نگار
ديروز 12:32 صبح
ادامه.....
دوست دارم دوستان عيب مرا همچون آيينه روبرو گويند.
نه که چون شانه با هزار زبان پشت سررفته موبه مو گويند.
به اين خاطر درمتون ديني ما آمده: انسان هاي مومن وباورمند آيينه همديگراند.
چرا که:
1- آينه عيب و ايراد و آلودگي ها را نشان مي دهد . مؤمن هم بايد عيب برادرش را بگويد و ترس وخجالت مانع نشود.
.
2- آينه در کنار عيبها زيبايي ها را هم نشان مي دهد. مؤمن هم بايد در کنار نقاط منفي نقاط مثبت را هم مطرح کند.
3- آينه عيب را رو برو مي گويد مؤمن هم نبايد غيبت کند بلکه به خود شخص بگويد
4- آينه عيب را بي سر و صدا مي گويد مؤمن هم بايد آرام بدون اينکه دادو فرياد و آبروريزي کند برادرانه عيب برادرش را مطرح کند.
+
قومي متفکرند اندر ره دين
قومي به گمان فتاده در راه يقين
ميترسم از آن که بانگ آيد روزي
کاي بيخبران راه نه آنست و نه اين!!!
خيام
انديشه نگار
ديروز 12:28 صبح
شب زيبا استاد... خيام، خيام، سال پيش همين موقع بوشهر خيام خواني ميشنيدم اي روزگار...... اين قافله عمر عجب ميگذرد!
اين قافله عمر عجـب ميگذرد
درياب دمي کـه با طرب ميگذرد
ساقي غم فرداي حريفان چه خوري / پيش آر پياله را که شب ميگذرد
+
خانه ات مطاف فرشتگان بود
ومحل رفت وآمد مردم،
ازهرقبيله ورنگ ومذهب ونژاد. اگرازکوچک و بزرگ،مرد وزن،سوال مي کردي کريم اين شهر کيست؟
همه آدرس خانه ي تورا نشان مي دادند.
هيچکس نااميد از در خانه ات برنمي گشت حتي دشمنانت،
پيش ازآنکه ازتو بخواهند مي بخشيدي تا شرم درخواست را درصورت سائل نبيني.
چندين بار اموالت را بخشيدي به تمام،
ياد مي آيد که همواره مردم را به نيکي و زيبايي دعوت مي کردي،
mariii
ديروز 11:34 عصر
ادامه....مي گفتي زيباترين زيبايي ها اخلاق زيباست،
وچه زيبا سخني،بااخلاق زيبا،مي شوددنيارا آباد کرد...اينک اي کريم فرزند کريم،بادستاني پرازنياز وقلبي آکنده ازعشق،وچشماني لبريز ازشوق،ازتو مي خواهم آنچه خيروصلاح ماست برما عنايت کني.کريمان بابدان هم بد نکردند،کسي را ازدرخود رد نکردند.#تبريزي.
+
هواي روي تو دارم ، نمي گذارندم
مگر به کوي تو اين ابرها ببارندم.
ابتهاج
شبگرد تنهايي
ديروز 2:38 عصر
+
اي دوري تو نيمه ي تاريک جهانم
دلتنگي تو آتش افتاده به جانم
بگذار که من تشنه ي درياي تو باشم
مجنون تو و ديده ي شيداي تو باشم
بگذار پس از اين همه دلتنگي و دوري
چون آينه در حال تماشاي تو باشم
زيبايي اين قصه از آغاز تو بودي
من خاک نشين بودم و پرواز تو بودي
عشق آمد و آماده ي رنج سفرم کرد
هر سو که دويدم به تو نزديکترم کرد
شبگرد تنهايي
ديروز 2:38 عصر
{a h=n45}مهرباني #{/a} ممنونم خانم دکتر@};-،اين شعربراي دل هاي عاشق تجلي خاصي داره،آقاي عليرضا قرباني هم زيبا اجرا کرده.
+
يوسفي در چاه و اين کنعانيان
بر سرِ بازارِ سودند و زيان.
ابتهاج
شبگرد تنهايي
ديروز 2:38 عصر
+
مني که نام شراب از کتاب مي شستم
زمانه کاتب دکان مي فروشم کرد.
طالب آملي.
شبگرد تنهايي
ديروز 2:38 عصر
{a h=peiam}پيام رهايي{/a} درودتان باد جناب شيرازي عزيز@};-،روزگارپراست از تناقضات تلخ وشيرين اما آنچه بردل ما آرامش ميده اين است:آنچه خدا خواست همان مي شود وآنچه دلت خواست نه آن مي شود.
+
پلکي زديم و وقت خداحافظي رسيد
ساعت براي با تو نشستن حسود بود
عبدالجبارکاکايي
شبگرد تنهايي
ديروز 2:38 عصر
+
@};- احسان هنري نيست به اميد تلافي
نيکي به کسي کن که به کار تو نيايد.
@};- لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّي تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ (،آل عمران92)
هرگز به نيكى دست نمى يابيد، مگر آنكه از آنچه دوست داريد، انفاق كنيد و بدانيد هر چه را انفاق كنيد، قطعاً خداوند به آن آگاه است.
شبگرد تنهايي
ديروز 2:38 عصر
وقتي که آدمي بدون چشمداشت و بدون توقع وجبران،وبدون اينکه انتظار داشته باشه ازاو نامي برده بشه،باطيب نفس،بهترين وباارزش ترين چيز خودرا انفاق مي کند،به مقام رهيدگي وبي تعلقي مي رسد،ودريادل مي شود دلي پروسعت ترازآسمان و زمين.وچنين دلي مي شود منزلگاه عشق،وباهرکسي همنفس گردد اورا هم بادم مسيحايي خودعاشق مي کند،وچنين دلي هميشه شاد است غم ديگربراو بي معني است.
+
من از تو توبه نخواهم کرد،
تو حلال ترين گناه من هستي.
#تبريزي
شبگرد تنهايي
ديروز 2:33 عصر