نوشته شده توسط: الهه ناز
از همان اوال شهادتش تا کنون ، دوستان و شیعیانش ، و همه آنان که به شرافت وعظمت انسان ارج میگذارند، همه ساله سالروز به خون غلتیدنش را، سالروز قیام و شهادتش را با سیاهپوشى و عزادارى محترم می شمارند، و خلوص خویش را با گریه برمصایب آن بزرگوار ابراز میدارند. پیشوایان م، هماره به واقعه کربلا و به زنده داشتن آن عنایتى خاص داشتند. غیر از این که خود به زیارت مرقدش می شتافتند و عزایش را بر پا میداشتند، در فضیلت عزادارى و محزون بودن براى آن بزرگوار، گفتارهاى متعددى ایراد فرموده اند. ابوعماره گوید: روزى به حضور امام ششم صادق آل محمد (ع) رسیدم ، فرمود اشعارى درسوگوارى حسین براى ما بخوان . وقتى شروع به خواندن نمودم صداى گریه حضرت برخاست ، من میخواندم و آن عزیز میگریست ، چندان که صداى گریه از خانه برخاست . بعد از آن که اشعار را تمام کردم ، امام (ع) در فضلیت و ثواب مرثیه و گریاندن مردم بر امام حسین (ع) مطالبى بیان فرمود. و نیز از آن جناب است که فرمود: گریستن و بیتابى کردن در هیچ مصیبتى شایسته نیست مگر در مصیبت حسین بن على ، که ثواب و جزایى گرانمایه دارد باقرالعلوم ، امام پنجم (ع) به محمد بن مسلم که یکى از اصحاب بزرگ او است فرمود: به شیعیان ما بگویید که به زیارت مرقد حسین بروند، زیرا بر هر شخص باایمانى که به امامت ما معترف است ، زیارت قبر اباعبدالله لازم میباشد امام صادق (ع) میفرماید: ان زیارة الحسین علیه السلام افضل ما یکون من الاعمال . همانا زیارت حسین (ع ) از هر عمل پسندیدهاى ارزش و فضیلتش بیشتر است . زیرا که این زیارت در حقیقت مدرسه بزرگ و عظیم است که به جهانیان درس ایمان و عمل صالح میدهد و گویى روح را به سوى ملکوت خوبیها و پاکدامنیها و فداکاریها پرواز میدهد.
هر چند عزادارى و گریه بر مصایب حسین بن على (ع)، و مشرف شدن به زیارت قبرش وبازنمایاندن تاریخ پرشکوه و حماسه ساز کربلایش ارزش و معیارى والا دارد، لکن باید دانست که نباید تنها به این زیارتها و گریه ها و غم گساریدن اکتفا کرد، بلکه همه این تظاهرات ، فلسفه دیندارى ، فداکارى و حمایت از قوانین آسمانى را به ما گوشزد می نماید، و هدف هم جز این نیست ، و نیاز بزرگ ما از درگاه حسینى آموختن انسانیت و خالى بودن دل از هر چه غیر از خداست میباشد، و گرنه اگر فقط به صورت ظاهر قضیه بپردازیم ، هدف مقدس حسینى به فراموشى میگراید. اخلاق و رفتار امام حسین سلام الله علیه با نگاهى اجمالى به 56 سال زندگى سراسر خداخواهى و خداجویى امام حسین (ع)، درمىیابیم که هماره وقت او به پاکدامنى و بندگى و نشر رسالت احمدى و مفاهیم عمیقى والاتراز درک و دید ما گذشته است . اکنون مرورى کوتاه به زوایاى زندگانى آن عزیز، که پیش روى ما است : جنابش به نماز و نیایش با پروردگار و خواندن قرآن و دعا و استغفار علاقه بسیارى داشت . گاهى در شبانه روز صدها رکعت نماز میگزاشت . و حتى در آخرین شب زندگى دست از نیاز و دعا برنداشت، و خوانده ایم که از دشمنان مهلت خواست تابتواند با خداى خویش به خلوت بنشیند. و فرمود: خدا میداند که من نماز و تلاوت قرآن و دعاى زیاد و استغفار را دوست دارم . حضرتش بارها پیاده به خانه کعبه شتافت و مراسم حج را برگزار کرد. ابن اثیر در کتاب اسد الغابة مینویسد: کان الحسین رضى الله عنه فاضلا کثیر الصوم و الصلوة و الحج و الصدقة و افعال الخیر جمیعها.
حسین (ع) بسیار روزه میگرفت و نماز میگزارد و به حج میرفت و صدقه میداد و همه کارهاى پسندیده را انجام میداد. شخصیت حسین بن على (ع) آنچنان بلند و دور از دسترس و پرشکوه بود که وقتى با برادرش امام مجتبى (ع) پیاده به کعبه میرفتند، همه بزرگان و شخصیتهاى اسلامى به احترامشان از مرکب پیاده شده ، همراه آنان راه می پیمودند. حترامى که جامعه براى حسین (ع) قائل بود، بدان جهت بود که او با مردم زندگى میکرد - از مردم و معاشرتشان کناره نمی جست - با جان جامعه هماهنگ بود، چونان دیگران از مواهب و مصائب یک اجتماع برخوردار بود، و بالاتر از همه ایمان بی تزلزل او به خداوند، او را غمخوار و یاور مردم ساخته بود. و گرنه ، او نه کاخهاى مجلل داشت و نه سربازان و غلامان محافظ، و هرگز مثل جباران راه آمد و شد را به گذرش بر مردم نمی بستند، و حرم رسول الله (ص) را براى او خلوت نمیکردند... این روایت یک نمونه از اخلاق اجتماعى اوست ، بخوانیم : روزى از محلى عبور میفرمود، عده اى از فقرا بر عباهاى پهن شده شان نشسته بودند ونان پارهه ى خشکى میخوردند، امام حسین (ع) می گذشت که تعارفش کردند و او هم پذیرفت، نشست و تناول فرمود و آن گاه بیان داشت : ان الله لا یحب المتکبرین، خداوند متکبران را دوست نمیدارد. سپس فرمود: من دعوت شما را اجابت کردم، شما هم دعوت مرا اجابت کنید. آنهاهم دعوت آن حضرت را پذیرفتند و همراه جنابش به منزل رفتند. حضرت دستور داده ر چه در خانه موجود است به ضیافتشان بیاورند، و بدین ترتیب پذیرایى گرمى از آنان به عمل آمد، و نیز درس تواضع و انسان دوستى را با عمل خویش به جامعه آموخت . شعیب بن عبدالرحمن خزاعى میگوید: چون حسین بن على (ع) به شهادت رسید، بر پشت مبارکش آثار پینه مشاهده کردند، علتش را از امام زین العابدین(ع) پرسیدند، فرمود این پینه ها اثر کیسه هاى غذایى است که پدرم شبها به دوش میکشید و به خانه زنهاى شوهرمرده و کودکان یتیم و فقرا میرسانید شدت علاقه امام حسین (ع) را به دفاع از مظلوم و حمایت از ستمدیدگان میتوان در داستان ارینب وهمسرش عبدالله بن سلام دریافت ، که اجمال و فشرده اش را در این جا متذکر میشویم : یزید به زمان ولایتعهدى ، با این که همه نوع وسایل شهوترانى و کامجویى و کامروایى از قبیل پول ، مقام ، کنیزان رقاصه و... در اختیار داشت ، چشم ناپاک و هرزه اش رابه بانوى شوهردار عفیفى دوخته بود. پدرش معاویه به جاى این که در برابر این رفتار زشت و ننگین عکس العمل کوبنده اى نشان دهد، با حیله گرى و دروغ پردازى و فریبکارى ، مقدماتى فراهم ساخت تا زن پاکدامن مسلمان را از خانه شوهر جدا ساخته به بستر گناه آلوده پسرش یزید بکشاند. حسین بن على (ع) از قضیه باخبر شد، در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از یکى از قوانین اسلام، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام بازگرداند و دست تعدى و تجاوز یزید را از خانواده مسلمان و پاکیزهاى قطع نمود و با این کار همت و غیرت الهی اش را نمایان و علاقهمندى خودرا به حفظ نوامیس جامعه مسلمانان ابراز داشت ، و این رفتار داستانى شد که در مفاخر آل على (ع) و دناءت و ستمگرى بنى امیه ، براى همیشه در تاریخ به یادگارماند. علائلى در کتاب سمو المعنى مینویسد: ما در تاریخ انسان به مردان بزرگى برخورد میکنیم که هر کدام در جبهه و جهتى عظمت و بزرگى خویش را جهانگیر ساخته اند، یکى در شجاعت ، دیگرى در زهد، آن دیگرى در سخاوت ، و... اما شکوه و بزرگى امام حسین (ع) حجم عظیمى است که ابعادبینه ایتش هر یک مشخص کننده یک عظمت فراز تاریخ است، گویا او جامع همه والاییها و فرازمندیها است .( آرى، مردى که وارث بیکرانگى نبوت محمدى است، مردى که وارث عظمت عدل و مروت پدرى چون حضرت على (ع) است و وارث جلال و درخشندگى فضیلت مادرى چون حضرت فاطمه (س) است ، چگونه نمونه برتر و والاى عظمت انسان و نشانه آشکار فضیلتهاى خدایى نباشد. درود ما بر او باد که باید او را سمبل اعمال و کردارمان قرار دهیم . امام حسین (ع) و حکایت زیستن و شهادتش و لحن گفتارش و ابعاد کردارش نه تنها نمونه یک بزرگمرد تاریخ را براى ما مجسم میسازد، بلکه او با همه خویشتن، آیینه تمامنماى فضیلته، بزرگ منشیه، فداکاریه، جانبازیه، خدا خواهی ها وخداجویی ها میباشد، او به تنهایى میتواند جان را به لاهوت راهبر باشد و سعادت بشریت را ضامن گردد.
پی نوشت ها (1) در سال و ماه و روز ولادت امام حسین (ع ) اقوال دیگرى هم گفته شده است ، ولى ما قول مشهور بین شیعه را نقل کردیم . ر. به . ک . اعلام الورى طبرسى ، ص 213. (2) احتمال دارد منظور از اسم، دختر یزید بن سکن انصارى باشد. ر. به . ک . اعیان الشیعه ، جزء 11 ، ص 167. (3) امالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 377. (4) شبر بر وزن حسن ، و شبیر بر وزن حسین ، و مبشر بر وزن محسن ، نام پسران هارون بوده است و بوده است و پیغمبر اسلام (ص ) فرزندان خود حسن و حسین و محسن را به این سه نام نامیده است - تاج العروس ، ج 3 ، ص 389، این سه کلمه در زبان عبرى همان معنى رادارد که حسن و حسین و محسن در زبان عربى دارد - لسان العرب ، ج 66، ص 60. (5) معانى الاخبار، ص 57. (6) در منابع اسلامى درباره عقیقه سفارش فراوان شده و براى سلامتى فرزند بسیارمؤثر دانسته شده است . ر. به . ک . وسائل الشیعه ، ج 15، ص 143 به بعد. (7) کافى ، ج 6، ص 33. (8) مقتل خوارزمى ، ج 1، ص 146 - کمال الدین صدوق ، ص 152. (9) سنن ترمذى ، ج 5، ص 323. (10) ذخائر العقبى ، ص 122.(11) الاصابه ، ج 11، ص 30. (12) سنن ترمذى ، ج 5، ص 324 - در این قسمت روایاتى که در کتابهاى اهل تسنن آمده است نقل شد تا براى آنها هم سندیت داشته باشد. (13) الاصابه ، ج 1، ص 333. (14) تذکرة الخواص ابن جوزى ، ص 34 - الاصابه ، ج 1، ص 333، آن طور که بعضى ازمورخین گفتهاند این موضوع تقریبا در سن ده سالگى امام حسین (ع ) اتفاق افتاده است . (15) ارشاد مفید، ص 173. سان را ارجمند نمود.
...برگرفته از سایت شهید سیدمرتضی آوینی