نوشته شده توسط: الهه ناز
سیمتی اون پسری که رفت تو پارک به دوس دخترش پیامک داد: کجایی؟؟؟
دختره گفت: بدجور سرما خوردم, رو تخت خوابم...
پسره که داشت نگاشون میکرد رو نیمکت نشست, بهش پیامک داد, دسته عشقتو ول کن لااقل اون سرما نخوره...
دختره جواب داد چی میگی؟؟؟؟!!
پسره رفت از پشت دستشو گذاشت رو شونه دختره ، دختره برگشت.....
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
و پسره دdید دختره ?کی دیگس...
آقا ضایع شدا :|
تا رفت فرار کنه دوس پسر دختره گرفتش تا خورد اینو زد
دوس دختر خودشم دیگه جوابشو نداد تا دیگه از این غلطا نکنه
نوشته شده توسط: الهه ناز
18 توصیه همسرانه برای آقایان
1. در مقابل همسر خویش, گرفتاری های روزانه و حوادث تلخ و ناگوار زندگی را با اخم و چهره عبوس مطرح نکنید.
2. هدیه دادن مهرو محبت را زیاد میکند؛ به مناسبت های مختلف برای همسر خود هدیه ای هر چند کوچک خریداری و با چهره ای شاد و خندان به او تقدیم کنید.
3. چنانچه کمبودی در منزل مشاهده میشود, با کمال محبت و خوشرویی تذکر دهید.
4. در حضور همسر خود, به هیچ وجه از زنان دیگر تمجید نکنید و توانایی های آنا را به رخ او نکشید.
5. به بستگان همسر خود مانند پدر و مادر و سایر اقوام وی احترام بگذارید و برای دعوت آنان به خانه خود, قبل از همسر خود اقدام کنید.
6. هیچ وقت از معاشرت همسر خود با بستگان صالحش جلوگیری نکنید و در معاشرت و دید و بازدید با بستگان وی پیشقدم باشید.
7. با بستگان خود نزد همسرتان در گوشی نجوا نکنید.
8. هیچ گاه همسر خود را به ویژه نزد بستگانش تحقیر نکنید؛ توهین و بی احترامی به همسر از صفا و صمیمیت در زندگی زناشویی میکاهد.
9. هیچ گاه خود را برتر از همسر خود معرفی نکنید. سعی کنید "من" و "تو" در زندگی زناشویی نباشد کلمه "ما" زندگی را گرم و لذت بخش میکند
10. وقتی که همسر شما عصبانی است, او را با مهر و محبت آرام کنید.
11. برای رفتن به مهمانی و گردش, سعی کنید همراه فرزندان و همسر خود باشید و پیشنهاد همسر خود را در این مورد به علت خستگی و کار رد نکنید.
12. امتیازات اجتماعی؛ فرهنگی و اقتصادی فامیل خود را در صورتی که با همسر شما فاصله اجتماعی و طبقاتی دارند مطرح نکنید.
13. کارهای همسر خود, هر چند کوچک را تحسین کنید. تمجید و ستایش زن به علت روح لطیف و مهربانی که دارد, کلید کامیابی در زندگی زناشویی است.
14. در قبال همسر خود, در امور مختلف قدرت نمایی نکنید.
15. زحمات و هزینه هایی را که برای پذیرایی خویشاوندان همسر خود صرف میکنید, هیچ گاه بر زبان نیاورید.
16. همسر خود را در خانه محصور و محدود نکنید و وی را از دست یابی به شادی ها محروم نسازید.
17. شادی و خنده های خود را در محل کار خود به جا نگذارید و فراموش نکنید که همسر شما در خانه هم نیازمند شادی و خنده های شماست.
18. کمک کردن در انجام کارهای منزل را فراموش نکنید و بدانید همان مقدار که شما در خارج از منزل خسته میشوید, زن هم در منزل از کارهای خانه خسته میشود و نازمند مساعدت و قدردانی است.
نوشته شده توسط: الهه ناز
? ^_^ ای جوووونم
♥??♥ سلامتی همه داداشای مهربون و دوست داشتنی که
مثه کوه پشت خواهرشونن ♥??♥
هرکی یک داداش به این مهربونی داره لایک کنه و براش یه ?بذاره :x
نوشته شده توسط: الهه ناز
دختری 15 ساله ، نوزادی 1 ساله به بغل داشت... مردم زیرلب بهش میگفتن فاحشه! ، اما هیچ کس نمیدونست که به این دختر در 13 سالگی تجاوز شده بود...! پسری 23 ساله رو مردم تنبل چاقالوصداش میکردن ، اما هیچ کس نمیدونست پسر بخاطر بیماریشه که اضافه وزن داره...! مردم زنی 40 ساله رو سنگدل خطاب میکردن ، چون هیچ وقت روزا خونه نبود تا با بچه هاش بازی کنه و به کارهاشون برسه اما هیچ کس نمیدونست زن بیوه ست ، و برای پر کردن شکم بچه هاش باید سخت کار کنه! مردی 57 ساله رو مردم بی ریخت صدا میکردن ، اما هیچ کس نمیدونست که مرد زیبایی صورتش را در راه حفظ وطنش فدا کرده ! و هرروز مردم من و تو رو به غلط قضاوت میکنن..
نوشته شده توسط: الهه ناز
10 چیزی که زنها درمورد مردها تنفر دارند
نوشته شده توسط: الهه ناز
ازدواج عجیب و باور نکردنی دو دختر با قورباغه +تصویرتعداد بازدید : 146 مجموعه : مطالب جالب و خواندنی
هند کشوری است که همیشه خبرهای عجیب و غزیب در آن منتشر میشود، این بار ازدواج دو دختر هندی با قورباغه را منتشز شده است.
درست است که افسانه معروفی درباره ازدواج دختری زیبا و شاهزاده یی که با طلسم جادوگر به شکل قورباغه درآمده بود، وجود دارد اما در نگاه اول به نظر نمی رسد ازدواج دو دختر هفت ساله هندی با قورباغه ها ارتباطی با چنین داستانی داشته باشد.
به گزارش پارس ناز ویگنسواری و ماسیاکانی (Vigneswari and Masiakanni) دو کودکی بودند که هفته گذشته با پوشیدن ساری قرمز و سنتی هندی و آویختن جواهرات گرانبهایشان در دو جشن باشکوه جداگانه در دهکده یی دورافتاده (Villupuram) در منطقه تامیل نادوی هند با دامادهای قورباغه یی ازدواج کردند. این ازدواج هر یکصد سال یک بار صورت می گیرد و بخشی از جشن دیرینه خرمن کوبی پونگال است.
طبق باوری قدیمی چنین ازدواجی دهکده را برای یک سده از شیوع بیماری های مرموز در امان نگه میدارد. هزاران نفر از روستائیان، فاصله ??? کیلومتری را برای رفتن به معبد در حالی طی کردند که دو عروس خردسال در کجاوهایشان با طناب بلندی از گل به گردن قورباغه ها وصل شده بودند.
در طول برپایی جشن، عابدان هندو با صدای بلند و آهنگین مشغول نیایش بودند و کمی بعد از آن، عابد بزرگ پیش از چرخیدن به دور آتش مقدس شال عروس را به شال داماد گره زد و آنها را قورباغه و همسر، نامید.
ریشه این جشن عجیب به افسانه الهه یی به نام شیوا (Shiva) برمی گردد که پس از نزاع با همسرش پاواراتی، خود را به شکل قورباغه درمی آورد و می گریزد. زن شیوا بعد از دیدن این جریان آنقدر گریه می کند که باعث می شود یک بیماری عجیب در دهکده شایع شود.
زمانی که مردم از پاواراتی کمک می خواهند، او ساکنان دهکده را برای پیدا کردن شیوا می فرستد تا از وی درخواست کنند با یک دختر جوان ازدواج کند. پس از آنکه شیوا درخواست مردم ده را میپذیرد، پاواراتی خود را به شکل دختری جوان و ناشناس درمیآورد.
بعد از برگزاری مراسم ازدواج هر دو مجدداً به دو الهه تبدیل میشوند و بیماری هم خود به خود از میان میرود. سنت ها در هند معضل است و در بسیاری از مواقع باعث خجالت یا دردسرآفرینی برای دولت این کشور میشود.
پارس ناز ، به همین دلیل تلاش های گسترده یی برای مقابله با ازدواج های غیرقانونی کودکان صورت می گیرد. از فرستادن تیم های آموزش دیده روانشناس و جامعه شناس گرفته تا راهی کردن رهبران مذهبی به مناطق دورافتاده، مسوولان از هیچ تلاشی برای قانع کردن روستائیان و جلوگیری از انجام سنت های غیرمنطقی فروگذار نکرده اند.
در هر حال ویگنسواری و ماسیاکانی عروس های خوشبختی بودند و پایان داستان شان شاد است زیرا داماد های سبز و چسبناک شان چند ساعت پس از پایان مراسم دوباره به تالاب های گل آلود بازگردانده میشوند.
نوشته شده توسط: الهه ناز
آنقدر میگویم دوستت دارم تا مرا بفشاری در آغوشت …
آنقدر بفشاری مرا ، که با هم یکی شویم ،
تا من تو شوم و تو همانی که عاشقش هستم !
نوشته شده توسط: الهه ناز
تــعــهــد به سند ازدواج نیست !
تــعــهــد به رینگ انگشت دست چپ نیست !
تــعــهــد یه حسّیه توی قلب آدمها
نوشته شده توسط: الهه ناز
شــیــریـنــ ــم امــــــا اینــبـــــار ....
بـایـــــد فـرهــ ـــاد وار ...
بــــه جــــای کــ ـــوه " دل♥ " بکنــــم ............!
نوشته شده توسط: الهه ناز
یک قاشق چایی خوری عشق
قّد کف دست آسمان را
با چند پر بال کبوتر
هم می زنم در ظرف قلبم
امشب برای او خورشت صبح خواهم پخت
من این غذا را می گذارم
روی اجاق داغ خورشید
اما کسی هرگز نخواهد دید
**
قُل می زند قلبم
یعنی خورشت صبح آماده است
می چینم آن را توی سفره
این سفره ساده است
**
در انتظارش می نشینم
بعد از هزاران سال شاید
مهمان من امشب بیاید
هوای حوا
عرفان نظرآهاری