نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
به گزارش ایسنا، به نوشته گاردین، بر طبق محتوای کتاب خاطرات سارا سندرز، دبیر مطبوعاتی سابق دولت ترامپ، رئیس جمهور آمریکا پس از اطلاع از چشمک کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی به او گفته است: "کیم جونگ اون دلش پیش تو گیر کرده است. او قطعا دلش پیش تو گیر کرده است!" تو باید به کره شمالی بروی و به خاطر ما فداکاری کنی"!
این کتاب تحت عنوان "حرف زدن برای خودم" قرار است روز سه شنبه آینده روانه بازار شود اما گاردین نسخهای از آن را به دست آورده است. این کتاب بیشتر از آنکه محتوایی افشاگرانه از جانب یک کارمند سابق کاخ سفید یا دارای لحن تند از جانب یک عضو متخاصم خانواده ترامپ باشد، بیشتر یک مدیحه سرایی برای رئیس جمهور آمریکا از جانب یک حامی وفادار به او است؛ کتابی که زیر عنوانش این است: "ایمان، آزادی و جنگیدن برای زندگیهایمان در داخل کاخ سفید ترامپ".
سندرز عضو یک خانواده سرشناس جمهوریخواه و پدرش مایک هاکبی، نامزد ریاست جمهوری در سالهای 2008 و 2016 بود و بر اساس گزارشها چشم به نامزدی برای فرمانداری آرکانزاس دارد.
سندرز با این حال یک سری رفتارهای زن ستیزانه و بی نزاکت رئیس جمهور و دستیاران ارشدش را که میتواند مایه نارضایتی دستیاران کمپین ترامپ به ویژه با عقب ماندن این رئیس جمهور آمریکا از جو بایدن در میان گروه رای دهندگان زن در نظرسنجیها شود، شرح داده و جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق دولت او را هم هدف افشاگری قرار داده است.
سندرز در مورد زمان مذاکرات میان دونالد ترامپ و کیم جونگ اون در سنگاپور که در آن به موضوع ورزش از جمله ورزش زنان پرداخته شد نوشته است: متوجه شدم کیم جونگ اون به من خیره شده است. ما تماس چشمی مستقیم پیدا کردیم، کیم سرش را تکان داد و به نظر رسید که به من چشمک زد. من تعجب کردم. سریعا پایین را نگاه کرده و یادداشت برداری را ادامه دادم.
او ادامه داده است: من فقط به این فکر کردم که الان چه اتفاقی افتاد؟ مطمئنا کیم جونگ اون فقط یک توجه ساده به من نکرد.
سندرز در ادامه در لیموزین ریاست جمهوری و در مسیر فرودگاه این ماجرا را به ترامپ و جان کلی، رئیس دفتر وقتش تعریف میکند، ترامپ میگوید: کیم جونگ اون دلش پیش تو گیر کرده است! او قطعا دلش پیش تو گیر کرده است.
سندرز که یک مسیحی سرسخت بوده و در سراسر کتابش به مذهبش پرداخته توضیح بیشتری درباره این صحبت ترامپ نداده و نوشته است: به ترامپ گفتم منظورش این نبوده و تاکید کردم که قربان لطفا بس کنید".
جان کلی از رئیس جمهور پشتیبانی کرده و ترامپ به شوخی گفت: خب سارا این مساله را حل میکند. تو به کره شمالی میروی و برای تیم فداکاری میکنی. شوهر و بچههای تو دلشان برای تو تنگ خواهد شد اما تو تبدیل به یک قهرمان برای کشورت خواهی شد.
به نوشته سندرز، ترامپ و کلی در ادامه "خنده سر دادند" و خودرو به رفتن ادامه داد.
ترامپ و کیم جونگ اون تا کنون سه بار در سنگاپور، هانوی و همچنین منطقهای غیرنظامی در مرز دو کره با یکدیگر دیدار داشتهاند. او نتوانسته کیم جونگ اون را در خصوص دست برداشتن از برنامه تسلیحات هستهای خود متقاعد کند؛ چیزی که به گفته سندرز نیاز به یک "معجزه" دارد.
سندرز به توضیحی در خصوص جوانب دیگری از سیاست ترامپ در قبال کره شمالی از جمله تعاملاتش با دنیس رادمن، بسکتبالیست مشهور آمریکایی که دوست صمیمی کیم جونگ اون است و همچنین آزادی سه آمریکایی زندانی در پیونگ یانگ در ماه مه 2018 پرداخته است. او صحبتی از اوتو وارمبیر، دانشجوی آمریکایی اهل اوهایو که قبل از بازگردانده شدن به آمریکا در حالت کما در ژوئن 2017 در کره شمالی زندانی بود، نکرده است.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نازنین فرزندم
همین که تو را دارم، بهترین هدیه ی دنیا را دارم،
دیگر در بین ستاره ها به دنبال درخشان ترین ستاره نیستم
در میان گلها به دنبال زیباترین گل نیستم
تو کهکشانی هستی از پر نور ترین ستاره ها
کودک من…..
روز به روز بزرگتر میشوی و من عاشق تر
عزیز من….
ممنونم که به دنیای من آمدی و زندگی را برایم زیباتر از همیشه کردی
دوستت دارم….بیشتر از دیروز….کمتر از فردا….
دل نوشته به فرزندم
دخترم / پسرم ! وقتی که به تو نگاه میکنم
نمیتونم وجود خدا رو منکر بشم
آخه فقط خدا میتونسته
موجودی رو به زیبایی و حیرت انگیزی تو خلق کرده باشه
عاشقانه برای فرزندم
فرزندم!!
برای آدمها خاطره های خوب بساز
آنقدر برایشان خوب باش که اگر روزی هر چه بود گذاشتی و رفتی
در کنج قلبشان جایی برایت باشد
جملات زیبا درباره فرزندم
فرزندم آرزویم این است :
نتراود اشک در چشم تو هرگز مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز و به اندازه هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه
متن های زیبا درباره فرزندم
فرزندم...
یاد قلبت باشد
یک نفر هست که دنیایش را همه ی هستی و رویایش را به شکوفایی احساس تو پیوند زده و دلش میخواهد لحظه ها را با تو به خدا بسپارد
مهربانم ای خوب من
یک نفر هست که با تو پر از اندیشه است و شعر و شعور
پر از احساس و خیال و سرور
مهربانم یادت باشد اینبار کسی هست که به خداوند جهان نزدیک است
دل نوشته به فرزندم
این روزها به خاطر داشتنت
بی اغراق لبریز از عشق و محبت هستم
اما دلم بی وقفه بهانه گیر است
مثل زمانی که تو با تمام وجود چیزی را طلب می کنی
و من از ترس آسیب رسیدن به تو آن را پنهان می کنم
فرزندم
به خاطر تو هم که شده همیشه آبی میمانم
به خاطر تو هم شده تمام روزهای بعد از این
مهربانتر خواهم شد
دلم می خواهد زودتر
دستهایت را بگیرم
زودتر روی دستهایم تکانت دهم بخوابی
زودتر برایت با زبان کودکانه
قصه بگویم
بهانه بگیری و من کلافه شوم
بریزی
بپاشی
و من حرصهایم را سر بیخیالی خالی کنم
تا بهار چیزی نمانده…
دعا میکنم برفها زودتر آب شوند
درختها زودتر شکوفه دهند
و تو زودتر بزرگ شوی
و خرداد زودتر بیاید
میخواهم به خورشید بفهمانم
تو پر نورتری
تو زیباتری
به تمام دنیا بفهمانم تو برای من
از هر چیز دیگر مهمتری
عاشقانه برای فرزندم
برای فرزندم...
چه خوب است که من قرار است مادرت باشم
قرار است به جان من قسم یاد کنی
قرار است صدایم کنی
قرار است هزاربار برایت لالایی بخوانم تا بخوابی و
وقتی خوابی دلشوره داشته باشم که مبادا کابوس ببینی
قرار است برایت وان یکاد بخوانم که چشم زخم نبینی
قرار است با تو راه روم تا یادبگیری...زمین نیفتی
و هزار قرار دیگر که فقط خدا میداند که چقدر شنیدنی و دیدنی ست
جملات زیبا درباره دخترم
مادر بودن حس عجیب و خاصی است
احساس میکنم قلبم جایی بیرون از سینه میتپد!
حسی فوق العاده زیبا اما در عین حال ترسناک ….
ترس از آینده دختری که خیلی به من شبیه است
ترس از فرشته ای که قرار است بال هایش را بگشاید
و من باید پرواز را به او یاد دهم.
نامه به فرزندم
فرزندم ...جان جهانم ...
من به خدایی ایمان دارم که ...
همین نزدیکی ست ...
وبه دعای مادرانی که ...
از ته دل سر به سوی اسمان می برند ..
و خدای فرزندانشان را صدا میزنند ...
فرزندم
من به باران الهی ایمان دارم ...
وخدایی را که ...
همین نزدیکی ست ...
و صدای مادران را می شنود ... قسم می دهم ...
فرزندان خوب مان رادر پناه خودش حفظ کند
امین
متن درباره فرزند
پسرم / دخترم
این بار برای تو می نویسم
تو عزیز دلم که همیشه بدون اینکه بدانی با وجودت سختیها را برایم آسان نمودی و مرهم دردهایم بودی
و بازهم با دیدنت معجزه ای رخ داد
وقتی کنارم هستی تمام دردهایم را فراموش می کنم
وقتی شادمانه می خندی و به یکدیگر عشق می ورزیم دنیا از آن من است
حال که تو را دارم دیگر از خدای خود چه می خواهم
دلبندم همیشه بخاطر وجود نازنینت خدا را شاکرم
دل نوشته به فرزندم
فرزندم
روشنی نور دوچشمان منی دوستت دارم
بهترین هدیه ای از جانب یزدان منی دوستت دارم
پسرم تاج سرم ای که تویی مونس تنهایی بابا
روح من جان من و شادی دوران منی دوستت دارم
لحظه میلاد تو هرگز نرود از یادم
غنچه نورس من باغ گلستان منی دوستت دارم…
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
مشخصات بازی محلی تنور بازی:
نام های دیگر بازی: تنجور بازی، تنور، تنور گرمه
محدوده سنی: 7 سال به بالا
زمین بازی: محوطه باز
سبک بازی: محلی
نوع بازی: پرجنب و جوش
آموزش تنور بازی:
در این بازی افراد به دو دسته برابر تقسیم میشوند که هر دسته معمولاً چهار عضو یا بیش تر دارد. هر گروه یک سالار( شاطر) دارد. بعد دایره اى را در وسط زمین به قطر دو متر ترسیم میکنند. و بعد به قید قرعه یکی از گروه ها بازنده می شود و گروه بازنده در داخل دایره باید تشکیل تنور بدهد.
به این ترتیب که تمامی گروه بازنده به جز سالار، با فاصله مناسبی دایره وار در کنار هم می ایستند و سرها را به هم نزدیک میکنند و بازوهای یکدیگر را شانه به شانه نگه می دارند تا تنور که ساختاری مستحکم دارد تشکیل شود.
با اعلام« گرم بودن تنور» از طرف شاطر( سالار) گروه دوم که به دور دایره چرخیده و در انتظار یک زمان مناسب هستند که سوار اشخاص داخل دایره شوند و تلاش بر حمله بسوی تنور و پرش به روی پشت اعضای تشکیل دهنده تنور میکنند و به این ترتیب تا زمانیکه بتوانند دوام بیاورند سواری می گیرند. سالار با چرخش های سریع دور و داخل تنور، تلاش میکند مانع نزدیک شدن نفرات گروه مقابل به تنور شود. اگر بتواند با پا ضربه ای به یکی از حمله کنندگان وارد کند آن گروه دور را می بازند و باید این بار آن ها تنور را تشکیل دهند.
از آن جا که پریدن بر روی پشت افراد تشکیل دهند تنور کار سختی است قابلیت بر هم خوردن اعتدال و سقوط فرد از روی تنور زیاد است و گاه سالار منتظر می ماند تا فرد سقوط کند و لگدی به وی بزند.
قوانین بازی محلی تنور بازی:
- پاى را نمیشود زد مگر آنکه پایش به زمین بخورد.
- فرد سواره میتواند با چابکى پایین پریده و از دایره بیرون شود. می تواند سوار کس دیگری شود.
- فرد سواره میتواند آن قدر بالا بماند تا حریف خسته شده و زانو بزند و اصطلاحا تنور خراب شود، در اینصورت تیم آن ها برنده بازى خواهند بود.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام: آراس بولوت اینملی
تاریخ تولد: 25 اوت 1990
شغل: بازیگر، مدل
ملیت: ترکیه
تحصیلات: رشته مهندسی هواپیما
آراس بولوت اینملی ( به ترکی استانبولی: Aras Bulut ?ynemli)، بازیگر سینما و تلویزیون اهل کشور ترکیه است.
آراس بولت اینملی زاده 25 اوت 1990 در استانبول است. وی فرزند سوم سوتاپ اینملی و چنگیز اینملی می باشد. برادر بزرگتر آراس، اورچون اینملی هنرپیشه و نویسنده است و خواهر بزرگتر وی یشیم اینملی یک خواننده می باشد. آراس بولت اینملی فارغ التحصیل رشته مهندسی هواپیما از دانشگاه فنی استانبول می باشد.
آراس بولوت اینملی با بازی در مجموعه تلویزیونی های روزی روزگاری و حریم سلطان به شهرت رسید. آراس بولوت اینملی فعالیتش را در سال 2009 با حضور به عنوان هنرپیشه مهمان در یک قسمت از سریال آرکا سوکاک لار آغاز کرد، بعد از آن در یک فیلم کوتاه و چند فیلم تبلیغاتی به ایفای نقش پرداخت تا اینکه برای بازی در مجموعه تلویزیونی روزی روزگاری انتخاب شد. آراس بولوت اینملی در سال 2011 به خاطر بازی در این سریال دو جایزه در جشنواره های تلویزیونی ترکیه بعنوان بهترین هنرپیشه نقش مکمّل مرد دریافت کرد.
آراس بولوت اینملی از سال 2015 با بیگه اونال رابطه عاشقانه دارد ولی هنوز ازدواج نکرده اند. بیگه اونال زاده یک فوریه 1990 در شهر استانبول ترکیه است. وی بازیگری را از سال 2010 با مجموعه تلویزیونی Halil ?brahim Sofras? شروع کرد.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
در این مطلب تعدادی دستورالعمل قرار داده ایم که می توانند آب روزانه شما را ارتقا دهد و به هیدراته شدن بدن شما کمک کند.
برای تمیز کردن روده بزرگ و درمان یبوست مزمن توصیه می شود یک آب با نمک غیریددار را امتحان کنید. همچنین بسیار مهم است که بدانید ما به نمک به مقدار مناسب نیاز داریم و حذف کامل آن تصمیم چندان خوبی نیست. سدیم به شما کمک می کند تا هنگامی که در خون حل می شود عملکرد صحیح اعصاب ، عضلات و فشار خون را حفظ کنید.
اگر دچار یبوست مزمن هستید یا حرکات بی نظمی در روده دارید ، یک لیوان آب نمک را امتحان کنید.
دستور العمل :
2 قاشق چایخوری نمک دریایی غیر یددار و 4 فنجان آب گرم را مخلوط کنید.
اگر می خواهید طعم آن بهتر شود ، مقداری لیمو به آن اضافه کنید.
آن را در اسرع وقت با معده خالی بنوشید.
دانش مدرن بسیاری از اثرات مفید سلامتی مرتبط با مصرف سیر را تأیید می کند. این می تواند فشار خون را کاهش دهد ، با بیماری مقابله کند ، سطح کلسترول را بهبود بخشد و بدن را از فلزات سنگین سم زدایی کند. این به دلیل ترکیبات گوگردی است که هنگام خرد شدن سیر ایجاد می شود.
اما می توانید همه این مزایای سلامتی را بدون خوردن آن دریافت کنید. می توانید آن را در یک نوشیدنی خوب امتحان کنید.
دستورالعمل:
2 قطعه سیر برداشته و آنها را ورقه ورقه کنید.
10 دقیقه صبر کنید و سپس آنها را با 500 میلی لیتر آب مخلوط کنید.
بگذارید حداقل 2 ساعت بماند.
سیب و دارچین هر دو می توانند به شما در کاهش وزن و تقویت سوخت و ساز بدن کمک کنند. مخلوط کردن این ترکیبات مقداری آنتی اکسیدان مهم ( از جمله ویتامین های C و B) به رژیم غذایی شما اضافه می کند.
دارچین فواید زیادی برای سلامتی دارد ، از جمله کاهش کلسترول و مبارزه با دیابت.
دستور العمل :
2 عدد سیب را برش بزنید. آنها را به همراه 2 چوب دارچین به یک پارچ آب اضافه کنید.
به مدت یک ساعت در یخچال قرار دهید تا طعم آنها به آب اضافه شود.
اگر می خواهید از نوشیدن نوشابه چشم پوشی کنید ، یک نوشیدنی تازه و خنک با طعم خیار می تواند کمک کننده باشد. این یک آنتی اکسیدان طبیعی است و فقط 34 کالری در 1 خیار بزرگ وجود دارد. می توانید خیار تازه اضافه کنید یا فقط طعم نوشیدنی خود را بهبود ببخشید.
دستور العمل :
یک خیار را رنده یا خرد کنید.
خیارهای رنده شده یا مکعب ها را فریز کنید.
وقتی احساس گرسنگی یا تشنگی می کنید ، آنها را به آب خود اضافه کنید.
همچنین می توانید برای بهبود طعم و مزه لیمو یا نعناع اضافه کنید.
اگر می خواهید بدن خود را سم زدایی کرده و مقداری وزن کم کنید فلفل سیاه ماده بسیار خوبی است. مطالعات ادعا می کنند که این ماده دارای خواص آنتی اکسیدانی است که می تواند به جلوگیری از التهاب ، پیری زودرس و بیماری های قلبی کمک کند. علاوه بر این ، می تواند متابولیسم قند را بهبود بخشد و سطح کلسترول را کاهش دهد .
دستورالعمل:
از مواد زیر استفاده کنید: نصف قاشق غذاخوری فلفل سیاه خرد شده، 1 قاشق غذاخوری زنجبیل رنده شده، 1 قاشق غذاخوری عسل، 1 لیمو و 2 لیوان آب.
فلفل را با زنجبیل رنده شده مخلوط کنید. حالا عسل را بریزید و همه چیز را خوب مخلوط کنید.
آب را بجوشانید و در لیوان ها بریزید. یک قاشق غذاخوری از مخلوط را به یک لیوان آب اضافه کنید. آب نصف لیمو را اضافه کنید(اگر لیمو دوست دارید). صبر نکنید تا سرد شود گرم بنوشید.
مزایای رزماری قابل توجه است. مطالعات نشان داد که ممکن است به بهبود هضم ، حافظه و سیستم ایمنی بدن کمک کند. دانشمندان همچنین دریافته اند که رزماری ممکن است برای مغز شما مفید باشد و به عنوان نوعی محافظت عصبی عمل کند. نوشیدن یک نوشیدنی همراه با این گیاه در دوزهای کم می تواند عادت خوب و مفیدی باشد.
دستور العمل :
یک ساقه رزماری تازه بگیرید.
یک لیمو را برداشته ، پوست آن را جدا کرده و آن را ورقه ورقه کنید.
برش های لیمو و رزماری را در یک ظرف 32 اونسی (0.9 لیتری) بریزید.
این نوشیدنی را حداقل به مدت 2 ساعت (یا یک شب) در یخچال قرار دهید.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب»،براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،که از عموم قریشدعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتى از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتى که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.در این باره«حسان بن ثابت»شاعر رسول خدا چنین مىگوید:
فشق له من اسمه لیجله فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار،نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنى را مىرسانند. (1)
قطعا،الهام غیبى در انتخاب این نام بىدخالت نبوده است.زیرا نام محمد،اگر چه در میان اعراب معروف بود،ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان بدست آوردهاند،تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.چنانکه شاعر در این باره گوید:
ان الذین سموا باسم محمد من قبل خیر الناس ضعف ثمان (2)
کسانى که به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذارى شده بودند،شانزده نفر بودند.
ناگفته پیداست که:هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد،اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتابهاى آسمانى،از نام و نشان و علایم روحى و جسمى او خبر داده بودند،باید علایم آن حضرت آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند.یکى از آن علایم، نام آن حضرت است.باید مصداق آن به قدرى کم باشد،که راه هر گونه تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد.مخصوصا هنگامى که بقیه اوصاف و علائم وى ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح کسى که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبى شناخته خواهد شد.
اشتباه خاورشناسان
قرآن مجید،رسول گرامى را به دو و یا چند نام معرفى مىکند. (3) در سورههاى آل عمران و محمد و فتح و احزاب،در آیههاى 138 و 2 و 29 و 40،او را به نام«محمد»و در سوره«صف آیه 6»به نام«احمد»خوانده است.علت داشتن دو نام اینست که:مادر رسولخدا،پیش از جدش،نام او را«احمد»گذارده بود،چنانکه در تاریخ منعکس است. (4) بنابراین،آنچه را بعضى از خاورشناسان در مقام اعتراض گفتهاند که:«انجیل»،به تصریح قرآن،در سوره«صف آیه 6»،ظهور پیامبرى را بشارت داده است که نام او احمد است نه محمد،و شخصى که مسلمانان به رهبرى او معتقدند،نام او«محمد»است نه احمد،بى اساس است. زیرا قرآنى که پیامبر ما را به نام«احمد»معرفى نموده است،در چند جا او را به نام«محمد»خوانده است.اگر مدرک آنها براى تعیین نام این پیامبر،قرآن مجید باشد(چنانکه همانست)،قرآن او را به هر دو اسم نامیده،و او را در جائى به نام محمد و در جاى دیگر«احمد»معرفى نموده است.
..............................................
منبع: آیت الله جعفر سبحانی-پایگاه حوزه
تنظیم برای تبیان: سید پیمان صابری
1. «سیره حلبى»، ج 1/93.
2. همان مدرک/97.
3. به عقیده گروهى دیگر نام پیامبر اسلام نیست، بلکه از حروف مقطعه قرآن به شمار مىروند.
4. «سیره حلبى»، ج 1/93. برخى عقیده دارند که: الفاظ «طه» و «یس»، از اسامى پیامبر گرامى اسلام حضرت محمد (ص) است.
نوشته شده توسط: الهه ناز
###اشعار روز عاشورا###
بتاب ای مه که زینب دل غمین است
پریشان دل ز مرگ شاه دین است
بتاب ای مه رقیه دل کباب است
ز مرگ باب خود در پیچ و تاب است
بتاب ای مه تو بر گلهای زهرا
که پرپر گشته در این دشت و صحرا
بتاب ای مه که اندر پای گلها
فتاده باغبان از جور اعدا
بتاب ای مه که اندر شور و شینم
پریشان دل من از مرگ حسینم
###اشعار روز عاشورا###
بتاب ای مه که بینم کودکانم
سرشک غم رود از دیدگانم
خداحافظ حسین با وفایم
که من عازم سوی شام بلایم
تویی در کربلا بی یار و تنها
من اندر شام غم بی آشنایم
بروی نی سرت از کوفه و شام
بود هم مونس و هم رهنمایم
ترا امشب نگهبان ساربان است
من اندر کوفه در بند بلایم
###اشعار روز عاشورا###
قتیل کربلا را دوست دارم
ذبیح بالقفا را دوست دارم
من از زوار دشت کربلایم
عزیز مصطفی را دوست دارم
قسم بر آب آب کودکانش
شهید نینوا را دوست دارم
اگر چه شیعه خوبی نباشم
گل خیر النسا را دوست دارم
###اشعار روز عاشورا###
چه خوب است روز عاشورا بمیرم
که من خون خدا را دوست دارم
به والله به والله و به والله
حسین سر جدا را دوست دارم
خدایا قاری قرآن زینب
به روی نیزه ها را دوست دارم
به حق آخرین فریاد مولا
امید خیمه ها را دوست دارم
قسم بر یاس و گلهای شقایق
نسیم کربلا را دوست دارم
منبع:emam8.com
نوشته شده توسط: الهه ناز
حسین جان
نبودی ببینی که زینب چه دیده
حسین جان
چه غمها که بر قلب عترت رسیده
حسین جان
ببین مادرت آمده قد خمیده
حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
غم قلب زارم شده بی کرانه
حسین جان
مرا زد عدو بی حد و بی بهانه
حسین جان
چه گویم زِ کعب نِی و تازیانه
حسین جان حسین جان...
حسین جان
بمیرم که لب تشنه جانت فدا شد
حسین جان
تنت مقصد سرخ سر نیزه ها شد
حسین جان
بمیرم نفس میکشیدی سرِ تو جدا شد
حسین جان حسین جان حسین جان
حسین جان
حلالم کن ای نور چشمان زهرا
حسین جان
روم تا به کوفه به همراه اعدا
حسین جان
تنِ بی سرت مانده بر خاک صحرا
حسین جان حسین جان حسین جان...
شاعر: امیر عباسی
متن مداحی عاشورای حسینی
ظهر عاشورا، زمین کربلا بود و حسین
پیش خیل دشمنان، تنها خدا بود و حسین
هر طرف پرپر گلی از شاخه ای افتاده بود
و اندر آن گلشن، خزانِ لاله ها بود و حسین
داشت در آغوش گرمش آخرین سرباز را
زآن همه یاران، علی اصغر به جا بود و حسین
آخرین سرباز هم غلطید در خون گلو
بعد از آن گل، خیمه ها ماتم سرا بود و حسین
یک طرف جسم علم دار رشید کربلا
غرقه در خون، دستش از پیکر جدا بود و حسین
عون و جعفر، اکبر و اصغر به خون خود خضاب
کربلا چون لاله زاران با صفا بود وحسین
تیرباران شد تن سالار مظلومان «فراز»
هرطرف از شش جهت تیرِ بلا بود و حسین
شاعر:سیدتقی قریشی
امشب شهادت نامه ی عشاق، امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر،بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود
امشب بود برپا اگر، این خیمه ی ثاراللهی
فردا به دست دشمنان، برکنده از جا میشود
امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی
فردا صدای الامان، زین دشت بر پا میشود
امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا میشود
امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند
فردا به زیر خارها، گمگشته پیدا میشود
امشب رقیه حلقه ء زرین اگر دارد به گوش
فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا میشود
امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان
فردا کنار علقمه، بی دست سقّا میشود
امشب که قاسم، زینت گلزار آل مصطفاست
فردا ز مرکب، سرنگون، این سرو رعنا میشود
امشب گرفته در میان، اصحاب، ثارالله را
فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها میشود
امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین
فردا به دست ساربان، این حلقه یغما میشود
امشب سر سِرّ خدا بر دامن زینب بود
فردا انیس خولی و دیر نصاری میشود
ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان"
فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا میشود
شاعر: حسان چایچیان
اشعار عاشورا
من میان کوچه بودم روضه خوان در کربلا
بغض کرد و گفت مردم! شعله ها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زد به سینه، چند یازهرای اشک آلود گفت
بعداز آن از چند و چون روضه ی مادر گذشت
روضه خوان رفت و به ظهر داغ عاشورا رسید
من همان جا ایستادم... شعله ها از در گذشت
من میان کوچه بودم روضه خوان در کربلا
آه، آن شب بر دل من روضه ای دیگر گذشت
تازیانه رفت بالا و غلاف آمد فرود
تیغ پشت تیغ از جسم علی اکبر گذشت
شعله بود و محسن شش ماهه و دیوار و در
تیری آمد از گلوی تشنه ی اصغر گذشت
میخ در بر سینه ی پرمهر مادر حمله کرد
آب دیگر از سر عباس آب آور گذشت
ریسمان بر گردن حبل المتین انداختند
قافله از بین غوغای تماشاگر گذشت
ذکر حیدر داشت زهرا مسجد از جا کنده شد
ذکر حیدر داشت مولا از دل لشکر گذشت
درد پهلو، زخم بازو... فاطمه از پا نشست
تیر و نیزه از تن فرزند پیغمبر گذشت
من سراپا اشک بودم، طاقتم از دست رفت
روضه خوان از ماجرای خنجر و حنجر گذشت
روضه ها اینجا گره می خورد، بابا رفته بود
هیچکس اما نمی داند چه بر دختر گذشت
شاعر: علی سلیمیان
السلام علی،عزیز الزَّهرا
شه عاشورا،حسین یا مولا
السلام علی،امیر دل ها
شفیع عقبا،حسین یا مولا
السلام علی،مسیح حیدر
ذبیح مادر،حسین یا مولا
السلام علی،شهید بی سر
غریب مادر،حسین یا مولا
شکرخدا به زیر پرچمت
به سینه میزنم برات حسین
آرزومه که اربعین برم
پای پیاده کربلات حسین
حسین یا مولا اباعبدالله
السلام علی،عزیزِ الله
مدد ثارالله،حسین یا مولا
السلام علی،حبیب دل ها
شه بی همتا،حسین یا مولا
السلام علی،شهید قرآن
امیر و سلطان،حسین یا مولا
السلام علی،قتیل العبر
بریده حنجر،حسین یا مولا
منتظرم محرمت بیاد
تا که بمیرم آقا از غمت
دل بیقرارم واسه دیدنه
ده شب اول محرمت
حسین یا مولا اباعبدالله
السلام علی،الحسین مظلوم
من الماء محروم،آه و واویلا
السلام علی،البدن الصلیب
یا شیب الخضیب،آه و واویلا
السلام علی،الحسین غریب
یا خدالتریب،آه و واویلا
السلام علی،القتیل العریان
ذبیح العطشان،آه و واویلا
با لب تشنه سر بریدنت
جلو چشای خواهرت حسین
با عصا میزدن به پیکرت
جلو چشای مادرت حسین
حسین یا مظلوم اباعبدالله
شاعر: امیرحسین سلطانی
اشعار عاشورای حسینی
ای کشت? صدپاره تن وایحسین وایحسین
آیا تویی حسین من؟ وایحسین وایحسین
حسین من! حسین من!
زخــم بـــدن، پیــرهنت غبـــار صحـــرا کفـنت
بــرهنه مــانده بـدنت چرا نداری سر به تن؟
حسین من! حسین من!
نیزه شکسته سایهات به سینهات جای سنان
بـا تـو چـه کـرده ساربان ای مـه صدپـاره بدن؟
حسین من! حسین من!
موی سفید و تن سیـه آمدهام به قتلگه
ز حنجـر بریده بـا خــواهر خـود حرف بزن
حسین من! حسین من!
همسفر شهید من! امیـد من! امید من!
سخـن بگـو سخن بگو، بگو دلم را نشکن
حسین من! حسین من!
مصحـف پـارهپـارهام! مــاه پـر از ستـارهام!
سنگ شده نثار تو به جای یاس و نسترن
حسین من! حسین من!
به قلب داغدیدهات جسم به خون تپیدهات
ز حنجــر بریـدهات بگــو سخـن بگــو سخـن
حسین من! حسین من!
شاعر:غلامرضا سازگار
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
اصبغ بن نباته گوید: هنگامى که امیرمؤمنان علیهالسلام ضربتى بر فرق مبارکش فرود آمد که به شهادتش انجامید مردم بردر دارالاماره جمع شدند و خواستار کشتن ابن ملجم - لعنة الله - بودند.
امام حسن علیهالسلام بیرون آمد و فرمود: اى مردم! پدرم به من وصیت کرده که کار قاتلش را تا هنگام وفات پدرم رها سازم. اگر پدرم از دنیا رفت تکلیف قاتل روشن است و اگر زنده ماند خودش در حق او تصمیم مىگیرد. پس بازگردید خدایتان رحمت کند.
مردم همه بازگشتند و من بازنگشتم. امام دوباره بیرون آمد و به من فرمود: اى اصبغ! آیا سخن مرا درباه پیام امیرمؤمنان نشنیدى؟ گفتم: چرا. ولى چون حال او را مشاهده کردم دوست داشتم به او بنگرم و حدیثى از او بشنوم، پس براى من اجازه بخواه خدایت رحمت کند. امام داخل شد و چیزى نگذشت که بیرون آمد و به من فرمود: داخل شو. من داخل شدم دیدم امیرمؤمنان علیهالسلام دستمال زردى به سر بسته که زردى چهرهاش بر زردى دستمال غلبه داشت و از شدت درد و کثرت سم پاهاى خود را یکى پس از دیگرى بلند مىکرد و زمین مىنهاد. آن گاه به من فرمود: اى اصبغ آیا پیام مرا از حسن نشنیدى؟ گفتم: چرا، اى امیرمؤمنان، ولى شما را در حالى دیدم که دوست داشتم به شما بنگرم و حدیثى از شما بشنوم. فرمود: بنشین که دیگر نپندارم که از این روز به بعد از من حدیثى بشنوى.
بدان این اصبغ، که من به عیادت رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم همانگونه که تو اکنون آمدهاى، به من فرمود: اى اباالحسن، برو مردم را جمع کن و بالاى منبر برو و یک پله پایینتر از جاى من بایست و به مردم بگو: «هش دارید،هر که پدر و مادرش را ناخشنود کند لعنتخدا بر او باد. هش دارید، هر که از صاحبان خود بگریزد لعنتخدا بر او باد. هش دارید هر که مزد اجیر خود را ندهد لعنتخدا بر او باد.»
اى اصبغ، من به فرمان حبیبم رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم عمل کردم، مردى از آخر مسجد برخاست و گفت: اى اباالحسن، سه جمله گفتى، آن را براى ما شرح بده. من پاسخى ندادم تا به نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم رفتم و سخن آن مرد را بازگو کردم.
اصبغ گفت: در اینجا امیرمؤمنان علیهالسلام دست مرا گرفت و فرمود: اى اصبغ، دستخود را بگشا. دستم را گشودم. حضرت یکى از انگشتان دستم را گرفت و فرمود: اى اصبغ، رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نیز همین گونه یکى از انگشتان دست مرا گرفت، سپس فرمود: هان، اى اباالحسن، من و تو پدران این امتیم هر که ما را ناخشنود کند لعنتخدا بر او باد. هان که من و تو مولاى این امتیم هر که از اجرت ما بکاهد و مزد ما را ندهد لعنتخدا بر او باد. آن گاه خود آمین گفت و من هم آمین گفتم.
اصبغ گوید: سپس امام بیهوش شد،باز به هوش آمد و فرمود: اى اصبغ آیا هنوز نشستهاى؟ گفتم: آرى مولاى من. فرمود: آیا حدیث دیگرى بر تو بیفزایم؟
گفتم: آرى خدایت از مزیدات خیر بیفزاید. فرمود: اى اصبغ! رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم در یکى از کوچههاى مدینه مرا اندوهناک دید و آثار اندوه در چهرهام نمایان بود. فرمود: اى اباالحسن! تو را اندوهناک مىبینم؟ آیا تو را حدیثى نگویم که پس از آن هرکز اندوهناک نشوى؟
گفتم: آرى، فرمود: چون روز قیامتشود خداوند منبرى بر پا دارد برتر از منابر پیامبران و شهیدان، سپس خداوند مرا امر کند که بر آن بالا روم، آن گاه تو را امر کند که تا یک پله پایینتر ازمن بالا روى، سپس دو فرشته را امر کند که یک پله پایینتر از تو بنشیند و چون بر منبر جاى گیریم احدى از گذشتگان و آیندگان نماند جز آنکه حاضر شود. آن گاه فرشتهاى که یک پله پایینتر از تو نشسته ندا کند: اى گروه مردم; بدانید: هر که مرا مىشناسد که مىشناسد و هر که مرا نمىشناسد خود را به او معرفى مىکنم، من «رضوان» دربان بهشتم، بدانید که خداوند به من و کرم و فضل و جلال خود مرا فرموده که کلیدهاى بهشت را به محمد بسپارم و محمد مرا فرموده که آنها را به على بن ابىطالب بسپارم، پس گواه باشید که آنها را بدو سپردهام.
سپس فرشته دیگر که یک پله پایینتر از فرشته اولى نشسته بر مىخیزد و به گونهاى که همه اهل محشر بشنوند ندا کند: اى گروه مردم، هر که مرا مىشناسد که مىشناسد و هر که مرا نمىشناسد خود را به او معرفى مىکنم، من «مالک» دربان دوزخم، بدانید که خداوند به من و فضل و کرم و جلال خود مرا امر فرموده که کلیدهاى دوزخ را به محمد بسپارم و محمد مرا امر فرموده که آنها را به على بن ابىطالب بسپارم، پس گواه باشید که آنها را بدو سپردم. پس من کلیدهاى بهشت و دوزخ را مىگیرم. آن گاه رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم به من فرمود: اى على، تو به دامان من مىآویزى و خاندانتبه دامان تو و شیعیانتبه دامان خاندان تو مىآویزند. من (از شادى) دست زدم و گفتم: اى رسول خدا، همه به بهشت مىرویم؟ فرمود: آرى به پروردگار کعبه سوگند.
اصبغ گوید: من جز این دو حدیث از مولایم نشنیدم که حضرتش چشم از جهان پوشید درود خدا بر او باد.