نوشته شده توسط: الهه ناز
موسیقی تأثیر عمیقی در ذهن و احساسات انسان دارد. یک آهنگ در تاریخ موسیقی وجود دارد که باعث شده بیش از صد نفر پس از شنیدن آن خودکشی کنند! این آهنگ همچنین با مرگ آهنگساز نیز مرتبط است
یکشنبه غمانگیز Gloomy Sunday، نام آهنگی ست که توسط پیانیست و آهنگساز مجارستانی رژو شرش Rezsó Seress ساخته و در سال 1933 منتشر شد. رژو شرش Rezso Seress موسیقی دان مجارستانی و خانه به دوشی بود که یک سال پس از آنکه معشوقه اش به خاطر نداری رهایش کرد. او پشت پیانو نشست تا به درخواست دوستش برای ترانه او آهنگی بسراید. بالای دفترچه نت خود نوشت : تقدیم به معشوقه قهر کرده ام ...
عنوان شعر اصلی، جهان رو به پایان Vége a világnak است که در مورد ناامیدی ناشی از جنگ بود و پایان آرامش دعا برای گناهان مردم میباشد. شاعر لازلو جاور اشعار خود را برای این آهنگ با عنوان یکشنبه غمگین (Szomorú vasárnap) سرود، که در آن شخصیت میخواهد پس از مرگ معشوق خود به خودکشی دست بزند. شعرهای جدیدتری برای این آهنگ منتشر شد و محبوبیت بیشتری نسبت به نسخه اولیه آن که تقریباً فراموش شده بود، کسب کردند.
رژو شرش Rezsó Seress آهنگساز یکشنبه غم انگیز
این آهنگ مجارستانی 83 سال قبل نوشته و ساخته شده است و تا سه سال پس از آن شهرت زیادی نداشت. در این آهنگ گویی روحی از توهم و خوف دمیده شده. به طوری که یک افسانه ی مردمی می گوید بسیاری از مردم پس از گوش دادن به این آهنگ اقدام به خودکشی کردهاند. همچنان با گذشت 83 سال این صدا موی بر اندام شنونده راست میکند! این آهنگ با نام “خودکشی مجاری” نیز شناخته میشود. این ترانه حتی توسط آزادی طلب ترین رسانه ها چون BBC و دیگر رسانه های آمریکایی و اروپایی غیر مجاز محسوب میشوذ.
در دهه 1930 گزارش های مطبوعاتی وجود دارد که بیش از 100 خودکشی در مجارستان و ایالات متحده پس از گوش دادن این آهنگ اتفاق افتاده است.
نخستین بار ماموران پلیس بوداپست در فوریه سال 1936هنگام تحقیق روی پرونده خودکشی یک کفاش به نام جوزف کلر به قدرت عجیب این آهنگ پی بردند. آنها پس از تحقیقات دریافتند که فرد فوت شده، به جای وصیت نامه یا متنی که دلیل خودکشی خود را توضیح دهد، کاغذی با چند بیت شعر نوشته است. آنها گمان کردند که این ترانه برای جوزف کلر، خاطرهای شخصی را تداعی میکرده است.
آمار خودکشی پس از گوش دادن آهنگ یکشنبه غم انگیز
پس از مرگ جوزف کلر، خودکشی های دیگری در مجارستان اتفاق افتاد که در تمام آنها رد پای آهنگ یکشنبه غمگین وجود داشت. بعضی از درگذشتگان، شعر این ترانه را به جای وصیت نامه از خود باقی گذارده و بعضیها نیز پیش از مرگ به تأثیر این آهنگ بر تصمیمشان به خودکشی اشاره کرده بودند.
خبر رسید که دو نفر در دو شهر مختلف ( بدون اینکه از دیگری خبری داشته باشند) از نوازندگان دوره گرد خواسته بودند تا یکشنبه غمگین را ( که حالا مشهور شده بود ) برایشان بنوازند و سپس خود را خلاص کرده بودند!
سوژه عاشقان شکست خوردهای که دسته دسته خود را می کشند، برای روزنامه ها جذاب بود؛ تا روزی که ماهیگیران،جنازه دختری 14 ساله را ازعمق دانوب بیرون کشیدند که مثل همیشه در مشتش کاغذی پنهان بود. اما این بار، بر خلاف همیشه، اطرافیان دخترک گواهی دادند که او هرگز عاشق نشده است.
اندکی بعد نیز پیرمردی 80 ساله خود را از طبقه هفدهم ساختمانی به پایین پرت کرد. شاهدان گفتند که او موقع پریدن یکشنبه غمگین را میخوانده است. آنها گفتند که پیرمرد تا لحظه آخر به خواندن ادامه داد و صدایش تنها زمانی قطع شد که مغزش روی زمین پاشید!
با مشهور شدن آهنگ در اروپا، خودکشیهای مرتبط با آن نیز به خارج از مرزهای مجارستان سرایت کرد.
ترانه و آواز یکشنبه غم انگیز اولین باردر سال 1935 توسط خواننده مجار پال کالمار Kalmar Pal به زبان مجارستانی اجرا شده است. این شعر برای اولین بار به انگلیسی در سال 1936 توسط هال کمپ و با اشعار سام لوئیس ضبط شد.
سالها بعد به زبان انگلیسی ترجمه شد و توسط خواننده آمریکایی دیاماندا گالاس Diamanda Galas بازخوانی شد. خواننده زنی که صدایی مردانه دارد. بحق اجرای دیاماندا بسیار موثر تر از نسخه اصلی از آب درآمد. او اکنون 61 سال سن دارد.
بیلی هالیدی خواننده یکشنیه غم انگیز
این آهنگ در بیشتر مناطق انگلیسیزبان جهان پس از انتشار یک نسخه به خوانندگی بیلی هالیدی در سال 1941 مشهور شد. شعر لوئیس مربوط به خودکشی بود، و شرکت ضبط کننده آن را با عنوان «آهنگ خودکشی مجارستانی» توصیف کرد.
این آهنگ بیش از هفتاد بار توسط خوانندگان مختلف به زبانهایی غیر از مجاری بازخوانی شده است.
شِرِش در ژانویه? 1968 در بوداپست در 68 سالگی اقدام به خودکشی کرد؛ او از پنجره? اتاقش به بیرون پرید، اما زنده ماند. سپس در بیمارستان خود را با سیم خفه کرد. نیویورک تایمز در آگهی فوتِ او از واقعه? خودکشیِ او به «یکشنبه? غمانگیز» تعبیر کرده است.
مزار رژو شرش Rezsó Seress آهنگساز یکشنبه غم انگیز
شِرِش برای موفقیتش به خاطر آهنگ «یکشنبه? غمانگیز» شکایت میکرد که باعث افزایش ناراحتی او شده، چون میدانست دیگر نمیتواند موفقیتی مانند آن کسب کند و برای موج خودکشی ای که ایجاد کرده بود مورد نکوهش قرار میگرفت.
یکشنبه? غمانگیز است، ساعات من سرشار از بیخوابی است
عزیزترینم، سایههایی که با من زندگی میکنند بی شمارند،
گلهای کوچک سفید هرگز بیدارت نمیکنند،
نه در جایی که الههای سیاه از اندوه تورا گرفته است.
فرشتهها به برگرداندن تو نمیاندیشند،
آیا خشمگین میشوند اگر من به پیوستن به تو فکر کنم؟
یکشنبه? غمانگیز
یکشنبه و سایههایش غم انگیزند؛ و من تمامش را میگذرانم.
من و قلبم تصمیم گرفتیم که همه چیز را تمام کنیم،
بزودی شمعها و دعاهایی ناراحتکننده اینجا خواهند بود.
نگذار ضجه زنند، بگذار بدانند که من به این رفتن خوشحالم.
مرگ رؤیا نیست برای کسی که مرده است، با مرگ تو را در آغوش میکشم.
با آخرین نفس روحم، تو را تقدیس خواهم کرد.
یکشنبه غمانگیز
رؤیا بود، من فقط رؤیا میدیدم.
بیدار شدم و تو را درخواب دیدم که در عمق قلبم جای داری.
عزیزم، امیدوارم که رویایم هرگز تورا آزار ندهد،
قلبم به تو میگوید که چقدر دوستت دارم
در سال 99 کارگردانی آلمانی، فیلمی با داستان تخیلی از افسانه های مجارستانی را جعبه طلسم بودن این آهنگ ساخت.
فیلم یک شنبه غمانگیز Gloomy Sunday — A Song of Love and Death فیلمی آلمانی و مجارستانی به کارگردانی رولف شوبل محصول سال 1999 است. گرچه فیلم بر روی یک مثلث عاشقانه با پیامدهای غم انگیز تمرکز دارد، اما دارای پس زمینه تاریخی قوی است که در مجارستان و جنگ جهانی دوم می گذرد. این فیلم بر اساس رمان نیک باروک است که توسط رولف شیبل نوشته و کارگردانی شده و به داستان آهنگ یکشنبه غم انگیز می پردازد.
در خلاصه داستان فیلم آمده است:
پیرمردی آلمانی به نام هانس ویک (بکر) همراه با همسر سالخورده اش بعد از گذشت نیم قرن به رستورانی در بوداپست سر میزند. او هنگام صرف ناهار از نوازنده میخواهد تا آهنگی قدیمی را بنوازد، چند لحظه بعد با دیدن عکس زنی بر روی پیانو دچار حمله قلبی شده و میمیرد. عکس متعلق به دختر زیبایی به نام ایلونا (ماروزسن) بود که در زمان جنگ با همکاری مرد مهربانی به نام لاسلو (کورل) و پیانیست جوانی به نام آندریش (دیوروسینی) رستوران را اداره میکردند و...
بیشتر بدانید : آهنگ غم انگیزی که باعث خودکشی افراد بسیاری شد!
بیشتر بدانید : آهنگ عجیب و غمگینی که خیلی ها با گوش دادن آن خودکشی کردند!
تهیه و ترجمه: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
اختصاصی سیمرغ
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
می گویند که نگرش مرد به زن زمان و سن و سال مرد بستگی دارد که این موضوع در یک تحقیق جالب مورد بررسی قرار گرفت
انجمن زنان منطقه المنیل قاهره، مطالعه جالبی درباره رابطه 500 زوج که بیش از 10 سال پیش ازدواج کرده اند، انجام داد. خواسته ها و ترجیحات مردان از لحظه ای که زن را دیدند و عاشق شدند و قبل از ازدواج خواستند با او صحبت کنند مطالعه شد.
به عنوان مثال، آنچه مردان می خواهند از زنان در 20 سالگی با چیزی است که آنها در 30 سال می خواهند تفاوت دارد. این مطالعه به ما نشان می دهد که مردان در دوره های مختلف زندگی خود چه نوع از زنان را ترجیح می دهند.
مرد 20 ساله می خواهد صاحب زن جذاب و زیبا باشد. عامل اصلی کنترل کننده مرد در این سن جذابیت است. اریک اریکسون، روان شناس معروف اظهار داشت، یک مرد 20 ساله می خواهد یک زنی داشته باشد که به شک و تردیدش گوش شنوا داشته باشد و فقط یک شنونده خوب باشد. این یکی از ویژگی های مهم زن برای مرد در این سن است.
مرد در سن 30 سالگی در دوره بلوغ است . او می خواهد شریک زندگی او دارای علایق خود بوده تا بتواند با او در میان بگذارد. این مطالعه نشان می دهد که 70 درصد از مردان این سن، زنان شاغل را ترجیح می دهند که درآمد بیشتری کسب کنند ولی درآمد بیشتر از آنچه که آنها دریافت می کنند نداشته باشند و بهتر از آنها کار نکنند.
مرد در سن 40 سالگی شروع به ترک بلوغ می کند. بنابراین، او در این زمان می خواهد زنی داشته باشد که برایش روزهای جوانی و شوق و شوق را با تحسین بیاد بیاورد. مرد می خواهد شریک زندگی خود را با تمام ایده های خود، که او نتوانسته در جوانانی خود عملی کند آشنا سازد. او زندگی خسته کننده و انتظار از بازنشستگی را رد می کند.
مرد در سن 50 سالگی بر روی زنی متمرکز است که وقتی او رو به پیری بیاورد از او مواظبت کند. او خواهان دوستی است که هرگز او را ترک نکند و در عین حال زنی که از او مواضبت کند.
یک مرد در سن 60 سالگی می خواهد زنی با سلامتی خوب داشته باشد، تا او بتواند با وی صحبت کند، زمانی که همه او را ترک کردند. او نمی خواهد که زن گرفتار فرزندانش باشد. اما می خواهد که زن از او مواظبت، اگر او به این کار نیاز داشته باشد.
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
seemorgh.com/entertainment
منبع: sputniknews.com
نوشته شده توسط: الهه ناز
هر چند به آنها انگ لسآنجلسی بزنند، اما در واقعیت آنها الهامبخش موزیسینهای داخلی بودهاند، داریوش، ابی، ستار و سیاوش قمیشی و دیگران، کپیهای داخلیِ اورجینالهای لسآنجلس را در این مطلب پیدا خواهید کرد
در سالهای دهه هفتاد خوانندههایی مثل خشایار اعتمادی، قاسم افشار، شادمهر عقیلی، مجتبی کبیری و... ظهور کردند و بعد از مدتی هم، تبشان خوابید. در روزهایی که این پاپاستارها روی بورس بودند و یواشکی از لسآنجلسیها تقلید میکردند، بسیاری از منتقدان و صاحبنظران برای جلوگیری از این اتفاق، بیانیه صادر کردند، داد و هوار به راه انداختند، انتقاد کردند و اصل حرفشان هم این بود؛ چرا باید خوانندههای لسآنجلسی که وجود دارند، داشته باشیم؟
البته این اتفاقها در زمانی رخ می داد که هنوز اینترنت به شکل امروزیاش وجود نداشت و یکی از راههایی که به ذهن خوانندگان داخلی رسیده بود، تقلید صدای لسآنجلسیها بود.
خشایار اعتمادی که با خواندن شعری از احمد شاملو به شهرت رسید، صدایی بسیار شبیه به داریوش اقبالی داشت و همین امر باعث شد تا مسیر رسیدن به شهرت را مثل برق و باد طی کند.
البته خود اعتمادی، بارها و بارها سعی کرد این تشابه صدایی را نفی کند؛ حتی در مصاحبه ای هم گفته بود: من از هیچ کس تقلید نمیکنم و صدایی که میشنوید، صدای خود من است. اصلا تقصیر من نیست که یک نفر دیگر هم در جهان وجود دارد که صدایش، شبیه من است!»
بیشتر بدانید : ممنوعالکاری به دلیل شباهت صدا به خواننده لسآنجلسی!
مدت زیادی از حضور خشایار اعتمادی و شباهت صدایش با اقبالی نگذشته بود که خواننده/ مقلد دیگری وارد گود موسیقی شد. کاست قاسم افشار با صدایی که شباهت عجیب غریبی به صدای یکی دیگر از آن طرفیهای مشهور (ابی) داشت، دست به دست میچرخید و قاسم افشار خیلی زود خوش را در فهرست خوانندههای پرطرفدار جا کرد.
شاید هیچکس حتی فکرش را هم نمی کرد که به یک ورژن کُپی لس آنجلسی، آن هم کپی از یک خواننده خیلی معروف، مجوز داده شود، در حالی که خواننده اصلی، هنوز میخواند. به هر حال مجوز داده شد و قاسم افشار عزیز با اعتماد به نفس بالا و مثالزدنی به کارش ادامه داد.
یک نکته جالب هم در مورد این خواننده وجود دارد. او قطعه «خلیج فارس» را با تنظیمی که قبلا ابی خوانده بود، اجرا کرد و کارش را اینگونه توجیه کرد: «این حق من بوده که مثل هر خواننده دیگری، قطعه مرحوم علیقلی را اجرا کنم و اصلا این قطعه از ساختههای این آهنگساز بوده و اولینبار هم توسط خود ایشان اجرا شده؛ پس چه دلیلی داشت که من آن را اجرا نکنم؟»
متولدین دهه پنجاه و شصت با آهنگ «خالیه سفره زمین» او خاطره دارند، اما سالهاست که آلبوم جدیدی از این خواننده نشنیدهاند. حسین زمان به دلیل شباهت صدایش به ستار سالها ممنوعالکار بوده است.
حسین زمان پس از 17 سال دوری اجباری از صحنه? موسیقی رسمی ایران، در مرداد 1398 در 2 نوبت، در مرکز همایشهای برج میلاد تهران به اجرای برنامه پرداخت.
بیشتر بدانید : خواننده ممنوع الکار حسین زمان: به خاطر گفتن حرفی سیاسی کم مانده نفسم را هم بگیرند
شادمهر عقیلی پیش از خواننده شدن با نوازندگی ویولن، پیانو، گیتار و کیبورد نشان داده بود. اما خوانندگیاش با تقلیدی نیمهکاره از سبک و صدای سیاوش قمیشی آغاز شد.
برخلاف دو خواننده قبلی که سعی در تقلید مو به مو از خواننده های اورجینال را داشتند، عقیلی این کار را کورکورانه نمیکرد و توانست به سرعت، برچسب تقلید را از خودش دور و راهش را پیدا کند. او سرانجام با انتشار چند آلبوم و ایفای نقش در چند فیلم سینمایی، ایران را به مقصد لسآنجلس ترک کرد.
آن قدر قطعات مجتبی کبیری به صورت زیرزمینی و غیرمجاز دست به دست چرخید تا او بالاخره توانست برای آثارش مجوز بگیرد. کبیری هم یکی دیگر از مقلدین وفاداری بود که سعی داشت همه چیز را از صدا گرفته تا شعر و سبک و... مطابق اصل اجرا کند؛ آن هم در روزهای اوج خواننده اصلی (سیاوش قمیشی) و در حالی که کتاب اشعار خواننده اصلی با مجوز رسمی ارشاد، هنوز مهر کتاب خشک نشده بود، در بازارهای کتاب تهران منتشر شده بود! به هر حال کبیری با استفاده از همین تقلیدها بود که توانست مشهور شود.
چند سالی از فراموش شدن مقلدانی مثل مجتبی کبیری، قاسم افشار و خشایار اعتمادی میگذشت و همه چیز به حالت عادی خودش برگشته بود و کسی از کسی تقلید نمیکرد، یا اگر هم میکرد، نقشش را در نمیآورد که ناگهان سروکله نسل جدیدی از خوانندهها پیدا شد. حمید عسگری، چاوشی و... از خوانندههایی بودند که این دوره ظهور کردند. تفاوت این خوانندهها با دوره اولی ها - دوره اولیها با کمال صداقت همه چیز را کپیبرداری میکردند و هیچ خلاقیتی وجود نداشت، در این بود که کمی خلاقیت به خرج میدادند. همین خلاقیت، باعث شد تا هیچ کدامشان به هیچ وجه زیر بار نروند و خودشان را از هرگونه ابهام و سوءظنی مبرا بدانند.
حمید عسکری مثل شادمهر عقیلی میخواند و خودش معتقد بود که فقط صدایش شبیه به آن خواننده است و هیچ علاقهای به او ندارد! عسکری معتقد بود که صدای خیلیها شبیه به یکدیگر است و این یک نعمت خدادادی است! حالا شادمهر لسآنجلسی شده بود و نسخه داخلی نداشت، عسگری جایش را پر کرد!
چاوشی با اجرای ترانه های فیلم «سنتوری» به شهرتی رسید که خودش هم فکرش را نمی کرد.
با این حال، خیلیها او را یکی از مقلدین سیاوش قمیشی می دانند و سبک و سیاقش را ادامه راه این خواننده لس آنجلسی... البته چاوشی ترانهسرایی را بلد بود و آهنگسازی را نیز هم... در تم و سبک آثارش تفاوتی با دیگر خواننده های هم دورهاش نمایان است و تمام اینها نشان از این دارد که چاوشی از مقلدین خوب این روزگار است!
بیشتر بدانید : محسن چاوشی، خواننده همه کاره یا مولانای دروغین؟ بررسی سروده های چاوشی
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: bartarinha.ir
نوشته شده توسط: الهه ناز
دفترچه خاطرات مایکل جکسون رازها و اسرار زندگی او را برملا کرده، تا حدی که نشان میدهد این خوانندهی پرآوزه علاقهی بسیاری به ثروت و شهرت ابدی داشته است
دفترچه خاطرات مایکل جکسون رازهای او را برملا کرده، تا حدی که نشان میدهد این خوانندهی پرآوزه علاقهی بسیاری به شهرت ابدی داشته و اینکه دلش میخواسته نخستین مولتیمیلیاردری باشد که هم بازیگری میکند و هم کارگردانی.
تصویر بالا مربوط به دستنوشتهی مایکل جکسون از رویای شهرت ابدی و درآمد هفتگی بیست میلیون دلاری است.
دیلن هاوارد، روزنامهنگار تحقیقی، از این دفترچه خاطرات تازهکشفشده پرده برداشت. هاوارد در کتابش با عنوان «بد: اکتشافاتی بیسابقه از زندگی مخفی مایکل جکسون» که هفتهی گذشته و در تاریخ دوم ژوئن 2020 منتشر شد به دستنوشتههایی از سلطان موسیقی پاپ اشاره میکند که دلش میخواسته همچون چارلی چاپلین و والت دیزنی به شهرتی ابدی دست یابد. او همچنین در کتابش مینویسد مایکل جکسون 50 ساله پیش از مرگش در ژوئن 2009 رویای بازیگری در سر میپرورانده. از دیگر علایقی که در دفترچه خاطرات مایکل جکسون منتشر شده این است که او میخواسته نخستین مولتیمیلیاردری باشد که هم بازیگری میکند و هم کارگردانی. او در همین دفترچه خاطراتش نوشته اگر هفتهای بیست میلیون دلار درآمد داشته باشد به خواستهاش میرسد و از فرصتهای سرمایهگذاریاش نوشته، از جمله برگزاری کنسرت برای سرک آفتاب و قراردادهای تجاری با برندهای ورزشی همچون نایک یا همینطور با کمپانیهای فیلمسازی هالیوود.
از دیگر آروزهایی که در دفترچه خاطرات مایکل جکسون کشف شده این بوده که او میخواست دو فیلم «بیست هزار فرسنگ زیر دریا» و «هفتمین سفر سنباد» را دوباره بسازد و دوست داشته بازرگانی را استخدام کند. هاوارد در کتابش جملهایرار را مستقیماً از دفترچه خاطرات مایکل جکسون نقل کرده: «اگر فیلم نسازم به شهرت ابدی نمیرسم.»
از دیگر مسائلی که دفترچه خاطرات مایکل جکسون فاش کرده این است که او میخواسته کنترل سرمایهاش را خودش به دست بگیرد و از سودجویی مشاورانش نگران بوده. او نوشته: «الان یه چک 5000 دلاری مینویسم. میخوام یه حسابدار مطمئن و یه وکیل استخدام کنم. باید وکیل بگیرم.» مایکل جکسون در آن زمان نسبت به مدیر برنامههایش مشکوک شده بود و در مورد او نیز نوشته بود: «نه تو هواپیما نه تو خونهم نمیخوام ببینمش.»
هاوارد در کتاب تازهمنتشرشدهاش نوشته آنگونه که از دفترچه خاطرات مایکل جکسون برمیآید او به شدت میترسیده که کسی او را به قتل برساند و مدام حس میکرده کسی نقشهی نابودی او را میکشد. او نوشته: «نگرانم کسی ممکنه بخواد منو بکشه. آدمهای بد همهجا هستن. میخوان منو بکشن و شرکتمو ازم بگیرن . . . نمیفروشمش.»
آنگونه که هاوارد در کتابش نوشته «این کتاب مسائلی خصوصی از زندگی این سوپراستار را فاش میکند و نشان میدهد که قصد داشته کسبوکارش را دوباره سرپا کند و بدهیهایش را بپردازد.»
هاوارد در جای دیگری از کتابش اشاره میکند «مرگ مایکل قطعاً خودکشی نبود اما مسأله را طوری نشان دادند که مردی ملول خودش را به تدریج با داروهایش کشته. اطرافیان او هم از این ناتوانی او سوءاستفاده کردند.»
مایکل جکسون پنجاه سال بیشتر نداشت که در سال 2009 درگذشت. او در آن زمان آماده میشد که مقدمات تور کنسرتش را فراهم کند اما بر اثر تزریق بیش از حد داروی قوی بیهوشی پروپوفول توسط دکترش درگذشت. پس از گذشت 2 سال از مرگ جکسون، دکتر او «کانرَد موری» به 4 سال حبس در زندان به علت قتل غیرعمد جکسون محکوم شد. مایکل جکسون پیش و حتی پس از درگذشتش درگیر پروندههای کودکآزاری بود و جدیدترین موردی که به او اتهام میزد مربوط به سال 2019 میشد.
بیشتر بدانید : 10 نکته خارقالعاده که در مورد مایکل جکسون نمیدانستید!!
بیشتر بدانید : بیوگرافی مایکل جکسون: از ازدواج ها و اتهام کودک آزاری تا موفقیت های بی نظیر
بیشتر بدانید : آیا در مستند جدید مایکل جکسون Michael Jackson حقایق بیان شده؟! + عکس
بیشتر بدانید : اتهام زنندگان به مایکل جکسون Michael Jackson دادگاهی می شوند
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: rooziato.com
نوشته شده توسط: الهه ناز
محسن چاوشی، خواننده موسیقی پاپ در همکاری با سریال همگناه، قطعهای با آهنگسازی و تنظیم خود را برای این سریال اجرا کرد. نکته عجیب در ویدئوی قطعه "همگناه"، سانسور بخشی از شعر فولک اثر است که آن بخش با صدای بوق پر شده است
قطعه «الا دختر» جدیدترین قطعه محسن چاوشی منتشر شد. او این قطعه را بر اساس یکی از قطعات فولکلور با آهنگسازی و تنظیم خود برای سریال نمایشخانگی «همگناه» ساخته است.
نکته عجیب در این قطعه سانسور قسمتی از آن و جایگزینکردن یک کلمه با صدای بوق است. اتفاقی که در قطعه «حلالم کن» که برای فیلم سینمایی «ژن خوک» ساخته بود نیز افتاد.
بههرحال این یک بام و دو هوا در مورد آثار چاوشی هنوز ادامه دارد و رویکرد مشخصی در زمینه ممیزی وجود ندارد. اگر قرار به حذف است، بهتر است به جای پخش بوق روش درستی درباره آن اثر انتخاب شود.
بیشتر بدانید : محسن چاوشی، خواننده همه کاره یا مولانای دروغین؟ بررسی سروده های چاوشی
بیشتر بدانید : محسن چاوشی و خبرهای تازه از مشکل آلبوم جدیدش و شعر مولانا!
بیشتر بدانید : چالش های آلبوم قمارباز محسن چاوشی تمامی ندارد!
بیشتر بدانید : پردهبرداری از بیت دردسرساز آلبوم قمارباز چاوشی + عکس
گردآوری: گروه فرهنگ و هنر سیمرغ
seemorgh.com/culture
منبع: khorasannews.com
نوشته شده توسط: الهه ناز
ازدواج با زنان شاغل دارای جنبه های مثبت و منفی است و نمیتوان یک حکم کلی در این باره ارائه داد بلکه دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید اولاً در خصوص اشتغال زن در بیرون از منزل به سازش برسند و ثانیاً پس از به توافق رسیدن ، جنبه های مسئله را با دقت محاسبه کنند و با بکارگیری راهکارهای مناسب و استفاده از تجربه های خانواده هایی که در این زمینه متبحر هستند و مشورت با مشاورین خانواده برنامه ای را تنظیم کنند و راهی را در پیش بگیرند که این اشتغال زن، کم ترین اسیب را برای زندگی مشترک آن ها داشته باشد و از اسیب هایی که در آینده برای فرزندان آن ها امکان دارد پیش بیاید جلوگیری کنند.
اثرات مثبت کار زن در خارج از منزل
زن شاغل از تخصص و تحصیلات خویش بهره می برد
اشتغال در خارج از منزل به زنان کمک می کند تا از تخصص و تحصیلات خویش بهره ببرد که این مسئله در امنیت روانی و حس کارآمدی آنها بسیار مفید است.
زن شاغل سختی های کار خارج از منزل را بهتر درک می کند
زن شاغل گرفتاری ها و استرس های کاری شوهرش را بهتر درک می کند. زنان خانهدار مجبورند تنها در منزل بمانند و تمام کارهای منزل را بدون کمک همسرشان انجام دهند. به همین دلیل چنانچه وقتی را برای تفریح و سرگرمی با همسر خانه دارتان برنامه ریزی می کنید، ولی لحظه آخر بخاطر مشغله های کاری ناچار به کنسل کردن آن می شوید و یا سر قرار دیر میرسید ، همسرتان شدیداً عصبانی می شود.
مشکل است بتوانید زنی را که با ضروریات شغلی شناخت زیادی ندارد را بتوانید قانع کنید که جلسه یا کار خیلی مهمی پیش آمده است که احتیاج به رسیدگی فوری دارد. ولی اگر همسر شما شاغل است، در این وضعیت باملاحظه تر رفتار خواهد کرد، زیرا وی هم روزهای پر تنشی را در محیط کار تجربه نموده است. وی هم گاهی ناچار شده مدت زمان بیشتری را صرف کار خویش کند. زنی که به سبک زندگی اداری امروزی خو گرفته باشد، اضافه کاری ها یا تاخیرهای غیر منتظره همسرش را بهتر درک می کند.
جر و بحث کم تر
آدم ها برای پر کردن نیازهای روحی- روانی شان احتیاج دارند از منبع های عاطفی مختلفی تغذیه کنند ولی خانم های خانهدار - به ویژه اگر بچه نداشته باشند- معمولاً تمام روز را در خانه به تنهایی سر می کنند و اینطوری توقعشان نسبت به شوهر بالا می رود. در واقع چنین خانمی از مردش می خواهد جور تمام نیازهایی که باید به روشهای گوناگون برآورده می گردید را تنها به دوش بکشد. این مسأله میتواند منجر به دلخوری، ناخشنودی و افسردگی هر طرفین ماجرا شود.
وضعیت اقتصادی بهتر
در این زمانه وانفسای اقتصادی، واضح است که شرایط مالی خانه ای که در آن به جای یک نفر، دو نفر کار می کنند و پول درمی آورند، به مراتب بهتر و مطلوبتر است، ضمن این که بعضی معتقد هستند زن هایی که کار بیرون می کنند، به ارزش پول واقف ترند و ضمنا فرصت چندانی هم برای خرجش ندارند، در نتیجه پسانداز بیشتری عاید خانواده خواهد گردید!
زن شاغل اجتماعی تر و به روزتر است
یکی از معضلات زنان خانهدار معمولی این است که آنان شدیداً به سنت های قدیمی پای بندند و کاملا سنتی و حتی متحجرانه فکر میکنند. نقطه ی در برابر زنان بی سوادی که سالها در چهاردیواری منزل حبس بوده اند، زنان امروزی شاغل است. زنان شاغل آن قدر هوشیار هستند که افکار امروزی را قبول کنند.
به علاوه زنانی که در بطن اجتماع هستند، شیک و مد روز هستند. اگر زن تان شاغل باشد، مجبور نیستید که برای راضی کردن وی به امتحان کردن یک مد جدید یا لباسهای مد روز سعی زیادی بکنید، زیرا زنان شاغل امروزی همواره مشتاق آزمایش کردن مدها و سبکهای جدید هستند و از جدیدترین ترندهای صنعت مد پیروی میکنند.
عیبهای ازدواج با زن شاغل نسبت به زن خانهدار
زن خانهدار اضطراب مسایل خارج از منزل را ندارد
زنان خانهدار ازادی بیشتری از زنان شاغل دارند. یک زن خانهدار مجبور نیست، خرده فرمایش های رئیسش را انجام دهد و مجبور نیست هنگامی که بیمار است، برای مرخصی گرفتن از کارفرمای بداخلاقش اجازه بگیرد. این ازادی سبب میشود که یک زن خانهدار شاد باشد و اختیار عمل داشته باشد. زنی که خارج از منزل کار نمیکند، می تواند هنگامی که کسالت دارد، با خیال راحت استراحت کند و مجبور نیست به هیچ شخصی پاسخ بدهد. زن خانهدار اضطراب ندارد و نگران نیست که آیا می تواند کار را در هنگام مقرر تمام کند یا خیر. این اضطراب و استرس مداوم یکی از علل شکست خوردن اکثر ازدواج ها است. زن خانه دار فارغ از این اضطرابها و تنش ها است.
اشتغال زن در خارج از منزل باعث خستگی روانی و جسمی بیشتری میشود
اشتغال زن در خارج از منزل مسلما وقت و انرژی بسیاری را از او می گیرد و بنابراین طبیعی است که چنین زمانی با خستگی روانی و جسمی بیشتری( نسبت به زن خانهدار ) در خانه حضور یافته و آن انرژی را که باید صرف همسر و فرزندانش کند را نمی تواند بگذارد.
زن شاغل مشکل مراقبت و تربیت فرزندان پیدا می کند
مهمترین عیبی که اشتغال زن در خارج از منزل دارد، مشکل مراقبت و تربیت فرزند( یا فرزندان) است. در بسیاری از موارد کار مادر و بچه داری در تضاد یکدیگر قرار می گیرد. به عنوان مثال باتوجه به تعهدات مادر در محل کار و مسئولیتهایی که وی بر عهده دارد مدام این نگرانی را دارد که میتواند وقت برای فرزندش بگذارد و با وی صحبت کند؟ میتواند در امر تربیت او نقش اصلی و اساسی را داشته باشد؟ و ….
گردآوری:بخش زناشویی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
میدونی چرا هر چ? نسل م?گذره بچه ها پررو تر م?شن؟
چون قنداق نم?شن!
بچه که قنداق بشه و دست و پاش بسته باشه از همون اول معن? اطاعت رو م?فهمه…
مارو میکردن تو 2 متر پارچه چنان میپیچیدن که انگار م?خوان پستمون کنن هاوایی... وا?
به این شکل در میومدیم
الان بچه شیش ماهه تخت دو نفره داره
واسش موزیک لایت میذارن با نور کم تا بخوابه
اونوقت زمان ما میذاشتنمون رو پاهاشون به حالت سانترفیوژ....
انقد تکونمون میدادن تا پلاسمای خونمون جدا میشد میرفتیم تو کما ..
بد میگفتن چه معصومانه خوابیده!!!
جوک های باحال
معمولا 99درصد ایرانیا وقتی میرن یه جا سعی نمیکنن در محل لذت ببرن
.
.
.
بلکه سعی میکنن عکس و فیلم بگیرن و بعدها ببینن و حسرت بخورن
جوک های خنده دار
دیروز یک موبایل پیدا کردم خواستم صاحبش و پیدا کنم
رفتم تو مخاطبینش که هفت نفر هم بیشتر نبودن...
1. نفسم
2. عمرم
3. عشقم
4. زندگیم
5. گلم
6. عسلم
7. خانومم
حالا موندم به کدومشون گوشى رو بدم که دعوا نشه...!
جوک های خیلی خنده دار
خندیدن :به اشتباهاتتان میتواند عمرتان را طولانی کند ...
" شکسپیر "
.
.
.
خندیدن به اشتباهات زنتان میتواند عمرتان را تمام کند ...
" همســر شکسپیر!
جوک جدید خفن
آدم 800 تا بشقاب بشوره اما گیر یه دونه قابلمه سوخته نیفته
.
.
.
اینو از گروه زن ذلیلا دزدیدم دارن باهم درد ودل میکنن
جوک های خیلی خنده دار
عاجے منو از ارتفاع نترسون من از چشات افتــادم مگہ داریم از چشاتـــــ مرتفع تر؟
.
.
.
.
دوستم با این جمله 16 تا مخ زد
خدایا به امید تو
خنده دار ترین جوک ها
روز قیامت خدا پشت میزش نشسته نامه عمل منو میبینه
.
.
.
عینکش رو در میاره یکم چشماشو میمالونه و میگه بیا بغلم تف تو این زندگیی که تو کردی..
جوک سرکاری
دلت بسوزه واسم خواستگار اومده.
بهش میگم آخه بچه تو اصلا میدونی خواستگار چیه؟ در اومده میگه آره یه موجوده کثیفه که میاد میوه های گرونو میخوره، میره و دیگه پیداش نمیشه.
من دیگه حرفی ندارم...
جوک جدید خفن
یه چند وقته احساس سلطان بودن دارم حس خوبیه ولی یکم میترسم. آخه ماهی کلی قسط وام و قسط موبایل و قسط موتور و قسط لباس و....اینا میدم میترسم به عنوان سلطان قسط ایران بگیرن اعدامم کنن.
جوک های باحال
فقط یه ایرانی میتونه یه دیس برنج رو با خورشت بخوره روش یه پارچ نوشابه سر بکشه
ولى سالادشو رو سس نمى زنه مى گه آخه چاق مى کنه
جوک های خیلی خنده دار
وقتی خانمت خیلی منطقی ازت می پرسه : نظرت در مورد قیافه فلان دختر چیه؟
تو اصلا نباید منطقی نظر بدی تو در تمام مواقع باید بگی اصلا درست ندیدمش عزیزم!
(ستاد رهایی از عواقب خطرناک)
جوک خنده دار
چند وقت پیش از یه دوستی که متاهل بود پرسیدم ازدواج چجوریه!؟
جوابش جالب بود :
گفت تا وقتی که زن نداری فقط زن نداری ،
اما وقتی که ازدواج کردی فقط زن داری..!!
مطالب طنز و خنده دار
زمان مدرسه به ما می گفتن فردا برگه امتحانی بخرید بیارین ازتون امتحان می خوایم بگیریم
مثه این بود که به اعدامی بگی برو طناب بخر دارت بزنیم
جوک های خیلی خنده دار
حیف که ثروت ندارم…
وگرنه مشتمو میکوبیدم به دیوار و میگفتم:
حاضرم همه ثروتم رو بدم فقط یه لحظه آرامش داشته باشم.
لامصب خیلی باکلاسه
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز