نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
کدی اسمیت یک بازیگر جوان مشهور استرالیایی است که یکی از مردان ایکس، Nightcrawler را به طرز درخشانی به تصویر کشیده است. او توانست دل بینندگان و چندین جایزه سینمایی را به دست آورد.
نام و نام خانوادگی: کدی اسمیت
تاریخ تولد: 13 ژوئن سال 1996
محل تولد: آدلاید ، استرالیا
پیشه: بازیگر
وضعیت تأهل: مجرد
نام کاملش Kodi Andrew Johan Smit است. برای ایجاد نام هنری، او نام خانوادگی والدینش، مادرش سونجا اسمیت و پدر اندی مک فی، بازیگر و کشتی گیر حرفه ای را ترکیب کرد. کدی اسمیت باریک اندام است زیرا قد او 6.16 فوت (188 سانتی متر) و وزن او حدود 63 کیلوگرم است.
کدی اسمیت در 13 ژوئن 1996 در شهر آدلاید استرالیا به دنیا آمد و کوچکترین فرزند خانواده بود. خواهر او Sianoa Smit-McPhee یک خواننده مشهور در استرالیا است و او همچنین یک بازیگر است.کدی اسمیت تبار انگلیسی و اسکاتلندی دارد.
کدی اسمیت اولین بار در سن 9 سالگی روی صحنه رفت. در سال 2005، اسمیت-مک فی در تولید تئاتر Walkabout شرکت کرد.
کدی اولین فیلم خود را در سن 10 سالگی با ایفای نقش کوچکی در فیلم Stranded انجام داد. سپس، این پسر نوجوان در چندین فیلم و همچنین در سریال کابوس ها و رویاها: از داستان های استیون کینگ ظاهر شد.
کدی اسمیت با بازی در نقش ریموند در فیلم رومولوس، پدر من، موفقیت واقعی در حرفه خود ایجاد کرد. برای این نقش، این بازیگر مشتاق برنده جایزه AFI برای بهترین بازیگر جوان در سال 2007 شد. در سال 2008، بازی مک فی در این فیلم، جوایز حلقه منتقدان فیلم استرالیا و در سال 2009 جایزه هنرمند جوان را که در ایالات متحده دریافت کرد، به ارمغان آورد.
اثر بعدی درام جاده بود که جهان پسا آخرالزمانی را نشان می داد. همبازی کدی اسمیت در صحنه فیلمبرداری ویگو مورتنسن بود. شخصیت های پدر و پسری که برای بقا در سیاره در حال مرگ تلاش می کنند، نقدهای مثبتی از منتقدان سینما دریافت کردند. در Rotten Tomatoes، فیلم هنوز هم امتیاز نسبتاً بالای 75? دارد.
تعداد کمی از مردم می دانند که The Road مانع از پیوستن کدی اسمیت به بازیگران X-Men شد. در سال 2009، کدی اسمیت برای نقش لوگان جوان در فیلم X-Men Origins: Wolverine تست بازیگری داد، اما فیلم ها همزمان فیلمبرداری شدند و او مجبور شد انتخاب کند.
در سال 2010، کدی اسمیت در این فیلم ظاهر شد که جایزه دیگری برای او به ارمغان آورد. اگرچه ژانر فیلم خون آشام مورد پسند منتقدان قرار نگرفت، اما بینندگان پروژه جدید Let Me In را دوست داشتند.
کدی اسمیت و همبازیش در صحنه فیلمبرداری، Chloë Grace Moretz، داستانی واقع گرایانه از روابط دشوار نوجوانی کودکان گمشده و ترسیده را به طرز درخشانی نشان دادند. اسمیت-مک فی برای نقش اوون برنده جایزه انجمن منتقدان فیلم فونیکس برای بهترین اجرای شد.
در سال 2013، مرد جوان توانایی خود را به عنوان صدا پیشه امتحان کرد و در کارتون بابا، من یک زامبی هستم، نامزد اسکار شد. علاوه بر این، در همان سال، کدی اسمیت در اقتباس سینمایی دیگری از تراژدی کلاسیک شکسپیر رومئو و ژولیت ظاهر شد.
کدی اسمیت در کار نامه خود نقش بنولیو، پسر عمو و دوست نزدیک رومئو را درج کرد. این نقش کوچک نه تنها برای داستان نمایشنامه، بلکه برای حرفه بازیگری او نیز ضروری است، زیرا شرکت در نمایشنامه های شکسپیر هنوز یک آزمون جدی برای مهارت های بازیگری است.
در سال 2014، Kodi دوباره در فیلم پرفروش باکس آفیس بازی کرد. این مرد جوان در فیلم طلوع سیاره میمون ها که در ادامه مجموعه فیلم های معروف است بازی کرد. برای این کار، او نامزد جایزه زحل برای بهترین بازی توسط یک بازیگر جوانتر شد، اما مکنزی فوی برای بازی در فیلم بین ستاره ای این جایزه را دریافت کرد.
بازیکدی اسمیتدر فیلم مردان ایکس
در سال 2016 این بازیگر موفقیت بعدی خود را انجام داد. کدی اسمیت برای نقش Nightcrawler در فیلم X-Men: Apocalypse انتخاب شد. شرکت در قسمت فرنچایز معروف توجه طرفداران مردان ایکس و بینندگان عادی را به خود جلب کرد. بازی کدی اسمیت بسیار مورد تحسین قرار گرفت و Kodi در فیلم بعدی سریال Dark Phoenix نقش آفرینی کرد.
قبل از اکران دارک فینکس، این بازیگر در فیلمی بازی کرده بود که با جلوه های بصری خود مسحور شده بود. فیلم آلفا که کدی اسمیت در آن نقش اصلی را بازی می کند، در مورد دنیای ماقبل تاریخ می گوید و اسمیت-مک فی نه تنها در اهلی کردن گرگ شرکت کرد، بلکه دوستی واقعی بین انسان و حیوان را نیز نشان داد
در سال 2018، بینندگان حاضر می توانستند Kodi را در Deadpool 2 ببینند. این بازیگر نقش کوتاه Nightcrawler را بازی کرد، اما صحنه با مشارکت او چند ثانیه طول کشید و حتی نام او در تیتراژ ذکر نشد.
در سال 2007، خانواده کدی اسمیت، به لس آنجلس نقل مکان کردند تا حرفه بازیگری کدی را توسعه دهند.
این سلبریتی زن و فرزندی ندارد، اما از سال 2014، این مرد جوان با نامزد خود ربکا فیلیپو قرار می گیرد و کدی اسمیت این بخش از زندگی شخصی خود را پنهان نمی کند. این زوج بارها در مراسم رسمی و حتی روی فرش قرمز با هم ظاهر شده اند.
در حساب های اینستاگرام و توییتر، کدی و ربکا اغلب تصاویری را منتشر می کنند و در 15 فوریه 2017، این بازیگر در کامنت زیر نوشت که همیشه ربکا را دوست خواهد داشت.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
اما استون متولد 6 نوامبر 1988 میلادی در ایالت آریزونا واقع در ایالات متحده آمریکا است. این چهره یکی از بازیگران خوش ذوق هالیوودی به شمار می رود که در فیلم های متعددی اعم از مرد عنکبوتی، دنیای مالکوم، مثل آب خوردن، لا لا لند، سرزمین زامبی ها، سیاه برمن و خانواده کرود ها به ایفای نقش پرداخته است.
نام اصلی: امیلی جین استون
تاریخ تولد: 6 نوامبر 1988
محل تولد: شهر اسکاتزدل در ایالت آریزونا واقع در ایالات متحده آمریکا
وضعیت تأهل: متأهل
پیشه یا حرفه : بازیگر
اما استون زاده ی 6 نوامبر 1988 در شهر اسکاتزدل واقع در ایالت آریزونا در آمریکا می باشد. پدر اما استون، جفری چارلز استون نام داشت و در عرصه مدیر عامل اجرایی یک شرکت پیمان کاری عمومی مشغول فعالیت بود. مادر او نیز کریستا جین استون نام دارد.
تبار اما استون به انگلیسی، آلمانی، اسکاتلندی و ایرلندی اختصاص دارد. وی در دوره نوزادی به کولیک مبتلا شده است. گریه های دائمی اما استون سبب شد تا پرده های صوتی وی تقویت گردند.
اما استون در دوره نوجوانی، در مجتمع تفریحی کم لبک اقامت داشت. زین پس در مرکز ایالت آریزونا آمریکا به نام فیتنبکس، وارد دبیرستان کاتولیک دخترانه زیویر شد. حدود یک ترم پس از شرکت در دبیرستان، تحصیل را برای دسترسی به رویای بازیگری رها کرد.
نقش های برجسته اما استون در عرصه بازیگری شامل فیلم سینمایی مرد عنکبوتی 1 و 2، فیلم کمدی سیاه برمن، لا لا لند، مجنون، مثل آب خوردن، سرزمین زامبی ها و خانواده کرود ها می شود.
امیلی جین استون در راستای ثبت نام در انجمن بازیگران متوجه حضور یک بازیگر با عنوان "امیلی استون" شد. زین پس استون تصمیم گرفت یک عنوان را برای خود انتخاب کند. وی به موجب علاقه ای که به گروه اسپایس گرلز و امام پانتون داشت، عنوان اما استون را برگزید.
اما استون در قالب مجری در برنامه ی پخش زنده شنبه شب حضور یافته است. علاوه بر این، در فیلم های کمدی متعددی اعم از دوستی با مزایا، کمدی جنسی، دیوانه وار، احمقانه ، عشق به ایفای نقش پرداخته است.
این چهره برای بازی در فیلم های پر بازدید اعم از مرد عنکبوتی شگفت انگیز در نقش گوئن استیسی، بردمن و انیمیشن خانواده کرود ها نامزد و برنده جوایزی نظیر جایزه انجمن بازیگران فیلم، جایزه گزینش منتقدان فیلم، بفتا و گلدن گلوب شده است.
اما استون از همان دوره کودکی به ایفای نقش در قاب تلویزیون علاقه مند بود. وی در سن 11 سالگی، با ایفای نقش در نمایش "باد در درختان بید" در نقش شنگ، تجربه بازیگری را کسب کرد. زین پس در نقش هایی کوتاه، در بخش هایی از شانزده نمایش نامه هنرنمایی کرد.
اما استون در سال 2004 میلادی برای نخستین بار به صورت جدی در فیلم " خانواده پارتریج" به ایفای نقش در قاب صدا و سیما پرداخت.
عنوان نخستین نقش حرفه ای اما استون به ایفای نقش در فیلم کمدی "خیلی بد" محصول سال 2007 میلادی اختصاص دارد. وی به موجب ایفای نقش در فیلم سینمایی خیلی بد موفق به دریافت جایزه جوان هالیوود برای چهره جدید شد.
برجسته ترین نقش اما استون با ایفای نقش در فیلم کمدی مثل آب خوردن به دست آمد. اما استون در فیلم "مثل آب خوردن" نقش اصلی فیلم را در قالب یک دختر به نام الیو بر عهده داشت.
اما استون در راستای ایفای نقش در فیلم مثل آب خوردن، تحت کارگردانی ویل گلوک با بازیگران برجسته هالیوودی اعم از لیزا کودرو، جولیت گولیا، پن بدجلی، توماس هادن چرچ، کم جیجاندت، مالکوم مک داول، پاتریسیا کلارکسون و استنلی توچی همکاری کرده است.
اما استون به موجب هنرنمایی در فیلم مثل آب خوردن نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم کمدی و جایزه ستاره نو ظهور بفتا شد.
اما استون، در سال 2012 برای هنر نمایی در فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز در نقش گوئن استیسی دعوت شد. بیشترین درآمد سالانه این چهره معادل 757 میلیون دلار است.
یکی دیگر از نقش های برجسته اما استون به فیلم لا لا لند اختصاص دارد. اما استون در سال 2016 در فیلم "لا لا لند" به کارگردانی دیمین شزل در نقش میا دولان به ایفای نقش پرداخته است.
وی به موجب هنر نمایی در فیلم لا لا لند بالا ترین امتیاز را در پایگاه اینترنتی راتن تومینتوس کسب کرد و برنده جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر زن فیلم کمدی، جایزه بفتای بهترین بازیگر نقش اول زن و برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد.
فعالیت های اما استون پس از موفقیت در لا لا لند، کاهش پیدا کرد. وی در سال 2017 به ایفای نقش در فیلم "نبرد دو جنس" پرداخت. محتوای این فیلم حاکی از یک داستان واقعی مسابقه تنیس دارد که میان تنیس بازان حرفه ای اعم از بابی ریگگس و بیلی جین کینگ رخ داده است.
اما استون در سال 2010 در مرحله های پیش تولید فیلم مرد عنکبوتی شگفت انگیز، با یک بازیگر بریتانیایی و آمریکایی به نام "اندرو راسل گارفیلد" آشنا شد. رابطه پنهانی دو بازیگر سرشناس آمریکایی تا سال 2015 تداوم یافت.
اما استون پس از جدایی از اندرو گارفیلد، با کارگردان برنامه پخش زنده شنبه شب، به نام دیو مک کری وارد رابطه عاشقانه شد. اما استون با دیو مک کری در سال 2019 نامزد شدند.
ثمره ی عشق اما استون و دیو مک کری یک دختر است که در مارس 2021 چشم به جهان گشوده است.
عکس اما استون
مادر اما استون از عارضه سرطان سینه سه گانه منفی رنج می برد. بیماری وی در سال 2008 درمان شد. اما استون و مادرش به نشانه شادی از درمان، یک تصویر از پاهای پرنده را خالکوبی کردند.
اما استون به تحقیق درباره سرطان علاقه مند است. وی در سال 2011 در پروسه یک کلیپ که در همکاری با بنیاد خیریه در برابر سرطان طراحی شده بود، حضور پیدا کرد. هدف اما از شرکت در کلیپ، جمع آوری پول برای تحقیق درباره سرطان بوده است.
این چهره در سال های 2012 الی 2014 برای مبارزه با سرطان در زنان اقداماتی را به عنوان میزبان در برنامه تلویزیونی انجام داده است.
یکی از بازیگرانی که در سال 2018، وارد جنبش دیگر بس است، ملحق شد اما استون بود. جنبش "دیگر بس است" با حضور 300 بازیگر تشکیل شد که در راستای تبعیض جنسیتی و محکوم کردن اذیت و آزار جنسی زنان اقداماتی شکل گرفت.
گردآوری:بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
همه چیز به بلندترین شب سال باز می گردد: شب یلدا. افسانه های ایرانی آکنده از معنی و زیبایی هستند و داستان شب یلدا نیز از این قاعده جدا نیست!
مادربزرگ در خانهی گرم و نرم و راحتش نشسته است و از چای تازه دمی که می نوشد، لذت می برد. این پیرزن مهربان و دوست داشتنی، همه میز را از خوراکی های گوناگون پر کرده تا هنگامی که نوه هایش می رسند، از دیدن خوراکی ها ذوق کنند. هنگامی که نوه ها دورش می نشینند، کوچکترینشان از مادربزرگ می خواهد که قصه ای برایشان تعریف کند. قصهی ننه سرما.
داستان شب یلدا از داستان های سنتی ایرانی است که نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده و به قرن حال رسیده است. اما هر کدام از ما چقدر از این داستان کهن شناخت داریم؟ در این مقاله به تمام آن چیزی می پردازیم که در واقع داستان شب یلدا، این افسانهی ایرانی را شکل داده است.
روزی روزگاری، ننه سرما بانوی زمستان، به همراه هوای سرد به شهر ما آمد. ننه سرما آنقدر پیر بود که گویی روی همه موهایش برف نشسته. این مادربزرگ در آسمان زندگی می کرد و دو پسر داشت که سرما را با خود می آوردند. یکی از آن ها چله کوچک و دیگری چله بزرگ.
چلهی بزرگ مرد مهربانی بود که از روز اول زمستان، برای 40 روز بر زمین فرمانروایی می کرد، ولی پس از این که فرمانروایی چله بزرگه به پایان می رسید میشد، پسر دوم ننه سرما یعنی چله کوچیکه فرمانروایی خود را بر جهان شروع می کرد. او برخلاف برادر مهربانش، بدجنس و سرد بود و با خود، برف، یخ و هوای خیلی سرد می آورد.
با این وجود، مدت حکمرانی او کوتاه بود و تنها 20 روز طول می کشید. با اینکه برادر بزرگتر به او می گفت که با دنیا مهربان باشد و تا این حد هوا را سرد نکند، گوش برادر کوچکتر بدهکار نبود.
داستان شب یلدا این گونه ادامه پیدا می کند:
تا یک روز حاکم دیگری آمد و چله کوچیکه را در یک کوه یخی زندانی کرد. ننه سرما خیلی ناراحت شد. او به کوه رفت و با نفس گرمش برف و یخ را آب کرد تا پسرش را آزاد کند. وی عاقبت در جنگ پیروز شد و توانست با آب کردن برف ها، پسرش را نجات بدهد. ننه سرما خوشحال و با آرامش کامل آغاز به تمیز کردن خانه کرد تا همه چیز برای آمدن عمو نوروز آماده باشد. همان کسی که پیام آور بهار و سال نو است…
در نخستین روز بهار، ننه سرما لباس نو پوشید، موهایش را شانه زد و منتظر شد تا عمو نوروز برسد، ولی همان گونه که انتظار می کشید، خوابش برد و در همین زمان بود که عمو نوروز رسید. قدری چای نوشید و شیرینی خورد، پس از آن برای ننه سرما چند شاخه گل در خانه گذاشت و رفت. وقتی ننه سرما بیدار شد، فهمید که دیدار با عمو نوروز را از دست داده است و تا سال دیگر او را نمی بیند. بعضی می گویند که این دو گاهی یکدیگر را دیدار می کنند و در این زمان، طوفان رخ می دهد.
جهان تاریک بود. شبی سرد و طولانی و بیانتها. درون غاری در دل کوههای البرز، در ظلمات مطلق، پسری به دنیا میآید که آن را با نامهای مهر یا میترا میشناسیم. اسطورهای کهن و یکی از قصههای قدیمی بشر.
میگویند او از آناهیتا زاده شد که او را ایزدبانوی باروری دانستهاند. یعنی این زن که به گفته باستانشناسان، در صحنه تاجستانی شاه ساسانی از مهر، پشت سرش ایستاده. زایش میترا، روایات گوناگونی دارد؛ بعضی او را زاده از سنگ میدانند و عدهای نیز او را برآمده از گل نیلوفر، همان نقش معروفی که به دفعات در نقشبرجستههای هخامنشی دیده میشود. مثلا اینجا در دست داریوش هخامنشی که بر تخت سلطنت نشسته.
پژوهشگران، گرچه برای تولد مهر روایات متعددی گفتهاند، ولی در یک چیز همعقیدهاند؛ اینکه مهر در نخستین شب زمستان به دنیا آمد. همان شبی که آن را شب یلدا مینامیم؛ طولانیترین شب سال.
مهر، دشمن شب و سرما بود. دشمن اهریمن تاریک. او زاده زمستان بود، اما به هرکجای زمین که پا میگذاشت، آنجا را روشن و گرم میکرد تا زمستان به سمت بهار برود. مهر، به جوانی رسید، قصد کرد گاوی را قربانی کند تا طبق باور قدما، خونش به شکوفایی و آفرینش زمین کمک کند و نیروهای شر و اهریمن را براند.
گاو تنومند، از دست مهر گریخت، اما کلاغ و سگ جایش را به مهر نشان دادند و مهر یا همان میترا، گاو را به غار خود برده و با دشنهای گلوی او را برید. خون این گاو باعث بارور شدن زمین و برآمدن گندم و رویش درختان شد، اما اهریمن هم بیکار ننشست. او زمین را تاریک و بیبار میخواست، پس به فرمان او مار و عقرب و مورچه، خون گاو را مکیدند تا به زمین نریزد. آنها نطفه گاو را آلوده کردند، اما مهر دوباره خون را بر زمین جاری و نطفه را پاک کرد تا از آن نخستین انسانها به دنیا بیایند؛ یعنی مشی و مشیانه.
مهر از لحظه تولد خود با اهریمن نبرد میکرد. نبردی بین روشنایی و تاریکی؛ سرمای بیحاصلی و گرمای رویش. اهریمن، مسبب خشکسالی و بلایای طبیعی است و مهر، بانی عشق و زندگی و باروری. مهر هر آنچه آموختنی بوده، از ساختن خانه و به بار آوردن محصول و چرای دام، به آدمیان آموخت و در شب یلدایی دیگر، گاوی دیگر قربانی کرد و پس از ضیافت شامی با همراهان، با ارابهای چهارچرخ به آسمان رفت. شاید خود خورشید میشود و شاید خورشید از او نور میگیرد. هرچه هست، پس از شب یلدا، روزها بلندتر میشود و شبها کوتاهتر.
این اسطوره کهن، امروز تنها قصهای است از اجداد قدیمی ما. قصهای که از آن میتوان ترس به سرمای زمستان و خشکسالی و بلایای طبیعی را دید و امید به زدودن سختیهای زندگی و به بار نشستن محصول زحمات. شب یلدا قرنها پیش جشنی برای تولد مهر بوده تا در بهار، به بار نشستن تلاشش را شادمانی کنند. امروز هم این شب، هنوز و همچنان، شب مهر است و دورهمنشینی. و امید برای زندگی بهتر.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
جسیکا چستین بازیگر و تهیه کننده فیلم آمریکایی است که به خاطر بازی در نقش زنان با اراده در فیلم هایی با مضامین فمینیستی شهرت دارد. او دو بار نامزد اسکار شده و برنده یک جایزه گلدن گلوب است. او که در کالیفرنیا در ایالات متحده به دنیا آمد، پس از دیدن نمایش "جوزف و کت رویایی تک رنگ شگفت انگیز" به بازیگری علاقه مند شد.
نام : جسیکا چستین
تاریخ تولد: 24 مارس 1977
محل تولد: کالیفرنیا
پیشه: بازیگر
وضعیت تأهل: متأهل
جسیکا میشل چستین در 24 مارس 1977 در کالیفرنیا، ایالات متحده آمریکا به دنیا آمد. پدرش مایکل موناستریو یک نوازنده راک است. نام مادرش جری رنی هستی است. پدر و مادرش در زمان تولد او نوجوان بودند.
چستین توسط مادر و ناپدری اش بزرگ شد. او با پدر واقعی خود بیگانه است و نام او در شناسنامه او نیست. او دو خواهر و دو برادر داشت. یکی از خواهر و برادرهای او جولیت در سال 2003 پس از مبارزه با سوء مصرف مواد خودکشی کرد.
او در دبیرستان بنیادی ال کامینو در ساکرامنتو تحصیل کرد. او پس از دیدن نمایش "جوزف و کت رویایی تکنیکی شگفت انگیز" به بازیگری علاقه مند شد.
او اولین حضور حرفهای خود را در فیلم «رومئو و ژولیت» (1998) انجام داد که در آن نقش ژولیت را بازی کرد. او در نهایت در مدرسه جولیارد پذیرفته شد و در سال 2003 با مدرک لیسانس هنرهای زیبا فارغ التحصیل شد. بورسیه تحصیلی او توسط بازیگر و کمدین مشهور رابین ویلیامز تأمین شد.
جسیکا چستین با بازی در نقش های مهمان در سریال های تلویزیونی مانند «قانون و نظم: محاکمه هیئت منصفه» و «ورونیکا مارس» کار خود را روی پرده آغاز کرد. او در سال 2004 در نمایشنامه "باغ آلبالو" اثر آنتون چخوف در جشنواره تئاتر ویلیامستون ظاهر شد.
در سال 2008، او اولین فیلم خود را با ایفای نقش در فیلم درام "Jolene" انجام داد که در آن نقش اصلی را بازی کرد. سال بعد، او نقش مکمل را در فیلم معمایی "دزدیده شده" بازی کرد. در سال 2010، او در دو فیلم "غربی" و "بدهی" دیده شد.
در سال 2011، او در فیلم درام هیجان انگیز روانشناختی "پناه بگیر" بازی کرد. اگرچه این فیلم از نظر تجاری موفقیت چندانی نداشت، اما مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. فیلم بعدی او «کوریولانوس» که در آن نقش مکمل را بازی کرد، از تراژدی شکسپیر به همین نام اقتباس شد. اگرچه از نظر تجاری شکست خورد ، اما بازخورد های مثبتی دریافت کرد.
او در سال 2011 در فیلم درامی به نام "The Help" نقش مکمل را بازی کرد. این فیلم از نظر مالی موفقیت بزرگی داشت و با نقدهای مثبت روبرو شد. بازی چستین برای او نامزدی اسکار در بخش "بهترین بازیگر نقش مکمل زن" را به همراه داشت. در همان سال او در فیلم های دیگری از جمله «درخت زندگی»، «سالومه وحشی» و «زمین های کشتار تگزاس» بازی کرد.
او سپس در فیلم درام جنایی «بی قانون» ظاهر شد. او در سال 2012 در فیلم مهیج سیاسی "Zero Dark Thirty" دیده شد. او برای بازی خود برنده جایزه گلدن گلوب شد و دومین نامزدی اسکار خود را هر دو در "رده بهترین بازیگر زن" به دست آورد. این فیلم یک موفقیت تجاری و منتقدانه بود.
او در سال 2013 در فیلم ترسناک ماوراء الطبیعه «ماما» نقش اصلی را بازی کرد. این فیلم از نظر مالی موفقیت آمیز بود و اکثراً نقدهای مثبتی دریافت کرد. او بعداً در «ناپدید شدن النور ریگبی» دیده شد که با نقدهای مثبت روبرو شد، اگرچه یک شکست تجاری بود. او نقش اصلی را در «خانم جولی»، یک فیلم درام دوره ای محصول 2014 بازی کرد.
او سپس نقش مهمی در فیلم علمی تخیلی حماسی «بین ستارهای» (2014) که کارگردان مشهور کریستوفر نولان آن را کارگردانی کرد، بازی کرد. این فیلم یک موفقیت تجاری بزرگ بود و دهمین فیلم پرفروش سال شد. همچنین با نقدهای مثبت روبرو شد و نامزد چهار جایزه اسکار شد که یکی را برنده شد.
جسیکا چستین نیز در سال 2014 در فیلم «خشنترین سال» دیده شد. اگرچه با نقدهای بسیار مثبتی روبرو شد، اما این فیلم با شکست تجاری مواجه شد.
او در سال 2015 راوی فیلم مستند «وحدت» بود. او سپس در کنار مت دیمون در فیلم علمی تخیلی "The Martian" بازی کرد. این فیلم موفقیت مالی زیادی داشت و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. این فیلم در چندین فهرست «ده فیلم برتر» سال ظاهر شد.
او در فیلم «قله زرشکی» (2015) نقش اصلی را بازی کرد. این فیلم یک موفقیت تجاری متوسط بود و مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
در سال 2016، او در فیلم ماجراجویی فانتزی "شکارچی: جنگ زمستان" در نقش مکمل دیده شد. اگرچه این یک موفقیت تجاری بود، اما با نقدهای منفی روبرو شد. او همچنین در همان سال در تریلر سیاسی «Miss Sloane» نقش اصلی را بازی کرد.
در سال 2012، او صدا پیشگی یک شخصیت فرعی را در «ماداگاسکار 3: تحت تعقیب ترین های اروپا» بر عهده گرفت. این فیلم سومین قسمت از مجموعه معروف ماداگاسکار بود. این یک موفقیت انتقادی و تجاری بود.
او در سال 2017 گویندگی و تهیهکننده اجرایی مستند «من جین دو هستم» را بر عهده گرفت. در همان سال، او همچنین در فیلمهای «حافظان باغوحش» (همچنین تهیهکننده اجرایی)، «بازی مولی» و «زن جلوتر راه میرود» دیده شد. او در هر سه نقش اصلی را بازی کرد.
جسیکا چستین یک فمینیست است و علیه تبعیض هایی که زنان و اقلیت ها در هالیوود با آن روبرو هستند صحبت می کند.
او حیوانات را دوست دارد و یک سگ نجات را نیز به خدمت گرفته است. او برای مدت طولانی یک ماهی خوار بود و در نهایت سبزی خوار شد.
او با یک نجیب زاده ایتالیایی به نام جیان لوکا پاسی د پرپوسولو ازدواج کرده است. آنها در حال حاضر در شهر نیویورک ساکن هستند.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
مارگو رابی بازیگر استرالیایی متولد 2 ژوئیه سال 1990 است. او در دوران فعالیت بازیگری خود موفق به دریافت دو جایزه اسکار ، سه جایزه گلدن گلوب ، پنج جایزه آکادمی فیلم بریتانیا و پنج جایزه انجمن بازیگران فیلم شده است. او در رتبه بندی پر درآمد ترین بازیگران زن جهان قرار گرفته است.
نام و نام خانوادگی: مارگو الیز رابی
تاریخ تولد: 2 ژوئیه 1990
محل تولد: استرالیا
پیشه: بازیگر
وضعیت تأهل: متأهل
مارگو رابی در 2 جولای سال 1990 در استرالیا به دنیا آمد. پدر و مادر مارگو در یک شهر توریستی زندگی می کردند ولی خودش در یک مزرعه به همراه مادر بزرگش زندگی می کرد. پدر مارگو که یک کشاورز بود همسر و چهار فرزندش را رها کرد. او یک برادر بزرگتر به نام لکلان و یک برادر کوچکتر به نام کامرون و یک خواهر به نام آنیا دارد.
بعد از اینکه این خانواده توسط پدرشان رها شدند دیگر هیچ تماسی بین آنها برقرار نشد. مادرش می بایست هزینه تحصیل آنها را فراهم کند. او ساری کسلر نام دارد و یک فیزیوتراپ است و به کودکان معلول و بیماران سالمند کمک می کند.
مارگو از دوران کودکی بچه کنجکاوی بود و از کودکی اش لذت می برد و از همان دوران به فعالیت هایی مانند تئاتر ، رقص و قایق سواری مشغول بود و در زمینه موج سواری علاقه زیادی داشت. او بعد از فارغ التحصیل شدن از مدرسه به مزرعه جایی که مادر بزرگش زندگی می کرد نقل مکان کرد و در آنجا به مادر بزرگش در شکستن هیزم و دوشیدن شیر کمک می کرد.
او دختر فعالی بود و برای راحتی مادربزرگش به عنوان پیش خدمت کار می کرد، در هتل نظافت می کرد و در ساحل سوغاتی و نوشیدنی می فروخت و همزمان در کالج نیز تحصیل می کرد. او توانست با کمی پس اندازه به ملبورن برود. در آنجا در کنار درس خواندن کار هم می کرد و در تست ها نیز شرکت می کرد. برای تأمین هزینه تحصیل نیز به ساندویچ فروشی مشغول بود.
زمانی که برای اولین بار فعالیت بازیگری را شروع کرد هیچ مدیر برنامه ای نداشت و خود به تنهایی آگهی های روزنامه را دنبال می کرد. اندکی بعد مارگو توجه کارگردان استرالیایی آرون را به خود جلب کرد و در سال 2007 از او خواسته شد تا در فیلم آی سی یو به ایفای نقش بپردازد.
او سال بعد در بازیگری موفق تر شد. در یک تست بازیگری برای سریال تلویزیونی همسایه ها رد شد و بعد از آن به کانادا رفت. او بلافاصله با خبر شد که برای نقش دانا فریدمن قبول شده است و به این ترتیب تعطیلات را رها کرد و برای بازی در این سریال تا سه سال مشغول شد. او روزانه 17 تا 18 ساعت مشغول کار برای این سریال بود و برای بازی در این سریال موفق به دریافت دو جایزه در یک زمان شد.
بعد از پایان یافتن این سریال تصمیم گرفت به آمریکا برود و یک ستاره هالیوودی شود. او در چندین تست شرکت کرد که در هیچ کدام موفق نشد. تا اینکه در سریال Pan Am نقش یک مهماندار را به او پیشنهاد کردند. اگر چه این سریال در فصل اول موفق نبود و پروژه تعطیل شد اما او می گوید که این نقش آغاز فعالیت هالیوودی او بود زیرا کارگردان ها متوجه این بازیگر زیبا شدند.
او در سال 2012 در فیلم درباره زمان شرکت کرد و توانست خیلی زود به ستاره فیلم گرگ وال استریت تبدیل شود. او رزومه اش را فرستاده بود و به انگلستان رفته بود تا در تست شرکت کند. او در این فیلم نقش همسر لئوناردو دی کاپریو را بازی می کرد، در این تست که به عهده لئوناردو دی کاپریو بود از مارگو خواست که او را ببوسد اما وقتی که مارگو به او سیلی زد کارگردان متوجه شد که بازیگر خود را یافته است.
مارگو رابیبعد از بازی در این فیلم مارگو رابی خیلی معروف شد و عکس او بر روی جلد مجلات نقش بست. همچنین بازی موفق او در این اثر پیشنهاد های بیشتری را از سوی کارگردانان مختلف به دنبال داشت. او در فیلم هایی مانند زکریا ، تمرکز ، سوئیت فرانسوی و گرگ وال استریت که پر از صحنه های برهنه بود بازی کرد و از قرار گرفتن به صورت برهنه و نیمه برهنه در مقابل دوربین واهمه ای نداشت.
مارگو در سال 2016 در یک فیلم پر فروش به نام جوخه خودکشی بازی کرد. این فیلم بسیار موفق بود و در حدود 750 میلیون دلار فروش داشت. در این فیلم ستارگانی همچون ویل اسمیت ، جای کورتنی ، کارا دلوینج و جرد لتو بازی کردند و این فیلم موفق به دریافت جایزه اسکار شد.
مارگو در همین زمان در فیلم افسانه تارزان در نقش جین پورتر همسر تارزان حضور پیدا کرد. ویسکونت گری استوک که در میان میمون ها بزرگ شده در کشمکش برای قدرت در آفریقا به کی طعمه تبدیل می شود در حالی که خودش متوجه این موضوع نیست. همسر او نیز طعمه جنایتکاران می شود. کل آفریقا برای نجات همسر تارزان کمک می کنند. این فیلم نیز در گیشه بسیار موفق بود و فروشی بیش از 350 میلیون دلار داشت.
مارگو با متیو تامپسون دوست دوران مدرسه اش رابطه داشت. آنها هر چند از هم جدا شدند اما همچنان دوستی شان را حفظ کردند. او سپس با هنری ایتکن که دانشجوی کالج و کارگردان نیز بود رابطه داشت. در مورد رابطه او با لئوناردو دی کاپریل نیز شایعاتی منتشر شد.
او در صحنه فیلم سوئیت فرانسوی با دستیار کارگردان تام آکرلی آشنا شد و در سال 2016 باهم ازدواج کردند.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
برای داشتن یک زندگی سالم، باید چند نکته را رعایت کنیم. این شامل مثبت بودن در زندگی، ورزش کردن و مصرف مواد غذایی سالم است. طبیعت برای حفظ سلامتی و مبارزه با بیماری ها چیزهای زیادی را به ما هدیه داده است. یکی از این عناصر گل درخت انار است. در حالی که ما عاشق میوه انار هستیم، بسیاری از فوایدی که گل آن می تواند ارائه دهد، آگاه نیستند. به همین دلیل است که ما یک لیست از فواید گل انار برای شما آماده کرده ایم در ادامه با ما همراه باشید.
گلهای انار گلهای خوراکی و لولهای شکل از درختان انار هستند. آنها دارای سه تا هفت گلبرگ هستند و رنگ آنها ممکن است از سفید-زرد و نارنجی-قرمز تا قرمز تیره متغیر باشد. گل ها زمانی که درختان 3 تا 4 ساله هستند و از اواسط بهار تا پاییز شکوفا می شوند.
دیابت یکی از شایع ترین بیماری های روی زمین است. افراد زیادی از سراسر جهان از این بیماری کشنده رنج می برند. بله، داروها و راه های زیادی برای کنترل آن وجود دارد. اما آنچه نگران کننده است این است که این وضعیت سلامتی قابل درمان نیست. از این رو، تغییر به یک سبک زندگی سالم بسیار مهم است. شما باید کمترین مقدار شکر فرآوری شده و غذاهای چرب را مصرف کنید. افزودن گل انار نیز ممکن است کمک کند، زیرا تحقیقات نشان می دهد گل انار حاوی عنصری است که برای بیماران دیابتی عالی است.
بسیاری از ما آرزو داریم پوستی بدون لک و درخشان داشته باشیم. اما با توجه به سبک زندگی بی تحرک و آلودگی محیطی، دستیابی به این امر بسیار دشوارتر شده است. اگر متوجه میشوید که نمیتوانید راههای مراقبت از پوست را دنبال کنید، حداقل به مواردی که میتوانند چین و چروک و پیری زودرس را از بین ببرند، مانند گل انار اعتماد کنید.
همه ما به دلیل همه گیری ویروس کرونا برای سلامتی خود و عزیزانمان نگرانیم. در حالی که رعایت اقدامات ایمنی توصیه شده می تواند کمک کننده باشد، مهم ترین کاری که باید انجام دهید حفظ سلامت و تقویت سیستم ایمنی است. گل انار دارای مقدار زیادی آنتی اکسیدان است که به مبارزه با باکتری ها یا ویروس های خارجی کمک می کند و شما را ایمن و سالم نگه می دارد.
یکی از مهمترین اعضای بدن قلب است. قلب خون را در سراسر بدن پمپاژ می کند، که نه تنها اکسیژن را حمل می کند، بلکه مواد مغذی مهمی را نیز برای پشتیبانی از عملکردهای مختلف بدن حمل می کند. اگر سلامت قلب به خطر بیفتد، احساس خستگی، کسلی و کم انرژی بودن خواهید کرد. برای جلوگیری از به خطر افتادن سلامت قلب، گل انار را به رژیم غذایی خود اضافه کنید و از سلامت قلب و عروق خود مراقبت کنید.
آنتی اکسیدان موجود در گل انار نه تنها برای تقویت سیستم ایمنی بدن، بلکه برای حفظ سلامتی شما با از بین بردن چربی های رسوب شده در بدن است. با این حال، برای نتایج موثر، باید ورزش کنید یا پیاده روی سریع انجام دهید.
گل انار خشک یک افزودنی عالی برای چای و همچنین یک دمنوش است. گلبرگ های قرمز زیبا، نوشیدنی ترش و با طراوت می دهد که بهترین طعم را با عسل می دهد.
یک قاشق گل انار را باید در یک لیوان آب جوش ریخته و حدود 3 دقیقه دم کنید. این نوشیدنی هم سرد و هم گرم بسیار عالی است، همچنین می توانید نوشیدنی را با افزودنی های طبیعی مختلف غنی کنید و همچنین گل های انار را به چای سفید یا سبز اضافه کنید.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
برخی از تست های هوش کتل واقعاً فرد را گیر می اندازد. پس امیدوارم بتوانید آزمون و تست هوش کتل را پاسخ بدهید.
و در این یکی، دو تصویر عجیب و غریب پیدا می کنیم که احتمالاً نوعی منطق پشت آنهاست.
و این تست ها مانند تست اول هستند.
در هر مرحله، مجموع فاصله از مرکز (مجموع فاصله هر نقطه) یک افزایش می یابد. در کل هر دو A و F فاصله ی صحیح را دارند. همچنین یک الگو در تعداد نقاط (5، 6، 5، 6 ) وجود دارد. بنابراین پاسخ A است.
این یک قیاس است (1 به 2 و 2 به 4 است). تنها وجه اشتراک دو خانه اول این است که از چهار خط ساخته شده اند، بنابراین از آنجایی که سومی دارای هفت خط است، پاسخ A یا E است. خانه دوم فقط شامل دایره ها (اشکال هندسی) است، بنابراین پاسخ ما است. به دنبال E است.
B و E ، زیرا در همه موارد دیگر، در سراسر مورب یک شکل است (بدون توجه به اندازه، چرخش، کایرالیته، پر کردن، سبک خط)
روی دو مورب که می توانیم بررسی کنیم (از بالا به پایین، از چپ به راست، دور تا دور)، نماد یکسانی داریم، اما در هر مرحله 90 درجه میچرخیم. در دو ستونی که میتوانیم بررسی کنیم، سبک خط یکسانی در کل ستون داریم.
در ابتدا به نظر میرسد که A و F هر دو کار میکنند (A مشابه سلول اول است، F با خط تیره درشتتر است). اما اگر با دقت نگاه کنیم، خط ردیف 1، ستون 3، یک خط تیره کمتر از ردیف 2، ستون 1 دارد، یعنی دو ستون دارای سبک های متفاوتی هستند. بنابراین ما F را میخواهیم که خط تیره تر است.
به نظر می رسد الگو در زاویه "سیاه -> سفید -> سیاه" باشد. از بالا به پایین، زاویه یک مقدار ثابت افزایش می یابد. پاسخ A است ، تنها زاویه بازتر.
در هر مورب (بالا به پایین، از راست به چپ)، ما همان سبک (طرح، نقطه، پر شده) را داریم. در هر ردیف، از چپ به راست، می توانید تصور کنید که شکل را مرحله به مرحله باز می کنیم. بنابراین در سلول پنهان پایین سمت چپ، یک ربع دایره داشتیم که به صورت نیم دایره باز می شد و دوباره آن را باز می کنیم تا یک دایره کامل تشکیل شود. بنابراین یا A، C، یا E.
حالا باید انتخاب کنیم که آن را با کدام رنگ پر کنیم. دو رنگ در دو ردیف اول متفاوت هستند (خاکستری تیره و مشکی) بنابراین منطقی ترین انتخاب رنگ سوم و متفاوت (خاکستری روشن) است. و علاوه بر آن، C و E دقیقاً یکسان هستند، بنابراین اگر فقط یک پاسخ صحیح وجود داشته باشد، نمی تواند یکی از آن ها باشد. بنابراین پاسخ A است.
با خواندن از چپ به راست، از بالا به پایین، اشکال در جهت عقربههای ساعت در امتداد لبه مربع میچرخند، هر بار یک قدم. C، D و E همگی اشکال را در جای درست دارند. بیایید ببینیم صف طولانی کجا باید باشد. با پیگیری موقعیت آن در هر مرحله از آخرین باری که آن را در سلول سوم دیدیم، در گوشه سمت راست پایین به پایان می رسد، بنابراین پاسخ D است.
در هر ردیف، یک شکل در سلول وسط داریم (دایره، مثلث). در سمت چپ آن، شکل وسط با چیزی متصل به سمت چپ آن (مربع، صلیب). در سمت راست آن، شکل وسط را داریم که شکل متصل را جدا کرده و در سمت راست آن قرار میدهیم (بنابراین چهار خط در ردیف اول وجود دارد، زیرا مربع دارای چهار ضلع است).
در ابتدا، پاسخ های A و C (که یکسان هستند) انتخاب خوبی به نظر می رسد، اما سه مشکل وجود دارد. اولاً، تمام مشکلات دیگر تنها یک راه حل صحیح داشتند. ثانیاً، اشکال در بالای سلول تراز می شوند، نه پایین. ثالثاً، خطوط منحنی هستند (مشکل چندان بزرگی نیست، می توان گفت شکل متصل در سلول اول یک لنز بود، اما هنوز چیزی متفاوت است، بنابراین یک نقطه ضعف).
انتخاب بهتر F خواهد بود. تنها مشکل آن این است که مربع به جای خاکستری، سفید است، اما شاید شکلی که در سلول پایین سمت چپ وجود ندارد، سیاه بوده است، و پس از آن یک الگوی رنگ در هر مرحله روشن تر می شود.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته