معمولا انسان ها برای زندگی اهداف متعددی دارند که به نظر من به طور کلی به دو هدف تقسیم می شود: آرامش و آسایش آسایش چیست؟ آسایش همان راحت تن و جسم است و اینکه زندگی معمولی و خوبی داشته باشیم و مادیات زندگی مان تا جایی که مورد نیاز است تامین شود اما در باب اینکه آرامش چیست؟ آرامش مربوط به روح و روان انسان است یکی از راه های مهم رسیدن به این آرامش داشتن انضباط درونی است و انضباط درونی یعنی: اینکه باور کنیم هر کاری که می توانیم انجام دهیم را نباید انجام دهیم یکی از نقاط مورد تاکید ادیان همین موضوع است اینکه ما خط قرمزهایی در زندگی داریم که از آنها نباید گذشت و این نقاط قرمز را تحت عنوان گناه معرفی کرده اند این گناهان در مسیحیت هفت گناه شمرده شده است و در اسلام تا حدود چهل گناه معرفی شده است. یکی ازتفاوت های جدی ادیان و اندیشه های جدید اینجاست که اندیشه ها و اخلاق نسبی گرای جدید خط قرمز ها را بسیار کم کرده است. در ادیان خط قرمزها مربوط به خود شما هم بود یعنی اگر در دنیا خودت بودی و خودت ،باز محدودیت هایی بود چرا که ممکن است به روح و روان خود آسیب بزنید اما در اخلاق ِ نسبی ،فرد آزاد است هر کاری کند فقط حق آسیب زدن و تجاوز به حقوق دیگران را ندارد؛ به عنوان مثال می توان از اتانوزینام برد، مساله ای که در چند کشور به رسمیت شناخته شده است . به نظر شما کدام مدل برای رسیدن به آرامش موفق تر است ؟ اینکه محدودیت های انسان، تا جایی که می شود کم شود یا اینکه همان محدودیت هایی که ادیان برای ما طراحی کردند بهترین مدل برای رسیدن به آرامش است ؟
الهه ناز دلسوز و مهربان نسبت به همه بنده های خدا هستم و سعی میکنم به همه کمک کنم.
لطف کنید وبلاگ را فقط با اکسپلورر مشاهده فرمایید چون اینطوری دیگه بهم ریخته نخواهد شد...