نوشته شده توسط: الهه ناز
7. توصیه دوستانه: سه زمان
در زمان حال باش
وقتی میخواهی خوشبخت و موفق باشی بر آنچه درست حالا وجود دارد تمرکز کن و از اهدافت برای توجه به آنچه الان مهم است استفاده کن.
ازگذشته درس بگیر
زمانیکه میخواهی زمان حال را بهتر از گذشته کنی به آنچه در گذشته رخ داده توجه کن و چیزی ارزشمند و مفید از آن بیاموز. مسایل را به گونهای متفاوت در زمان حال انجام بده.
برای آینده برنامهریزی کن
وقتی میخواهی آینده را بهتر از زمان حال کنی مجسم کن که آیندهای عالی چگونه خواهد بود. برای اینکه به وقوع آن کمک کنی برنامهریزی کن. برنامهات را در زمان حال و به مرحلهی اجرا در بیاور.
8. استاد محمدرضا شجریان
به نام خدا
ای خنیاگر«همایون مثنوی» های دلتنگی که «نوا»ی شورانگیز آوازت «آرام جان» «خلوت گزیدگان» است . ای نغمه گر«بیداد»های روزگار که «چشمهی نوش»ساز صدایت«آهنگ وفای» بیدلان است . ای «دستان» شیرین لهجه که از «دولت عشق» تحریرهای دل نشینت «راز دل» به «آستان جانان» میبرد و «در خیال» ، «چهره به چهره» حقیقت مینشاند . ای ترنم دلربای باران در«شب،سکوت،کویر» که شاه بیت غزلهایت «جان عشاق» را به «یاد ایام» دلنوازی دوست زنده میکند . در«شب وصل»که شور و«ماهوت» «سر عشق» باز میگوید، از سوی «دل مجنون» «دود عود» بر میخیزد و هر سراندازی را که در پیگشودن«معمای هستی» است «رسوای دل» میکند . ای طرب ساز عاشقان . این روزها که «دل شدگان» «زیر گنبد مینا» در انتظار« پیام نسیم» مهرورزی است، مگو که«زمستان است» نغمه سر کن از« انتظار دل» تا با رشتهی«پیوند مهر » به «سپیده» آرزوها چشم بگشاییم که «بی تو به سر نمیشود» و باقی را « عشق داند» .
9. توصیه دوستانه: به هیزم شکن ماهری کاری دریک تجارتخانه بزرگ چوب پیشنهاد شد و آن قبول کرد. حقوق پیشنهادی و همه شرایط کار فوق العاده بود و به همین خاطر هیزم شکن عزمش رو جزم کرد که تمام تلاشش رو بکند و کار رو به نحو احسن انجام بدهد.
کارفرما یه تبر بهش داد و بعد هم او را به محل کارش برد.
روز اول 15 تا درخت رو انداخت. کارفرما برای کار خوبش ازش تشکر کرد و بهش گفت که همینطوری ادامه بدهد... این تشویق باعث شد هیزم شکن تو کارش انگیزه بیشتری پیدا کند. روز بعد هیزم شکن بیشتر تلاش کرد ولی این بار 10 تا درخت رو انداخت. روز سوم حتی از روز دوم هم بیشتر سعی کرد ولی فقط 7 تا درخت را توانست قطع کند.
هر روز که میگذشت تعداد درختها کمتر میشد. با خودش گفت حتما دارم قدرتم را از دست میدهم. رفت پیش کارفرما و بهش گفت که چی شده و اینکه چقدر ناراحت است. کارفرما گفت: آخرین بار کی تبرت را تیز کردی؟ هیزم شکن گفت: تیز؟؟؟ وقت نداشتم تیزش کنم! سرم گرم قطع کردن درختها بود!!! گاهی تو زندگی لازم است که یه کم وایسیم و نگاهی به خودمون و داشتههامون بندازیم.. چیزایی که داریم همیشه کافی و کامل نیستند. کلید موفقیت این است که هر چند وقت یک بار تبر وجودمون را تیز کنیم!
10. توصیه دوستانه: روزی پسر بچهای در خیابان سکهای یک سنتی پیدا کرد . او از پیدا کردن این پول، آن هم بدون هیچ زحمتی ، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد که بقیه روزها هم با چشمهای باز، سرش را به سمت پایین بگیرد ( به دنبال گنج ) !!! او در مدت زندگیش ، 296 سکه 1 سنتی ، 48 سکه 5 سنتی ، 19 سکه 10 سنتی ، 16 سکه 25 سنتی ، 2 سکه نیم دلاری و یک اسکناس مچاله شده 1 دلاری پیدا کرد . یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت . در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت ، او زیبایی دل انگیز 31369 طلوع خورشید ، درخشش 157 رنگین کمان و منظره درختان اطراف در سرمای پاییز را از دست داد. او هیچگاه حرکت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ، در حالی که از شکلی به شکل دیگر در میآمدند ، ندید . پرندگان در حال پرواز ، درخشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر ، هرگز جزئی از خاطرات او نشد . ........
11. توصیه دوستانه: درون هر کس قدرت انجام کارها ، دانستن و عشق ورزیدن است . تفاوت انسانها در استفاده آنها از این قدرتهاست.
ادامه دارد...