نوشته شده توسط: الهه ناز
38. سخن اول :
نمی دانم چه میخواهم بگویم، غمی در استخوانم نهفته است.
نمی دانم دنبال چه میگردم، شاید حقیقت.
خدایا، جز تو پناهی ندارم.
خدایا، در سرای تنهایی و بی کسی ازهمه بریدم و به تو هم نرسیدم. فقط تو درد من رو میدانی.
چه کنم با دل تنها، چه کنم با این همه درد؟
دل من ای دل
خدایا، درون سینه ام دردی است خون بار که مانند گریه میپیچید در گلویم. سرنوشت من مثل کتابی است که سرانجامش رو فقط خودت میدانی قصهای است که نه آغازش رو من شروع کردم و نه پایانش.
خدایا، می دونم اینقدر گناه کارم که حتی لایق جهنمت هم نیستم ولی چه کنم که هنوز امید به عفو و بخشش دارم.
خدایا، میدانم خودت همه درد هام رو میدونی.
خدایا، کمکم کن. تویی که در تنهاییهام همیشه کنارم بودی و هستی چون من جز تو کسی رو ندارم. خودت میدونی دلم چرا گرفته؟ نه به خاطر نرسیدن به چیزهای که دنبالش بودم، نه قسم به خودت که اگر تا تو نخواهی من لب از لب بر نخواهم داشت. قسم به خودت که میدونم صلاح بندهات را بهتر از خودش میدونی ولی ای خدای من دلم از بندههات گرفته، اونهای که ادعای با تو بودن دارن ولی …
اونهای که همیشه ادعای بندگیات دارن ولی ….
اونهایی که غرق در ظاهر تو شدن و حتی به کلام توهم ارزش قایل نمیشن، اونهایی که ادعای ایمان تورو دارن و نه غرق در غرور و خودخواهی خودش هستن، اونهای که به ظاهر قضاوت میکنن و…
خدایا، خودت میدونی در این عمر کوتاهی که داشتم جز به تو نیاندیشیدم. درسته گناهان زیادی انجام دادم که حتی الان حتی فکرشون هم ازارم میدن. ولی تو با بخشندگیات همه رو پوشاندی .
خدایا، خودت میدونی همیشه سعی کردم کار و مشکل دیگران رو حل کنم چون اعتقادم این بود که خودت خواستی که من واسطه حل مشکلشون باشم، خودت میدونی چیکارها کردم، چه زندگیها رو از نابودی نجات دادم و چه مشکلاتی از دوش دیگران برداشتم در حالی که خودم کوهی از مشکل بودم و دم بر نیاوردم. خودت سرگذشت من رو از آغاز میدونی. خودت میدونی زندگی من کتابی هزار صفحه ای هم کم میاره.
خودت میدونی چند بار تا مرز سقوط رفتم و تو نجاتم دادی و فقط خودت بودی که بندهات رو تنها نزاشتی و مادرم فاطمه زهرا (س) که بینهایت دوستش دارم.
مادر، دستم رو بگیر تویی که همیشه و همه جا با توسل به نام مبارکت مشکلاتم حل شده، تنهایم نزار. مادر، خودت میدونی چقدر بهتون ارادت دارم و شاید تنها ارزوم این باشه که عفو بخشش شما رو ز قیامت نصیب من هم بشه. مادر، فرزند کوچیکتون همیشه بهتون نیاز داره، همیشه تا ابد. (سید احمدیپناه)
39. توصیه دوستانه: فرق بین روزگار و آموزگار
«آموزگار درس میده و بعد امتحان میگیره ولی روزگار اول امتحان میگیره و بعد درس میده.»
40. توصیه دوستانه: «در هیچ شرایطی امید را نباید از دست داد.»
41. توصیه دوستانه: «هروقت از خدا چیزی خواستی و بهت داد حکمت است و هروقت از خدا چیزی خواستی و بهت نداد رحمت است.»
پایان