نوشته شده توسط: الهه ناز
1 در روایات آمده است که: (خداوند به پیام آوران خویش صفات و شرائط خاصّى مقرّر داشت، از آن جمله: براى آزمایش بندگان، آنان را از زرق و برق ظاهرى، تشریفات و امکانات مادّى و وابستگى بدان، دور داشت و آنان را جلوگاه معنویّت و ارزشهاى والاى انسانى قرار داد.)
حسین علیه السلام نیز اینگونه بود. خداوند به خاطر آشکار شدن اخلاص او در جهاد و آزمایش بندگان حقّ طلب خدا، همه آن صفات و شرائط را در آن حضرت و قیام دگرگونسازش گرد آورد، به همین جهت است که خود (سالار شهیدان) است و رهروان راه توحیدیش (شهیدان بزرگ) و (دوستان و برگزیدگان خدا) وصف شده اند.(1164)
2 همه پیامبران از میان توده هاى محروم برخاسته و در زندگى بامشکلات مادّى و فقر و رنج دست به گریبان بوده و در راه ساختن جامعه آرمانى خویش با انواع تهدیدها و ارعابها و اهانتها و تحقیرهاى ستمکاران روبرو بودند.
حسین علیه السلام نیز اینگونه بود، اگر پیام آوران خدا هرکدام با برخى از مشکلات مادّى و سیاسى و اجتماعى روبرو بودند، حسین علیه السلام با تمامى این فشارها و مشکلات و موانع و بیدادگریها روبرو بود و براى خدا و عدالت و برانداختن سنتهاى جاهلى اموى با همه آنها مبارزه کرد و قهرمانانه در برابر همه نامردمیها ایستاد و افتخارآفرید.
3 از خصوصیّات پیامبران، پاکى و پاکیزگى جسمى و روحى بود. همه آنان بدنى طیّب و طاهر داشتند(1165) که بوى خوش و مطبوعى همانند بوى (به) از آنان استشمام مى شد و حسین علیه السلام نیز جسم و جانش پاک و پاکیزه و بوى خوش و دلنشینى همانند بوى سیب از آن حضرت به مشام مى رسید، همانگونه که در روایت آمده است.(1166)
پیامبران علیهم السلام و زیارت حسین علیه السلام
1 همه پیام آوران خدا، شهادتگاه حسین علیه السلام را پیش از شهادت و دفن پیکرمطهّرش زیارت کردند. در روایت است که: (تمامى پیامبران، کربلا را زیارت نموده و یا بدانجا سیر داده شده اند.)(1167)
همانگونه که خود پیامبر گرامى فرمود: (مرا به نقطه اى سیر دادند که نامش کربلا بود....)(1168)
2 همه آنان تا روز رستاخیز، در فرصتهاى ویژه اى آن حضرت را زیارت مى کنند، از آن جمله: شبهاى قدر و شب پانزدهم شعبان، از اوقات زیارتى او از سوى پیامبران خداست.(1169)
عصاره ویژگیها و مسئولیّت ها
حسین علیه السلام از یک سو، عصاره ویژگیهاى بلند پیام آوران خداست و از سوى دیگر به دوش کشنده بار مسئولیّتها و آزمایشهاى تاریخى و تاریخ ساز آنان.
در زیارت آن گرامى است که: او را وارث پیام آوران بزرگ خدا مى خوانیم و نام برخى از پیامبران را که حسین علیه السلام وارث آنهاست، به صراحت مى بریم.
شرایط و ویژگیهاى او، با برخى دیگر از پیامبران همچون یحیى و ایّوب، به گونه اى است که مى توان به جاى نام حسین علیه السلام نام آنان را خواند. براى نمونه:
در درود بر ایّوب شکیبا و یحیى مظلوم علیهما السلام، مى توان حسین علیه السلام را قصد کرد، چرا که شکیبایى او در برابر آن آزمایش بزرگ تاریخى و نیز مظلومیّت شهامتمندانه او در برابر بارگاه ظلم اموى، نه تنها کمتر از شکیبایى ایّوب پیامبر و یحیى علیهما السلام نبود، بلکه بسیار پرشکوه تر بود که دراین مورد بحث خواهدآمد.
مقایسه حسین علیه السلام با انبیاء علیهم السلام
1 حضرت آدم و حسین علیه السلام
1 آدم علیه السلام از پیام آوران خدا و پدر انسانیّت است، به فرمان خدا پس از آفرینش او، همه فرشتگان در برابرش سجده کردند که آدم، به منزله قبله بود و سجده ازآنِخدا.
حسین علیه السلام نیز اینگونه بود، فرشتگان بر او درود و سلام فرستادند و در گرداگرد شهادتگاه او طواف کردند و شهادتگاهش معراج آنان بود و جایگاه فرود و صعود آنان.(1170)
خداوند آدم را در بهشت ویژه اش جاى داد و حسین علیه السلام بزرگ انسانى است که بهشت و حوریان را از نور وجود او پدید آورد.(1171)
آدم به لباسهاى بهشتى آراسته شد و حسین علیه السلام زینت و زیور بهشت است.(1172)
آدم را خداوند برگزید و حسین علیه السلام نیز برگزیده خدا بود.
آدم به فراق بهشت آزمایش شد و حسین علیه السلام به جدایى دوستان.(1173)
آدم به کشته شدن فرزندش آزمایش گردید و خون او را دید که بر زمین ریخت و زمین را سیراب کرد و حسین علیه السلام نیز به شهادت فرزندش که بدن او را پاره پاره نگریست.(1174)
آدم به هشدار از خوردن آن درخت آزمایش گردید و فراموش کرد وخداوند در او تصمیم آهنین نیافت، امّا حسین علیه السلام به وانهادن تمامى علائق و ارزشهاى مادّى آزمایش گردید و فراموش نساخت و تصمیم آهنین و استوارى از خود نشان داد که بى نظیر بود.(1175)
آدم از نظر چهره و قامت، برگزیده خدا در میان موجودات بود و او و فرزندانش برگزیده آفرینش اند و حسین علیه السلام برگزیده از میان این برگزیدگان، چرا که او از، برگزیده محبوب جهان هستى، پیامبر خداست و پیامبر از او.
شیطان، با نگرش بر آفرینش آدم و مادّه نخستین جسم او، بر خود بالید و بر او تکبّر ورزید که: (من از او بهترم.)
و یزید نیز هنگامى که خویشتن را بر تخت حکومت و دنباله روآن و طرفداران کور و کر خویش را آراسته به زرق و برق دنیا(1176) و خاندانش را در کاخهاى بیداد، غرق در زینت آلات و حریر و جواهر دید و خاندان بزرگ حسین علیه السلام را در لباس اسارت و در بند بیداد و جاهلیّت نگریست (1177) و نیز هنگامى که فرزندانش را در کنار خویش، آراسته به سلاح و جواهر و فرزندان گرانمایه و قهرمان حسین علیه السلام را شهید و در بند و خویش را تکیه زده بر تخت و تاج استبداد بر سر، تماشا کرد و سرهاى مقدّس حسین علیه السلام و یاران فداکارش را در برابر خویش دید و مجلس شومش را مملوّ از دشمنان خاندان وحى و رسالت و سردمداران اموى نگریست، همانند شیطان بر خود بالید و به اهانت و ناسزاگویى پرداخت.
او با اشاره به سر منوّر حسین علیه السلام به شیطنت و فریبکارى پرداخت وگفت: (حسین، افتخار مى کرد که پدرش از پدرم و مادرش از مادرم و نیاى بزرگش از نیاى من، برترند و خودش نیز از من برتر و بالاتر است و این اندیشه باعث شهادت او شد.) آنگاه بى شرمانه، اضافه کرد: (امّا در مورد پدرش، باید گفت که خداوند به نفع پدرم حکم کرد و خلافت را بدو داد و در جنگ پیروز شد. امّا در مورد مادرش، راستى که دختر گرانقدر پیامبر صلى الله علیه و آله برترین زنان است. و در مورد نیاى کبیرش نیز، آرى. او برترین موجود دستگاه آفرینش است و هیچ انسان باایمانى نمى تواند مدّعى برترى بر او باشد، امّا در مورد خودش که گفت: برتر از من است، گوئى حسین علیه السلام این آیه را تلاوت نکرده و در مورد آن نیندیشیده بود که مى فرماید:
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ بِیَدِکَ الْخَیْرُ اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَى ءٍ قَدیرٌ.(1178)
بگو! بار خدایا! فرمانروایى از آن توست. به هر کس بخواهى فرمانروایى مى دهى. و از هر کسى بخواهى فرمانروایى را مى ستانى. هر کسى را بخواهى عزّت مى بخشى و هر کسى را بخواهى ذلّت. همه نیکیها به دست توست و تو بر هر کارى توانایى.(1179)
و او با این تحریفات رسوا و سوء استفاده از دین خدا و کتاب آسمانى او، تلاش مذبوحانه کرد تا حسین علیه السلام را به حقارت و ذلّت کشد، امّاشکوه و عظمت حسین علیه السلام و پستى و شیطنت خویش را نمایش داد و در همه قرون و اعصار، خود و شیوه شیطانى اش را رسوا ساخت.
هان اى شیعیان حسین! و اى غیرتمندان! و اى جوانمردان! بنگرید که چگونه این عنصر پلید با اهانتها و ناسزاگوییهایش به حسین علیه السلام، قلب شرافتمندان را آتش مى زند.
با اینکه همه مى دانند که حسین علیه السلام زینت آسمانها و زمین و زینت عرش خداست.(1180)
او عزیز خدا و پیامبر است در مورد او بود که پیامبر بر فراز منبر رفت و فرمود: (هان اى مردم! این حسین است، فرزند گرانمایه على علیه السلام او را نیک بشناسید.)(1181)
آرى! او عزیز دخت گرانمایه پیامبر صلى الله علیه و آله است، امّا در آن مجلس شوم، جز شجاعانى چند، کسى نبود که این حقایق را طنین افکن سازد. آنجا حقایق را دخت گرانمایه على علیه السلام بر برگهاى زرّین حماسه عاشورا نوشت و سفیر روم و عالم یهودى نیز بر فریبکارى و تبلیغات دروغین یزید برآشفتند....(1182)
نکته دیگر در اینجا، همسانى و همفکرى یزید با ابلیس است.
ابلیس به تواضع خاک و ملایمت و نرمى و ذلّت ظاهرى او از یک سو و گرما و حرارت و جهش و سوزانیدن آتش از سوى دیگر نگریست و پنداشت که خود از آدم برتر است؛ چرا که مادّه نخستین آدم از خاک ومادّه نخستین او از آتش است و هرگز فکرش را به کار نینداخت که خاک، کانون حیات و زندگى است. رستنگاه گلها و گیاهان و شکوفه هاى عطرآگین است. رویشگاه دانه ها و میوه ها و درختان است. معدن فلزّات وجواهرات است. گنجینه آبهایى که زندگى بر آنها وابسته است....
شیطان اموى نیز، خود را بر تخت استبداد سیاه نگریست و سر مقدّس حسین علیه السلام را ساکت و آرام در برابر خویش بر تخت (1183) و طرفداران خویش را مسلّح و مجهّز و آراسته به زیور و آلات در خدمت به ظلم آماده دید، چنین پنداشت که او از حسین علیه السلام برتر است و به همین دلیل فریبکارانه به قرآن شریف استدلال کرد که: خداوند فرمانروایى را به او ارزانى داشته و بدینوسیله بدو عزّت بخشیده است و پنداشت که جهاد و شهادت و فداکارى در راه حقّ و عدالت نشان ذلّت است... و توجّه نداشت که همه شرائط ذلّت و حقارت، در او و حکومت پوشالى و سیاه اوست و همه شرایط حرّیّت و آزادگى و شکوه و شهامت در حسین علیه السلام.
خداوند، حکومت حقیقى بر دلها و جانها را به حسین علیه السلام ارزانى داشت و از یزید و پیروان جنایتکارش به دلیل بیدادگرى و سیاهکاریشان حکومت را گرفت، به همین جهت، حتّى آنانکه لعن و نفرین بر خلفا را جایز نمى دانند، لعن بر یزید را مى پذیرند و براى پاداش بدو لعنت مى کنند.
آرى! حسین علیه السلام نه تنها بر قلبهاى باایمان حکومت مى کند، بلکه دیگر قلبها نیز شیفته شهامت و رادمردى و شکوه اوست.(1184)