نوشته شده توسط: الهه ناز
نام اصلی: فرامرز حسین زاده
تاریخ تولد: 22 تیر ماه 1333 ( 13 ژوئیه? 1954 )
محل تولد: تهران
حوزه فعالیت: آهنگساز، ترانهسرا، نوازندهی گیتار، خواننده پاپ
فرامرز اصلانی تحصیلات خود را در رشتهی روزنامه نگاری دانشگاه لندن گذرانده است. وی پس از فارغ التحصیلی در این زمینه مشغول به کار شد و نوشتههایی را با زبانهای انگلیسی و فارسی به انتشار رساند.
او در سال 1972 از انگلستان به لس آنجلس سفر کرد و به مدت 4 سال در آنجا ساکن ماند اما پس از آن به ایران آمد و در یکی از روزنامههای انگلیسی زبان به نام تهران ژورنال(Tehran Journal) به فعالیت روزنامه نگاریاش ادامه داد.
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 او به همراه خانوادهاش بازهم کشور را ترک کردند و در انگلستان سکونت یافتند. و در این دوره هم زمان به دنبال کردن فعالیتهای رسانهای و موسیقاییاش پرداخت.
در سال 1977 توجه کمپانی CBS به او جلب شد.
اولین مجموعه از آثار موسیقی فرامز اصلانی با نام «دلمشغولی ها» یا «اگه یه روز» که شامل ده آهنگ می باشد با همکاری کمپانی سی بی اس رکوردز اینترنشنال (en) منتشر شد که در زمان کوتاهی به یکی از آثار پر فروش در همان سال رسید.
علاوه بر موسیقی پاپ فارسی همچنین به گیتار و سهتار بسیار مسلط میباشند و سازهای دلنشینی را مینوازند.
با اینکه آلبوم های وی در ایران مجوز پخش ندارند اما آثاری چون آهوی وحشی و شعری از حافظ بارها از رادیوی جمهوری اسلامی ایران به گوش مردم رسیده است.
از مهمترین آثار ایشان که در ایران هم به محبوبیت زیادی رسید میتوان از آلبومهای «دلمشغولیها» و «روزهای ترانه» و «اندوه» نام برد.
دلمشغولی ها 1977 | رومی (همکاری فرامرز اصلانی، داریوش و رامش) - 2003 |
به یاد حافظه - 1987 | خط سوم - 2010 |
نیمه شب تا بامداد - 2017 |
آثار ویگن، فرهاد، ابی و داریوش مورد پسند وی میباشند. همچنین او در آلبوم رومی با داریوش همکاری داشته است.
فرامرز اصلانی در کنار ابی
فرامرز اصلانی در کنار خواننده مورد علاقه و همکار خود، مارتیک
فرامرز اصلانی دو مرتبه ازدواج کرده است و از همسر سابق خود دو دختر هنرمند به نام های فدرا و رکسانا دارد که این دو هم مانند پدرشان در زمینه موسیقی به فعالیت پرداخته اند.
علاقه فرامرز اصلانی از کودکی به موسیقی
از کودکی در خانهی ما، موسیقی دان های زیادی رفت و آمد میکردند. پدرم هم با وجود این که وکیل دادگستری بود، عاشق تار بود و این ساز را می نواخت. من با وجود این که موسیقی سنتی را بیشتر می شنیدم عاشق ترانه های ایتالیایی و فرانسوی مثل ترانههای چارلز آزناوور بودم پدرم برایم گیتار نمیخرید و می گفت درست بخوان. من هم تار پدرم را برمی داشتم و با آن، آهنگ های ایتالیایی و فرانسوی را می زدم که البته چیز عجیب و غریبی از آب در می آمد.
ورود به عرصه موسیقی
من چون از کودکی علاقه ام به شعر و موسیقی بوده است لاجرم به سراغ این راه رفتم. اگر من مثلا به جای این که زنده یاد بنان را ببینم یا زنده یاد یاحقی را در منزل مان ببینم مثلا یک استاد نقاشی دیده بودم شاید الان نقاش شده بودم!
علت تحصیل در روزنامه نگاری فرامرز اصلانی
در سنین نوجوانی از ایران بیرون آمده بودم، می دانید که قاعده این بود وقتی شما را بیرون می فرستند باید درس بخوانید. می خواستند که من حقوق بخوانم، چون پدر من حقوق خوانده بود و حقوقدان بود. می خواستند که من هم از او دنباله روی بکنم. ولی خوب من دلم در گرو چیز دیگری بود و چون می خواستم با واژه ها سروکار داشته باشم دیدم نزدیک ترین چیز به من روزنامه نگاری است.
علت آلبوم ندادن فرامرز اصلانی از زبان خودش
آهنگ ساختن و شعر گفتن جزو غریزه من است. اما روی چیزی که می خواهم ضبط کنم خیلی حساس هستم و دوست ندارم هی آلبوم درست بکنم اگر دقت کنید آلبوم های قدیمی من هنوز هم فروشش مثل یک آلبوم جدید هست.
آهنگ اگه یه روز فرامرز اصلانی
در آمریکا سال 72 یا 73 شبی قرار بود من جایی برم. توی راه بارون گرفت. من هم با حرکت و صدای برف پاک کن های ماشین شروع کردم به زمزمه کردن. وقتی به مقصد خودم رسیدم تقریباً آهنگ اگه یه روز ساخته شده بود همون شب هم با گیتارم توی جمع این آهنگ رو خوندم و همه خوششون اومد و در نهایت اون آهنگ ساخته شد.
انتشار خبر سیاسی توسط فرامرز اصلانی
با موسسه اطلاعات و در نشریه تهران ژورنال به عنوان مخبر سیاسی شروع به کار کردم. هفته ی اول، هر چه نوشتم، در اداره ی سانسور حذف شد. شروع کردم به گزارش نوشتن درباره ی چیزهای مختلفی نظیر قالی بافی یا عشایر ایران، چون اساسا خبر سیاسی قابل درجی وجود نداشت.
علت حضور در لس آنجلس
به خاطر تولیدهایی که میشه، به خاطر کمپانی های ضبط و … همین طور به خاطر تعداد ایرانی هایی که اینجا هستند، میتونم بگم که خوشبختانه من اصلاً اینجا احساس غربت نمی کنم، مثلاً در خیابونی به اسم Westwood که بیشتر شبیه استامبول میمونه، هر جایی که میری همه فارسی صحبت می کنند همه چیزی هم اونجا پیدا میشه؛ خیاطی، بند انداختن ! فقط اینجا حموم کم داریم !
موسیقی مورد علاقه
موسیقی عاشقانه. ایتالیایی، فرانسوی و اسپانیولی. گاهی نه تنها زبان، بلکه حتی نام برخی را نمی دانم، اما از شنیدن موسیقی آنها لذت می برم. مثل یک پدر و دختر هندی که با هم می خوانند و صدای آنها مانند سازی است که می نوازند.
به موسیقی کلاسیک هم علاقه دارم و کارهای ویوالدی، آلبینونی و راخمانینوف را دوست دارم. البته در موسیقی اسپانیولی هم که سرآمد همه از نظر من، پاکو د لوچیا است
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته