نوشته شده توسط: الهه ناز
تاریخ تولد:933 خورشیدی
محل تولد: قزوین
تاریخ درگذشت:994 خورشیدی
محل درگذشت: اصفهان
آرامگاه او:مسجد ظلمات اصفهان
محل زندگی:قزوین، تبریز، عثمانی، حجاز، خراسان و…
ملیت:ایرانی
هنر:خوشنویسی
سبک:نستعلیق
میرعماد در کودکی، در قزوین اصول خوشنویسی را پیش استادانی مثل عیسی رنگ کار و مالک دیلمی یاد گرفت و در جوانی برای یادگیری بیشتر به تبریز رفت و از آموزش های استاد برگزیده آن زمان ملامحمد حسین تبریزی سود برد.
میرعماد از روی اثرهای استادان دیگری مثل بابا شاه اصفهانی، سلطانعلی مشهدی و میرعلی هروی می نوشت تا اینکه وی در بین خوشنویسان شش قرن پیش تا زمان خود بین همگان برجسته گردید.
میرعماد از تبریز به عثمانی و آنگاه حجاز رفت و سپس به ایران برگشت. مدتی در خراسان و هرات به عنوان نویسنده کتابخانه فرهاد خان قرامانلو، از امرای لشکریان شاه عباس، به کار اشتغال داشت. بعد از کشته شدن فرهاد خان به قزوین و آنگاه در 1008 قمری به اصفهان رفت.
شاه عباس دوازده سال بود که به پادشاهی رسیده بود و سلسله صفویه در صعود قرار داشت. به همین علت، هنرمندان به اصفهان میرفتند تا تحت حمایت شاه عباس قرار بگیرند. میرعماد یادداشتی به نستعلیق در مدح شاه نوشت و برایش فرستاد. شاه یادداشت را پسندید و وی را به بارگاه دعوت کرد.
میرعماد با توجه به اسمهای شهرهایی که در کتابهایش به آنها اشاره نموده است به حلب، دمشق، عثمانی و حجاز مسافرت نموده و احتمالا توفیق زیارت مکه مکرمه را هم پیدا کرده است. وی در ایران به اصفهان، قزوین، سمنان، دامغان، طبرستان و خراسان سفر نموده است. میرعماد شانزده سال در اصفهان زندگی کرد و شاگردان زیادی را تربیت کرد و اثرهای هنری زیادی به وجود آورد.
میرعماد از نزدیکان شاه عباس بود و همین موضوع باعث گردید دیگران به او حسادت کنند. از جمله علیرضا عباسی پیش شاه از او بدگویی و وی را اهل سنت معرفی میکرد.
خشم شاه عباس کم کم بالا گرفت و عاقبت به مقصود بیک قزوینی، رئیس ایل شاهسون قزوین دستور داد که همراه اراذل و اوباش بر سر او بریزند. موقع سب، هنگامی که میرعماد به حمام میرفت آنان به او حمله کردند و او را کشتند.
خط میرعماد در زمان حیاتش نه فقط در ایران و دربار صفوی بلکه در دربار گورکانیان هند و پادشاهان عثمانی نیز جایگاه و منزلت به خصوصی داشت. گفتهاند که خط وی را در زمان حیاتش با طلا عوض میکردند. وی در زمان مرگ از ثروتمندترین مردان ایران بوده آنچنان که خانهاش را وزیر وقت نتوانست بخرد.
گفته میشود به علت اینکه میرعماد مورد غضب شاه قرارگرفت تا چند روز کسی جرئت نداشت جنازهاش را به خاک بسپارد. تا اینکه عاقبت ابوتراب خطاط اصفهانی از شاگردانش، وی را به خاک سپرد. البته بعد از به قتل رسیدن میرعماد، شاه عباس پشیمان گردید.
وی مردی وارسته و بزرگوار بود و هنر را برای هنر دوست میداشت و برای رسیدن به حد برتر هنر، خود و دیگران را فراموش میکرد تا جایی که گویند مدت 3 سال موهای خود را کوتاه نکرد. رابطه او با شاگردانش در اندازه مرشد و پیشوا بود و برای او دارنده اعجاز بودند.
نصرآبادی از قول ابوتراب شاگرد میرعماد گفتهاست: روزی در قهوهخانه نشسته بودم میرعماد با رشیدا خواهر زادهاش میگذشت به فکرم رسید اگر میر صفای باطن داشته باشد به قهوهخانه میآید. با اینکه چند قدم بیشتر نرفته بود برگشت قهوه خورد و گفت از این چیزها در خانه ما نیز پیدا میشود. ابوتراب تنبیه گردید روز دیگر به خانه میر رفت و در اتاق بالای او خانه گرفت. بنا به اشعار میر برای شاه نشان میدهد که او تا اندازه زیادی مغرور و خوی حساسی داشتهاست.
از میر پسری به نام میرزا ابراهیم و دختری بنام گوهرشاد باقیمانده که هر دو از خوشنویسان زبردست بودند. بعد از مرگ میر آنها همراه بسیاری از خوشنویسان و بستگان میر از ترس شاه صفوی به عثمانی یا هند مهاجرت کردند. از جمله عبدالرشید دیلمی خواهرزاده و شاگرد میر جلای وطن کرده به هندوستان رفت و جهانگیر شاه به وی بعضی دیگر از بستگان میر را پناه داد.
از میر عماد آثار خطی زیادی به صورت مرقع یا «قطعات متفرقه» به جای ماندهاست که زینت بخش موزههای معتبر ایران و جهان و مجموعههای شخصی است. بعضی از آثرهای او اکنون به موزه? خوشنویسی قزوین واقع در کاخ چهلستون انتقال یافته اند. اخیراً به کمک هنردوستان ایتالیایی و آمریکایی مجموعه با ارزشی از آثار میرعماد حسنی چاپ شدهاست و به کمک موزه متروپولیتن نیویورک در دسترس علاقهمندان خط ناب نستعلیق ایرانی قرار گرفتهاست.
اثرهای میرعماد در «مرقع سنپطرزبورگ» یعنی همان مرقع میرزا مهدی خان منشی نادرشاه، که احتمالاً در سالهای انقلاب مشروطیت کتابخانه سلطنتی ایران آن را به روسها فروختهاست، دیده میشود. این مرقع اخیراً به صورت کامل چاپ شده و صفحاتی از آن به نام «کرشمه ساقی» در ایران منتشر شده است. رساله باباشاه اصفهانی هم به خط اوست.
میرعماد شاگردان بسیاری تربیت کرد. ازجمله معروفترین آنها نورالدین محمد لاهیجی (نورا)، عبدالرشید دیلمی (رشیدا)، میرابراهیم (فرزند میرعماد)، گوهرشاد (دختر میرعماد)، عبدالجبار اصفهانی، محمدصالح خاتونآبادی، جمالا (حاجی جمال بن ملک محمد شیرازی)، نورای اصفهانی، محراب بیک، میر ساوجی، میر یحیی اصفهانی، علاالدین سبزواری، درویش عبدی بخارائی، میرمحمد مقیم تبریزی، میرزاتقی مستوفی الممالک، ابوتراب اصفهانی (ترابا) و محمدصالح اصفهانی بودند. به جز این معمولا خوشنویسان بعد از میرعماد تا اکنون که از روی اثرهای به جا ماندهی او تمرین کردهاند، بهنوعی شاگرد وی به حساب می آیند.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته