نوشته شده توسط: الهه ناز
نوروپلاستیسیتی به تغییرات ساختاری و عملکردی در مغز اشاره دارد که در نتیجه تجربیات جدید رخ می دهد. به دلیل شکل پذیری مغز ، که به آن نوروپلاستیسیتی نیز گفته می شود ، مغز می تواند پس از آسیب مغزی "دوباره سیم کشی" کرده و مجدداً سازماندهی شود ، زیرا اتصالات جدیدی ایجاد می شود و مسیرهای عصبی به مناطق آسیب دیده مغز خاتمه می یابد.
نوروپلاستیسیتی در درجه اول از طریق فرایندهایی به نام جوانه زنی و تغییر مسیر مجدد ایجاد می شود. جوانه زنی ایجاد ارتباطات جدید بین نورون ها یا سلول های عصبی است. تغییر مسیر شامل ایجاد یک مسیر عصبی جایگزین با حذف نورون های آسیب دیده و تشکیل یک مسیر جدید بین نورون های فعال است.
ما می دانیم که نورون ها با استفاده از سیگنال های الکتروشیمیایی با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. این سیگنال ها از طریق ساختاری در نورون به نام سیناپس منتقل می شوند. تحریک مسیرهای عصبی از طریق عملکرد شناختی مکرر و شکل دهنده حافظه (مانند مطالعه یا تمرین) ارتباط سیناپسی بین نورون ها را تقویت می کند.
علاوه بر این ، مغز توانایی ایجاد سیناپس های جدید را نیز دارد. در حالی که پلاستیسیته عصبی می تواند به طور طبیعی هنگام تجربه تجربیات مختلف رخ دهد ، تغییرات مغز نیز می تواند از طریق تمرینات نوروپلاستیسیتی و تمرینات شناختی فعال شود.
الکتروانسفالوگرافی یا EEG یک فرایند الکتروفیزیولوژیکی است که فعالیت الکتریکی مغز را ثبت می کند. اسکن EEG با قرار دادن الکترودهای EEG بر روی پوست سر سوژه انجام می شود که فعالیت مغز را افزایش داده و ثبت می کند. سیگنال های EEG جمع آوری شده تقویت ، دیجیتالی و برای ذخیره و پردازش داده ها به رایانه ، ابر یا دستگاه های تلفن همراه ارسال می شوند.
چهار نوع اصلی سازگاری نوروپلاستیسیتی وجود دارد:
نوروژنز ایجاد سلولهای عصبی جدید در قسمتهای مرکزی مغز ، هیپوکامپ و پیاز بویایی است. بر اساس تحقیقات جدید دکتر ماریا لورنز-مارتین که در Nature Medicine منتشر شده است ، نوروژنز با سرعت بالایی در مغز جوان رخ می دهد و می تواند در مغز بزرگسالان تا دهه دهم زندگی رخ دهد.
سیناپتوژنز ایجاد ارتباطات عصبی جدید است. سیناپتوژنز زمانی رخ می دهد که مغز در معرض محیط ها و تجربیات جدیدی در فعالیت هایی مانند سفر یا یادگیری یک ساز موسیقی جدید قرار می گیرد.
تقویت طولانی مدت تقویت سیناپس ها از طریق فعالیتهای مکرر مانند مطالعه یا تمرین است. تقویت طولانی مدت با یادگیری و حافظه ارتباط دارد.
افسردگی بلند مدت ضعیف شدن سیناپس هایی است که استفاده نمی شود. افسردگی طولانی مدت با حافظه و یادگیری حرکتی ارتباط دارد. تحقیقات مربوط به پلاستیک عصبی نقش افسردگی طولانی مدت را در از دست دادن حافظه ناشی از اختلالات عصبی مانند بیماری آلزایمر و داروهای مخرب قشر پیش پیشانی مانند کوکائین مورد مطالعه قرار داده است.
تحقیقات شواهدی را ارائه کرده است که نشان می دهد پلاستیسیته عصبی به مغز کمک می کند تا از آسیب های ناشی از ضربه بهبود یابد. بسته به میزان آسیب ، پلاستیسم عصبی و توانبخشی شناختی می تواند به بیماران در "سیم کشی مجدد" مغز برای بهبود سلامت شناختی و احساسی کمک کند.
نوروپلاستیسیتی در بیماران سکته مغزی به طور گسترده ای مورد بررسی قرار گرفته است: پس از سکته مغزی ، قسمت های خاصی از مغز دچار اختلال می شود که بر توانایی آنها در انجام عملکردهای طبیعی تأثیر می گذارد. این امر مناطق سالم مغز را قادر می سازد تا نحوه انجام این عملکردها را بیاموزند . این کار با "رفع مشکلات" نقاط ضعف را برطرف می کنند.
هنگامی که فردی دچار آسیب مغزی می شود ، نورون ها در مناطق آسیب دیده مغز می میرند و مسیرهای عصبی خاموش می شوند. در روزها و هفته های پس از آسیب ، مغز به طور طبیعی شروع به ایجاد سیناپس های جدید می کند و جایگزین سلول های مرده مغز می شود. توانبخشی می تواند به بهبود سریعتر مغز در افراد پس از سانحه کمک کند.
مواد مخدر ، الکل و قمار عادت ایجاد می کند. وقتی فردی رفتارهای اعتیادآور انجام می دهد ، مغز او مسیرهای عصبی مرتبط با این عادت را تقویت می کند. یک راه آسان برای درک پلاستیسیته عصبی و اعتیاد این است که مغز را به عنوان "آموزش" برای بهبود عادت اعتیادآور در نظر بگیرید. برای تضعیف یک افزودنی ، فرد باید مغز خود را "دوباره آموزش دهد".
در توانبخشی ، پزشکان و درمانگران اغلب فرد بهبود یافته را تشویق می کنند تا رفتارهای اعتیادآور را با رفتارهای سالم جایگزین کند. به دلیل عصب پذیری مغز ، مسیرهای عصبی مرتبط با رفتار اعتیاد آور خاموش می شوند و مسیرهای عصبی جدیدی در حمایت از عادات سالم تر ایجاد می شود.
محققان با مطالعه موارد پلاستیسیته عصبی ، ارتباط بین نوروپلاستیسیتی و افسردگی را شبیه به نوروپلاستیسیتی و اعتیاد یافته اند. افسردگی می تواند با تقویت مسیرهای ناسالم به مغز ضربه وارد کند. محققان از این نوع تغییرات به عنوان " نوروپلاستیسیتی منفی" یاد می کنند.
"نوروپلاستیسیتی مثبت" رشد و تقویت ارتباطات عصبی سالم (پتانسیل درمانی نوروپلاستیسیته) را توصیف می کند. محققان در حال بررسی روش هایی برای القای پلاستیک پذیری مثبت و متوقف ساختن نوروپلاستیسیتی منفی برای درمان اختلالی مانند افسردگی ، اضطراب ، ADHD و اعتیاد هستند.
تمرینات جسمی و روحی روزانه می تواند به افزایش انعطاف پذیری عصبی کمک کند. به طور کلی ، فعالیتهایی که به مغز شما کمک می کند در دو دسته قرار می گیرد:
تجربیات جدید: تازگی مسیرهای عصبی جدیدی را ایجاد می کند.
تمرین دسته جمعی: تکرار سنگین یک مهارت یا فعالیت خاص ، ارتباطات عصبی را تقویت می کند.
مثالهای زیر از آموزشهای شناختی ممکن است باعث افزایش انعطاف پذیری عصبی شود. در حالی که شواهدی از یک مطالعه در مورد عملکرد شناختی در افراد مسن نشان می دهد که برخی از محصولات آموزشی مغزی موجود در بازار می تواند به پیری سالم مغز کمک کند ، محققان هنوز در حال بررسی ادعاهای علمی بسیاری از برنامه ها هستند که ادعا می کنند می توانند عملکرد شناختی را بهبود می بخشد.
استفاده از دست غیر مسلط خود برای فعالیتهای روزمره مانند مسواک زدن یا استفاده از موش ، مغز را مجبور می کند تا اتصالات عصبی جدیدی ایجاد کند.
تمرین یوگا با کاهش سطح استرس در آمیگدال ، مرکز ترس مغز همراه است.
مفاهیم جدید و واژگان جدید ارتباط مغز را افزایش داده و تقویت می کند.
اگرچه به طور سنتی به عنوان "ورزش" در نظر گرفته نمی شد ، اما خواب با انتقال اطلاعات به سلول ها و افزایش ارتباط بین سلول های عصبی به یادگیری و حفظ حافظه کمک می کند.
روزه داری متناوب باعث رشد سلول های عصبی و پاسخ های تطبیقی در سیناپس ها می شود.
یادگیری یک ابزار جدید مغز شما را به ایجاد شبکه های عصبی جدید سوق می دهد و می تواند ارتباط بین مناطق مغز را افزایش دهد.
بازی های آموزش مغز: تعدادی آموزش مغز یا "بازی های اعصاب پلاستیکی" در بازار وجود دارد که ممکن است به بهبود سرعت پردازش کمک کند.
یوگا ، مدیتیشن و ورزش اغلب به عنوان تمریناتی برای اضطراب توصیه می شود زیرا توانایی آنها در کاهش سطح استرس در مغز است.
تمرینات بیش فعالی ADHD ممکن است به کسانی که ADHD را تجربه می کنند و ADD علائم را به حداقل برسانند ، کمک کند. بسیاری از تمرینات ADHD شامل بازی های ویدئویی یا رایانه ای است که برای "آموزش" مغز طراحی شده است.
این برنامه ها شامل نوروپلاستیسیتی و EEG است: شرکت کنندگان از هدست EGG استفاده می کنند که سطح توجه آنها را در زمان واقعی اندازه گیری می کند. آنها گیم پلی بازی را فقط با استفاده از فعالیت مغزی خود کنترل می کنند - وقتی حواسشان پرت می شود ، روند بازی کند می شود یا مکث می کنند. مفهوم استفاده از داده های EEG برای آموزش عملکرد بهتر مغز "نوروفیدبک" نامیده می شود.
گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته