مقدمه
خداوند متعال از همان روز نخست که انسان را آفرید و از حضرت آدم و حوا علیهما السلام نسل بشر را تداوم داد، توسط پیامبران صلی الله علیه وآله، مقام و منزلت والدین را بیان کرده و سپاس از زحمات بیدریغ آنان را، به فرزندانشان گوشزد فرمود.
قرآن کریم در برخی از آیات وحیانی خویش، به این مهم صریحاً اشاره کرده، و عالیترین آموزش اخلاقی را به جهانیان عرضه نموده است. خداوند متعال، در این آیات حیاتبخش، سپاس از پدر و مادر را در کنار سپاسگزاری از ذات خویش بیان داشته و میفرماید:
«وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً »؛ (1)
« و [یاد آورید] زمانی را که از بنیاسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکی و احسان نمایید.»
همچنین حضرت یحیی علیه السلام را به خاطر رعایت حقوق والدین ستوده و اعلام میدارد که:
«وَ بَرًّا بِوالِدَیْهِ وَ لَمْ یَکُنْ جَبَّاراً عَصِیًّا »؛ (2)
«او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار [و خوشرفتار] بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود.»
قرآن کریم از زبان حضرت عیسی بن مریم علیهما السلام می فرماید:
«وَ بَرًّا بِوالِدَتی وَ لَمْ یَجْعَلْنی جَبَّاراً شَقِیًّا »؛ (3)
«خداوند مرا نسبت به مادرم نیکوکار قرار داده و جبار و شقی نگردانید.»
و در نهایت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز چون از نعمت پدر و مادر محروم بود، آرزو میکرد که اگر پدر و مادرش زنده بودند به آنان خدمت کرده و رضایتشان را جلب کند. (4)
با توجه به اهمیت این آموزه قرآنی و تأثیر آن در سالمسازی جامعه، آرامش روانی خانوادهها، حل اختلافات میان والدین و فرزندان، و حاکم شدن مهر و صفا و صمیمیت در بین آنان، در این نوشتار، وظایف فرزندان در ادای حقوق والدین و آثار سپاسگزاری از آنان را به مخاطبان گرامی تقدیم میداریم.
جلوهای از معرفت حق
امام صادق علیه السلام میفرماید:
«بِرُّ الْوَالِدِیْنِ مِنْ حُسْنِ مَعْرِفَةِ الْعَبْدِ بِاللَّهِ ـ إِذْ لَا عِبَادَةَ أُسْرَعُ بُلُوغاً بِصَاحِبِهاَ إِلَی رِضَی اللَّهِ ـ مِنْ حُرْمَةِ الْوَالِدَیْنِ الْمُسْلِمَیْنِ لِوَجْهِ اللَّهِ تَعَالَی ـ لِأنَّ حَقَّ الْوَالِدَیْنِ مُشْتَقٌّ مِنْ حَقِّ اللَّهِ تَعَالَی ـ إِذَا کَانَا عَلَی مِنْهَاجِ الدِّینِ وَ السُّنَةِ وَ لَا یَکُونَانِ یَمْنَعَانِ الْوَلَدَ مِنْ طَاعَةِ اللَّهِ إِلَی مَعْصِیَتِهِ ـ ... فَدَارِ بِهِمَا وَ ارْفُقْ بِهِمَا وَ احْتَمِلْ أذَاهُمَا لِحَقِّ مَا احْتَمَلَا عَنْکَ فِی حَالِ صِغَرِکَ وَ لَا تَقْبِضْ عَلَیْهِمَا فِیمَا قَدْ وَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْکَ ـ مِنَ الْمَاْکُولِ وَ الْمَلْبُوسِ ـ وَ لَا تَحَوَّلْ بِوَجْهِکَ عَنْهُمَا ـ وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ أصْوَاتِهِمَا فَاِنَّهُ مِنَ التَّعْظِیمِ لِأَمْرِ اللَّهِ ـ وَ قُلْ لَهُمَا بِأحْسَنِ الْقَوْلِ وَ ألْطَفِهِ ـ فَإِنَّ اللَّهَ لا یُضِیعُ أجْرَ الْمُحْسِنِینَ؛ (5)
نیکی به پدر و مادر، از معرفت عمیق شخص به پروردگارش سرچشمه میگیرد؛ زیرا هیچ عبادتی در رساندن صاحبش به رضایت خداوند متعال، سریعتر و نزدیکتر از احترام گذاشتن به پدر و مادر مسلمان، به خاطر خدا نیست؛ چراکه حقوق والدین از حق خدا ناشی میشود، به شرطی که پدر و مادر در راه دین خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه وآله باشند و فرزندشان را از طاعت خدا به سوی عصیان او دعوت نکنند...؛
پس اگر چنین بودند در معاشرت با آنان، مدارا و ملایمت کن! اذیت و ناراحتیهای آنان را تحمّل نما! همچنان که آنان، آزار و اذیت تو را در دوران کودکی به جان خریدند. و در خوراک و پوشاک [همچنان که به تو وسعت دادند، تو هم] آنان را در مضیقه قرار مده! چهرهات را از آنان بر مگردان، صدایت را از صدای آنان بالاتر مبر! که این حقیقتاً تعظیم امر خدا است. و با آنان به نیکوترین و لطیف ترین شکل سخن بگو. همانا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!»
خطاب با کلمات دلپذیر
از نکات مهمی که جوانان باید در مورد پدر و مادرشان رعایت کنند، لحن خطاب و استفاده از کلمات دلپذیر و دوست داشتنی است. رعایت این نکته، میتواند تأثیر به سزایی در استحکام روابط والدین و فرزندان داشته باشد. فرزندان با این شیوه، نه تنها در دل والدین جا باز میکنند و محبت افزونتری به دست میآورند، بلکه خشنودی خداوند متعال را نیز کسب خواهند کرد.
روایتی جذّاب و قابل توجه از ارتباط پیامبر صلی الله علیه وآله با دختر گرامیاش حضرت فاطمه علیها السلام، گویاترین سند این ادعا است. امام صادق علیه السلام به نقل از حضرت فاطمه زهرا علیها السلام میفرماید:
هنگامی که آیه «لاَ تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً »؛ (6)
«رسول خدا صلی الله علیه وآله را در هنگام خطاب، مانند خودتان صدا نکنید و نام نبرید (او را یا رسول الله خطاب کنید.)» نازل شد، من بیم داشتم که در خطاب رسول خدا صلی الله علیه وآله بگویم: «ای پدر!»؛ بلکه میگفتم: «یا رسول الله.» دو سه بار آن حضرت چیزی به من نگفت،
امّا یکبار به من رو کرد و فرمود:
«یَا فَاطِمَ?ُ إِنَّهَا لَمْ تَنْزِلْ فِیکِ وَ لَا فِی أهْلِکِ وَ لَا فِی نَسْلِکِ أنْتِ مِنِّی وَأنَا مِنْکِ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِی أهْلِ الْجَفَاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَیْشٍ أصْحَابِ الْبَذَخِ وَ الْکِبْرِ قُولِی یَا أبَتِ فَإِنَّهَا أحْیَا لِلْقَلْبِ وَ أرْضَی لِلرَّبِّ؛ (7)
ای فاطمه! آن آیه در مورد تو نازل نشده و در مورد خانواده و نسل تو نیز نازل نشده است. تو از منی و من از توأم؛ آن آیه برای جفاکاران و درشتخویان قریش که اهل گردنکشی و تکبرند نازل شده است. تو همچنان بگو «ای پدر» که اینگونه صدا کردن، دل را زندهتر میدارد و خداوند را خشنودتر میسازد.»
تفسیر احسان به والدین
ابی ولّاد حنّاط میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که در تفسیر آیه «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً » (8)فرمود: «الْإِحْسَانُ أنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أنْ لَا تَکَلِّفَهُمَا أنْ یَسْألَاکَ شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ وَ إِنْ کَانَا مُسْتَغْنِیَین؛ احسان [به پدر و مادر،] این است که با آنان به نیکویی همنشینی کنی [و سخن گویی] و آنان را به سختی نیاندازی تا چیزهایی که نیاز دارند، از تو درخواست کنند؛ اگر چه بی نیاز باشند.»
فرزندان باید تلاش کنند تا والدین مجبور نشوند آنچه را که لازم دارند یا دلشان میخواهد به زبان بیاورند و با ترس و شرم از آنان بخواهند، بلکه باید قبل از درخواست والدین، نیازهای آنان را برطرف کرد.
آیا خداوند نفرموده است که:
«لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ »؛ (9) «هرگز به نیکی نمیرسید، مگر اینکه از آنچه دوست دارید احسان کنید.»
آنگاه امام علیه السلام در ادامه تفسیر آیه افزود: «أّمَّا قَولُهُ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً قَالَ یَقُولُ لَهُمَا غَفَرَ اللهُ لَکُمَا فَذَلِکَ مِنْکَ قَوْلٌ کَرِیمٌ قَالَ وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ قَالَ لَا تَمْلَأُ عَیْنَیْکَ مِنَ النَّظَرِ إِلَیْهِمَا إِلَّا بِرَحْمَةٍ وَ رِقَّأٍ وَ لَا تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ أصْوَاتِهِمَا وَ لَا یَدَیْکَ فَوْقَ أیْدِیهِمَا وَ لَا تَتَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا؛
اینکه خداوند میفرماید:
«إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما »؛ (10) [به این صورت است که] به آنان بگوید: خداوند شما را مورد مغفرت قرار دهد. این قول کریمانه از توست.»
و خداوند فرمود: «وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً »؛ (11) یعنی «با نگاه تند و آزار دهنده، آنان را مرنجان؛ فقط با نگاههای مهرآمیز و محبتانگیز دلهایشان را به دست آر! صدای خود را بلندتر از آنها نکن! دست خود را بالاتر از دست آنان نبر و خود را مقدم بر آنان قرار نده!.» (12)
برکات سپاس از پدر و مادر
امام صادق علیه السلام بر این باور بود که حقشناسی در مورد والدین و رعایت حقوق آنان، آثار و برکات فراوانی در زندگی افراد دارد و میفرمود:
«مَا یَمْنَعُ الرَّجُلَ مِنْکُمْ أنْ یَبِرَّ وَالدَیْهِ حَیَّیْنِ وَ مَیِّتَیْنِ یُصَلِّی عَنْهُمَا وَ یَتَصَدَّقُ عَنْهُمَا وَ یَصُومُ عَنْهُمَا فَیَکُونُ الَّذِی صَنَعَ لَهُمَا وَ لَهُ مِثْلُ ذَلِکَ فَیَزِیدُهُ اللهُ بِبِرِّهِ وَ صِلَتِهِ خَیْراً کَثِیراً؛ (13)
چه چیزی مانع میشود که شخصی از شما به والدین خود نیکی کند – چه زنده باشند یا از دنیا رفته باشند - از سوی آنها نماز و صدقه و روزه انجام بدهد و هر چه به نیت آنان انجام دهد، معادل پاداش آن برای خود او نیز خواهد بود و خداوند نیکیهایش را پاداش بسیار عطاء خواهد کرد.»
آن حضرت علیه السلام در گفتار راهگشای دیگری فرمود: مردی به محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله آمده و عرضه داشت: «یا رسول الله! مرا راهنمائی کن.» پیامبر در ضمن توصیههایش به او سفارش کرد: «وَالِدَیْکَ فَأطِعْهُمَا وَ بِرَّهُمَا حَیَّیْنِ کَاَنَا أوْ مَیِّتَیْنِ وَ إِنْ أمَرَاکَ أنْ تَخْرُجَ مِنْ أهْلِکَ وَ مَالِکَ فَافْعَلْ فَإِنَّ ذَلِکَ مِنَ الْإِیمَانِ؛ (14)
از پدر و مادرت اطاعت کن و به آنان نیکی و احسان نما، چه زنده باشند یا مرده؛ و اگر به تو فرمان دادند که از خانواده و اموالت فاصله بگیر و جدا شو، این کار را بکن که از ایمان است.» البته والدین وظیفهشناس، اینگونه امر نمیکنند، امّا این تأکید، اهمّیت مقام والدین و ارزش آنرا میرساند
نمونههایی از برکات نیکی به والدین
در اینجا نمونه هایی از آثار و برکات خدمت و نیکی به والدین را از منظر اهل بیت علیهم السلام با هم میخوانیم:
1. سپر آتش جهنم
مردی به حضور امام ششم علیه السلام آمده و عرضه داشت: «ای پسر رسول خدا! پدر من پیر شده است. من او را به آغوش گرفته و برای رفع نیازهایش به اینطرف و آن طرف میبرم.» امام علیه السلام فرمودند: «إِنِ اسْتَطَعْتَ أنْ تَلِیَ ذَلِکَ مِنْهُ فَافْعَلْ فَإِنَّهُ جَنَّةٌ لَکَ غَداً؛ (15)تا میتوانی این کار را [خودت] انجام بده که این عمل، فردای قیامت برای تو سپر آتش جهنم خواهد بود.»
2. در کنار مجاهدان
حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: مردی نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آمده و عرض کرد: «ای رسول خدا! من با تو برای هجرت و جهاد بیعت میکنم.» پیامبر پرسید: «هَلْ مِنْ وَالِدَیْکَ؛ آیا از پدر و مادرت یکی زنده است؟» گفت: «بلی، هر دوی آنها در حال حیاتاند.»
پیامبر دوباره پرسید: «فَتَبْتَغِی الْأجْرَ مِنَ اللَّهِ؛ آیا از خداوند متعال پاداش اخروی میخواهی؟» گفت: «بلی.» حضرت رسول صلی الله علیه وآله فرمود: «ارْجِعْ إِلَی وَالِدَیْکَ فَأُحْسِنْ صُحْبَتَهُمَا؛ (16)به سوی پدر و مادرت برگرد و با آنان به نیکی رفتار کن.»
3. برترین اعمال
منصور بن حازم، به امام ششم علیه السلام عرضه داشت: «کدام یک از اعمال نیک از سایر اعمال برتر است؟» امام علیه السلام فرمود: «الصَّلَاةُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (17)نماز در وقت خودش، نیکی به پدر و مادر، و جهاد در راه خدا.»
4. فرزندان صالح
آن حضرت علیه السلام یکی دیگر از برکات سپاسگزاری از والدین را، داشتن فرزندان نیکوکار و صالح میداند و میفرماید: «بَرُّوا آبَاءَکُمْ یَبَرَّکُمْ أَبْنَاؤُکُمْ؛ (18)به پدرانتان نیکی کنید تا فرزندانتان نیز به شما نیکی کنند.»
5. راحتی در هنگام مرگ
حضرت امام صادق علیه السلام راحتی در هنگام مرگ و آسان شدن سکرات موت را از دیگر آثار نیکی به والدین شمرده است و به فرزندان صالحی که با والدین خود خوشرفتاری میکنند این مژده را میدهد که: «مَنْ أُحَبَّ أُنْ یُخَفِّفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ فَلْیَکُنْ لِقَرَابَتِهِ وَصُولًا بِوَالِدَیْهِ بَارّاً فَإِذَا کَانَ کَذَلِکَ هَوَّنَ اللَّهُ عَلَیْهِ سَکَرَاتِ الْمَوْتِ وَ لَمْ یُصْبِهُ فِی حَیَاتِهِ فَقْرٌ أبَداً؛ (19)هر کس دوست دارد تا خداوند متعال در لحظه مرگ، بر او آسان بگیرد، به بستگان خود صله رحم کرده و به پدر و مادرش نیکی کند. در این صورت علاوه بر اینکه خداوند لحظه جان دادن او را آسان می سازد، در دنیا نیز در زندگی خود،به فقر و بیچارگی دچار نخواهد شد.»
6. آمرزش گناهان
رئیس مذهب جعفری، بهترین راه آمرزش گناهان را، رسیدگی به نیازهای پدر و مادر اعلام کرده و با بیان داستان زیر، اهمیت خدمت به والدین را به شیعیان گوشزد میکند: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه وآله فَقَالَ إِنِّی قَدْ وَلَدْتُ بِنْتاً وَ رَبَّیْتُهَا حَتَّی إِذَا بَلَغَتْ فَآُلْبَسْتُهَا وَ حَلَّیْتُهَا ثُمَّ جِئْتُ بِهَا إلِی قَلِیبٍ فَدَفَعْتُهَا فِی جَوْفِهِ وَ کَانَ آخِرُ مَا سَمِعْتُ مِنْهَا وَ هِیَ تَقُولُ یَا أُبَتَاهْ ... مَا کَفَّارَةُ ذَلِکَ قَالَ أ لَکَ أُمٌّ حَیَّةٌ قَالَ لَا قَالَ فَلَکَ خَالَةٌ حَیَّةٌ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَابْرَرْهَا فَإِنَّهَا بِمَنْزِلَةِ الْأُمِّ یُکَفِّرْ عَنْکَ مَا صَنَعْتَ؛ روزی مردی به حضور پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله آمده و گفت: [ای رسول خدا!] زمانی من صاحب دختری شدم. او را پرورش دادم تا به حد بلوغ رسید، تا آنکه روزی بر وی لباس نو پوشانده و آراستم و آنگاه او را بر سر چاهی آورده و در میان آن انداختم. [او نالهای کرد و استمداد طلبید.] آخرین سخنی که از او به گوشم رسید، این بود که [با آه و ناله جانسوز] میگفت: «بابا!!»
پی نوشت :
1:) بقره/ 83.
2) مریم/ 14.
3) همان/ 32.
4) کنزالعمال، متقی هندی، مؤسس? الرساله، بیروت، 1401 ق، ج 16، ص 470.
5) مصباح الشریعه، منسوب به امام صادق علیه السلام، بیروت، مؤسسه اعلمی، ص70؛ بحار الأنوار، محمد باقر مجلسی، موسسة الوفا، بیروت، 1403 ق، ج71، ص 78.
6) نور/ 63.
7) المناقب، ابن شهر آشوب مازندرانی، قم، نشر علامه، 1379 ق، ج 3، ص320.
8) اسراء/ آیه 23.
9) آل عمران/92.
10) اسراء/ 23: «هرگاه یکی از آن دو یا هر دوی آنها به سن پیری رسیدند، کمترین اهانتی به آنان روا مدار و بر آنها فریاد مزن! و آنان را از خود نران و با آنان کریمانه سخن بگو.»
11) همان/24: «و بالهای تواضع خویش را از محبت و لطف در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همانگونه که آنها مرا در کوچکی تربیت کردند، مشمول رحمتشان قرار ده!»
12) مستدرک الوسائل، محدث نوری، قم، مؤسسه آل بیت، 1408 ق، ج 15، ص197.
13) همان، ص199.
14) همان.
15) عد? الداعی، ابن فهد حلی، دارالکتب الاسلامی، ص86.
16) مستدرک الوسائل، ج 15، ص177.
17) بحار الانوار، ج 71، ص 85.
18) الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دارالکتب الاسلامیه، 1388 ق، ج 5، ص 554.
19) روض? الواعضین، محمد فتال نیشابوری، قم، نشر رضی، ج 2، ص 367.