توکل به خدا و سلامت روان
توکل از آموزه هایی است که می تواند بر سلامت روان تأثیر شگرفی داشته باشد. توکل؛ یعنی گزینش و پذیرش وکیل و «سرپرستی کسی را به عهده گرفتن» (1)
توکل در مورد خداوند به معنای سپردن کارها به او و اعتقاد بر لطف حضرت حق است. (2)
شهید مطهری می فرماید: «توکل، یعنی انسان همیشه به آنچه منطبق با حق است، عمل کند و در این راه به خدا اعتماد کند که خداوند پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق بوده اند.» (3)
قرآن در این باره می فرماید: «فَاِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِین»؛(4)
«آن گاه که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا اعتماد و توکل کن بدرستی که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد.»
انسان فطرتاً طالب سعادت و آرامش است و به دنبال کسی می گردد که این سعادت و آرامش را به او ببخشد و در پناه او از دام گرفتاریها و مصایب نجات یابد. او کسی نیست جز خداوند متعال که مبدأ هستی و مدبر عالم است.
کسی که به این قدرتِ مطلقِ هستی معرفت یافت و خود را در حسن تدبیر و اداره او قرار داد، به آرامش و اطمینان مطلق می رسد و می داند که اگر خداوند نخواهد؛ حتی اگر همه قدرتهای مادی دست به دست هم دهند، نمی توانند به او گزندی برسانند.
پروردگار عالم، تنها قدرت و پشتوانه ای است که همواره از همه منافع آدمی به طور دقیق آگاه و بر پشتیبانی از بنده تواناست. فردی که بر خداوند توکل و او را باور دارد و کارهای خود را به او واگذار می کند و به دیگران پشت می کند، هیچ گاه به اضطراب دچار نخواهد شد و پیوسته در برابر او تسلیم و راضی خواهد بود و هرگز در دل خود تردید راه نمی دهد و در آرامش کامل به سر می برد.
ولی در مقابل، کسی که به غیر خدا اعتماد کند، همواره در اضطراب و عدم آرامش قرار دارد، از این رو می توان نتیجه گرفت. از عواملی که بهداشت روان آدمی را به خطر می اندازد، احساس تنهایی و نداشتن تکیه گاه قابل اعتماد می باشد که آرامش روان را به هم می ریزد.
امام صادق علیه السلام فرموده اند: «اِنَّ الْغَنِیَّ وَ الْعِزَّ یَجُولَانِ، فَاِذَا ظَفَرَا بِمُوضِعِ التَّوَکُّلِ اوطِنَا؛(5)
توکل رمز موفقیت است و انسان متوکل موفق، شاداب و پرنشاط است.»
یاد خدا و سلامت روان
به طور کلی انسان موجودی است که در زندگی خود، خواه ناخواه با اضطرابات و نگرانیهایی روبرو است. گاهی این نگرانیها برای برخی محدود به مسائل مادی است و گاهی از این حد گذشته و جنبه غیرمادی و معنوی نیز پیدا می کند.
هر کس بسته به معرفتی که دارد، لذت و سعادت خود را در چیزهایی می جوید و از آنچه خوشی و سعادت را از او بستاند، می گریزد.
اگر ریشه و منشأ ناراحتیها از دست دادن سعادت و گرفتار آمدن به بدبختی است، این امر درباره همه حوادثی که برای هر کس پیش آمده و موجبات اندوه و حزن او را فراهم آورده، صادق است، با این تفاوت که افراد دارای بینش مادی ریشه ناراحتیها و اضطرابهای خود را در از دست دادن سعادت مادی، و خوشیها و لذتهای دنیوی جستجو می کنند و موحدان و مؤمنان که به فراتر از دنیا می نگرند و به آخرت می اندیشند، ریشه اضطرابها و نگرانیهای خود را در از دست دادن سعادت اخروی و رضوان الهی می جویند.
از نظر اسلام، والاترین مقام انسانی زمانی پدید می آید که انسان به یاد خدا باشد و روحش متوجه او گردد.
بنابراین می فرماید: «اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنَّ قُلُوبَهُمْ بِذِکْرِ اللهِ اَلَا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبِ»؛ (6)
«آنان که ایمان آورده اند و دلهایشان به خدا آرام می گیرد، بدانید که با یاد خدا دلها آرام می گیرند.»
امام متقیان علی علیه السلام می فرماید: «الذِّکْرُ مِفْتَاحُ الْاُنْسِ؛ (7) یاد خدا کلید انس است.»
در هر حال، هر گاه یاد خدا به دلی راه یابد، آن دل از وادی پریشانی بیرون می رود و به قلمرو آرامش و وقار گام می نهد. ناگفته نماند که در صورتی راه رسیدن به کمال، برای آدمی هموار می شود که به آرامش قلبی رسیده باشد و آرامش قلب نیز تنها در سایه یاد آفریدگار جهان به دست خواهد آمد.
کسی که اهمیّت ذکر خداوند را بشناسد، به خوبی درک می کند که اعراض از یاد او چه خسارت بزرگی است. اگر این حقیقت را درک کنیم که حیات دل انسان به ذکر خدا است، در می یابیم کسی که از ذکر و یاد خداوند اعراض کند، از حیات قلب محروم می ماند. افسردگی دل و آتش حرمان از حیات معنوی دل، هر لحظه او را می آزارد و حسرتی جانکاه بر دلش می نشاند.
امام سجاد علیه السلام در دعای ابو حمزه ثمالی می فرماید:
«مَوْلَایَ بِذِکْرِکَ عَاشَ قَلْبِی وَ بِمُنَاجَاتِکَ بَرَّدْتُ اَلَمَ الْخَوْقِ عَنِّی؛
ای مولای من! با یاد تو دلم زنده است و با مناجات تو درد ترس (فراق) خود را تسکین می دهم.»
در «مناجات المریدین» آمده است: «وَ فِی مُنَاجَاتِکَ رُوحِی وَ رَاحَتِی؛ آرامش و آسایشم در مناجات با تو است.»
بنابراین توجه، اعتماد و اتصال به او موجب نشاط، شادابی و کمال مطلوب است. پس قلبها به یاد او از نگرانیها و اضطرابات مطمئن می شوند و تسکین می یابند.
دعا و سلامت روان
یکی از مهم ترین آموزه های اسلامی و سیره علمی و عملی معصومان علیهم السلام دعا و نیایش است. دعا همان نیاز درونی است که با زبان درخواست می شود.
در قرآن کریم و تعالیم معصومین علیهم السلام بر دعا بسیار تأکید شده است.
چنانکه خداوند می فرماید:
«اُدْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکِمْ»؛ (8) «بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را.»
دعا از نظر روان شناختی آثار فراوانی در روح و روان آدمی دارد. دعا احساس مذهبی افراد را تقویت و رابطه آنها را با خدای خویش برقرار و مستحکم می سازد. احساس تنهایی را برطرف و نیاز انسانرا تأمین می کند. وقتی آدمی از وجودی که غنیّ بالذات و صاحب جمیع کمالات است، چیزی طلب می کند و با او ارتباط برقرار می سازد، احساس لذّت و سرور می کند و به عکس، هنگامی که از غیر خدا چیزی می خواهد، احساس مذلت و خواری به او دست می دهد.
دعا آرامش دهنده است؛ زیرا فرد با گشودن اسرار درون و باز گفتن نیازهای خود در پیشگاه خداوند احساس آرامش می کند؛ چرا که یکی از راه های آرامش درون، بازگویی مشکلات و خواسته هاست، آن هم نزد شنونده ای که هم تواناست و هم کریم و بخشنده.
پی نوشتها:ا
1) مفردات الالفاظ، راغب اصفهانی، تحقیق صفوان، انتشارات دار الاسلامیة، بیروت، 1992 م، ذیل کلمه توکل.
2) معنا شناسی واژگان قرآن، صالح عظیمه، ترجمه سید حسن سیدی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1380، ص 178.
3) مجموعه آثار، مرتضی مطهری، چ اول، انتشارات صدرا، تهران، 1377، ج 3، ص 124.
4) آل عمران / 159.
5) میزان الحکمة، محمد محمدی ریشهری، مرکز تحقیقات دار الحدیث، قم، ج 9، ص 681.
6) رعد / 28.
7) نهج البلاغه، خطبه 223.
8) غافر / 60.