نوشته شده توسط: الهه ناز
نام: مزدک میرعابدینی
تاریخ تولد: 29 فروردین 1355
محل تولد: تهران
پیشه : بازیگر سینما و تلوزیون، کارگردان، تهیه کننده ، نویسنده
سالهای فعالیت : 1387 - تاکنون
همسر : ندا صارمی منفرد
مزدک میرعابدینی زاده ی 29 فروردین 1355 در تهران است. وی علاوه بر بازیگری در حرفه های نویسندگی،کارگردانی و تهیه کنندگی تبحر بسیار دارد.
مزدک میرعابدینی، به مدت دوسال در دانشگاه شهید بهشتی ریاضیات کاربردی خواند اما این رشته را ادامه نداد و به سربازی رفت. پس از پایان خدمت سربازی در دانشگاه آزاد اسلامی تهران به حرفه موسیقی پرداخت.
سپس عازم ایتالیا شد.در آنجا وارد عرصه سینما شد و در سال 1380 تصمیم گرفت به تحصیل سینما در کالج سانتامونیکا بپردازد. مزدک میرعابدینی در شهر لس آنجلس هشت فیلم کوتاه ساخت و در سال 2005 از دانشگاه کالیفرنیا، سانتا باربارا فارغ التحصیل گشت.
از اولین فیلم بلند مزدک میرعابدینی در زمینه ی کارگردانی می توان به «رقص پا» اشاره کرد. دومین فیلم بلند نیز «هلذون» نام دارد که تدوین آن توسط هایده صفی یاری و با صداگذاری انسیه ملکی انجام خواهد شد.
موضوع این فیلم درباره ی زندگی محمدعلی وندی، راننده ای چهل و سه ساله می باشد، که پیک ارسال غذا را در اورگان آمریکا نقل می کند. گذشته ی او خلاصه می شود به زندگی در پشت فرمان و رفت وآمد های بی حاصلش از ایران به آمریکا.
بازیگران سرشناسی در این فیلم نقش آفرینی کرده اند از قبیل: مارال ایراندوست، آزاده صمدی،فرخ تاج انصاری، افشین هاشمی، پارتیا انصاری، وحدت یگانه، آسمان محمد بیگی و ...
مزدک میرعابدینی متاهل می باشد وی سالها پیش با ندا صارمی منفرد ازدواج نمود. ندا صارمی منفرد، بازیگر، طراح صحنه سینما و تلویزیون است.
در بیشتر آثار مزدک میرعابدینی حس بدبینی آدم ها نسبت به محیط اطراف و تنهایی وجود دارد. این درونمایه موجب تولید آثاری از قبیل کتاب قرمز، رقص پا و در انتظار ماهی سیا شده است.
آقای میرعابدینی در این اثر ادای دینی به چخوف، بهرنگی،بکت و ... دارد.
در خلاصه داستان نمایش آمده: در دل داستان های کوتاه چخوف، به این تیمارستان رسیدم؛ به این ندامتگاه پس از جنگ؛ به فضایی برای ترکیب استیصال شخصیتهای جاودانه بکت و اشتیاق ماهی سیا به رفتن... متوسطی که حالا برای خودش مردی شده... و در فضای ولادیمیر و استراگون نفس می کشد.
در ادامه در مورد سبک مورد علاقه مزدک میرعابدینی و همچنین علایق او، گفتگویی از وی آورده ایم.
شما در کارهای سینمایی تم روانکاوانه را انتخاب کرده اید، آیا این تم مورد علاقه شماست؟
بله، روان انسان برای من موضوعی مهم و پدیده تئاتری و سینمایی است. در بیشتر موارد درگیر مسائل روان شناسی و روان پزشکی ام و گمان می کنم این تم رابطه بسیار نزدیکی با هنر دارد. بسیاری از فیلم های محبوبم با ژانر سایکو درام می باشد برای نمونه " پرواز بر فراز آشیانه فاخته میلوش فرومن" با هنرنمایی جک نیکلسون. اکنون نیز داستان نمایشی در انتظار ماهی سیاه در یک محوطه تیمارستانی طراحی شده است.
شخصیت های اصلی نمایش، دی دی و گوگو را چگونه تعریف می کنید؟
این دو شخصیت تلفیقی از دو شخصیت در انتظار گودوی بکت و شخصیت ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی هستند. دی دی و گوگو در حقیقت دو آدم هستند که تمایل به جدایی دارند اما هیچ کدام تواناییش را ندارند.
درنمایش مذکور به جنگ جهانی سوم اشاره ای می کنیم که نقش این دو شخصیت بیانگر ترس و دلشوره ی حاکی از جنگ است.
آیا شما به عنوان یک هنرمند وقوع جنگ جهانی سوم را پیش بینی می کنید؟
در زمینه ی وقوع جنگ نظری ندارم اما هم اکنون در همین شرایط نگران کننده زندگی می کنم.
آیا در فضای روانکاوانه بهتر می توانید به درام های آثارتان سرو شکل دهید؟
بهتر است بگویم نزدیک ترین مقوله به تئاتر و سینما، روان شناسی است. این فضا بهترین عرصه برای پرداختن به نقاشی و عکاسی و قاب های زیباشناسی است.
بیشتر کارگردان هایی که بازیگر نیز هستند، تمایل دارند در فیلم هایی که خودشان کارگردان آن هستند بازی کنند.برای شما این مسئله چه ویژگی دارد؟
بازی در نمایشی که خودمان کارگردانی آن را بر عهده داریم کار درستی نیست اما شرایط غیر قابل پیش بینی است یا شاید دلیل اصلی آن خود شیفتگی باشد.
این رسم از زمان ارسن ولز و چارلی چاپلین تا اکنون ادامه داشته و بازیگران بسیاری در آثارشان بازی کرده اند.
به اجرا در آوردن این فضای متفاوت کار دشواری است؛ آیا زمانی که می خواستید این کار را شروع کنید به این مسئله فکر کردید که ممکن است هضم این فضا برای مخاطبین عادی تئاتر کار سختی باشد؟
از زمانی که این نمایش بر روی صحنه اجرا رفته است مخاطبان متفاوتی از نمایش استقبال کرده اند.در حقیقت زیاد به تقسیم بندی عام و خاص معتقد نیستم.
از منظر شما اینکه مخاطب چگونه به مسائل نگاه می کند و فیلمساز دقیقا همان راهی را برود که مطابق طرز فکر مخاطب باشد، مهم است؟
درواقع هرکسی فیلم خودش را میسازد، اگر آن فیلم مخاطب داشت که چه بهتر، اگر هم نداشت باید در سبک کاریاش تغییراتی را به وجود بیاورد و سعی کند فیلم قوی تری بسازد چون مخاطب داشتن نکته مهمی در سینما به حساب میآید. اما من زمانی که فیلم« خواب است پروانه» را می ساختم سن کمتری داشتم و سعی می کردم از واقعیت هایی که در اطرافم اتفاق می افتند کمک بگیرم و فیلم بسازم. به طور مثال من «کتاب قرمز» را ساختم چون در تدریس زبان خارجی مهارت داشتم، «آن جا» را تهیه کردم چون درباره ی مسائل شخصی خودم بود.
به همین منوال فیلم« خواب است پروانه» را به دلیل درگیری مسائل خودم با مسائل روان کاوانه ساختم.
هنگامی که شما در حال ساخت« خواب پروانه» بودید بازتابی از اطراف خودتان را در فیلم نشان دادید. از نظر شما این نوع سینما در چه جایگاهی است؟
من فیلم خواب پروانه را هفت سال پیش ساخته ام، خیلی سخت است درباره ی فیلمی که هفت سال پیش آن را ساخته ام صحبت کنم. بنظرمن جایگاه یک فیلم را منتقدین باید مشخص کنند نه کسی که آن را ساخته است. فیلم ساز،فیلم مدنظر خودش را می سازد و در نهایت بقیه هستند که آن را تحسین و مورد نقد قرار می دهند.
منظور من این نیست که آن را فراموش کرده ام بلکه دیگر فضا آن گونه نیست. به طور مثال اگر خودتان به هفت سال پیش بر گردید دیگر آن حال و هوای قبل را ندارید. بااین حال بیشتر می توانید من را درک کنید.
مصادره (1396) | رقص پا (1395) |
مردی که اسب شد (1393) | همه چیز برای فروش (1392) |
اکباتان (1390) | خواب است پروانه (1389) |
بدرود بغداد (1388) | لطفاً مزاحم نشوید (1388) |
آنجا (1387) | سریال مسافران (1388) |
• خواب است پروانه (1389)
• رقص پا(1395)
آنجا (1387)
آقای مزدک میر عابدینی تاکنون نویسنده ی فیلم نامه های " آنجا (1387)" ، " خواب است پروانه (1389)"، " رقص پا(1395) بوده است.
گردآوری : بخش بازیگران بیتوته