نوشته شده توسط: الهه ناز
ویروس اپشتین بار (EBV) یکی از اعضای خانواده ویروس هرپس است. این یکی از رایج ترین ویروس هایی است که افراد را در سراسر جهان آلوده می کند.
براساس مراکز کنترل و پیشگیری از بیماری ، اکثر مردم در مقطعی از زندگی خود به EBV مبتلا می شوند. این ویروس معمولاً در کودکان هیچ علامتی ایجاد نمی کند. در نوجوانان و بزرگسالان، در حدود 35 تا 50 درصد موارد باعث بیماری به نام مونونوکلئوز عفونی یا مونو می شود.
همچنین به عنوان "بیماری بوسیدن" شناخته می شود، EBV معمولا از طریق بزاق پخش می شود. بسیار نادر است که این بیماری از طریق خون یا سایر مایعات بدن منتقل شود.
تست EBV به عنوان "آنتی بادی های EBV" نیز شناخته می شود. این یک آزمایش خون است که برای شناسایی عفونت EBV استفاده می شود. این آزمایش وجود آنتی بادی ها را تشخیص می دهد.
آنتی بادی ها پروتئین هایی هستند که سیستم ایمنی بدن شما در پاسخ به یک ماده مضر به نام آنتی ژن آزاد می کند. به طور خاص، تست EBV برای تشخیص آنتی بادی های آنتی ژن های EBV استفاده می شود. این آزمایش می تواند عفونت فعلی و گذشته را پیدا کند.
در صورت بروز هر یک از علائم و نشانه های مونونوکلئوز عفونی، پزشک ممکن است این آزمایش را تجویز کند. علائم معمولاً یک تا چهار هفته طول می کشد، اما در برخی موارد می تواند تا سه یا چهار ماه ادامه یابد. آنها عبارتند از:
- تب
- گلودرد
- تورم غدد لنفاوی
- سردرد
- خستگی
- گرفتگی گردن
- بزرگ شدن طحال
پزشک شما همچنین ممکن است سن شما و سایر عوامل را هنگام تصمیم گیری در مورد درخواست یا عدم تجویز آزمایش در نظر بگیرد. مونونوکلئوز عفونی بیشتر در نوجوانان و جوانان بین سنین 15 تا 24 سال شایع است.
آزمایش EBV یک آزمایش خون است. در طول آزمایش، خون در مطب پزشک یا در آزمایشگاه بالینی سرپایی (یا آزمایشگاه بیمارستان) گرفته می شود. معمولاً از قسمت داخلی آرنج شما خون از رگ گرفته می شود. این روش شامل مراحل زیر است:
- محل سوراخ شدن با یک ضد عفونی کننده تمیز می شود.
- یک نوار الاستیک دور بازوی شما پیچیده می شود تا رگ شما با خون متورم شود.
- یک سوزن به آرامی وارد رگ شما می شود تا خون را در یک ویال یا لوله متصل جمع آوری کند.
- نوار الاستیک از بازوی شما برداشته می شود.
- نمونه خون برای تجزیه و تحلیل به آزمایشگاه فرستاده می شود.
- آنتی بادی های بسیار کمی (یا حتی صفر) ممکن است در اوایل بیماری یافت شوند.
- بنابراین ممکن است نیاز باشد که آزمایش خون طی 10 تا 14 روز تکرار شود.
مانند هر آزمایش خون، خطر خفیف خونریزی، کبودی یا عفونت در محل سوراخ وجود دارد. هنگام وارد کردن سوزن ممکن است درد متوسط ??یا خراش تیز احساس کنید. برخی از افراد پس از گرفتن خون احساس سبکی سر یا ضعف می کنند.
یک نتیجه طبیعی به این معنی است که هیچ آنتی بادی EBV در نمونه خون شما وجود ندارد. این نشان می دهد که شما هرگز به EBV آلوده نشده اید و مونو ندارید. با این حال، شما هنوز هم می توانید آن را در هر نقطه در آینده دریافت کنید.
نتیجه غیر طبیعی به این معنی است که آزمایش آنتی بادی های EBV را شناسایی کرده است. این نشان می دهد که شما در حال حاضر به EBV آلوده شده اید یا در گذشته به این ویروس آلوده شده اید. پزشک شما می تواند تفاوت بین عفونت گذشته و فعلی را براساس وجود یا عدم وجود آنتی بادی هایی که با سه آنتی ژن خاص مبارزه می کنند، تشخیص دهد.
سه آنتی بادی که آزمایش به دنبال آن است، آنتی بادی های آنتی ژن کپسید ویروسی (VCA) IgG، VCA IgM و آنتی ژن هسته ای اپشتین بار (EBNA) هستند. سطح آنتی بادی شناسایی شده در خون که تیتر نامیده می شود، هیچ تاثیری بر مدت زمان ابتلا به بیماری یا شدت بیماری ندارد.
وجود آنتی بادی های VCA IgG نشان می دهد که عفونت EBV در زمانی اخیر یا در گذشته رخ داده است. وجود آنتی بادی های VCA IgM و عدم وجود آنتی بادی برای EBNA به این معنی است که عفونت اخیرا رخ داده است.
وجود آنتی بادی برای EBNA به این معنی است که عفونت در گذشته رخ داده است. آنتی بادی های EBNA شش تا هشت هفته پس از زمان عفونت ایجاد می شوند و مادام العمر وجود دارند.
مانند هر آزمایش دیگری، نتایج مثبت کاذب و منفی کاذب اتفاق می افتد. نتیجه آزمایش مثبت کاذب نشان می دهد که شما یک بیماری دارید در حالی که واقعاً ندارید. نتیجه آزمایش منفی کاذب نشان می دهد که شما بیماری ندارید در حالی که واقعاً دارید. از پزشک خود در مورد اقدامات یا مراحل بعدی که می تواند به اطمینان از صحت نتایج آزمایش شما کمک کند، بپرسید.
هیچ درمان شناخته شده، داروی ضد ویروسی یا واکسنی برای مونو وجود ندارد. با این حال، کارهایی وجود دارد که می توانید برای کاهش علائم خود انجام دهید:
- هیدراته بمانید و مایعات زیادی بنوشید.
- استراحت کافی داشته باشید و از ورزش های فشرده خودداری کنید.
- از مسکن های بدون نسخه مانندایبوپروفن (Advil ) یا استامینوفن (تیلنول) استفاده کنید.
درمان ویروس ممکن است سخت باشد، اما علائم معمولاً طی یک تا دو ماه خود به خود برطرف می شوند.
پس از بهبودی، EBV تا آخر عمر در سلول های خونی شما خفته باقی می ماند.
این بدان معنی است که علائم شما از بین می رود، اما ویروس در بدن شما باقی می ماند و می تواند گهگاه بدون ایجاد علائم دوباره فعال شود. در این مدت امکان انتقال ویروس به دیگران از طریق تماس دهان به دهان وجود دارد.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
چکیده ای از بیوگرافی ارشا اقدسی:
نام اصلی: Arsha Aghdasi
زمینه فعالیت: بدل کار، سینما، تئاتر و تلویزیون
تولد: 14 اردیبهشت 1361
تهران، ایران
ملیت: ایران ایرانی
بیوگرافی ارشا اقدسی:
ارشا اقدسی متولد 14 اردیبهشت ماه 1361 در تهران، بدلکار حرفه ای ایرانی است.
ارشا اقدسی از کودکی ورزش را دنبال میکرد و به دنبال فعالیتهای ورزشی اش، آی کیدو را فرا گرفت و مربی آن شد، در سال 84 به دنبال موفقیتش در کسب بورسیه? تحصیلی در رشته? تربیت بدنی، عازم ایتالیا بود که از طریق یک آگهی برای دورههای بدلکاری با پیمان ابدی آشنا شد و به پیشنهاد مرحوم پیمان ابدی بورسیه را رها کرد و در ایران ماند سپس سکوی بانجی جامپینگ احداث کرد و مدرک مربی گری بانجی را گرفت او را می توان از اولین نفرات که پایه بانجی جامپینگ را در ایران پایه گذاری کرد به شمار آورد.
سرانجام ارشا اقدسی در تاریخ 13 بهمن 1385 گروه بدلکاران 13 را تأسیس نمود و فعالیتهای خود را با گروهش در ایران و عرصه? بینالملل ادامه داد. او برای برگزاری مسابقه آب و آتش، مجری شبکه نسیم شده بود. اولین تجربه? فیلمسازی اقدسی، فیلم کوتاهی است با عنوان «جمشید آریا» که برای تجلیل بازیگر اکشن ایرانی جمشید هاشم پور با حضور قهرمانانی همچون یوسف کرمی، احسان روزبهانی و حامد پورطالب در یک روز ساخته شده و در جشن حافظ به نمایش درآمد، همچنین فیلم او در جشنواره بینالمللی فیلم جیپور دیپلم افتخار گرفت.
ارشا اقدسی با اشاره به تأثیر رامبد جوان درکارهای بدلکاری اش گفت: اگر رامبد جوان نبود من بدلکار نمی شدم در توضیح این موضوع هم باید بگویم که من دو سال می شد که از گروه پیمان ابدی جدا شده بودم بعد از جدا شدنم رامبد جوان اجازه داد که در کارهای او بدلکاری کنم درواقع او به من اعتماد کرد اما من در همان کار دچار آسیب دیدگی شدم به طوری که دستم شکست وروحیه ام را از دست دادم اما درهمان حال که دستم در گچ بود رامبد جوان به من گفت که در یک تیزر برای او کار کنم با وجود شکستگی دستم آن کار را پذیرفتم و آن را به اتمام رساندم می توانم بگویم که بعد از آن کار من دوباره زنده شدم و سپس در یک تئاتر کار کردم و آن برای اولین بار بود که در یک کار نمایش بدلکاری می کردم.
سابقه? فعالیت ارشا اقدسی:
کاراته، سابقه? مربی گری در رشته? رزمی آی کیدو، و نیز اسب سواری، کمانگیری روی اسب، چتربازی، سقوط آزاد، بیس جامپینگ، کار با طناب، پارکور و ورزشهای رزمی سینمایی فعالیت دارد.
درگذشت ارشا اقدسی:
ارشا اقدسی بدلکار سینما و تلویزیون که روز ششم مردادماه هنگام بدلکاری برای یک فیلم سینمایی در شهر بیروت دچار سانحه رانندگی شده و در بیمارستان بستری شده بود، به دلیل آسیب شدید ناشی از حادثه غروب چهارشنبه، 13 مردادماه در بیمارستانی در بیروت درگذشت.
فیلمشناسی ارشا اقدسی:
سریال
- نشانی (رامبد جوان 1384 )
- روزهای زیبا ( جواد افشار 1387 )
- اشکها و لبخندها (حسن فتحی 1387، 1388)
- عملیات 125 (سری 2) ( محمدرضا آهنج 1388)
- ساخت ایران (محمدحسین لطیفی 1390)
- سقوط آزاد (علیرضا امینی 1390)
- شیدایی (محمد مهدی عسگرپور 1390)
- قلب یخی 3 (سامان مقدم 1391)
- رالی ایرانی (آرش معیریان 1391)
- مسیر انحرافی (بهرنگ توفیقی 1391)
- شوق پرواز (یدالله صمدی 1391)
- هوش سیاه 2 ( مسعود آب پرور 1392)
- آب پریا مرضیه برومند 1392
- بیمار استاندارد ( سعید آقاخانی 1394)
- شهرزاد (حسن فتحی 1394)
- کارآگاهان (حمید لبخنده 1387)
- ماه تی تی (داوود میرباقری 1395)
- جوان زی ( رامبد جوان 1395)
فیلم سینمایی ایرانی
- پسر تهرانی (کاظم راست گفتار 1387)
- خیابان بیست و چهارم (سعید اسعدی 1387)
- پسر آدم دختر حوا (رامبد جوان 1387)
- زندگی با چشمان بسته (رسول صدر عاملی 1387)
- باغ قرمز (امیر سماواتی 1388)
- پنجاه کیلو آلبالو (مانی حقیقی 1388)
- شیر و شکار (فرزین مهدی پور 1388)
- طبقه سوم (بیژن میرباقری 1388)
- کیفر (حسن فتحی 1388)
- دختر شاه پریون (کامران قدکچیان 1389)
- انتهای خیابان هشتم (علیرضا امینی 1389)
- جرم (مسعود کیمیایی 1389)
- اخلاقتو خوب کن (مسعود اطیابی 1390)
- راه آبی ابریشم (محمد بزرگ نیا 1390)
- پله آخر (علی مصفا 1390)
- گشت ارشاد (سعید سهیلی 1390)
- چارسو (فرهاد نجفی 1390)
- سلام بر فرشتگان (فرزاد اژدری 1390)
- عملیات مهدکودک (فرزاد اژدری 1391)
- خاک و مرجان (مسعود اطیابی 1391)
- حوض نقاشی (مازیار میری 1391)
- به خاطر پونه (هاتف علیمردانی 1391)
- سیزده (هومن سیدی 1392)
- مردن به وقت شهریور (هاتف علیمردانی 1392)
- خط ویژه (مصطفی کیایی 1392)
- آرایش غلیظ (حمید نعمتالله 1392)
- متروپل (مسعود کیمیایی 1392)
- خواب زدهها (فریدون جیرانی 1393)
- شهر موشها 2 (مرضیه برومند 1393)
- رخ دیوانه (ابوالحسن داوودی 1393)
- نگار (رامبد جوان 1394)
- بارکد (مصطفی کیایی 1394)
- امکان مینا (کمال تبریزی 1394)
- نیمه شب اتفاق افتاد (تینا پاکروان 1394)
- هجوم (شهرام مکری 1395)
- جنجال در عروسی (رضا خطیبی 1394)
- عالیجناب (سام قریبیان 1394)
- عصر یخبندان (مصطفی کیایی 1393)
- دیوانه (عبدالحسین داوودی 1393)
- رگ خواب (حمید نعمتالله 1395)
- گشت ارشاد 2 (سعید سهیلی 1393)
- ایستگاه اتمسفر (مهدی جعفری 1395)
- بمب (پیمان معادی 1396)
- سارا و آیدا (مازیار میری 1395)
- به وقت شام (ابراهیم حاتمی کیا 1396)
- هزارپا ( ابوالحسن داوودی 1397)
فیلم کوتاه
- شانس فقط یک بار در میزند (صدف احمدی 1387)
- به سلامتی خانمها (مرتضی علی عباس میرزایی 1389)
تله فیلم
- پرواز یک رؤیا (فرهاد علیزاده آهی 1387)
- تجلی یک رؤیا (فرهاد آهی 1387)
- حلقه گمشده (محسن تکاور 1387)
- دماغ (فرزاد مؤتمن 1387)
- عملیات پایتخت (محمد رضا آهنج 1387)
- قاطینگا و پاطینگا (سید وحید حسینی 1388)
- سقوط (علی حلوی 1388)
- شکار (سعید سالارزهی 1389)
- جمعه داغ (احمد دیری 1389)
- کبری 0011 (مهدی مظلومی 1388)
- اتوبوس (محمد مهدی عسگرپور 1388)
- تباهی (حجت قاسمزاده اصل 1393)
- تا افطار چیزی نمانده (حامد حسینی 1389)
- صبح تنهایی (حسین تبریزی 1389)
- تصادف ممنوع (حجت ذیجودی 1389)
- بومرنگ (اسماعیل فلاح پور 1389)
- حباب ( کریم سربخش 1391)
فیلم خارجی
- شکار چی The Hunter (رفیع پیتز 2010 ایران، آلمان)
- اسکای فال (سام مندس 2012 ایالت بریتانیای کبیر)
- Kaos örümcek a?? Cem Gul ) 2012 ترکیه)
- مرگ روشنایی (پل اشریدر 2014 ایالت متحده آمریکا)
- Bang Bang[18] Siddharth Anand ) 2014 هند)
- کنگ فو یوگا ( Stanley Tong 2017 چین، هند)
تئاتر
- کمدی مرگ (محسن میرزاخانی 1387)
- آکواریوم هوا (یاسر خاسب، علی اصغری 1388)
- متولد 1361 (پیام دهکردی 1389)
- سومین شنبه? هفته که به اشتباه به اون میگن دوشنبه (رکسانا بهرام، حسن برزگر 1391)
- قحطی نور (امین حیایی 1391)
- ویستک (رضا ثروتی 1391)
- خواهران به وقت خیزران ( حسین پارسایی 1392)
- ادیپوس ( امین اصلانی 1392)
- نامههای عاشقانه از خاورمیانه (کیومرث مرادی 1395)
مانورها
- مانور بینالمللی امداد و نجات 1389
- مانور امداد و آتشنشانی 1389
- مانور هوایی هلال احمر اردیبهشت 1390
متفرقه
- این یک پیامک آموزشی 1387
- فستیوال زمستانه همدان 1388
- جشنواره کیش
- موزیک ویدئو سرزده (سمیر زند) 1392
- چهارمین فسیتوال بازیهای رایانهای 1393
- موزیک ویدئو قاف گمشده (سمیر زند) 1395
- کنسرت فرزاد فرزین 1395
- مسابقه لباهنگِ خندوانه 1395
- جشنواره? شوالیه ها/ صربستان (حضور به عنوان شوالیه ایرانی) 1395
جوایز ارشا اقدسی:
- جایزه SAG AWARD SCREEN ACTOR GUILD AWARD 2012 برای فیلم جیمز باند، سقوط آسمانی
- مقام نخست در رشته چپ کردن ماشین در روسیه prometheus international russian festival car tumbling 2014
- کسب مقام دوم در مسابقه لباهنگ خندوانه
- کاندید بهترین جلوههای ویژه میدانی برای فیلم سارا و آیدا در سی و پنجمین جشنواره? فیلم فجر.
- کاندید بهترین فیلم کوتاه و دریافت دیپلم افتخار بهترین فیلم کوتاه از جشنواره فیلم جیپور
- کاندید بهترین فیلم کوتاه در جشنواره? فیلم سوچی روسیه
رکوردهای ارشا اقدسی:
- اولین مربی بانجی جامپینگ در ایران
- اولین مربی تونل باد در ایران
- برای اولین بار انجام بانجی جامپینگ از پل، دره و هلیکوپتر
- انجام بانجی جامپینگ بدون اتصال به کش بانجی و با گرفتن کش در دست برای اولین بار در ایران
- رکورددار پرش روی تشک در ایران (15 متر - بر روی تشک 2×3)
- رکورد سقوط از روی هلیکوپتر از ارتفاع 50 متری
- رکورد معلق زدن ماشین با چهار دور کامل
- رکورد بیشترین دفعات چپ کردن ماشین (35 بار)
- رکورد طولانیترین پرش با ماشین در ایران
- رکورد پرش با ماشین از روی کامیون به طول سی و پنج متر (برای Kaos هرج و مرج)
- رکورد چرخیدن ماشین دو دور روی هوا پیش از برخورد با زمین که تنها پنج نفر در جهان به این رکورد دست یافتهاند و تنها رکورد دار ایران در این حرکت.
- رکورد طولانیترین مدت سوختن در آتش یک دقیقه و هفده ثانیه
- سوختن و خواندن همزمان برای اولین بار در ایران، بیست و پنج ثانیه بدون حرکت (مسابقه لباهنگ خندوانه)
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
مریل استریپ متولد 22 ژوئن 1949 می باشد. این چهره در حرفه ی بازیگری در سینما و تئاتر استعداد پرنبوغ و سرشار خود را به نمایش گذاشته است. مریل استریپ به موجب ایفای نقش بی نظیر در فیلم های مختلف موفق به دریافت چهار جایزه ی اسکار شده است.
نام اصلی: مری لوئیز استریپ
تاریخ تولد: 22 ژوئن 1949 در نیوجرسی آمریکا
میزان تحصیلات: کالج واسر از دانشگاه ییل
حرفه: بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون و خواننده ی آمریکایی
مریل استریپ زاده ی 22 ژوئن 1949 در ایالت سامیت، نیوجرسی آمریکا می باشد. این چهره در عرصه های هنری گوناگون استعداد دارد و علاوه بر حرفه ی بازیگری یکی از خوانندگان مشهور آمریکایی محسوب می شود.
مریل استریپ در نوجوانی در رشته هنر های نمایشی کالج هنر به نام واسار ثبت نام کرد و پس از مدتی در دانشگاه «ییل» در زمینه ی درام فارغ التحصیل شد. وی خرج تحصیل خود را با کار کردن به عنوان تایپیست و پیش خدمت رستوران فراهم می کرد.
از کارهای هنری و برجسته ی مریل استریپ می توان به هنرنمایی در فیلم اتاق ماروین به کارگردانی جری زکس و انتخاب سوفی به کارگردانی آلن جی پاکولا اشاره کرد.
مادر مریل "ویلکینسون استریپ" در زمینه ی تبلیغات بازرگانی و هنری مشغول به کار بوده است و پدر او "هری ویلیام استریپ" داروسازی مشهور بوده است.
مریل استریپ در سال های 1980، 1983 و 2012 با ایفای نقش در فیلم بانوی آهنی، انتخاب سوفی و کریمر علیه کریمر موفق به دریافت جایزه های اسکار شده است. وی تاکنون 19 مرتبه نامزد اسکار و 28 مرتبه نامزد جایزه گلدن گلوب شده است. لذا در میان تمامی بازیگران رکورددار دریافت اسکار بازیگری می باشد.
علاوه براین، این چهره در ماه فوریه سال 2016، در شصت و ششمین دوره ی جشنواره ی فیلم برلین منتخب رئیس هیئت بین المللی در میان داوران شد.
مرلین در خصوص رئیس هیئت داوران بیان کرد:
" من تاکنون در سمت رئیس هیئت داوران نبودم اما در مؤسسات دیگر وظیفه ی ریاست را بر عهده داشتم و خودم را برای داوری آماده کرده ام."
مریل استریپ هم اکنون با عنوان پرافتخار ترین و ارزشمند ترین بازیگر زن زنده در هالیوود شناخته شده است.
مریل استریپ با تماشای فیلم "راننده ی تاکسی" با هنرنمایی رابرت دنیرو به دنیای بازیگری علاقه مند شد. سپس در سال 1977 با ایفای نقش در فیلم سینمایی «جولیا» وارد عرصه ی بازیگری در سینما شد.
وی پس از مدتی در کنار ستاره ی سینما "روبرت دنیرو" در فیلم «شکارچی گوزن» هنرنمایی کرد و اولین نامزدی اسکار را به ارمغان آورد.
سپس در سال 1979 با ایفای نقش در بازی "کریمر علیه کریمر" موفق به دریافت نخستین جایزه ی اسکار شد.
عشق و علاقه ی مریل استریپ به حرفه ی بازیگری موجب شد تا او بتواند در 17 سالگی جایزه ی اسکار را دریافت کند. وی در دوران جنگ جهانی دوم، در مجموعه ی کشتار همگانی برنده ی جایزه ی بهترین بازیگر شد.
استریپ در این فیلم نقش زنی ثروتمند آلمانی را بر عهده داشت که در تلاش بود شوهر یهودی خود را از دست سربازان نازی نجات دهد.
مریل استریپ در سال 1987 خواستار ازدواج با یکی از بازیگران هالیوودی به نام جان کزل شد اما متاسفانه این آقا به علت سرطان استخوان از دنیا رفت.
مریل با آقای جان در فیلم "شکارچی گوزن" همکار بودند. همکاری آن ها زمینه ساز به وجود آمدن این عشق و علاقه ی نافرجام شد.
پس از مدتی مریل استریپ با مجسمه سازی آمریکایی به نام "دان گامر" ازدواج کرد. وی همچنان دارای چهار فرزند با نام های "هنری گامر"، "مری ویلا گامر"، "گریس جین گامر" و "لوئیزا جیکویسون گامر" می باشد.
مریل استریپ در کودکی به نواختن و خواندن موسیقی به شدت علاقه مند بود و در کلاس های خوانندگی اپرای ایستیل لیبینگ شرکت می کرد.
هم اکنون مریل استریپ به ورزش های هوازی و پیاده روی روزانه علاقه دارد. وی همچنین از طرفداران لئوناردو دی کاپریو به شمار می آید.
همان طور که گفتیم مریل استریپ به موجب علاقه ی شدیدی که به بازیگری داشت توانست به برترین بازیگر زن آمریکا تبدیل شود.
او بابت ایفای نقش در فیلم های شکار چی گوزن حدود 35,000 دلار، کریمر علیه کریمر 85,000 دلار و بانوی آهنی معادل 1,000,000 دلار دستمزد دریافت کرده است.
هم اکنون ثروت خالص مریل استریپ معادل 90 میلیون دلار تخمین زده شده است.
مریل استریپ پرافتخارترین بازیگر سینما در هالیوود است که تاکنون در مصاحبه های متعددی در خصوص زندگی شخصی اش صحبت کرده است.
در ادامه بخشی از مصاحبه های مریل استریپ را بیان می کنیم:
از این بابت که دخترانتان می خواهند مانند شما بازیگر شوند، راضی هستید؟
من افتخار می کنم که دخترانم می خواهند در حرفه ی بازیگری مشغول شوند. اما به عنوان یک مادر نگران روحیات دخترانم هستم. چون با بازیگری منتقدان دائما شما را نقد می کنند و ترس من از آسیب دیدن و ناراحت شدن آن ها است.
چه چیزهایی در بهبود حال شما موثر است؟
من با چیز های بسیار ساده مثل عشق و غذا عمیقا خوشحال می شوم. مواردی از قبیل تأثیرگذاری و قدرت نیز در زندگی مهم هستند اما تا هنگامی که از شرایط اولیه زندگی برخوردار باشید، مسائلی که موجب خوشحالی شما می شوند بسیار ساده هستند.
THE DEADIEST SEASON (1977) | هولوکاست (1978) |
زنان استثنایی و دیگران (1979) | ویژه روز زمین (1990) |
سیمپسون ها (1994) | ...اول، آسیب نرسان (1997) |
پادشاه تپه (1999) | FREEDEOM: A HISTORY OF US (2003) |
فرشتگان در آمریکا (2003) | WEB THERAPY (2003) |
MAKERS: WOMEN WHO MAKE AMERICA (2013) | MASTER CLASS (2015) |
دروغ های کوچک بزرگ (2019) |
جولیا (1977) | شکار چی گوزن (1978) |
کریمر علیه کریمز (1979) | منهتن (1979) |
اغوای جو تاینن (1979) | زن ستوان فرانسوی (1981) |
انتخاب سوفی (1982) | سکوت شب (1982) |
سیلک وود (1983) | عاشق شدن (1984) |
خارج از آفریقا (1985) | فراوانی (1985) |
دل سوختگی (1986) | آیرن وید (1987) |
فریادی در تاریکی (1988) | او- شیطان (1989) |
کارت پستال هایی از لبه پرتگاه (1990) | 7 ساله ها در آمریکا (1991) |
از زندگیت دفاع کن (1991) | مرگ در خور اوست (1992) |
رود وحشی (1994) | پل های مدیسون کانتی (1995) |
اتاق ماروین (1996) | قبل و بعد (1996) |
یک چیز واقعی (1998) | رقص در لاگناسا (1998) |
موسیقی قلب (1999) | هوش مصنوعی (2001) |
ساعت ها (2002) | اقتباس (2002) |
وابسته به تو (2003) | سر گذشت ناگوار، داستان های لمونی اسنکیت (2004) |
کاندیدای منچوری (2004) | بهترین (2005) |
شیطان پرادا می پوشند (2006) | مورچه کش (2006) |
همراهان خانه ای در علف زار (2006) | موسیقی حسرت (2006) |
غروب (2007) | استرداد (2007) |
ماده تاریک (2007) | شیر ها برای بره ها (2007) |
تردید (2008) | ماما میا (2008) |
آقای فاکس شگفت انگیز (2009) | جولی و جولیا (2009) |
پیچیده است (2009) | بانوی آهنین (2011) |
Higglety Pigglety Pop! or There Must Be More to Life (2010) | امید می روید (2012) |
آگوست: اوسیج کانتی (2013) | مرد خانه (2014) |
به سوی جنگل (2014) | بخشنده (2014) |
ریکی و فلش (2015) | حق رای (2015) |
فلورانس فاستر جنکینز (2016) | پست (2017) |
ماما میا! دوباره شروع کنیم (2018) | بازگشت مری پاپینز (2018) |
این همه چیز را تغییر می دهد (2018) | زنان کوچک (2019) |
رخت شوی گاه (2019) | جشن رقص پایان سال (2020) |
ترلاوی از "ولز" (1975) | خاطره ای از دوشنبه (1976) |
هنری پنجم (1976) | قیاس برای قیاس (1976) |
خدمات سری (1976) | پایان خوش (1977) |
باغ آلبالو (1977) | رام کردن زن سرکش (1978) |
گرفته شده در ازدواج (1979) | کنسرت آلیس (1980 الی 1981) |
مرغ دریایی (2001) | پل و تونل (2004) |
ننه دلاور و فرزندان او (2006) |
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
• نام دارو: رمدسیویر
• نام لاتین: Remdesivir
• نام تجاری: Veklury
• رده دارویی: داروی ضد ویروس
• اشکال دارویی: ویال حاوی پودر لیوفیلیزه به میزان 100 میلیگرم و همچنین محلول تغلیظ شده برای انفوزیون به میزان 100 میلیگرم
• فروش دارو: فقط بانسخه
• درمان بیماران مبتلا به کووید-19
• درمان بیماری ویروسی ابولا و عفونتهای ویروس ماربورگ
• خاصیت ضد ویروسی علیه سایر ویروسهای تکرشتهای RNA نظیر ویروس سینسیشیال تنفسی، ویروس خونین ، ویروس تب لاسا، ویروس نیپا، ویروس هِـندرا
• حساسیت به Remdesivir یا هر یک از اجزای فرموالسیون
• سن بیمار
• نوع و شدت بیماری تحت درمان
• نحوه واکنش به اولین مقدار مصرفی دارو
• سایر شرایط پزشکی بیمار
• این دارو از طریق تزریق در رگ توسط یک متخصص مراقبت های بهداشتی تجویز می شود.
• طبق دستور پزشک، معمولاً یک بار در روز تجویز می شود.
• برای بیمارانی که در بیمارستان هستند به مدت 5 تا 10 روز و برای بیمارانی که در بیمارستان نیستند به مدت 3 روز تجویز می شود، در یک دوره از 30 دقیقه تا 2 ساعت تزریق می شود.
• طول درمان بستگی به وضعیت پزشکی و پاسخ شما به درمان دارد.
> دوز دارو در بزرگسالان و بچههای با وزن ≥40kg
• برای بیماران نیازمند تهویه مکانیکی و یا ECMO : لودینگ دوز 200 میلیگرم روز اول و سپس روزانه 100 میلیگرم برای 9 روز (جمعاً 10 روز درمان)
• برای بیماران که نیاز به تهویه مکانیکی و یا اکمو ندارند: دوز 200 میلیگرم روز اول و سپس روزانه 100 میلیگرم برای 4 روز (جمعاً 5 روز). در صورتی که بهبودی بالینی حاصل نشود درمان میتوان 5 روز دیگر ادامه داد.
> دوز دارو در کودکان با وزن بیشتر از 3/5kg و کمتر از 40kg
• روز اول 5mg/kg و از روز دوم 2.5mg/kg میباشد. طول دوره درمان برای بیمارانی که تهویه مکانیکی دریافت نمیکنند 5 روز است و در صورت عدم بهبودی تا 10 روز نیز توصیه میشود. برای بیمارانی که تهویه مکانیکی دریافت میکنند طول دوره درمان 10 روز است.
• سرگیجه
• ضربان قلب آهسته/سریع
• تب، تنگی نفس
• حالت تهوع
• تعریق یا لرز
• واکنش آلرژیک بسیار جدی به این دارو نادر است. با این حال، در صورت مشاهده علائم یک واکنش آلرژیک جدی ، از جمله: بثورات پوستی ، خارش / تورم (مخصوصاً در صورت / زبان / گلو)، سرگیجه شدید، مشکل در تنفس ، فوراً به پزشک مراجعه کنید.
نکته: در صورت مشاهده هر کدام از این علائم حتما به پرشک خود اطلاع دهید.
• کلروکین
• هیدروکسی کلروکین
نکته: برای جلوگیری از این تداخل، لیست تمام داروهایی که مصرف می کنید را در اختیار پزشکتان قرار دهید.
• حساسیت به داروهای دیگر: قبل از استفاده از رمدسیویر، اگر به آن حساسیت دارید ، یا اگر آلرژی دیگری دارید به پزشک یا داروساز خود اطلاع دهید. این محصول ممکن است حاوی مواد غیر فعالی باشد که می تواند باعث واکنش های آلرژیک یا مشکلات دیگر شود. برای اطلاعات بیشتر با داروساز خود صحبت کنید.
• مصرف رمدسیویر در دوران بارداری: در دوران بارداری، این دارو باید فقط در صورت نیاز مصرف شود. خطرات و فواید آن را با پزشک خود در میان بگذارید.
• مصرف رمدسیویر در دوران شیردهی: مشخص نیست که آیا رمدسیویر به شیر مادر منتقل می شود یا خیر . خطرات شیردهی در هنگام ابتلا به کووید-19 و هنگام استفاده از رمدسیویر باید با پزشک در میان گذاشته شود.
• مصرف رمدسیویر در سالمندان: با عرض پوزش، ما هیچ داده ای در دسترس نداریم. لطفا با پزشک یا داروساز خود تماس بگیرید.
• مصرف رمدسیویر در کودکان: احتیاط شدید: این فرمول برای استفاده در کودکان زیر 12 سال مجاز نیست. ایمنی و اثربخشی ثابت نشده است. قبل از درمان کراتینین را بررسی کنید و عملکرد کلیه و کبد را کنترل کنید. ایمنی و اثربخشی برای بیماران اطفال کمتر از 28 روز و برای بیماران با وزن کمتر از 3 کیلوگرم ثابت نشده است.
• رمدسیویر یک پیش دارو نوکلئوتیدی آدنوزین است که بعد از ورود به سلولها تبدیل به فرم فعال خود (نوکلئوزید تریفسفاته) میشود.
• رمدسیویر تری فسفات به عنوان یک آنالوگ آدنوزین تری فسفات عمل میکند و برای ادغام در زنجیره RNA توسط پلیمراز RNA وابسته به SARS-CoV-2 RNA رقابت می کند و در نتیجه منجر به تاخیر در خاتمه زنجیره در طول تکثیر RNA ویروسی میشود. این امر به طور کلی منجر به مهار سنتز RNA میشود.
• این دارو در بیمارستان تجویز می شود و در خانه نگهداری نمی شود.
• ویالهای این دارو قبل از آماده سازی باید در دمای زیر 30 درجه سانتیگراد نگهداری شوند.
• رمدسیویر برای درمان کووید-19 با شدت خفیف تا متوسط توصیه نمیشود.
مطلبی که مطالعه میکنید صرفا جنبهی افزایش آگاهی دارد؛ خود درمانی و تجویز دارو با تکیه بر این مطالب جایز نیست. برای مصرف دارو حتما به پزشک متخصص مراجعه نمایید.
گردآوری: بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام: لادن ژاوهوند
تاریخ تولد: 14 آبان 1334
محل تولد: تهران، ایران
ملیت: ایرانی
حرفه: بازیگر
سالهای فعالیت: 1396–اکنون
لادن ژاوه وند در سال 1334 در تهران به دنیا آمد. او در بازیگری است که در فیلم «مغزهای کوچک زنگزده» نقش مادر نوید محمدزاده را اجرا میکند. وی سرنوشت عجیبی در زندگی داشته است و در دوران کودکی بهواسطه پدرش درگیر اعتیاد به الکل میشود.
ژاوه وند ازدواج میکند ولی این ازدواج با شکست همراه میشود و به دنبال این شکست عشقی به مواد مخدر نیز اعتیاد پیدا میکند. او یک پسر داشته که در 37 سالگی فوت کرده است. وی به علت اعتیاد و حبس پانزده سال فرزندش را ندیده بود. بعد از آن ، 23 سال کارتن خواب بوده و خودش می گوید سه روز در جوی بودم و برف سنگینی رویم را پوشاند.
کارگر شهرداری جنازه ام را پیدا کرد و 4 روز هم در سردخانه ماندم و به بهشت زهرا منتقلم کردند اما پرونده ام گم شد، وسط بیمارستان در کاور بودم که گرما زنده ام کرد. او تجربیات تلخ زندگی خود بعد از آن واقعه را چنین تعریف میکند: « لادن از زندان آزاد میشود اما به خانه نمیرود؛ مستقیم به خانه ساقی محل میرود تا یک دل سیر - به اندازه همه سالهای حبس- مواد بکشد و دوباره روز از نو، روزی از نو؛ دوباره اعتیاد و به این در و آن در زدن برای بهدستآوردن پولی که خرج مواد کند.
با دلالی و جنسفروختن به تازهواردها پول درمیآوردم؛ جوری که هیچوقت مواد همراه خودم نباشه و دوباره حبس نکشم. همیشه 6-5نفر دوروبرم بودن و به اونا نیز جنس میرسوندم. دلم برای خماریکشیدنشون میسوخت و میگفتم: «امشب مهمون من»! سرقفلی پارک شده بودم.
همه میدونستن که جایی ندارم، از بقیه هم بزرگتر بودم؛ حتی کلانتری که چند وقت یهبار میاومد معتادارو جمع کنه، میگفت با لادن کاری نداشته باشین؛ جز اینجا جایی نداره! سال93 بود که یه روز یکی از دوستهام گفت لادن من چندساله تو رو میشناسم. دستور اومده که تا چند روز دیگه پارک دروازهغار رو خراب کنن. بهتره برای خودت دنبال جا و مکان باشی. این یه تیکه از پازل ترک اعتیادم بود.
تیکه بعد وقتی جور شد که یه نفر کاملا اتفاقی 500هزار تومن به من داد و گفت لادن توی همین محله دروازهغار هم میشه با این پول یه اتاق اجاره کرد. تو پیر شدی و تو سرمای امسال دوام نمیاری. اما تیکه سوم پازل وقتی بود که یکی از خانمای مسئول توی مرکز ترک اعتیاد فهمید که تصمیم به ترک دارم. گفت: «بابا تو دیگه 60سالت شده؛ یه پات لب گوره. بزن حالشو ببر»!
اینجا دیگه واقعا بهم برخورد. یه ساک برداشتم و راه افتادم سمت مرکز ترک اعتیاد میدون قیام. داد میکشیدم و فریاد میزدم و میگفتم که «میخوام ترک کنم». قبل از اون هم 106بار ترک کرده بودم اما این بار، بار آخر بود. قبل از واردشدن به ساختمون جمعیت، یه شیشه متادون رو که برای مصرف یه هفته به من داده بودن سر کشیدم و قسم خوردم که همهچیز همونجا تموم بشه. خبر اینکه لادن با پای خودش رفته جمعیت، مث بمب توی دروازهغار پیچید. پشت سر منهم گروهگروه از بچههای دروازهغار راهی جمعیت شدن.»
وی در مورد سینما میگوید: « من عاشق سینمام. جوون که بودم زیاد سینما میرفتم اما هیچوقت به مغزم خطور نمیکرد که یه روز بازیگر بشم. کی؟ لادن؟ اصلا کی میاد به یه معتاد پیشنهاد بازیگری بده؟ اما شد! بچههای پشت صحنه میگفتن لادن بازیگری توی خونش هست؛ انگار از بچگی بازیگر بودی. آره! از بچگی بازیگر بودم؛ از همون 4سالگی که بابام سرم رو میتراشید و لباس پسرونه تنم میکرد.
آره من نقشهای زیادی توی زندگیام بازی کردهام. حالا هم سیب دنیا چرخاش و زده و توی جشنواره فجر امسال فیلمام اکران میشه؛ «مغزهای کوچک زنگزده» به کارگردانی هومن سیدی. لادن ژاوه وند همبازی نوید محمد زاده در جشنواره فجر امسال بود. این بازیگر کشف استعداد هومن سیدی کارگردان فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» است. پس از اجرای نقش در این فیلم ، همه دستمزدش را برای اجاره خانه پرداخت کرده است.
ژاوه وند ازدواج کرد ولی این ازدواج با شکست همراه شد.
- 1396 مغزهای کوچک زنگزده افسر هومن سیدی
- 1397 آینده امیر پورکیان
- 1398 شنای پروانه سرور محمد کارت
- 1400 غریزه سیاوش اسعدی
- 1400 نعره سکوت سعید شعبانی
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
برخی دستشان به جائی که رسید خود را فراموش کرده و تا جای ممکن استفاده و برای خود و فرزندان نشان باقی میگذارند.
اما شیخ انصاری وقتی که بعد از صاحب جواهر (ره)، مرجع کل میشود (آن روزی که میمیرد، با آن ساعتی که به صورت یک طلبه فقیر دزفولی وارد نجف شده است، فرقی نکرده است).
وقتی که خانه او را نگاه میکنند مانند فقیرترین مردم زندگی میکنند. با آنکه در هر سال بیشتر از صد هزار تومان (که با پول حالا صدها میلیون تومان میرسد) وجوهات برای او میآورند به کمترین وجه برای خود قناعت میکرد و وقتی مرد، هفده تومان پول داشت، که همان مقدار هم مقروض بود. حتی بازماندگانش قدرت برپایی مراسم فاتحه و عزاداری نداشتند، و یکی از بندگان خدا که دارای ثروت بود، شش شبانه روز برای او مراسم و مجلس ختم و فاتحه بر پا کرد.
پرهیز او از حرص و اکتفا به حداقل باعث شد که وقتی وکیل ایشان در بغداد به نجف میآید و میخواهد جهیزیه برای عروسی دختر شیخ را عهده دار شود، شیخ به او اجازه نداد و با یک جهیزیه بسیاری معمولی و ناچیز عروسی دختر را با برادر زادهاش بنام شیخ محمد انصاری ترتیب داد.
یکی از علائم شخص قانع، زهد و اکتفاء کردن به آنچه که نفس را مهار کند، میباشد. اسود و علقمه گفتند: بر حضرت علی علیه السلام وارد شدیم. در پیش آن با حضرت طبقی از لیف خرما بود، که در آن دو گرده نان جوین بود و نخاله آرد جو بر روی نانها آشکار دیده میشد.
حضرت نانها را برداشت و بر روی زانوی خود گذاشتند تا شکسته شد و بعد با نمک میل فرمود. به فضه خادمه گفتیم: چه میشد اگر نخاله این آرد را برای حضرت میگرفتی؟
فضه گفت: نان گوارا را علی علیه السلام بخورد گناهش بر گردن من میباشد. در این هنگام امیرالمؤ منین علیه السلام تبسم فرمود و فرمود: من خودم دستور دادهام نخالهاش را نگیرد!
گفتیم: برای چه یا علی، فرمود: زیرا اینطور نفسم بهتر ذلیل (و قانع) میشود، و مؤ منان از من پیروی خواهند کرد تا وقتی که به اصحاب ملحق شوم.
روزی (شبلی) به مسجد رفت تا نماز بخواند ، در آن مسجد کودکان مشغول کتابت بودند . وقت نان خوردن آنها بود و با هم نان میخوردند .
دو کودک ، نزدیک شبلی نشسته بودند ، یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری فرزند فقیری .
پسر ثروتمند مقداری حلوا داشت و پسر فقیر ، مقداری نان خشک ، پسر ثروتمند حلوا می خورد و پسر فقیر از او حلوا می خواست .
پسر ثروتمند به پسر فقیر گفت: اگر حلوا می خواهی باید سگ من باشی . و او قبول کرد.
پسر ثروتمند گفت : پس صدای سگ در آور ! آن بیچاره ، صدای سگ در آورد و او مقداری حلوا پیش پسر فقیر انداخت . و این کار چند بار تکرار شد ..
شبلی به آنها نگاه میکرد و می گریست ! مریدان از او پرسیدند : برای چه گریانی ؟
گفت: نگاه کنید که طمع چه بر سر مردم می آورد ، اگر آن پسر فقیر به همان نان خشک قناعت می کرد و به حلوای آن پسر طمع نمی ورزید ، هرگز سگ فردی همانند خود نمی شد.
کفش هایش انگشت نما و جیبش خالی! یک روز دل انگیز بهاری از کنار مغازه ای می گذشت؛ مأیوسانه به کفش ها نگاه می کرد. غصه نداشتن بر همه ی وجودش چنگ انداخته بود.
ناگاه جوانی کنارش ایستاد، سلام کرد و با خنده گفت: چه روز قشنگی! مرد به خود آمد، نگاهی به جوان انداخت و از تعجب دهانش باز ماند! جوان خوش سیما و خنده بر لب، پا نداشت. پاهایش از زانو قطع بود! مرد هاج و واج، پاسخ سلامش را داد؛ سر شرمندگی پایین آورد و عرق کرده، دور شد.
لحظاتی بعد، عقل گریبانش را گرفته بود و بر او نهیب می زد که غصه می خوردی که کفش نداری و از زندگی دلگیر بودی؛ دیدی آن جوان را که پا نداشت؛ اما خوشخال بود از زندگی! به خانه که رسید از رضایت لبریز بود…
در روزگاران قدیم زنی که به تنهایی و پیاده سفر می کرد .در عبور از کوهستان سنگ گرانقیمتی پیدا کرد. روز بعد او به مسافری گرسنه برخورد کرد. زن کیف خود را باز کرد و مقداری غذا به او داد ولی آن مسافر، سنگ گرانقیمت را دید و از زن خواست تا آن را به او بدهد. زن عاقل بدون درنگ سنگ باارزش را به او داد….
مرد مسافر به سرعت از آنجا دور شد و از شانس خوب خود بسیار شادمان گشت. او می دانست آن سنگ آنقدر ارزش دارد که با آن میتواند تا آخر عمر، زندگی بی دردسر و پرنعمتی را داشته باشد.
چند روزی گذشت ولی طمع مرد او را راحت نگذاشت .او مرتب با خود می گفت:” اگر او چنین سنگ باارزشی را به این سادگی به من داد پس اگر از او می خواستم بیش از این نیز به من میداد. “
بنابراین بازگشت و با سختی فراوان آن زن را پیدا کرد سنگ گرانقیمت را به او بازگرداند و به او گفت:” من خیلی فکر کردم و می دانم که این سنگ چقدر ارزش دارد اما من او را به تو باز میگردانم به این امید که چیزی به من بدهی که از این سنگ با ارزشتر باشد.”
زن عاقل گفت:” از من چه می خواهی؟”
مرد گفت: “همان چیزی که باعث شد به این راحتی از این همه ثروت چشم پوشی کنی!”
زن پاسخ داد: “قناعت.”
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
حضرت موسی (ع) چند وقتی چوپانیش عیب می کرد. روزی گوسفندی از بین گلّه بیرون آمد و به بیابان رفت. حضرت موسی (ع) در پی آن گوسفند به راه افتاد . گوسفند می دوید و موسی همینطور در پی او می دوید ، تا جایی که از گلّه گوسفند بسیار دور شدند. عاقبت شب شد و گوسفند آنقدر دوید که خسته شد و حضرت موسی (ع) او را گرفت ؛ گرد و غبار سر و رویش را پاک کرد و دست مهر بر پشتش کشید و او را مثل مادر نسبت به فرزند ، نوازش کرد . حضرت موسی حتی ذره ای عصبانی نشد و با مهربانی تمام به گوسفند گفت : گیرم به من رحم نکردی ، چرا به خودت ستم نمودی ؟
وقت خشم و وقت شهوت ، مرد کو طالبِ مردِ چنینم کو به کو
خداوند متعال زمانی که صبر و تحمل حضرت موسی (ع) را دید به فرشتگانش فرمود : موسی شایسته ی مقام پیامبری است .
پیامبر اسلام می فرمایند : خداوند تا همه ی پیامبران را مدتی ، به شغل چوپانی نیازمود ، رهبر انسان ها قرار نداد .
مقصود این بود که آنها صبر و وقار را به طور عملی بیاموزند تا در رهبری انسان ها ، با پای آزمایش شده به میدان بروند . فردی از آن حضرت پرسید : شما نیز چوپانی کرده ای ؟ فرمود : آری من نیز مدتی چوپانی کرده ام.
زن بیچاره ای، تنها پسرش به سفر رفته بود و سفر او طول کشید. او بسیار نگران شده بود و به نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت: پسرم به مسافرت رفته و سفرش خیلی طول کشیده و هنوز برنگشته و بسیار نگرانم.
امام فرمود: ای خانم صبر کن، در پرتو آن خود را نگهدار. آن بانو رفت و بعد از چند روز انتظار باز پسرش نیامد، کاسه صبرش لبریز شد و به حضور امام آمد و گفت: پسرم نیامده، سفرش طول کشید، چه کنم؟ امام فرمود: مگر نگفتم صبر و مقاومت کن. گفت: سوگند به خدا صبرم به درجه آخر رسیده و دیگر تاب و توان صبر را ندارم!
فرمود: اکنون به خانهات برو که پسرت آمده است. وی سراسیمه به سمت خانهاش رفت، و دید پسرش از مسافرت بازگشته است، خیلی خوشحال شد و با خود گفت: مگر بر امام وحی نازل میشود، او از کجا فهید که پسرم آمده است؟! بروم این مسئله را از خودش بپرسم.
نزد امام آمد و عرض کرد: آری همانطور که خبر دادید پسرم از سفر آمده آیا بر شما وحی نازل میشود که چنین خبر پنهان را دادید؟
فرمود: من این خبر را از یکی از سخنان رسول خدا بدست آوردم که فرمود: زمانی که صبر انسان به پایان رسید، گشایش کار او فرا میرسد.
از اینکه صبر تو به پایان رسیده بود، دریافتم که گشایش مشکل تو فراهم شده است. از این رو به تو گفتم: برو که پسرت آمده است، و خبر من برابر با حقیقت شد.
روزی اسب کشاورزی داخل چاه افتاد. حیوان بیچاره ساعت ها به صورت ترحم انگیزی ناله می کرد. تا اینکه کشاورز فکری به ذهنش رسید . او پیش خود فکر کرد که اسب خیلی پیر شده و چاه نیز در هر صورت باید پر شود . او همسایه ها را صدا زد و از آنها درخواست کمک کرد . آن ها با بیل در چاه سنگ و گل ریختند. اسب اول قدری ناله کرد ، ولی بعد از مدتی ساکت شد و این سکوت او به شدت همه را متعجب کرد. آنها باز هم روی او گل ریختند . کشاورز نگاهی به داخل چاه انداخت و ناگهان صحنه ای دید که او را به شدت شگفت زده کرد. با هر تکه گل که روی سر اسب ریخته می شد اسب تکانی به خود می داد ، گل را پا یین می ریخت و یک قدم بالا می آمد همین گونه که روی او گل می ریختند ناگهان اسب به لبه چاه رسید و بیرون آمد .
زندگی در حال ریختن گل و لای برروی شماست . تنها راه رهایی این است که آنها را کنار بزنید و یک قدم بالا بیایید. هریک از مشکلات ما مانند سنگی است که می توانیم از آن به عنوان پله ای برای بالا آمدن استفاده کنیم با این شیوه می توانیم از داخل عمیقترین چاه ها بیرون بیاییم .
فرزند پادشاه، دایه و خدمتکار داشت. همه مواظب بودن که او به خوبی رشد کند و بزرگ شود. ولی از آنجا که حساب و کتاب آدم ها همیشه درست از آب در نمی آید، یک روز ظهر که دایه های فرزند پادشاه از خستگی خوابشان برده بود، مار بزرگ و خطرناکی از بین باغ قصر پادشاه خزید و خزید تا به پنجره ی اتاق پسر پادشاه رسید. مار، آرام آرام وارد اتاق شد و یک راست رفت به طرف گهواره ی پسر یکی یک دانه ی پادشاه.
راسو که همان دور و برها در حال بازی بود، خزیدن مار را دید و پیش از آن که مار به بچه آسیبی بزند، به روی مار پرید. جنگ همیشگی مار و راسو شروع شد. راسو کمر مار را گرفت و آن قدر به این طرف و آن طرف کوبید تا توانست مار را از پا در آورد.
از صدای جنگ و جدال مار با راسو، خدمتکار مخصوص پسر پادشاه از خواب پرید. چه دید؟ مار مرده را که روی گهواره ی کودک افتاده بود، ندید، اما تا چشمش به راسو افتاد که با دهان خونین از توی گهواره ی بچه بیرون می آید، جیغی کشید و فریاد زد و گفت: «ای وای! راسوی حسود بچه ی پادشاه را خورد!»
با داد و فریاد زن خدمتکار، همه به اتاق بچه دویدند و آن ها هم راسو را در حالی که دهانش خون آلود بود، دیدند. پادشاه هم با خشم و غضب از راه رسید، داد و فریادها و گریه و زاری ها را که دید و شنید، شمشیر کشید و راسوی بیچاره را به دو نیم کرد. بعد هم در حالی که مثل همسرش به سرش می زد و گریه می کرد، به سر گهواره ی فرزندش رفت. همه ی اطرافیان پادشاه هم گریه کنان به طرف گهواره رفتند. چه دیدند؟ چیزی که باور نمی کردند. بچه زنده بود و می خندید. ماری تکه پاره شده هم روی او افتاد بود.
همه انگشت به دهان و حیرت زده ماندند و فهمیدند که راسو نه تنها حسودی نکرده، بلکه جانش را به خطر انداخته است تا بچه ی بی گناه را از نیش مار نجات بدهد.
پادشاه از این که بدون جست و جو و پرسش، جان دوست دوران تنهایی اش را گرفته بود، غمگین و پشیمان شد. ولی چه فایده که پشیمانی سودی نداشت و راسوی باوفا را زنده نمی کرد.
از آن روز به بعد، پادشاه برای از دست دادن راسو افسوس می خورد و به اطرافیانش می گفت:
«یک صبر کن و هزار افسوس مخور.»
این حرف او ضرب المثل شد و دهان به دهان و سینه به سینه گشت و گشت تا به قصه ی ما رسید.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
این آزمون برای سنجش مهارت های منطقی و ریاضی شما در پاسخگویی به سوالات آزمون با توجه به الگوهای موجود در هر سوال است.
با توجه به الگوی اعداد روی هر خط، عدد پاسخ صحیح را در هر سوال از این آزمون بیابید.
1- شماره گم شده را پیدا کنید؟
2- شماره گم شده را پیدا کنید!
3- شماره گم شده را پیدا کنید!
4- شماره گم شده را پیدا کنید!
5- شماره گم شده را پیدا کنید!
6- شماره گم شده را پیدا کنید!
7- شماره گم شده را پیدا کنید!
8- شماره گم شده را پیدا کنید!
9- شماره گم شده را پیدا کنید!
10- شماره گم شده را پیدا کنید!
11- شماره گم شده را پیدا کنید!
12- شماره گم شده را پیدا کنید!
13- شماره گم شده را پیدا کنید!
14- شماره گم شده را پیدا کنید!
15- شماره گم شده را پیدا کنید!
16- شماره گم شده را پیدا کنید!
17- شماره گم شده را پیدا کنید!
پاسخ سوال 1 : E.6
پاسخ سوال 2 : 8
پاسخ سوال 3 : 12
پاسخ سوال 4 : 36
پاسخ سوال 5 : 5
پاسخ سوال 6 : 6 و 216
پاسخ سوال 7 : 15
پاسخ سوال 8 : 45
پاسخ سوال 9 : 45
پاسخ سوال 10 : 23
پاسخ سوال 11 : 11
پاسخ سوال 12 : 0.037
پاسخ سوال 13 : 3
پاسخ سوال 14 : 22
پاسخ سوال 15 : 4
پاسخ سوال 16 : 8
پاسخ سوال 17 : 8
گردآوری : بخش سرگرمی بیتوته