نوشته شده توسط: الهه ناز
درجوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبریست
ورنه هر گبری به پیری میشود پرهیزکار
چقدر دوست تر می دارمت آنجا که میفرمایی:ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین آنجا که میفرمایی توابین را دوست داری . راستی اینکه ما را زودتر از متطهرین دوست میداری به خاطر این است که خجالت زده نشویم؟
ابلیس شبی رفت به بالین جوانی
آراسته با شکل مهیبی سر و بر را
گفتا که: منم مرگ و اگر خواهی زنهار
باید بگزینی تو یکی زین سه خطر را
یا آن پدر پیر خودت را بکشی زار
یا بشکنی از خواهر خود سینه و سر را
یا خود ز می ناب کشی یک دو سه ساغر
تا آن که بپوشم ز هلاک تو نظر را
لرزید ازین بیم جوان بر خود و جا داشت
کز مرگ فتد لرزه به تن ضیغم نر را
گفتا: پدر و خواهر من هر دو عزیزند
هرگز نکنم ترک ادب این دو نفر را
لیکن چون به می دفع شر از خویش توان کرد
می نوشم و با وی بکنم چاره ی شر را
جامی دو بنوشید و چو شد خیره ز مستی
هم خواهر خود را زد و هم کشت پدر را
ای کاش شود خشک بن تاک خداوند
زین مایه ی شر حفظ کند نوع بشر را