سال در بهار است
و بهار در نخستین روز
و روز در بامداد
و بامداد در پگاه
دشت پر از مروارید شبنم
چکاوک در پرواز
حلزون بر خار
و خدا در آسمان
و همه کار جهان درست و بسامان.
"رابرت براونینگ"
"The Year"s at the Spring"
,The year"s at the spring
;And day"s at the morn
;Morning"s at seven
;The hill-side"s dew-pearled
;The lark"s on the wing
;The snail"s on the thorn
-God"s in his Heaven
!All"s right with the world
"Robert Browning"
? اکنون که جهان را به خوشی دسترسی است
هر زنده دلی را سوی صحرا هوسی است
بر هر شاخی طلوع موسی دستی است
در هر نفسی خروش عیسی نفسی است
خیام
? بهار آمد که هر ساعت رود خاطر به بستانی
چو بلبل در خروش آیند هر مرغی به دستانی
دم عیسی است پنداری نسیم باد نوروزی
که خاک مرده می یابد از او روحی و ریحانی
سعدی
? ای نوبهار خندان، از لامکان رسیدی
چیزی به یار مانی، از یار ما چه دیدی
خندان و تازه رویی، سرسبز و مشک بویی
همرنگ یار مایی، یا رنگ از او خریدی
مولانا
? اِشکوفه لب گشاد که هنگام بوسه گشت
بگشاد سرو دست، که وقت کنار شد
مولانا
? بر عروسان چمن بست صبا هر گهری
که به غواصی ابر از دل دریا برخاست
سعدی
? مژدگانی که گل از غنچه برون میآید
صد هزار آقچه ریزند درختان بهار
سعدی
? کبک ناقوسزن و "شارَک" سنتورزن است
فاخته نایزن و بط شده طنبورزنا
"پرده? راست" زند "نارو" بر شاخ چنار
"پرده? باده" زند قمری بر ناروَنا
از فروغ گل اگر اهرمن آید بر تو
از پری باز ندانی دو رخ اهرمنا
منوچهری
? آمد بهار خرم و آمد رسول یار
مستیم و عاشقیم و خماریم و بیقرار
مولانا
? ای بهار، تو نامه ای هستی که من برای او می نویسم.
ویکتورهوگو
? موکب فرخنده بهار
همچون قافله? روم و چین
بر دشت و دَمَن خیمه افراشت
و صد هزاران هدیه های الوان از زر و سیم و دُرّ و مرجان
در زیر پای همگان افشاند،
با گنجهایی از حکمت سلیمان و پندهایی از پیر مغان
و مژده? جان بخش جاودانگی و فرخندگی
و مهربانی و فرزانگی و:
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
که خیمه سایه ابر است و بَزمگه لب کِشت
حافظ
از این رو:
? بخواه دفتر اشعار و راه صحرا گیر
چه جای مدرسه و بحث کشف "کشّاف" است
حافظ
? وقت آن است که مردم ره صحرا گیرند
خاصه اکنون که بهار آمد و فروردین است
سعدی
? ایّام را مبارک باد از شما، مبارک شمایید
ایّام میآید تا به شما مبارک شود
شمس تبریزی
حسین الهی قمشه ای
نوروز1394