نوشته شده توسط:
چگونگی ازدواج حضرت علی (ع) با حضرت فاطمه (س)از زبان حضرت علی(ع) 2
یک ماه گذشت و من هر صبح و شام به مسجد مى رفتم و با پیامبر خدا(ص) نماز مى گزاردم و به منزل باز مى گشتم . اما در این مدت صحبتى از فاطمه به میان نیامد. تا اینکه همسران رسول خدا(ص) به من گفتند: آیا نمى خواهى که ما با رسول خدا (ص ) سخن بگوییم و درباره انتقال زهرا به خانه شوهر، با حضرتش گفتگو کنیم؟
گفتم : آرى چنین کنید.
آنها نزد پیامبر خدا (ص( رفتند، و از آن میان ام ایمن گفت : اى فرستاده خدا! اگر خدیجه زنده بود چشمانش به جشن عروسى فاطمه روشنمى شد. چه خوب است شما فاطمه را به خانه شوهر بفرستید تا هم دیده زهرا به جمال شویش روشن گردد و سر و سامانى بگیرد و هم ما از این پیوند فرخنده شادمان گردیم ؟ اتفاقا على هم چنین خواسته است .
پیغمبر فرمود: پس چرا على چیزى نگفت ؟ ما منتظر بودیم تا او خود همسرش را بخواهد.
من گفتم : اى رسول خدا(ص )! شرم مانع من بود.
پس رو به زنان خود کرد و فرمود: چه کسانى اینجا حاضرند؟
ام سلمه گفت : من و زینب و فلانى و فلانى ...
فرمود: پس هم اکنون حجره اى براى دختر و پسر عمویم آماده کنید. ام سلمه پرسید: کدام حجره ؟ فرمود: حجره خودت مناسبتر است . به زنها هم فرمود که برخیزند و مقدمات جشن عروسى را آماده کنند.
قال على (ع ):... فاقمت قعد ذلک شهرا اصلى معرسول الله (ص ) و ارجع الى منزلى و لا اذکر شیئا من امر فاطمه ثم قلن ازواج رسول الله (ص ) الا نطلب لک من رسول الله (ص ) دخول فاطمه علیک ؟ فقلت افعلن ، فدخلن علیه فقالت ام ایمن : یا رسول الله (ص )! لو ان خدیجه باقیه لقرت عینها بزفاف فاطمه و ان علیا یرید اهله ، فقر عین فاطمه ببعلها و اجمع شملها و قر عیوننا بذلک .
فقال : فما بال على لایطلب منى زوجته ؟ فقد کنا نتوقع ذلک منه ...
فقلت : الحیاه یمنعنى یا رسول الله (ص(
فالتفت الى النسا فقال : من ههنا؟ فقالت ام سلمه : انا ام سلمه و هذه زینب و هذه فلانه و فلانه ، فقال رسول الله (ص ) هیئوا لابنتى و ابن عمى فى حجرى بیتا.
فقالت ام سلمه : فى الى حجره یا رسول الله (ص )؟ فقال رسول الله (ص ): فى حجرتک و امر نساه ان یزین و یصلحنمن شانها....
کلوب قرآن سفره ی آسمانی محفلی برای نزدیکی به کتاب خدا و بحث در موضوعات متنوع
کلوب روحانیت محفلی برای بحث در موضوعات مختلف
وبلاگ اسلام دین محبت و عدالت پاتقی برای اهل دل