نوشته شده توسط: الهه ناز
فضیلت نماز عید قربان در قرآن
در قرآن و متون روایی مأثور، آیات و احادیثی پیرامون فضیلت برپای داشتن فریضه نماز عیدین، وجود دارد که در ذیل به اختصار اشاره خواهد شد:
الف) آیات قرآن:
1.«قد افلح من تزکی و ذکر اسم ربه فصلی»[1]
به یقین کسی که پاکی جست (وخود را تزکیه کرد) رستگار شد و (آنکه) نام پروردگارش را یاد کرد سپس نماز خواند در روایت چنین تفسیر شده است «و ذکر اسم ربه فصلی»؛ «قال صلوة الفطر و الاضحی» که مراد از صلوة نماز عید قربان و عید فطر است.[2]
2. فصل لربک وانحر:[3] پس برای پروردگارت نماز بخوان و قربانی کن. در این آیه امر شدهاست به نماز عید و امر هم دلالت بر وجوب دارد. مراد از صلوه هم طبق گفته مفسران و روایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نماز عید قربان است.[4] آیات مذکور در عین حال که لزوم نماز عیدین را می رساند متضمن فضائل آنها نیزرمی باشد چرا که آیه اول میگوید رستگاری از ان کسی است که خود را پاکیزه کرد (یا قربانی نمود) و نماز عید برگزار نمود و در آیه دوم با توجه به اینکه مراد از کوثر فاطمه زهراء ـ سلام الله علیه ـ میباشد، به شکرانه این نعمت عظیم بهترین تشکر از خدا این است که نماز عید و قربانی انجام شود. (و یا نماز گذارد و هنگام نماز برای تکبیر دستها را بالا بیاورد.)[5]
ب) روایات: روایات این بخش در دو قسمت بیان می شود.
بخش اول: ضرورت و لزوم نماز عیدین
1. نماز عید فرض و واجب است. امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «صلوة العیدین فریضه»[6]
2. علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لا تجسوا النساء عن الخروج فی العیدین فهو علیهن واجب»[7] زنها را از رفتن در نماز عیدین منع نکنید چرا که نماز عید بر آنها لازم (و ثابت) است.
منتهی روایات بسیاری آورده شده است که لزوم نماز عیدین را مشروط به وجود امام معصوم ـ علیه السّلام ـ نموده است از جمله امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «لا صلوة یوم الفطر و الضحی الا مع امام»[8] نماز عید فطر وعید قربان بدون وجود امام (معصوم) لازم نیست.
بخش دوم: فضیلت نماز و روز عیدین
1. روز گرفتن جائزه: پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اغدوا الی جوائزکم... ثم قال هو یوم الجوائز» ای مؤمنان صبح عید بدنبال گرفتن جوائز خود باشید، ای جابر جوائز الهی مانند جوائز شاهان نیست، آنگاه فرمود روز عید روز گرفتن جائزه است.[9] در روایت دیگر فرمود: «الیوم الذی یثاب فیه المحسنون» روزی که خوبان در آن روز پاداش و ثواب دریافت میکنند.[10]
2. روز اجتماع مسلمین: امام هشتم ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر عید قرار داده شده تا مردم در آن روز گرد هم آمده، نعمتهای خدا را ستایش گویند، آن روز، روز عید، دادن زکات، روز تضرع و زاری و روزی است که خوردن و نوشیدن حلال است.[11]
3. همچون روز قیامت: علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: روز عید فطر روزی است که به نیکان ثواب داده میشوند و بدان زیانکار میشوند، آن روز شبیهترین روز به روزقیامت شما است پس هنگام خروج از منزل به سوی مصلی به یاد آن لحظه باشید که از قبرها به سوی پروردگار خروج میکنید و در لحظه ایستادن به نماز در مصلی به یاد آن وقتی باشید که در پیشگاه الهی قرار میگیرید و در لحظه برگشت بسوی خانهها به یاد برگشتن بسوی بهشت یا جهنم باشید.[12]
4. بخشیدن گناهان: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود:«هنگامی که به سوی نماز عید خارج شدید، خداوند براین مسئله اگاهی دارد و میفرماید: (عبادی لی صمتم و لی صلیتم عودوا مغفورا لکم)»[13]
5. روز عطای فراوان و بخشش بزرگ: پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در این رابطه فرمود: «ان الملائکة یقومون یوم العید علی افواه السکه و یقولون اغدوا الی رب کریم یعطی الجزیل و یغفر العظیم.»[14]
فرمود: ملائکه روز عید بر لبان انسانهای ساکت قرار گرفته و یا در مسیر مردم ایستاده میگویند بر پروردگار کریم صبحگاه وارد شوید که عطای فراوان و بخشش زیاد دارد.
_____________
[1] . اعلی/ 15 - 16 [2] . بحار الانوار، پیشین، ج 87، ص 348. [3] . کوثر/ 2. [4] . بحار الانوار، پیشین، ج 78، ص 349.
[5] . تفسیر صافی، پیشین، ج 5، ص 383. [6] . وسائل الشیعه، پیشین، ص 94، روایت 1 و 4. [7] . بحار الانوار، پیشین، ج 87.
[8] . وسائل الشیعه، پیشین، ج 5، ص 96، روایت 1 و 2 و 3 و 4. [9] . وسائل الشیعه، پیشین، ج 5، ص 140. [10] . همان، ص 140، روایت3. [11] . همان، ص 141، روایت 4. [12] . همان، ص 141، روایت 1. [13] . مستدرک الوسائل، پیشین، ج 6، ص 121.
[14] . همان، ج 6، ص 154.نقل از سایت تبیان
داستان قربان
آزمایشهای خداوند
یکی از سنتها و روشهای خدواند عزوجل این است که از بندگانش امتحان می گیرد و بدون امتحان هیچ گاه به آنان درجه ای نمی دهد همینطور از پیامبرانش نیز امتحان می گیرد.
خداوند از حضرت ابراهیم خلیل امتحانات فراوانی گرفت . ما بطور خلاصه به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
ابراهیم جوانی است عاقل و دانا کارش را با شکستن بتهای مشرکین آغاز می کند وقتی بتها رامی شکند خداوند امتحانش می گیرد تا ببیند که ایمان و یقین او چه اندازه است.
کافران آتش بزرگی درست می کنند و ابراهیم را به درون آتش پرتاب می کنند. در آخرین لحظات خداوند مداخله می کند و به آتش دستور می دهد برای ابراهیم سرد و سلامت باش.
آتش چندین روز می سوزد و ابراهیم درون آن بهترین ایام زندگیش را می گذراند .
دومین امتحان ابراهیم هجرت است ابراهیم مجبور می شود همراه همسرش از شهر و دیار خود هجرت نماید.
ابراهیم و همسرش ساره چندین سال است که ازدواج کرده اند اما فرزند ندارند. عاقبت حضرت ساره به ابراهیم پیشنهاد می کند با کنیزش هاجر ازدواج کند. ابراهیم با هاجر ازدواج می کند. خداوند به ابراهیم فرزندی می دهد ابراهیم بینهایت خوشحال می شود و نامش را اسماعیل می گزارد.
ابراهیم فرزندش را بسیار دوست دارد خداوند تصمیم می گیرد ابراهیم را امتحان کند خداوند می فرماید ای ابراهیم این همسر و فرزندت را ببر وسط دره ها جایی که من می گویم رها کن.
ابراهیم هاجر و اسماعیل را می برد در سرزمین خشک عربستان در میان دره های خشک و بی آب و علف مکه رها می سازد و بر می گردد.
حضرت هاجر و اسماعیل بشدت تشنه می شوند طوری که حضرت هاجر از ناراحتی مجبور می شود برای پیدا کردن آب یا کمک کننده ای که به فرزندش کمک کند هفت بار بین صفا و مروه می دود. در آخرین لحظات خداوند به دادشان می رسد و آب زمزم بوجود می آید. حضرت هاجر و اسماعیل مدتی را تنهایی کنار آب زمزم زندگی می کنند تا اینکه تعدادی چادر نشین عرب می آیند و آنجا ساکن می شود و هاجر و اسماعیل از تنهایی نجات پیدا می کنند.
حضرت اسماعیل کم کم بزرگ می شود و می تواند راه برود. حضرت ابراهیم را خدا اجازه می دهد که به فرزندانش سر بزند.
بزرگترین امتحان
حضرت ابراهیم وقتی می آید و می بیند آنجا آباد شده است بسیار خوشحال می شود حضرت هاجر و اسماعیل هر دو سالم هستند. حضرت ابراهیم از دیدن فرزندش که می تواند راه برود بسیار خوشحال است .
بعد از چند روز که پدر و پسر با هم انس می گیرند خداوند تصمیم می گیرد که امتحان بزرگی از ایشان بگیرد.
خداوند دستور می دهد ای ابراهیم فرزندت را ببر و برای من قربان کن. حضرت ابراهیم دستور خدا را اطاعت می کنند روز بعد اسماعیل را با خود همراه نموده به طرف منا حرکت می کنند.
همه فرشتگان آسمان خبر دار به حضرت ابراهیم چشم دوخته اند تا ببینند چه امتحان مهمی خداوند از دوستش می گیرد.
شیطان پریشان و ناراحت می شود و تلاش می کند نگذارد اسماعیل همراه پدرش برود حضرت اسماعیل با دستان کوچولویش سه مرتبه شیطان را می زند.
وقتی به منا می رسند حضرت ابراهیم حضرت اسماعیل را در جریان می گذارد حضرت اسماعیل می گوید ای پدرجان دستور خدا را اجرا کن به زودی می بینی که من چقدر صبور هستم.
حضرت ابراهیم آماده می شود بخاطر آنکه مبادا در اجرای دستور خدا دچار سستی شود چشمان خودش را می بندد و کارد را بر حلقوم نازک اسماعیل می کشد اما کارد نمی برد ابراهیم بشدت دچار ناراحتی می شود چند بار لبه کارد را با دست خود لمس می کند می بیند تیز است اما گلوی اسماعیل را نمی برد تا اینکه یک مرتبه کارد می برد. ابراهیم که فکر می کند اسماعیل کشته شد ناله ای می زند و بر زمین می نشیند ناگهان صدای اسماعیل را می شنود بسرعت جشمانش را باز می کند می بیند آن چیزی که او کشته است یک قوچ است و اسماعیل زنده است ابراهیم از خوشحالی به سجده می افتد .
خداوند اعلام می کند ای ابراهیم تو در امتحان قبول شدی ..
وقتی ابراهیم به خانه می رسند بخاطر پیروزی در امتحان جشن کوچکی می گیرند و گوشت قوچ اهدایی خداوند را بین همسایگان تقسیم می کنند.
و به این صورت از آن روز به بعد پیروان حضرت ابراهیم این روز بزرگ را جشن می گیرند و قربانی ذبح می کنند.