نوشته شده توسط: الهه ناز
علم خداوند
«علم» در لغت به معنای دانستن (معنای مصدری) و دانش (معنای اسم مصدری) به کار برده میشود. در اصطلاح فلاسفه نیز واژه «علم» هم در خداوند و هم در معالیل او به همان معنای لغوی آن لحاظ میشود، هر چند مکانیزم «دانستن» در علم حضوری و حصولی متفاوت است.
از آنجا که علم خداوند دارای مراتب و به تعبیر دیگر دارای اقسامی است و نحو? استدلال بر هر یک از اقسام متفاوت است، آنها را جداگانه مورد بحث و بررسی قرار میدهیم:
1- علم خداوند به ذات خودش: به این معنا که خداوند به ذات مقدس خودش عالم است. اگر چه تصور چنین علمی برای خداوند، برای کسی که مجرد بودن و عدم مادی بودن خدا را درک کند بسیار آسان است، اما اگر بخواهیم استدلال بر وجود علم به این معنا در خداوند را به طور منطقی بیان کنیم چنین میگوییم:
الف- علم به ذات، یکی از کمالات وجودی است.
ب- این کمال وجودی در برخی از موجودات (مانند انسان) با علم حضوری و وجدانی یافت میشود.
ج- خداوند متعال هم? کمالات وجودی را به نحو نامتناهی دارد.
نتیجه اینکه: خداوند دارای علم به ذات خودش به صورت نامتناهی است.[1]
نحوه وجود این قسم علم در خداوند
از آنجا که خداوند متعال، موجودی مجرد است و هیچ گونه تعلقی به ماده یا مادیات ندارد پس وجود چنین علمی در خداوند، عین ذات خداوند است.[2]
2- علم خداوند به موجودات قبل از پیدایش و خلقت آنها
در این خصوص استدلال فلاسفه متفاوت است، مشائین[3] به نحوی، اشراقیین[4] به شیوهای و پیروان حکمت متعالیه به گونهای دیگر استدلال کردهاند.
از آنجا که استدلال مشایین و اشراقین از نظر فلاسفه معاصر دارای اشکالات اساسی میباشند، لذا تنها به استدلال اصحاب حکمت متعالیه اکتفا میشود.
ملاصدرا با تکیه بر مبانی فلسفی دقیق خود از جمله، «تشکیک در وجود» به اثبات این موضوع پرداخته است. صورت منطقی استدلال ایشان به شکل ذیل است:
الف- خداوند متعالی به ذات خودش عالم است.
ب- خداوند علت ماسوای خود است.(بر مبنای تشکیک در وجود)[5]
ج- علیت خداوند برای سایر مخلوقات ترتیبی است. یعنی علیت خداوند مستقیماً به صادر اول تعلق گرفته، پس صادر ثانی و هکذا تا سایر مراتب طولی وجود.
د- وجود معلول (طبق اصل وجود مستقل و رابط)[6]، شعاع و پرتوی از وجود علت به شمار می رود.
هـ - علت هستی بخش در ذات خود دارای کمالات معلولات خودش هم هست.
و- پس حضور سایر موجودات در نزد خداوند عین حضور ذات خداوند برای خودش است.
نتیجه آنکه: خداوند به سایر موجودات (قبل از خلقشان) علم حضوری دارد، بلکه عین آنهاست.[7]
نحو? وجود این علم در خداوند:
علم خداوند به موجودات، قبل از پیدایش آنها، عین ذات خداست به گونهای که مستلزم هیچ گونه تکثری در ذات خداوند نیست. به این بیان علم خدا به ماسوای خودش، لازمه علم به ذات خودش است. همان گونه که وجود ماسوای او (طبق مبنای تشکیک و وجود روابط) تابع وجود ذات خداست.[8]
لازم به ذکر است که این قسم از علم خداوند مانند قسم اول از سنخ علم حضوری است، زیرا علم حصولی با بساطت و تجرد خداوند سازگاری ندارد.
علم خداوند قبل از ایجاد نظیر مثالی است که شهید مطهری ترسیم میکند؛ ایشان میفرماید طرحی که یک مهندس برای ساختمانی که بعداً آن را خواهد ساخت ترسیم میکند، اگر چه ابتدا آنرا در ذهن ایجاد کرده، بعد روی کاغذ ترسیم میکند و بعد هم آنرا در عالم خارج متحقق میکند، لکن باید توجه داشت که آن علم نخستین مهندس و بنا و طرح ذهنی آنها منشأ وجود خارجی آن میشود.[9] و پیش از وجود معلول و پس از آن نیز تغییری نمییابد.
3- علم خداوندبه مخلوقات بعد از پیدایش و خلقت آنها:
این قسم علم از صفات فعل خداوند محسوب میشود و علمی فعلی است که با ذات خدا یکی نیست.
استدلال برای اثبات علم خدا به موجودات (بعد از خلقت) به صورت منطقی بر اساس اصول حکمت متعالیه به این شکل است:
الف- بر اساس قاعد? عین الربطی معلول به علت هستی بخش، معلول عین الربط و اشعه و پرتوی از وجودی علت هستی بخش خود است.
ب- علت هستی بخش احاط? کامل بر معلول خود دارد (اعم از اینکه معلول مجرد یا مادی باشد).
ج- لازم? احاط? کامل بر معلول، علم داشتن به آن میباشد.
د- بی اطلاعی اجزاء مکانی و زمانی معلول مادی نسبت به هم نیز با حضور هم? آنها نزد علت هستی بخش منافاتی ندارد.
هـ- بنابراین خداوند علم حضوری به هم? موجودات بعد از آفرینش آنها دارد.[10]
نحو? وجود این علم در خدا
چنان که معلوم شد این علم، غیر ذاتی و به عبارتی علم فعلی خداوند است زیرا وصفی است که در مقایسه با مخلوقات (موجودات) دیگر انتزاع میشود. و اگر وجود موجوداتی دیگر را فرض نکنیم نمیتوان گفت خداوند به آنها عالم است.[11] و به تعبیر دیگر این علم نظیر سایر صفات فعلی خداست، بلکه خود یکی از همان صفات است.
[1] . مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 380 (درس 66)
[2] . همان، (برای مطالعه بیشتر استدلال فوق که با استفاده از مبانی تشکیک در وجود و وجود مستقل و رابط شکل گرفته و نیز اصل استدلال ایشان بر وجود علم درخت ر.ک الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقیله الاربعه، چ بیروت، ج 6، ص 174.
[3] . ابن سینا، الاهیات من کتاب الشفاء، با تحقیق حسن زاده آملی، ص 395-380.
[4] . شیخ اشراق، المشارع والمطارحات، مجموعه مصنفات، ج 1، ص 493-474.
[5] . ر.ک مدخل تشکیک وجود.
[6] . ر.ک مدخل وجود مستقل و وجود رابط.
[7] . ملا صدرا، اسفار، ج 6، ص 179-177 و مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، ج 2، ص 381-380 (درس 66)
[8] . اسفار، ج 6، ص 179.
[9] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 8، ص 318.
[10] . با استفاده از آموزش فلسفه، ج 2، ص304 و 381 (درس 49و 66)
[11] . مصباح، مجتبی و عبودیت، عبدالرسول، خداشناسی فلسفی، قم، مؤسسه امام خمینی، چ اول، ص 150.