عایشه ، یکى از همسران پیامبر (ص ) مى گوید: در میان مردم هیچکس را ندیدم که شباهتش به پیامبر (ص ) مانند فاطمه (س ) باشد، هنگامى که فاطمه (س ) به حضور پیامبر (ص ) مى آمد، پیامبر (ص ) با آغوشى باز از او استقبال مى کرد و دستهاى فاطمه (س ) را مى بوسید، و در مجلس خود مى نشاند، و هرگاه پیامبر (ص ) بر فاطمه (س ) وارد مى شد، فاطمه (س ) برمى خاست و دستهاى پیامبر (ص ) را مى بوسید. در آن هنگام که پیامبر (ص ) در بستر رحلت آرمیده بود، پیامبر (ص ) او را نزدیک خود خواند، و به طور خصوصى و آهسته با او سخن گفت ، این بار دیدم فاطمه (س ) خندید، با خود گفتم : این نیز یکى از برتریهاى فاطمه (س ) بر دیگران است . که هنگامى که گریه مى کرد، خندید علت را از فاطمه (س ) پرسیدم ، فرمود: ((در این صورت اسرار را فاش ساخته ام )) (و فاش کردن اسرار ناپسند است ) پس از آنکه رسول خدا (ص ) از دنیا رفت و به فاطمه (س ) عرض کردم : علت گریه و سپس خنده تو در آن روز چه بود؟ در پاسخ فرمود: آن روز، پیامبر (ص ) نخست به من خبر داد که از دنیا مى رود، گریه کردم ، سپس به من فرمود: تو نخستین کسى هستى که از اهل بیتم به من مى پیوندى ، شاد شدم و خندیدم (20).
الهه ناز دلسوز و مهربان نسبت به همه بنده های خدا هستم و سعی میکنم به همه کمک کنم.
لطف کنید وبلاگ را فقط با اکسپلورر مشاهده فرمایید چون اینطوری دیگه بهم ریخته نخواهد شد...