شعر طنز خنده دار
به بهانه اظهارات جنجالی کارشناس امور خانواده تلویزیون در مرکز یزد.
اگر داری تو عقل و دانش و هوشعزیز من بکن حرف مرا گوشچنانچه شوهر تو سرد گشتهمیان مردها نامرد گشتهکه دارد اعتنائی با تو کمترجوابت را دهد ناجور با سرنه عشقی مانده و نه اشتیاقیبه جای وصل دائم در فراقی! نه حرفی که در آن احساس باشدنه حتی ذره ای حساس باشدنه تفریحی نه حتی روز خوبینه جشن و شادی و نه پایکوبیبگیرد دائم از هر چیز ایرادکشد بیهوده مثل چیز فریاد برای حل این معضل تو تنها بکن طشت تمیزی را مهیاسپس پر کرن درونش آب گرمیویا بهتر از آن شیر ولرمیچو آمد شوهر تو از سرِ کاردو پایش را درون طشت بگذار بده ماساژ پاها را تو باشیردل او را کنی اینگونه تسخیر!بکن گه گاه در آن حین لوسشدو پای شوهر خود را ببوسشاگر این کار را هر روز کردیبدان که فارغ از هر گونه دردی اساس عشق در پاشویه باشدنه در اشک و نگاه و مویه باشدمجید مرسلی
منبع:بیتوته