نوشته شده توسط: الهه ناز
مجموعه: دنیای ضرب المثل
داستان ضرب المثل از ترس گدایی، یک عمر گدایی
کاربرد ضرب المثل:
ضرب المثل از ترس گدایی، یک عمر گدایی در مورد افرادی گفته میشود که عمری را با سختی و فقر میگذرانند تا مبادا روزی فقیر شوند.
داستان ضرب المثل:
سالها پیش در میان حیوانات جنگل از جمله پرندگان، خزندگان، چرندگان و… پرندهای بود که شکل زندگیاش کاملاً استثنایی بود. این پرنده برخلاف تمامی پرندگان دیگر برای تأمین غذای روزانهاش به جای غذا، کافی بود تا مقداری آب بنوشد و با خوردن آب گرسنگی و تشنگی این پرنده کاملاً برطرف میشد. این امتیاز باعث شده بود این پرنده خیلی راحت به هر کجا که آب هست پرواز کند و نیازهای خود را برآورده کند و خیلی راحت بتواند به زندگی خود ادامه دهد.
این پرندهی عجیب مشکلی داشت که فقط مختص خودش بود. او همیشه میترسید که آبهای زمین تمام شود و او تشنه و گرسنه بماند. به همین دلیل پرنده چون از تمام شدن آبهای جهان میترسید همیشه کمتر از نیازش آب میخورد و دائم تشنه بود. هرچه پرندگان و حیوانات دیگر او را نصیحت میکردند که این روش تو اصلاً درست نیست، پرنده از عقایدش دست بردار نبود.
پرندهی عجیب چندین سال این کار را انجام داد. او میدید که همنوعانش روز به روز کمتر میشوند ولی هیچ گاه نمیدانست که آنها هم به خاطر روش غلط زندگی خود از بین میروند.
پرندهی آب خور وقتی متوجه شد هم نوعانش روز به روز کمتر میشوند با خود فکری کرد و گفت: حتماً آنها صرفه جویی نکردهاند و بیشتر از نیازشان آب خوردهاند. از آن روز به بعد پرنده تصمیم گرفت راه بیفتد میان حیوانات و از آنها بخواهد کمتر آب بخورند تا مدت بیشتری بتوانند از آب استفاده کنند.
او اول به سراغ کلاغ رفت، کلاغ که میدانست ترس او بیدلیل است به حرفهای او گوش کرد ولی هیچ پاسخی به او نداد. بعد پرنده به دیدن کبک و اسب و الاغ رفت. تا اینکه به جغد رسید. جغد دانا با دقت حرفهای او را گوش کرد. بعد لبخندی زد و به پرندهی عجیب گفت: تو چرا میترسی؟
تمام آبهایی که بخار میشوند و به آسمان میروند دوباره به شکل باران به زمین برمیگردند. تو فکر میکنی چقدر از آبهای روی زمین را میخوری؟ اگر میبینی که تعداد پرندگان هم نوعت روز به روز کمتر می شود. به این دلیل است که آنها از ترس تشنه ماندن آنقدر آب نمیخورند تا میمیرند. رفتار شما پرندگان عجیب شبیه به گدایی است که از ترس گدایی و بیپولی یک عمر گدایی میکند.
پرندهی عجیب حرفهای جغد دانا را باور نکرد و آنقدر کمتر و کمتر آب خورد تا اینکه مرد. و امروز هیچ اسمی هم از پرندهی عجیب باقی نمانده.