نوشته شده توسط: الهه ناز
داستان ضرب المثل چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد
عباس میرزا شاه قاجار چند روز قبل از مرگش محمد میرزا و قائم مقام را به مشهد احضار کرد و آن ها را به حرم مطهر امام رضا (ع) فرستاد تا سوگند یاد کنند که نسبت به یکدیگر وفادار بمانند و به اصطلاح تیغ محمد میرزا بر قائم مقام حرام باشد ولی محمد شاه قاجار پس از چندی به تحریک درباریان، قائم مقام را از منصب صدارت خلع و حاج میرزا آقاسی را بر جایش نشانید.
ولی از آن جا که نفوذ او بر شاه برای کسی پوشیده نبود به بدگوییش برخاستند و به اتهام آن که در پنهانی با برادران سلطان سر و سری دارد فرمان قتلش را از محمد شاه گرفتند و ماموران شاه محمد را در اتاقی زندانی کردند. سه روز بدون بالاپوش و غذا در آن اتاق ماند و هر چه خواست نامه ای به شاه بنویسد مانع شدند، زیرا مطمئن بودند که قلم سحارش محمد شاه را از تصمیمی که اتخاذ کرده منصرف خواهد کرد. چون قائم مقام به قتل و مرگش یقین حاصل کرد با خون خویش این بیت را که در واقع وصف حالش بود روی دیوار نوشت:
روزگارست آن که گه عزت دهد گه خوار دارد
چرخ بازیگر ازین بازیچه ها بسیار دارد
خلاصه در یکی از شب ها او را از اتاق بیرون برده و با چند نفر بر سرش ریختند و چون محمد شاه قسم خورده بود که خونش را نریزد به همین سبب شال را در گردنش انداختند و دستمالی در گلویش فرو کردند و به زور دستمال و طناب او را خفه کردند. به روایت دیگر: آن مرد ادیب و سیاستمدار نامدار را لای نمد پیچیدند و چهار تن مرد قوی هیکل آنقدر در روی زمین غلتاندند تا در آن حال جان به جان آفرین سپرد. شبانه پیکر این مرد بزرگ و دانشمند را در گلیمی پیچیدند و بدون غسل و کفن در حضرت عبدالعظیم جنب مقبره ی ابوالتوح رازی به خاک سپردند و شعر بالا از آن تاریخ ضرب المثل گردید.