نوشته شده توسط: الهه ناز
گرچه در اسلام سنّ مشخصى براى ازدواج مقرّر نگردیده است، اما احادیث منقول از پیامبر اکرم و امامان معصوم(علیهم السلام) و سیره عملى آن بزرگواران، شواهد گویایى بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است. از نظر قرآن، ازدواج مایه آرامش روح و روان آدمى است و خود از نشانه هاى رحمت و بزرگى خداوند است.1
تشویق به ازدواج، بخصوص در سن جوانى و کراهت اسلام از تجرّد و رهبانیت، در بسیارى از سخنان معصومان(علیهم السلام)آمده است. آثارى همچون بزرگداشت سنّت پیامبر(صلى الله علیه وآله)،2 قرار گرفتن در ولایت و حمایت خداوند،3 به خشم آمدن شیطان،4حفظ و کامل شدن ایمان جوانان،6مضاعف شدن ثواب عبادت،6 زیاد شدن روزى،7و مانند آن، در کلام معصومان(علیهم السلام) از برکات ازدواج شمرده، و از کسانى که اسباب ازدواج جوانان را فراهم مى کنند، تمجید شده است.8
همچنین تجرّد و تأخیر در امر ازدواج در بعضى روایات مردود دانسته، و تأکید شده است که هیچ چیز نباید موجب تأخیر ازدواج شود، حتى فقر.9
روایتى مردان بدون همسر را سرزنش مى کند،10 و تجرّد را سبب شرور شدن مى داند.11در روایتى دیگر مى خوانیم: یکى ازحقوق فرزند بر پدر، آن است که پس از بالغ شدن، او را به ازدواج درآورد،12
اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زود هنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى نماید.
و در روایت دیگر، به کسانى که صاحب دخترند سفارش مى کند در ازدواج دخترانشان تعجیل کنند: امام رضا(علیه السلام)مى فرماید: جبرئیل امین بر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نازل شد و عرض کرد: اى محمّد(صلى الله علیه وآله)پروردگارت به تو سلام مى رساند و مى فرماید: دختران مانند میوه درختان هستند و همان گونه که میوه وقتى مى رسد، چاره اى جز چیدن ندارد، وگرنه تابش خورشید و وزش باد آن را فاسد مى کند، دختران باکره هم وقتى به سن بلوغ و ازدواج مى رسند، چاره اى جز ازدواج ندارند، وگرنه از گرفتار شدن به فتنه و انحراف، در امان نیستند. آن گاه رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مردم را جمع کرد و به منبر رفت و پیام پروردگار عزیز و بلندمرتبه را به آنان ابلاغ نمود.13
همچنین روایت دیگرى بهترین سن ازدواج دختران را ابتداى سن بلوغ مى داند.14
بنابراین، مى توان نتیجه گرفت: اسلام در الگوى مطلوب خود، پایین بودن سن ازدواج را اصل مى داند. در عین حال، مشکلات ناشى از ازدواج هاى زودهنگام را نادیده نمى گیرد و در جهت رفع آنها کوشش مى نماید.15 روشن است که با گسترش برنامه هاى آموزشى، بهداشتى و فرهنگى و نیز بهبود وضع اقتصادى مردم، بسیارى از این مشکلات مرتفع خواهند شد.
نتایج تحقیقات تجربى وینچ ( Robert F.Winch) در جامعه آمریکا نیز تا حدى با این جهت گیرى همخوانى دارد. به گفته وى، مشکل ازدواج زودهنگام ازخودآن برنمى خیزد،بلکه برخاسته از عدم آمادگى براى پذیرش تعهدات ازدواج و نقش هاى ناشى از آن است. از این رو، ازدواج هاى زودهنگام در دو حالت کاملا رضایت بخش اند:
1. آنجا که افراد نوجوان آمادگى پذیرش نقش هاى بزرگ سالان را دارند مانند اعضاى قشرهاى پایین در جامعه آمریکا که در مشاغل غیرماهرانه یا نیمه ماهرانه اشتغال دارند.
2. آنجا که انتظار نمى رود چنین نقش هایى را بپذیرند; مانند اعضاى قشرهاى بالا که معمولا از سوى والدین حمایت مالى مى شوند.
برای اینکه سن ازدواج روز به روز بالاتر نرود ، راهکارهای زیادی موجود است که در این مقاله به راه های فرهنگی اشاره می کنیم :
تغییر نگرش ها و شناخت هاى افراد کمک زیادى به تغییر رفتار آنان مى کند، و هر تغییرى بدون داشتن زیرساخت هاى فکرى محکم، دوامى نخواهد داشت. وظیفه مهم متصدیان امور فرهنگى مثل حوزه، دانشگاه، صدا و سیما، مطبوعات، هنر و مانند آن، این است که در این زمینه، برنامه ریزى جدّى داشته باشند.
کارهایى که مى توان در این زمینه انجام داد، عبارتند از:
1. ارزش دانستن تأهّل: اگر تأهّل و همسر داشتن به عنوان یک ارزش، و تجرّد ضد ارزش تلقّى شود، همان گونه که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) آمده است، کمک زیادى به تغییر نگرش افراد نسبت به سن ازدواج مى شود.16لازمه این کار آن است که فرهنگ دینى در ازدواج، جایگزین فرهنگ مادى گردد و نگرش جوانان ما به ازدواج همان نگرش اولیاى دین باشد که به آن به عنوان وسیله اى براى نزدیک شدن به خدا نگاه مى کردند17
جامعه کنونى ما، ملاک هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است که از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى کافى برسند.
2. درجه بندى ملاک هاى انتخاب همسر: در فرهنگ دینى، مهم ترین ملاک براى انتخاب همسر، ایمان و اخلاق است و ملاک هاى دیگر از اهمیت کمترى برخوردارند.18این در حالى است که در جامعه کنونى ما، ملاک هایى همچون مدرک، ثروت، پست و مقام و به طور کلى، مظاهر مادى بیشترین اهمیت را دارند. به همین دلیل، تمام تلاش جوانان این شده است که از هر راهى، امتیازات مزبور را به دست آورند و از این طریق، به مقبولیت اجتماعى کافى برسند. اما به دلیل آنکه رسیدن به این ملاک ها، زمان زیادى مى طلبد، به ناچار از ازدواج در ابتداى جوانى محروم مى شوند و بدین روى، سن ازدواج افزایش مى یابد. اگر مسئولان فرهنگى کشور ارزش هاى واقعى را، که ایمان و اخلاق در صدر آن است ترویج کنند، نه تنها سن ازدواج کاهش پیدا مى کند، بلکه بسیارى از مشکلات دیگر نیز حل خواهد شد.
3. گسترش فرهنگ حجاب: در جامعه اى که فرهنگ «حجاب» حاکم باشد و رابطه با نامحرم طبق موازین شرعى باشد و از اختلاط هاى مضر و فسادانگیز بین پسر و دختر پرهیز شود، زمینه براى ارضاى نامشروع نیازهاى جنسى بسیار کم مى شود و در نتیجه، تمتعات جنسى منحصر به خانواده و ازدواج مى گردد. همین امر موجب مى شود احساس نیاز به ازدواج در جوانان افزایش یابد و آنها زودتر ازدواج کنند. اگر فرهنگ حجاب کم رنگ شود و پسران و دختران محدودیت زیادى در ارتباط با یکدیگر نداشته باشند، انگیزه آنان براى ازدواج کاهش مى یابد و در نتیجه، سن ازدواج بالا مى رود چنان که یکى از علل فرار جوانان غرب از ازدواج همین موضوع است زیرا ازدواج را مانع آزادى بى حد و حصر خود مى بینند.
4. گسترش فرهنگ قناعت و ساده زیستى: اگر در جامعه ساده زیستى و استفاده از حداقل امکانات مادى ارزش گردد و یا ـ دست کم ـ ضدارزش نباشد، سن ازدواج کاهش پیدا مى کنداما اگر داشتن خانه و اتومبیل مدل بالا و امکانات مادى ارزش شود و چشم و همچشمى هاى زیان آور گسترش یابد، جوان امروزى ما ناچار است به دنبال تهیه آن برود و تا وقتى آن را تهیه نکرده است، ازدواج نکند. در نتیجه، از داشتن خانواده در سن جوانى، محروم مى ماند.
5. ازدواج در خلال تحصیل: همان گونه که گفته شد، یکى از عوامل افزایش پیدا کردن سن ازدواج، تحصیل است. اگر به گونه اى برنامه ریزى شود که دانشجویان قادر باشند در خلال تحصیل، ازدواج کنند، سن ازدواج در بین این قشر، که مهم ترین و حسّاس ترین بخش جامعه هستند، کاهش پیدا مى کند.
این امر مشروط بر این است که خانواده ها اولا، اهمیت موضوع را درک کنند و متوجه این موضوع باشند که چه خطرهاى بزرگى فرزندان دانشجوى آنها را تهدید مى کند و چه مشکلات روحى و روانى زیادى در اثر تأخیر ازدواج براى آنان به وجود مى آید که با ازدواج کردن تمام یا بیشتر این مشکلات حل مى شود; ثانیاً، با برنامه ریزى دقیق و هماهنگ و کمک دانشگاه ها و دیگر نهادهاى ذى ربط به گونه اى برنامه ریزى کنند که دانشجویان با حداقل امکانات بتوانند ازدواج کنند و در عین حال، درس خود را نیز ادامه دهند. جوان دانشجو اگر امکان ازدواج داشته باشد، حتى به صورت ماندن در دوران عقد و نامزدى قبل از عروسى، هم از برکات مادى و معنوى ازدواج بهره مند مى شود و هم با انگیزه بیشترى درس و تحصیل را دنبال مى کند. دانشجو اگر احساس کند آینده روشنى دارد و مى تواند مسئولیت زندگى را، که با ازدواج بر عهده او گذاشته شده است، به دوش کشد، کمتر به دنبال فعالیت ها و برنامه هاى غیردرسى و حتى ضددرسى مى رود، بلکه تمام سعى و همّت خود را صرف بهتر کردن زندگى و بالاتر بردن سطح آن مى کند.
پی نوشت ها :
1ـ روم: 21.
2ـ شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1416، ج 20، ص 44.
3ـ مولى محسن فیض کاشانى، محجّة البیضاء، قم، جامعه مدرسین، 1383 ق، ج 3، ص 54.
4ـ محمّدباقر مجلسى، بحارالانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403، ج 10، ص 93.
5-همان، ج 100، ص 220.
6ـ همان، ص 219.
7ـ شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 17 / محمّد محمّدى رى شهرى، میزان الحکمه، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1362، ج 4، باب 1636.
8-شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 45.
9-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 100، ص 217 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 43.
10- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 45.
11-عبدالعلى بن جمعه حویزى، نورالثقلین، قم، اسماعیلیان، 1370، ج 3، ص 597.
12-محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 71، ص 80.
13- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 21، ص 482.
14- محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 16، ص 223 / شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 61.
15- شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 61 و 104.
16- ر. ک. محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 100، ص 218ـ225.
17- رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نظر امام على(علیه السلام) را درباره ازدواج با حضرت فاطمه(علیها السلام)پرسید، ایشان پاسخ دادند: «نعم العون على طاعة اللّه»; یاور خوبى براى من در اطاعت از خداست. (محمّدباقر مجلسى، پیشین، ج 43، ص 117.)
18- پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى فرمود: کسى که از دین و اخلاق خوبى برخوردار است، اگر به خواستگارى دخترتان آمد، به او همسر بدهید; زیرا اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگى در زمین ایجاد کرده اید. (شیخ حرّ عاملى، پیشین، ج 20، ص 86
<\/h1>