نوشته شده توسط:
بخت ، شانس و اتفاق
سه کلمه بخت ، شانس و اتفاق از کلمات متداول در زندگى انسانهاست ، و حتى گاهى در سخنان و نوشته هاى بزرگان و اندیشمندان نیز مشاهده مى شود. باید دانست که هیچ معلولى در نظام هستى بدون علت رخ نمى دهد. منتهى آگاهى انسان به علت آن پى مى برد و گاهى علت آن را درک نمى کند. اکثر انسانها وقتى علت چیزى را درک نکردند فورا آن را به بخت و شانس و اتفاق نسبت مى دهند. اگر انسان این مساله را بخوبى فهمید، آن گاه سه کلمه بخت ، شانس و اتفاق براى او حل خواهد شد.
سرچشمه پیدایش عقیده به شانس چند چیز است :
1- جهل بشر نسبت به ریشه حوادث و رویدادهاى طبیعى
2- فرار از زیر بار مسئولیت ، و سرپوش گذاشتن روى نقاط ضعف ، و تبرئه کردن خود در برابر احساس شرمندگى و گناهکارى در پیشگاه وجدان .
انسان هرگز میل ندارد خود را کوچک و حقیر بداند و یا دیگران او را چنین فرض کنند؛ بلکه مى گوید: هر نوع توانایى در من وجود دارد اما فقط شانس و اقبال من بد است .
اما یک انسان اندیشمند و دانا بعد از وقوع حوادثى که علتى براى آنها نمى یابد؛ آنها را بدون علت تصور نمى کند و یا اینکه آن را به بخت ، شانس و اتفاق مربوط نمى سازد.
و متاسفانه این افکار غلط دامنگیر افراد بسیار مى باشد و چون علتى را نمى یابد، اینگونه برداشت مى کنند. و با آن کلمات به انکار قانون کلى علت و معلول مى پردازند.
تحقیقات جدید نشان مى دهد که افراد، خوش شانس متولد نمى شوند بلکه خود در مسیر زندگى با تلاش و کوشش اقبالشان را به سوى خوبى سوق مى دهند.
به گزارش سایت اینترنتى ((آناتوا)) محققان دانشگاه ((هارتفورد شایر)) در یک مطالعه ده ساله به منظور یافتن عامل خوش اقبالى ؛ به برسى زندگى 400 نفر از افراد خوش اقبال و بد اقبال پرداختند.
به گفته دکتر ((ریچارد وایزمن )) از اساتید این دانشگاه افراد خوش اقبال در زندگى خود از چهار اصل استفاده مى کنند.
1- افزایش تعداد فرصتهایى که در زندگى براى انسان پیش مى آید.
این افراد در زندگى خویش همواره از موقیتهاى جدید استقبال مى کنند و علاوه بر ایجاد موقعیتهاى جدید، متوجه فرصتهاى جدیدى هستند که به سوى آنها روى آوردند.
2- با تکیه بر الهامات درونى و حدسیات خود، تصمیمات موثرى مى گیرند و سعى مى کنند تا در هنگام تصمیم گیرى در یک موضوع ؛ ذهن خود را از موضوع هاى دیگر پاک کنند.
3- همواره در زندگى خود انتظار خوش اقبالى دارند و این انتظار به آنها کمک مى کند در هنگام مواجهه با شکستها و مشکلات پافشارى بیشترى کنند تا در روابط خود با دیگران موفق شوند.
4- این افراد اقبال بد را به خوش اقبالى تبدیل مى کنند.
آنها با استفاده از روشهاى مختلف روانشناسى بر موقعیت هاى نامناسب زندگى خود چیره مى شوند و آن ها را به میل خود تغییر مى دهند
قرآن هر گونه تفسیر و دگرگونى در خوشبختى و بدبختى اقوام را در درجه اول به خود آنها نسبت مى دهد و مى فرماید:
ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیر و ما بانفسهم
خداوند سرنوشت هیچ قوم و (ملتى ) را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنها خود را تغییر دهند.
لطف خداوند یا مجازات او بى مقدمه دامان هیچ ملتى را نخواهد گرفت بلکه این اراده و خواست ملت ها و تغییرات درونى آنهاست که آنها را مستحق لطف یا عذاب مى سازد.
و در آیه ى دیگر مى فرماید:
ذلک باءن الله لم یک مغیرا نعمة انعمها على قوم حتى یغیروا اما بانفسهم
این به خاطر آن است که خداوند هیچ نعمتى را که به گروهى داده تغییر نمى دهد جز آنکه آنها خودشان را تغییر دهند.
فیض و رحمت خدا بى کران و عمومى و همگانى است ولى به تناسب شایستگى ها و لیاقتها به مردم مى رسد در ابتداء خداوند نعمت هاى مادى و معنوى خویش را شامل حال اقوام مى کند. چنانچه نعمتهاى الهى را وسیله اى براى تکامل خویش ساختند و از آن در مسیر حق مدد گرفتند.
نعمتش را پایدار بلکه افزون مى سازد اما هنگامى که این مواهب وسیله اى براى طغیان و سرکشى و ظلم و بیدادگرى و غرور و آلودگى گردد در این هنگام نعمت ها را مى گیرد و یا آنرا تبدیل به بلا و مصیبت مى کند، بنابراین دگرگونیها همواره از ناحیه انسانها است وگرنه مواهب الهى زوال ناپذیر است .
قرآن مى فرماید:
ما اصابکم من مصیبه فبما کسبت ایدیکم
هر مصیبتى که به شما رسد به خاطر اعمالى است که انجام داده اید. آیه فوق به خوبى نشان مى دهد مصائبى که دامنگیر انسان مى شود یک نوع مجازات الهى است که بصورت بازتاب طبیعى اعمال ، دامن آنها را مى گیرد.
مشیت الهى در سبب سازى و سبب سوزى