نوشته شده توسط: الهه ناز
ای آدم بدشانس!
در محیط اطرافمان، همواره مسایلی به چشم میخورند که در مورد آنها اظهار نظر نهایی نشده است. این دسته از مسائل در پیرامون زندگی خصوصی و اجتماعی همه ی ملل و جوامع وجود دارد، یکی از این موارد که شاید در تمام کشورها جاری باشد موضوع شانس و ارتباط با عمل است.
بارها دیده و شنیدهایم که اتفاقات را به شانس منتسب کردهاند. برای مثال شخصی در کار تجارت به رشد چشمگیری میرسد، میگویند: واقعا شانس داشت. چندین سال است که ما به کارهای متفاوتی دست میزنیم، تلاش کرده و راهها را بررسی میکنیم اما دریغ از یک نتیجه ی خوب ولی فلانی هنوز یک سال هم نیست کارش را شروع کرده، به کجا رسیده. تمام شهر او را میشناسند. این واقعیت جاری را به بدشانسی خود و خوشیشانسی دیگران نسبت میدهند. حال پرسش این است آیا میتوان رشد و موفقیت یک فرد، جامعه و کشور را به دلیل اقبال بد و یا خوب آن دانست؟
معیار تفکیک این واقعیت در کجاست؟
آیا میتوان برای این سوال پاسخی یافت . اطلاعات نشان میدهد که هر جا پای موجودی به نام انسان در میان است حصول یک نتیجهگیری قطعی و نهایی مانند یک فرضیه ی علمی و ریاضی مقدور نیست. محکمترین دلیل بارز آن پیچیدگی رفتار آدمیان است. به خاطر مجهول بودن بعضی از دلایل باعث شده تا افراد واژه ی شانس را جایگزین علت اصلی کنند.
مثلا اگر فردی در دانشگاه یا کار تجارت و یا در هر حرفهای موفق بوده و رشد کند قطعا به مجموعه عواملی ارتباط دارد که آن فرد بدانها متوسل شده است ولی از آن جایی که ممکن است این اسباب و عوامل برای دیگران روشن نباشد آن را به مسأله ی شانس نسبت میدهند.
همه ی افراد، جوامع و کشورهایی که به رشد و توسعه رسیدهاند درواقع علت اصلی پیشرفت را یافتهاند و برآن فاکتورها پای فشردهاند و بالعکس افراد، جوامع و کشورهایی که از قافله ی توسعه و موفقیت باز ماندند قطعا اسباب رشد را پیدا نکردند.
اگر لذت نمیبریم از بدشانسی ما نیست بلکه به عدم شناخت ما نسبت به قوانین «چگونه لذت بردن» بر میگردد.
بایستی ریشه و قوانین ذاتی مربوط به چگونه لذت بردن را آموخت و بدان عمل کرد این واقعیت پیرامون همه ی امور آدمی صدق میکند. شانس، قانون دور کردن ما از یافتن آرامش واقعی است.
شانس، اسباب به هم ریختگی درونی و بیرونی حضور و بروز کسانی است که به دنبال عمل هستند. شانس، بازدارنده ی حرفهای عمل است. هر جا شانس حضور دارد عمل و موفقیت در خواب است.
جوامعی که به شانس باور دارند ، در عمل عقب افتادهاند. شانس هر جا بروز کند ابتدا به شکار عمل مبادرت میورزد. شانس در جوامعی حضور دارد که در آنجا جهل بیشتر است و بالعکس عمل در جوامعی سایه میگستراند که در آن جا آگاهی و علم افزونتر است. وقتی در مجلسی شانس دعوت شود عمل را از آنجا بیرون میکنند.
منبع: تبیان
تلخیص برای ذی طوی:مسطور