نوشته شده توسط: الهه ناز
فاطمه افتخار محمد ونمونه اعلا و بارز دانشگاه محمد است .محمد(ص)«انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» را به دلگرمی فاطمه فریاد می کشد.فاطمه پاره جگر محمد است.فاطمه کسی است که رضایت محمد در گرو رضایت اوست.فاطمه برگ برنده محمد در مقابله با جاهلیت ،سبعیت و کفر است. فاطمه تنها کسی است که پیامبر پس از جهاد طاقت فرسا به دیدار او می رود و خستگی را در عمق چشمان مهربان او گم می کند.فاطمه همان کسی است که پیامبرش ،برترین زن در آفرینش نام نهاده و به لقب عارفانه ام ابیها مفتخرش ساخته است.
فاطمه کسی است که با نه سال زیستن همگام با علی، در گام گام علی و لحظه لحظه علی و تنفس علی و سرنوشت علی تاثیری جاودانه و ملموس می کند.فاطمه کسی است که چهار چوبه خانه کوچک و صمیمی علی را بر دفتر تاریخ با خطوط ابدی ترسیم می کند.فاطمه کسی است که صبر را از چشمان او می چیند.فاطمه اشک علی است ! قلب علی است ! فاطمه عصاره مظلومیت علی است.
حسن بعد دیگر منشور فاطمه است.حسن شیر صبر از جان مادر نوش کرده است.حسن از مادر آموخته است که جز به مصلحت اسلام نیندیشد.حسن از مادر آموخته است که چگونه تخم انقلاب بنشاند.حسن بلوغ بردباری فاطمه است.پاره های سرخ جگر فاطمه است که برطشت می ریزد.
فاطمه ظهور جلوه حق در کربلا است.فاطمه حلاوت شهادت است. حسین والی فاطمه است در کربلا و منادی او است در عاشوراء.شیر فاطمه است که در وجود حسین می خروشد و خون فاطمه است که از حنجره حسین می جوشد.فاطمه قدرت گام های حسین است.جوهر فریاد حسین است.حسین علی اکبر را به یادواره فاطمه به میدان می فرستد.در شهادت برادر فاطمه است که در قامت حسین می شکند.حسین تبلور فاطمه در عاشوراست.حسین فاطمه محض است و فاطمه حسین محض !
زینب فاطمه کربلاست و تجلی فاطمه، در زینب عاشوراست.در کربلا، زینب رسول فاطمه است.پیام فاطمه را می خواند.حضور فاطمه را فریاد می کشد. در کربلا زینب محبت مادر را فریاد می کشد.در کربلا زینب محبت مادر را در جان برادر می ریزد.زینب یادگار مادر را پاس می دارد.چشمان زینب در زیر دست های محبوب فاطمه به خواب رفته است.زینب با بوسه محبت فاطمه چشم از خواب گشوده است.
یکی از زیباترین ملکوتی ترین، مقدس ترین و در عین حال دست نیافتنی ترین و ناشناخته ترین رابطه ها رابطه فاطمه با خداست.بنای آسمان و زمین و روشنایی ماه و خورشید و گردش افلاک و وسعت دریاها به اعتبار او و خاندان اوست.وجودش فلسفه آفرینش زن است.همچنان که وجود خاندان او بهانه خلق آفرینش.برای او همین افتخار بس که خداوند پاکی را در وجودش به ودیعه نهاده است. او مظهر عطوفت خداوند و سمبل رافت و مهر الاهی است.
سید مهدی شجاعی
http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/pasokh/articleid/2325122