نوشته شده توسط: الهه ناز
بنام خدا و با توکل براوکه شاکرشم
"تجربه هایم"
این مدت که از قبل از ماه رمضان بود و بعد از دو، سه روز تعطیلی بعثت حضرت محمد و رفتن به تهران بخاطردیدن اقوام به لطف خدا اتفاقاتی واسم افتاد که باعث کسب تجربه شد و باعث شد قبل از ماه رمضان بیشتر به خودم برسم و تا الان هم که ماه رمضان اینکارو دارم ادامه میدم واسه تصمیمی که گرفتم تا بفکر خودم بیشتر باشم تا به اهدافم نزدیکتر شوم و بهشان هروقتی خدا صلاح میداند برسم و اونطور که صلاحدید خدا هست، ولی یه چیزی بگم چون درکودکی زمان جنگ ایران و عراق بود تصمیم گرفتم کاری کنم که بروم به بهشت پیش کسانیکه خیلی دوستانشان دارم و واسم عزیز هستن بخاطر همین خدا وقتی بزرگتر شدم و به سن جوانی موقعیکه درسم تمام شده بود خدا سرراهم این آدمها و این راه و روش زندگی را گذاشت که باعث شد با اتفاقاتی تو زندگی، آشنایی با خیلی ها، دوباره متولد شدم و طوریکه روز به روز خواهید خواند تجربه هایم را تا حدودی که نوشتم کسب کنم و تقریبا به هرچیزی که با تلاش و همت خودم با توکل به خدا ، حمایت کسانی قابل اعتماد و دعاهاشون صلاح بوده برسم، البته یکی از علتهاش نزدیک کردن خودم به خداست که در زندگی کمکم کرده که بهم آرامش و راحتی جدیدا داده و میده که همیشه خواهانش بودم وهستم. در طی این چندسال اخیر با آشنایی این سه نفر؛
((دکترعلیرضاآزمندیان،محمودمعظمی،استادجمشیدخدادادی))که این سایتهایشون هست؛ ((http://www.azmandian.com/cms/index.php?lang=fa ،http://www.maktabekamal.com /وhttp://www.namaava.com /، http://tebbeghorani.com / ))
در کنار کشیدن تجربه هایی که بهم آموزشهای مختلفی داد و باعث شد پخته تر شوم ، آدمی قویتر شوم که قبلا میخواستم آدم کاملی شوم و اینکه با تلاشهایی که کرده بودم که میدانم باز کسب تجربه ها ادامه خواهد داشت تا وقتی خدا صلاح بداند که در این دنیا باشم که حتی بتوانم الان و ازاینکه چطور مسائل زندگیم را مدیریت کنم ، کارهایم را با برنامه ، نظم ، آرامش ، خونسردی و اعتماد به نفس از طریق این سه آدم ، اتفاقات زندگی که بعدش برام پیش آمد، موقعیتهای خوب و آشنایی با افراد خوب که اولینش آزمندیان بود بدست آوردم و دوباره متولد شدم که قبلا گفتم ولی ایندفعه نه تولد فیزیکی بلکه تولدی دیگر ، انجام دهم و یه چیزهایی بیاموزم که ممکن بود حین درس خواندن و دانشگاه رفتن نمی آموختم که واسه من این راه با ارزشتر و بهتر بوده ، هست و خواهد بود که با اینکه خودم خواسته بودم ولی لطف خدا شامل حالم شده که شاکرشم بخاطر همه این اتفاقات ، دوستان خوب و خانواده خوبم که حامیم هستن که حالا فهمیدم که نباید از هیچ کس و هیچ فردی انتظار و توقع داشته باشم که باید سعی کنم تحمل هر حرفی را داشته و باخونسردی به موقعش واسشون توضیح دهم چون بالاخره آنها هم انسان هستن ، اشتباه میکنن و خب بالاخره هر انسانی براساس باورهاش ، اندیشه هاش در گذشته از بچگی و آموخته هاش اینطور هست، و خوش به حال کسی که بتون مثل من تغییر کن به لطف خدا که شاکرشم،درضمن بنده اینها رو میگم که درس عبرتی بشه واسه دیگران که با گفتن اینها میخواهم شاکر خدا که منو تو این راه انداخت و ممنون دوستان ، خانواده و کسانی باشم که منو تو این راه کمک کردن با همت ، تلاش و خواسته خودم در درجه اول که خیلی مهم و همینطور دعاهای دیگران که دوست دارم این گفته های من تجربه ای بشه واسه دیگران و قصد از نوشتن این متن همین بوده ، هست و خواهد بود که اینطوری من حداقل خوشحالم وظیفه خودم را انجام داده و بقیه اش به خدا و دیگران بستگی داره که با کسانی خوب که از خدا میخوام در دنیا و آخرت خیرشان بده آشنا بشم و از هرچیزی بیشتر بفکر خودم و زندگیم باشم که اول خود انسان اهمیت داره بعد دیگران که با اینکار هم بهتر میتوان با توانایی های خاص خود هر فردی کمک کرد و آدمها با آدم دوست میشن یا بهت کمک میکنن و اهمیت میدن. چون خودم اینها رو تجربه کردم، میگم.
یاد گرفتم بتونم این مدت هرچیزی را که آزارم میده چه خوردنش ، چه انجام دادنش را کنار بگذارم و طرف چیزهایی که بهم آرامش میده برم که بخاطر عوارض داروها فعلا هرچیزی که آزارم میده و بهم فشارعصبی وارد میکن ، حتی هرموقع هر کاری لازم بود انجام بدم و بخورم ، خودم فعلا هرروز ورزش کنم تا وقتیکه ان شا الله هرموقع خدا صلاح دانست بعد از ماه رمضان و گرمای هوا بتونم دوباره به کارهایی که خیلی دوست دارم واین مدت مثل سرکار، کلاس یوگا و ...بروم.دیگه اینکه حالا فهمیدم سخت گرفتن به خودم بیشتر باعث آزارم میش که باراحتی و آرامش هرکاری بهتر انجام میش و درضمن مهم خداست که قضاوت کن که امیدم باید به او باشد که بپذیر و ایمان دارم بهش که ان شا الله میپذیر چون خیلی جاها بهم نشون داده که حافظمه، کمکم میکنه.
به نظر من خدا دینش را برای بنده هایش که اسلام است خیلی راحت و ساده کرده ولی ما به خودمون سخت میگیرم که بعد از اهمیت دادن به سلامتی و خودت تا جایی که بش به لطف خدا تونستم با آرامش مهارش کنم و ان شا الله بتونم انقدر اینکارو بکنم تا همیشه بتوانم با آرامش ، خونسردی و خوشحالی زندگی کنم تا بتوانم موقع نماز خواندن و هرکاری که میخواهم روی همان کار تمرکز داشته باشم ذهنم فقط درگیر همان کار بخوبی باش به امید و لطف خدا تا بتونم راحتتر از قبل نماز بخونم ، روی هرکاری تمرکز داشته باشم و با این روش بتونم کاری کنم که کمتر یا اصلا جسم ، روح و ذهنم درگیر باشد تا هرچه که خدا صلاح بدانه با تلاش و همت خودم ، دعاهای شما دیگران که خداروشاکرم که بهم قدرت درک هرچیزی را داده وجدیدا کمکم کرده بتونم چطور با ملاحظه حرف بزنم، کاری را انجام دهم، بخورم حتی بنویسم و زندگی کنم چون واقعا الان که روحم آرام شده و ذهنم درگیر چیزی که آزارم بده دیگه نمیشه راحتتر ازش دارم استفاده میبرم و بیشتر مواقعی که ریلکس میکنم بعد از نهار حدود یک ربع تا 20دقیقه تقریبا به روش طب قرآنی و یوگا ذهنم آرامتر شده و چیزهایی به ذهنم میرس که همان لحظه باید بنویسم تا یادم هست.میخوام از این موقعیتی که پیدا کردم استفاده ببرم واسه نوشتن و اگر لازم شد چاپ کنم بعد از اینکه با اجازه بزرگترها در وبلاگم بنام جمله های طلایی و مطالب گوناگون http://jomelatetalaii.parsiblog.com گذاشتم که برگرفته از کتابم هست ولی چون منتشرش نشد بکنم و بیشترش دست خودم مانده ، بفروش نرفته زدم ، آخه این کتاب را بیشتر به قصد تشکر و قدردانی از کسانی که کمکم کردن در زندگی و یادگاری از دوستانم اینکارو کردم تا اینکه بخوام بفروش برس و بیشتر بعلت اینکه بتونم هم در هدفم موفق بشم اینکارو کردم که دیدم میشه با تلاش و همت خودم با توکل به خدا ، کمک و حمایت خانواده که اگر آنها قبول نمیکردن، نمیتونستم اینکارو بکنم یا هرکار دیگری را.اگر آنقدر اصرار به هرکاری را داشتم فقط برای رسیدن به خواسته هایم بوده ولی حالا فهمیدم با خونسردی ، متنانت و آرامش بهتر میشه به هرچیزی رسید تا با عجله، شتاب و عصبانیت. /
هرکاری را بعد از پرس و جو از کسانیکه بهشان اعتماد دارم، قبولشان دارم و میتوانم راحت ازشان کمک بگیرم و از همه مهمتر همیشه گذاشتم خدا حافظم باش دربرابرش که ازش خواستم همیشه و با توکل به او جلو رفتم با اینکه همیشه به خانوادم احترام گذاشتم و خواهم گذاشت، ازخدا بابت شما شاکرم و قدردان شما، خیرتان را خواستم که دیگر خیلی هم واسم مهم نیست دیگران درمورد تصمیمات، طرزفکرم و زندگیم چی میگن و خواهند گفت چون دیگر اول از همه خودم واسه خودم مهم هست بعد دیگران، این را هم بدانین که در آخر بعضی جاها بدون مشورت با بزرگترها کاری را نکردم چون با خواندن مجلات، مطالعات مختلف در سایتهای اینترنت و ...فهمیدم که بدون مشورت والدین، کمک آنها نمیشه کاری را کرد و به نظر من زمانیکه بتونم باشماها راحتتر از قبلم باشم میتونم بعدها با هرکسی دیگر باشم.
در آخر اینکه از هر طریقی و هرطوری به دیگران کمک کنم ، تجربه هام را بهشون بگم و وظیفه انسانی خودم را انجام بدم که باز این هم بخاطر خود فرد که دوست داره با اینکار احساس خوبی بهش دست بده که احساس خوب بودن ، مثبت فکر کردن و در کنار پذیرفتن هرچیزی خوب زندگی کردن با داشتن چیزهای خوبی که خدا بهش داده ، اینکه بدانه هرکسی توانایی خاص خودش را داره و استعدادهایی که دیگران ندارن، ازهمه مهمتر خودباوری ، اعتماد به نفس ، اهمیت دادن به خود و ظاهر باعث میشه دیگران بیشتر بهت اهمیت بدن و آدمهایی که دوست داری خدا به طرفت جذب کنن و چطوری با اونهایی که مثل تو نیستن کنار بیای و دوست باشی که همین خود باوری و شناخت از خود باعث میشه هم دیگران را بهتر بشناسی و باهاشون چطور گفتم که کنار بیایی ، از همه مهمتر خدا و هدف از خلق کردن انسان ، موجودات و زمین و ... را بدانی که با این دانسته ها به عظمت خدا پی میبری، روزبروز بهش نزدیکتر میشی ، به خودت بهتر میای و شاکرش خواهی بود.
قضاوت اعمالم را هم بخدا با امیدواری ، ایمان بهش میسپارم و این را بدانید که بنده هم تمام و کامل نیستم ، اشتباهاتی کردم که خدا حافظم بوده چون گفتم که قبلا ازش همیشه خواسته بودم تا بالاخره به اینجا رسیدم و ممکن باز هم بکنم ولی ایندفعه بیشتر با مشورت والدین خوبم و کسانیکه واسم قابل اعتماد هستن که این تجربه هاست که انسان را پخته و کامل میکن و اگر خدا رو نداشته باشی ممکن تجربه هایی کسب کنی که بعضی وقتها کاریش نمیشه کرد ولی باز باید با دید خوب جلو بری و از دیگران میخوام که همدیگر را ببخشن تا خدا هم شما را ببخش تا با اینکه ممکن است آن اشتباهی که کرده نتوان کاری براش کرد جز کسب تجربه و اینکه کمکش کنین با اون شرایطی که الان داره چه بشه کاریش کرد و چه نشه کنار بیاد تا خودش هم بتون با خودش کنار بیاد و همیشه در درجه اول خود هر فرد فرد انسان اهمیت دار بعد دیگران و من نظرم اینه که براساس چیزهایی که آموختم انسان اول باید مسئولیت خودش را بعهده بگیر بعد دنبال مسئولیت ازدواج ، زندگی زناشویی و ...بره که به نظرمن ما انسانها در برابر تک تک فردی خودمان مسئولیم که چطور زندگی کنیم ، بخوریم و ...که همش در قرآن هست و چیزهایی که این سه فرد به من آموختن، از طریق قرآن که خودتان میتونین با بررسی پی ببرین تا باورتان بشه که ازتان میخوام لطفا بدون مطالعه و بررسی دقیق نظر ندین که البته هر نظری هم بدین واسه من جای احترام داره و توقع ندارم همه مثل هم فکر کنن چون میدانم هرکسی تو زندگی باوری داره و اونطوری که شکل گرفته بر اساس اندیشه ها، دانسته ها و تجربه هاش زندگیش میگذره و مطمئن باشین هر عملی بکنین در آخرت هم جوابش را همانطوری که در دنیا بودین ، خواهید گرفت. پس اگر با آرامش ، به روش خدا که در قرآن آورده زندگی کنین، در آخرت هم همانطورخواهید بود.
در آخر هم بگویم که یاد گرفتم به موقعش که لازم شد از دیگران کمک بگیرم مخصوصا آنهایی که بهشان اعتماد و قبولشان دارم و واسم اهمیت دارن که همیشه دعاگوشون هستم و خواهم بود به لطف خدا و حمایتهای او.
در آخر اینکه ، این روشی است عامیانه و بصورتیکه در اینترنت مینویسن که دوست دارم سبکی جدید باش تا با اجازه والدین و حمایتهای آنها ، صلاحدید خدا و توکل براو واسه چاپ درکنار کتاب اولم اگر بش، بره.
درضمن از کسانیکه مثل خودم صادق، صبور، مهربان، بااعتقاد، همفکر، بامنطق، خونسرد و معمولی هستن و همسطح خودم طوریکه راحتتر باشم دوست دارم درتماس باشم.
امیدوارم این متن که حاوی تجربه های من است واسه شما و دیگران هم درس عبرتی بشه و درضمن بنده از خانواده ام یاد گرفتم که ببخشم، بیاموزم و احترام بگذارم به عقاید دیگران که با محبت و احترام با دیگران برخورد کنم که همه را شاکر خدا هستم.
الهی آمین یا رب العالمین
الهه السادات