نوشته شده توسط: الهه ناز
ار بررسی آیات و روایات استفاده میشود که توبه مخصوص گناه ویژهای نیست و شخص خاصی را نیز شامل نمیشود. خداوند نسبت به هر عمل زشت و هرظلم و ستم و اسرافی، وعده پذیرش توبه را داده و در آیه "توبوا الی الله جمیعاً" هرگناهکاری دعوت به توبه شدهاست. (1) در این جهت فرقی بین گناه کبیره وصغیره نیست.
وعده پذیرش توبه به صورت مطلق و دعوت به توبه به صورت همگانی، مستلزم مطلوبیت توبه برای همه گناهان است.
قرآن مجید در دو مورد یادآور شده که خدا از همه گناهان میگذرد جز گناه شرک: "أنّ الله لایغفر أنْ یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمَن یشأ؛خداوند شرک را نمیبخشد و کمتر از آن را برای هر کس که بخواهدمیآمرزد". (2)
اما با توجه به این که آیات توبه با عمومیت خود، شرک را نیز دربرمیگیرد "وَ هُوَ الَّذِی بَقْبَلُ التَّوْبه عَنْ عِبادِهِ؛ او است که توبه را از بندگانش میپذیرد" (3) این آیه و آیات دیگر شامل بخشوده شدن شرک در پرتو توبه نیز میباشد. پس منظور از عدم عفو مشرک، عدم پذیرش توبه وی نیست، بلکه "مقصود آن است که برخی از گناهان، بدون توبه نیز براثر رحمت گسترده خدا، با راههایی مانند انجام کارهای نیک، شفاعت و ترک گناه کبیره بخشوده میشوند، ولی هرگز شرک در قلمرو این رحمت خاص قرار نمیگیرد، زیرا مشرک هیچ گونه شایستگی برای نزول رحمت حق ندارد. البته بخشوده شدن در پرتو توبه یک امر بدیهی است. کسانی که در صدر اسلام به دین میگرویدند و پیامبر اسلام آنان را میپذیرفت، مشرک بودند". (4)
پس توبه و بازگشت از گناه، همه گناهان حتی شرک را میشوید. البته چگونگی توبه با توجه به ماهیت گناه متفاوت است.
اما در پاسخ گناهان کبیره توجه به چند نکتة اساسی ضروری به نظر می رسد:
1ـ گناه به معنی خلاف است و در اسلام هر کاری که بر خلاف فرمان خدا باشد، گناه است، مخالفت امر خدا، هر اندازه کوچک باشد، چون در پیشگاه عظمت الهی واقع می شود، بزرگ است. اما اینکه برخی گناهان کوچک و صغیره شمرده شده، نسبت به گناهان دیگری است که کبیره دانسته شده اند. اما از این منظر که گناه نافرمانی حق تعالی است، نمی توان هیچ گناهی را کوچک شمرد، چه این که کوچک شمردن گناه، از گناهان کبیره است (که در صورت عدم توبه) بخشیده نمی شود.(5)
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده که "به کوچکی گناه منگرید، بلکه به بزرگی کسی بنگرید که نسبت به او گستاخی کرده اید".(6)
2ـ علمای اسلام با استفاده از آیات و روایات، گناهان را در مقایسة با خود آنها و آثار و نتایج آن، به دو دسته صغیره و کبیره تقسیم کرده اند. این که ملاک و معیار در شناخت گناه صغیره از کبیره چیست، میان علما اختلاف نظر وجود دارد. امور زیر را به عنوان ملاک گناه کبیره ذکر کرده اند:
الف) هر گناهی که در قرآن بر آن وعدة عذاب داده شده است.
ب) هر گناهی که در اسلام برای آن "حدّ" تعیین شده است، مثل شرابخواری، زنا و....
پ) هر گناهی که بیانگر بی اعتنایی و بی حرمتی به دین و مقدّسات دینی است.
ت) هر گناهی که از طرف شرع مقدّس، با شدت و تهدید از آن نهی شده باشد.
ث) هر گناهی که در قرآن یا سنّت پیامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) به کبیره بودن آن تصریح شده است.
3ـ در روایات، شمار گناهان کبیره متفاوت ذکر شده است. در بعضی روایات هفت گناه و در برخی نوزده گناه.
همین طور علمای اسلام آن را هفت و برخی ده و برخی بیست و بعضی سی و چهار و بعضی چهل و برخی بیشتر ذکر کرده اند. از مجموعة روایات و کلمات بزرگان دین می توان فهمید آن چه ذکر شده، به عنوان نمونهها و مصادیقی از گناهان کبیره است.
جهت آگاهی بیشتر به کتاب "گناه شناسی" اثر استاد محسن قرائتی که توسط آقای محمد محمدی اشتهاردی تنظیم و نگارش یافته، یا کتاب کیفر گناه و آثار و عواقب خطرناک آن "تألیف سید هاشم رسولی محلاتی و کتاب گناهان کبیره" آیت الله دستغیب مراجعه شود.
امام خمینی گناهان زیر را به عنوان گناهان کبیره مطرح کرده است:
1ـ نومیدی از رحمت خدا 2ـ ایمنی از مکر الهی 3ـ دروغ بستن به خدا و پیامبر 4ـ قتل 5ـ عاق پدر و مادر 6ـ خوردن مال یتیم7ـ نسبت زنا دادن 8ـ فرار از جنگ و جهاد 9ـ قطع رحم 10ـ سحر و جادو 11ـ زنا 12ـ لواط 3ـ سرقت 14ـ قسم دروغ 15ـ کتمان شهادت 16ـ شهادت به ناحق دادن 17ـ عهد شکستن 18ـ بیش از ثلث وصیت کردن 19ـ شراب نوشیدن 20ـ ربا خوردن 21ـ برای کار حرام مزد گرفتن 21ـ قمار بازی 22ـ خوردن گوشت مردار و خوک و خون و میته 24ـ در وزن خیانت کردن 25ـ هجرت به جایی که انجام وظیفه دینی ممکن نیست 26ـ کمک به ظالم 27ـ اعتماد به ظالم 28ـ حبس حقوق مردم 29ـ دروغ 30ـ تکبّر 31ـ اسراف 32ـ خیانت به امانت 33ـ غیبت 34ـ سخن چینی 35ـ سرگرمی به لهو و لعب 36ـ سبک شمردن حج 37ـ ترک نماز 38ـ ندادن زکات 39ـ اصرار بر گناهان کوچک.(7)
از آیاتی استفاده می شود همة گناهان صغیره و کبیره با توبه بخشیده می شود: مثلاً می فرماید: بگو ای بندگان من که بر خود اسراف ستم و ستم کرده اید، از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است".(8)
آیه با کلمه "جمیعاً" تصریح دارد بر این که توبه عمومیت دارد و همة گناهان را شامل می شود.
در آیة دیگر آمده است: "هر کس از شما کار بدی از روی نادانی کند، سپس توبه و اصلاح نماید، مشمول رحمت خدا می شود که خدا آمرزنده و مهربان است".(9)
در این آیه هر گونه عمل سوء که تمام گناهان را فرا می گیرد، قابل توبه و بازگشت ذکر شده است.
در آیه دیگر همة مؤمنان را مخاطب قرار داده و می فرماید: "ای مؤمنان، همگی به سوی خدا باز گردید تا رستگار شوید".(10) واژة "جمیعاً" دلیل بر این است که هر گناهکاری دعوت به توبه شده است. اگر توبه دارای شمول و عموم نباشد، چنین دعوتی صحیح نیست.(11) پس صغیره یا کبیره بودن گناه تأثیری در قبولی یا عدم پذیرش توبه ندارد. ملاک، احراز شرایط توبه یعنی پشیمانی از گناه و عزم بر ترک آن و تدارک و جبران حق الله و حق الناس می باشد.موفق باشید.
پی نوشت ها:
1. نور (24) آیه 31.
2. نسأ (4) آیه 116.
3. شوری (42) آیه 25.
4. جعفر سبحانی، منشور جاوید، ج 8، ص 230.
5.اصول کافی، ترجمه و شرح سید جواد مصطفوی، ج 3، ص 394.
6. بحار الانوار،ج77، ص 168.
7. تحریرالوسیله، ج 1، ص 274.
8. زمر (39) آیة 53.
9. انعام (6) آیة 54.
10. نور (24) آیة 31.
11. مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج 1، ص 227.
نوشته شده توسط: الهه ناز
دل شکستن گناه ...
شکستن دل انسانی و ناراحت کردن او از گناهانی است که فقط با پشیمان شدن و طلب آمرزش از خداوند آمرزیده نمی شود. بلکه باید به نحوی دل آن فرد را نیز به دست آورد و او را از خود راضی و خشنود نمود .
در این زمینه شما می توانید با عذرخواهی و جبران کردن به وسیله احسان و هدیه و همچنین با به کار بردن کلمات دلنشین، اندوه و گرفتگی را از آن فرد برطرف نمایید.
در حدیث آمده است که خداوند می فرماید: «انا عند المنکسره قلوبهم؛ من همدم قلب های شکسته هستم» یعنی انسان دل شکسته در پیشگاه خداوند دارای جایگاه ویژه ای است و مورد توجه خداوند می باشد و دعا و نفرین انسان دل شکسته خیلی زود اثر می بخشد.
به طور کلی شکستن دل انسان مؤمن که به تعبیر روایات، احترام او از کعبه بیشتر است، دارای آثار وضعی و جانبی فراوانی است و دلی که شکست به سادگی التیام نمی یابد و جبران آن دشوار است.
پس در مرحله اول باید انسان مراقب باشد دل کسی را نشکند و قلبی را جریحه دار نسازد و اگر خدای ناخواسته این اتفاق افتاد باید به سرعت جبران و تلافی کند و دل شکسته را التیام بخشد و آن را به دست آورد و تنها استغفار و آمرزش کافی نیست مگر این که آن فرد از انسان دور باشد و انسان قدرت جبران نداشته باشد که در این صورت علاوه بر استغفار و طلب آمرزش از درگاه الهی باید در حق آن فرد دعای خیر کرد و خیر دنیا و آخرت او را از خداوند درخواست نمود و با این کار انشاءالله قلب او در باطن از شما راضی و خشنود می گردد.
آیا دل آزردن و دل شکستن گناه دارد؟ آیا میتوانم بی اعتنا باشم؟ آیا با این عمل کسی به بهشت میرود؟
دل آزردن و دل شکستن اگر ناحق باشد، از مصادیق "ایذاء" مؤمن است و "ایذاء" و اذیت مؤمن از گناهان بزرگ محسوب میشود. قرآن مجید میفرماید: "کسانی که مردان و زنان مؤمن را میرنجانند، در حالی که استحقاق آن را ندارند، بار بهتان و گناه آشکاری را به دوش کشیدهاند".
رسول خدا (ص) میفرماید: "هر کس مؤمنی را به ناحق اذیت کند، مثل این است که ده هزار مرتبه مکه معظمه و بیت المعمور را خراب کرده و هزار فرشته مقرب را کشته باشد".
در جایی فرموده است: "کسی که مؤمنی را بیازارد، گرچه به یک کلمه باشد، روز قیامت محشور میشود، در حالی که بین دو چشمش نوشته شده است: او از رحمت الهی محروم است و مانند کسی است که کعبه و بیت المقدس را ویران کرده باشد و ده هزار فرشته را به قتل رسانده باشد".
از این روایت بر میآید که آزار رساندن و رنجاندن مؤمن، مانع ورود به بهشت میشود مگر کسی که این گناه را مرتکب شده است، توبه نماید و از عمل خود پشیمان گردد و یا در عالم برزخ کیفر گناه خود را ببیند.
در این صورت استحقاق ورود به بهشت را پیدا میکند، یعنی این گناه مانند گناهان دیگر به نحوی باید جبران شود. از روایات برمیآید که شیعیان گناهکار اگر در دنیا موفق به توبه نشده باشند، در عالم برزخ با عذاب قبر کیفر میبینند و پاک میشوند و در قیامت به بهشت خواهند رفت. با توجه به این نکته معلوم میشود که بی اعتنایی در برابر این گناه معنی ندارد.
وظیفه انسان در این مورد جبران گناه است و جبران گناه به اینصورت است که از عمل خود پشیمان باشد و استغفار نماید و برای او دعا کند و اگر محذوری ندارد، از ایشان عذرخواهی کند و با خوبی تلافی نماید.
اگه واقعا دل داری
اگه واقعا زندگی یه مومن واست مهمه هیچوقت دل یه مومن رو نشکن
هیچوقت...
شکستن دل تاوان سنگینی داره