نوشته شده توسط: الهه ناز
اِقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ
بخوان به نام پروردگارت که (جهان را) آفرید
رحمت: بعضی پیامبر(صلی الله علیه و آله) را مورد آزار قرار می دادند و پشت سر پیامبر( صلی الله علیه و آله) می گفتند:" او گوش است" کنایه از این که هرچه بگوئیم قبول می کند. قرآن جواب آنها را می دهد و اضافه می کند:" این که پیامبر(صلی الله علیه و آله) حرف هایتان ( در امور فردی و پیش پا افتاده) را جدی نمی گیرد از جهت رحمت اوست به مومنین.( توبه /61)
این سوره، نخستین سوره اى است که بر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده است، بلکه به گفته بعضى: پنج آیه فوق، به اتفاق همه مفسران در آغاز وحى بر رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل شده، مضمون آن نیز مؤید این معنى است.
در روایات آمده است: پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) به کوه «حرا» رفته بود، «جبرئیل» آمده، گفت: اى محمّد! بخوان! پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: من قرائت کننده نیستم.
«جبرئیل» او را در آغوش گرفت و فشرد، و بار دیگر گفت: بخوان!
پیامبر(صلى الله علیه وآله) همان جواب را تکرار کرد، بار دوم نیز «جبرئیل» این کار را کرد، و همان جواب را شنید، و در سومین بار گفت: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ...»
این سخن را گفت، و از دیده پیامبر(صلى الله علیه وآله) پنهان شد.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که با دریافت نخستین اشعه وحى، سخت خسته شده بود، به سراغ (خانه) «خدیجه» آمده، فرمود: زَمِّلُونِى وَ دَثِّرُونِى: «مرا بپوشانید و جامه اى بر من بیفکنید تا استراحت کنم».
«طبرسى» در «مجمع البیان» نیز نقل مى کند: «رسول خدا(صلى الله علیه وآله) به «خدیجه» فرمود: هنگامى که تنها مى شوم، ندائى مى شنوم (و نگرانم!).
«خدیجه» عرض کرد: خداوند جز خیر، درباره تو کارى نخواهد کرد; چرا که به خدا سوگند، تو امانت را ادا مى کنى، صله رحم به جا مى آورى، در سخن گفتن راستگو هستى.
«خدیجه» مى گوید: بعد از این ماجرا به سراغ «ورقة بن نوفل» رفتیم، (او از آگاهان عرب و عموزاده «خدیجه» بود) رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) آنچه را دیده بود براى «ورقه» بیان کرد.
«ورقه» گفت: هنگامى که آن منادى به سراغ تو مى آید، دقت کن، ببین چه مى شنوى؟ سپس براى من نقل کن.
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در خلوتگاه خود این را شنید که مى گوید: اى محمّد! بگو: بِسْمِ اللّه الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ الْعالَمین ـ تا ـ وَ لاَ الضّالِّین، و بگو: لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ، آن گاه حضرت به سراغ «ورقه» رفت و مطلب را براى او بازگو کرد.
«ورقه» گفت: بشارت بر تو! باز هم بشارت بر تو! من گواهى مى دهم تو همان هستى که «عیسى بن مریم»(علیها السلام) بشارت داده است! و تو شریعتى همچون «موسى»(علیه السلام) دارى، تو پیامبر مرسلى، و به زودى بعد از این روز، مأمور به جهاد مى شوى و اگر من آن روز را درک کنم، در کنار تو جهاد خواهم کرد»!.
هنگامى که «ورقه» از دنیا رفت، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) فرمود: «من این روحانى را در بهشت (بهشت برزخى) دیدم، در حالى که لباس حریر بر تن داشت، زیرا او به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد».
رحمة للعالمین
اوست «نور اول»،«حجاب اقرب»،«عقل اول»و«اسم اعظم»و هیچ پیامبر و فرشته و نزدیکی به خدا،نمی توانند به این صفات برسند و اوست رحمتی بر جهانیان.بنابراین به اندازه ی شرف وجود او که شریفترین موجودات است و به اندازه ی خیرات مبعث شریفش،شرف این روز و نور و خیر و برکات آن بیشتر می شود. و به همین اندازه حق شکر آن برای امت و شیعیان در نزد عقل بیشتر می شود.
ای عاقل!فکر کن آیا آنچه را گفتیم قبول داری؟اگر قبول داری باید جدیت کنی و احتیاج به تشویق نداری.زیرا خیر خود به خود انسان را مجذوب می کند و اگر قبول نداری یا باید از عقاید اهل اسلام خارج شده یا خود و قلبت را اصلاح کنی تا ایمان پیدا کنی ولی گمانم این است که کوتاهی اغلب مسلمین در این موارد به جهت قبول نداشتن و بی ایمانی نیست-پناه بر خدا-بلکه به خاطر غوطه ور شدن در زیباییهای این دنیای پست و فریب خوردن از آن است.آنقدر سرگرم رقابت برای بدست آوردن مادیات شده اند که از این امور غافلند و تا دیدار قبر از این سرگرمی باز نمی ایستند.یاد دنیا دلهای آنان را از یاد خدایشان و فهم مبدا و معادشان باز داشته است.
تشابه وصیّ پیامبر صلوات الله و سلامه علیه با وصی موسی علیه السلام ای رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه،هنگامی که از دنیا رفتی،چه کسی تو را غسل می دهد؟
پیامبر:هر پیامبری را وصیّ او غسل می دهد.
ابن مسعود:وصیِ شما کیست؟
پیامبر:علی علیه السلام وصیّ من است
ابن مسعود:علی علیه السلام بعد از تو چند سال زندگی می کند؟
پیامبر:سی سال،زیرا یوشع بن نون،وصیّ موسی علیه السلام بعد از موسی علیه السلام،سی سال زندگی کرد،صفورا دختر شعیب علیه السلام و همسر موسی علیه السلام بر یوشع بن نون خروج کرد و به او گفت:سزاوارتر از تو به مقام جانشینی موسی علیه السلام هستم،یوشع با او و سپاهش جنگید،جنگجویان او را کشت و خود صفورا را اسیر کرد،ولی با او در هنگام اسرات،خوشرفتاری نمود،همانا دختر ابوبکر(عایشه )"لعنة الله علیهم اجمعین" به زودی بر علی علیه السلام خروج می کند در فلان جا و با فلان تعداد سپاه،علی علیه السلام جنگجویان او را می کشد،و او را اسیر می کند،و در هنگام اسرات،با او خوشرفتاری می نماید،و این آیه در
همین مورد نازل شده،که خداوند خطاب به همسران رسول خدا صلوات الله و سلامه علیه می فرماید:وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الأُولىو در خانه هاى خود بمانید،و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید یعنی مانند صفورا دختر شعیب علیه السلام بر ضد یوشع(جانشین موسی نبی)در عصر جاهلیّت نخستین،خروج کرد،خروج نکنید.
لیلة المحیا
زیارت حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام که افضل اعمال این شب است و از براى آنحضرت در این شب سه زیارت است که در باب زیارات به آن اشاره خواهد شد انشاءالله و بدان که ابو عبدالله محمد بن بطوطه که یکى از علماء اهل سنت است و در ششصد سال پیش از این زمان بوده در سفرنامه خود که معروفست برحله ابن بطوطه در بیان وُرود خود از مکه معظمه به نجف اشرف ذکر کرده روضه و قبر مبارک مولایمان امیرالمؤ منین علیه السلام را و گفته اهل این شهر تمامى رافضى هستند و از براى این روضه مبارکه کراماتى ظاهر شده از جمله آنکه در شب بیست و هفتم ماه رجب که نام آن شب نزد اهل آنجا لَیْلَةُ الْمَحْیا است مى آورند از عراقین و خراسان و بلادِ فارس و رُوم هر شَل و مفلوج و زمین گیرى که هست و جمع مى شود از آنها قریب سى چهل نفر در آنجا پس بعد از عشا مى آورند این مبتلایان را نزد ضریح مقدّس و مردم جمع مى شوند و منتظرند خوب شدن و برخاستن آنها را و این جماعت مردم بعضى نماز مى خوانند و بعضى ذکر مى گویند و بعضى قرآن تلاوت مى کنند و بعضى تماشاى روضه مى کنند تا آنکه بگذرد نصف یا دو ثلث از شب آن وقت جمیع این مبتلایان و زمین گیران که حرکت نمى توانستند بکنند برمیخیزند در حالیکه صحیح و تندرست مى باشند
وعلّتى در آنها نیست و مى گویند لا اِلهَ اِلا اللّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّهِ عَلَىُّ وَلی ُّ اللّهِ و این امریست مشهور و مُسْتَفیض و من خودم آنشب را در آنجا درک نکردم لکن از مردمان ثقه که اعتماد بر قول آنها بود شنیدم و هم دیدم در مدرسه اى که مهمانخانه آن حضرت است سه نفر زمینگیر که قادر بر حرکت نبودند یکى از اهل روم و دیگرى از اهل اصفهان و سیّمى از اهل خراسان بود از آنها پرسیدم چگونه شما خوب نشده اید و اینجا مانده اید گفتند ما به شب بیست و هفتم نرسیده ایم و همین جا مانده ایم تا شب بیست و هفتم آینده که شفا بگیریم و از براى این شب مردم زیاد از شهرها جمع مى شوند و بازار بزرگى اقامه مى شود تا مدّت ده روز فقیر گوید: مبادا استِبْعاد کنى این مطلب را همانا معجزات و کراماتى که از این مشاهد مشرّفه بروز کرده و به تواتر رسیده زیاده از آن است که احصا شود.
اعمال شب بیست و هفتم (شب مبعث )
اعمال روز بیست و هفتم
احادیث
قالَ صلّى اللّه علیه و آله : یُؤْتَى الرَّجُلُ فی قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإ ذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ رَاءسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَةُ الْقُرْآنِ، وَ إ ذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ یَدَیْهِ دَفَعَتْهُ الصَّدَقَةُ، وَ إ ذا اُتِیَ مِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ دَفَعَهُ مَشْیُهُ إ لىَ الْمَسْجِدِ
فرمود: هنگامى که بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از بالاى سر بخواهد وارد شود تلاوت قرآنش مانع عذاب مى گردد و چنانچه از مقابل وارد شود صدقه و کارهاى نیک مانع آن مى باشد.و چنانچه از پائین پا بخواهد وارد گردد، رفتن به سوى مسجد مانع آن خواهد گشت .
قالَ صلّى اللّه علیه و آله : عَلَیْکُمْ بِمَکارِمِ الاْ خْلاقِ، فَإ نَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَنی بِها، وَ إ نَّ مِنْ مَکارِمِ الاْ خْلاقِ: اءنْ یَعْفُوَالرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ یُعْطِیَ مَنْ حَرَمَهُ، وَ یَصِلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ اءنْ یَعُودَ مَنْ لایَعُودُهُ
فرمود: بر شما باد رعایت مکارم اخلاق ، که خداوند مرا بر آن ها مبعوث نمود، و بعضى از آن ها عبارتند از:کسى که بر تو ظلم کند به جهت غرض شخصى او را ببخش ، کسى که تو را نسبت به چیزى محروم گرداند کمکش نما، با شخصى که با تو قطع دوستى کند رابطه دوستى داشته باش ، شخصى که به دیدار تو نیاید به دیدارش برو
قالَ صلّى اللّه علیه و آله : ما مِنْ هُدْهُدٍ إ لاّ وَ فی جِناحِهِ مَکْتُوبٌ بِالِسّرْیانیَّةِ ((آلُ مُحَمَّدٍ خَیْرُ الْبَریَّةِ))
فرمود: هیچ پرنده اى به نام هدهد وجود ندارد مگر آن که روى بال هایش به لغت سریانى نوشته شده است : آل محمّد (صلوات اللّه علیهم اجمعین ) بهترین مخلوق روى زمین مى باشند.
قالَ صلّى اللّه علیه و آله : عَجِبْتُ لِمَنْ یَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ مَخافَةَ الدّاءِ، کَیْفَ لایَحْتمى مِنَ الذُّنُوبِ، مَخافَةَ النّارِ
فرمود: تعجّب دارم از کسانى که نسبت به خورد و خوراک خود اهمیّت مى دهند تا مبادا مریض شوند ولیکن اهمیّتى نسبت به گناهان نمى دهند و باکى از آتش سوزان جهنم ندارند.
لاتُضَیِّعُواصَلوتَکُمْ، فَإ نَّ مَنْ ضَیَّعَ صَلوتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ کانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ اءنْ یُدْخِلَهُ النّارَمَعَ الْمُنافِقینَ.
فرمود: نماز را سبک و ناچیز مشمارید، هر کس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبک و ضایع گرداند همنشین قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است که او را همراه منافقین در آتش داخل نماید
بلند آوازه
ورفعنا لک ذکرک
ونامت را بلند آوازه کردیم
«رفع ذکر» به معنای بلند آوازه کردن کسی است، بطوریکه نامش و گفتگویش از همه نامها و همه خاطر ها بلندتر باشد، و خدای تعالی نام آن حضرت (رسول اکرم اسم محمد مصطفی (صلوات الله) را چنین کرد.
و یکی از مصادیق «رفع ذکر» او، این است که خدای تعالی نام وی را قرین نام خود کرد و در نتیجه در مسئله شهادتین که اساس دین خداست نام او قرین نام پروردگارش قرار گرفت، و بر هر مسلمانی واجب کرد که در هر روز در نمازهای پنجگانه واجب نام او را با نام خدای تعالی به زبان جاری سازد.
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولانا امیرالمومنین و اولاده المعصومین علیهم السلام بَلغَ العُلی بکمالِهِ کشفَ الدُجی بجَمالِهِ
منبع اصلی:تفسیر نمونه،حکایتی،المراقبات
http://www.aviny. com/Voice/ madiheh/hazrat_ rasoul/karimi_ 01.wma
بسمه تبارک وتعالی وبحمده وصلی الله علی محمد واله ولعنة الله علی اعدائهم اجمعین؛
یا علی؛و هو العلی العظیم؛اللم عجّل لولیک الفرج
از ترس آتشت یا به طمع بهشتت تو را عبادت نکردم،بلکه تو را
شایسته عبادت یافته و عبادتت نمودم.