نوشته شده توسط: الهه ناز
تو به این دنیا نیامده ای که همیشه سختی بکشی، غم و اندوه بخوری و مثل خار و خاشاکی باشی که با جریان و ناهمواری رودخانه زندگی به این سو و آن سو بروی. تو باید تا روزی که زنده هستی، سراسر شور و انرژی باشد. فراموش نکن هیچ چیز در دنیا بی علت نیست. چنانچه می بینی که رویاها، خواسته ها و حال و هوای تو مانند دیگران نیست، بدان که در فرای آن علتی وجود دارد.
تو هم مانند همه موجودات جهان خاص هستی. تنها یک «تو» از جنس خودت وجود دارد. تو در این دنیا ماموریت داری که مانند خودت فکر کنی. خواست هایت از جنس خودت باشد و تنها خودت را در مسیر زندگی میهمان کنی؛ البته در این دوران هم رویدادهایی برایت اتفاق می افتد که باید از قبل برای روبرو شدن با آنها آماده شوی.
برای این کار نخست معناى هدف برایت مشخص شود. «هدف براى هر کار و مسیری، نقطه اى است که به آن، پایان پیدا می کند».
تصور کنید بیمارى دارید که احتیاج فورى به دارویى مخصوص دارد. از سویی، شما مى دانید که این دارو، فقط در یک داروخانه ارائه مى شود؛ ولی شما آنجا را نمى شناسید.
حال متوجه می شوید که دانستن نام یا مشخصات این داروخانه، از سویی و پیدا کردن آدرس آن از سوی دیگر، تا چه مقدار لازم است؛ یعنى، همان مقدار که دانستن نام و مشخصات داروخانه، براى پیدا کردن دارو اهمیت دارد، اینکه شما از چه خیابان و به چه صورت بروید تا به آن داروخانه برسید هم مهم است. بدون تردید چنانچه نام و نشانى داروخانه، اشتباها در اختیار شما قرار گیرد، بسیار برای شما زیان بار خواهد بود.
این به آن معناست که باید برای رسیدن به اهداف بلند خود، آنها را به قدمهای کوچکتر تبدیل کنید تا هم قابل محاسبه باشند و هم قابل دستیابی به نظر آیند. اهداف میان مدت و کوتاه مدت شما را به همین خواسته میرسانند.
- باید با خلق و خو و حس خودت متناسب شوی. تو باید هر لحظه روح و روانت را به صورت کوتاه بررسی کنی.
در جایی ساکت بنشین، چند نفس عمیق بکش و به حال و هوا و حس همان لحظه ات دقت کن. با همه وجود آن را احساس کن؛ یعنی چنانچه ناراحتی، آن را خیلی خوب احساس کن. چنانچه دلت می خواهد به حال اسفناکت گریه کنی، این حس را در خودت سرکوب نکن و حتما گریه کن.
- در حالت آرامش به ندای قلبی و درونی ات دقت کن. توجه کن که این ندای قلبی و درونی چه پیغامی به تو می دهد. هر چه بیشتر به آن دقت کنی و فریادش را بشنوی، آسان تر می توانی راه گم شده ات را پیدا کنی. با کندوکاو درونی می توانی خودت را دگرگون کنی و سبک زندگی ات را عوض کنی.
- چنانچه دور و برت را اشخاص منفی پر کرده اند، به تدریج از آنها دوری کرده و کسانی را به زندگی ات وارد کن که به تو امید می دهند. در این مورد اصلا رودربایستی نکن و زمانت را بیهوده از بین نبر.
- تلاش کن در هر کاری که انجام می دهی، حواست جمع باشد و به هر صورت که می توانی، کاری را که دوست داری انجام دهی تا حال و هوای خوب و مثبت در تو به وجود آید.
- رابطه ای قوی و معنوی با خدا برقرار کن. چند دقیقه ای از روز خود را به نیایش و شکرگزاری بگذران. این رابطه الهی باعث می شود انگیزه ای قدرتمند در تو به وجود بیاید و تو از حمایت بی چون و چرای الهی بهره مند شوی.
- پیش از اینکه کاری را انجام دهی، دلیل آن را بررسی کن و از خودت بپرس: «چرا؟» آنگاه با توجه به پاسخی که از ندای درونت می گیری، یا آن را تعقیب کن یا از کنارش بگذر.
- در حال زندگی کن و شادی را در همین لحظه ببین. دلیل شادی خود تویی؛ پس توقع نداشته باش دیگران آن را دو دستی به تو تقدیم کنند. تو باید بدانی زمان حال در حقیقت زیرساخت موفقیت آینده ات را می سازد؛ بنابراین این فرصت را غنیمت بشمار و از آن به بهترین شکل استفاده کن.
چنانچه حس بدی داری، در مقابل آن مقاومت نکن و آن را نشان بده و در آخر بکوش تا حال و هوای عکس آن را در خودت به وجود بیاوری؛ به طور مثال اگر غمی داری، بعد از شناسایی و نشان دادن آن به شادی فکر کن و سریع در ذهنت به دنبال موردی شاد کننده بگرد و روی آن تمرکز کن یا موردی شاد از خواسته هایت را در ذهنت تجسم کن.
نکته با اهمیت دیگر آن است که دست به هر کاری می زنی، باید با برنامه ریزی شده باشد. نگذار خیال پردازی بی دلیل و رویایی تو را از مسیر حقیقی زندگی دور کند. پیدا کردن مسیر زندگی درست کار سختی نیست و تنها احتیاج به سعی و تلاش و خودباوری دارد. چنانچه در طول مسیر به مشکلی برخورد کردی یا ترس بر تو چیره شد، تلاش کن با شجاعت بر آنها تسلط پیدا کنی و مجددا با ایمانی قوی به جلو حرکت کنی.
برای تغییر دادن زندگی و مسیر آن هیچ وقت دیر نیست. همین الاندست به کار شو و نتیجه فوق العاده آن را ببین.
گردآوری: بخش رونشناسی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
شفاعت یعنی مخلوقی بین خدا و دیگر مخلوقات واسطه می شود برای رساندن خیر و یا دفع شر در دنیا و آخرت است. عموم مسلمانان به شفاعت باور دارند. بر اساس عقاید شیعه، شفاعت به طور کامل از آن خداوند است و هیچ کس بدون اجازه ی او نمی تواند شفاعت کند. بر این اساس اگر خداوند از ایمان بندهای راضی باشد به شفیعان اجازه می دهد که در حق او شفاعت کنند. اعتقاد به شفاعت در میان شیعیان جایگاه ویژه ای دارد.
اهل سنت نیز اصل شفاعت را پذیرفته اند و در منابع آنها به ویژه به شفاعت پیامبر اکرم(ص) از مؤمنان تصریح شده است. در میان مسلمانان، وهابیان معتقدند تنها میتوان از خدا طلب شفاعت کرد و طلب شفاعت از غیرخدا را شرک میدانند.
همانطور که می دانید شفاعت در روز قیامت مخصوص خداوند است. و به افراد دیگری نیز این اجازه داده شده است که از دیگران شفاعت کنند. از روایات فراوانی که در این زمینه آمده است، معلوم می شود که شفیعان در روز قیامت فراوان هستند. از جمله ی آنها انبیای الهی، علما، شهدا، ملائکه، مؤمنان، اعمال صالح، امامان معصوم و قرآن اند.
فردى لایق شفاعت شدن را دارد که علاوه بر اذن الهى، به خدا و پیامبران الهى و روز رستاخیز و آنچه خدا بر پیامبرانش نازل کرده، من جمله حقانیت شفاعت، ایمان راستین داشته باشد و این ایمان را تا آخر عمر حفظ کند.
حدود سى آیه در قرآن مربوط به شفاعت است.
شفاعت بر دو قسم است: تکوینى و تشریعى.
شفاعت تکوینى از تمامى اسباب جهانی سر می زند، و همه اسباب نزد خدا شفیع هستند؛ چون میان خدا و مسبب خود واسطه اند.
اما شفاعت تشریعى و قانونی نیز بر دو قسم است:
شفاعتى که در دنیا اثر بگذارد، و سبب آمرزش الهی، و یا قرب به درگاه او شود که شفیع و واسطه میان خدا و بنده در این قسم شفاعت، چند طائفه اند: اول؛ توبه کنندگان از گناه، دوم؛ مؤمنان به رسول خدا(ص)، سوم؛ عمل صالح انسان، چهارم؛ قرآن کریم، پنجم؛ هر چیزی که با عمل صالح ارتباطى دارد؛ مانند مسجدها، مکان های متبرکه، ایام الله و انبیا، ششم؛ ملائکه، هفتم؛ مؤمنان که براى خود و برادران ایمانى خود، استغفار می کنند.
شفیعانی که در روز قیامت شفاعت می کنند. از آیات قرآن استفاده می شود که شفیعان در روز قیامت فراوان اند؛ از جمله انبیای الهی، علما، شهدا، ملائکه و مؤمنان هستند.
به عقیده مسلمانان افرادی در روز قیامت مورد شفاعت قرار می گیرند که رابطه روحی و قلبی با شفاعت کننده داشته باشند. افرادی که از اولیاء الهی پیروی می کنند و به آن ها محبت دارند مورد شفاعت آن ها قرار خواهند گرفت.
شفاعت افراد باید مورد رضایت خدا باشد. در اصل شفاعت در قیامت در حق افرادی صورت می گیرد که در دنیا را حق را رفته و مسیر بندگی را پیش می گیرند. در اصل شفاعت نوعی پاداش می باشد که حداوند به بندگان خود می دهد.
بنابر گفته قرآن افرادی که شامل شفاعت می شوند همان اصحاب یمین هستند که دین و اعتقادی صحیح دارند و از بهشتیان محسوب می شوند. «وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَی» (سوره انبیاء، آیه 27) براساس این آیه شفاعت تنها به افرادی تعلق دارد که خدا از آنان راضی یا خشنود باشد.
بنابر برخی آیات قرآن و روایات بعضی اعمال و باورها شخص را از مورد شفاعت قرار گرفتن محروم می کند. این گروه ها شامل :
– ستمگران
– کافران و مشرکان
– دشمنان خاندان پیامبر(ص) (ناصبی ها)
– آزاردهندگان ذرّیه و فرزندان رسول خدا (ص)
– خیانت پیشه گان
– تکذیب کنندگان شفاعت
– منکران ولایت امام علی (ع) و ائمه اطهار (ع)
– سبک شماران نماز
– ترک کنندگان نماز
– منافقان
• پیامبر (ص) فرمودند : شفاعت کردن مخصوص پیامبران و اوصیاء و مؤمنان و فرشتگان است.
• حضرت محمد (ص) در مورد شفاعت شهیدان چنین گفته است: یک نفر از آنها درباره ی هفتاد هزار نفر از خانواده و همسایگان شفاعت می کنند.
• امام علی (ع) در نهج البلاغه فرمودند : قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعتش پذیرفته می شود.
• امام علی (ع) فرمودند : شفاعت کننده ای موفق تر از توبه نیست.
گردآوری: بحش مذهبی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام: میلاد میرزایی
تاریخ تولد: 31 شهریور 1369
محل تولد: بابل
زمینه فعالیت: سینما ، تئاتر و تلویزیون
پیشه : بازیگر
میلاد میرزایی متولد 31 شهریور 1369 در بابل، بازیگر است. میلاد میرزایی فرزند سوم و آخر خانوده است که یک خواهر و برادر بزرگ تر از خود به نام های فاطمه و محمد دارد.
علاقه میلاد میرزایی به هنر به دوران کودکی او باز می گردد. میلاد صدای خوبی داشت و همین موضوع مقدمه ای برای ورود او به دنیای هنر گردید.
میلاد میرزایی دانش آموخته رشته بازیگری می باشد. وی ابتدا فعالیت هنری خود را از سال 83 از تئاتر شروع کرد و بعد از سال 1386 با بازی در فیلم اشکان، انگشتر متبرک وارد عرصه بازیگری شد. و در سال 94 در اولین فیلم سینمایی خود به نام ماه در جنگل به کارگردانی سیامک شایقی بازی کرد.
میلاد میرزایی با بازی در سریال بانوی عمارت در سال 95 و با بازی در کنار بازیگرانی چون حسام منظور، مریم مومن، رامتین خداپناهی و نیکی نصیریان به شهرت رسید.
میلاد میرزایی علاوه بر بازیگری، دوبلور، گوینده رادیو و همچنین در زمینه موسیقی و عکاسی نیز فعالیت دارد.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
بیماری هانتینگتون نوعی اختلال مغزی پیش رونده است که باعث بروز مشکلاتی مانند حرکات غیر ارادی، مشکلات عاطفی و از دست دادن توانایی تفکر و شناخت می شود. در ادامه به صورت کامل تر در این باره صحبت خواهیم کرد. همراه ما باشید.
بیماری هانتینگتون نوعی بیماری ارثی است که بر اثر تخریب سلول های عصبی مغزی ایجاد می شود. این بیماری بر توانایی های فردی تأثیر گسترده ای می گذارد و باعث ایجاد اختلال در رفتارهای حرکتی، شناختی و روانی می شود. هانتینگتون یکی از بیماری های شایع مغز و اعصاب است.
در این بیماری سلول های مغزی به تدریج تجزیه می شوند و تا کنون هیچ درمان قطعی برای آن وجود نداشته است اما خوشبختانه راه هایی برای مقابله با این بیماری وجود دارد.
علائم این بیماری بیشتر در بین افراد بین 40 تا 50 سال بروز می کند. اما در برخی از موارد نیز افراد زیر 20 سال دچار علائم این بیماری می شوند که در این صورت به آن هانتینگتون نوجوانی گفته می شود.
علائم بیماری هانتینگتون به صورت اختلالات حرکتی، شناختی و روانی بروز می کند. برخی از این علائم در طول دوره بیماری غالب تر بوده و تأثیر بیشتری بر روی توانایی ها و عملکرد بیمار دارند. به طور کلی علائم این بیماری به صورت اختلالات روانی، حرکتی و شناختی بروز می کند.
این نوع اختلال هم شامل حرکات ارادی و هم غیر ارادی می شود. اختلال در حرکات ارادی تأثیر بیشتری روی توانایی های فرد می گذارد و در بر قراری ارتباط او با دیگران ایجاد اختلال می کند. این نوع اختلالات شامل موارد زیر است.
• گرفتگری مداوم و غیر ارادی عضلات
• حرکات تند و سریع
• سفت شدن عضلات
• حرکات آهسته و نا هماهنگ
• حرکات آهسته و غیر طبیعی چشم
• اختلال در تعادل بدن و راه رفتن
• اختلال در هنگام صحبت کردن
• اختلال در هنگام بلعیدن غذا
• عدم توانایی برای شروع کار و یا گفت و گو
• اختلال در برنامه ریزی و سازمان دهی کردن و در اولویت قرار دادن وظایف
• عدم انعطاف پذیری
• ناتوانی در کنترل امیال که در نتیجه سبب طغیان امیال می شود. عمل کردن بدون تفکر و بروز مشکلات در امور اخلاقی و جنسی
• عدم توانایی در ادراک فضای اطراف که در نتیجه باعث افتادن فرد بر روی زمین می شود.
• از دست دادن انعطاف پذیری و ایجاد اختلالات تمرکزی بر روی یک کار یا رفتار به مدت طولانی
• اختلال و کندی در پردازش افکار و یافتن کلمات
• اختلال و دشواری در یادگیری اطلاعات جدید
افسردگی از مهمترین و شایع ترین اختلالات روانی این بیماری می باشد. علائم اختلال افسردگی شامل موارد زیر است.
• احساس ناراحتی و غم مداوم
• از دست دادن علاقه و انگیزه برای انجام فعالیت های روزمره
• اختلال در نظم خواب و خوابیدن بیشتر یا کمتر از حد طبیعی
• از دست دادن انرژی و احساس خستگی شدید
• احساس پوچی و بی ارزشی و احساس گناه
• عدم توانایی در تصمیم گیری، حواس پرتی و کاهش تمرکز
• افکاری که ممکن است منجر به خودکشی شود
• ایجاد تغییراتی در اشتها
• کاهش و یا تغییر در میل جنسی و بروز رفتار های جنسی نا مناسب
• بروز رفتار های وسواسی، افکار مزاحم و رفتار های تکراری
• شیدایی که باعث بروز تغییراتی در خلق و خو می شود.
• کج خلقی
• بی انگیزه و علاقه بودن
• اضطراب
• کاهش وزن به صورت پیش رونده
بروز این بیماری در نوجوانان با علائمی نسبتا متفاوت بروز می کند که این علائم به صورت زیر می باشد:
• از دست دادن مهارت هایی که قبلا آموخته است
• تغییرات رفتاری
• کاهش عملکرد و اختلال در یادگیری و شناخت
• تغییرات فیزیکی
• سفت شدن و منقبض شدن عضلات که در راه رفتن تأثیر می گذارد
• تغییرات در مهارت های حرکتی و از دست دادن تعادل در هنگام حرکت
• حرکات ناخواسته و لرزش جزئی
• تشنج
این بیماری بر اثر افزایش تکرار یک ژن در بدن ایجاد می شود. این افزایش تکرار باعث از بین رفتن سلول های عصبی مغز می شود. با افزایش دفعات تکرار در بدن، بیماری زودتر شروع می شود.
با استفاده از یک آزمایش ژنتیک، این ژن غیر طبیعی قابل تشخیص است. هانتینگتون یک بیماری ارثی است. هر فردی دارای تعدادی ژن می باشد که یک ژن از طرف پدر و یک ژن از مادر به ارث می برد.
در این بیماری، بیمار کافی است که تنها از یکی از والدین خود ژن غیر طبیعی به ارث برده باشد. در صورت دارا بودن یکی از والدین به ژن غیر طبیعی، احتمال ابتلای فرزند به این بیماری تا 50 درصد افزایش می یابد.
هانتیگتون یک اختلال غالب در اتوزمال است که به این معنی است که یک فرد تنها کافی است یک نسخه از ژن معیوب را برای ایجاد و توسعه اختلال به ارث برده باشد. هر چه بیمار تعداد بیشتری از این تکرار ها در ژن داشته باشد بیشتر از افراد دیگر به علائم این بیماری مبتلا می شود.
در صورت مشاهده تغییرات در حرکات، احساسات و یا توانایی های ذهنی خود، باید سریع به پزشک متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید تا بررسی های لازم برای تشخیص این علائم انجام داده شود.
علائم و نشانه های این بیماری ممکن است ناشی از شرایط مختلف باشد. بنا بر این بهتر است یک تشخیص دقیق و سریع داشته باشید.
یکی از راه های تشخیص این بیماری سابقه خانوادگی می باشد ولی با این حال برای تشخیص این بیماری از انواع آزمایش های بالینی نیز کمک گرفته می شود. برای این منظور متخصص مغز و اعصاب برای تشخیص این بیماری ممکن است آزمایش های زیر را تجویز کند:
• آزمایش رفلکس
• هماهنگی
• تعادل
• تون عضلانی
• استحکام
• حس لامسه
• شنیداری
• بینایی
• تست مغز و تصویر برداری از مغز
در صورت داشتن تشنج ممکن است به یک الکتروانسفالوگرافی نیاز باشد. این آزمایش فعالیت الکتریکی در مغز را اندازه گیری می کند.
آزمایش های تصویر برداری مغز همچنین می تواند برای تشخیص تغییرات فیزیکی در مغز استفاده شود که به شرح زیر می باشد.
تصویر برداری MRI اسکن از زمینه های مغناطیسی برای ضبط تصاویر مغز با سطح بالایی از جزئیات استفاده می کند.
سی تی CT اسکن یا اسکن کامپیوتری که چندین اشعه ایکس را برای تولید یک تصویر مقطعی از مغز ترکیب می کند.
علاوه بر این آزمایش ها پزشک ممکن است از ارزیابی های رفتاری نیز برای تشخیص بهتر این بیماری استفاده کند. در این ارزیابی مهارت های مقابله ای مانند حالت احساسی و الگوهای رفتاری بررسی می شود. یک روان پزشک به دنبال علائم اختلالات فکری است.
در صورت داشتن علائم متعدد در ارتباط با این بیماری، پزشک ممکن است آزمایش ژنتیکی را تجویز کند. با استفاده از آزمایش ژنتیک وضعیت بیمار به طور قطعی قابل تشخیص است.
با شروع این بیماری توانایی های عملکردی فرد به تدریج کاهش می یابد. میزان پیشرفت این بیماری در افراد متفاوت است.
افسردگی بالینی ناشی از این بیماری ممکن است خطر خودکشی را افزایش دهد.
فرد مبتلا به این بیماری به تنهایی از عهده انجام کار های روزمره خود بر نمی آید و نیاز به کمک و مراقبت اطرافیان دارد.
ممکن است فرد مبتلا به این بیماری بر روی تخت بستری شود و قدرت تکلم خود را از دست دهد اما به طور کلی قادر به درک زبان و آگاهی از خانواده و دوستان است.
از زمان ابتلا به این بیماری تا مرگ معمولا بین 10 تا 30 سال طول می کشد. اما این مدت زمان در نوجوانان معمولا 10 سال طول می کشد. علت های رایج مرگ بر اثر این بیماری به شرح زیر می باشد:
• پنومونی یا عفونت های دیگر
• آسیب ایجاد شده بر اثر سقوط از ارتفاع
• عوارض ناشی از اختلال در بلعیدن غذا
تا کنون هیچ درمان قطعی برای این بیماری یافت نشده است که باعث کاهش سریع و یا بهبود بیماری شود. اما داروهایی وجود دارند که می تواند تا حدودی علائم این بیماری را کاهش دهند.
این داروها می تواند به بهبود حرکات، حالت افسردگی و اختلالات رفتاری کمک کند. برای انتخاب و مصرف این داروها باید با متخصص مغز و اعصاب مشورت کنید.
این داروها می توانند برخی از نشانه های جسمی و روانی این بیماری را از بین ببرند. انواع و میزان مورد نیاز این داروها با توجه به تغییر وضعیت بیمار تغییر خواهد کرد.
برای کاهش علائمی مانند حرکات ناخواسته ممکن است داروهای تتربنزین و داروهای ضد ویروسی تجویز شود.
برای درمان استحکام و انقباض عضلات ناخواسته می توان از داروی دیاپازم استفاده کرد.
برای کاهش علائم افسردگی نیز ممکن است روان پزشک داروهای ضد افسردگی و تسکین دهنده خلق و خو تجویز کند.
برای کاهش علائم عدم هماهنگی و تعادل و انعطاف پذیری نیز، فیزیوتراپی می تواند کمک کننده باشد.
یکی از راه های پیشگیری از این بیماری افزایش آگاهی خانواده ها می باشد. می دانید که این بیماری ارثی است و ممکن است ژن هانتینگتون به فرزند منتقل شود. این افراد باید آزمایش های ژنتیکی و موارد لازم در ارتباط با تنظیم خانواده را انجام دهند.
از دیگر راه های پیشگیری از این بیماری لقاح آزمایشگاهی و تشخیص ژنتیک قبل از تکامل جنین است. در این روش، تخمک ها از تخمدان ها خارج شده و با آزمایش اسپرم پدر انجام می شوند.
جنین ها برای حضور ژن هانتینگتون تست شده اند و تنها آنهایی که برای ژن هانتینگتون تست منفی دارند در رحم مادر کاشته می شوند.
گرداوری: بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام کامل: پائولو برونو ازکیل دیبالا
تاریخ تولد: 15 نوامبر 1993
محل تولد: لاگونا لارگا، کوردوبا، آرژانتین
قد: 1?77 متر( 5 فوت 9 1⁄2 اینچ)
پست: مهاجم/ هافبک هجومی
نام پدر وی آدولف دیبالا و نام مادر او الیسیا دی دیبالا می باشد.پدر بزرگ مادری او ایتالیایی میباشد و پدر بزرگ پدری وی زاده لهستان است.
پائولو دیبالا دوران فوتبالی خویش را از بچگی شروع کرد او استعداد بسیار فراوانی داشت و خانواده ی وی هم پسرشان را در این راه پشتیبانی می کردند از او بعنوان مسی جدید آرژانتین هم یاد می شود.
او متأسفانه در سن 15 سالگی پدرش را به علت بیماری تومور مغزی از دست داد. خوب است بدانید که پدر او پیش از مرگش گفته بود که یکی از فرزندانم بازیکن فوتبال معروفی خواهد شد. نخستین فرزندش گوستاوو تاجر و دومین پسرش ژیمناستیک کار و آخرین فرزندش یعنی پائولو حرفه فوتبال را دنبال کرد.
دیبالا تحصیلات خویش را تا پایان مقطع دبیرستان بیشتر ادامه نداد و بیشتر به دنبال پیشرفت در فوتبال بود.
در 13 آگوست 2012 پائولو به صورت رسمی شهروند ایتالیا شد و در حال حاضر هم در کشور ایتالیا زندگی می کند.
در سال 2011 بعد از شروع فعالیت حرفه ایی اش در آرژانتین با تیم اینستیتوتو د کوردوبا، در سال 2012 به پالرمو پیوست. عملکرد فوق العاده اش در سری آ برایش انتقال به باشگاه یوونتوس در سال 2015 را به ارمغان آورد؛ جایی که قهرمانی ایتالیا، کوپا ایتالیا و سوپر جام ایتالیا را در نخستین سال حضورش به دست آورد. وی بازیکن با استعدادی است که به علت جای گیری، روش، دید قدرتمند در گلزنی و سبک بازی خلاقانه اش به او لقب جواهر( به انگلیسی:The Jewel) را داده اند
دیبالا در نخستین سال حضور خویش در باشگاه یوونتوس 19 گل در سری آ به ثمر رساند. وی در یوونتوس یک بار فاتح لیگ ایتالیا سری آ و یک بار هم فاتح جام حذفی ایتالیا کوپا ایتالیا ، در یک سال حضور خود در یووه شده. وی همینطور یک بار با یوونتوس نایب قهرمان سوپر کاپ ایتالیا شده است؛ و یکبار نائب قهرمان جام قهرمانان اروپا همراه یوونتوس تا الان شده است.
اینستیتوتو د کوردوبا
دیبالا نخستین بازی حرفه ای خود را در Primera B Nacional( بخش دوم آرژانتین) با باشگاه زادگاهش در مرکز اینستیتوتو اتلتیکو مرکزی کوردوبا در سن 17 سالگی انجام داد. او 40 بازی با باشگاه انجام داد و در این مدت 17 گل به ثمر رساند. وی بعنوان جوانترین بازیکنی که گلزنی کرد، رکورد ماریو کمپس را شکست و نیز نخستین بازیکنی بود که در این سن، 38 بازی پیاپی در یک لیگ حرفه ای در کشور انجام داد( در کنار کمپس)، و همینطور نخستین بازیکنی بود که در یک فصل دو بار هت تریک کرد. دیبالا همینطور در شش بازی پیاپی گلزنی کرد و با اینکار از رکورد قبلی خود که در چهاربازی پی درپی بود، پیشی گرفت.
پالرمو
در 29 آوریل 2012، رییس پالرمو، مائوریزیو زامپارینی، از عقد قرارداد با دیبالا سخن گفت،« ما سرخیو آگوئرو جدید( دیبالا) را به خدمت گرفتیم». ولی باشگاه اینستیتوتو اعلام کرد که فردی که مذاکرات را با پالرمو انجام داد، قدرت فروش دیبالا را ندارد. با این حال، در 20 ژولای 2012، پالرمو در یک گفت وگوی خبری عقد قرارداد دیبالا را تائید کرد که این قرارداد به صورت چهار ساله بوده است و بر اساس آن، هزینه انتقال برابر 8?64 میلیون یورو بوده است.
2015
دیبالا نخستین بازی باشگاهیش در سری آ را برابر لاتزیو انجام داد. وی دو گل نخست خویش را در 11 نوامبر 2012 در بازی ای که پالرمو در آن 2 بر 0 سمپدوریا را شکست داد، به ثمر رساند. دیبالا پیشرفت شگرف خویش را در فصل 2014–2015 در سری آ داشت که در آن در نیم فصل نخست، 10 گل به ثمر رساند و همکاری خوبی با هم تیمی آرژانتینی- ایتالیایی خود فرانکو وازکز داشت. وی فصل خود را با 13 گل و 10 پاس گل به پایان رساند که وی را در فهرست برترین پاس گل دهندگان در لیگ قرار داد.
یوونتوس
فصل 2015–تا کنون
2017
در 4 ژوئن 2015، باشگاه یوونتوس عقد قرارداد 5 ساله با دیبالا به ارزش 32میلیون یورو را اعلام کرد. وی پیراهن شماره 21 را که قبلا بر تن آندره آ پیرلو بود، به تن کرد. در 8 اوت، او در دقیقه 61 با کینگزلی کومان معاوضه گردید و دربرابر باشگاه لاتزیو در سوپرجام ایتالیا 2015 به میدان رفت.
وی گل دوم پیروزی 2 بر صفر یوونتوس دربرابر شانگهای را در دقیقه 73 به ثمر رساند. در 30 اوت 2015، دیبالا نخستین گل لیگ در باشگاه جدیدش را در دقیقه 87 در بازی برابر رم زد که در آن یوونتوس 2 بر 1 رم را شکست داد.
در 16 بازی نخست فصل، دیبالا موفق به 6 گل و 2 پاس گل گردید که رکورد هر گل در هر 151 دقیقه را بجای گذاشت که از رکورد کارلوس توس و آلساندرو دل پیرو در نخستین فصل حضورشان در یوونتوس بهتر بود. در تاریخچه باشگاه، تنها روبرتو باجو رکورد گلزنی خویش در بازی های فصل اغازین حضورش در یوونتوس را حفظ کرد.
مهاجم آرژانتینی نخستین جایزه ی زمان فوتبالی خویش را در سال 2014 و با پالرمو کسب کرد ، در آن سال پالرمو به سری آ صعود کرد و برنده ی لیگ سری ب شد. این عنوان اولین جایزه ی دوران فوتبالی دیبالا میباشد سپس پائولو با یوونتوس موفق به دریافت عناوین جام حذفی ایتالیا ، لیگ سری آ و سوپر جام ایتالیا شد.
در بخش جوایز فردی هم او در فصل 2014 – 15 با بیشترین پاس گل بعنوان آقای پاس گل شناخته گردید و در تیم منتخب سال 2015 – 16 لیگ ایتالیا انتخاب شد.
او توانایی بالایی در دریبل زنی دارد و همینطور از سرعت مناسبی برخوردار است و یک مهاجم پا به توپ است. قطعاً در آینده نام این مهاجم خوش تکنیک را بیشتر خواهیم شنید.
گردآوری: بخش ورزشی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
ویروس انسفالیت اسب شرقی (EEEV) نوعی از آلفا ویروس ، خانواده توگاویریدا است. ویروسهای آلفا ویروسی مهم پزشکی که در قاره آمریکا یافت می شوند عبارتند از : ویروس انسفالیت اسب ونزوئلا (VEEV) ، ویروس چیکونگونیا (CHIKV) ، ویروس مایارو (MAYV) و ماداریاگا (MADV) . ای ای ای دارای یک ژنوم RNA با حس مثبت تک رشته ای است.
ذرات ویروس کروی هستند و قطر آنها 60-65 نانومتر است. از چهار نژاد کمپلکس آنتی ژنی EEE ، گروه I فقط از EEEV تشکیل شده است و در آمریکای شمالی و کارائیب بومی است و باعث بیشتر موارد بیماری های انسانی می شود. سه گروه دیگر (IIA ، IIB و III) توسط MADV مرتبط (که قبلاً با نام EEEV آمریکای جنوبی شناخته می شد) ایجاد می شوند و باعث بیماری های عمده اسب در آمریکای مرکزی و جنوبی می شوند.
دوره کمون برای بیماری ویروس انسفالیت اسب شرقی (EEEV) (زمان گزش پشه آلوده تا شروع بیماری) از 4 تا 10 روز است. عفونت ای ای ای می تواند منجر به یک بیماری سیستمیک یا بیماری عصبی، از جمله مننژیت (عفونت غشاهای اطراف مغز و نخاع) یا انسفالیت (عفونت مغز) شود. نوع بیماری به سن فرد و سایر عوامل میزبان بستگی خواهد داشت. برخی از افرادی که به EEEV آلوده می شوند ممکن است بدون علامت باشند (هیچ علائمی ایجاد نمی کنند).
بیماری سیستمیک با تب ، لرز ، ضعف ، آرترالژی و میالژی مشخص می شود. این بیماری 1 تا 2 هفته طول می کشد و اکثر افراد در صورت عدم درگیری سیستم عصبی مرکزی کاملا بهبود می یابند. علائم و نشانه های بیماری عصبی شامل تب ، سردرد ، استفراغ ، اسهال ، تشنج ، تغییرات رفتاری ، خواب آلودگی و کما است. در نوزادان ، بیماری عصبی اغلب بلافاصله پس از شروع اتفاق می افتد. در کودکان بزرگتر و بزرگسالان ، انسفالیت ممکن است پس از چند روز بیماری سیستمیک رخ دهد.
تقریباً یک سوم از افراد مبتلا به انسفالیت به دلیل عفونت EEEV می میرند. مرگ معمولاً 2 تا 10 روز پس از شروع علائم رخ می دهد اما می تواند خیلی دیرتر رخ دهد. در میان کسانی که بهبود می یابند ، عوارض جسمی یا روحی برای بسیاری از آنها باقی مانده است که می تواند از اختلال عملکرد خفیف مغز گرفته تا اختلال فکری شدید ، اختلالات شخصیتی ، تشنج ، فلج و اختلال عملکرد عصب جمجمه باشد. بسیاری از بیماران با عوارض شدید به مراقبت طولانی مدت نیاز دارند و طی چند سال می میرند.
تشخیص مقدماتی اغلب بر اساس ویژگی های بالینی بیمار ، مکان ها و تاریخ سفر (اگر بیمار از کشوری یا منطقه ای غیر بومی باشد)، فعالیت ها و سابقه اپیدمیولوژیک محل وقوع عفونت است.
تشخیص آزمایشگاهی عفونت های آربو ویروسی به طور کلی با آزمایش سرم یا مایع مغزی نخاعی (CSF) برای شناسایی IgM اختصاصی ویروس و آنتی بادی های خنثی کننده انجام می شود. در موارد خاص ، آزمایش مولکولی نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
موثرترین راه پیشگیری از آلودگی به ویروس " ای ای ای " جلوگیری از گزش پشه است. پشه ها در طول شبانه روز نیش می زنند. برای جلوگیری نیش حشرات از مواد حشره کش استفاده کنید ، پیراهن و شلوار بلند بپوشید ، لباس و تجهیزات مناسب بپوشید و برای کنترل پشه ها در داخل و خارج از خانه اقدامات لازم را انجام دهید.
• از خود و خانواده در برابر گزش پشه محافظت کنید.
• به کودک لباسی بپوشانید که دست و پا را بپوشاند.
• روی کالسکه کودک را با توری بپوشانید.
• از مواد دفع کننده حشرات استفاده کنید.
• از محصولات حاوی روغن اکالیپتوس لیمو (OLE) یا پارامنتان دیول (PMD) در کودکان زیر 3 سال استفاده نکنید.
• مواد ضد حشره را روی دست ها ، چشم ها ، دهان ، بریدگی ها یا پوست تحریک شده کودک نمالید.
• مواد دافع حشرات را روی پوست زیر لباس اسپری نکنید.
• اگر شما هم از ضد آفتاب استفاده می کنید ، ابتدا ضد آفتاب بزنید و سپس ضد حشره بزنید.
• برای کنترل پشه ها در داخل و خارج از خانه از توری روی پنجره ها و درها استفاده کنید.
هیچ واکسن تایید شده انسانی یا درمان ضد ویروسی خاصی برای عفونت های EEEV وجود ندارد. بیماران مشکوک به بیماری EEEV باید توسط یک ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی ارزیابی شوند، آزمایش های سرولوژیک مناسب و سایر آزمایش های تشخیصی سفارش داده شود و درمان حمایتی ارائه شود.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
دادی دو دست و دست دو عالم بسوی توست
ساقی تویی و باده? ما از سبوی توست
ای ماه هاشمی لقب وپور بو تراب
داروی درد ما به خدا خاک کوی توست
ای یادگار وزاده? مشکل گشا علی (ع)
هر دل شکسته در طلب و جستوجوی توست
باب الحوائج همه? خلق عالمی
در جمع عاشقان همه جا گفتگوی توست
از من مپوش چهره که من دل شکستهام
خود آگهی که چشم امیدم به سوی توست
کردی وفا و تشنه برون گشتی از فرات
ای آنکه عرض آب بقا از آبروی توست
آمد حسین بر سر تو دید پیکرت
در خاک و خون فتاده از جور عدوی توست
آثار انکسار عیان شدبه چهرهاش
وقتی که دید غرقه به خون روی وموی توست
گفتا ز جای خیز توای یار و یاورم
بنگر خمیده پشت من از هجر، روی توست
گفتم توسلی کنم امشب به نام تو
ای عبد صالحی که بُوَد حق کلام تو
همراه فطرس است همیشه سلام من
دارم امیدهـا به علیک السلام تو
داری نصب ز نور وشجاعت همین بس است
بابت علی و اُمّ بنین هست مام تو
غبطه خور توأند شهیدان راه حق
یعنی که شامخ است به عالم مقام تو
جور دگر معامله با من نموده عشق
هنگامه ای که زندگی ام شد بـنام تو
مست میِ دگر نشوم تا به روز حشر
یک لحظه گر زنم لب خود را به جام تو
بر تخت پادشاهیِ عالم نشسته ام
از آن زمان که جان و دلم شد غلام تو
در لحظه لحظ? گذر زندگانی ام
بر من رسیده لطف همیشه مدام تو
حتی ارامنه به تو هستند ملتمس
باب الحوائجی و کنند احترام تو
دارد برای خلقِ همه اهل روزگار
آزادگی و درس مروّت پیام تو
جای دو دست هدیه نموده دوبال را
آنهم به پاس کوشش و آن اهتمام تو
محشر تمام قد شده در روز حشر تا
با چشم خود نظاره کند بر قیام تو
تشنه لبی تو بر لب دریا هنوز هم
آبم کشد خجالت از حُسن مرام تو
مثل آشوبی که یک توفان به دریا می دهد
درد، گاهی شکل زیبایی به دنیا می دهد
ابرها را می برد تـا سین? دریا ولی
حسرت یک قطره باران را به صحرا می دهد
عشق با هفتاد خوانش امتحانت می کند
سنگ هم باشی خودش را در دلت جا می دهد
یک نفر مثل تو عهدش را به آخر می برد
یک نفر در ابتدای ماجرا وا می دهد
از همان اول تو، تنها مرد میدان بوده ای!
عشق کاری دست «آدم های تنها» می دهد
مادرت از غربت این روزها کم می کند
یک پسر مثل تو را وقتی به زهرا می دهد
می روی و اسب ها از دلهره رم می کنند
دشت امشب یک نفس بوی خدا را می دهد
آن خدایی که زمانی تشنگی را آفرید
غیرت و مردانگی را هم به سقا می دهد!
مست اند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی
تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی
از گرگ هراسی بـه دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی
بین الحرمین امن ترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی
محمدحسین ملکیان
دنبال بد هستی اگر، من بدترینم
بی آبرو نزد کرام الکاتبینم
یک ذره حاجات مرا تا دیر دادی
بلوا به پا کردم، کجا رفته یقینم؟!
زانو بغل کردم ببینی بی پناهم
از بار سنگین گناهم، شرمگینم
دست مرا امشب نگیری، شک ندارم...
روز قیامت در صفوف مذنبینم
ممنونم از لطفت، اجازه داده ای باز
در پای سفره، پیش خوبان می نشینم
پابند حبت کن دل هرجایی ام را
شیطان نشسته دست بسته، در کمینم
با اذن زهرا سینه چاک بوترابم
نام علی هک گشته بر روی نگینم
حیدر که جای خود، غلام قنبرم من
عبد غلامان امیرالمؤمنینم
تا کربلا پر می کشم هر جا که باشم
تا می گذارم بر روی تربت، جبینم
از محضرت یک خواهشی دارم، خدایا
زنده نگه دارم محرم را ببینم
زنده نگه دارم، ببینم کربلا را
دلتنگ دیدار حسین و اربعینم
با هر سلام لحظه ی افطار، هر شب
لبیک گوی ناله ی هَل مِن مُعینم
امشب کنار علقمه روضه گرفتم
گریان چشمان یل اُم البنینم
اُم البنین با چشم تر یک عمر می گفت:
چشمت چه شد، شیرِ حماسه آفرینم
ای کاش بودم کربلا تا آخرین بار
از ماهِ روی خونی ات بوسه بچینم
ای کاش بودم، پاک می کردم ز رویت
خون سر پاشیده را با آستینم
محمد جواد شیرازی
کوه می سازد نگاه دلنشینت کاه را
یوسفِ گمگشته کرده با تو پیدا راه را
عشق در ذاتِ تو معنا می کند الله را
ماهِ هفتاد و دو تن! شرمنده کردی ماه را
ای دلاور! خوب عهدی با برادر داشتی
جای دست از تیر دستان روی پیکر داشتی
جذب? ماهیِ و چشمِ آسمان طنّازِ توست
طایرِ قدسیّ و دل جولانگهِ پروازِ توست
از ولادت تا شهادت زینبت دمسازِ توست
واژ? باب الحوائج در لقب اعجازِ توست
جایگاهت بس رفیع است و مقامت محترم
می شود در کربلا نامِ تو سقّای حرم
اسو? عشق و ادب هستی و تندیسِ وفا
در مقامِ بندگی آئین? روی خدا
آمدی ساقی شوی در خیم? آلِ عبا
تا بریزد خونِ پاکت در زمینِ کربلا
در لقب سقّا و صدّیق، عبدصالح، مستجار
خشمِ سختِ ابروانت مثلِ تیغِ ذوالفقار
هر که کوبیده درِ تو دستِ خالی بر نگشت
در تمامِ عمرِ خود بیچاره و مضطر نگشت
هست بیچاره هر آنکه سائلِ این در نگشت
هر که از عشقت چشیده، عاشقِ دیگر نگشت
نیست روزی که صدایت نشکفد در جانِ ما
ماهِ ما گنجـین? عشق است در ایمانِ ما
دوست و دشمن نهند انگشتِ حیرت بر دهن
هم علمدار حسین و هم وفـادارِ حسن
کربلا همپای ارباب و شهیدِ بی کفن
او که دارد زخم از اهلِ شقاوت بر بدن
در بلا جان داد و امّا بند? کافر نشد
تا ابد شرمند? روی علی اصغر نشد
عشق در اعماقِ جانش شور و بلوی می کند
چیست در نامش مگر اینگونه غوغا می کند
قفلِ هرچه بسته را با چشمِ خود وا می کند
کورِ مادر زاد را با عشق بینا می کند
بس که نامِ یا ابَاالفضل آفتابِ رحمت است
ماه و خورشید و فلک بر گردِ او در حرکت است
ای خوشا آنکه به لطفِ درگهش امید داشت
در نگاهِ آسمانشِ هم مَه و خورشید داشت
او که از دست حسینش لوحی از تایید داشت
جرعهجرعه عشق را در ساغرِ توحید داشت
تا که تصویرش دلِ آئین? آب آمده است
جان او از آهِ طفلان در تب و تاب آمده است!
هستی محرابی
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
همیشه می خواستم که شمع باشم، بسوزم، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. می خواستم در دریای فقرغوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم. می خواستم فریاد شوق و زمین وآسمان را با فداکاری و آسمان پایداری خود بلرزانم. می خواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان ومصلحت طلبان و غرض ورزان را رسوا کنم. می خواستم آنچنان نمونه ای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند، طریق مستقیم روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند...
هستند کسانی که جز به مصالح خود نمی اندیشند و احساس آنها، از ابعاد حجمشان تجاوز نمیکند و از روی ضعف، شکست، تنبلی و خودخواهی به پوچی میرسند زیرا خودشان پوچند اگر یک انقلابی راستین مایوس گردد، کسی که سراسر حیاتش مبارزه، فداکاری، عشق، شور، سوز، درد، غم، تحمل، حرمان، استمرار و نشاط است دچار پوچی شود، آنگاه فاجعهای بزرگ رخ داده است
دنیا میدان بزرگ آزمایش است که هدف آن جز عشق چیزی نیست. در این دنیا همه چیز در اختیار بشر گذاشته شده، وسایل و ابزار کار فراوان است، عالیترین نمونه های صنعت، زیباترین مظاهرخلقت، از سنگریزه ها تا ستارگان، از سنگدلان جنایتکار تا دلهای شکسته یتیمان، از نمونه های ظلم و جنایت تا فرشتگان حق و عدالت، همه چیز و همه چیز در این دنیای رنگارنگ خلق شده است. انسان را به این بازیچه های خلقت مشغول کرده اند. هر کسی به شأن خود به چیزی می پردازد، ولی کسانی یافت می شوند که سوزی در دل و شوری در سر دارند که به این بازیچه راضی نمی شوند. این نمونه های زیبای خلقت را دوست دارند و می پرستند.
خدایا هرچه را دوست داشتم از من گرفتی، بهر چه دل بستم، دلم را شکستی، بهر چیز عشق ورزیدم آنرا زائل کردی، هر کجا قلبم آرامش یافت تو مضطرب و مشوش کردی، هر وقت دلم بجایی استقرار یافت تو آواره م کردی، هر زمان به چیزی امیدوار شدم تو امیدم را کور کردی… تا به چیزی دل نبندم، و کسی را به جای تو نپرستم و در جایی استقرار نیابم و به جای تو محبوبی و معشوقی نگیرم و جز تو به کسی دیگر و جایی دیگر و نقطه ای دیگر آرامش نیابم و فقط تو را بخوانم و تو را بخواهم و تو را پرستش کنم و تو را بجویم…
خدایا! تو را شکر میکنم که با فقر آشنایم کردی تا رنج گرسنگان را بفهمم و فشار درونی نیازمندان را درک کنم. خدایا! تو را شکر میکنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم، و به ارزش کیمیایی درد پی ببرم، و «ناخالصی»های وجودم را در آتش درد بسوزم، و خواسته های نفسانی خود را زیر کوه غم و درد بکوبم، و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت خود را حس کنم
خوش دارم آزاد از قیدوبندها در غروب آفتاب بر بلندای کوهی بنشینم و فرورفتن خورشید را در دریای وجود مشاهده کنم و همه حیات خود را به این زیبایی خدایی بسپارم و این زیبایی سحرانگیز، با پنجههای هنرمندش با تاروپود وجودم بازی کند، قلب سوزانم را بگشاید، آتشفشان درد و غم را آزاد کنم، اشک را که عصاره حیات من است، آزادانه سرازیر نمایم، عقدهها و فشارهایی را که بر قلب و روحم سنگینی میکنند بگشایم.
غمهای خستهکنندهای را که حلقومم را میفشرند و دردهای کشندهای که قلبم را سوراخسوراخ میکند، باقدرت معجزهآسای زیبایی تغییر شکل دهد و غم را به عرفان و درد را به فداکاری مبدل کند و آنگاه حیاتم را بگیرد و من دیوانهوار همه وجودم را تسلیم زیبایی کنم و روحم بهسوی ابدیتی که نورهای زیبایی میگذرد پرواز کند و در عالم آرامش و طمأنینه از کهکشانها بگذرم و برای لقاء پروردگار به معراج روم و از درد هستی و غم وجود بیاسایم و ساعتها و ساعتها در همان حال باقی بمانم و از این سیر ملکوتی لذت ببرم.
خدایا! هدایتم کن!زیرا می دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.
خدایا! هدایتم کن!که ظلم نکنم،زیرا می دانم که ظلم چه گناه نابخشودنی است.
خدایا! نگذار دروغ بگویم،زیرا دوغ ظلم کثیفی است.
خدایا! محتاجم نکن که به کسی تهمت بزنم،زیرا تهمت،خیانت ظالمانه ای است.
خدایا! ارشادم کن که بی انصافی نکنم،زیرا کسی که انصاف ندارد شرف ندارد.
خدایا! راهنمایم باش تا حق کسی را ضایع نکنم،که به بی احترامی به یک انسان،همانا کفر خدای بزرگ است.
خدایا! مرا ار بلای غرور و خودخواهی نجات ده،تا حقایق وجودم را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.
خدایا! پستی دنیا و ناپایداری روزگار را همیشه در نظرم جلوه گر ساز،تا فریب زرق و برق عالم خاکی،مرا از یاد تو دور نکند.
خدایا! می خواهم فقیری بی نیاز باشم،که جاذبه های مادی زندگی،مرا از زیبایی و عظمت تو غافل نگرداند.
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت…
اما شکایتم را پس میگیرم….من نفهمیدم…فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هرزمان که دلم گرفت از آدمهایت،نگاهم به تو باشد…
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست، معنایش این نیست که تنهایم،معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت….
با تو تنهایی معنا ندارد…مانده ام تو را نداشتم چه میکردم….
دوستت دارم خدای من!
گردآوری: بخش مذهبی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
یکی از ویژگی های منحصر به فرد کشورمان تنوع آب و هوایی و اقلیمی است. به طوری که در این کشور شاهد مناطق کویری، کوهستانی، جنگلی و ... می باشیم. مهم ترین بخش جنگلی این کشور مربوط به مناطق شمالی ایران و در حاشیه دریای خزر می باشد. این جنگل ها در زبان بومیان شمال کشور به جنگل های هیرکانی معروف می باشند.
جنگل های هیرکانی، واژه ای است که در زبان عامیانه توسط مردم شمال کشور استفاده می شود. جنگل های هیرکانی شامل جنگل های انبوه و متراکم شمال ایران است که در جنوب دریای خزر واقع شده و وسعت آنها از کشور آذربایجان تا بخش هایی از شمال شرق ایران امتداد دارد.
قدمت این جنگل ها به سال های بسیار دور بر می گردد و حتی برخی بر این باورند که این جنگل ها در زمان دایناسور ها یعنی دوره سوم زمین شناسی وجود داشته اند.
از آنجایی که این جنگل ها از مناطق مهم زیست کره در ایران و آذربایجان به شمار می رود، توسط یونسکو در فهرست میراث طبیعی ثبت شده است.
این جنگل ها از دیر باز تاکنون زیست گاه انواع گونه های گیاهی و جانوری بوده است که امروزه برخی از آنها منقرض شده اند.
عمده ترین قسمت این جنگل ها در کشور ایران قرار دارد. اما به دلیل قرار گرفتن بخشی از این جنگل ها در کشور آذربایجان، امکان بهره برداری از منابع آن در اختیار هر دو کشور قرار گرفته شده است.
اگر چه این جنگل ها در این دو کشور قرار گرفته است اما میراث و ثروتی برای تمام جهان محسوب می شود و حفاظت و نگهداری از آنها مسئولیت بزرگی است که باید این دو کشور آن را در نظر بگیرند.
در ادامه این مقاله به معرفی بیشتر این جنگل ها و انواع پوشش های گیاهی و جانوری آنها می پردازیم.
جنگل های هیرکانی بخش وسیعی از نوار جنوبی دریای خزر را پوشش می دهد و در 6 استان شمالی کشور پراکنده شده است. بخشی از این جنگل ها در جمهوری آذربایجان قرار دارد و از گیلداغ آذربایجان تا خراسان شمالی امتداد دارد.
مساحت جنگل های هیرکانی به 2 میلیون و 125هزار هکتار می رسد. از این میزان، حدود 2 میلیون هکتار آن در ایران و 20 هزار هکتار آن در جمهوری آذربایجان قرار گرفته است.
تا کنون در حدود 50 درصد این جنگل ها از بین رفته است و امروزه از بخش محدودی که به جا مانده به عنوان منطقه حفاظت شده نگهداری می شود.
عمر این جنگل ها به حدود 40 میلیون سال قبل می رسد و این جنگل شاهد زندگی موجودات نخستین بوده است.
بزرگترین قسمت این جنگل ها در استان مازندران قرار دارد که 53 درصد مساحت آن را شامل می شود و بالغ بر یک میلیون هکتار می باشد. استان گیلان از این سهم دارای 26 درصد و استان گلستان 21 درصد کل وسعت جنگل های هیرکانی می باشد. بخش محدودی از این جنگل ها نیز واقع در استان های آذربایجان غربی و شرقی، اردبیل، سمنان و خراسان شمالی است.
جنگل های هیرکانی از میلیون ها سال پیش محل زیست انواع گونه های گیاهی بوده است. وجود تنوع گیاهی در این جنگل نشان دهنده ویژگی خاص آب و هوایی و اقلیمی این جنگل ها می باشد.
آب و هوای خاص شمال کشور و حاشیه دریای خزر، موقعیت مناسبی را برای رشد گونه های متنوع گیاهی در این جنگل ها فراهم می کند.
در این جنگل ها بیش از 80 نوع درخت، 50 نوع درختچه که بسیاری از آنها بومی بوده و در سایر نقاط جهان یافت نمی شود، وجود دارد. بسیاری از این گونه های گیاهی اگر در سایر نقاط دنیا برویند، منقرض می شوند.
درختانی که در این جنگل ها می رویند شامل انواع درختان پهن برگ و سوزنی برگ می باشد. درختان بسیاری در این جنگل ها همیشه سبز هستند و یا دوران خزان کوتاهی دارند.
تنوع گیاهی در این جنگل ها تا میزان زیادی بستگی به ارتفاع مناطق مختلف دارد. نوع درختان و گیاهانی که در مناطق کم ارتفاع می رویند نسبت به گیاهانی که در مناطق مرتفع رشد می کنند متفاوت است.
گیاهانی که در نزدیکی دریای خزر هستند به علت میزان بالای رطوبت و هوای معتدل، سالیان بیشتری نسبت به گیاهان دیگر باقی مانده اند.
آب و هوا و اقلیم این جنگل ها را می توان به سه دسته آب و هوای خشک و تابستانی، مرطوب و پاییزی و معتدل زمستانی تقسیم کرد.
مهم ترین درختان این جنگل ها شامل راش، افرا، نارون، توسکا، زبان گنجشک، ممرز، بارانک، سرخدار، نمدار، انجیلی، لرگ، لیلکی، خرمندی، انجیر و انواع شمشادها می باشند.
درختانی که در مناطق مرتفع این جنگل ها می رویند شامل درختان لور، سرو سابینا، کامونیس و اوری می باشند.
در ارتفاعات پایین تر شاهد رویش درختانی مانند ممرزستان و راش هستیم.
وجود درختان راش در مناطق مختلف این جنگل ها، نشان دهنده ویژگی خاص و منحصر به فرد این جنگل ها است. زیرا درختان راش برای رشد نیاز به موقعیت جغرافیایی خاصی دارند.
درختانی که در دامنه های میانی و کم ارتفاع رشد می کنند شامل درختان انجیلی و بلوط ممرزستان نیز می باشند.
در مناطق پست جلگه ای درختانی مانند انواع درختان انجیلی، توسکا، بلوط و درختچه های کوتاه شمشاد نیز رشد می کنند.
در این جنگل ها انواع درختچه ها و بوته ها مانند زغال اخته، آلوچه وحشی، انار، سیب وحشی، خاس، ازگیل، زالزالک و انواع تمشک رشد می کنند.
برخی از نمونه های درختچه ها و گیاهان موجود در این جنگل ها برای زیست شناسان به عنوان گونه های بی نظیر و کمیاب در جهان شناخته می شوند که از جمله آنها می توان درختان سرخدار، زربین و سرونوش را نام برد.
در این جنگل ها گونه های مختلف جانوری شامل پرندگان و پستانداران از دیرباز تا کنون زندگی می کرده اند که امروزه برخی از آنها منقرض شده اند.
تعداد گونه های پرندگان در این جنگل ها حدود 300 هزار گونه و تعداد گونه های پستانداران حدود 100 هزار گونه بوده است. اما امروزه بخش زیادی از آنها از بین رفته اند.
علاوه بر پرندگان و پستانداران، انواع خزندگان نیز در این جنگل ها زندگی می کنند.
در جنگل های هیرکانی همچنین شاهد گونه های جالب توجه 70 نوع ماهی می باشیم که در آب های اطراف جنگل های ارسباران وجود دارند.
انواع مختلف پرندگانی که در این جنگل ها زندگی می کنند شامل عقاب، جغد، اردک خاکستری، شاهین، کبک، بلدرچین، کرکس، قرقی، دارکوب، قرقاول، سار و اردک نوک پهن می باشد.
از مهم ترین گونه های پرندگان در حال انقراض این جنگل ها قرقاول خزری می باشد.
از معروف ترین گونه های پستانداران این جنگل ها می توان به خرس قهوه ای، پلنگ، گرگ، شغال، سمور، خارپشت، خرگوش، گورکن، موش جنگلی و گربه وحشی اشاره کرد.
از جمله پستاندارانی که در گذشته در این جنگل ها زندگی می کردند و امروزه بسیاری از آنان از بین رفته اند می توان مرال، بز، شوکا و کل را نام برد. امروزه برخی از این جانوران تنها در اطراف آمل و پارک ملی گلستان قابل مشاهده هستند.
از جمله کم یاب ترین گونه های پستانداران در این جنگل ها روباه دم سیاه و اسبچه خزری است. اسبچه خزری در جنگل های اطراف آمل زندگی می کند و این حیوان برای اولین بار در جنگل های هیرکانی کشف شده است.
جنگل های هیرکانی از چند جنگل مهم تشکیل شده است که هر کدام دارای ویژگی ها و جلوه زیبایی شناسی خاصی است. از جمله مهم ترین آنها می توان جنگل الیسمتان، جنگل ابر شاهرود، جنگل بولاساری، جنگل واز، جنگل کجور نوشهر، جنگل لیسار، جنگل چهار باغ چالوس و جنگل خشکه داران تنکابن را نام برد.
یکی از بی نظیر ترین و جذاب ترین مناظر کشور مربوط به مناظر جنگل ابر می باشد. این جنگل به دلیل قرار گرفتن در مکانی خاص و به علت اختلاف فشار هوا دارای منظره پوشیده از مه می باشد. ابر ها بر فراز این جنگل در حال گردش هستند و جلوه بسیار رویایی را پدید می آورند.
ایران از نظر وسعت جنگل ها چندان غنی نیست به طوری که جنگل های هیرکانی تنها یک درصد وسعت کل کشور را تشکیل می دهد و از این یک درصد تنها 10 درصد آن حفاظت شده است. اما با این حال همیشه شاهد نابودی و کاهش بخشی از این جنگل ها هستیم.
از مهم ترین عوامل نابودی این جنگل ها استفاده بی رویه از صنایع چوب و کاغذ و همچنین نابودی به علت تغییر کاربری می باشد.
از دیگر علت های این نابودی، پروژه های عمرانی سد سازی است که بدون انجام تحقیقات کافی است که برای نمونه می توان سد گلورد استان مازندران را مثال زد. برای ساخت این سد بیش از 30 هزار درخت قطع شد.
از عوامل دیگری که در نابودی این جنگل ها نقش مهمی دارد چرای بی رویه دام ها می باشد. همچنین در گذشته ها برای تولید ذغال چوب چند میلیون متر مربع از این جنگل ها نابود شد.
گرداوری: بخش گردشگری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام: آسلیهان گوربوز
تاریخ تولد: 16 فوریه 1983
محل تولد: استانبول
همسر سابق : کریم کوپاجی
فرزند : ندارد
آسلیهان گوربوز هنر پیشه ترکیه ای است که در 16 فوریه سال 1983 در استانبول متولد شد. او در سینما, تئاتر و تلوزیون فعالیت دارد. آسلیهان از دانشگاه سلسوک قونیه در رشته تئاتر فارغ التحصیل شد.
او فردی با پشتکار عالی و پرتلاش است و به شاعر ترکی به نام تورگوت اویار علاقه مند است.
رشته تحصیلی دبیرستان آسلیهان مهندسی کامپیوتر بوده است و در هنرستان فنی و حرفه ای تحصیل کرده است. آسلیهان به عنوان شاگرد ممتاز از رشته تئاتر کنسرواتوار دولتی دانشگاه سلسوک فارغ التحصیل شده است.
او در دوران تحصیلات خود به بازیگری علاقه مند بوده و اما جرعت و جسارت لازم برای حضور در تئاتر را نداشته است, او همچنین به شعر و کتاب علاقه مند بوده.
آسلیهان گوربوز یک برادر به نام آیهان دارد. پدرش که تورگوت نام دارد کارگر و مادرش خانه دار است.
آسلیهان اصالتا اهل شهر اسکی شهیر است. آنها در شهر استانبول زندگی میکردند اما به دلیل شغل پدرش در سن 5 سالگی به شهر اینگول نقل مکان کردند و پدرش نیز در همان شهر اینگول فوت کرد. اطلاعات زیادی از مادرش در دسترس نیست.
طبق گفته های آسلیهان او از کودکی به بازیگری علاقه داشته است و خانواده اش هم در این راه او را همراهی و حمایت کرده اند و هیچگاه مانع او نشدند.
کودکی آسلیهان با بازی در طبیعت های زیبای بورسا و در میان جنگل های اینگول سپری شد. او همیشه عاشق تقلید کردن از شخصیت های مختلف بود.
آسلیهان گوربوز در ژوئن سال 2011 میلادی با بازیگر 48 ساله ترکیه ای به نام کریم کوباچی ازدواج کرد. اما بعد از سه سال زندگی مشترک از یکدیگر جدا شدند.
آسلیهان گوربوز فعالیت بازیگری خود را از سال 2004 با نقش آفرینی در سریال ملاقات بزرگ اغاز کرد. او با بازی در سریال یک ابر باشم و ماه پیکر شناخته شد.
این بازیگر به دلیل بازی در سریالهای طنز یحیی کازبیه در نقش کازبیه عباسوا مشهور است و به همین دلیل توانست جایزه پروانه طلایی را به عنوان بهترین زن بازیگر کمدی از آن خود کند.
همچنین آسلیهان گوربوز در سریال جاذبه زیبا کاراکتر آذریایجانی را بازی کرد و در ادامه کارش در چندین سریال و فیلم نقش آفرینی کرده است.
او در این سریال نقش یک دختر آذربایجانی را بازی کرد که با هاکان یلماز و بکیر آکسوی و گوکچه اوزیول همبازی شد.
آسلیهان در سن 21 سالگی وارد عرصه بازیگری شد و اولین بازی او سریال ملاقات بزرگ بود که او با چهره دلنشین خود توانست تماشاگران زیادی را طرفدار خود کند.
اسلیهان در سال 2011 آسلیهان برنده جایزه سی و هشتمین جشنواره پروانه طلایی برای ایفای نقش در سریال جاذبه زیبایی به عنوان بهترین بازیگر زن کمدی شد.
همچنین در سال 2011 برنده جشنواره جوایز تلوزیون آنتالیا برای ایفای نقش در سریال جاذبه زیبایی به عنوان بهترین بازیگر زن کمدی شد.
و برای بار سوم در سال 2011 برنده جشنواره جوایز سریال های تلوریونی از سوی AyakliGazete.com به عنوان بهترین بازیگر زن کمدی شد.
به گفته آسلیهان گوربوز او در مدسه دختری مشهور نبوده. هیچگاه از کفش و لباس های مارک استفاده نکرده است. او همچنین بیان کرده است که اکثر اوقات لباس های تکراری میپوشد و مشکلی با این قضیه ندارد. او در این باره می گوید فقط برای پوشاندن خودم لباس میپوشم و مدت زمان زیادی است که خرید کردن را کنار گذاشته ام.
آسلیهان گوربوز میگوید علاقه ای به شهرت ندارد و مانند برخی ها برای بازیگری زندگی نمیکنم اگر لازم باشد کارهایی مثل میوه فروشی هم انجام میدهم.
او معتقد است فرهنگ شهرت مانند نوشتن متنی بر آب است و میگوید در بازیگری حد اعلا و نقطه اوجی وجود ندارد.
آسلیهان می گوید تا به الان از بازیگری لذت برده ام و دوست دارم در کار های آینده هم همین قدر حالم خوب باشد.
آسلیهان گوربوز با ایفای نقش در سریال های محبوبی مثل: «داستان بودروم» «جنایت های بزرگ و کوچک» «اگر یک ابر بودم» «تپه زیتون» «ماه پیکر» «اتاق قرمز» و... توانایی خود در بازیگری را به منتقدان و طرفداران خود اثبات کرد.
ملاقات بزرگ - 2004 | جوانه میخک - 2008 |
اگر یک ابر بودم - 2009 | جاذبه - 2010 |
نیرو های تحت امر - 2013 | تپه زیتون -2014 |
ماه پیکر - 2015 | داستان بدروم -2016 |
سریال قتل های کوچک - 2017 |
Kabal-I-zasyon - 2009 | Labirent -2010 |
Kor - 2016 |
گردآوری : بخش بازیگران بیتوته