نوشته شده توسط: الهه ناز
جدیدترین و خفن ترین جوک های خنده دار
مرده زنش دو قلو زایمان میکنه،
میره صورت حساب بیمارستان رو حساب کنه، به یارو میگه:
.
.
آقا ارزون حساب کن هردوشو ببرم ... مشتری بشم
خنده دار ترین جوک ها
به دختره میگم موهات چه رنگیه ؟؟
میگه خرمایی
عکسشو فرستاد دیدم مشکیه
میگم تو که گفتی خرماییه ؟؟
میگه اره از اون خرما مشکیاس
خدایا راه نداشت کمتر خلق میکردی ولی با کیفیت تر
خفن ترین جوک های خنده دار
یکی از آرزوهام اینه که وقتی در یخچال و باز میکنم همه چی سر جاش باشه، مث تبلیغات تلویزیون
اما هر وقت باز کردم...
اول یه قابلمه برنج افتاده رو پام
تو در یخچال پر از قرص و آمپول و شربت و چسب و باند بود
تو جا میوه ایم پر بادمجون
جوک های باحال
کاش انتخاب همسر هم
مث انتخابات ر?است جمهور? بود
چند تا نامزد به وس?له ى خانواده تأ??د ص?ح?ت م?شدن و م?ومدن از هنرها و برنامه هاشون م?گفتن
بعدش منم سر فرصت با بص?رت و آگاه? همسر مورد علاقم رو انتخاب م?کردم
و هر چهار سال ?کبار
حماسه د?گر? م? آفر?دم!
جدیدترین و خفن ترین جوک های خنده دار
مورد داشتیم طرف تو دبی سوار تاکسی شده
موقع رسیدن نمیدونسته چجوری عربی بگه پیاده میشم
زده رو شونه راننده گفته :
داداش…
صدق الله العلی العظیم
جوک خفن خنده دار
تو جاده شمال داشتم میرفتم،یه دفعه یه گاو پرید وسط جاده!!
زدم رو ترمز و خیلی شاکی دستمو گذاشتم رو بوق، دیدم همینجوری وایساده تو جاده داره نیگا میکنه! اومدم پیاده شم
گاوه یه نگا به من کرد،
یه نگا به تابلوی محل عبور حیوانات،
بعد یه سری تکون داد و رفت!!!
اصلا داغونم کرد ....
جوک خیلی خنده دار
دیشب خواب دیدم شوهرم رفت زیر تریلی هجده چرخ با داد از خواب پریدم
تا نیم ساعت میلرزیدم گوشیمو ور داشتم بهش زنگ زدم دیدم شارژم صفره خودمو به در و دیوار میکوبیدم
یهو یادم اومد من ازدواج نکردم
بعد که آروم شدم یادم اومد پسرم
.
.
فشار زندگیه میفهمی؟
جوک های خنده دار
برا دختر همسا?مون اومدن تحق?ق ..
منم گفتم : وا? همه دوس پسراش ازش راض?ن
ه?چ? د?گه
تشکر کرد رفت .
چه حسه خوب?ه وقت? بان? امر خ?ر م?ش?
جوک خفن
من اونجایى فهمیدم از فامیل باید دورى کنم که عموم پرسید چى میخونى؟
گفتم حقوق ،
گفت چرا حقوق ما رو واریز نمیکنن؟
جوک های خنده دار
اومدم خونه عمم .......
مامانم زنگ زده میگه:
یه سوال میپرسم تابلو نکن فقط با آره یا نه جواب بده باشه؟؟؟؟؟
میگم باشه. میگه اونجا چه خبره؟؟؟؟؟؟
به نظر شما بگم اره یا نه!!!!!!!؟؟؟
خفن ترین جوک های خنده دار
یه بار مامانم سرما خورده بود بردمش دکتر،
مامانم خودش داشت به دکتر میگف فلان چیزو برام بنویس دکتر میگف نه این خوب نیس،
مامانم میگف چرا بنویس طیبه خانوم گفته خوبه
جوک های جدید
بعضیا اونقدر بیشعورن که بعد از 10 سال بازم سراغ طلبشونو میگیرن!
خب اگه میخواستم بدم که تا حالا داده بودم!
حتما باس با زور بگم نمیدم؟!
جوک های خنده دار
توی حموم داشتم باصدای بلند میخوندم؛
عمر کمه صفا کن،گذشته رو رها کن
.
.
یه دفه فشار آب کم شد،گفتم الان من چیکار کنم
.
.
داداشم داد زد گفت؛
اگه نباشه دریا،به قطره اکتفا کن
جوک خفن خنده دار
دکتر به خواهرم گفته وقتی جنین داخل شکم مادر هست ممکنه صدای اطراف رو بشنوه حالا هرشب بابام میره خونهی خواهرم میگه عین داییت نشو عین داییت نشو عین داییت نشو
خنده دار ترین جوک ها
یه بار معلممون بابامو خواست بهش گفت بچتون خیلی بی انضباطه!
بابام گفت:
خدا رو شکر،
از دیشب خوابم نبرد فکر کردم پول میخواستید...
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
شعر طنز
میشود در نانوایی قرص نانی لیس زد
یا که از خطت به یار مایه داری میس زد
میشود در کافهها بو کرد شیر و قهوه را
یا که از عطر Dior اندازه یک پیس زد
میتوان با تاکسی تا ابتدای کوچه رفت
یا که با مترو سری تا مسکن پردیس زد
میتوان در رستوران باکلاس و شیک و پیک
ناخنک بر روغن ته مانده هر دیس زد
میتوان هنگام تب جای دوا درمان و قرص
روی پیشانی داغت دستمالی خیس زد
میتوان از پشت ویترین طلاسازی مدام
چشمکی بر دستبند جعبه سرویس زد
میشود با آن دو کاغذ آگهی از یک حراج
از کبد تا کلیه، احشا و آپاندیس زد
میتوان در انتها آن را به دقت لول کرد
در توهم سر به مونیخ وکن و پاریس زد
سحر بهجو
نوشته شده توسط: الهه ناز
کاریکاتور صادرات پای مرغ
کاریکاتور قیمت شیر افزایش یافت
کاریکاتور وجود فساد در تمام وزارتخانهها
کاریکاتور خانه تکانی در دولت
کاریکاتور شکستهای پیدرپی ترامپ
کاریکاتور دلگرمی دادن به مردم به شیوه رئیس جمهور!
کاریکاتور جهانگیری: بیسابقهترین ذخایر اسکناس در کشور وجود دارد!
کاریکاتور ترامپرست !!!
کاریکاتور بدون شرح!
کاریکاتور واکنش مردم به مزاحمت های آمریکا
کاریکاتور حباب ترامپ هم به تهران رسید!
کاریکاتور پیادهروی متفاوت خانوادگی در یک عصر پاییزی!
کاریکاتور مراقب مرگ خاموش باشید
کاریکاتور افزایش هزینه های درمانی
کاریکاتور نوای بینوایان
کاریکاتور افزایش قیمت مرغ
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
اوضاع یه جوری شده میری لباس بخری دست خالی بر میگردی خونه، باید لباسهای قدیمیت رو ببوسی و تو بغل هم زار زار گریه کنید و خاطرات قدیمی رو با هم مرور کنید...
قیمتا انقد بالا رفته که فقط میتونیم عین ماهی لجن خوار بچسبیم به ویترین مغازه ها و نگاه کنیم فقط
جوکهای خنده دار
از نشونه های یه عطس? دلچسب اینه که
.
.
ندای "زهر مار" از اقصی نقاط خونه به گوش برسه..!
جوک جدید
یکی از انتخابهای سخت زندگی اینه که بین دو تیکهی آخر پیتزا که مونده و قراره فقط یکیش به خودت برسه، تخمین بزنی کدومش بزرگتره و گوشت بیشتری داره که انتخابش کنی
جوک خفن
بچهی دخترداییم نمکدونو آورد گفت بیا. مامانش گفت وقتی نمکدونو میدی باید چی بگی؟
.
.
اونم گفت انقد نمک بزن تا بمیری، تو به بابا همیشه اینو میگی
جوک های خنده دار
الان وقتشه یه تراول بزارین تو لباسای تابستونیتون که سال دیگه دست کردین تو جیبش ذوق کنید که پول دو سه تا نون تو جیبتون پیدا کردین
جوک باحال
اولین باری که وافل خوردم با دوست دخترم بودم وقتی از کافه اومدیم بیرون گفت دیوونه چرا ابرو ریزی میکنی؟ گفتم نباید توت فرنگیا رو میذاشتم لا نون؟ گفت نه احمق گذاشتی لا نون مهم نیست دیگه چرا میزنیش تو چای؟حالا تو چای ام زدی فدا سرت چرا وقتی خیس میخوره میفته تو چایی با انگشت درش میاری؟
خنده دار ترین جوک ها
رفته بودیم مشهد.یکی اومد از بابام عربی آدرس پرسید.عینک دودیمو برداشتم و گفتم اجازه بدید من جوابشو بدم پدر.گفت باشه.
گفتم کن یو اسپیک انگلیش؟ گفت لا
گفتم لا پرابلم. آی کن تکلم عربی!
یهو بابام یه قفل و زنجیر از صندوق درآورد دستمو گرفت کشید طرف حرم. انقدر با گریه جیغ زدم تا ولم کرد
چجوری تو مترو و تاکسی چتای بغل دستیتونو میخونید؟؟؟
من یه بار خواستم امتحان کنم سرمو آروم بردم نزدیک شونه های طرف که چتاشو بخونم ، یهو دیدم یارو دوربین جلوشو باز کرده داره خودشو میبینه ، چن ثانیه از تو گوشی چش تو چش شدیم ،
بعد خودمو عین یه گنجشک زدم به خواب رو شونهاش خوابیدم
جوکهای خنده دار
قیمت گوشی های آیفون رفته رفته داره طوری میشه که دیگه از فروختن کلیه اینا هم گذشته،
مثلاً تا چند ساله دیگه میبینی یارو خودشم فروخته تا آیفون بخره
یعنی خودش نیس ولی گوشیش هس
جوک جدید
بابابزرگم خرت و پرت دستش بود ازش گرفتم که اذیت نشه، داد زد آآآی دزد بگیرینش.
قرص آلزایمرشو دادم خورد بعد منو شناخت گفت: ممد تو کی دزد شدی؟
جوک خفن
شارژر به گوشیمه و گوشیم دستمه،
مامانم میگه این سِرُمِتو یه لحظه قطع کن بیا شام تو بخور دوباره برگرد
واقعا تا حالا اینطوری به قضیه نگاه نکرده بودم
ینی تشبیهش به معنای واقعی آخر تشبیه بود
جوک های خنده دار
ده مرد و ?ک زن به طناب? آو?زان بودند.
طناب تحمل وزن ?ازده نفر را نداشت
با?د ?کنفر طناب را رها م?کرد وگرنه همه سقوط م?کردند
زن گفت : من در تمام عمر هم?شه عادت داشتم که داوطلبانه خودم را وقف فرزندان و همسرم کنم و در مقابل چ?ز? مطالبه نکنم …
من طناب را رها م?کنم چون به فداکار? عادت دارم.
در ا?ن لحظه مردان سخت به ه?جان آمدند و شروع به کف زدن کردند
روحشان شاد و یادشان گرامی.....
س?است خانوم ها رو ه?چگاه دست کم نگ?ر?د
جوک جدید خنده دار
رفتم قیمت چتر پرسیدم.
انقد گرون بود که اصلا به قول سهراب،زیر باران باید رفت!
خیلی هم عاشقونه ست
مطالب طنز و خنده دار
دیشب ساعت 3 شب زنگ زدم به بابام گفتم نگران نباشید من 5 دقیقه دیگه خونه ام
با یه صدای خواب آلودی گفت شما؟
یعنی عاشق این همه محبتم
جوک کوتاه
یه بار خواستم خودکشی کنم التماسهای پدرم رو که دیدم منصرف شدم
.
.
میگفت خیلی خودخواهی داری ما رو از یارانهات محروم میکنی
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نهایت خساست :
بزرگی که در ثروت، قارون زمان خود بود، اجل فرا رسید و امید زندگانی قطع کرد. جگرگوشگان خود را حاضر کرد. گفت: ای فرزندان، روزگاری دراز در کسب مال، زحمتهای سفر و حضر کشیدهام و حلق خود را به سرپنجه گرسنگی فشردهام، هرگز از محافظت آن غافل مباشید و به هیچ وجه دست خرج بدان نزنید.
اگر کسی با شما سخن گوید که پدر شما را در خواب دیدم قلیه حلوا میخواهد، هرگز به مکر آن فریب نخورید که آن من نگفته باشم و مرده چیزی نخورد.
اگر من خود نیز به خواب شما بیایم و همین التماس کنم، بدان توجه نباید کرد که آن را خواب و خیال و رویا خوانند. چه بسا که آن را شیطان به شما نشان داده باشد، من آنچه در زندگی نخورده باشم در مردگی تمنا نکنم. این بگفت و جان به خزانه مالک دوزخ سپرد.
حکایتی از عبید زاکانی
شرط آزادی :
یکی از بزرگان عصر با غلام خود گفت که از مال خود پاره ای گوشت بستان و زیره بایی معطّر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام شاد شد زیره بایی بساخت و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گفت بدان گوشت نخود آبی مزعفر بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام فرمان برد و نخود آب ترتیب کرد و پیش آورد. خواجه اش آش بخورد و گوشت به غلام سپرد. روز دیگر گوشت مصمحل شده بود، گفت این گوشت بفروش و پاره ای روغن بستان و از آن طعامی بساز تا بخورم و تو را آزاد کنم. غلام گفت ای خواجه بگذار تا من همچنان غلام تو می باشم و اگر البته خیری در خاطر می گذرد نیت خدای را این گوشت پاره را آزاد کن.
حکایتی از عبید زاکانی
جنازه :
جنازه ای را بر راهی می بردند. درویشی با پسر برسر راه ایستاده بودند.
پسر از پدر پرسید که بابا در اینجا چیست؟ گفت: آدمی
گفت کجایش می برند؟
گفت: به جایی که نه خوردنی و نه پوشیدنی. نه نان و نه آب. نه هیزم . نه آتش. نه زر. نه سیم. نه بوریا . نه گلیم.
گفت: بابا مگر به خانه ما می برندش؟!!
حکایت های عبید زاکانی
طلخک و سرمای زمستان :
سلطان محمود در زمستانی سخت به طلخک گفت که با این جامه ی یک لا در این سرما چه می کنی که من با این همه جامه می لرزم. گفت ای پادشاه تو نیز مانند من کن تا نلرزی. گفت مگر تو چه کرده ای؟ گفت هرچه جامه داشتم همه را در بر کرده ام.
خودکشی شیرین :
حجی در کودکی شاگرد خیاطی بود. روزی استادش کاسه عسل به دکان برد، خواست که به کاری رود. حجی را گفت: درین کاسه زهر است، نخوردی که هلاک شوی. گفت: من با آن چه کار دارم؟ چون استاد برفت، حجی وصله جامه به صراف داد و تکه نانی گرفت و با آن تمام عسل بخورد.
استاد بازآمد، وصله طلبید، حجی گفت: مرا مزن تا راست بگویم. حالی که غافل شدم، دزد وصله بربود. من ترسیدم که بیایی و مرا بزنی. گفتم زهر بخورم تا تو بیایی من مرده باشم. آن زهر که در کاسه بود، تمام بخوردم و هنوز زندهام، باقی تو دانی.
عبید زاکانی
زن خوش صورت :
بازرگانی زنی خوش صورت زهره نام داشت. عزم سفری کرد. از بهر او جامه ای سفید بساخت و کاسه ای نیل به خادم داد، که هرگاه از این زن حرکتی ناشایست دروجود آید، یک انگشت نیل بر جامه ی او زند، تا چون باز آیم، اگر تو حاضر نباشی، مرا حال معلوم شود.
پس از مدتی خواجه به خادم نوشت که:
چیزی نکند زهره که ننگی باشد بر جامه ی او زنیل رنگی باشد
خادم باز نوشت که:
گر ز آمدن خواجه درنگی باشد چون باز آید زهره پلنگی باشد
حکایات عبید زاکانی
اوصاف بهشت :
واعظی بالای منبر از اوصاف بهشت می گفت و از جهنم حرفی نمی زد. یکی از حاضرین پای منبر خواست مزه ای بیندازد گفت:ای آقا،شما همیشه از بهشت تعریف می کنید،یک بار هم از جهنم بگویید. واعظ که حاضر جواب بود گفت: آنجا را که خودتان می روید و می بینید. بهشت است که چون نمی روید لااقل باید وصفش را بشنوید.
حکایات طنز عبید زاکانی
پیرمرد باهوش:
سلطان محمود پیرمردی ضعیف را دید، که پشتواره ای خار می کشد. بر او رحمش آمد؛ گفت: ای پیرمرد دو ، سه دینار زر می خواهی؟ یا دراز گوش(خر)؟ یا دو سه گوسفند؟ یا باغی که به تو دهم تا از این زحمت خلاصی یابی؟
پیرمرد گفت: زر بده، تا در میان بندم و بر دراز گوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو(کمک تو) در باقی عمر آنجا بیاسایم.
سلطان را خوش آمد و فرمود: چنان کنند.
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
مجموعه: مطالب طنز و خنده دار
مطالب طنز و خنده دار
الان کارشناس برنامه و مجری دارن درباره ازدواج دوم پدر خانواده بعد از طلاق حرف می زنن.
.
.
مجری:قبول دارین نامادری واژه خوبی نیس؟
کارشناس:صددرصد.
البته کلماتی اختراع شده.
مجری:مثال می زنید؟
کارشناس:بله. مثلا، جامادری (کسی که جای مادر اومده).
مجری:... سکووووووت
آخه جاااااااا مادری !
خفن ترین جوک های خنده دار
یه دکتر تو محله مون هست میری پیشش میگه
فعلا این داروها رو برات می نویسم
.
.
ولی بعدا حتما یه دکتر درست و حسابی برو
یعنی میخوام بگم تا این حد به خودشناسی رسیدهها
مطالب طنز و خنده دار
ازدواج یعنی
.
.
.
به فرزندی قبول کردن یه پسر بالغ که پدر و مادرش دیگه نمی تونن ازش نگهداری کنن
جوکهای جدید و خنده دار
سلامتیه زن زندگیم
خانوممو می گم
وقتی من صداش می کنم
نمیگه هااا یا بله
داد میزنه میگه بگو
بگو جووووونم، بگو عمرم
وقتی باهاش قهر می کنم اون قهر نمی کنه
میاد لپمو می کشه می گه
حق با منه هااااا نیم وجبی
ولی آشتی نفسم عمرم؟!
.
.
فعلا تا همین جاشو خواب دیدم
فردا بقیشو تعریف می کنم
جوک های خنده دار جالب
حیف نون تو امتحان ف?ز?ک سوال واسش اومده که
قانون اُهم، را توض?ح ده?د
جواب حیف نون:
.
.
وقت? م?رو?م دست شویی، اگر کس? بخواهد ب?ا?د با?د بگ?م
اهم
معلم در هنگام تصح?ح، با لبخند ملیحی دنیارو ترک کرد
جوک های خنده دار و باحال
رفته بودم بیمارستان،ابمیوه و کیک خریدم، یه پسره هم نشسته بود کنارم دیدم داره نگاه میکنه دلم سوخت برای اونم خریدم، یخورده بعد
مادرش اومد داد زد کدوم احمقی برات کیک و ابمیوه خریده!
.
.
.
(پسرش رو اورده بود برای ازمایش باید ناشتا میبود)
من نفهمیدم چطوری فرار کنم
خفن ترین جوک های خنده دار
سه تا معتاد پای بساط نشسته بودن داشتن نعشه میکردن
اولی گفت میخوام یه ترانزیت بخرم باربزنم برم خارج
دومی گفت من هم میخوام یه ویلا تو شمال بخرم به وسعت یه میدون فوتبال
.
.
سومی گفت هر چی میخواید بخرید زود بخرید چون میخوام پیک نیک و خاموش کنم
جوک های خنده دار خفن
برای کشتن یک مرد نیاز نیست ترکش کنی یا غرورش را بشکنی یا بی تفاوت باشی
برای کشتن یک مرد تنها کافی ست
.
.
یه چاقو ورداری دنبالش کنی
بهترین جوک های خنده دار
بابام داشت طالع بینی ماه تولدم رو از مجله برامون میخوند
.
.
رسید به جذاب ، زیبا و سخت کوش
یهو یه نگاه به من کرد و مجله رو پرت کرد گفت:
اینا همه ش چرته
جدیدترین جوک های خنده دار
منطق خانمها : . . . . . .
د?روز رفتم بازار ?ه مانتو بخرم بعدش ?ه جفت کفش خوشگل د?دم
ا?ن ک?فو خر?دم
جوک های خنده دار جدید
دیروز داشتم با خانومم دور فلکه با موتور دور میزدم
.
.
برگشت گفت وااااای عزیزم...
چه بوی کبابی میاد...
منم لوتی بازیم گل کرد...
گفتم گور بابای بنزین...
یه دور دیگه چرخیدم
جوک های خنده دار و باحال
من یه سری پنج دقیقه قبل از اینکه اخبار اعلام کنه تو یه کانال یه خبر خوندم به بابام گفتم فلان جا زلزله اومده
.
از اون روز هرجا بحث این میشه که حیوانات زودتر از زلزله با خبر میشن بابام بهم چپ چپ نگاه میکنه
جوکهای جدید و خنده دار
سه تا خانم عروسی دعوت بودن حالا شرح لباس:
.
.
اولی گفت : من طلایی میپوشم چون موهای شوهرم بوره با هم ست بشه
دومی میگه: من سیاه سفید میپوشم چون موهای شوهرم جوگندمی با هم ست میشه
سومی گفت :من نمیام چون اینطور که شما ست کردین من باید لخت بیام چون شوهرم کچله
مطالب طنز و خنده دار
همشیره کیست؟
.
.
.
.
به دونفر که سر یک پیکنیک شیره میکشند همشیره میگویند.
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
کاریکاتور جولان مافیایکنکور، نبودنظارت در این آشفتهبازار
کاریکاتور بازنشستگان و صندوقهای خالی
کاریکاتور وقتی خرج بیشتر از دخل
کاریکاتور استعفا، آخوندی را به خیابان بهشت میرساند؟
کاریکاتور افزایش حقوق کارمندان
کاریکاتور موافقت رئیس جمهور با پیشنهاد افزایش حقوق کارمندان
کاریکاتور محموله وارداتی کشور چین
کاریکاتور ببینید گرانی با سوپرمن چه کرد!
کاریکاتور اینم بیماری جدید دختران مجرد ایرانی!
کاریکاتور ببینید: مشکل نیمهلختبودن فوتبالیستها حل شد!
کاریکاتور تاکسی های فرسوده
کاریکاتور نشان دادن راه بهشت به مردم
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
طنز نوشته های خنده دار
یه روز یه خسیسه به بچه اش میگه برو از همسایمون اره بگیر بیا لازم دارم
پسره میدوعه میره خونه همسایه میگه عمو اره دارید میگه نه...
باباش میگه برو از همسایه بالایی بگیر بیا
بچه میره خونشون میگه اره دارید میگن نه نداریم
بعد بچه میاد میگه اوناهم نداشتن
باباش میگه پس برو از انباری مال خودمونو بیار
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب
همه دوستام بخاطر پول منو میخان و دورم جمع میشن واقعا زمونه بدی شده
.
.
البته نه اینکه پول خرجشون میکنم نه
نفری یه میلیون طلب دارن ازم هی میان دنبال پولشون
خنده دار ترین جوک ها
پر سودتر?ن معامله ى عمر دهه شصتى ها
.
.
.
.
.
تعو?ض دمپا?? پاره با جوجه رنگ? بود
طنز نوشته های خنده دار
دختره از دوستش میپرسه : توک چشم کجاست؟
دوستش میگه چشم که توک نداره
.
.
میگه:پس چرا خواننده میگه توکه چشمات خیلی قشنگه !؟!؟
طنز نوشته های جدید
الان همه چی گرون شده
شما یادتون نمیاد...
اون موقع ها با 100 تومن می رفتیم مغازه
با یدونه نوشابه شیشه ای و دو سه تا پفک و آدامس و صد جور حله هوله دیگه می اومدیم بیرون...
الان دیگه نمیشه همه جا دوربین داره
طنز نوشته های جالب و خنده دار
به جعفر میگن با بالش جمله بساز، میگه: یه گنجشک دیدم با تفنگ زدم به بالش!!!
میگن: نه این بالش، اون یکی بالش،
میگه: با تفنگ زدم به اون بالش!!!
میگن: اصلأ بالش رو بی خیال شو؛ با تشک جمله بساز!
میگه: تو شک داری زدم به بالش؟!!!
میگن: نمیخواد اصلأ با پتو جمله بساز!
میگه: پَه تــو شک داری زدم به بالش!!!
میگن:آقا غلط کردیم اصلا با تخت جمله بساز!
میگه:خیالت تخت، زدم به بالش!!!
جوک خیلی خنده دار
خانم? به شوهرش پ?ام م?ده:
عز?زم سر راهت که دار? میای ?ه مقدار م?وه هم بخر در ضمن فتانه هم س?م م?رسونه
شوهر میگه : فتانه ک?ه
خانم با خنده م?گه ه?چ? م?خواستم مطمئن بشم که پ?امم رو خوند?
شوهر م?گه آخه من ا?ن با فتانه هستم م?خواستم بدونم تو فتانه رو از کجا میشناسی؟
خانم م?گه تو ا?ن کجا??؟؟
شوهر م?گه با فتانه نزد?ک م?وه فروش?
خانم م?گه همونجا وا?سا من ا?ن م?ام
چند دق?قه بعد خانم پ?ام م?ده کجا?? من ا?ن جلو? م?وه فروش? هستم
شوهره میخنده و م?گه من تو دفتر کارم هستم حا? که اونجا?? م?وه بخر و برو خونه
خنده دار ترین جوک ها
چطوری دلتون میاد میرید کافه اونهمه پول چایی میدید؟ من یه بار چایی گرفتم از دانشگاه 500 تومن گرفت ازم، از فرداش با خودم فلاکس میبردم
جوک سرکاری
تو ایران وقتی میخوان جراحی زیبایی انجام بدن
یه ذوزنقه با خودشون میبرن و میگن آقای دکتر لطفا کامل شبیه این بشم
.
.
شهر پر شده از صورتای مختلف الاضلاع...
جوک خیلی خنده دار
من توی دلداری دادن افتضاحم
یه بار یه پسره تو پارک داشت گریه میکرد، گفتم چی شده گفت رفیقم فوت شده
منم اومدم دلداریش بدم براش آهنگ مرو ای دوست اصفهانی رو گذاشتم
عر میزد و خودشو میکشوند رو آسفالت، مردم اومدن گوشیمو شکستن
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب
زن رفت پیش دکتر گفت:
آقای دکتر شوهرم توی خواب حرف می زنه چی بهش بدم
.
.
.
دکتر گفت: فرصت
زن گفت: فرصت چی
دکتر: بهش فرصت بده وقتی بیداره حرف بزنه
طنز نوشته های خنده دار
واقعا بعضیا چقدر میتونن بی شعور و بی فرهنگ باشن
روی آسانسور نوشته ظرفیت چهار نفره،
بعدا یارو درو باز کرده داره میبینه من و خانوادم شیش نفری تو آسانسوریما ولی بازم به زور خودشو میچپونه تو
طنز نوشته های جدید
رفتم تردمیل بخرم
یارو گفت بیا از این ارزوناش بخر گارانتی هم داره
گفتم چرا؟
گفت تو از قیافت معلومه حال دویدن نداری
یه ماه دیگه میخوای بیاری پس بدی
طنز نوشته های کوتاه
دیشب پلیس جلوی ماشینمو گرفت
به پلیس خیلی جدی گفتم:
میدونی من کیم؟
گفت: کی هستی؟
گفتم: یعنی واقعا نمی دونی؟
رنگش زرد شد؛ گفت: نه،کی هستی مگه؟
گفتم:
من یه پرندم، آرزو دارم، تو یارم باشی…!
جریمم نکرد!
اشک تو چشاش جمع شد،فقط گفت قرصاتو سروقت بخور
طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب
سوال شرعی یه خانم:
دیروز یواشکی از جیب شوهرم پول برداشتم
رفتم یه جفت جوراب شیک ، هدیه روز تولدش براش خریدم
بعد دیدم یه مقدار از پولش هم اضافه اومده
حیفم اومد بذارم سر جاش رفتم واسه خودم یه جفت النگو خریدم
ایا کار بدى کردم
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته