نوشته شده توسط: الهه ناز
طرز درست کردن کتف و بال مرغ عسلی
لیموترش سبز | 3 عدد |
عسل | یک چهارم فنجان |
سیر رنده شده | 3 جبه کوچک |
گشنیز آسیاب شده | 1 قاشق چایخوری |
نمک | 1 قاشق چایخوری |
فلفل سیاه، درشت آسیاب شده | نصف قاشق چایخوری |
کتف و بال مرغ | حدود 2700 گرم |
برش های لیموترش | به مقدار لازم برای تزیین |
فر را با دمای 220 درجه روشن کنید تا گرم شود. لیموترش، 2 قاشق چایخوری پوست لیموترش را رنده کنید و 1/4 فنجان از آب آن را فشار دهید.
در یک کاسه ای کوچک با چنگال، عسل، سیر رنده شده، گشنیز، نمک و فلفل، آب لیموترش و 1 قاشق چایخوری پوست لیموترش را مخلوط کنید.
این مواد را روی مرغ ها بریزید و مخلوط کنید. مرغ ها را داخل تابه ای بزرگ بریزید. می توانید داخل سینی فر بریزید. سس را کاملا روی مرغ ها بریزید. سینی فر را در طبقه ی وسط فر قرار بدهید. اجازه بدهید مرغ ها بپزند، مرغ ها را زیر و رو کنید، اگر طلایی نشدند. در پایان گریل روی آن را روشن کنید. تا مرغ ها طلایی شوند.
هنگام سرو، مرغ ها را داخل ظرف سرو بکشید و با لیموترش تزیین کنید و باقیمانده ی پوست لیموترش را روی آن بپاشید. (بیشتر بخوانید: طرز تهیه کتف و بال مرغ در فر)
طرز پخت کتف و بال عسلی
• اگر می خواهید زودتر بپزند پس از قرار دادن در مرغ ها در تابه یا سینی فر روی آن فویل بکشید و سپس آن را بردارید تا سرخ و ترد شوند.
• با این روش می توانید از ران ماهیچه ای مرغ هم استفاده کنید.
• برای پخت این غذا می توانید فقط از کتف مرغ استفاده کنید.
گردآوری: بخش آشپزی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
آموزش کامل استفاده از چاپستیک، چوب های چینی
نگه داشتن صحیح چوب های خرد شده و نحوه جهت دادن انگشتان خود را به طوری که در واقع امکان حمل غذای بشقاب به دهان را داشته باشد، بیاموزید!
بیایید شروع کنیم!
مرحله 1: جدا کردن از هم
اگر چوب های چاپستیک یکبار مصرف دارید، آنهایی که تقریباً در همه رستوران های چینی به راحتی در دسترس هستند، ابتدا باید آنها را از هم جدا کنید. اگر زبر بود و یا تکه هایی به آن ها بود آن ها را از جدا کنید و آن ها را صاف کنید.
ابتدا چاپستیک یک بار مصرف را از هم جدا کنید
مرحله 2: چوب 1 را بگیرید
فقط با یک چوب استفاده کنید و از دست غالب خود استفاده کنید (اگر چه در سنت چینی، حتی اگر راست دست هم نباشید، باز هم از این دست برای غذا خوردن استفاده می کنید) انتهای باریک تر را که مانند نوک مداد است را سمت پایین قرار بدهید. چوب را به گونه ای تنظیم کنید تا حدود 2 سانت و نیم از انتهای ضخیم تر چاپستیک از ناحیه بین انگشت شست و اشاره ی شما خارج شود. مفصل پایین شست به ثبات این چوب کمک می کند. اکنون انتهای باریکتر را قرار دهید (نه نوک آن به خودی خود) بنابراین کمی روی قسمت داخلی انگشت حلقه شما، قرار می گیرد و انگشت میانه و انگشت اشاره را کاملا از چسبیدن به چوب رها می کند.
این چوب پایه اصلی شما خواهد بود و در حین برداشتن غذا حرکت نمی کند.
آموزش تصویری استفاده از چوب های چاپستیک
مرحله 3: چوب 2 را بگیرید
این چوب کارهای زیادی انجام خواهد داد، زیرا مسئولیت شروع و حمل و نقل کاملاً موفق مواد غذایی را بر عهده دارد.
با قرار دادن انتهای ضخیم تر چوب 1، انتهای باریک را قرار بدهید تا از زیر نوک انگشتان شست و بین انگشت وسط و اشاره عبور کند. خود را با این روش راحت کنید زیرا این روش اصلی برای نگه داشتن چوب های چاپستیک است.
برای حرکت دادن چوب 2 (همانطور که چوب 1 هرگز حرکت نمی کند) از قسمت بالای انگشت شست خود استفاده کنید، اما قسمت پایینی را ثابت نگه دارید زیرا این قسمت روی چوب نگه داشته شده است. همچنین از انگشت اشاره و میانه خود به عنوان اهرم فشار بر روی انگشت شست خود استفاده کنید تا چوب غذاها را محکم یا شل کنید.
شما باید نحوه کار نوک انگشتان شست، وسط و انگشت اشاره را برای حرکت کنترل شده چوب 2 هماهنگ کنید، زیرا برای رسیدن به چوب 1 پایین می آید.
آموزش غذا برداشتن با چوب های چینی
مرحله 4: گرفتن یک لقمه
فشرده سازی و رها کردن غذاها را با چوب چاپستیک تمرین کنید تا در هنگام معرفی غذای واقعی از اینکه نمی توانید چیزی را نگه دارید ناامید نشوید.
ناحیه بین چوب های خود را به گونه ای قرار دهید که از قسمت غذایی که می خواهید روی آن قرار بدهید، گسترده تر باشد. سپس چوب 2 را به آرامی پایین آورده تا بتوانید غذا را فشار دهید و آن را بگیرید.
برای تمرین کردن، من توصیه می کنم با گرفتن مواد غذایی بزرگتر مانند میگو یا سوشی، کار خود را شروع کنید و بعد به سمت غذاهایی مانند رشته فرنگی و برنج حرکت کنید، زیرا غذای کوچکتر نیاز به هماهنگی بیشتری برای نگه داشتن آن دارد.
گردآوری: بخش خانه داری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
شاید بخشی از زندگی شما در نتیجه دستکاری که به شما داده شده است، تکامل یافته است اما تقریبا هرچیزی که برای شما اتفاق افتاده یا در حال حاضر در زندگی خود انجام می دهید، نتیجه انتخاب شماست. اگر عاشق زندگی فعلی خود هستید، این خبر خوبی است. اگر این کار را نکنید پذیرفتن مسئولیت چگونگی پیشرفت زندگی شما می تواند دردسر ساز شود.
هضم این حقیقت که انتخاب های خودمان منجر به شکست، پشیمانی، شرمساری، یا صرفا شکست در حرکت به سمتی شده است که واقعا برای خود می خواهیم، دشوار است.
انتخاب خوب با سوال شروع می شود.
با این حال، حتی اگر در زندگی شما دست بدی خورده اید یا در گذشته انتخاب های ضعیفی داشته اید، به این معنی نیست که آینده شما باید محدود باشد. نکته مهم در مورد انتخاب این است که شما همیشه انتخاب دیگری در گوشه و کنار دارید، فرصتی برای تغییر مسیر زندگی خود. تقریبا هر لحظه با یک سوال رو به رو می شوید:
باید اینجا بنشینم و بازی را تماشا کنم یا برای دویدن بروم؟
آیا این بار آن سیب زمینی سرخ شده را سفارش بدهم یا بدون آنها بروم؟
آیا باید یک ساعت بعد را با همسرم صحبت کنم یا این پروژه را روی کامپیوتر تمام کنم؟
آیا باید یکبار دیگر با آن لیست مشتریان بالقوه تماس بگیرم یا روزی با با آن تماس بگیرم؟
هر انتخابی که می کنیم یک پیامد دارد، حتی کوچک ترین انتخابها. برخی از عواقب مثبت هستند، اما اگر اغلب انتخاب های اشتباه انجام دهید، می تواند منجر به یک سری نتایج بد شود. انتخابهای مکرر ما به عادت های ما تبدیل می شوند، خوب یا بد. و این رفتارهای خودکار تبدیل به چیزی می شوند که ما هستیم.
پس چگونه می توانیم بهترین انتخاب ها را در لحظه بدون توسل به رفتارهای خودکار تبدیل به چیزی می شوند که ما هستیم. پس چگونه می توانیم بهترین انتخاب ها را در لحظه بدون توسل به رفتارهای خودکار، زمانی که زندگی پرمشغله و پرمشغله است، یا خسته یا بی انگیزه، انتخاب کنیم؟
چگونه می توانیم از صدای چه جهنمی که مارا به سمت یک انتخاب بد سوق می دهد، عبور کنیم تا بتوانیم صدای برتر بهترین خودمان را بشنویم؟
یکی از بهترین راه ها برای آسان انتخاب کردن، سنجش هر انتخاب با ارزش های شخصی خودتان است. اگر انتخابی با ارزش های شما مطابقت نداشته باشد، نتیجه احتمالا در دراز مدت یا حتی کوتاه مدت باعث ناراحتی شما خواه شد. به عنوان مثال، اگر یک از ارزش های اصلی شما درستکاری باشد، انتخاب دروغ گفتن به همسرتان در نهایت به شما و رابطه تان آسیب می زند.
بنابراین بسیاری از انتخاب های ما ناخوداگاه انجام می شود، ما بدون اینکه لحظه ای فکر کنیم کارهارا انجام می دهیم و چیزهایی می گوییم. اما اگر می دانستید که هر انتخابی که انجام می دهید می تواند شما را در مسیر موفقیت یا شکست، خوشبختی یا بدبختی، اعتماد به نفس یا پشیمانی قرار دهد ، آایا زمانی را برای بررسی دقیق تر انتخاب هایتان اختصاص نمی دهید؟
زنی که در حال فکر کردن در تصمیم گیری است، خودکار را گاز می گیرد! حیقیقت این است که انتخاب های شماف شما را در مسیری قرار می دهد، حتی اگر نتوانید نتیجه را در لحظات قبل از تصمیم تصور کنید. به همین دلیل است که آگاهی و تفکر بسیار ضروری است.
در طول روز، به جای اینکه فقط با هم همراه شوید و بگویید: " مطمئنا " وقتی سرور مک دونالد از شما می پرسد، " آیا می خواهید آن را بزرگ کنید؟ " ، به خود یادآوری کنید که انتخاب شما نتیجه ای دارد. آنگاه می توانید بدون هیچ واکنشی، انتخابهای سالم تری داشته باشید. فقط همین مکث برای تامل اغب کافی است تا شمارا در جهتی متفاوت قراردهد. از قدرت انتخاب های خود کاملا آگاه شوید.
هنگامی که خود را با آگاهی تقویت کردید، به خود، زمان و اجازه دهید تا نتایج احتمالی انتخاب خود را با دقت بررسی کنید. یک انتخا کوچک مانند نخ دندان کشیدن یا عدم استفاده از نخ دندان امروز ممکن است فقط برای یک روز نتیجه ناچیز باشد. اما از خود بپرسید که ایا سابقه انتخاب نادیده گرفتن آن را دارید یا خیر. اگر چنین است، این انتخاب مکرر یک چرخه منفی ایجاد می کند که نتیجه بدی خواهد داشت.
برخی از انتخاب ها اگر به اندازه کافی تکرار شوند، در طول زمان به یک نتیجه مثبت یا منفی اضافه می شوند. انتخاب های دیگر می توانند پیامد های فوری و عمیق تری داشته باشند. اگر تصمیم بگیرم این ماشین را بخرم که بدانم خارج از توانم است، می توانم به محض خرج کردن پول، روی مقابله با درد بدهی یا بودجه بسیار کم تر حساب کنم.
احتیاط را به باد ندهید یا اجازه ندهید که بدون زمان برای بررسی به جلو بپرید. از خود بپرسید: این انتخاب مرا به کجا خواهد برد؟ انتخاب مخالف به کجا منتهی خواهد شد؟ چه چیزی احتمالاً مرا به مسیری با بهترین نتیجه می فرستد؟
در صورت لزوم فهرستی از مزایا و معایت بنویسید. گاهی اوقات نوشتن مطالب به شما کمک می کند تا بهترین انتخاب را روشن کنید.
اگر انتخاب یا تصمیمی بزرگ دارید، ممکن است در مورد گزینه های خود غرق شوید یا در مورد بهترین اقدام گیج شوید. آن وقت است که تلفن زدن با یک دوست هوشمندانه است. دویا سه دوست یا مشاور مورد اعتماد را که برای نظر و قضاوت آنها ارزش قائل هستید، با دقت انتخاب کنید. در مورد انتخاب خود به آنها بگویید، مزایا و معایب خود را به آنها نشان دهید و نظر آنها را در مورد تصمیم خود بخواهید.
کسی که از آشفتگی شما انتخاب دور شده و دیدگاه متفاوتی دارد می تواند به شما کمک می کند تا همه چیز را با دید واضح تر ببینید. یک مربی یا مشاور شخصی نیز می تواند به شما کمک کند تا با پرسیدن سوالات دقیق مرتبط با انگیزه ها، احساسات و خواسته هایتان، تصمیم خود را شفاف کنید. نکته در اینجا تکیه کامل به توصیه های دیگران نیست، بلکه استفاده از آن در ترکیبی از فرآیند تصمیم گیری است.
برخی ازانتخاب ها وجود دارد که می خواهید به آنها عادت کنید.با ایجاد عادات مستحکم از انتخاب های روزانه تان، فرآیند را ساده تر می کنید تا رفتار شما در طول زمان به فرآیندهای فکری یا خود انضباطی نیاز نداشته باشد.
برای مثال ، ممکن است هر روز با تصمیمی در مورد ورزش کردن یا عدم ورزش کردن مواجه شوید اما اگر تمرین روازنه ورزش کردن را توسعه دهید، آن را انجام دهیدف لازم نیست به آن فکر کنید.
رفتارهای زیادی وجود دارد که می دانیم برای ما خوب است و می خواهیم هر روز آنها را انتخاب کنیم. اما، همانطور که احتمالاً تجربه کرده اید، پس از چند روز انگیزه خود را از دست می دهیم و سپس تسلیم می شویم. سپس ما نه تنها پس از ترک کار دوباره با انتخاب روبرو می شویم، بلکه با احساسات ناخوشایند شکست نیز مواجه می شویم.
اگر یادبگیرید که چگونه رفتارهای خو پایدار ایجاد کنید، می توانید هر انتخاب خوبی را به عادت پایدار تبدیل کنید. این موضوع اراده یا شخصیت نیست، با شروع کوچک با تعهدات روزانه به رفتار مثبت، بهمغز خود مکم می کنید تا مسیر های عصبی جدیدی ایجاد کند تا انخاب های شما خودکار شوند.
یکی از مشکلات انتخاب های بد و ایجاد مجموعه ای نتایج بد این است که باعث می شود احساس کنیم محکوم به شکست هستیم. ما به اندازه کافی از خود و دیگران انرژی منفی دریافت کرده ایم که به این باور رسیده ایم که قادر به تغییر نیستیم یا آنقدر هوشمند نیستیم که بتوانیم انتخاب های خوبی داشته باشیم.
مهم نیست که در گذشته چند انتخاب ضعیف انجام داده ایم امروز یک لوح خالی است، و همه ما این فرصت را داریم که تازه شروع کنیم. حتی اگر دیروز از واگن افتادیم! فقط کافیست دوباره به راه بیوفتید و دوباره شروع کنید.
زندگی مدرن در یک روز معین، بیش از آن چیزی که ذهن ما ظرفیت مدیریت آن را دارد، انتخاب های بیشتری را در اختیار ما قرار می دهد. ما نه تنها با انبوهی از حواس پرتیهای دیجیتالی روبه رو هستیم که بسیار طاقت فرسا به نظر می رسند، بلکه گزینه های بیشتری نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ (تقریباً برای همه چیز) در اختیار داریم. تحقیقات تایید می کند که هرچه گزینه های بیشتری داشته باشیم، انتخاب کردن برای ما سخت تر می شود و از بلاتکلیفی فلج می شویم.
استیو جابز کمد لباس خود را به شلوار مشکی و یقه یقه اسکی مشکی محدود کرد تا انتخاب های روزانه خود را محدود کند، اما ساده کردن کمد لباس شما فقط شروع است.
می توانید با استفاده از ارزش های اصلی و اولویت های زندگی تانف انتخاب هایتان را ساده سازی کنید تا به شما در تعیین انتخاب هایتان کمک کند، یا اینکه ایا این انتخاب در وهله اول ارزش وقت و انرژی شما را دارد یا نه.
وقتی از ارزش های خود به عنوان راهنما استفاده می کنید و آگاهانه به انتخاب هایی که با آن رو به رو هستید نزدیک می شوید، این قدرت را دارید که زندگی خود را به طور کامل اصلاح کنید. بله، مواقعی پیش می آید که دچار تزلزل شده و انتخاب بدی انجام می دهید، یا از روی غفلت یا قصد. این اتفاق برای همه ما می افتد، هیچ کس انتظار کمال را ندارد.
با تمرین می توانید به جایی برسید که می دانید بیشتر انتخاب های خوب می کنید تا بد، و تغییر بزرگی را در زندگی خود مشاهده خواهید کرد.
همه چیز آسان تر و ساده تر خواهد بود.
شما احساس اعتماد به نفس و کنترل بیشتری بر زندگی خود خواهید داشت.
در تلاش های خود موفیقت و غرور بیشتری را تجربه خواهید کرد، افراد دیگر به شما پاسخ مثبت بیشتر خواهند داد.
شما از طریق انتخاب های روزانه، عادات و تمایل خود برای عبور از شکست و تلاش مجدد، کنترل کامل سرنوشت خود را دارید. با هدایت آگاهانه تمام انخاب هایی که می کنید، افسار زندگی خود را به دست بگیرید.
گردآوری:بخش روانشناسی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
امام موسی کاظم (ع) چگونه به شهادت رسیدند؟
هارون حضرت امام را از مدینه دستگیر نموده به طرف بصره فرستاد. امام هفتم علیه السّلام مدت یک سال در آنجا زندانی بود. عیسی بن جعفر که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که امام همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خدا است و نسبت به کسی نفرین نمی کند، و تقاضا کرد که کسی را برای تحویل گرفتن موسی بن جعفر بفرست و الّا من آزادش می کنم.
از دعاهای امام در گوشه ی زندان این دعا بود: «اللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ؛ خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.»
مأموری فرستاده شد تا موسی بن جعفر را از عیسی بن جعفر تحویل گرفته به بغداد ببرد تا در زندان فضل بن ربیع تحت نظر باشد. امام مدتی طولانی در آنجا بود. فضل مأمور شد امام را به قتل برساند، اما او امتثال نکرد. آنگاه هارون به فضل بن ربیع دستور داد تا حضرت را به فضل بن یحیی برمکی تحویل دهد و مدتی در منزل یحیی تحت نظر و مراقبت بود. فضل بن یحیی که از امام جز عبادت و روزه ندید، در امر امام علیه السّلام توسعه داد. تا اینکه این خبر به هارون رسید و فضل را از محبت نسبت به امام منع نموده و دستور کشتن ایشان را داد، اما فضل به چنین کاری اقدام نکرد و در نتیجه به خاطر محبت به امام مجازات شد.
در مورد امام آمده است: لا یَزالُ یَنتَقِلُ مِن سِجنٍ اِلَی سِجن؛ آن حضرت همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد. تا اینکه امام مظلوم به زندان مخوف و تاریک سِندی بن شاهک ملعون منتقل شده تحت شکنجه قرار گرفت.[1]
سرانجام هارون به تنگ آمد، چون می دید روز به روز بر عظمت امام افزوده می شود و شیعیان بسیاری از او پیروی کرده و به امامت او اعتقاد پیدا می کنند. خلیفه عباسی احساس خطر کرد و تصمیم بر مسموم کردن آن حضرت گرفت. مقداری خرما طلب نموده چند عدد از آنها را خورد و بقیه را مسموم کرده و برای امام فرستاد و خادم را مأمور کرد که حتما به آن حضرت بخوراند، خادم خرما را برای امام برد و پیام هارون را ابلاغ کرد. امام نیز چند دانه از آن خرما را خوردند، اما سِندی گفت: بیشتر بخورید، امام فرمود: همین مقدار برای مأموریت تو کافی است. امام بعد از مسمومیت، سه روز در بستر شهادت قرار گرفته و شهید شد. سِندی برای ظاهر سازی چند نفر قاضی و افراد عادل را احضار کرد تا گواهی دهند بر اینکه امام ناراحتی مزاج ندارد.
امام متوجه شده به آنها فرمود: گواهی ندهید زیرا که من سه روز است مسموم شده ام و بر اثر همین سم از دنیا می روم. بعد از شهادت امام، جنازه ی حضرتش را روی تابوت نهاده و از زندان بیرون آوردند، شخصی پیشاپیش جنازه فریاد می زد: هذا اِمامُ الرَّفَضَة فَاعرِفُوهُ؛ این امام رافضیان است پس او را بشناسید. جنازه ی امام را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام نمودند بیایند، ملاحظه کنند که ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفته و اثر جراحت در بدنش دیده نمی شود. یکی از شیعیان گفت: امام مرده و زنده ندارد، من از شخص امام جریان را سؤال می کنم، او نزدیک جنازه آمده عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! تو راستگو و پدرت راستگو است، به ما خبر بده که آیا تو را کشته اند یا خود از دنیا رفته ای؟ امام لب به سخن گشود و سه بار فرمود: قَتلاً، قَتلاً، قَتلاً، مرا کشته اند.[2]
جنازه امام را به محل نگهبانان آوردند، مردم نیز اجتماع کردند و جنازه را با احترام تا قبرستان قریش تشییع نمودند.
منبع:
afkarnews.com
1. سوگنامه آل محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم، ص96.
2. همان، ص104.
3. گلچینی از گلستان محمّدی، ص298-300.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام اصلی: عرفان ناصری
تاریخ تولد: 4 آذر 1365
محل تولد: تهران
حوزه فعالیت: بازیگری تئاتر، سینما و تلویزیون
عرفان ناصری از بازیگران مطرح تئاتر است که در تاریخ 4 آذر 1365 در تهران به دنیا آمده است. او دانش آموخته رشته بازیگری است که در کنار تئاتر در چندین فیلم جنجالی و پرفروش نیز بازی کرده است. عرفان ناصری یک برادر بزرگتر به نام علی دارد.
عرفان ناصری با بازی درخشانش در تئاترهای مختلف توانست خود را در بین بازیگران مطرح کند و پیشنهادات زیادی در سینما و تلویزیون به او داده شد.
اولین تجربه بازیگری عرفان ناصری در " شرق شرق است" در سال 90 در کنار بازیگران مطرحی مانند رویا تیموریان، پگاه آهنگرانی، شبنم مقدمی، فرزین محدث و ... بود.
سکوی پرتاب عرفان ناصری که میتوان از آن به عنوان مهمترین فیلم سینمایی او نام برد، فیلم سد معبر به کارگردانی محسن قرایی در سال 1395 بود. این فیلم برنده جوایز بسیاری از جمله جایزه «بهترین فیلم بخش جریان های نو جشنواره فیلم پوسان 2017» شده است.
فیلم سینمایی "سد معبر" فیلمی اجتماعی است که در آن عرفان ناصری در کنار ستارگانی مانند حامد بهداد، باران کوثری و محسن کیایی به خوبی ایفای نقش کرده است.
فیلم طنز طبقه حساس تجربه جدیدی برای عرفان ناصری بود که توانست در این فیلم نیز در کنار بازیگرانی همچون رضا عطاران، بهاره رهنما و آزاده صمدی بازی در خور توجهی داشته باشد.
داستان فیلم طبقه حساس در مورد مردی هست که همسرش به تازگی فوت کرده است و او را در یک قبر دو طبقه دفن میکنند ولی پس از مدتی متوجه می شود که مرد دیگری نیز در آن قبر دفن شده است و همین آغاز ماجرای این فیلم کمدی و طنز است.
از دیگر فیلم های عرفان ناصری میتوان به فیلم جشن دلتنگی در سال 1396 به کارگردانی پوریا آذربایجانی اشاره کرد. بابک حمیدیان، مینا ساداتی، بهنام تشکر و محسن کیایی بازیگرانی بودند که عرفان ناصری با آنها هم بازی شد. جشن دلتنگی به زیبایی توانسته است زندگی افراد مختلف را به تصویر بکشد.
فیلم سینمایی "بی همه چیز" جدیدترین فیلم سینمایی با حضور عرفان ناصری و به کارگردانی و نویسندگی محسن قرایی و محمد داوودی است که در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمده است و مورد توجه منتقدین قرار گرفته است.
داستان فیلم "بی همه چیز" در مورد زنی است که پس از سال ها به روستای محل زندگی خود باز می گردد تا حقی را که از دست رفته است بازپس گیرد ولی با آمدن او به روستا اتفاقاتی رخ میدهد.
عرفان ناصری در این فیلم نیز در کنار بازیگران مطرح و توانمندی مانند پرویز پرستویی عزیز، هدیه تهرانی، باران کوثری، هادی حجازی فر و ... نقش آفرینی کرده است.
عرفان ناصری بازیگر جوان و آینده دار سینمای ایران در سریال ملکه گدایان در نقش داریوش پسرعموی عاشق پیشه و غیرتی سارا با بازی شبنم قربانی به ایفای نقش پرداخته است.
ملکه گدایان اولین تجربه بازیگری عرفان ناصری در شبکه نمایش خانگی است که به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی علی طلوعی به صورت اختصاصی از فیلیمو پخش شده است.
عرفان ناصری همچنین در فصل اول مسابقه استعدادیابی ستاره ساز از عوامل این برنامه در کنار داوران بود.
عرفان ناصری بازیگری بی حاشیه است که اطلاعاتی از زندگی شخصی و خصوصی او تاکنون منتشر نشده است. گویا او تلاش کرده زندگی شخصی و حرفه ای خود را از یکدیگر جدا کند.
برخی از منابع وضعیت تاهل عرفان ناصری را مجرد ذکر کرده اند و در برخی نیز نوشته اند که او در سال 1398 با خانمی به نام وصال ازدواج کرده و متاهل است.
شرق شرق است (1390) | سد معبر (1395) | طبقه حساس (1392) |
جشن دلتنگی (1396) | بی همه چیز (1398) | سریال ملکه گدایان (1399) |
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
آیا درد ناشی از حفره یا پوسیدگی دندان دارید؟ وقت آن است که به دندانپزشک خود مراجعه کنید. اما تا زمان ملاقات، باید درد را مدیریت کنید.
پوسیدگی مینای دندان و عاج، لایه زیرین مینا را از بین می برد. که اعصاب را آشکار می کند و منجر به حساسیت و دندان درد می شود. این مقاله بایدها و نبایدهای سریع را برای کاهش درد حفره تا زمانی که بتوانید به دندانپزشک مراجعه کنید ارائه می دهد.
• درمان را به تعویق بیندازید، حفره می تواند به اعصاب حمله کند.
• دندان ها را در معرض گرما یا سرمای شدید قرار دهید.
• غذاهای شیرین یا اسیدی بخورید.
• داروی موضعی را مستقیما روی دندان یا بافت لثه قرار دهید.
• از مسواک زدن و نخ دندان کشیدن خودداری کنید.
• فورا وقت دندانپزشکی بگیرید.
• با آب گرم مسواک بزنید.
• یک ضد التهاب (OTC) را امتحان کنید.
• روغن میخک ( اوژنول ) بمالید.
• دهان خود را تا حد امکان تمیز نگه دارید.
• یک ماده پرکننده موقت را در نظر بگیرید.
قبل از انجام هر کار دیگری، در اسرع وقت برای یک دندانپزشک وقت بگیرید. اگر نمی توانند فورا شما را ببینید، برای تسکین درد راهنمایی بخوانید. حتما به آنها بگویید که چه داروهایی مصرف می کنید. اگر درد به طور موقت از بین رفت، قرار ملاقات را لغو نکنید. آسیب به خودی خود ترمیم نمی شود، بنابراین درد به طور قطع باز خواهد گشت.
از خوردن غذاها و نوشیدنی های بسیار سرد، بسیار گرم، شیرین یا اسیدی خودداری کنید. هنگامی که پوسیدگی به لایه عاج دندان می رسد، می تواند در پاسخ به دمای شدید باعث ایجاد درد شود. ممکن است بخواهید دندان های خود را با آب گرم و نه سرد مسواک بزنید.
غذاهای اسیدی و شیرینی می توانند پوسیدگی دندان را بدتر کنند. دندان های شما ممکن است مانند گرما و سرما به آنها حساس نباشند، اما آنها به پوسیدگی و افزایش درد کمک می کنند. غذاهای اسیدی :
• مرکبات و آب مرکبات به خصوص لیمو
• گوجه فرنگی
• هر چیزی که گاز دار باشد
• هر چیزی که ترش باشد
• میوه های خشک شده
• چای طعم دار
• سرکه، از جمله غذاهای ترشی
وقتی دندان درد دارید، در اسرع وقت به دندانپزشک مراجعه کنید. از غذاها و نوشیدنی های گرم، سرد، شیرین یا اسیدی خودداری کنید. آنها می توانند درد و پوسیدگی دندان را تشدید کنند.
اگر دندان پزشک شما می گوید مشکلی نیست، یک داروی مسکن بدون نسخه (OTC) مصرف کنید. داروهای ضد التهاب معمولا برای دردهای دندانی بهترین کار را دارند. بیشتر دندان دردها ناشی از التهاب بافت ها یا اعصاب است. داروهای ضد التهاب (OTC) عبارتند از:
• آلو، ( ناپروکسن )
• ادویل یا موترین،( ایبوپروفن )
اگر به تسکین درد بیشتری نیاز دارید، تیلنول (استامینوفن) ممکن است کمک کند. معمولا ترکیب تیلنول با داروهای ضد التهاب بی خطر است. (اگر نگرانی دارید، از دندانپزشک، ارائه دهنده مراقبت های اولیه یا داروساز خود بپرسید). هرگز داروهای مسکن موضعی را مستقیما روی دندان یا لثه قرار ندهید. می تواند باعث سوختگی شیمیایی شود.
گزینه دیگر روغن میخک ( اوژنول ) است. به دلیل خواص ضد میکروبی و تسکین درد آن در مواد مختلف دندانپزشکی استفاده می شود.
اوژنول را می توانید در اکثر فروشگاه های مواد غذایی سالم پیدا کنید. برای استفاده از آن، یک تکه پنبه را خیس کنید.
پنبه را روی یک تکه دستمال بکشید تا اضافی آن پاک شود. با استفاده از موچین تمیز، پنبه را به مدت 10 ثانیه روی دندان دردناک نگه دارید. مطمئن شوید که هیچ یک از روغن را قورت ندهید.
از مسواک زدن یا نخ دندان کشیدن ناحیه دردناک خودداری نکنید. تمیز نگه داشتن دهان می تواند کمک کننده باشد. به این دلیل که توده های باکتری اسید تولید می کنند و درد را افزایش می دهند. از نخ دندان بین دندان های دردناک استفاده کنید. حذف هرگونه ذرات غذا و پلاک ممکن است به کاهش درد کمک کند.
برخی از داروخانه ها دارای مواد پرکننده (OTC) هستند که به طور موقت حفره (سوراخ دندان) را آب بندی می کند. اگر بتوانید دقیقا مکان آن را شناسایی کنید، این ممکن است به کاهش درد و محافظت از ناحیه کمک کند. البته قبل از انجام این کار از دندانپزشک خود بپرسید.
برخی از آنها معتقدند بستن سوراخ دندان دردناک یا عفونی ممکن است باعث درد شدید بیشتر شود. همچنین ممکن است با آب بندی در باکتری ها عفونت را بدتر کند.
هنگامی که دندان درد ناشی از پوسیدگی دارید :
• فورا وقت دندانپزشکی بگیرید.
• از غذاها و نوشیدنی های گرم، سرد، شیرین یا اسیدی خودداری کنید.
• یک تیلنول و اوژنول نیز ممکن است کمک کنند.
• ضد التهاب OTC مانند Advil یا Aleve مصرف کنید.
• به آرامی مسواک بزنید و نخ دندان بکشید تا ناحیه تمیز بماند.
• از دندانپزشک خود بپرسید که آیا مواد پرکننده OTC ایده خوبی است یا خیر.
سایر قسمت های بدن شما می توانند خود را درمان کنند، اما دندان ها نمی توانند. شما می توانید با مواردی که ذکر شد، ( تمیز نگه داشتن دهان، مسکن ها، ضد التهاب ) درد خود را کاهش دهید. اگر دردتان کم شد یا از بین رفت قرار ملاقات خود با دندانپزشک تان را لغو یا به تعویق نیندازید.
مشکل، مشکل است و همچنان پا برجاست. هرچه بیشتر منتظر بمانید حفره عمیق تر خواهد شد و ممکن است درد بیشتری را ایجاد کند. ممکن است از یک پر کردن دندان ساده به یک کانال ریشه، یا حتی کشیدن دندان نیاز داشته باشد.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
حکایت است که بانوى مهربانی در کوهستان سفر مى کرد که سنگ گران قیمتى را در جوى آبى پیدا کرد. روز بعد به مسافرى رسید که گرسنه بود. بانوى مهربان کیفش را باز کرد تا در غذایش با مسافر شریک شود. مسافر گرسنه، سنگ قیمتى را در کیف آن بانو دید، از آن خوشش آمد و از او خواست که آن سنگ را به او بدهد.
بانوی مهربان هم بى درنگ، سنگ را به او داد. مسافر بسیار شادمان شد و از این که شانس به او روى کرده بود، از خوشحالى سر از پا نمى شناخت. او مى دانست که جواهر به قدرى با ارزش است که تا آخر عمر، مى تواند راحت زندگى کند، ولى چند روز بعد، مرد مسافر به راه افتاد تا هرچه زودتر آن بانو را پیدا کند.
بالاخره هنگامى که او را یافت، سنگ را پس داد و گفت:«خیلى فکر کردم. مى دانم این سنگ چقدر با ارزش است، اما آن را به تو پس مى دهم با این امید که چیزى ارزشمندتر از آن به من بدهى. اگر مى توانى، آن محبتى را به من بده که به تو قدرت داد این سنگ را به من ببخشى.
مدت ها پیش کشاورز فقیری برای پیداکردن غذا یا شکاری به دل جنگل رفت.
هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بود که صدای فریاد کمکی به گوشش رسید.
او صدا را دنبال کرد تا به منبع آن رسید و دید که پسر بچه ای در باتلاقی افتاد و آهسته و آرام به سمت پایین می رود.
آن پسربچه به شدت وحشت زده بود و با چشمانش به کشاورز التماس می کرد تا جانش را نجات دهد. کشاورز با هزار بدبختی با به خطر انداختن جان خودش بالاخره موفق شد پسرک را از مرگ حتمی و تدریجی نجات دهد و او را از باتلاق بیرون بکشد.
فردای آن روز وقتی که کشاورز روی روی زمینش مشغول کار بود،کالسکه سلطنتی مجللی در کنار نرده های ورودی زمین کشاورز ایستاد. دو سرباز از آن پیاده شدند و در را برای آقای قد بلندی که لباس های اشرافی بر تن داشت بازکردند.
زمانی که آن مرد با لباس های گران قیمتی که برتن داشت پایین آمد خود را پدر پسری که کشاورز روز گذشته او را از مرگ نجات داده بودمعرفی کرد.
اوبه کشاورز گفت که می خواهد این محبتش را جبران کند وحاضر است در عوض کار بزرگی که او انجام داده هرچه بخواهد به او بدهد.
کشاورز با مناعت طبعی که داشت به مرد ثروتمند گفت که او این کار را برای رضای خدا وبه خاطر انسانیت انجام داده و هیچ چشم داشتی در مقابل آن ندارد. در همین موقع پسرکشاورز از ساختمان وسط زمین بیرون آمد.
مرد ثروتمند که متوجه شد کشاورز پسرس هم سن وسال پسر خودش دارد به پیرمردگفت که می خواهد یک معامله با او بکند.
مردثروتمند گفت حال که تو پسرم را نجات دادی من هم پسر تو را مثل پسر خودم می دانم. پس اجازه بده هزینه تحصیل او را در بهترین مدارس ودانشگاه ها بپردازم.
کشاورز موافقت کرد و پسرش پس از چند سال از دانشگاه علوم پزشکی لندن فارغ التحصیل شد و به خاطر کشف یکی از بزرگ ترین ومهم ترین داروهای نجات بخش جهان که پنی سیلین بود به عنوان یک دانشمند مشهور شناخته شد. آن پسر کسی نبود جز الکساندر فلیمینگ
چند سال گذشت … دست بر قضا پسر مرد ثروتمند به بیماری لاعلاجی مبتلا شد و این بار الکساندر پسر کشاورز که امروز یک دانشمند برجسته بود با داروی جدیدش بار دیگر جان آن پسر را نجات داد
جالب است بدانید که آن مرد ثروتمند و نجیب زاده کسی نبود جز لرد راندلف چرچیل و پسرش هم کسی نبود جز وینستون چرچیل
روزی شخصی از بیابان به سوی مدینه میآمد، در راه دید پرنده ای به سراغ بچههای خود در لانه رفت، آن شخص کنار لانه پرنده رفت و جوجهها را گرفت و به عنوان هدیه نزد پیامبر آورد.
چون به حضور پیامبر رسید، جوجهها را نزد پیامبر گذاشت، در این هنگام جمعی از اصحاب حاضر بودند، ناگاه دیدند مادر جوجهها بی آنکه از مردم وحشت کند آمد و خود را روی جوجههای خود انداخت.
معلوم شد مادر جوجهها، به دنبال آن شخص به هوای جوجههایش بوده، محبت و علاقه به فرزندانش بقدری بود، که بدون ترس خود را روی جوجههایش انداخت.
پیامبر به حاضران فرمود: این محبت مادر را نسبت به جوجههایش درک کردید، ولی بدانید خداوند هزار برابر این محبت، نسبت به بندگانش محبت و علاقه دارد.
در اینجا داستانی کوتاه می خوانیم از مهربانی و محبت …. روزی روزگاری درسرزمینی دهقانی و شکارچی باهم همسایه بودند. شکارچی سگی داشت که هر بار از خانه شکارچی فرار میکرد و به مزرعه و آغل دهقان میرفت و خسارتهای زیادی به بار می آورد.
هر مرتبه دهقان به منزل شکارچی میرفت و شکایت از خسارت هائی که سگ او به وی وارد آورده میکرد. هر بار نیز شکارچی با عذر خواهی قول میداد که جلوی سگش را بگیرد و نگذارد دیگر به مزرعه وی برود.
مرتبه بعد که همین حادثه اتفاق افتاد ، دهقان که دیگه از تکرار حوادث خسته شده بود ، بجای اینکه پیش همسایه اش برود و شکایت کند ، سراغ قاضی محل رفت تا از طریق قانون شکایت کند.
در محل قاضی هوشمندی داشتند دهقان برای قاضی ماجرا را تعریف کرد. قاضی به وی گفت من میتوانم حکم صادر کنم و همسایه را مجبور کنم و با زور تمام خسارت وارد آمده به شما پرداخت کند. ولی این حکم دو نکته منفی دارد. یکی احتمال اینکه که باز هم این اتفاق بیفتد هست، دیگر اینکه همسایه ات با شما بد شده برای خودت یک دشمن ساخته ای.
آیا میخواهی در خانه ای زندگی کنی که دشمنت در کنار شما و همسایه شما باشد؟ راه دیگری هم هست اگر حرف هائی را که به شما میزنم اجرا کنی احتمال وقوع حادثه جدید خیلی کمتر و در حین حال از همسایه ات بجای دشمن یک دوست و همیار ساخته ای. وی گفت اگر اینطور است حرف شما را قبول میکنم و به مزرعه خویش رفت و دوتا از قشنگترین بره های خودش را از آغلش بر داشت و به خانه شکارچی رفت.
دهقان در زد، شکارچی در را باز کرد و با قیافه عبوسی به وی گفت دیگه سگ من چکار کرده؟
دهقان در جواب، به شکارچی گفت من آمدم از شما تشکر کنم که لطف کردید و سعی کردید جلوی سگ تان را بگیرید که به مزرعه من نیاید.
بخاطر اینکه من چندین مرتبه مزاحم شما شده ام دوتا بره به عنوان هدیه برای فرزندان شما آوردم.
شکارچی قیافه اش باز شد و شروع به خنده کرد و گفت نه شما باید ببخشید که سگ من به مزرعه شما آمده.
با هم خداحافظی کردند وقتی داشت به مزرعه اش برمی گشت صدای شادی و خوشحالی فرزندان وی را از گرفتن هدیه ای که به آنها داده بود را می شنید.
دهقان روز بعد دید همسایه اش خانه کوچکی برای سگش درست کرده که دیگه نتواند به مزرعه وی برود.
چند روز بعد شکارچی به خانه دهقان آمد و دوتا بز کوهی که تازه شکار کرده بود را به عوض هدیه ای که به وی داده بود داد و با صورتی خندان گفت چقدر فرزندانش خوشحالند وچقدر از بازی با آن بره ها میبرند و اگر کاری در مزرعه دارد با کمال میل به وی کمک خواهد کرد.
از در محبت که وارد شوید بسیاری از مشکلات به صورت خودکار حل میشوند…
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام : آسیه اسدزاده
متولد : پاییز دهه شصت
دین: اسلام - شیعه
حرفه : بازیگر
سالهای فعالیت : 1395 - تاکنون
تحصیلات : فوق لیسانس رشته ادبیات نمایشی
ملیت: ایران
مدرک تحصیلی: کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی
آسیه اسدزاده متولد پاییز دهه شصت می باشد وی بازیگر سینما و تلویزیون ایران است. آسیه اسدزاده در خانواده ای هنرمند متولد گردید و یک برادر دارد. او خواهر شهرام اسدزاده کارگردان سینما و تلویزیون می باشد.
آسیه اسدزاده دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران می باشد. آسیه اسدزاده بعد از پایان تحصیلات خود در کلاسهای بازیگری سیروس الوند شرکت نمود. آسیه اسدزاده تاکنون بازیگر و دستیار کارگردان فیلم سینمایی «گواهی امضاء» و «طاقباز» بوده همچنین کارگردانی 16 فیلم کوتاه کارگاهی را برعهده داشته است.
آسیه اسدزاده کار حرفه ای خود را با سینما در سال 1396 با بازی در فیلم طاقباز آغاز نمود.
هنوز چهلم علی انصاریان نشده بود که آسیه اسدزاده در پیج اینستاگرامش ادعا کرده که 5 سال با علی انصاریان در ارتباط بوده است البته خانواده علی انصاریان به ادعای خانم آسیه اسد زاده بر نامزد بودن علی انصاریان با این بازیگر واکنش نشادن دادند و این ادعا را رد کردند.
پست آسیه اسد زاده برای علی انصاریان در اینستاگرام
عشق ابدی من ،تمام منی ، تا ابد تا همیشه...
به مو میرسه ولی... ولی این بار پاره شد
عشق ابدی من ،تمام منی ، تا ابد تا همیشه...
تا امروز منم مثل تو جسمم رو زمین بود و روحم تو آسمون. احساس می کنم روحم دو نیم شد و نیمی از روحمو با خودت بردی برای همیشه.روزهای تاریک و مثل روزهای روشن باز هم با همتجربه کردیم. پنج سال کنار هم عشق کردیم و تا آخرین لحظهعمرم تو قلب من زندگی خواهی کرد.آخرین بوسه، آخرین نگاه ،آخرین کلام ، آخرین صدا، آخرین خنده، آخرین پیام، آخرین دیدار ، آخرین انتظار و آخرین خداحافظی زمینی تو، در ذهن و جسم وروح و روانم خواهد ماند.
عشقم تمام آرزوها و رویاهایی که تو این پنج سال با هم ساختیم در زمان و مکان دیگری محقق خواهد شد ،فقط باید کمی صبر کنی تا منم آسمانی بشم.زندگی که علی توش نفس نکشه رو نمی خوام. از ته قلبم از خدا می خوام منو به تنها آرزوم برسونه تا دوباره کنارت باشم. به قول خودت (یکی یه دونم )ممنونم که لحظه های سخت کنارم بودی و منو تنها نذاشتی.
خدایا تا ابد علی رو با تمام قدرت بغلش کن.
بازیگری
طاقباز(1395) |
گواهی امضاء (1398) |
زمستان رقصش گرفت (1399) |
گردآوری:بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام :جسیکا ولف
تاریخ تولد: 1988
محل تولد: فنلاند
حرفه: خواننده ، بازیگر و بدلکار
براساس گفته جسیکا وولف، نواختن پیانو را از هفت سالگی آغاز نموده در حالی که هیچکس در خانواده او اهل موسیقی و زدن ساز نبود.
وی می گوید: ماجرای علاقه ام به موسیقی نیز به دوست دختر همسایه مان بازمی گردد ، هنگامی که من بیشتر در اتاق او منتظر می ماندم که معلم پیانویش از راه برسد.
پس از آن که خانواده ام علاقه من به موسیقی را فهمیدند و برای من هم یک معلم موسیقی که خود خواننده قدیمی اپرا بود را گرفتند و من زیر نظر او پیانو را آموزش دیدم.
جسیکا وولف می گوید: از 12 سالگی نیز آغاز به خوانده موسیقی کلاسیک کردم تا اینکه در 16 سالگی توسط یکی از دوستانم به نام «جان رینتالا» به موسیقی راک راه پیدا نمودم.
چنانچه «جان» نبود ، بی تردید مسیری که من طی کردم با آنچه حالا هست، فرق داشت.
طبق گفته او: من قبلا ژیمناستیک و کارهای آکروباتیک بسیار انجام می دادم و دائما از طرفداران هنرهای رزمی بودم تا اینکه سال 2008 با یک گروه بدلکاری آشنا شدم.
من بدون هیچ آموزشی به این گروه بدلکاری ملحق شدم تا اینکه از سال 2010 ووشو بعد کونگ فو و مدتی بعد کیک بوکسینگ را نیز آغاز نمودم.
خانم جسیکا در سال 2012 نخستین آهنگ خود بنام «Dirty Kisses» (بوسه های کثیف) را خواند و یکسال بعد نخستین آلبوم خود به نام «Renegade» را منتشر کرد.
آلبوم خانم جسیکا به وسیله مجموعه ای شگفت انگیز و تهیه کننده مشهور «اریک گاست» که تهیه کننده چهره هایی چون بریتنی اسپرز ، ویل اسمیت و کید راک بود ساخته شد.
وی میگوید: در کنار موسیقی من به عنوان مربی تغذیه و سلامتی کار می کنم ، برای علاقمندان آواز تدریس می کنم و به عنوان بدلکار برای چند پروژه سینمایی کار میکنم.
جسیکار بیرون از صحنه، ترانه سرایی می کند و در رشته کونگ فو نیز سالهاست به طور جدی فعالیت دارد و غواصی آزاد را نیز دنبال می کند.
خودش می گوید به دنبال اعتیاد به مشاغل با آدرنالین بالا ، دختری خونگرم و با احساسی هستم.
جیسکا سال 2019 ازدواج کرد، وی با همسرش در سفر به ایران در جشنواره فجر حضور داشت.
نشست خبری عوامل فیلم سینمایی لایههای دروغ که در چهلمین جشنواره فیلم فجر اکران گردید با حضور بازیگران این فیلم از جمله جسیکا وولف بازیگر خارجی اش برگزار شد.
این فیلم به کارگردانی سهراب در 13 بهمن ماه 1400 از جشنواره فیلم فجر در برج میلاد به نمایش درآمده و با استقبال بینندگان روبرو گردید.
بازیگران فیلم لایه های دروغ عبارتند از نادر فلاح، کامران تفتی، مجید سعیدی، ارسلان قاسمی ،ونوس نکالی ، میلاد میرزایی و….
فیلم لایه های دروغ در ژانر اکشن در مورد یک آتشنشان ایرانی است که در کار و زندگی شخصی خود دچار مشکلاتی می شود و داستان این فیلم را رقم می زند.
این فیلم محصول مشترک ایران و فنلاند است و با مشارکت بنیاد سینمایی فارابی و شرکت فنلاندی سونام ساخته شده است.
گردآوری: بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
زیربغل انسان متشکل از ساختار های گسترده ای نظیر رگ های خونی، عصب و تاندون های متعدد است. وجود احساس درد در زیر بغل یک فاکتور خطر به شمار می رود که نشان از یک بیماری دارد. مهم ترین علت های شکل گیری احساس درد در ناحیه زیر بغل شامل بیماری قلبی، تورم غدد لنفاوی، کشش عضلانی، واکنش آلرژیک، عفونت های پوستی و عصب باریکش می شود.
زیر بغل به عنوان یک بخش حساس بدن انسان شناخته می شود. احساس درد در ناحیه زیربغل به موجب برخورداری از عصب، رگ های خونی و تاندون های متعدد بیانگر آسیب های جدی برای بدن است. زیربغل با ماهیچه ها و عضلات بدن با قابلیت انقباض متصل است و می تواند زمینه ساز شکل گیری ناراحتی در غدد لنفاوی گردد.
در اصطلاح پزشکی درد زیر بغل با عنوان آگزیلاری کاربرد دارد. زیر بغل متشکل از ساختار و بافت های مختلفی نظیر غدد لنفاوی، عروق خونی، عضلات، استخوان، پوست، اعصاب و غدد تعریق است.
درد زیر بغل تحت تأثیر عوامل گوناگون به وجود می آید و دارای نوسان است. در واقع درد زیر بغل می تواند در سطح ملایم، متوسط و شدید در تغییر باشد.
متداول ترین نشانه هایی که با درد زیر بغل همراه هستند شامل بی حسی، تورم و توده های محسوس می شوند.
یکی از مهم ترین علت های شکل گیری احساس درد زیر بغل، تورم غدد لنفاوی است. در شکل گیری تورم غدد لفناوی، التهاب گره های لفناوی در ناحیه زیر بغل، زیر گردن و کشاله ران نقش دارند.
تورم غدد لنفاوی با نشانه هایی نظیر قرمزی، بی حسی، تب، ورم و احساس درد در طول لمس زیر بغل همراه است. متخصص از طریق آزمایش خون به شناسایی علت شکل گیری این عارضه می پردازد. بهتر است بدانید احتمال می رود پزشک در خصوص جلوگیری از شکل گیری سرطان عمل بافت برداری را انجام دهد.
یکی از عوامل دخیل در شکل گیری درد زیر بغل، حساسیت آلرژیک است. حساسیت های پوستی عمدتا تحت یک عامل تحریک کننده اعم از شامبو های بدن، عطر، لوسیون و دئودورانت شکل می گیرند.
در صورتی که نسبت به بهره گیری از وسایل آرایشی دچار حساسیت شده اید، استفاده از آن را متوقف نمایید. بهتر است بدانید کرم های مرطوب کننده، پودر رختشویی، صابون و نرم کننده لباس جزء محرک های پوست قرار دارند.
نشانه های واکنش آلرژیک علاوه بر احساس درد در زیر بغل شامل خارش، قرمزی، جوش، التهاب و تورم می شوند.
بهتر است بدانید یکی از عوامل درد زیربغل، تراشیدن نامناسب مو های زائد زیر بغل محسوب می شود. در واقع بهره گیری از تیغ های کثیف و کهنه با ایجاد التهاب در فولیکول های مو احتمال شکل گیری عفونت را افزایش می دهد. بدین ترتیب مو های زیرپوستی و جوش های درد ناک شکل می گیرند.
هیدرانیت نوعی بیماری مزمن است که در ناحیه غده عروقی در قالب آبسه و گره بروز پیدا می کند. اصل ترین عامل شکل گیری هیدرآدنیت غدد بسته و فولیکول های مو هستند. بیماری هیدرانیت عمدتا زیربغل شکل می گیرد و با تأثیر در فولیکول های مو سبب تخریب زیرپوستی می گردد.
بهتر است بدانید عارضه هیدرانیت در نواحی که تماس پوست بیشتر است، شکل می گیرد.
عوامل خطر هیدارنیت شامل ضعف در سیستم ایمنی، اضافه وزن مزمن، استعمال دخانیات به ویژه سیگار و تغییرات هورمونی می شود.
استرس و اضطراب جزء عوامل دخیل در شکل گیری احساس در زیربغل به شمار می رود. با اینکه هیچ علت فیزیولوژیکی مبنی بر تأثیر استرس در درد زیربغل وجود ندارد اما بدن تحت تأثیر استرس درد های گسترده ای را متحمل می شود.
شما می توانید با یادداشت عوامل استرس زا نقش شایانی در تسکین درد زیر بغل داشته باشید.
یکی از علت های خطر آفرین شکل گیری درد زیر بغل، دیابت است. عدم درمان دیابت به مرور زمان عارضه نوروپاتی را به ارمغان می آورد. در عارضه نوروپاتی اعصاب فرد آسیب می بیند. هنگامی که اعصاب حسی و محیطی بیمار آسیب می بیند، فرد در دست و پا احساس درد و بی حسی می کند.
یکی از عوامل دخیل در شکل گیری درد زیربغل، کشش عضلانی است. در آسیب دیدگی های کشش عضلانی، فرد به صورت ناگهانی دچار درد های شدید می گردد. عضلات زیربغل مستعد کشیدگی قرار دارند.
ممکن است کشیدگی عضلان و ماهیچه ای در ناحیه آسیب دیده سبب شکل گیری خستگی، ضعف، سستی و سوزش شوند. این عارضه در اکثر موارد در ورزشکاران و تمرین کنندگان با وزنه های سنگین مشهود است. در واقع هنگامی که فعالیت هایی نظیر بالا بردن وزنه، هل دادن، کشیدن و هل دادن اجسام سنگین را انجام می دهید، فشار مضاعفی بر روی عضلات زیر بغل تحمیل می گردد.
بهترین راه حل برای درمان مشکل درد زیر بغل ناشی از کشیدگی عضلانی کمپرس سرد ( 20 دقیقه) است. علاوه بر این بیمار ملزم است بر اساس شدت آسیب دیدگی به مدت سه الی شش هفته استراحت نماید و از دارو های ضد التهاب بهره بگیرید.
درد زیربغل ناشی از کشش عضلانی با درد هایی نظیر قرمزی یا کبودی، درد، تورم و گرفتگی عضله همراه است.
بیماری های قلبی به ویژه در زنان اعم از بیماری عروق کرونر قلبی دارای علائم گوناگون است. احتمال می رود این بیماری تنها با نشانه ی درد در زیر بغل برز پیدا کند.
عارضه حمله قلبی در اصطلاح پزشکی با عنوان آنژین نیز شناخته می شود. در واقع حمله قلبی به موجب عدم خون رسانی مناسب به قلب شکل می گیرد. درد آنژینا به بخش های مختلف بدن اعم از زیر بغل، گردن، شانه، دست و پشت گردن گسترش پیدا می کند.
از سری نشانه های آنژینا می توان حالت تهوع، خستگی، تعریق، درد در قفسه سینه و سرماخوردگی اشاره کرد.
پسوریازیس نوعی بیماری خود ایمن به شمار می رود. در بیماری پسوریازیس سلول های پوستی رشد پیدا می کند و با تجمع سلول های پوست سبب شکل گیری لکه هایی به نام پلاک می شوند.
پلاک های پسوریازیس در بخش های مختلف بدن به ویژه زیربغل شکل می گیرند و با نشانه هایی نظیر احساس درد و خارش همراه می شوند.
در خصوص درمان پلاک های پسوریازیس دارو های خوراکی و موضعی مورد استفاده قرار می گیرند.
سرطان سینه زمانی شکل می گیرد که بدن به سلول های مجاری در بافت سینه حمله ور می شود. بهتر است بدانید سلول های مجاری تولید کننده شیر هستند. در صورتی که گره های لنفاوی ملتهب باشند، تحت تأثیر سرطان قرار می گیرند.
توجه داشته باشید که سرطان سینه یکی از علت های احتمال درد زیر بغل به شمار می رود. از نشانه های خطر آفرین سرطان پستان می توان به تغییر شکل سینه، توده در بافت پستان، چرخیدگی نوک پستان، قرمزی و خارش اشاره کرد.
احتمال می رود عفونت های پوستی در زیر بغل زمینه ساز احساس درد شوند. زیر بغل در مقایسه با بخش های مختلف بدن از درجه گرمای بیشتری برخوردار است. زمانی که زیر بغل در حالت افتاده قرار دارد، بافت های همپوشانی با دمای بالا این محل را آماده بروز عفونت می نمایند.
در واقع رطوبت محل رشد باکتری تلقی می شود که به شکل درد، تورم و قرمزی بروز پیدا می کند. عفونت های پوستی با دارو ها و کرم های آنتی بیوتیکی قابل درمان هستند. بهتر است برای تسریع روند درمان محل عفونت را خشک و تمیز نگه دارید.
در برخی موارد کیست های عفونی عامل شکل گیری درد در ناحیه زیر بغل محسوب می شوند. زمانی که بدن مایعات را در نایحه زیر بغل جمع آوری می کند، سبب احساس درد و تورم می گردد. اکثر کیست های زیربغل عفونی هستند و از باکتری های پوست به ویژه استافیلوکوکوس شکل می گیرند.
ممکن است در چین خوردگی های پوست به خاطر اصطکاک و رطوبت التهاب اینترتریگو شکل بگیرد. التهاب اینترتریگو با بوی نامطبوع همراه است و دارای نشانه هایی نظیر درد، سوزش و قرمزی می باشد.
التهاب اینترتریگو به خاطر نوعی مخمر به نام کاندیدا به وجود می آید و با تحریک پوست سبب شکل گیری پلاک های سفید می گردد.
ریفلاکس اسیدی نوعی سوء هاضمه است. زمانی که انسان غذا می خورد، معده یک ماده اسیدی را در خصوص تجزیه غذا ترشح می سازد. در برخی موارد با ضعف ماهیچه های معده، گاز موجود در آن به مری راه می یابد و زمینه ساز شکل گیری احساس سوزش در قفسه سینه می گردد.
در برخی موارد سوزش معده گسترش می یابد و به شکل سوزن سوزنی در زیر بغل احساس می گردد.
توده لیپوما نوعی بافت چربی زیر جلد پوستی است که به مثابه ی لاستیک قابل لمس است. بیماران دارای لیپوما قادر هستند توده را در زیر پوست به حرکت در بیاورند.
در برخی موارد که لیپوما با سرعت فراوان رشد می کند، به موجب تحمیل فشار به عروق خونی و اعصاب یک فاکتور خطر به شمار می رود. با این وجود اکثر لیپوماها توده هایی غیر سرطانی هستند.
هنگامی که عروق موجود در ساق پا و بازوها باریک می شوند، بیماری عروق محیطی به وجود می آید. بی شک با باریک شدن عروق، میزان اکسیژن رسانی به عضلات و اندام های مختلف بدن کاهش پیدا می کند. کاهش میزان اکسیژن رسانی سبب تداخل آسیب در کارکرد عضلات می شود.
در صورتی که به بیماری تنگی عروق محیطی در دست مبتلا باشید، احساس درد زیر بغل را تجربه خواهید کرد.
عامل شکل گیری آبله مرغان و زونا یک ویروس به نام واریسلا زوستر می باشد. در واقع با ورود ویروس واریسلا زوستر در بدن بیماری های زونا و آبله مرغان شکل می گیرند.
در بیماری زونا جوش هایی به شکل نوار بر روی یک سمت از بدن ایجاد می گردد. علاوه بر این، آبله مرغان با جوش هایی در صورت، قفسه سینه و زیربغل بروز می یابد.
احتمال می رود بیمار قبل از بروز جوش های ناشی از ویروس واریسلا زوستر در ناحیه زیر بغل دچار احساس درد شود. در این گونه موارد پزشک به تجویز دارو های ضد ویروسی بپردازد و فرایند درمان را تسریع ببخشد.
همان طور که بیان کردیم زیر بغل متشکل از عصب های متعددی است. فشردگی عصب های زیر بغل که با عنوان باریکش شناخته می شود یک عامل برای درد زیر بغل است.
ممکن است فشردگی عصب به موجب تحمیل آسیب به عصب ناشی از ورم و تومور شکل بگیرد. عارضه عصب باریکش با نشانه هایی نظیر تورم در گردن، بالای بازو و صورت همراه است. لازم به ذکر است عارضه عصب باریکش با تصاویر رادیولوژی قابل مشاهده است.
متداول ترین علل در خصوص درد در ناحیه زیربغل شامل عفونت های باکتریایی، درد عضلانی و سرماخوردگی می شود. از آنجایی که در برخی موارد درد زیر بغل نشان از سرطان، تورم غدد لفناوی و عونت های آمیزشی دارد، مراجعه به پزشک ضرورت پیدا می کند.
در ادامه مهم ترین علائم خطر آفرین درد زیر بغل را بیان می کنیم:
• مشکل در تنفس و بلع
• تعریق مزمن و تب های شبانه
• کاهش وزن ناگهانی و بدون دلیل موجه
• خستگی
• یبوست
• احساس توده های محکم در ناحیه زیر بغل
• تورم غدد لنفاوی چندگانه در بخش های مختلف بدن نظیر سر، گردن و ران
• تورم طولانی مدت غدد لنفاوی
پزشک در خصوص آگاهی از علت شکل گیری درد در ناحیه زیر بغل ابتدا سئوالاتی را درباره شدت درد، مدت، کیفیت و سابقه ابتلا به بیماری های گوناگون پرس و جو می کند. زین پس در راستای معاینه جسمانی اقدام می نماید و زیر بغل بیمار را از منظر اندازه غدد لنفاوی، وجود توده، التهاب و بثورات بررسی می کند.
در صورتی که پزشک تشخیص به تورم غده لنفاوی دهد و بیمار با نشانه های عفونت مواجه باشد، آزمایش خون کامل تجویز می گردد. علاوه بر این، اگر در خانواده بیمار سابقه ابتلا به سرطان وجود داشته باشد، عکس برداری هایی نظیر سی تی اسکن، MRI و سونوگرافی پیشنهاد می شود.
روش درمان درد زیر بغل تحت تأثیر عامل درد قرار دارد. به طور مثال، زمانی که پزشک تشخیص به تداخل آسیب به غدد و گره لفناوی دهد، در راستای درمان به روش جراحی اقدام می کند.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته