نوشته شده توسط: الهه ناز
بعضی از این کلیساها، کاربردهای مذهبی و آیینی دارند و بیشتر به منظور مراسم عبادی مورد استفاده قرار می گیرند ولی بعضی دیگر که شهرت فراوانی نیز دارند برای بازدید گردشگران است. یکی از این کلیسهای مشهور در جهان کلیسای لاس لاخاس در کلمبیا می باشد که در این مطلب با آن آشنا خواهید شد.
کلیسای لاس لاخاس امروزی در بین سال های 1916 تا 1949 ساخته شد. هرچند از سال 1756 در این مکان یک پناهگاه و کلیسای کوچک وجود داشته است. این کلیسا برعکس اغلب بناهای ساخته دست بشر در دره ای به اسم دره رودخانه گوآیتارا ساخته شد. این کلیسا و پل روبروی آن که 50 متر طول دارد امکان عبور از روی دره را میدهند که این منظره ای بی همتا را بوجود آورده است. معماری این کلیسا هم از سبک گوتیک الهام گرفته که آنرا تا حدی شبیه کلیساهای باستانی اروپا نموده است.
کلیسای لاس لاخاس که اندکی با مرز اکوادور فاصله دارد، بعد از رویت معجزه آسای مریم مقدس تأسیس گردید و هم اکنون، یکی از معروف ترین اماکن زیارتی کلمبیا به شمار می آید.
این کلیسا مجهز به پلی است که اکووادور را به کلمبیا وصل می کند و برای دیدن آن باید گذرنامه بهمراه داشته باشید چراکه شما با بازدید این کلیسا از دو کشور دیدن نموده اید.
100 متر
بکشنبه تا جمعه:9 صبح تا 6 عصر؛ شنبه:6 صبح تا هشت شب
Santuario De Las Lajas, Potosí, Las Lajas, Ipiales, Nariño, Colombia
گردآوری: بخش گردشگری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
مهتاب ثروتی بازیگر جوان ایرانی است که در سینما و تلویزیون مشغول فعالیت است و به جز بازیگری در زمینه عکاسی نیز فعالیت داشته است. او بازیگر سریال خاتون است که از شبکه نمایش پخش شد و در نقش ماری بازی می کند.
نام و نام خانوادگی: مهتاب ثروتی
تاریخ تولد: 2 بهمن 1370
محل تولد: تهران
پیشه: بازیگر سینما و تلویزیون و عکاس
وضعیت تأهل: مجرد
مهتاب ثروتی بازیگر جوان ایرانی است که در سینما و تلویزیون فعالیت دارد. او در 2 بهمن سال 1370 به دنیا آمد. تحصیلات خود را در رشته عکاسی به اتمام رساند. مهتاب در فیلم های سینمایی همچون "هدیه"، "آخرین زمزمه" و سریال "روح الله" عکاسی کرده است.
مهتاب در یک خانواده 5 نفری زندگی می کند و یک خواهر و یک برادر دارد. او برای اولین بار در سریال کیمیا و در نقش "سلما" دختر جنوبی که دوست صمیمی کیمیا بود حضور پیدا کرد. اولین تجربه او در تلویزیون نیز مربوط به بازی اش در سریال "در جستجوی آرامش" به کارگردانی سعید سلطانی می باشد که در تابستان 1396 از شبکه تهران پخش شد.
از آثار مهم او می توان به بازی در سریال خاتون، متولد 65، پاستاریونی و حریم شخصی اشاره کرد.
بسیاری از علاقمندان به سریال های تلویزیونی، این بازیگر جوان را با سریال های کیمیا و در جستجوی آرامش می شناسند.
مهتاب بعد از فارغ التحصیل شدن در رشته عکاسی وارد عرصه سینما شد و حضور او در این عرصه برای اولین بار در سال 1394 با بازی در فیلم متولد 65 به کارگردانی مجید توکلی رقم خورد.
یک سال بعد از بازی در این فیلم، در دو فیلم دیگر به نام های "بی نامی" و "حریم شخصی" بازی کرد و سپس به بازی و فعالیت در سینما و تلویزیون ادامه داد. او در سال های اخیر حضور فعالی در سینما داشته است. در سال 1397 در فیلم "پاستاریونی" و "دختران زمستان" ایفای نقش کرده است.
در سال 98 در سه فیلم به نام های "پروا"، "جوجه تیغی" و "شیطان وجود ندارد" بازی کرد. در سال جاری (1400) نیز در فیلم "چهره به چهره" با کارگردانی بابک بهرام بیگی بازی کرد که در این فیلم با هانیه توسلی هم بازی شد.
او در فیلم های دیگری مانند "کولبرف" و "دون ژاون" نیز بازی کرده است.
مهتاب علاوه بر عکاسی و بازیگری در سینما، در زمینه تئاتر نیز فعالیت دارد. او اولین بار در سن 23 سالگی در یک نمایش بازی می کند و در نمایش ایران-استرالیا اولین تجربه بازیگری بر روی صحنه تئاتر را به دست می آورد. او به علت فعالیت در زمینه عکاسی تا حدی با فضای بازیگری آشنا بود و همین امر باعث شد تا بازی تأثیر گذاری در تئاتر داشته باشد.
مهتاب ثروتی با بازی در سریال کیمیا در نقش سلما به شهرت زیادی رسید. بعد از بازی در سریال کیمیا، در مجموعه های "پرستاران" و "در جستجوی آرامش" نقش آفرینی کرد.
او سپس برای مدتی از فعالیت در تلویزیون فاصله گرفت و در نهایت در سال 97 به طور مجدد به نقش آفرینی پرداخت و در سریال سرباز ظاهر شد. این سریال در سال 99 از تلویزیون پخش شد اما سریال چندان موفقی نبود.
فیلم سینمایی کولبرف به کارگردانی میلاد منصوری و تهیه کنندگی سید روح الله حسینی لرگانی تولید شد و برای اولین بار در جشنواره بین المللی VIZ بلغارستان حضور داشت که موفق شد رکورد بیشترین نامزدی را از این جشنواره دریافت کند.
این فیلم در شش بخش موفق شد نامزدی دریافت جایزه را کسب کند که شامل بهترین فیلم نامه (میلاد منصوری)، بهترین کارگردانی (میلاد منصوری)، بهترین فیلم (سید روح الله حسینی لرگانی)، بهترین بازیگری (زنده یاد علی انصاریان)، بهترین فیلم برداری (مهدی رضایی) و بهترین بازیگری (مهتاب ثروتی) می باشد.
فیلم کولبرف اولین فیلم بلند میلاد منصوری است. منصوری پیش از این موفق به ساخت پنج فیلم کوتاه به نام های "میم"، "شکلات"، "اگزیت"، "مستر کلینر" و "سربست" شد. او علاوه بر تولید این فیلم ها در سریال هایی مانند "علی البدل" و "پایتخت5" نیز به عنوان دستیار کارگردان فعالیت داشته است.
فیلم کوتاه سربست از کار های موفق این کارگردان می باشد که برای او دریافت عقاب طلایی جشنواره سینماتوگراف آسیا و سه جایزه کارگردانی، فیلم برداری، طراحی صحنه و گریم را از جشنواره بین المللی و فیلم های برزیل به دنبال داشت.
از بازیگران فیلم کولبرف می توان به حسین سلیمانی، حسین مهری، دنیز متوسلی، مهتاب ثروتی، چیا بابامیری، علی فراستی، آرتین امجدی، پیام احمدی نیا و زنده یاد علی انصاریان اشاره کرد.
خاتون نام سریالی است با کارگردانی تینا پاکروان که از اولین آثار این بانوی کارگردان می باشد و از شبکه نمایش خانگی پخش شد. این سریال در سه فصل و در یک فضای تاریخی روایت می شود و روایت گر داستانی در مورد یک خانواده می باشد.
در این داستان که از ابتدای شهریور سال 1320 و در دوران جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط متفقین شروع می شود، سرنوشت یک خانواده و تحولاتی که بر اثر شرایط آن زمان بر روی آنها تأثیر گذار بود به نمایش گذاشته می شود. تاریخ ایران با همه فراز ها و فرود هایش در زندگی همه مردم ایران جریان دارد. این خانواده نیز تحت تأثیر این تحولات تاریخی قرار می گیرند.
در این سریال موسیقی دان معروف ایرانی کیهان کلهر نیز در کنار سایر عوامل سریال همکاری می کند.
مهتاب در این سریال در نقش ماری دختر فریدون خان و دختر دایی شیرزاد ظاهر می شود. ماری یک دختر دورگه از مادری آلمانی و پدری ایرانی است.
در این سریال بازیگرانی مانند افراد زیر به ایفای نقش پرداخته اند: نگار جواهریان، اشکان خطیبی، میر سعید مولویان، شبنم مقدمی، مهران مدیری، بابک حمیدیان، رضا بهبودی، ستاره پسیانی، شاهرخ فروتنیان، بهناز جعفری، مهدی قربانی، مهتاب ثروتی، بهنام شرفی، علی فروتن، داریوش موفق، مهران غفوریان، پیام دهکردی، فرخ نعمتی، عاطفه رضوی، پژمان بازغی، غزل شاکری، قربان نجفی، سروش صحت، آیدا ماهیانی، شیرین محسنی، رضا عباسی، پیمان میرزایی، سمانه منیری، مجید گیاهچی و مرجان متقی.
فیلم سینمایی جوجه تیغی کاری است به کارگردانی مستانه مهاجر که یک ماجرای طنز را روایت می کند. در این ماجرا یک جوان متعصب که زندگی ناخواسته ای دارد یک پیشنهاد عجیب دریافت می کند که بر گذشته و آینده او تأثیر می گذارد.
مصطفی زندی و سجاد پهلوان از فیلم نامه نویسان این اثر می باشند و فیلم برداری آن را محمود کلاری بر عهده داشته است.
از بازیگران این فیلم پر بازیگر می توان به هنرمندانی مانند حامد کمیلی، پانته آ بهرام، هادی کاظمی، آناهیتا درگاهی، هومن برق نورد، پژمان بازغی ، نازنین بیاتی، هادی عطایی فر، مهتاب ثروتی، آیدا ماهیانی، صحرا اسداللهی، آرزو نبوت، نگار فروزنده، امید روحانی، مهراب قاسم خانی و نوشین تبریزی اشاره کرد.
این فیلم از کارهای موفق مستانه مهاجر است. او که یک تدوینگر سرشناسی است این فیلم بلند سینمایی را در یک تجربه ای متفاوت در مقابل دوربین می برد. مستانه مهاجر تهیه کنندگی فیلم اسرافیل را نیز در کارنامه هنری خود دارد.
مهتاب ثروتی نیز مانند بسیاری از هنرمندان در فضای مجازی فعالیت دارد و با استفاده از اینستاگرام با هوادارانش ارتباط برقرار می کند. او گاهی اوقات در پیج خود پست ها و تصاویری از زندگی شخصی اش منتشر می کند که برای مخاطبانش جذاب می باشد.
پاستاریونی | شیطان وجود ندارد 1398 |
دختران زمستان 1397 | حریم شخصی 1395 |
بی نام 1394 | - |
روح الله 1392 | کیمیا 1392 |
در جستجوی آرامش 1396 | سرباز 1399 |
آخرین زمزمه 1392 | متولد 65 1394 |
هدیه 1393 | - |
نمایش ایران استرالیا 1393 |
نمایش "چه می کنه این عادل فردوسی پور" 1394 |
گرداوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
در سر خیابان دکان بزازى بود رو به صاحب دکان کرده گفت: زنم از من نمک خواسته قدرى نمک به من بدهید. بَزّاز لبخند زده گفت: نمک ما تمام شده کمى بالاتر برو در دست راست یک دکان نعلبندى است که نمک خوبى داره از او بخر. مرد سادهلوح راه افتاده مسافتى راه رفت تا به دکان نعلبندى رسید. از او نمک خواست استاد نعلبند چشمکى به شاگرد خود زده گفت: مال ما تمام شده ده بیست قدم بالاتر برو پالاندوز نمک سفید خوبى دارد. مرد بدبخت راه افتاد مدتى رفت تا به دکان پالاندوز دسید و نمک طلبید.
استاد پالاندوز تبسمى کرده گفت: نمک سفید خوبى داشتیم حیف که تمام شد اما زرگر نزدیک میدان نمکهاى خوبى آورده. مدتى مرد سادهلوح گشت گشت گشت تا به دکان زرگرى رسید از زرگر نمک خواست زرگر گفت: حیف که دیر آمدى و ما موجودى نمکمان را یکجا فروختیم اما اگر حاضر باشى تا بیرون دروازه بروى به معدنِ نمک مىرسى و بدون هیچ زحمت هرچه نمک بخواهى به قیمتِ ارزان از آنجا خواهى خرید.
کفشدوز بدبخت گرسنه، خسته، تشنه پاشنهها را ورکشیده راه افتاد رسید. به دروازه و از آنهم گذشت. در گرماى ظهر چند کیلومتر راه رفت ولى از معدن نمک اثرى ندید. در این بین از دور جمعى را دید سواره و پیاده شادمان در حال رقص با سرنا و دهل مشغول آمدن هستند و سر یکى از سوارها ترمه و زرى انداخته در وسط جمعیت مىباشد او براى تماشا ایستاد ولى یکى از آن جمع بدون مقدمه از اسب پائین آمده دو کشیده آبدار به کفشدوزِ بیچاره زد. آن بدبخت گریهکنان گفت: چرا مرا مىزنی.
مرد گردن کلفت و خودپسند گفت: مگر تو آدم نبودى و ندیدى عروس مىآورند؟ مىخواستى بگوئى مبارک باشد همیشه خوش و خرم باشید و خدا به همهمان نصیب کند. مرد بدبخت گفت: من نمىدانستم اینکه زدن لازم نداشت حالا دیگر یاد گرفتم بعد از این هر وقت دیدم عروس مىآورند این حرفها را مىزنم. پس دنبال معدن نمک به راه افتاد و هنوز راه زیادى نپیموده بود دید زرى شالِ ترمه روى او انداختهاند.
سرنا و دهل هم همراه ندارند اما آواز مىخوانند کفشدوز چون به آنها رسید از ترس کتک گفت: مبارک است همیشه خوش و خرم باشید و خدا به همهمان نصیب کند. دو سه نفر مرد بزنبهادر از جمعیت چد شده او را به باد کتک گرفتند. فریاد زد: چرا مرا مىزنید من به شما بدى نکرده یا حرف بدى نزدهام. گفتند: مگر کورى و نمىبینى مرده مىآورند، عوض اینکه فاتحه بخوانى بدجنسى و مسخره مىکنى احمق نادان. کفشدوز گریهکنان پاسخ داد: والله مرا تقصیرى نیست این حرفها را به من یاد دادند، شما از گناه من بگذرید دیگر نمىگویم.
چون آنها او را رها کردند رو به فرار گذاشته مدتى راه رفت تا کنار نهرى رسید. خسته و عرف کرده نشست و دست و رو را صفائى داده از فریاد شکم به فغان برد که سوارى رسید و قفسه را گرفته خواست از آب پر کند. آب پر زور بود قمقمه را برد. هرچه دنبال او افتاد او هم رو به فرار نهاد. از قضا در آن نزدیکى خانى به شکار آمده بود و آهوئى را دیده مىخواست تیر بیاندازد. آهو از صداى پاى کفشدوز رمیده و مانند تیر شهاب رفت. خان از کمینگاه بیرون جسته بناى بد گفتن و کتک زدن به او را گذاشت که مردکه احمق وقتى مىبینى کسى شکار مىکند اینطور مثل کره?خر ندو.
کفشدوز گریان پرسید: پس چه کنم؟ خان گفت: آدم یواش یواش و دولا دولا راه مىرود و اینور و آنورش را مىیابد. کفشدوز پوزش خواسته از آنجا رد شد. از دور آبادى دید. خود را به آنجا رسانید که از معدن نمک خریده برگردد. اتفاقاً شب گذشته در آبادى دزدیِ مهمى شده بخشدار و کدخدا پى دزد مىگشتند. چون چشم آنها به کفشدوز که یواش یواش و دولا دولا راه مىرفت و اینور آنور خود را نگاه مىکرد افتاد یقه او را چسبیدند که تو دزدى و شروع به کتک زدن او کردند که محل اموال مسروقه را نشان بدهد. در این اثنا خان شکارچى رسید و چگونگى را پرسید گفتند: این مرد دزد و غریب این محل است مانند دزدها یواش یواش و دولا دولا راه رفته اینور و آنور را نگاه مىکرد.
خان زد به خنده و گفت: بابا این دزد نیست بلکه مرد ساده احمقى است و من به او دستور دادم که اگر دیدى کسى شکار مىکند تو پاورچین پاورچین راه برو. چون خان کفشدوز را از دست آنان رهانید پرسید: نوکر مىشوی؟ کفشدوز در جواب گفت: بله. خان گفت: حالا که حاضرى اسب مرا سوار شو و این باز و تازى را هم با خود به دهى که از دور نمایان است ببر. من مالک آن آبادى هستم و خانهام آنجا است تو این اسب و تازى و باز را ببر به خانم تسلیم کن تا من ساعتى دیگر بیایم.
ولى زنجیر تازى را ول مکن و باز را هم خیلى مواظبت نما. کفشدوز اسب را سوار شده راه افتاد و چون خیلى گرسنه بود دست به میان خورجین نموده همه رقم خوردنى در آن یافت. پس بهقدر کافى خورده و چون سیر شد بناى آوازهخوانى گذاشت ولى باز دم به دم پر زده او را اذیت مىکرد پس با خود گفت خواب است او ار به میان خورجین گذاشته سر او را محکم بست و پس از نیم ساعت خوش و خندان به ده وارد شد ولى به محض ورود به آبادى سگهاى درنده و نانجیب ده ریختند سرِ تازیِ خان.
کفشدوز چون خان گفته بود زنجیرِ تازى ول مکن او را ول نکرد. همانطور زنجیر مىکشید و حیوان بیچاره نمىتوانست از خود دفاع نماید و تا رسیدن به منزل خان در زیر دندان سگها تیکه و پاره شده بهمحض رسیدن به منزل افتاده جان داد.
خانم که از قضیه خبردار شد گفت: ابله چرا زنجیر او را برنداشتى تا حیوان از خود دفاع کند و زود دویده به خانه بیاید؟ کفشدوز گفت: امر خان بود که زنجیر او را ول نکنم. خانم پرسید: باز کجاست؟ کفشدوز گفت: خاطرجمع باشید او سالم است و شروع کرد به باز کردن خورجین. خانم فریاد زنان گفت: لابد او را هم میان خورجین خفه کردهای؟ اتفاقاً حدس خانم صحیح درآمد. پس خانم گفت: آقا اسب و باز و سگ او را از پدر خود بیشتر دوست دارد وحالا نمىدانم با تو چه خواهد کرد؟
در این اثنا آن وارد شد و خانم سر گذاشت را براى او نقل نموده از کفشدوز شفاعت کرد. خان ساعتى فحاشى و داد و بىداد نمود ولى آخر از گناه او گذشت و مدتى کفشدوز در خانه? آنان نوکرى مىکرد. ولى دست به عصا راه مىرفت. اتفاقاً گاو شیرده? خان بیمار شد. خان به کفشدوز گفت:
شب تو روى سکوى طویله بخواب و پى سوز را خاموش مکن و هشیار باش همینکه دیدى گاو مىخواهد بمیرد فوراً سر او را برد که اقلاً حرام نشود. کفشدوز روى سکوى طویله بخواب رفته نصفههاى شب یکمرتبه بیدار شده دید چراغ خاموش شده و صداى خر خر گاو مىآید در تاریکى دست به اینور و آنور مالید که کبریت را پیدا کند نیافت ولى کارد تیز خود را جسته به یک حرکت خویش را به گاو رسانیده سر او را از تن جدا کرد و رفت خوابید صبح پیش از آنکه او بیدار شود خان آمد احوال گاو خود ار بپرسد دید گاو مرده و سر اسب بهجاى گاو بریده است. فهمید داستان از چه قرار است.
لگد محکمى به کفشدوز زده گفت: احمق بىشعور بدبخت کور بودی. این چهکار است کردهای؟ کفشدوز از خواب پریده نگاه کرد گاو را مرده و اسب را بىسر یافت مات و حیران مانده زبان او بند آمد ولى خان چون مرد نیکنفسى بود و زن او هم میانجى شد باز از گناه او درگذشت. کفشدوز با خود عهد کرد که بااحتیاط باشد. روزى خانم مهمان داشت پسر ششماهه خود را به او سپرد که نگاه دارد و گفت: من مهمان و کار دارم مواظب بچه باش گریه نکند.
کفشدوز بچه را نگه داشت ولى به زودى بچه شروع به گریه نمود و هرچه او را راه مىبرد و لالائى گفت نه خوابید و نه آرام گرفت. یادش آمد که در شهر بچهها که نمىخوابیدند به آنها تریاک مىدادند و به خاطر آورد که یک حبه تریاک در ته کیسهاش هست. به دقت گشت و آنرا پیدا کرد و به زور انداخت توى گلوى بچه، کودک چند دقیقه ناراحتى کرد ولى بعد راحت شده بىحرکت افتاد. پس از ساعتى که خانم تبچه را خواست بچه? بىزبان را مرده تحویل او داد. مادر بیچاره پس از گریه و زارى به او گفت:
احمق از این ده برو که اگر خان بیاید پدرت را مىسوزاند زیرا این گناه غیر از آن دفعهها است. کفشدوز گریهکنان گفت: خانم مرا از خانه خود مىرانید با اینکه من با شما انس گرفتهام از این خانه بروم. خانم با عصبانیت تمام گفت: این همه خدمت که به ما کردى بس است حالا برو مدتى در خانه دیگران بمان. کفشدوز که هوا را پس دید نقدینه و اثاث هرچه داشت برداشته با کمالِ عجله از آن ده خارج شد و پس از دو ساعت راه اول شب به دهى رسیده به پشتِ بامى رفت و از سوراخ به پائین نگاه کرد. دید خالى است و کسى در آن نیست پس از سوراخ فرود آمده دید نان سفید لواش و کره زرد گاو و عسل و تخممرغ فراوان آنجا هست.
قدرى نان با کره و عسل خورده مقدارى هم لاى لواش پیچیده گذاشت به بغل، چند تا تخمخرغ درشت هم در کلاه خود پنهان کرده از در بیرون آمده در روبهرو درى دید که روشنائى از آن نمایان است. نگاه کرد پیرزنى را دید جلو بخارى نشسته غذا مىپزد. در را باز کرده سلام نمود. زن علیک گفت و تعارف کرد. دوشکچهاى که جلوى بخارى افتاده بود نشان داد. کفشدوز روى آن نشسته مشغول صحبت شدند. حرارتِ آتشِ بخارى و حرارت بدنِ کفشدوز کره را آب کرده از میان دو پاچه خود درآمده ریخت روى دوشکچه پیرزن وسواسى یکدفعه چشم او افتاد به آن مانند فشفشه از جا پریده دو دستى زد تو سر کفشدوز گفت: بدبخت مرد به این گُندگى برجاش مىشاشد؟
تخممرغ هم در کلاه کفشدوز شکسته از دورِ کلاه او ریخت بهصورت او و کفشدوز با هزار زحمت خود را از دستِ پیرزن نجات داده شبانه از ده بهدر آمد و فردا نزدیک ظهر به دهى رسید. جلو مسجد آبادى وضو گرفت و نماز خواند و از خدا خواست که او را از این دربهدرى و بیچارگى نجات دهد. کدخدا و دو سه تن از ریش سفیدان آبادى که آنجا بودند استغاثه او را شنیدند، پیش آمده گفتند:
سواد داری. کفشدوز گفت: بلی. کدخدا گفت: کجا مىروی. گفت: نمىدانم. کدخداکفت: حالا که اینطور است از اینجا نرو، ده ما جاى خوبى است و ملا هم نداریم. کفشدوز قبول کرد که روزها بچههاى ده را جمع کرده در مسجد نماز و قرآن یاد آنها بدهد و شام و صبح و ظهر هم اذان بگوید و صیغه و عقد و طلاق را هم جارى نماید. مدتى به این ترتیب در آبادى بهسر برد.
کمکم هوا گرم شده و تابستان آمد. ملا مجبوراً شبها پشتبام طویله مىخوابید. یکى از شبها که هوا خیلى گرم بود، ککهائى در تنُبان کلفت و پشمى کفشدوز بدبخت رفته نگذاشتند بخوابد، ناچار شلوار خود را بیرون آورده بالاى سر خود گذاشت و به خواب رفت. سحر که بیدار شد دید موقع اذان مىگذرد. دست کرد شلوار را نیافت از سوراخى به طویله نگاه کرد دید گوساله دارد شلوار او را مىبلعد. از هول جان و از ترس بىشلوارى از سوراخى خود را به طویله انداخت، لنگه شلوار خود را گرفت و شروع کرد به کشیدن. او کشید گوساله کشید. لکن بالاخره گوساله پیش برد و شلوار از دست او در رفت و به چاه گندم که دو متر عمق داشت افتاد.
پس از اینکه خود را به سلامت ته جاه دید صداى شرشر آب آنجا شنید. فریاد زد: اُهوى هر کسى هستى من توى چاه گندما افتادهام بیا مرا در بیار. اتفاقاً این عروس کدخدا بود که آمده بود سحرى در حمام همسایه? طویله غسل کند و صداى ملا را شناخت. لنگى بهسر انداخته لبِ چاه آمد و به کفشدوز گفت: ملا دستت را بده بالا بکشم. قضا را کشدوز سنگین بود و دختر جوان علاوه بر اینکه نتوانست او را بیرون کشد خود او هم افتاد توى چاه و لنگ هم از سر او افتاد. اهل ده چون فهمیدند که عروس و ملا گمشدهاند تا نزدیک ظهر از پى آنها گشتند تا در چاه گندم پیداشان کردند در حالىکه ملا بىشلوار و عروس لخت بود.
انجمنى از ریشسفیدان تحت ریاست کدخدا که خیلى اوقات او تلخ بود تشکیل گشته و به بازرسى پرداختند و سرانجام بىگناه آن دو بر همه ثابت گردید. اما کفشدوز پس از پایان انجمن رو به کدخدا کرده گفت: من دیگر در اینجا با این رسوائى نمىمانم و اندوخته و لوازم زندگى خود را برداشته با جمعى رو به شهر خود نهاد.
در میان راه اتفاقاً دزدها به کاروان آنها زده و دارائى و لباس کفشدوز را هم بردند و سایرین پاى پیاده و لخت رو به شهر رفتند که به حاکم شکایت نمایند. اما کفشدوز گفت: من با این وضع به شهر نمىآیم و همانطور با پیراهن و زیرشلوارى در کمرکش کوه دراز کشید. بالاى سر او سنگ بزرگ چند خروارى دید. گفت: خدایا من دیگر از زندگى سیر شدهام این سنگ را بفرست بیاید مرا راحت کند.
اتفاقاً دعاى او به حاجت رسید. فوراً سنگ تکان خورده شروع به غلتیدن نمود. کفشدوز بیچاره برخاسته فرارکنان گفت: خدایا چند مدت است از تو دولت، عزت، مال، آسایش خواستم اصلاً گوشَت به خواهشهاى من بده کار نبود. چه شد تا مرگ را خواستم فوراً بهسر وقتم فرستادی؟ سنگ همانطور آمد تا به زمین رسید و کفشدوز بعد از اطمینان پیدا کردن نزدیک رفت جاى سنگ را تماشا کند. دید زیر آن سوراخى باز شده کمکم با دست آن را بازتر کرد. تختهسنگى پیدا شد. با زحمتِ زیاد و بالله و یا على آنرا بلند کرده دید زیر آن پلکانى است. از پلهها پائین رفت رسید به زیرزمین بسیار بزرگى که دور تا دور آن خمره? مسى گذارده بودند. هرکدام را برداشت زر و گوهر در آن بسیار دید.
پس اندکى از پولهاى زرد برداشت و بیرون آمد روى سنگ را پوشانیده به شهر رفت و اول لباس از همان بزار سرکوچه که اول دفعه او را به این همه بلایا مبتلا کرده و عقب نمک چند ماه سرگردانش ساخته بود خریده پوشید و بعد سر ظهر در خانه خود را زد. زن او در را باز کرده و چشم او که به او افتاد بسیار خوشحال شده با احترام تمام به اطاقش برده روى دوشکچهاش نشانید و سرگذشت چند ماهه او را پرسید او هم همه پیشآمد را از اول تا آخر بیان کرد. زن به همراهى شوهر خود تدریجاً زر و گوهرها را به شهر آورده خانه وسیع و آبرومندى ساخته و خیراتها و احسانها نموده داراى اولاد و زندگى مرتب و خوش گردیده خوردند و پوشیدند و بخشیدند.
طلعت کیانوشنژاد از رشت
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام: نسلیهان آتاگول
ولادت: 20 اوت 1992
محل تولد: استانبول، ترکیه
ملیت: ترکی
شغل: مدل باریگر
قد: 1?69
سال های فعالیت: 2006 – اکنون
همسر: کادیر دوغلو
نسلیهان آتاگول ( Neslihan Atagul) بازیگر اهل ترکیه است که در تاریخ 20 اوت 1992 در شهر استانبول زاده شد. پدرش راننده و مادرش یک زن خانه دار بود. پدرش از چرکس و مادرش بلاروسی تبار است. از نقش های مهم وی میتوان به بازی در سریال های برگریزان و عشق بی پایان اشاره کرد. نسلیهان آتاگول از رشته تئاتر در دانشگاه یدی تپه شهر استانبول فارغ التحصیل شده است.
نسلیهان آتاگول در سال 2005 و 2 ماه بعد از ثبت نام در آژانس اربرک در یک فیلم تبلیغاتی بازی کرد.
نسلیهان آتاگول دوغلو برای نخستین بار در سال 2006 با بازی در نقش شخصیت دنیز در ریخته گری برگ وارد حرفه بازیگری خود شد. وی همچنین در فیلم عشق اول در سال 2006 بازی کرد و با این فیلم جایزه" بازیگر جوان امیدوارکننده" را در فستیوال بین المللی فیلم آدانا دریافت کرد.
نسلیهان آتاگول در سال 2015، نقش های اصلی را با اکین کوچ در فیلم سینمایی آنچه از تو برایم ماند به نویسندگی لونت کازاک و به کارگردانی عبدالله اوز به نمایش گذاشت. عشق بی پایان با بازی بوراک اوزچویت و آتاگول که به کارگردانی هیلال سرال در اکتبر 2015 در استار تی وی پخش شد از دیگر مجموعه تلویزیونی هایی است که او در آن بازی نموده است ، زرین تکیندر و کان اورگانجی اغلو همچنین در این سریال به ایفای نقش پرداختند. در سال 2016، وی چهره تبلیغاتی برند پانتین شد. در سپتامبر همان سال، وی همچنین در یکی دیگر از تبلیغات تجاری با همین برند ظاهر شد.
عکس های جدید نسلیهان آتاگول
نسلیهان آتاگول در سال 2012 با هنرپیشه و تهیه کننده ترک علی بارکین رابطه داشت که به جدایی ختم شد.
در سال 2013 در صحنه فیلمبرداری سریال فاتیح هاربیه با کادیر اوغلو اشنا شد و آن ها بعد از دو سال در 26 نوامبر با هم نامزد شدند و در هشتم جولای سال 2016 نیز مراسم ازدواج خود را جشن گرفتند. این زوج مراسم ازدواجشانرا در هتل آجیا در استانبول برگزار کردند و تقریباً حدود 200 مهمان هم در مراسم آن ها شرکت داشتند.
نسلیهان آتاگول بعد از ازدواج با کادیر اوغلو، نام فامیلی اش را در حساب های شبکه اجتماعی به نسلیهان آتاگول اوغلو تغییر داد.
با کادیر اوغلو ازدواج نموده اید هنگامی که نخستین بار او را دیدید، چه حسی داشتید؟
زمانی که برای نخستین بار کادیر را ملاقات کردم، حس من کاملا متفاوت بود، این زمانی بود که من نمیخواستم کسی را ببینم. فکر می کردم چیزی حس نمی کنم ولی اشتباه بود. بخشش، شعور، وجدان ... برکت تمام چیزهای است که من در او دیدم. من می توانم کادیر را بخوانم، کادیر میتواند مرا بخواند.
نسلیهان آتاگول و همسرس
من پس از آن هیچ چیز فکر نمی کنم ولی کادیر یکی از بزرگ ترین موجوداتی است که زندگی من را خاص نموده است. برای من انرژی دیگری است که می توانم نام او را روی لبم خال کوبی کنم، انگشتری روی انگشت من باشد و نام خانوادگی اش را استفاده کنم.
به نظر شما ارزشمندترین جایزه ای که یک فیلم میتواند کسب کند چیست؟ در خصوص بزرگ ترین پاداش یک بازیگر طی سالها چه چیزی میتواند باشد؟
به نظر من بزرگترین پاداش فیلم و هنرپیشه این است که مخاطب و بینندگان آنرا دوست داشته و از آن استقبال می کنند.
شما با جسارت خود در کنار اسم های بزرگ قرار داده اید، ما از گفتگو با شما متوجه شدیم که در 13 سالگی با آژانس های فیلم سازی تماس گرفته اید تا آن ها را از تمایل خود برای هنرپیشه شدن آگاه کنید. شما قصد داشتید بگویید" من را هم بازی بدهید". نسلیان آتاگول به این ساختار شجاع مدیون چیست؟ و این که با کدام کارگردان ترکیه ای می خواهد کار کنید؟
گفتم که می خواهم از تام ویتس دعوت کنم تا باهم همکاری کنیم در واقع این اعتماد به نفسی است که به وسیله خانواده به من داده شده است. البته این شجاعت از روی بی عقلی و نااگاهی نیست بلکه معقول و سنجیده عمل می کنم.
گردآوری: بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
هنگامی که شما به عنوان یک ورزشکار به طور منظم و مرتب تمرینات روزمره ورزشی انجام می دهید باید تغییراتی در عادت های تغذیه ای خود ایجاد کنید. اگر شما به طور عادی روزی سه وعده غذا می خوردید اکنون به عنوان یک ورزشکار باید تعداد وعده های غذایی خود را افزایش دهید. یکی از موضوعات مهم در مورد ورزشکاران نوع و کیفیت میان وعده هایی است که مصرف می کنند.
میان وعده های غذایی برای ورزشکاران یکی از موضوعات مهمی است که باید به آن توجه ویژه ای شود. اگر شما به طور حرفه ای ورزش می کنید باید برنامه غذایی خاصی برای خود داشته باشید تا نتیجه بهتری بگیرید.
شما به طور معمول روزانه سه وعده ی غذا می خورید اما با شروع فعالیت ورزشی مسلما نیاز به میان وعده های مقوی خواهید داشت. میان وعده هایی که باید در نظر بگیرید باید به اندازه کافی مقوی و انرژی زا باشند تا انرژی مصرفی و از دست رفته تان را به خوبی جبران کند.
برای ورزشکاران بهترین نوع میان وعده ها، میان وعده ای است که سبک بوده و در عین حال سرشار از انرژی باشد. در ادامه به معرفی بهترین میان وعده هایی که یک ورزشکار می تواند مصرف کند خواهیم پرداخت.
می دانید که ورزش کردن و انجام فعالیت های بدنی نیازمند مصرف انرژی است. با ورزش کردن و انجام هر نوع فعالیتی میزان زیادی کالری از بدن ورزشکار گرفته می شود. هر چه نوع فعالیت و ورزشی که انجام می دهید سنگین تر باشد میزان کالری بیشتری مصرف می شود.
به همین علت لازم است تا تمامی گروه های غذایی مورد نیاز بدن را مصرف کنید. این گروه های غذایی شامل کربوهیدرات ها، فیبر ها، چربی های سالم، انواع ویتامین ها و مواد معدنی و ... می باشد. در صورت مصرف میان وعده هایی که حاوی مواد غذایی سالم و پر انرژی هستند، می توان میزان کالری مورد نیاز بدن را تأمین کرد.
میان وعده های مناسب برای ورزشکاران شامل چند گروه مواد غذایی می باشد. این گروه شامل مواد غذایی حاوی کربوهیدرات ها، مواد غذایی حاوی پروتئین ها، مواد غذایی حاوی فیبر و سایر مواد غذایی و میان وعده های انرژی زا می باشند.
این گروه مواد غذایی سرشار از کربوهیدرات ها می باشند که از جمله آنها می توان موز، انواع آجیل ها، نان های سبوس دار، غلات و .. را مثال زد.
موز میوه ی بسیار پر طرفدار و در عین حال سرشار از مواد مغذی مفیدی است که می تواند به عنوان یک میان وعده برای ورزشکاران در نظر گرفته شود. با مصرف یک عدد موز به عنوان میان وعده می توانید انرژی مورد نیاز بدن خود را تأمین کرده و برای مدتی احساس سیری کنید. به خصوص اگر دارای مشغله زیادی هستید و زمان کافی برای تهیه و مصرف یک میان وعده ندارید، مصرف موز می تواند گزینه مناسبی برای شما باشد.
انواع آجیل ها از جمله بادام ، بادام هندی، پسته و ... از جمله بهترین و سالم ترین میان وعده های انرژی زا برای ورزشکاران به حساب می آیند. آجیل ها جزو بهترین و لذیذ ترین تنقلات هستند که مصرف آنها نه تنها مضر نیست بلکه مغذی و مفید نیز می باشد. با مصرف آجیل به عنوان میان وعده احساس سیری به شما دست خواهد داد و انرژی مورد نیاز بدن تان تأمین می شود. برای افرادی که مایل هستند وزن خود را ثابت نگه دارند توصیه می شود از آجیل خام و بدون نمک استفاده کنند.
نان های سبوس دار سرشار از مواد مغذی بوده و دارای خواص بسیاری هستند. مصرف این نوع نان به عنوان میان وعده گزینه مناسبی برای ورزشکاران می باشد. نان های سبوس دار باعث کاهش اشتها می شوند. در صورتی که به گلوتن حساسیت دارید از نان های سبوس دار بدون گلوتن استفاده کنید.
از دیگر میان وعده های حاوی کربوهیدرات ها، انواع غلات هستند که می توانید از آنها به عنوان صبحانه و یا میان وعده استفاده کنید. می توانید انواع غلات آماده را به همراه مقداری شیر گیاهی مانند شیر بادام و یا شیر حیوانی مخلوط کرده و میل کنید. غلات رژیمی بدون شکر یکی از بهترین میان وعده ها برای ورزشکاران محسوب می شود.
کراکر ها تنقلات خوشمزه و مفیدی هستند که سرشار از گندم بوده و با خوردن آن احساس سیری به شما دست می دهد. مصرف کراکر های سالم و سبوس دار به عنوان میان وعده برای ورزشکاران بسیار مناسب می باشد.
سیب زمینی یکی از مواد غذایی لذیذ و پر طرفداری است که آن را به صورت های مختلف آماده و مصرف می کنند. مصرف یک عدد سیب زمینی پخته شده احساس سیری زیادی در ورزشکاران ایجاد می کند. در صورتی که مایل به کاهش وزن هستید توصیه می شود قبل از ورزش و در صورتی که مایل به عضله سازی هستید، بعد از ورزش کردن سیب زمینی آب پز یا کبابی مصرف کنید.
پروتئین ماده ای است که از غذاهای مختلف تأمین می شود و به گفته متخصصان باید در نظر داشت که پروتئین مورد نیاز بدن نباید تنها از یک منبع غذایی تأمین شود و باید با استفاده از غذاهای متنوع تأمین شود.
تفاوتی ندارد که شما یک گیاه خوار هستید یا گوشت خوار، شما می توانید پروتئین مورد نیاز بدن خود را با مصرف میان وعده های متعددی دریافت کرده و به عضله سازی کمک کنید.
شما می توانید برای مثال به سالاد خود کمی مرغ اضافه کنید و یا برای صبحانه تخم مرغ میل کنید. به عنوان میان وعده می توانید از مقداری بادام و یا سوپ عدس استفاده کنید.
شیر کاکائو یک نوشیدنی لذیذ و پرطرفدار در عین حال مغذی می باشد که می تواند به عنوان یک میان وعده مناسب برای ورزشکاران محسوب شود. این نوشیدنی سرشار از ویتامین ها و پروتئین هاست که برای عضله سازی ورزشکاران گزینه مناسبی است. شیر کاکائو یک میان وعده راحت و قابل دسترسی است که می توان قبل از تمرینات ورزشی از آن استفاده کرد.
کره بادام زمینی یک ماده غذایی سرشار از پروتئین است که می تواند به عنوان یک میان وعده مناسب برای ورزشکاران محسوب شود. شما می توانید کره بادام زمینی را به صورت آماده از فروشگاه ها خریداری کرده و یا خودتان در منزل تهیه کنید. مصرف میزان کافی کره بادام زمینی حس سیری را در شما افزایش می دهد.
ماست یونانی نوعی ماست خامه ای دارای غلظت بسیار بالاست و حاوی مقادیر زیادی پروتئین است. مصرف این ماده غذایی گزینه مناسبی به عنوان میان وعده برای ورزشکاران می باشد. مصرف این ماست برای سلامتی بدن بسیار موثر می باشد.
• ساندویچ مرغ
ساندویچ تهیه شده از گوشت مرغ آب پز شده به همراه مقداری سبزیجات یک میان وعده مقوی برای ورزشکاران محسوب می شود.
• ساندویچ گوشت قرمز
علاوه بر ساندویچ مرغ می توانید از ساندویچ گوشت هم استفاده کنید. مقداری گوشت کباب شده را با سبزیجات مخلوط کرده و یک ساندویچ لذیذ تهیه کنید. هر 100 گرم گوشت قرمز حاوی 27 گرم پروتئین است.
• ساندویچ ماهی و تن ماهی
گوشت ماهی حاوی مقادیر زیادی پروتئین می باشد. در هر 100 گرم ماهی 20 گرم پروتئین وجود دارد. میزان پروتئین موجود در ماهی تن نیز 50 گرم در هر قوطی می باشد.
ورزشکاران می توانند به عنوان میان وعده از مقداری ماهی سالمون تازه به همراه سبزیجات و یا تن ماهی با مقداری زیتون یک ساندویچ لذیذ و انرژی زا تهیه کنند.
اگر شما به عنوان یک ورزشکار زمان کافی برای تهیه یک میان وعده مناسب ندارید می توانید از پودر های حاوی پروتئین استفاده کنید. این نوع پودر های پروتئینی در طعم های مختلف شکلاتی و توت فرنگی قابل تهیه در داروخانه ها و برخی از سوپر مارکت ها می باشند و به عنوان یک میان وعده سریع و مناسب برای ورزشکاران محسوب می شوند.
یکی دیگر از گزینه های مناسب به عنوان میان وعده مصرفی برای ورزشکاران، تهیه توپک های حاوی پروتئینی بالا می باشد. برای تهیه این توپک ها می توانید از کره بادام زمینی و انواع آجیل استفاده کنید. این مواد را با خرما مخلوط کرده و به صورت توپ های کوچک در آورید. می توانید برای طعم دادن از مقداری پودر نارگیل هم استفاده کرده و توپک ها را به آن آغشته کنید. سپس در یخچال نگهداری کرده و هر بار مقداری از آن را به عنوان میان وعده استفاده کنید.
این نوع شکلات ها به عنوان پروتئین بار هم شناخته می شوند. پروتئین بار ها در فروشگاه های مواد غذایی و داروخانه ها قابل خریداری می باشند.
هر شکلات پروتئین بار حاوی 45 گرم پروتئین می باشد.
از دیگر میان وعده های ضروری برای ورزشکاران مواد غذایی حاوی فیبر می باشد.
ذرت بو داده یا همان پاپ کورن یکی از تنقلات خوشمزه و محبوب می باشد. این ماده غذایی به عنوان یک میان وعده سالم و خوش طعم مفید برای ورزشکاران و افرادی است که دارای تحرک زیادی هستند. پاپ کورن حاوی مواد معدنی و آنتی اکسیدان ها و مقادیر زیادی فیبر است. مصرف پاپ کورن به عنوان میان وعده می تواند برای مدت زیادی به شما احساس سیری دهد.
کینوآ دانه های گیاهی سرشار از فیبر هستند و دارای خاصیت های فراوانی می باشند. مصرف این ماده غذایی به عنوان یک میان وعده مناسب برای ورزشکاران توصیه می شود.
کینوآ همچنین حاوی پروتئین زیادی است و مصرف آن به افراد گیاه خوار برای تأمین پروتئین مورد نیاز بدن مناسب است.
آووکادو حاوی مقدار بسیار زیادی فیبر است. ورزشکاران می توانند از این میوه مقوی به عنوان یک میان وعده مؤثر استفاده کنند. مصرف تنها یک برش از این میوه می تواند تا مدت زیادی به شما احساس سیری بدهد و در عین حال مواد مغذی بدن تان را تأمین کند.
انواع متنوع توت ها شامل تمشک قرمز، تمشک سیاه و بلوبری حاوی مقادیر زیادی فیبر هستند. ورزشکاران می توانند از انواع توت ها به عنوان میان وعده استفاده کرده و فیبر مورد نیاز بدن خود را تأمین کنند.
سیب جزو آن دسته از میوه های محبوبی است که حاوی مقدار فراوانی فیبر می باشد. ورزشکاران می توانند قبل از انجام تمرینات ورزشی مقداری سیب مصرف کنند تا انرژی مورد نیاز بدن خود را در طول تمرینات حفظ کنند.
در کنار مواد غذایی مغذی و انرژی زا که ذکر شد، مواد غذایی دیگری نیز وجود دارند که برای ورزشکاران مفید بوده و انرژی مورد نیاز بدن شان را تأمین می کند.
قهوه حاوی مقدار زیادی کافئین است. مصرف قهوه کافئین و انرژی را در بدن افزایش می دهد. مصرف یک فنجان قهوه در طول روز علاوه بر تأمین انرژی مورد نیاز، باعث رفع تنش های روزانه شده و در شما باعث رفع احساس خستگی می شود.
گرداوری: بخش ورزش بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
بسیاری از ورزشکاران در زمان همه گیری کرونا مدتی فعالیتهای ورزشی خود را تعطیل کردند ولی پس از مدتی مجددا فعالیتشان را آغاز کردند. باید گفت ورزش کردن در ایام کرونا معضلاتی به همراه دارد مثلا در مکانها و باشگاه های سر بسته حتما باید وزشکاران از ماسک استفاده کنند.
طبق گفته های این محقق زمانی که ورزش سنگین می کنیم، ماهیچه های ما اسید لاکتیک تولید می کنند که این سبب حس سوزش شده و آنگاه به دی اکسید کربن تبدیل و بازدم می شود؛ ولی چنانچه دی اکسید کربن به وسیله ماسک به دام بیفتد چه اتفاقی می افتد؟ با حرکت از ورزش متوسط تا سنگین امکان دارد در تنفس مجدد، دی اکسید کربن وارد بدن شود که این امر میتواند سبب کاهش عملکرد شناختی و تنفس شود.
به گفته وی همینطور امکان دارد در هوای بازیافت شده اکسیژن کمتری وجود داشته باشد یعنی شبیه حالتی که در ارتفاعات تجربه می کنیم؛ بنابراین مهم است که درک بیشتری از محدودیت های ورزش سنگین با ماسک صورت داشته باشیم.
برای دستیابی به نتیجه دقیقتر یکی از متخصصان اقدام به ورزش با تردمیل در دو حالت با ماسک و بدون ماسک کرد. در جریان این ازمایش وی دریافت در شرایطی که با ماسک ورزش نموده 17 درصد با کاهش اکسیژن روبرو بوده است. هر چه با ورزش طولانیتر یا دشوار تر غلظت اکسیژن بیشتر کاهش یابد، تأثیر آن بر پاسخ های فیزیولوژیکی بیشتر شده و سبب ایجاد علایم بیماری مثل سرگیجه یا سردرد می شود.
هسبروک توصیه می کند که چنانچه در باشگاه به تمرین های بی هوازی مثل وزنه برداری می پردازید، حتماً از یک ماسک پارچه ای استفاده کنید. وی می گوید:« جایی که میتوانید از ماسک استفاده کنید، باید حتماً اینکار را انجام دهید. با اینحال چنانچه به دو یا دوی سرعت می پردازید، پوشیدن ماسک ممکن نخواهد بود و احتمالا ناچار می شوید برای نفس کشیدن از بینی، ماسک تان را بردارید.»
وی می گوید:« عرق با مسدود کردن برخی منفذهای ماسک، تبادل هوا را دشوار تر می سازد و در این صورت شما حس گیجی، خفگی و شاید بی حسی در نزدیکی انگشتان تان خواهید کرد.»
در یک کلام، ماسک ها ناخوشآیند هستند. همان طور که ویلیامز- یکی از اعضای OTF – دریافت، آن ها سبب میشوند که شخص استفاده کننده از ماسک، سرعت پایه تمرین را بسیار پائین تر از گذشته کاهش دهد.
تنفس در زمان ورزش کردن نسبت به زمان استراحت تندتر و شدیدتر می شود که خطر انتقال این بیماری را افزایش می دهد. در نتیجه لیگ برتر فوتبال استفاده از ماسک های صورت را پیشنهاد داده است.
ولی ماسک استنشاق مقدار هوای موردنیاز را برای انجام ورزش های سنگین، سخت می سازد. می دانیم که پوشیدن یک ماسک جراحی مقاومت دربرابر جریان هوا را افزایش می دهد؛ ورزش کردن هم سبب می شود که تنفس زودتر و شدیدتر شود؛ بنابراین پوشیدن ماسک در طول ورزش جلوگیری بیشتری دربرابر جریان هوا ایجاد می کند.
زمانی که ورزش سنگینی انجام می دهیم، عضلات ما« اسید لاکتیک» تولید می کنند که سبب حس سوزش می شود. این اسید آنگاه به دی اکسید کربن تبدیل شده و بازدم می شود. ولی درحالتی که دی اکسید کربن در ماسک تجمع یابد، چه اتفاقی می افتد؟
همینطور در هوای بازیافت شده اکسیژن کمتری وجود دارد که شرایطی شبیه با ورزش در ارتفاعات بالا را نشان می دهد. بنابراین مهم است که درک بیشتری از محدودیت های انجام ورزش سنگین با ماسک صورت داشته باشیم.
افرادی با سابقه بیماری های تنفسی و یا بیماری قلبی-عروقی باید موقع استفاده از ماسک در طول تمرین احتیاط کنند. خصوصا افرادی که بیماری هایی مانند انسداد مزمن ریوی، آسم، برونشیت، فیبروز ریوی و هر بیماری که در نتیجه آن ها عملکرد شش ها تحتتأثیر قرار می گیرد. این اشخاص برای استفاده از ماسک موقع تمرین های ورزشی باید حتماً بایک پزشک مشورت کنند.
مقصود از پوشیدن ماسک جلوگیری از ترشحات تنفسی در هوا موقع حرف زدن ، عطسه کردن، سرفه زدن و تنفس است. ماسک های جراحی و ماسک های n95 با حساسیت بالا ساخته شده اند و برای استفاده کادر درمان، افردی که با بیمار های با خطر بالا روبرو هستند و یا در مکانی قرار دارند که نمی توانند فاصله اجتماعی خویش را با دیگران حفظ کنند مورد استفاده قرار می گیرند. اگر چه اثر پوشیدن ماسک های طبی در حین ورزش بررسی نشده است.
برای استفاده های مکرر، ماسک های پارچه ای مورد خوبی برای استفاده در زمان تمرین ورزشی هستند. هر شخص میتواند یک ماسک پارچه ای تهیه کند و یا خودش آنرا در خانه درست کند. پوشاندن صورت با روسری، سربند و یا تی شرت به علت اینکه مثل ماسک پارچه ای بطور کامل اطراف دهان و بینی را نمی پوشاند مورد خوبی نیست.
از استفاده ماسک هایی که جلو آن ها دریچه های پلاستیکی( فیلتر) دارند جلوگیری کنید، به علت این که این ماسک ها تنها هوای دم را تصفیه نموده و هنگاه بازدم هوا را تصفیه نمی کنند و در پایان شیلد های صورت بعنوان یک گزینه خوب برای پوشاندن صورت موقع تمرین های ورزشی استفاده می شود. شیلدهابه عنوان محافظی جلوی چشم ها، بینی و دهان شخص استفاده کننده قرار می گیرند بدون آنکه تاثیری در تنفس شخص داشته باشند.
از استفاده ماسک هایی که جلو آن ها دریچه های پلاستیکی( فیلتر) دارند پرهیز کنید، به علت این که این ماسک ها تنها هوای دم را تصفیه کرده و هنگاه بازدم هوا را تصفیه نمی کنند و در پایان شیلد های صورت بعنوان یک مورد خوب برای پوشاندن صورت موقع تمرین های ورزشی استفاده می شود. شیلدهابه عنوان محافظی جلوی چشم ها، بینی و دهان فرد استفاده کننده قرار می گیرند بدون آنکه تاثیری در تنفس شخص داشته باشند.
گردآوری: بخش ورزشی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
غول رودس تندیسی است در یونان که متعلق به هلیوس یکی از خدایان یونان باستان می باشد. این تندیس در ورودی شهر رودس قرار دارد که جزو عجایب هفت گانه ی دنیای باستان است. این تندیس نماد اتحاد مردم رودس می باشد و از شکوه و عظمت خاصی برخوردار است.
غول رودس یک اثر هنری و باستانی است که در جزیره رودس قرار دارد و قدمت آن به دو هزار سال پیش می رسد. این مجسمه شباهت بسیار زیادی با تندیس آزادی در نیویورک سیتی دارد، تندیس زنی که ردایی بر تن دارد و در یک دست خود یک کتاب و در دست دیگر مشعلی رو به آسمان نگه داشته است. این تندیس هدیه ای از طرف دولت فرانسه به آمریکا است و تقریبا همه ی مردم دنیا آن را می شناسند. این مجسمه به عنوان غول رودس مدرن نیز شناخته می شود.
اما غول رودس باستانی را که آن هم مانند تندیس آزادی نیویورک به منظور گرامی داشت آزادی ساخته شده است کمتر کسی می شناسد. این تندیس دارای ارتفاعی برابر با تندیس آزادی نیویورک می باشد و به 37 متر می رسد و یکی از عجایب هفت گانه ی دنیای باستان است.
جزیره رودس واقع در جنوب غربی آسیای صغیر و در میان دریای اژه و مدیترانه است که در سال 408 قبل از میلاد بر روی آن شهری به همین نام بنا شد که در آن زمان از مهم ترین مراکز اقتصادی دنیا به حساب می آمد. این شهر به گونه ای طراحی شده بود که از بندر طبیعی سواحل جنوبی بیشترین بهره را ببرند.
این جزیره در سال 357 قبل از میلاد توسط ماسول هالیکارناسوس فتح شده بود که آرامگاه او نیز یکی از عجایب هفت گانه ی دنیای باستان است. این جزیره در سال 340 قبل از میلاد توسط ایران فتح شد و سپس در سال 332 قبل از میلاد اسکندر مقدونی بر آن تسلط یافت.
بعد از مرگ اسکندر مقدونی، فرماندهان او برای به دست گرفتن قدرت باهم مبارزه کردند. در نهایت سه نفر از آنها به نام های بطلمیوس، سلوکوس و آنتیگون موفق شدند این امپراتوری را بین خود تقسیم کنند. در این مبارزه ساکنان رودس از بطلمیوس حمایت کردند که در نتیجه آن، خشم آنتیگون بر افروخته شد به طوری که در سال 305 ق.م پسر او به نام دیمیتریوس برای تصرف شهر و مجازات مردم آن به رودس رهسپار شد.
دیمیتریوس با یک لشکر 40 هزار نفری به رودس حمله کرد و نبرد طولانی و سختی آغاز شد. تعداد لشکریان بیشتر از اهالی جزیره رودس بود. او در این نبرد از دزدان دریایی نیز کمک گرفت.
شهر رودس با دیوار های بلند و محکمی احاطه شده بود. لشکریان مهاجم مجبور بودند برای حمله به شهر از برج های متحرک استفاده کنند. این برج ها سازه های چوبی بودند که درون آن ها سربازانی پنهان می شدند و یک عده سرباز دیگر آنها را به حرکت در می آورد و به نزدیک دیوار قلعه شهر می بردند و بین برج و دیوار شهر یک پل چوبی قرار می دادند تا سربازانی که داخل این برج ها بودند از روی پل وارد شهر یا قلعه دشمن شوند.
هنگامی که دیمیتریوس قصد داشت از طریق این برج های متحرک وارد شهر شود، ناگهان توفانی شدید برج را در هم شکست. این اتفاق باعث شد تا این نبرد با پیروزی اهالی رودس به پایان برسد.
دیمیتریوس یک برج متحرک دیگری نیز داشت که نام آن هله پولیس به معنی فاتح شهرها بود و به قدری بزرگ بود که ارتفاع آن به 46 متر و وزن آن به 160 تن می رسید. این برج مجهز به منجنیق بود و با چوب و چرم پوشید شده بود تا از سربازان در برابر تیر های دشمن محافظت شود. در این برج چند مخزن آب نیز وجود داشت که برای خاموش کردن آتش ایجاد شده توسط تیر های شعله ور استفاده می شد.
هنگام حمله دیمیتریوس به شهر، مدافعان شهر با جاری ساختن آب در خندق های بیرون از دیوار، برج او را متوقف کردند. در نهایت توانستند آن را در گل و لای غرق کنند.
سرانجام چند کشتی مصری برای کمک به اهالی شهر رودس رسیدند که در نتیجه آن دیمیتریوس مجبور به عقب نشینی و امضای قرارداد صلح با اهالی شهر رودس و بطلمیوس شد.
مردم رودس که این پیروزی را از الطاف خدای آنها یعنی هلیوس می دانستند تصمیم گرفتند برای گرامی داشت این پیروزی و آزادی یک تندیس از او بسازند. آنها برای ساختن این تندیس عظیم از قطعات برنزی بر جای مانده از برج متحرک دیمیتریوس و ذوب کردن آن برای پوشاندن لایه بیرونی مجسمه استفاده کردند. برج او نیز به عنوان داربست برای ساختن این تندیس استفاده شد.
اگر چه برخی از گزارش ها ساختن این تندیس را مربوط به 304 ق.م می دانند اما به نظر می رسد که ساختن این تندیس در سال 292 ق.م آغاز شده باشد. ساخت این مجسمه بنا بر گفته پلینی تاریخ نگاری که چند قرن بعد از ساخت تندیس زندگی می کرد، ساختن این تندیس 12 سال طول کشید.
این تندیس با ارتفاع 34 متری بر روی یک پایه 15 متری در نزدیکی بندر و احتمالا بر روی یک موج شکن قرار داشته است. این تندیس با پاهای باز بر روی دو طرف ورودی بندر قرار گرفته اما با این حال، حالت ایستادن و ژست او شبیه به تندیس های سنتی یونان است.
این تندیس بنا بر گفته های تاریخ نگاران، عریان و یا نیمه عریان بوده است و یک ردایی بر روی بازوی چپش انداخته بود. عده ای نیز می گویند که این تندیس با دست راستش از تابش نور آفتاب به درون چشم هایش محافظت می کرد و تاجی نیز بر سر داشت. همچنین ممکن است با دست راستش مشعلی را نگه می داشته، درست مانند مجسمه آزادی نیویورک سیتی.
در گزارش های قدیمی در مورد شکل و شمایل تندیس نظری بیان نشده است. زیرا ساختن تندیس به شکلی که دو پایش را در دو طرف ورودی بندر قرار داده باشد مستلزم این بود که در طول ساخت این تندیس بندر از فعالیت باز می ایستاد که این امر از نظر اقتصادی ممکن نبود.
این تندیس دارای اسکلتی آهنی است که با برنز پوشیده شده است. برای ساخت این تندیس از 15 تن برنز و 9 تن آهن استفاده شده است. در داخل این تندیس تعدادی ستون قرار داشته که آن را سر پا نگه می داشت. در داخل قطعات سنگی، میله های آهنی کار گذاشته بودند و با پوششی از برنز به هم متصل می شدند. هر ورقه برنزی باید به شکلی صحیح در می آمد تا در جای مناسب خود قرار گیرد و شکل تندیس را تشکیل دهد که این امر نیاز به دقت و مهارت بالایی داشت.
به نظر می رسد که هنگام ساخت این تندیس برای دسترسی به آن از چوب های باقی مانده از برج دیمیتریوس بهره گرفته شد و به شکل داربست قطعات چوب را به هم متصل کرده اند.
این تندیس با معماری یک پیکرتراش به نام Chares of Lindos ساخته شد. او از اهالی رودس بود که در این نبرد نیز شرکت داشت و قبلا هم تندیس های بزرگی ساخته بود.
گفته می شود که این پیکر تراش در حین ساختن این تندیس از دنیا رفت و نتوانست مجسمه تکمیل شده را ببیند. بنا بر افسانه ها، زمانی که ساختن این مجسمه تقریبا به پایان رسیده بود فردی در آن به یک نقص کوچک اشاره کرد که این امر باعث شد تا او از کارش شرمنده شود و خودکشی کند.
داستانی دیگر حاکی از این است که از او خواسته شد تا ابعاد مجسمه را دو برابر کند. او نیز برای این کار درخواست کرد تا دست مزدش دو برابر شود اما متوجه شد که با دو برابر شدن ابعاد مجسمه، مواد و مصالح لازم باید هشت برابر افزایش می یافت که این امر سبب ورشکستگی و سپس خودکشی او شد.
این تندیس زیبا که هر روز صبح با تلألوی آفتاب طلوع می درخشید تنها 56 سال بر پا بود و در سال 226 ق.م بر اثر یک زمین لرزه در هم شکست. قطعات این تندیس تا قرن ها در کنار مجسمه در ورودی بندر قرار داشت.
بنابر گزارشی میخ های این تندیس که قطعات برنزی را به هم وصل می کرد بر اثر زمین لرزه شکسته اند. اما گزارش دیگری حاکی از آن است که این تندیس ابتدا سقوط کرده و سپس بر اثر برخورد با زمین شکسته است.
اما نکته جالبی که پلینی به آن اشاره کرده است این است که زمانی که این تندیس سقوط کرد بیش از پیش تحسین و شگفتی بینندگان را بر انگیخت. انگشت های این سازه هر کدام به تنهایی از بیشتر تندیس ها بزرگ تر بود. هر یک از اندام های جدا شده این تندیس حفره وسیعی در تندیس ایجاد کرده بود که از میان آن ها قطعات بزرگ سنگ که پیکر تراش در جای خود مستقر کرده بود دیده می شد.
بطلمیوس سوم پادشاه مصر، پیشنهاد کرد که مبلغی را برای بازسازی تندیس بپردازد اما این پیشنهاد توسط مردم رودس رد شد. آنها معتقد بودند که ساختن یک تمثال جسمانی از خدای هلیوس نوعی توهین به او بوده است و او توسط زلزله آن را از بین برده است.
با حمله اعراب در قرن هفتم میلادی، رودس تحت تسلط اعراب در آمد و باقی مانده این تندیس به قطعات کوچکتر تقسیم شد و توسط آنها فروخته شد. برای حمل قطعات این تندیس به 900 شتر نیاز بود و در نهایت قصه این اثر هنری با شکوه و شگفت انگیز به صورتی غم انگیز به پایان رسید.
گرداوری: بخش گردشگری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
یکی از آداب و رسوم مردم کانادا که تقریباً همه افراد جهان آن را می شناسند، مودب بودن آنها است و اینکه اصول اجتماعی را به طور کامل رعایت میکنند. همینطور، مردم این کشور خیلی با محبت هستند و با مهاجران هم با مهربانی رفتار میکنند. این مسئله بهخوبی نشاندهند? علت استقبال دولت کانادا از مهاجران است.
نکت? دیگر درمورد مردم کانادا این است که ظاهر کننده نیستند و ارزش زیادی برای راستگویی و درستی قائل هستند. کلا، ویژگی هایی مثل ادب، مهربانی، راستگویی و همدردی باعث شده است که کشور کانادا برای زندگی خیلی مناسب و راحت باشد.
مردم کانادا به دو زبان رسمی انگلیسی و فرانسه صحبت می کنند و 60 درصد جمعیت، به انگلیسی صحبت می کنند . به علت پذفتن زیاد مهاجرین از طرف کشور کانادا، تنوع وسیعی از زبان ها در کشور استفاده می شوند؛ به طور مثال جمعیت قابل توجهی به زبان های چینی، پنجابی، اسپانیایی، آلمانی و ایتالیایی و ... حرف می زنند.
این کشور همینطور محل اجتماع زبان های بومی نیز هست که به وسیله اجتماعات کوچک بومی حرف می زنند. متأسفانه به علت تعداد خیلی کم مردم بومی، انتظار می رود که بیشتر این زبان ها پس از چند نسل کلا از بین بروند.
دین مردم کانادا مانند همان گوناگونی ساکنین آن است و مطابق قانون اساسی این کشور، دارای آزادی دینی هستند. در بین دین ها، مسیحیت با داشتن طرفدارانی که حدوداً 65% از جمعیت کانادا را تشکیل می دهند، متداول ترین دین این کشور است. در دهه های اخیر، به تعداد مردمان بی دین در این کشور اضافه شده و 24% مردم کانادا، نیز اکنون ادعا می کنند که هیچ نوع تعلق دینی ندارند.
از دیگر آداب و رسوم مردم کانادا این است که اغلب هدیهدادن به کسی غریبه اگر کار خاصی انجام نداده باشد، خیلی کم اتفاق میافتد. حتی هدایایی که کاناداییها برای مناسبتهای گوناگون به یکدیگر میدهند، اغلب دوستان نزدیک و افراد خانواده هستند.
همینطور، پولدادن بهعنوان هدیه تنها در بین افراد خانواده شایع است. مسئله مهم دیگر اینکه امکان دارد شخصی غذا یا نوشیدنی یکی از دوستانش را بهعنوان هدیه حساب کند؛ البته این مسئله در بین کاناداییها قدری بحث برانگیز است؛ چون بیشترِ آنان اغلب اجازه نمیدهند فردی این کار را برایشان انجام دهد.
برای مطابقت دادن خود با آداب و رسوم مردم کانادا باید بدانید که چه رفتارهای در این کشور متداول نیست و بیادبانه به حساب می آید. درادامه، به بعضی از این رفتارها اشاره خواهیم کرد.
کلا، قراردادن آرنج روی میز هنگام غذاخوردن در شرایط رسمی بیادبانه است؛ ولی در شرایط غیررسمی، متداول است و بیادبانه محسوب نمیشود.
این رفتار از نظر کاناداییها خیلی خجالت آور است.
از نظر کاناداییها، خمیازهکشیدن بی آنکه با دست جلو دهان گرفته شود، رفتاری بیادبانهای است.
این رفتار نیز بیادبانه است؛ پس، چنانچه غربیهای را در کانادا دیدید، به او خیره نشوید یا با دست اشاره نکنید.
در بیشتر خانوادههای کانادایی کسی که از نظر سنی بزرگتر است از احترام مخصوصی برخوردار است، پس موقع صرف غذا میهمانان قبل از شخص بزرگتر شروع به صرف غذا نمیکنند. از سویی کاناداییها در میهمانیها به تنهایی غذا نمیخورند و بهتر می دانند موقع خوردن غذا همگی حضور داشته باشند و بعد از جمع شدن همه میهمانان سر میز، غذای خود را میل میکنند.
در این کشور آداب غذا خوردن و بودن سر میز راحت و غیر رسمی است. اغلب این طور است که چنگال را در دست چپ و رو به پایین و چاقو یا قاشق را در دست راست نگه میدارند. قرار دادن آرنجها برای استراحت روی میز رفتار درستی در فرهنگ کانادایی به حساب نمی آید، همینطور بد نیست قدری از غذایتان در ظرف باقی بماند. هنگامی که یک دوست کانادایی شما را برای صرف شام به خانه خود دعوت میکند بهتر این است که جعبهای شکلات یا یک دسته گل به همراه داشته باشید و در هنگام وارد شدن به خانه آن را به میزبان دهید.
جالب است بدانید که در ایالت کبک مردم پیش از وارد شدن به خانه میزبان دسته گل یا هدیه را برای او میفرستند. برعکس اروپا در این کشور میهمانیها خیلی زود برگزار میشوند و برای وارد شدن به خانه میزبان ساعت مشخصی تعیین میشود. میهمانان زود شام میخورند و به خانه برمیگردند پس بهتر است بیشتر از ساعت 10 در خانه یک خانواده کانادایی نمانید!
کاناداییها جلسات را با کمترین میزان بحث آغاز میکنند که می تواند نوعی احوالپرسی باشد، ولی در کبک امکان دارد زمان بیشتری برای احوالپرسی بگذرد. جلسات کلا خوب سازماندهی شده و طبق برنامه زمانبندی شده برگزار میشوند. آنها حتی چنانچه مسئله مورد بحث در جلسه ممسئله مهمی باشد، دوست دارند که به شکل غیر رسمی و با آرامش به بحث درمورد آن بپردازند.
در جلساتی که به وسیله انگلیسی زبانها برگزار میشود، تا مقدار بسیار دموکراسی حاکم بوده و همه شرکت کنندگان در بحثها درگیر و مشارکت خواهند کرد. ولی در جلسات فرانسوی زبانها بهعلت احترام بیشتر به سلسله مراتب، امکان دارد بحثها بیشتر حول محور شرکت کنندگان ارشد معطوف گردد.
جلسات کاری در شرکتهای کانادایی کم کم پیشنهادات، ارائه برنامهها، طوفان مغزی و بحث و بررسی درمورد تصمیمات میگذرد. در این جلسات اغلب شرکت کنندگان در سطح های گوناگون کاری با تجربیات مختلف قرار داشته و از همگی انتظار میرود که نظرات خود را بگویند.
در سخنرانیها زمان ارائه اطلاعات، مهم است که حقیقت ها آشکار و رقم ها را برای اثبات ادعاها و وعدههای خود استفاده کنیم. کاناداییها کلا انسانهایی معقولی هستند و با احساسات، شور و هیجان نمیشود آنها را قانع کرد.
همینطور سخنرانی باید کوتاه و روشن با تمرکز بر مسئله بوده و از بکاربردن اصطلاحات تخصصی و فنی پرهیز شود. برای مذاکره نخست باید درمورد شرکتی که میخواهید با آن ارتباط بگیرید، معلومات کافی دست پیدا کرده و به صورت دقیق معلوم کنید که از مذاکره چه چیزی میخواهید کسب کنید.
هر چند فرهنگ تجارت میتواند در منطقه های گوناگون کانادا مختلف باشد، ولی همه تمایل به رعایت اخلاق تجارت و رعایت آن از سوی دو طرف دارند. این کار ضرورت دارد که از اصول اخلاقی شرکت یا سازمانی که با آن رابطه تجاری دارید، اطلاع کامل داشته باشید که از آنجمله میتوان به روش لباس پوشیدن اشاره کرد که بهترین وضعیت آن پوشیدن کت و شلوار با کروات برای آقایان و پیراهن و دامن شیک برای خانمها است.
گردآوری: بخش فرهنگ و هنر بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
اگر کسی را بسته باشند سوره مریم را بنویسد و بخورد گشاده میگردد
دعای موثر و مجرب برای باطل کردن طلسم و سحر و جادو
اگر فردی دعای قرآنی ذیل را بنویسد و با خود نگاه دارد از کلیه طلسمات و جادو و سحر در امان خواهد بود و اگر کسی را مورد سحر و طلسم و جادو قرار داده باشند، باید که این دعا را با زعفران و گلاب نوشته و سپس در آب حل کرده و بیاشامد و همچنین بر سر بریزد وسپس یکی دیگر را نوشته و در نزد خود نگاه دارد. با عنایت باریتعالی سحر و جادو برطرف خواهد گردید. توجه شود که این دعا همچنین برای گشایش بخت و کارگشائی نیز مفید فایده است.
بسم الله الرحمن الرحیم خَتَمَ الله عَلی قُلوُبِهِم وَ عَلی سَمعِهِم وَ عَلی اَبصارِهِم غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیم وَ مِن النّاس مَن یَقول امَنّا بِالله وَ بِالاخِرَةِ وَ ما هُم بِموُمِنین یُخادَعون الله وَالّذینَ امَنو وَ ما یَخدَعون اِلاّ اَنفُسَهُم وَ ما یَشعَروُن فی قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ الله مَرَضاً وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُران ما هُوَ شَفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلموُمِنین یا ارحَمَ الرّاحِمین قالَ موسی ما جِئتُم بِه السِّحر اِنَّ اللهَ لا یُصلِح عَمَلَ المُفسِدین فَسَیَکفیکََهُمُ الله وَ هُوَ السَّمیعُ العَلیم لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ باللهِ العَلیِّ العَظیم إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ وَ اُفَوِّضُ اَمری اِلی الله اِنَّ اللهَ بَصیرٌ باِلعِباد یا اَرحَم الرّاحِمین.
باز شدن شخص بسته
برای باز شده شخص بسته شده این آیات شریفه را بنویسید و به همراه شخص نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ بقره 74
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ بقره 156
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا اسرا 82
و نیز آورده اند اگر کسی را بسته باشند سوره مبارکه مریم را بنویسد و بشوید و بخورد گشاده میگردد انشاءالله تعالی
هنگام نوشتن دعا ،طهارت و با وضو بودن و شرایط مکانی و زمانی را رعایت فرمائید
دعا جهت ابطال سحر
حضرت علی (ع) فرمود: هرکس بر پوست آهو بنویسد و نزد خود نگهدارد سحر از او باطل میشود
بسم الله و بالله ماشاءالله بسم الله و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم قال موسی ما جئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین و یحق الله بکلماته و لوکره المجرمون فوقع الحق و بطل ما کانو یعملون فغلبو هنالک وانقلبو صاغرین بسم الله و قدمنا الی ما عملو من عمل فجعلناه هباء" منصورا" وجعلنا من بین ایدیهم سدا" و من خلفهم سدا" فاغشیناه فهم لا یبصرون و القی السحره ساجدین قالو امنا برب العالمین رب موسی و هارون قال امنتم به قبل ان اذن لکم انه لکبیر کم الذی علمکم السحر قالو ان هذان لساحران یریدان ان یخرجاکم من ارضکم بسحرها بحق کهعیص و بحق حمعسق و بحق صم بکم عمی فهم لا یسمعون و لا یتکلمون.
توجه شود:
*قواعد عمومی نگاشتن دعا مثل طهارت و با وضو بودن و شرایط مکانی و زمانی را رعایت فرمائید.
*در زمان نگاشتن دعای قرآنی فوق حتما رو به قبله باشید.
* سوره های فلق و ناس را هر روز تلاوت نمایید. صبح و شب.
* به وقت خواب معوذتین (همان سوره های فلق و ناس را بخوانید).
* معوذتین را در کاغذ بدون خط بنویسید و همیشه همراه خود داشته باشید.
* پایان هر نماز آیه الکرسی را حداقل یکبار تلاوت نمایید. آیه اول آنرا بخوانید تا و هو العلی العظیم.
* در هنگام اذان یا اندکی قبل یا پس از آن که درهای استجابت دعا گشوده است جهت برآورده شدن حاجت خود از جانب خداوند متعال دعا و طلب حاجت کنید. شک نکنید.
* دعای 60 قاف باعث باطل شدن سحر و طلسم می شود حتما آن را قرائت کنید.
بسیار مجرب است. مستجاب است انشاء الله تعالی .
گردآوی:بخش مذهبی بیتوته