نوشته شده توسط: الهه ناز
نام کامل: زلاتان ابراهیموویچ
متولد: 3 اکتبر 1981 در مالمو، سوئد
شغل: فوتبالیست
قد: 1?95 متر (6 فوت 5 اینچ)
شمارهی پیراهن: 11
پست: مهاجم
Zlatan Ibrahimovi? متولد 3 اکتبر 1981 در مالمو، سوئد میباشد. زلاتان ابراهیموویچ با سه خواهر و دو برادرش در شهر روزنگارد بزرگ شده است و از شش سالگی فوتبال بازی میکند. زلاتان ابراهیموویچ همچنین در هفده سالگی کمبرند مشکی تکواندو دریافت کرده است. زلاتان به زبانهای سوئدی، بوسنیایی، اسپانیایی، ایتالیائی و انگلیسی تسلط کامل و همچنین به زبانهای صربی و فرانسوری نیز تسلط نسبی دارد. او ریشهای بوسنیایی و و کروات دارد.
شاید همین شروع بازی در خیابانها و تمرین کردن بدون چشم داشت به زمینهای ورزشی پر زرقوبرق باشگاههای بزرگ باعث شد تا زلاتان متعلق به ورزش فوتبال باشد نه یک جایگاه باشگاهی!
زلاتان ابراهیموویچ از معدود ورزشکارانی است که به صورت مستقل شروع به ورزش کرده است و بدون داشتن امکانات زیاد مانند زمینهای ورزشی مناسب و با تمرین به جایگاه مورد نظرش دست پیدا کرده است. از دیگر مزایای تمرین در کوچه و خیابان، قدرت و بلندپروازی است که نصیب آدم میشود و با اراده قوی و پشتکار میتوان به دنبال کردن رویاها پرداخت.
زلاتان ابراهیموویچ در کودکی به دلیل وجود جنگ مجبور به مهاجرت شده است و سختیهایی نیز کشیده است. زلاتان ابراهیموویچ از لحاظ تکنیکی و قدرتی به سبک خاصی محدود نمیشود و از توانایی و استعداد خود نهایت بهره را میبرد. تکنیک خاص، قدرت بدنی مناسب، شوتهای دقیق و قوی، توانایی کارهای هوایی مانند سرزنی از جمله دلایل معروفیت او بودند.
زلاتان ابراهیموویچ در نسل خود تک و باورنکردنی است؛ غرور و عزت نفس زیادی دارد و در کنار نقش شخصیت قهرمانانهاش، کمی گستاخ، زرنگ و باهوش، سرزنده ، شوخ طبع، بی ریا و روراست نیز هست. زلاتان ابراهیموویچ در قلمرو ساخته خودش زندگی میکند و تفاوتهایش کاملا آشکار است! با وجود استعداد فراوان و محبوبیت زیادش، هیچوقت در بین سه بازیکن برتر نبوده و اغلب در جایگاه چهارم قرار گرفته است. همچنین هیچ قهرمانی در لیگ قهرمانان و دستاوردهای زیادی در عرصه بین المللی با فعالیت در تیم ملی سوئد نیز ندارد. اما این موضوعات به دلیل نقاط قوت دیگر اهمیت چندانی ندارد!
در سال 2018 در طی یک سری اتفاقات تصاویر زلاتان ابراهیموویچ را با شیر ترکیب کردند که این اتفاق میتوانست باعث تمسخر و تحقیر شود اما بسیاری از آن استقبال کردند! او با یک لبخند و چشمک نقش زلاتان را بازی میکند و همیشه در مصاحبهها و هنگام اشاره، خودش را سوم شخص خطاب میکند.
زندگی نامه زلاتان ابراهیموویچ نیز کمی فانتزی است! این زندگی نامه که در قالب یک کتاب توسط خودش نوشته شده است در سوئد منتشر شده و داستان مشکلات زندگی یک مهاجر نسل دومی با استعدادی باورنکردنی است. در زمان انتشار، این کتاب به عنوان کتاب برتر سال سوئد شناخته شد و عملکرد شگفتانگیز آن باعث شد فعلی به نام زلاتانرا با معنی برتری داشتن یا تسلط داشتن ساخته و مورد استفاده قرار گیرد.
زلاتان ابراهیموویچ هم یک شخصیت قوی و افسانهای است که عکس آن بر روی دیوار اتاق طرفدارانش قرار دارد و هم پناهندهای که مجبور به فرار از جنگ یوگوسلاوی سابق شده است! شاید همین تناقض و فاصله بلندی که برای دسترسی به این جایگاه طی کرده است باعث شده که او متفاوت شکل گیرد و به عنصری ناپایدار و افسانهای تبدیل شود!
زلاتان ابراهیموویچ دو فرزند به نامهای ماکسیمیلیان و وینسنت با اختلاف سنی دوسال دارد. نام هسمر او نیز هلنا سگر میباشد و هم اکنون در لسآنجلس زندگی میکنند و هرجا که باشند به صورت سالانه به خانه خود در مالمو سوئد نیز سر میزنند.
شخصیت خارج از زمین زلاتان ابراهیموویچ نیز که بیشتر جنبه نمایشی یا تبلیغاتی دارد استثنایی است. او مهر تایید خود را بر روی تعداد زیادی از محصولات و با سبکها و شخصیتهایی متفاوت زده است که به نوعی معتبر هستند. برای مثال برای تبلیغ ولوو در حیاط وحش به شکار میپردازد و موسیقی متن تاثیر بسیاری میگذارد. زلاتان به درون دریاچه یخ شیرجه زده و کودکانش را در آغوش میگیرد و البته بدون ترس از بین صخرهها و فضاهای مه آلود رانندگی میکند!
برای تبلیغ ایکسباکس نیز در یک قصر مشابه غار، بر روی صندلی پادشاهی خود نشسته و با نگهداشتن گیمپد در یک دست با حریفان خود مبارزه میکند که کمی نیز خندهدار است! زلاتان ابراهیموویچ در بسیاری از تبلیغهای دیگر نیز به اشکال افسانهای و فنا ناپذیر ظاهر شده است!
هشت فصل متوالی از 2002 تا 2011 هر تیمی زلاتان را در لیست بازیکنان داشت، به نوعی قهرمانی لیگ داخلی را تضمین کرده بود! زلاتان ابراهیموویچ به ترتیب یک قهرمانی در آژاکس، در قهرمانی در یوونتوس، سه قهرمانی در اینتر و یک قهرمانی در بارسلونا و در آخر یک قهرمانی هنگامی که بازیکن قرضی در تیم میلان بود بدست آورد.
این موضوع موجب شد دو نظریه خلق شود. یک اینکه برخی زلاتان را تضمین موفقیت میدانستند و دوم اینکه معتقد بودند او متعلق به تیم خاصی نیست زیرا باخت آن تیم در لیگ داخلی غیر ممکن میشود! او در تمامی بازیهای خود ثبات داشته و در هر تیم، با هر پیراهنی که پوشیده است همان گلها، همان موفقیتها را بدست آورده و تیم خود را همراه با چاشنی استعدادش به جلو پیش برده است.
تکنیک مسی، کاملا مانند بازیکنی است که اهل آمریکایی جنوبیست و در اسپانیا بزرگ شده است یا مثلا رونالدو مشخصا اهل شبه جزیره ایبراست و قدرت بدنی بالا که به قانونی در فوتبال انگلیس تبدیل شده است بیانگر آن است. در حقیقت هر بازیکن اصل و ریشهای دارد که به قوانین آن پایبند است و با آن رشد کرده است. اما زلاتان ابراهیموویچ برخلاف دیگران کمتر خود را اینگونه نشان داده است و ذات قویتری دارد، تواناییهای زلاتان مختص به منطقه یا فلسفه خاصی نیستند.
• زلاتان فعالیت حرفهای خود را از باشگاه مالمو شروع کرد و پس از آن به تیم آژاکس آمستردام رفت و به مدت دوسال در آن تیم به بازی مشغول شد. در همان زمان ابراهیموویچ به عنوان یکی از مهاجمان آیندهدار اروپا شناخه شد و پس از دوسال به تیم یوونتوس فروخته شد.
• در طول فصل 2008-2009 در باشگاه اینترمیلان ، زلاتان ابراهیموویچ آقای گل سری آ شد و در تابستان همان سال (2009) در یکی از گرانترین نقل و انتقالات جهان (حقوقی معادل 9 ملیون یورو) به تیم بارسلونا پیوست اما بعد از مدتی به دلیل ناسازگاری سبک بازی به صورت قرضی به تیم آث میلان رفت و به آن تیم فروخته شد.
• فعالیت زلاتان ابراهیموویچ در تیم پاری سن ژرمن در طی سالهای 2012 الی 2016 موفقیتهای زیادی به کارنامهاش اضافه کرد. زلاتان در 170 بازی 156 گل زد و به بهترین گلزن تاریخ این باشگاه تبدیل شد.
• زلاتان ابراهیموویچ رتبه چهارم از بهترینهای دهه گذشته فوتبال (از سال 2010 تا 2020) را با 340 گل به خود اختصاص داده است. او در کنار بازیکنان بزرگی چون مسی و رونالدو بازی کرده است.
• بازی در تیم ملی سوئد
زلاتان ابراهیموویچ پیشنهاد بازی در تیمهای ملی بوسنی و هرزگوین یا کرواسی را نیز داشت اما ترجیح داد عضو تیم ملی کشور زادگاهش یعنی سوئد شود. زلاتان ابراهیموویچ اولین بار مقابل جزایر فارو در بازی دوستانه سال 2001 در تیم ملی سوئد ظاهر شد و اولین بازی رسمی خود را در بازیهای مقدماتی جام جهانی 2002 انجام داد که منجر به پیروزی سه بر صفر در مقابل آذربایجان شد و یکی از آن گلها توسط وی زده شد. همچنین در دو مسابقه دیگر جام جهانی، به عنوان یار جانشین به میدان رفت.
• زلاتان ابراهیموویچ در تمامی بازیهای یورو 2004 در ترکیب اصلی قرار داشت و با پیروزی پنج بر صفر مقابل بلغارستان، در بازی بعدی یک گل تساوی بخش و دیرهنگام نیز وارد دروازده ایتالیا کرد. مرحله بعدی رقابتها سوئد به هلند با اختلاف یک ضربه پنالتی باخت و از این جام حذف شد.
گردآوری:بخش ورزش بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
خانواده های ترکیبی به خانوادههایی گفته میشود که در آنها یک یا چند نفر از اعضای خانواده، ناتنی هستند. مانند پدر، مادر و یا خواهر و برادر ناتنی. امروزه با افزایش آمار طلاق، آمار خانوادههای ترکیبی (ناتنی) نیز افزایش یافته است. زن و مردی که دوباره ازدواج میکنند امکان دارد خانوادهای با اعضای ناتنی تشکیل دهند که تشکیل شده از فرزند همسر فعلی خود و فرزندانی از ازدواجی دیگر باشد
چنین خانوادههایی بیشتر با مشکلاتی در زندگی روبرو میشوند و امکان دارد فرزندان نتوانند با خواهر و برادر ناتنی و به خصوص با پدر یا مادر ناتنی هماهنگ شوند و با آنها زندگی کنند. برای به وجود آوردن واکنش بهتر بین اعضای خانواده ترکیبی، بهتر است حتماً به مشاورخانواده باتجربه مراجعه نمایید.
1- مادرِ تنی - پدر ناتنی (این ترتیب بیش از ترتیبات دیگر معمول است، زیرا مادران مطلقهاند که معمولاً نگهداری از کودکانشان را به عهده می گیرند)
2- پدر تنی - مادر ناتنی
3- زوجی که هر دو فرزندان تنیشان را با خود وارد زندگی جدید میکنند
تربیت و کنار آمدن با فرزند همسر احتمالا بسیار مشکل ساز خواهد شد. از سویی بیشتر کودکان یا نوجوانان تا مدت ها نمیتوانند با والد ناتنی خود هماهنگ شوند با آنها بداخلاقی می کنند و او را عضوی اضافه در خانواده می دانند
خیلی از آنها نسبت به پدر یا مادر واقعی خود کینه به دل میگیرند چرا که فکر میکنند شخص دیگری را به جای مادر یا پدرشان جایگزین کردهاند. در این زمان مشکلات و مسائل فرزندپروری دشوارتر میشود. مهمترین مشکلی که خانواده های ترکیبی با آن دست و پنجه نرم می کنند تلاش برای ایجاد هماهنگی بین اعضای خانواده و تبدیل شدن به خانوادهای عادی است.
رفتار والدین با فرزندان در خانوادههای ترکیبی باید برابر با پایه های روانشناسی کودک باشد. خانوادهها و والدین با مشکلاتی همچون جانبداری، اختلافات، پیدایش مشکلات در وظیفهشناسی و ... روبرو می شوند. والدین میان خواستههای همسر خود، فرزندان و حتی همسر قبلیشان گیر می افتند و دچار ضدونقیض می شوند.
حتی اگر والد ناتنی قدرت و اختیار لازم جهت تربیت فرزندان و ادار? امور خانه را داشته باشد فرزندان ممکن است این موضوع را قبول ندارند و مقاومت کنند و بعد از مدتی باعث احساس سرخوردگی و افسردگی در والد ناتنی شوند. هرگاه فرزندان دعوا، تنش را میان والدین حس کنند از این فرصتها سواستفاده می کنند تا در برابر والد ناتنی یا خواهر برادر ناتنی خود قدرت کسب کنند. به ویژه اگر این مشکلات در رابطه با نظم و ترتیب یا قوانین و مقررات باشد.
_ کودک ممکن است جایگاه خود را در خانواده از دست بدهد.
_ بعضی از کودکان که به تنهایی عادت کرده اند، اما بعد از اضافه شدن خواهر و برادر ناتنی مجبور میشوند اتاق خود را با آنها شریک شوند؛ همین موضوع آغاز مشکلات، دعواها و اختلافات را به وجود می آورد.
_ شریک شدن پدر یا مادر با دیگر بچهها، از جمله مشکلات فرزندان خانوادهای ترکیبی است.
_ بسیاری از خانوادهها با وارد شدن اعضای جدید نقل مکان میکنند که این به معنای جدا شدن کودک از دوستان و مدرسه است. کودکان تغییرات را دشوار را قبول می کنند.
- به وجود آمدن ارتباط با بچه های همسر جدید خود
- حمایت از فرزندان ناتنی برای به وجود آوردن ارتباطات با یکدیگر
- اینکه راه و روش فرزند داری آنان با هم یکسان است یا متفاوت و توافق در مورد روالی که در خانواده جدید به فرزند داری بپردازند.
- به فرزند خود گوش کنید.
- تلاش کنید از دید آنان به مسئله نگاه کرده و جایگاه آنان را درک کنید.
- همه فرزندان را در خانواده جدید تشویق کنید تا درباره حسهای خود یا مشکلاتی که دارند حرف بزنند.
- به وجود آوردن رابطه را مورد حمایت خود قرار دهید اما بگذارید این کار با سرعتی که خودشان دارند انجام پذیرد.
- در خانواده جدید تلاش کنید با به وجود آوردن موقعیت نظم هائی را ایجاد کنید تا امنیت همه کودکان را تأمین نماید.
- برای هر کودک تک به تک وقت بگذارید.
- به فرزند خود یادآوری کنید که شما آنان را دوست دارید و همیشه حاضرید به آنان کمک کنید.
داشتن یک خانواده سالم به شما کمک می کند تا در بعدهای دیگر زندگی تان هم کارکرد موثرتری داشته باشید.
احساسات خود را قبول کنید
ناراحتی خود را قبول کنید و تلاش کنید ناراحتی خود را نشان بدهید اما زیاده روی نکنید شما نمی توانید یک شبه با حضور فرد جدید کنار بیایید . کنار آمدن با اتفاقی که افتاده می تواند در سرعت بازگشت شما به زندگی کمک زیادی کند.
هیجانات خود را کنترل کنید
شما تنها کسی نیستید که در این دنیا از والد خود جدا شده اید و مجبور به زندگی با والد ناتنی هستید ، پس هیجاناتی مثل نفرت، عصبانیت و خشونت را کنترل کنید .
نامه بنویسید
اگر والدین خود را از دست داده اید و جای خالی مادر یا پدر اصلی شما ناراحت می کند، برای آنها نامه ای بنویسید و از با والد اصلی خود درد و دل کنید و میان خود و او فاصله ای به وجود نیاورید بلکه رابطه شما باید استمرار داشته باشد و به او بگویید سعی دارید با شرایط خانه خود را تطبیق دهید.
به خود زمان بدهید
زمان به شما کمک خواهد کرد با زندگی خود کنار بیایید و محبت والد ناتنی خود را حس کنید و او را به عنوان عضوی از خانه قبول کنید.
محبت های والد ناتنی را پس نزنید
اگر می خواهید شرایط زندگی شما بدتر نشود، هیچ گاه محبت های والد ناتنی خود را پس نزنید و تلاش کنید جواب صحیحی به محبت های او دهید و همانطور که او سعی می کند تا با شما رابطه موثر پیدار کند، شما نیز یک قدم به او نزدیک شوید.
از بزرگترها کمک بگیرید
از آغوش پدر یا مادر بزرگ ها برای جبران محبت و خالی کردن هیجانی استفاده کنید و اگر نصیحتی به شما درباره رابطه با والد جدید دارند ، استفاده کنید. نگرانی های خود را با آنها در بین بگذارید و درباره والد ناتنی بدگویی نکنید و تصویر او را پیش آنها خراب نکنید.
نادیده بگیرید
زمانی که والدین شما با همسر خود ( والد ناتنی ) رابطه برقرار می کند و به یکدیگر محبت می کنند، عصبانی نشوید و احساس حسادت، لرزش، نفرت یا حتی کنجکاوی خود را نادیده بگیرید.
آنها نیز حق دارند به یکدیگر محبت کرده و یکدیگر رابشناسند.
با والد ناتنی حرف بزنید
با والد ناتنی خود حرف زده و درباره احساس و هیجانات خود به او بگویید. صحبت کردن شما باید در زمان مناسب و با لحن مناسب انجام شود.
اگر حرف رو در رو سختتان است، شرایط را برای خودتان ساده تر کنید و از نوشتن نامه استفاده کنید.
گردآوری:بخش زناشویی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
پخت کوکو شیرین قزوینی
سیب زمینی متوسط | 5 عدد |
تخم مرغ | 4 عدد |
روغن مایع | به مقدار لازم |
نمک | به مقدار لازم |
آب و گلاب | 1 پیمانه |
شکر | 1 پیمانه |
زعفران دم کرده | به مقدار لازم |
برای پخت کوکو شیرین ابتدا سیب زمینی ها را بپزید و زمانی که گرم هستند آن ها را ریز رنده کنید و یا چرخ کنید. تخم ها را در ظرفی جدا بشکنید و هم بزنید. 2 قاشق شکر به آن اضافه کنید و هم بزنید و تخم مرغ ها را به همراه مقدار کمی نمک و روغن به سیب زمینی ها اضافه کنید و با هم مخلوط کنید.
تابه ای را روی گاز قرار بدهید و داخل آن روغن بریزید و اجازه بدهید داغ شود. مواد کوکو را داخل روغن بریزید و اجازه بدهید سرخ شود. سپس آن را برگردانید و طرف دیگر آن را سرخ کنید.
برای تهیه ی شربت کوکو شیرین، داخل قابلمه ای شکر، آب و زعفران و گلاب را با هم مخلوط کنید و روی حرارت بگذارید تا مقداری بجوشد. سپس شربت را روی کوکوها بریزید و اجازه بدهید با حرارت کم به خورد کوکوها برود. در پایان کوکو را خارج کنید و با پودر مغز پسته و گل محمدی تزیین کنید.
طرز پخت کوکو شیرین در فر
سیب زمینی | 1 کیلو |
تخم مرغ | 8 تا 10 عدد |
بکینگ پودر | 1 قاشق مرباخوری |
زعفران دمکرده غلیظ | 1 قاشق غذاخوری |
روغن مایع | 150 گرم |
نمک | مقدار کمی |
شکر | 350 تا 500 گرم |
آب | 1 پیمانه |
گلاب | نصف پیمانه |
آب و شکر را روی حرارت بگذارید تا شکر در آب حل شود و 4 دقیقه پس از جوشیدن گلاب را اضافه کنید و بعد از یک جوش زدن از روی حرارت بردارید و کنار بگذارید. سیب زمینی را آب پز کنید و پوست بگیرید و داغ داغ بکوبید.
تخم مرغ ها را در ظرفی بشکنید و با همزن به مدت 4 الی 5 دقیقه هم بزنید سپس بکینگ پودر و زعفران دم کرده را اضافه کنید. سپس سیب زمینی پوره شده را به همراه نمک و تخم مرغ های زده شده و 2/3 از روغن اضافه کنید و خوب مخلوط کنید.
کف تابه ای پیرکس و یا قالبی را چرب کنید و مواد را داخل آن بریزید به صورتی که قطر آن 2-4 سانتی متر شود. روی آن را صاف کنید و باقی روغن را روی آن را بریزید در فر به مدت 35-45 دقیقه در دمای 180 درجه قرار بدهید.
دقت کنید در قالب های فلزی زودتر می پزد و سرخ می شود. اما در ظروف پیرکس زمان پخت بیشتر می شود. دقت کنید که پخته شوند.
بعد از پخت شربت را روی کوکو بریزید وکوکو را برش بدهید و به مدت 5 دقیقه دیگر در فر بگذارید.
پس از این زمان اجازه بدهید تا خنک شود. و روی هر برش را با خلال بادام و پسته تزیین کنید و برای براق شدن مقداری شربت روی آن بزنید.
روش پخت کوکوی شیرین
• برای پخت کوکو شیرین می توانید از قالب های مافین هم استفاده کنید.
• برای تهیه ی شربت کوکو از هل هم می توانید استفاده کنید.
• دقت کنید به دلیل اینکه این غذا شیرین است نمک باید خیلی کم باشد تا بدمزه نشود.
گردآوری: بخش آشپزی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
درخت چنار یک درخت بلند قامت است و از درختان بومی نیم کره شمالی است. درخت چنار آنچنان بلند قامت است که می تواند هر فضای باغی شکل را محصور در تنه ها و شاخه های بلند خود سازد و گاهی ارتفاع آن به 30 تا 50 متر می رسد. از سوی دیگر درخت چنار زیبا است.
امروزه درخت چنار به علت قامت بلندش برای ایجاد سایه در حاشیه خیابان ها و پارک ها استفاده میشود و همچنین برگ درخت چنار با شکل خاصش جلوه ی ویژه ای به محیط میدهد.
از دور چون تاجی از گل به چشم می آید و از نزدیک یادآور احساس های شورانگیزی است.
برای آنها که باغ دارند و یا می خواهند یک باغ زیبا را خلق کنند و یا شاید در فضای محدود باغچه های خود، بهره گیری از یک سایه طبیعی در همراهی با درختانی تناور می خواهند، درخت چنار می تواند بهترین انتخاب باشد.
درخت چنار درختی بزرگ و زیبا با برگ های پنچ پر است. نام لاتین درخت چنار Plane tree است، البته بعضی از گونه ها که به خصوص خواستگاه آمریکا هستند Sycamore نام دارند. درخت چنار از جمله درختان گسترده است و می تواند سطح وسیعی از خاک زیر پایش را در پناه سایه بلند خود بپوشاند.
تنه ی اصلی چنار استوانه شکل و نسبتا پر چوب است. هر قدر عمر درخت چنار بیشتر شود، تنه آن تنومندتر می شود. از تنه ی این درخت در صنایع چوب و تولید ذغال استفاده میشود و برگ درخت چنار در تولید کود اهمیت دارد.
در پاییز برگهای آنها میریزد و معمولاً در کنار جویبارها و زمینهای مرطوب میرویند، هرچند نسبت به خشکسالی مقاومند. گلدهی درخت چنار در فصل بهار انجام میشود و سپس میوه ها که به شکل کوزه های کوچک سبز رنگ هستند به شکل فندق های خشک و مرکب در آمده و میرسند.
• چنار شرقی (Platanus orientalis): با نام چنار شرقی که در برخی از اسامی متداول با عنوان چنار آسیایی نیز شناخته شده است و به لاتین oriental plane شناخته شده است این درخت چنار کوتاه قامت است و تا 30 متر رشد می کند.
پوست تنه این چنار رنگارنگ است و در تنوع قابل توجهی دیده می شود. برگ های این چنار از انواع سه گوش است که در قسمت زیرین کرک دار هستند. این گونه چنارعمر زیاد و تاج زیبایی دارد و خواستگاه آن ایران است و در ایران به وفور دیده می شود.
•چنار اروپایی (Platanus Hispunica): این چنار که بومی سرزمین های غرب تا شمال خاک اروپا است، یک درخت بلند قامت است که می تواند تا 50 متر ارتفاع بگیرد. تاج این چنار نیز بسیار پهن می باشد و گاهی به قطر 60 متر می رسد.
پوست درخت چنار اروپایی به شکل صاف است که در اثر گذشت زمان به حالت فلسی شکل درآمده و سرآخر لایه لایه خواهد شد. پوست درخت چنار اروپایی شامل رنگ های سبز-زرد، سفید-خاکستری و یا قهوه ای می باشد. برگ های این نوع چنار از انواع 5 گوش است؛
• چنار آمریکاییPlatanus occidentalis: این چنار آمریکایی به نام های انگلیسی occidental plane، american sycamore، buuonwood معروف است و این گونه می تواند تا 40 متر ارتفاع یابد.
درخت چنار آمریکایی تاج وسیع و گسترده ای دارد و پوست این درخت چنار در اثر زمان همراه با رنگی سفید که به کدری می زند، به شکل ورق ورق شده از تنه جدا خواهد شد. برگ ها در این چنار به حالت سه گوش هستند.
• چنار خوشه ای (Platanus Racemosa): یک گونه بومی در سرزمین آمریکا است با نام های انگلیسی California sycamore، Western sycamore ،California plane شناخته شد است . این نمونه چنار تا 35 متر ارتفاع پیدا می کند. که غالباً در مناطق ساحلی و یا نزدیک رودخانه ها رشد می کند. مشخصه آشنای این درخت چنار جدا از قد بلندی که دارد، شکل نامنظم و آشفته شاخه های آن در حین رشد کردن می باشد.
چنار از جمله درختان بومی در سرزمین ایران است؛ اما بومی بودن آن گره های تاریخی با فرهنگ های باستانی این سرزمین دارد. البته درخت چنار از گذشته های دور نیز همواره برای ایرانیان مقدس بوده است و ایرانیان باستان آن را پادشاه درخت ها میدانستند.
چنار حتی در ادبیات فارسی نیز از گذشته جایگاهی ویژه داشته است. در دوران باستان همیشه در جوار آتشکده ها از انواع چنار می کاشتند و بعد ها که این سرزمین در همراهی با مناره هایی بلند قامت، آوای الهی را سر می داد، چنار ها نیز در فضا های مذهبی مانند مساجد، امامزاده ها و… جای گرفتند.
تهران قدیم نیز معروف به باغ انار و چنار بوده است. در تهران نخستین بار در سال 1300 زمانی که خیابان ولیعصر احداث شد در کنار حاشیه های خیابان درخت چنار را کاشتند
درخت چنار مناسب برای هوای خنک و مرطوب است و میتواند سرما را تا 40 درجه زیر صفر تحمل کند. اما نمونه هایی که در شهرها کاشته میشوند فقط تا دمای منفی 23 درجه سالم میمانند.
درخت چنار تا حدودی می تواند در انواع آب و هواها به خوبی رشد کند. این درخت تنومند قادر است مقداری گرما را نیز تحمل کند اما در شهرهای جنوبی کشور که دما بسیار بالا و آفتاب سوزان است، درخت چنار معمولا قادر به رشد نیست.
در سال های اولیه رشد این درختان باید به آبیاری منظم درختان جوان دقت داشت تا به خوبی رشد کننده تا ریشه بلندی در عمق خاک بسازند و بتوانند از رطوبت داخلی خاک استفاده کنند. اما به هر حال این نوع گیاه می تواند تا دودی خشکی را تحمل کند.
چنار به علت داشتن ریشه های قوی وعمیق ، در خاکهای نسبتا ریز بافت ، عمیق آبرفتی ، با رطوبت متعادل و زهکشی خوب رشد میکند. مخلوطی از ماسه، خاک برگ و کود دامی میتواند انتخاب مناسبی برای درخت چنار باشد.در خاکهای کم عمق ، سنگلاخی، یا قلوه سنگی، متراکم یا درشت آهکی رشد آن محدود میشود و قبل از فصل پاییز خزان میکند.
توجه کنید که درخت چنار به خاک های قلیایی حساسیت نشان میدهد و ممکن است در اثر این مسئله حاشیه ی برگ های درخت زرد و سوخته شود.
درختان چنار را در مکان هایی بکارید که به صورت کامل بتوانند نور خورشید را جذب کنند. البته نهال های نابالغ و کوچک به آفتاب کمتری نسبت به درختان بالغ نیاز دارند .
درخت چنار اگر در شرایط نوری مناسبی نباشد رشد خوبی ندارد و تاج کوچک و ضعیفی از آنها شکل میگیرد. البته گاهی ممکن است، حاشیه برگ ها در تابستان به علت تابش نور مستقیم خورشید سوخته شود.
اگر درختان را برای ایجاد فضای سبز ، مانند پارک ها در نظر می گیرید ، نیازی به هرس کردن هر ساله آنها نیست . اجازه دهید درخت به حداکثر رشد طبیعی خود برسد . فقط برای کاشت آنها باید این نکته را مد نظر داشته باشید که فاصله بین آنها رعایت شود .
اما اگر شما از درخت چنار در حیاط خانه یا باغ خود و یا در حاشیه خیابان ها نگهداری میکنید برای جلوگیری از رشد بی رویه درخت میتوانید آن را سالیانه هرس کنید . به این منظور که شاخه های زائد ، پاجوش ها و شاخه های خشکیده ، بیمار یا آفت زده را جدا کنید . همچنین بریدن شاخه های شکسته و ناسالم برای رشد بهتر درخت ضروری است. بهترین زمان برای هرس هم فصل پاییز است که فصل استراحت گیاه میباشد.
1.تکثیر درخت چنار از طریق بذر :
برای تکثیر درخت چنار به روش کاشت بذر نیز باید در اواخر زمستان و اوایل بهار میوه را جدا کرده و در خاک سبک کاشت. بذر چنار را تا یک سال نباید جابجا کرد تا نهال کاملا جان بگیرد. قوه نامیه چنار کم است. بنابراین بلافاصله پس از بذرگیری از درخت ، باید آنرا در بستری از خاک سبک بکاریم و پس از یکسال آن را جابه جا نماییم.
2.تکثیر درخت چنار از طریق قلمه :
برای قلمه زدن چنار ابتدا باید یکی از شاخه های جوان (حدودا 30 سانتی متری) درخت را انتخاب کرده زیرا این قلمه ها از قدرت ریشه زایی زیادی دارند و سپس به کمک چاقوی باغبانی تمیز و ضدعفونی شده آن را از درخت مادر جدا کنیم.
برای قلمه زدن بهتر است راس شاخه انتخابی را به صورت افقی و انتهای آن را به شکل مورب برش بزنید. همچنین باید توجه کنید که قلمه ها از زیر بندها جدا شوند تا خاصیت ریشه زایی داشته باشند.
بهترین زمان برای کاشت قلمه های درخت چنار فصل بهار و تابستان است. قبل از کاشت باید چند ساعت قلمه های تهیه شده را در آب قرار دارد تا برای کاشت آماده شوند. سپس با فاصله 15 تا 20 سانتی متر قلمه ها را به صورت دسته دسته در خاک پیت ماس و ماسه بکارید و روی آن ها را با ماسه بپوشانید.
توجه داشته باشید که هنگام کاشت باید حداقل یک سوم طول قلمه ها در خاک قرار بگیرد. بعد از کاشت قلمه های درخت چنار آن ها را به طور منظم آبیاری کنید.
1-مصارف صنعتی درخت چنار:
چوب چنار یکی از بهترین چوب ها برای استفاده در صنعت است که بدون آغشته کردن آن با مواد ضد عفونی کننده ،مدتهای طولانی در مقابل تغییرات جوی سالم میماند.
مصداق بارز دوام و عمر طولانی چوب درخت چنار در، پنجره و ستونهای بسیاری از بناهای تاریخی ایران است. از جمله در اصفهان بنای عالی قاپو، چهلستون، مسجد و مدرسه چهارباغ، ساختمتانهای اربابی منطقه بختیاری و غیره از چوب چنار ساخته شده است.
2.مصارف دارویی درخت چنار:
برای درمان لکه های پوستی از پوست درخت چنار و برای درمان مارگزیدگی از ریشه آن استفاده می کنند. همچنین از میوه و برگ درخت چنار برای رفع ناراحتیهای حلق و گرفتگی صدا استفاده میشود.
3-استفاده از برگ چنار جهت تهیه خاکبرگ:
از برگ چنار برای تهیه خاکبرگ استفاده می شود. این نوع خاک در باغبانی مصارف زیادی دارد. از خاکبرگ میتوانیم در مخلوط خاکها استفاده کنیم، همچنین میتوان به عنوان مالچ و پوشش روی بذرهای کاشته شده پاشید و از آن استفاده کرد.
گردآوری: بخش علمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
وسایل مورد نیاز برای دوخت کلاه نوزاد
- پارچه
- نخ
- قیچی و خط کش
- چرخ خیاطی
- سنجاق یا سوزن ته گرد
- اتو و میز اتو
- کاغذ الگوی کلاه
نکته
- این کلاه برای سایز نوزاد، 3-6 ماه، 6-12 ماه، 12-18 ماه، 18-24 ماه و 2 سال می باشد.
- اگر کشش پارچه شما زیاد است سایزها را قدری کوچکتر بگیرید.
شیوه دوخت کلاه نوزادی
یک پارچه زیبا تهیه کنید. الگوی کلاه را مانند شکل بکشید.
الگو را به وسیله قیچی جدا کنید.
الگو را روی پارچه ای که روی آن لایه چسب چسبانده اید و آن را تا کرده اید، به صورت افقی قرار دهید و با سنجاق و یا سوزن ته گرد محکم کنید. سپس الگوی پاپیون را هم روی پارچه سنجاق کنید.
دور کلاه را با قیچی ببرید. دور کلاه و پاپیون را حدود نیم سانت علامت گذاری کنید و دور آن را بدوزید. فقط قسمتی از آن را نگه دارید برای برگرداندن پارچه.
بعد از دوختن پارچه ها آنها را برگردانید. لبه پاپیون را بدوزید. لبه کلاه را هم مانند شکل دور تا دور آن را بدوزید.
روی خط دوخت کلاه مانند شکل چند چین کوچک بدهید و پاپیون را از بین آن رد کنید .
آن را گره بزنید.
اکنون کلاه نوزاد شما آماده شده است.
می توانید مدل های دیگری از کلاه نوزاد را هم مانند تصاویری که برایتان آورده ایم، بدوزید.
گردآوری: بخش خانه داری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
محصولات آرایشی که با دهان برخورد دارند، عامل منتقل کردن باکتری، قارچ و ویروس هستند. استفاده از رژ لب دیگران می تواند به سادگی شما را به تبخال دچار کند. ابتلا به تورم و خشکی لب هم بسیار بالاست.
یکی از مهمترین قسمت صورت هر شخص چشمهای اوست و سلامت آن نقش مهمی در زیبایی ظاهری شما خواهد داشت، بنابراین در خرید، نگهداری و بهداشت انواع لوازم آرایش چشمها وسواس بیشتری داشته باشید؛ زیرا چشم ما هیچ محافظی از خود در برابر آلودگیهای محیط ندارد.
استفاده مشترک از ریمل یا هرگونه وسیله آرایش چشم می تواند به سادگی باعث خارش و سرخ شدن پلک و حتی بدتر از آن، ابتلا به شپش مژه شود. اگر تصمیم دارید در فروشگاه یک محصول آرایشی را امتحان کنید، حتما از برس جداگانه استفاده کنید یا حتی یکی دو گوش پاک کن همراه خود ببرید و برای تست سایه و لوازم دیگر از آن استفاده کنید.
یکی دیگر از لوازم آرایشی که متخصصان پوست سفارش زیادی بر بهداشت آن دارند، برسهای مخصوص رژگونه، پودرهای صورت و سایه چشم است. این برسها همه زمینه لازم برای رشد باکتریها را دارد و پس از استفاده به راحتی به دیگران انتقال داده میشود. پس علاوه بر نو کردن و گاه شستن مرتب آنها مواظب بیماریهای پوستی حاصل از آن باشید. در ضمن همه این بیماریها علت محکمی برای استفاده نکردن ما از برسهای آرایشی دیگران است.
براش های آرایشی را هرگز نباید با دیگران به اشتراک بگذارید چون خطر منتقل شدن آلودگی و جرم باکتری را بالا می برند و پوست شما را آماده عفونت می کنند. بنابراین هیچ وقت این ریسک را نکنید.
موچین می تواند عامل منتقل کننده باکتری و جرم زیر پوست و دیگر ابزارآلات باشد. همینطور می تواند زخم ها را به دیگر اشخاص انتقال دهد بنابراین هیچوقت نباید آن را با کسی به شراکت بگذارید.
از آن جایی که ناخن با آلودگی های زیادی روبرو است، به همین علت باید مواظب باشید که ناخن گیرها را با یکدیگر به اشتراک نگذارید چون باکتری را به ناخن های شخص دیگر انتقال می دهد. اگر هم مجبور به قرض گرفتن ناخن گیر شدید، بهتر است که آن ها را ضد عفونی کنید و سپس استفاده کنید و پس از این که خودتان هم استفاده کردید، دوباره آن را ضدعفونی کنید.
تیغهایی که برای از میان بردن موهای زائد خود مورد استفاده قرار میدهید نیز منبع آلودگی به حساب میآید. تیغ های خود را یک بار مصرف استفاده کنید.
به اشتراک گذاشتن تیغ ها یک کار ممنوع است. تیغ موهای روی صورت شما را از بین می برد و سلول های پوستی را دچار مشکل می کند. سطح باکتری و آلودگی را هم بالا می برد بنابراین هیچگاه نباید تیغ مخصوص اصلاح صورت را با هیچ کس، حتی اعضای خانواده ی خود به اشتراک بگذارید.
شاید لیفت جزء لوازم آرایشی نباشد ولی جزء مهم ترین لوازم بهداشتی به حساب می آید که هیچ وقت مجاز نیستید آن را با کسی استفاده کنید. لیف به صورت کامل روی بدن شما کشیده می شود، سلول های مرده پوست را با خودش بر می دارد بنابراین اشتراک گذاری آن با فرد دیگر به پوست شما و طرف مقابل صدمه وارد خواهد کرد.
هیچگاه نباید حوله خود را با کسی به اشتراک بگذارید. اگر نیاز به قرض گرفتن حوله دارید، حتماً آن را داخل آب ضد عفونی کننده بیاندازید ولی تا زمانی که مجبور نشده اید، این کار را انجام ندهید.
مسواک و خمیر دندان هیچ وقت نباید با کسی شریک شوید. شاید از قبل هم در مورد مسواک شنیده بوده باشید ولی خمیر دندان هم بسیار مهم است زیرا زمانی که همه خمیر دندان را به مسواک می زنید، ممکن است دهانه آن به مسواک شما برخورد کند. در نتیجه جرم های دهان را به شخص دیگری انتقال می دهد.
گردآوری: بخش آرایش و زیبایی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
کالینینگراد شهری در 300 کیلومتری کشور روسیه در همسایگی دریای بالتیک است و یکی از شهرهای خوب روسیه برای سفر در فصول مختلف سال، به خصوص فصل تابستان است. شهر کالنینگراد به دلیل موقعیت جغرافیایی بیشتر شبیه به شهرهای کشورهای اروپایی است.
شهر کالنینگراد دقیقا در قلب اروپا و با دو کشور لیتوانی و لهستان همسایه است و به همین خاطر به شهر آلمانی روسیه معروف است.
در طراحی ساختمانها و بناهای تاریخی این شهر، به وضوح میتوان نشانههای معماریهای کشور آلمان را مشاهده کرد. جاذبههای گردشگری کالینینگراد گردشگران بسیاری را به سوی خود می کشاند.
جالب است بدانید که کالینینگراد تا قرن چهاردهم میلادی تحت نظر کشور آلمان بوده است و پس از آن حکمرانی این شهر هیجان انگیز به کشور روسیه یا شوری سابق واگذار شده است.
کالینینگراد، بندری که هیچوقت یخ نمیزند و از شهرهای میزبان جام جهانی 2018 است؛ این شهر قلعهها و جاذبههای بینظیری دارد و به شهر کهربا شهرت دارد و سفر به آن تجربه بینظیری در سفر به روسیه است.
یکی از هیجان انگیزترین جاذبه های گردشگری کالینینگراد موزه اقیانوس جهان است که در کنار دریای بالتیک برای ثبت اکتشافات دریایی بنا شده است.
اگر به دنیای زیر آب و رازهای شگفت انگیز آن علاقهمند هستید حتماً از این موزه منحصر به فرد بازدید کنید. در این موزه میتوانید کشتیهای متفاوت با اهداف و کاربری های متفاوت را از نزدیک مشاهده کنید و خودتان را در نقش یک ملوان روسی تصور نمایید.
موزه اقیانوس جهان برای اکتشافات علمی دریای بالتیک در نظر گرفته شده است. این موزه یک آکواریوم و چندین نمایشگاه مختلف دارد که اطلاعاتی درباره نقش اقیانوس ها در اکوسیستم به ما می دهد.
موزه اقیانوس جهان از دو بخش تشکیل شده است. یک بخش آن در زیر آب و در کنار ناوگان های قدیمی که درون آنها نمایشگاه برپا شده است، قرار دارد. بخش دوم موزه شامل آکواریومها با ماهیهای عجیب، مجموعهای از صدفها و مرجانها و اسکلت بسیار بزرگ یک نهنگ عنبر روی زمین قرار دارد.
این موزه از نمایشگاههای تعاملی متعدد تشکیل شده است که به خوبی اهمیت اقیانوسها در اکوسیستم را نشان میدهد.
موزه اقیانوس جهان یک زیردریایی بزرگ به نام میر و چندین کشتی قدیمی از جمله کشتی تحقیقاتی Vityaz و یک قایق ماهیگیری دارد. درون این کشتی های قدیمی نیز نمایشگاههای موزه قرار دارند. این کشتیها که زمانی در دریاها و اقیانوسها مورد استفاده قرار میگرفتند، درست مثل همان زمان با همان حال و هوا نگهداری میشوند؛ انگار که خدمهی کشتی، تازه آن را ترک کرده باشند.
بازدید از تمام قسمت های موزه برای عموم آزاد است، ولی هر کدام بلیط ورودی جداگانه دارد.
موزه اقیانوس جهان در کالینینگراد رویای هزاران نفر را برای دیدن دنیای جادویی زیر آب محقق ساخته است. اینجا فقط یک موزه نیست، بلکه مجموعه پیچیده ای است که در آن بسیاری از اشیا ارزشمند تاریخی نشان داده شده است.
موزه اقیانوس جهان اهمیت زیادی برای علم و فرهنگ روسیه دارد. ماموریت او تشکیل یک جهان بینی جامع از طریق آشنایی با ثروتمندترین منبع زمین - فضای اقیانوس، اتصال قاره ها و ایالات است.
•مدت زمان بازدید: 1 ساعت و 40 دقیقه
•ساعت بازدید: 10 صبح تا 6 بعدازظهر
•آدرس: ???. ????? ????????, 1, Konigsberg, Kaliningradskaya oblast’, Russia, 236006
گردآوری: بخش گردشگری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
گوگمل به زبان فارسی یعنی شتر. بر اساس گفته های پلوتارک، جنگ بزرگی که بین اسکندر و داریوش رخ داد در گوگمل بود که بسیاری از مورخان، این موضوع را به اشتباه، روایت کرده اند.حتی ناپلئون اول هم در مورد این جنگ، واکنش نشان داده است و می گوید: اسکندر نام با افتخاری است که توانسته در قرن های متمادی نامش را جاودان نگه دارد.
اما اگر او در نبرد گوگمل شکست می خورد با وجود دجله و فرات و کویرها در عقب و همچنین نداشتن قلعه یا سکونتگاه های با استحکامی در همان نواحی و دور بودن از مقدونیه، چگونه مقاومت می کرد و این مسافت 900 لیه که برابر 700 فرسنگ است را چگونه طی می کرد؟
به طور کلی داریوش سوم با اسکندر مقدونی، سه بار جنگید. نبرد اول آن ها، نبرد گرانیک نام داشت که سپاه ایران و اسکندر در کنار رود گرانیکوس با هم برخورد کردند. در این جنگ، سپاه ایران، متشکل بود از 20 هزار سواره نظام و پیاده نظام، به همراه تیراندازان ماهر. بسیار بر این باور بودند با وجود این سپاه عظیم و همچنین رودخانه گرانیک، سپاه ایران پیروز میدان است اما کشته شدن مهرداد و برادرش سبب شد، سپاه ایران متزلزل شود و فرار کند.
اسکندر به دنبال سپاه ایران نرفت. اما به لشگر یونانیانی که در ذخیره بودند تاخت و آن ها را کشت و تمام شهرهای یونانی که در تصرف ایران بود را آزاد نمود. به همین دلیل یونانیان به اسکندر، رهاننده می گفتند و تمام دروازه های شهر را برای عبور او باز کردند.
نبرد دوم و در واقع شکست دوم داریوش از اسکندر بعد از نبرد گرانیک بود این نبرد، نبرد ایسوس نام داشت. که اسکندر به سمت سوریه حرکت می کرد. داریوش با یک سپاه کوچک هم می توانست سپاه اسکندر را شکست دهد اما به روش های قدیمی به جمع کردن سپاه عظیم پرداخت.
در این جنگ خانواده ی داریوش شامل مادر، خواهر، زن و دختر داریوش به دست اسکندر اسیر شدند. پس از این شکست، داریوش از اسکندر، تقاضای صلح نمود و حاضر به پرداخت غرامت هایی همچون، واگذاری آسیای صغیر و ازدواج سلطنتی شد اما اسکندر نپذیرفت. اسکندر در این جنگ به سختی شهرهای سومر و غزه را تصرف کرد و سپس به سمت مصر تاخت و در آنجا مصریان با آغوش باز از او استقبال کردند.
سومین نبرد داریوش با اسکندر، نبرد گوگمل بود. که اسکندر می خواست از مصر به سمت فرات حرکت کند. همسر داریوش که یونانیان او را زیباترین زن جهان می دانستند در اسارات و بر اثر زایمان، درگذشت.
به همین دلیل داریوش در این دوره در یاس و ناامیدی، به خاطر از دست رفتن همسرش و خانواده اش که در دست قوای اسکندر اسیر بودند گرفتار بود. به همین دلیل داریوش در آنسوی دجله یعنی در بین النهرین، منتظر سپاه اسکندر بود چرا که این نبرد، نبرد سرنوشت بود.
در مورد جنگ میان اسکندر و داریوش و نبرد گوگل، روایت ها و داستان های مختلفی بیان شده است.
آریان که یک مورخ یونانی بود ترکیب سپاهیان ایران در این نبرد را اینگونه توصیف کرد: سپاهی متشکل از باختری ها، سغدی ها و هندی های مجاور باختر. که فرماندهی این سپاه بر عهده ی بسوس، والی باختر بود. سپاه دیگر ایران، ساک ها از سکاهای آسیایی بودند. سکاها مستقل بودند اما متحدین ایران و داریوش می باشند. فرماندهی این سپاه را ماباسیس داشت.
از دیگر لشگریان ایران در نبرد گوگمل می توان به هندی های کوهستان به فرماندهی برسائت والی رخج - سوارهای پارتی، هیرکانی و تپوری به فرماندهی فراتافرن - مادی ها، کادوسی ها و سکاها به فرماندهی آتروپات- سکنه های دریای سرخ به فرماندهی اُرُن توبات و آریو برزن و اکسی نِس - شوشی ها و اوکسیان به فرماندهی اُگزاتر پسر آبولیتاس - بابلی ها، سی تاکیان و کاریان به فرماندهی بوپار- ارمنی ها به فرماندهی اُرونت و میثروس تِس- سل سوریان و بین النهرینی ها به فرماندهی مازه والی بابل اشاره نمود.
همچنین کوینت کورس، مورخ رومی، در کتاب تاریخ اسکندر می گوید سپاه ایران در جنگ گوگمل، متشکل از هزار سواره نظام تپوری، 6 هزار سواره نظام هیرکانی، 40 هزار پیاده نظام دربیک بودند. اسکندر هم برای اینکه به سادگی توسط این سپاه عظیم محاصره نشود خط جنگی خود را به شکل حلالی درآورد.
همچنین برای اینکه سپاهیانش از حمله ی ارابه های داس دار ایرانیان، در امان بمانند دستور داد که ارتشش، دم سپرهایشان را به هم متصل کنند. این کار سبب می شد در حین حمله، ارابه ها نیزه های خود را به سپرها بزنند و اسب های آن ها رم نکنند.
همان طور که اشاره نمودیم اسکندر پس از پیروزی در نبرد ایسوس موفق شد وارد سرزمین فراعنه یعنی مصر شود. مصری ها که از قدرتمندی و پیروزی های پی در پی اسکندر باخبر بودند از در دوستی و فرمانبرداری وارد شدند. از طرف دیگر، مصری ها حدود 200 سال تحت تسلط و تصرف ایرانی ها بودند و همواره از ایرانیان شکست می خوردند به همین دلیل اسکندر و سپاهش را فرشته های نجات می دانستند و با آغوش باز از آن ها استقبال کردند.
لذا اسکندر بدون هیچ جنگ و خونریزی وارد سرزمین مصر شد و حتی دستور داد در کنار دریای مدیترانه برای او بندری بسازند که نام آن را بندر اسکندریه نهادند. یک سال بعد، اسکندر تصمیم گرفت از شمال غرب به سمت قلب امپراطوری ایران، حرکت کند. او با سپاهی متشکل از 4 هزار پیاده نظام و 7 هزار سواره نظام، این نبرد را آغاز کرد.
در این سوی میدان، داریوش سوم که قبلا با اسکندر جنگیده بود و سختی نبرد و شکست از او را چشیده بود حضور داشت. در این زمان داریوش شروع به جمع کردن سپاهی عظیم نمود و در سال 331 پیش از میلاد در منطقه ای به نام گوگمل آماده ی جنگ با اسکندر شد. گوگمل منطقه ای نزدیک به جنوب شرقی ویرانه های پایتخت آشوریان یا همان شهر نینوا می باشد. سپاه داروش از 15 فیل، 200 ارابه و سواره و پیاده نظام تشکیل شده بود.
یکی از مهم ترین تغییراتی که داریوش در این جنگ داد استفاده از شمشیرهای بلند به جای شمشیرهای کوتاه بود. دشتی که داریوش برای مبارزه با اسکندر در نظر گرفته بود حسابی هموار کرد تا ارابه هایش بتوانند به هر سویی بتازند. امید داریوش به این ارابه ها بود که از زمان کورش کبیر وارد سپاه ایران شده بود.
بالاخره روز موعود فرا رسید و دو سپاه در مقابل هم قرار گرفتند. شب قبل از رویارویی دو سپاه، داریوش، سپاه خود را به دلیل اینکه حفاظ نداشتند به حالت آماده باش، نگه داشته بود. در روز جنگ، داریوش سوم سپاهش را به 3 قسمت تقسیم کرد. یک قسمت در سمت راست، یک قسمت در سمت چپ و خودش در قلب سپاه قرار گفت.
تعداد سپاهیان ایران با سپاه اسکندر اصلا قابل مقایسه نبود و حتی سپاهیان اسکندر با دیدن سپاه عظیم ایران، وحشت زده شدند.
دو سپاه به سمت هم حرکت کردند. ارابه های ایرانی در ابتدا به سمت دشمن حرکت کردند که سبب وحشت در سپاه اسکندر شد. اما سپاه مقدونی به دستور اسکندر، سپرها را به هم چسباندند و نیزه ها به سپرها خورد. برخورد نیزه ها با سپرها صدای مهیب و وحشتناکی تولید کرد که سبب رم کردن اسب های ارابه ها و برگشت آن ها شد. همین کار، موجب اختلال در صف های سپاه ایرانی شد. اما باز هم برخی از ارابه ها موفق شدند وارد صف های مقدونی بشوند و راه ارابه ها را باز کنند.
پس از این واقعه، جنگ مهیبی بین دو سپاه شکل گرفت. نزدیکی دو سپاه به قدری بود که جنگ تن به تن شروع شد. در این مرحله جنگ میان جناح راست مقدونی با جناحی بود که داریوش در آن حضور داشت. جناحی که از 1000 سوار ممتاز و رشید تشکیل شده بود. این سربازان ممتاز، مردانگی را در حق داریوش تمام کردند و جان خود را نثار او کردند. تمام این سربازان با شدت به سوی سپاه مقدونی تاختند و حتی از نظر فزونی، مقدونی ها را تحت فشار گذاشتند.
سپس تیراندازان ماهر مازی و سواره نظام های ممتاز سکایی و هیرکانی وارد میدان شدند و بار و بنه ی مقدونی ها را به غارت بردند. این حمله سبب اختلال اردوی مقدونی ها شد و حتی به اسرای جنگی جرات داد که از دست مقدونی ها فرار کنند و به کمک سپاه ایران بشتابند. اما در بین اسرا، سی سی گامبیس، مادر داریوش از جایش حرکت نکرد.
اسکندر که این اوضاع را دید به سمت شاه یعنی داریوش حرکت کرد و دو پادشاه به استقبال هم رفتند. در زمان حرکت اسکندر به سمت داریوش، اسکندر زوبینی را به سمت داریوش پرتاب کرد که به او اصابت نکرد و به ران او خورد و سبب سرنگون شدن دارویش شد. بسیاری از سپاهیان داریوش و اسکندر فکر کردند که به زوبین به داریوش خورده است و او کشته شده است. این باور سبب شد که بسیاری از سپاهیان پارسی فرار کنند و این فرار از صفی به صف دیگر رسید تا اینکه کم کم، تمام صفوف از هم شکستند.
داریوش که دید نیمی از لشگریان فرار کرده اند و یک جناح او به کلی خالی شده است خودش نیز فرار کرد. سپاهیان ایران، فرار کردن و سواره نظام های اسکندر به دنبال آن ها تاختند. با این تعقیب و گریز، گرد و غبار زیادی پدید آمد و فضا را تاریک کرد. این گرد و غبار به قدری زیاد بود که نمی توانستند ببیند داریوش به کدام سمت فرار کرده است.
از آن طرف مازه، از فرار داریوش خبر نداشت به همین دلیل به جناح چپ مقدونی ها حمله کرد و آن ها را تحت فشار گذاشت و کشتار زیادی به راه انداخت. فرمانده ی سپاه مقدونی یعنی پارمنیون، وقتی این کشتار را دید و متوجه شد که از پس مازه برنمی آید و حتما در این نبرد شکست می خورد سربازی را سمت اسکندر فرستاد تا به او بگوید اگر به کمک او نیاید حتما شکست می خورد. این خبر زمانی به اسکندر رسید که در تعقیب داریوش بود.
اما فورا دستور داد سپاهش بایستند چرا که نمی خواست پیروزی بزرگی که به دست آورده است را از دست بدهد. حتی برخی از مورخان گفته اند خشم و غضب اسکندر در این لحظه بسیار زیاد بود.
اما باز هم شانس و اقبال برای اسکندر بود. چرا که به مازه خبر رسید داریوش فرار کرده است. این خبر باعث سستی مازه شد و از فشاری که بر روی سپاه اسکندر وارد کرده بود کاست. پارمنیون نیز از این فرصت استفاده کرد و به جناح مازه به شدت حمله کردند. مازه و سپاهش رو به فرار نهادند اما از آنجایی که پارمنیون از دلیل این سستی باخبر نبود به دنبال آن ها نرفت. لذا مازه موفق شد به همراه سپاه خود از دجله فرار کند و به سمت بابل برود و در آنجا پناه بگیرد.
پس از فرار فرماندهان اصلی و داریوش در نبرد گوگمل، سایر سربازان سپاه ایرانی نیز رو به فرار نهادند و اسکندر و سپاهش آن ها را تعقیب کردند و حتی بسیاری از آن ها را در این تعقیب، کشتند.
دیودور سیسیلی، تعداد کشته شدگان ایرانی در نبرد گوگمل را 90 هزار و تعداد کشته شدگان مقدونی را 500 نفر گفته است. اما ارون یکی از برجسته ترین مورخین آن دوره گفته، تعداد مجروحین مقدونی بسیار زیاد بوده و حتی بسیاری فرماندهان اصلی آن ها یعنی پردیکاس، سنوس، هفستیون و ... در نبرد گوگمل مجروح شدند.
یکی از مهم ترین دلایل اینکه ایرانیان در نبرد گوگمل کشته های زیادی دادند گرد و خاک زیادی بود که در زمان فرار آن ها ایجاد شد و سبب شد بسیاری از سربازان در زیر سم اسبان فراریان و تعقیب کنندگان بروند و مقدونی ها آن ها را بکشند. کنت کورث مورخ، می گوید کشته شده های ایرانی 40 هزار و کشته شده های مقدونی 300 نفر بوده اند.
اما با توجه به اظهارات مورخین اسکندر از نبرد گوگمل: که گفتند در ابتدا نبرد سختی شکل گرفت، سپس بسیاری از سپاهیان اسکندر فرار کردند که به توبیخ اسکندر، دوباره به جنگ برگشتند و همچنین پارمنیون داشت شکست می خورد و با خبر فرار داریوش، پیروز شد، چگونه می توان باور کرد که کشته شده های سپاه اسکندر فقط 300 نفر بوده اند.
داریوش چنان رو به فرار نهاد که از اسکندر نتوانست به او برسدو مورخان فرار او را چنین توصیف می کنند که از سرعت فرار او چنان گرد و خاکی بلند شد که اسکندر او را گم کرد. بالاخره داریوش توانست به رود لیکوس برسد. بعد از عبورش از پل می خواست پل را خراب کند تا سپاه مقدونی به دنبالش نروند. اما به یکباره، به فکر سپاه در حال فرارش افتاد و با خود گفت: راه مقدونی ها را باز بگذارم بهتر است از آن است که راه پارسی ها را ببندم. اسکندر زمانی که به پل رسید از تعقیب داریوش، منصرف شد.
طبیعتا عواقب دقیق این نبرد به مانند تمام نبردهای آن دوره، در دسترس نیست. پس از اینکه اسکندر از تعقیب داریوش منصرف شد داریوش موفق شد خود را به همدان برساند. اما اسکندر بعد از این پیروزی ارزشمند، موفق شد به سمت جنوب حرکت کند و بابل، شوش و حتی پایتخت هخامنشیان یعنی تخت جمشید را تصرف کند.
در طی این یک سال، بسیاری از همراهان داریوش به او خیانت کردند و در نهایت، شاه پارسی، در یک توطئه و به دست یک فرد ناشناس، به قتل رسید.
مرگ داریوش سوم سبب شد که اسکندر خود را پادشاه قلمرو هخامنشی اعلام کند و تاخت و تازش به سایر مناطق، شروع شد. شکست ایرانیان در نبرد گوگمل سبب شد که حکومت 220 ساله ی هخامنشیان بر ایران، تمام شود و این سلسله، منقرض شود.
گردآوری : بخش فرهنگ و هنر بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
کباب ُمشتی یا کباب زردک یکی از کباب های سنتی اصفهان است. کباب زردک را به نام شامی اصفهانی هم می شناسند. دستور پخت شامی اصفهانی یا کباب مُشتی اصفهان بسیار ساده و راحت است و میتوانید متناسب با ذائقه خودتان طعم کباب زردک را ملس یا ترش کنید.
نام کباب مشتی زردکی از اندازه کباب و استفاده از هویج زردک برای تهیه آن گرفته شده است. کباب مشتی زردکی را به اندازه ای درست می کنند که در مُشت جا شود ولی شما میتوانید به شکل شامی و کتلت آن را تهیه کنید.
شما میتوانید به جای گوشت قرمز ، کباب مشتی با مرغ را تهیه کنید. برای پخت کباب مشتی با مرغ کافیست در هر کدام از دستور پخت هایی که در ادامه مقاله آمده است ،
گوشت سینه مرغ یا ترکیبی از سینه و ران مرغ را جایگزین گوشت قرمز کنید.
هویج زردک در ایران رشد می کند و به نوعی هویج محلی ایرانی محسوب می شود ، خواص هویج زردک به قدری زیاد است که به جنسینگ ایرانی معروف شده است. از آنجایی که هویج زردک در تمام فصول در دسترس نیست میتوانید هویج فرنگی را جایگزین آن نمایید.
در صورتی که نمیخواهید از سس سرکه شیره برای شامی اصفهانی یا کباب زردک استفاده کنید می توانید برای تهیه سس 2 – 3 قاشق رب گوجه فرنگی را با 2 قاشق غذاخوری سرکه سفید ، 1 قاشق چایخوری زعفران دم کشیده و مقداری نمک و 1 پیمانه آب مخلوط نموده و در تابهای که کباب ها را سرخ کرده اید بریزید و وقتی به جوش آمد کباب ها را داخل سس بگذارید و در تابه را ببندید و اجازه دهید روی حرارت ملایم بجوشد و سس به خورد شامی اصفهانی برود.
زردک | 3 عدد |
گوشت چرخ کرده | 250 گرم |
پیاز | 1 عدد |
آرد نخودچی | به مقدار لازم |
سرکه و شیره | به مقدار لازم |
نمک، فلفل سیاه، زردچوبه | به مقدار لازم |
سس کباب مشتی با شیره و سرکه تهیه می شود که متناسب با ذائقه خودتان می توانید ترشی یا شیرینی سس را تنظیم کنید.
زردک را بشویید و پوست بگیرید و ریز رنده کنید.
پیاز را پوست گرفته و ریز رنده کنید و آبش را بگیرید.
گوشت چرخ کرده را با پیاز ، ادویه ، زردک و نمک مخلوط کنید و آرد نخودچی را کم کم اضافه کنید و خوب ورز دهید تا مایه کباب منسجم شود.
کمی روغن در تابه ریخته روی حرارت بگذارید تا داغ شود.
از مایه کباب به اندازه یک گردو برداشته و در مشت خود آن را فرم دهید و در روغن داغ سرخ کنید.
وقتی همه کباب ها سرخ شد ، آن ها را در یک طرف تابه قارر بدهید و سرکه و شیره انگور را به اندازه مساوی ترکیب کنید و به تابه اضافه نمایید و کمی آب جوش هم بریزید و اجازه دهید با حرارت ملایم به مدت نیم ساعت بپزدو آبش کشیده شود.
کباب مشتی با شیره و سرکه را میتوانید همراه با نان یا با برنج سرو نمایید.
برای 2 نفر
گوشت چرخ کرده | 300 گرم |
پیاز | 1 عدد متوسط |
شیره انگور | 3 قاشق غذاخوری |
سرکه قرمز | 5 قاشق غذاخوری |
زردک | 2 عدد |
آرد نخودچی | به مقدار کافی |
نمک و فلفل سیاه | به مقدار کافی |
زردچوبه و روغن | به مقدار کافی |
پیاز را با رنده ریز رنده کنید و آبش را با فشار دست کاملا بگیرید.
زردک ها را پوست کنید و ریز رنده کنید و به همراه گوشت چرخ کرده ف نمک ، زردچوبه و فلفل سیاه به پیاز اضافه کنید و با دست ورز دهید تا کاملا چسبناک و منسجم شود.
اگر مایه کباب شل بود میتوانید مقداری آرد نخود چی به آن اضافه کنید.
روی مواد را بپوشانید و 1 ساعت در یخچال بگذارید تا استراحت کند.
تابه ای را روی حرارت بگذارید و روغن را به آن اضافه کنید.
از مایه کباب به اندازه نارنگی بردارید و با دست به شکل گرد یا بیضی فرم دهید و در روغن داغ سرخ کنید و از تابه خارج نمایید.
سرکه ، شیره و نصف لیوان آب را در تابه بریزید و بعد از این که به جوش آمد شعله را کم کنید و مشتی کباب ها را در تابه بچینید و به مدت یک ساعت بپزید تا سرکه و شیره به خورد کباب برود.
گوشت چرخکرده | 250 گرم |
زردک | 4 عدد |
پیاز پوست کنده | یک عدد |
آرد نخودچی | به مقدار لازم |
نمک، فلفل، زردچوبه و دارچین | به مقدار لازم |
مواد لازم برای شهد کباب زردک | |
شکر | یک چهارم پیمانه |
آب | یک چهارم پیمانه |
زعفران دمکرده | به مقدار لازم |
سبزیجات تازه | برای تزئین |
مایه کباب زردک را مانند دستورهای قبل آماده کنید. در صورتی که مایه کباب چسبندگی کافی نداشت میتوانید یک عدد تخم مرغ به آن اضافه کنید و بعد از یک ساعت استراحت به اندازه یک گردو از مایه بردارید و در روغن داغ سرخ کنید.
برای تهیه شهد کباب زردک ، شکر و آب را در قابلمه روی حرارت بگذارید تا به جوش آید و حل شود سپس زعفران دم کرده را به شهد اضافه کنید.
کباب زردک سرخ شده را کف تابه بچینید و شهد را رویشان بریزید و به مدت 30 – 40 دقیقه روی حرارت ملایم قرار دهید تا شهد به خورد کباب برود.
در صورتی که میخواهید طعم کباب زردک ملس باشد میتوانید 2 قاشق غذاخوری سرکه به شهد آن اضافه کنید.
گردآوری : بخش تغذیه و آشپزی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
به گزارش ایسنا و به نقل از دیلی میل، ستارهشناسان در بررسیهای خود نشان دادهاند که بقایای یک سیاره ویرانشده، در حال برخورد به هسته یک کوتوله سفید است. کوتوله سفید، جرمی است که پس از سوختن ستارهای مانند خورشید و ریختن لایههای بیرونی آن باقی میماند.
این بررسیها که با استفاده از "رصدخانه پرتو ایکس چاندرا" (Chandra X-ray Observatory) انجام شدهاند، شواهد غیرمستقیم به دست آمده طی چندین دهه را تأیید میکنند که نشان میدهند بقایای س یارات در حال تجزیه، طی میلیاردها سال به سمت کوتولههای سفید فرستاده میشوند.
متخصصان "دانشگاه وارویک" (University of Warwick) انگلستان توضیح دادند که بقایای سیاره هنگام برخورد با سطح یک کوتوله سفید موسوم به "جی29–38" (G 29-38) که در فاصله 44 سال نوری از زمین قرار دارد، تا 1.8 میلیون درجه فارنهایت گرم میشوند.
دکتر "تیموتی کانینگهام" (Timothy Cunningham)، پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: این سرنوشتی است که میتواند طی چند میلیارد سال آینده، در انتظار سیارات، قمرها و سیارکهای منظومه شمسی باشد.
در هر حال، این یک فرآیند سریع نیست و تا پس از رسیدن به مرحله "غول سرخ" (Red Giant) که ستاره در آن، لایههای بیرونی خود را میریزد، آغاز نمیشود. اجرام سیارهای به تدریج پراکنده میشوند و هنگامی که به اندازه کافی به ستاره نزدیک شوند تا از بین بروند، صفحهای را تشکیل میدهند که مواد را به آرامی بیرون میریزد.
پژوهشگران از اشعه ایکس برای شناسایی مواد سنگی و گازی استفاده کردند که پس از مرگ ستاره میزبان باقی مانده بودند. آنها دریافتند که این مواد باقیمانده با گذشت زمان، به تدریج به بقایای ستاره نزدیکتر میشوند تا در سطح ستاره به کار بروند. این اتفاق میلیاردها سال پس از شکلگیری منظومه سیارهای رخ داد زیرا زمان زیادی طول میکشد تا منظومه سیارهای، کار خود را آغاز کند، لایههای بیرونی را از بین ببرد و به یک کوتوله سفید تبدیل شود.
بیشتر ستارگان و منظومههای سیاره ای مانند "جی29–38"، به یک کوتوله سفید تبدیل میشوند. تصور بر این است که بسیاری از سیارات و اجرام دیگری که زمانی به دور آنها می چرخیدهاند، مواد باقیمانده را جمع میکنند.
ستارهشناسان در چند دهه گذشته، از فرآیندی موسوم به طیفسنجی استفاده کردهاند و برای بررسی کوتولههای سفید، به ارزیابی طول موجهای نوری و فرابنفش پرداختهاند. این کار به آنها امکان داده است تا فراوانی عناصر روی سطح ستاره و ترکیب اجرامی را که از آنها سرچشمه گرفته است، بررسی کنند. برای نمونه، این کار میتواند به آنها امکان دهد تا بقایای شیمیایی سنگ و گاز را مورد بررسی قرار دهند.
ستارهشناسان، شواهد غیرمستقیمی دارند که نشان میدهد بقایای شیمیایی از سیارات مرده آمدهاند اما این نخستین باری است که این فرآیند مستقیما بررسی میشود.
شواهد غیرمستقیم از این واقعیت حاصل شد که 25 تا 50 درصد از کوتولههای سفید، حاوی عناصر سنگینی مانند آهن، کلسیم و منیزیم در جو هستند. کانینگهام گفت که این نخستین باری است که آنها موادی را میبینند که وارد جو یک کوتوله سفید میشوند.
مواد حاصل از اجرام سیارهای، پس از پایان یافتن مرحله غول سرخ ستاره، در منظومه پراکنده میشوند. در این مرحله، لایههای بیرونی ریخته میشوند و ابرهای غبار و گاز در منظومه باقی میمانند. این ابرهای گاز و غبار که از سیارات، قمرها و سیارکهایی که زمانی کاملا شکل گرفته بودند، به جا ماندهاند، یک صفحه را تشکیل میدهند.
کانینگهام ادامه داد: بررسیهای کنونی، میانگین عمر این صفحهها را حدود 100 هزار تا یک میلیون سال تخمین میزنند اما این مقدار با توجه به جرم سیارهای که از بین میرود، بسیار متفاوت است.
همان گونه که مواد حاصل از اجرام سیارهای به سمت ستاره کشیده میشوند، با سرعت کافی به سطح برخورد میکنند و نوعی پلاسمای گرمشده را تشکیل میدهند. دمای این پلاسما به 1.8 میلیون درجه فارنهایت میرسد و روی سطح ستاره مینشیند. همان طور که پلاسما سرد میشود، نوعی اشعه ایکس از خود ساطع میکند که از زمین قابل مشاهده است. این طول موج پرانرژی نور، توسط الکترونهای بسیار سریعی ایجاد میشود و اثر انگشت موادی است که بر سیاهچالهها و ستارههای نوترونی میبارند.
شناسایی این نوع اشعه ایکس، یک مشکل چالشبرانگیز است زیرا مقدار کمی که به زمین میرسد، میتواند در میان سایر منابع درخشان پرتو ایکس در آسمان شب از بین برود. رصدخانه پرتو ایکس چاندرا معمولا برای بررسی سیاهچالهها استفاده میشود اما میتواند آن دسته از منابع انتشار را که کمتر واضح هستند نیز شناسایی کند.
پژوهشگران با کمک وضوحی که چاندرا نسبت به سایر تلسکوپها دارد، توانستند "جی29–38" را از سایر منابع پرتو ایکس متمایز کنند. این کار به آنها امکان داد تا برای نخستین بار، پرتوهای ایکس ساطعشده از یک کوتوله سفید را بررسی کنند و مواد وارد شده به جو ستاره را ببینند.
کانینگهام گفت: چیزی که در مورد این نتیجه هیجانانگیز به شمار میرود، این است که ما در مورد طول موج متفاوتی کار میکنیم و این به ما امکان میدهد تا نوع کاملا متفاوتی از فیزیک را مورد بررسی قرار دهیم. این پژوهش، نخستین شواهد مستقیم را در مورد این موضوع ارائه میدهد که کوتولههای سفید در حال "برافزایش" (Accretion) بقایای منظومههای سیارهای قدیمی هستند. بررسی برافزایش به این صورت، روش جدیدی را ارائه میکند که به وسیله آن میتوانیم این سیستمها را مشاهده کنیم و سرنوشت احتمالی هزاران منظومه فراسیارهای شناختهشده از جمله منظومه شمسی خودمان را مورد بررسی قرار دهیم.
این پژوهش، در مجله "Nature" به چاپ رسید.