نوشته شده توسط: الهه ناز
در زمان بازیهای پلی استیشن ، بازی های ویدئویی و اسباب بازی ها ، همه ما بازی های سنتی را تقریبا فراموش کرده ایم. در ادامه شما را با چند بازی سنتی و محلی هندوستان آشنا می کنیم:
1. ساتولیا :
این بازی همچنین در برخی از مناطق هند پیتو یا لاگوری گفته می شود. هر تعداد از افراد می توانند آن را بازی کنند. برای این بازی به هفت سنگ مسطح کوچک احتیاج دارد. اندازه هر سنگ باید از سنگ دیگر کوچکتر باشد. سنگ ها را به ترتیب اندازه می چینیم. سنگها را با یک توپ پارچه ای از یک فاصله ثابت ضربه بزنید.
2. گوته
این بازی سنتی توسط کودکان و بزرگسالان انجام می شود. این بازی ساده به 5 قطعه سنگ کوچک احتیاج دارد. شما یک سنگ را در هوا می چرخانید و سنگ های دیگر را از زمین برمیدارید بدون اینکه سنگ های دیگر را ریخته باشید. این بازی توسط هر تعداد نفر قابل اجرا است.
3. کانچا
کانچا یکی از محبوب ترین بازی ها در بین کودکان هندوستان بود. این بازی با استفاده از تیله هایی به نام "Kancha" انجام می شود. بازیکنان قرار است با استفاده از تیله خود ، به هدف انتخاب شده ضربه بزنند. برنده تمام کانچاها را از بقیه بازیکنان می گیرد.
4. بازی Kho Kho
این یکی از محبوب ترین بازی ها در هند است. از دو تیم تشکیل شده است. 1 تیم در وسط زمین ، پشت سر هم می نشینند و زانو می زند ، در حالی که اعضای مجاور با جهت مخالف در روبرو هستند. تیمی که کمترین زمان را برای ضربه زدن به همه حریفان انجام می دهد ، برنده می شود.
5. بازی Gilli Danda
بازی به دو چوب نیاز دارد. چوب بزرگتر " danda " نام دارد و کوچکتر " gilli " نام دارد. سپس بازیکن از داندا برای ضربه زدن به گیلی استفاده می کند ، که آن را به هوا می زند. در حالی که گیلی در هوا است ، بازیکن به گیلی حمله می کند و تا آنجا که ممکن است به آن ضربه می زند. بازیکن قبل از بازیابی گیلی توسط حریف ، یک نقطه از پیش توافق شده خارج از دایره را لمس کنید.
6. پوشامپا
دو نفر در حالی که دستان خود که در بالای سرشان قفل کرده اند می ایستند و آواز می خوانند و بچه های دیگر از زیر آن پل عبور می کنند و کسی که گرفتار می شود (وقتی دستان مانند قفس در انتهای آهنگ پایین می آید) می بازد و از بازی خارج می شود.
7. بازی کیت کیت
به یک سطح باز و یک گچ برای ترسیم نیاز داریم. بازی کیت کیت یک زمین بازی محبوب که در آن بازیکنان یک شیء کوچک را به فضاهای عددی از الگوی مستطیل که در زمین مشخص شده اند پرتاب می کنند و سپس برای برداشتن جسم ، از فضاها پرش می کنند. این بازی محبوب در سایر کشورها نیز انجام می شود و مورد علاقه همه است.
8- بازی داپکل
داپکل ، یک بازی محبوب، شبیه کبادی است. Dhop نامی است که به یک توپ لاستیکی داده شده است که دو تیم با یک خط مرکزی به درون محوطه یکدیگر می روند. هر تیم یک بازیکن را به زمین حریف می فرستد. هدف این است که توپ را پرتاب کنید و حریف خود را به زمین خود برگردانید بدون اینکه به حریفان اجازه دهد او را برای کسب امتیاز لمس کنند.
9. پالانگولی
این بازی با 14 فنجان با شش دانه در هر فنجان انجام می شود. بازیکنان این دانه ها را در جام های دیگر توزیع می کنند تا زمانی که هیچ دانه ای باقی نماند. کسی که به دو فنجان پیاپی و بدون دانه می رسد مجبور است از بازی خارج شود.
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
گزیده ای از بیوگرافی سارا خوئینیها:
نام اصلی: سارا خوئینیها
نام مستعار : سارا وثوقی
متولد : 3 خرداد 1353 تهران، ایران
ملیت :ایرانی
زمینه فعالیت: هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر
سالهای فعالیت :1369 - اکنون
همسران :چنگیز وثوقی (1369–1370)
یوسف مرادیان (جداشده)
بیوگرافی سارا خوئینیها:
سارا خوئینیها متولد 3 خرداد 1353 در تهران هنرپیشه سینما، تلویزیون و تئاتر ایران است. سارا خوئینیها که با نام مستعار سارا وثوقی نیز بازی کردهاست، فارغالتحصیل کارشناسی گرافیک از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. سارا خوئینیها یک خواهر و سه برادر دارد و سومین فرزند خانواده است.
سارا خوئینیها بازیگری را برای اولین بار در سال 1369 با بازی در فیلم ویدئویی صبحگاه خونین ساخته فرامرز باصری تجربه کرد که با همسرش اولش چنگیز وثوقی همبازی بود.
سارا خوئینیها در سال 1370 با فیلم گل ها و گلوله ها ساخته ناصر مهدی پور وارد سینما شد. سپس در فیلم تلوزیونی طالع عشق در نقش حلیمه دایه پیامبر اسلام ایفای نقش کرد.
او در این سه فیلم با چنگیز وثوقی همبازی شد و از نام سارا وثوقی استفاده کرد.
وضعیت تاهل سارا خوئینیها :
سارا خوئینیها همسر سابق چنگیز وثوقی است و نام هنری سارا وثوقی که در دو سال اول فعالیت هنری استفاده میکرد، برگرفته از نام فامیل همسرش بود. زندگی مشترک وی با چنگیز وثوقی کمتر از دو سال به طول انجامید و منجر به جدایی شد. سارا خوئینیها با یوسف مرادیان ازدواج کرد و این وصلت هم به جدایی انجامید.
غنچه حاصل ازدواج اول سارا خوئینیها و چنگیز وثوقی می باشد. او از یوسف مرادیان فرزندی ندارد، اما پسری بنام شایان دارد که احتمال از همسر دیگرش می باشد که از وی نیز طلاق گرفته است، اطلاعاتی از پدر شایان رسانه ای نشده است.
آثار هنری سارا خوئینیها :
سینما :
مأموریت غیرممکن (1397) (1397)
ماه گرفتگی (1395 مسعود اطیابی)
شاباش (1391)
کبریت سوخته (1391)
دل بیقرار (1391)
در امتداد شهر (1389)
یکی از ما دو نفر (1389 تهمینه میلانی)
بیداری رؤیاها (1388)
لج و لجبازی (1388)
دوستی از جنس آتش (1388)
پسر تهرانی (1387)
سوپر استار (1387)
دعوت (1387)
گیس بریده (1385)
اسپاگتی در هشت دقیقه (1384 رامبد جوان)
نقاب (1383)
بالای شهر پایین شهر(1380)
دوستان (1378)
گلها و گلولهها (1370)
مجموعه تلویزیونی :
آچمز (1398)
گاندو (1398)
بیقرار (1397)
محله گل و بلبل 2 (1395)
آسپرین (95- 1394 فرهاد نجفی)
اولین انتخاب (1392)
شب شیشهای (1392)
کلاه پهلوی (1386–1391 سید ضیاءالدین دری) در نقش «عالیه»
خاطرات مرد ناتمام (1390–1391 صادق کرمیار)
بچهها نگاه میکنند (نوروز 1390)
یک روز قبل (1389 صادق کرمیار)
نردبام آسمان (1388 محمدحسین لطیفی)
بیصدا فریاد کن (1386 مهدی فخیمزاده)
روزهای اعتراض (1384 حسین سهیلیزاده)
راه شب (1383)
اولین انتخاب (مهدی صباغزاده)
معصومیت ازدسترفته (1381 داود میرباقری)
سفر سبز (1380)
مادر (1378)
فیلم تلویزیونی :
فصل زندگی (1391)
اوباش (1390)
فراموشی (1389)
تلواسه (1388)
طالع عشق (1371)
صبحگاه خونین"" (1369)
تئاتر :
عشق اتفاقی نیست که بیفتد"" (1390)
مهمانسرای دو دنیا"" (1394)
تصاویر سارا خوئینیها :
سارا خوئینیها و هومن برق نورد
گردآوری:بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
ماریجوانا (Marijuana) که با نام های دیگری همچون گل، علف، مرجان، وید (weed) و... در ایران شناخته می شود یکی از فراورده های شاهدانه می باشد. این گیاه یک سایکو اکتیو یا داروی فعال کننده روان می باشد که با اهداف تفریحی یا درمانی مورد استفاده قرار می گیرد اما بیشتر مصرف آن با مقاصد تفریحی صورت می گیرد. دو ماده اصلی در این گیاه وجود دارند که برای ما پرکاربرد بوده و تاثیرات زیادی نیز دارند.
تی اچ سی یا تتراهیدروکانابینول به عنوان یک ترکیب موثر و عامل شادی آور در گونه های ماده این گیاه که به دور از گیاهان نر رشد کرده اند به وفور یافت می شود که از آن به عنوان ماریجوانا استفاده می شود. کانابیدیول یا CBD نیز ترکیب اصلی دیگری است که در این گیاه وجود دارد و خواصی متفاوت از THC دارد و زیاد بودن آن باعث کاهش تی اچ سی می شود.
در صورتی که مقدار سی بی دی گیاه بیشتر باشد به آن همپ گفته می شود که کاربردهای بیشتری در بخش پزشکی دارد اما ممکن است به دلایل مختلفی از جمله ارزان تر بودن یا آسان بودن پرورش در بازارهای خیابانی به عنوان ماریجوانا فروخته شود.
مصرف گیاه همپ به روش دود کردن عوارضی از جمله سرخوشی زود گذر و سردرد خفیفی دارد درحالی که مصرف کنندگان ماریجوانا (در صورت مصرف متاع باکیفیت با دوز مناسب) حداقل تا چند ساعت احساساتی همچون سرخوشی را تجربه می کنند که آن را با اصطلاح هایی همچون high بودن یا «کله پری» توصیف می کنند.
بذر و گیاه شاهدانه از زمان های باستان مورد توجه بوده و همانطور که از نام آن پیداست کاربردهای فراوانی داشته است به طوری که از هشت هزار سال پیش در خاورمیانه، چین و هند برای تولید الیاف و خواص طبی مورد توجه بود. اینکه از چه زمانی شاهدانه به عنوان سایکواکتیو مورد توجه قرار گرفته است دقیق مشخص نیست اما برخی از پژوهش ها نشانه هایی از وجود شاهدانه در «سوما» که یک دراگ باستانی هندی است دارد.
آشوریان باستان نیز خواص سایکو اکتیو این گیاه را از ایرانیان یاد گرفته اند و در برخی از مراسم مذهبی مورد استفاده قرار دادند. علاوه بر آشوری ها قبایل دیگری بودند که با فواید شاهدانه در زمان باستان توسط ایرانیان آشنا شدند و نام qunubu که توسط آشوریان مورد استفاده قرار می گرفت احتمالا ریشه نام Cannabis (شاهدانه) باشد.
اگرچه شاهدانه بومی آسیای مرکزی و هند می باشد اما منابع بسیاری وجود دارد که نشان می دهد این گیاه در سراسر جهان مورد استفاده قرار می گرفته است. برای مثال بذرهای کشف شده در پازیریک که استفاده این گیاه در مراسم های اسکیموها یا گزارش های تاریخ هردوت سندی بر این گفته ها هستند و به نظر می رسد مسافران باعث پخش آن شدند به طوری که حتی صوفیان و عرفای مسلمان نیز تا مدت ها از آن استفاده می کردند.
اولین محدودیت برای ماریجوانا در قرن چهاردهم میلادی و در دنیای اسلام اعمال شدند. پس از چند قرن کشت و مصرف آن در کشورهای استعماری محدود شد و تجارت بین المللی ماریجوانا و حشیش در اواخر دهه 1960 با هماهنگی بین المللی در قبال کنترل مواد مخدر، به ممنوعیت های گسترده این ماده در سطح جهان ختم شد. اما با وجود محدودیت های سنگین برای قاچاق و استفاده از ماریجوانا و مجازات های فراوان مصرف آن در میان بسیاری از هنرمندان و خوانندگان جاز و راک رایج بود.
با گذشت یک دهه برخی از کشورها مجازات ها را در صورت داشتن مقادیر کم کاهش دادند و هلند در قرن بیست و یکم اولین کشوری بود که ماریجوانا را آزاد کرد. پس از آن کاهش ممنوعیت ها در دستور کار برخی از کشورهای اروپایی و آمریکایی قرار گرفته است.
در سال 2010 سازمان ملل متحد در گزارش جهانی مواد مخدر اعلام کرد کانابیس پرمصرف ترین ماده برای قاچاق و تجارت غیر قانونی بوده است و مصرف کنندگان آن در سال 2015 به حدود 200 ملیون نفر رسیده است با این حال به نظر می رسد در ایران ماریجوانا پر مصرف ترین ماده بعد از تریاک باشد.
بذرهای مختلفی از شاهدانه وجود دارند که برخی از کمپانی ها اقدام به تشخیص بذرهای ماده با کیفیت و فروش آن می کنند. تا کنون سه نژاد اصلی به نام های ساتیوا، ایندیکا و رودرالیس کشف شده است که مقدار cbd و thc آنها متفاوت بوده و باعث به وجود آمدن تفاوت هایی در اثرگذاری و کاربرد آنها شده است. علاوه بر این نژادهای بسیار دیگری وجود دارند که پیوندی هستند و از ترکیب چند گونه با یکدیگر یا دستکاری ژنتیکی ایجاد شده اند.
شرایط اقلیمی گرم مانند آب و هوای مکزیک یا آفریقای جنوبی برای کشت این نوع از ماریجوانا مناسب می باشد و گل دهی آن در شرایط خاصی اتفاق می افتد. بیش از یازده ساعت در روز نیاز به تاریکی دارد و برگ های آن بلند، نازک و کشیده می باشد.
غلظت thc موجود در ساتیوا کمتر از ایندیکا است و حاوی مقداری cbd است؛ این نژاد باعث تقویت انرژی جسمی نیز می شود که به همین دلیل معمولا در طول صبح یا بعد از ظهر مصرف می شود.
برخی افراد معتقدند مصرف ساتیوا خلاقیت آنها را افزایش داده و موجب شادی بیشتر می شود. بدین ترتیب ممکن است برای افرادی که دچار افسردگی یا خستگی مزمن هستند مناسب باشد. علاوه بر این از ساتیوا برای تسکین برخی از علائم اختلالات خلقی و.. نیز استفاده می شود اما عمده مصرف این نژاد تفریحی است.
پژوهش های انجام شده بر روی تاثیرات ماریجوانا با مشکلاتی روبرو است چرا که ممکن است برخی از مصرف کنندگان دخانیات یا سایر روان گردان ها را نیز استفاده کنند، علاوه بر این سن، شخصیت و آمادگی ذهنی و عوامل دیگری هستند که در تاثیرات این ماده نقش دارند.
ایندیکا نژادی است که نخستین بار در ناحیه هندوکش و در افغانستان کشت شده است. پس شرایط اقلیمی سرد و کوهستانی برای آن مناسب می باشد و معمولا کوتاه تر از ساتیوا بوده و بوته مانند است. برگ های ایندیکا ضخیم تر و گردتر از ساتیوا است و جوانه های آن به صورت دسته ای رشد می کنند.
بر خلاف ساتیوا غلظت Thc در این نژاد بیشتر است و نوعی قوی از ماریجوانا محسوب می شود. این نژاد خاصیت آرام بخشی و خواب آوری بالایی دارد بدین ترتیب برخی افراد پس از مصرف آن به شدت بی حال می شوند به همین دلیل معمولا شب ها مصرف می شود.
علاوه بر این به دلیل داشتن تی اچ سی بیشتر ایندیکا برای تسکین درد نیز مناسب تر می باشد. اگرچه بیشتر نژادهای امروزی پیوندی هستند و ترکیبی از ایندیکا و ساتیوا می باشند که باعث می شود برخی از مصرف کنندگان به حالت هایی چون افزایش تمرکز، خلاقیت و... دست یابند. اگرچه تاثیرات ذهنی ماریجوانا در همه افراد یکی نیست و ممکن است گاهی نیز مسائلی عادی، پیچیده شوند یا درک درستی از واقعیت شکل نگیرد.
دهه هاست که نوعی از ماریجوانا به صورت خود رو در برخی مناطق از اروپا و روسیه دیده می شود؛ دانشمندان به تازگی با بررسی دقیق تر آن فهمیدند که این نژاد ژنتیکی خاص تر دارد و در حقیقت چیزی بین ساتیوا و ایندیکا به شمار می رود. دلیل اینکه این نژاد نسبتا ناشناس مانده است تاثیر ضعیف آن برای کاربردهای تفریحی و پزشکی است اما اصلی ترین تفاوتش رشد سریع رودرالیس است به طوری که فاصله بذر تا برداشت آن یک ماه می باشد.
بوته کوتاه این نژاد بیست سانتی متر بیشتر قد ندارد و در مناطق سردسیر و کم آفتاب سریعا کامل می شود. این ژن خاص برای پرورش دهندگان اهمیت بسیاری دارد.
هرسال وید باز ها با پیوند گیاه های والد سعی می کنند نوعی جدید از ماریجوانا را پرورش دهند که تاثیرات مطلوب داشته باشد. ممکن است برخی از پرورش دهندگان بخواهند تی اچ سی بیشتری بدست آورند یا در طعم و ظاهر گیاه تفاوت هایی ایجاد کنند. هیبرید ها معمولا از پیوند ستیوا و ایندیکا بدست می آید اما ممکن است رودرالیس نیز برای کاهش زمان مورد نیاز مورد استفاده قرار گیرد. به صورت کلی نژادهای پیوندی را می توان به سه دسته زیر تقسیم کرد:
1. ستیوای غالب یا Sativa-dom
2. ایندیکای غالب یا Indica-dom
3. و نژادهای متوازن یا Balanced
روش های مختلف مصرف ماریجوانا ممکن است تاثیرات متفاوتی بر بدن شما بگذارد. وقتی دود ماریجوانا را به ریه ها استنشاق می کنید، ترکیبات بلافاصله وارد جریان خون شما می شوند و به سرعت به مغز و سایر اعضای بدن راه پیدا می کنند. اثرات ممکن است طی چند ثانیه تا چند دقیقه شروع شود.
هنگامی که محصولات حاوی ماریجوانا می خورید یا می نوشید، ترکیبات باید قبل از رسیدن به جریان خون از سیستم گوارش و کبد عبور کنند. این اثرات ممکن است طی چند دقیقه تا چند ساعت بروز کند.
اثراتی که ممکن است مصرف ماریجوانا بر بدن شما قرار دهید عبارتند از:
• حواس و تفکر شما ممکن است مشکل پیدا کند.
• ممکن است بر سلامت روان شما تأثیر بگذارد.
• شما به مصرف ماریجوانا اعتیاد پیدا می کنید.
• ریه های شما ممکن است صدمه ببیند.
• ممکن است احساس گرسنگی کنید.
• به قلب شما آسیب می رساند.
• در زنان باردار باعث تولد نوزاد کم وزن می شود.
برای مصرف ماریجوانا می توان از روش های مختلفی استفاده کرد؛ رایج ترین روش رول زدن با استفاده از پیپرهای مخصوص است اما ممکن است برخی از افراد از جویز، بانگ یا چلیم و... استفاده کنند یا از ماریجوانا به صورت خوراکی (با ترکیب در کیک، آبنبات، نوشیدنی ها و...) مصرف کنند.
علاوه بر کیفیت محصول، نوع مصرف در اثرگذاری تاثیر بسیاری دارد. در صورت مصرف دوز مناسب با روش خوراکی تاثیرات منفی مانند شکاک شدن و... کمتر می شوند و فرد بیشتر احساس آرامش می کند اما زیاده روی در آن ممکن است تاثیر برعکسی داشته باشد و باعث بروز مشکلات گوارشی شود.
گردآوری:بخش سلامت بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام اصلی : کنعان ایمیرزالی اوغلو
تاریخ تولد : 18 ژوئن 1974
محل تولد : روستای اوچم
فعالیت : بازیگر ، مدل و مجری تلوزیونی ترکیه
کنعان در سال 1975 میلادی در روستای اوچم در حومه آنکارا به دنیا آمد. او تا 12 سالگی در روستای اوچم تحصیل کرد و پس از آن برای تحصیل به آنکارا نزد عمه خود رفت. وی در دانشگاه فنی ییلدیز استانبول رشته ریاضی خواند و پس از آن در سن 41 سالگی ازدواج کرد.
کنعان ایمیرزالی اوغلو در سال 1997 در مسابقات بهترین مدل ترکیه شرکت کرد. او که در ان زمان 23 ساله بود میان 4000 نفر موفق شد به 20 نفر برتر صعود کند. پس از آن هم توانست از بین 20 مدل منتخب شده اول شود.
پس از اینکه کنعان اوغلو موفق شد رتبه اول مدلینگ را در کشور خودش به دست آورد به عنوان نماینده ترکیه در مسابقات بهترین مدل مرد جهان شرکت کرد و موفق شد با کسب مقام اول بهترین مدل مرد جهان شناخته شود.
این موفقیت او اولین موفقیت ترکیه در بهترین مدل مرد نیز بود.
کنعان با ایفای نقش در سریال تلوزیونی دل دیوانه فعالیت خود را در صنعت بازیگری آغاز کرد. او پس از ان توانست در کنار بازیگران معروف ترکیه در نقش های کلیدی ظاهر شود و در فیلم های معروفی ایفای نقش کند. از فیلم هایی معروفی که کنعان در آن ها درخشیده است می توان به "ایزال" و "رزوگار تلخ" اشاره کرد.
یکی دیگر از موفقیت های حیرت انگیر کنعان ایمیرزالی اوغلو دریافت 4 میلون دلار دستمزد در ازای ایفای نقش در سریال کارادایی بود که در سال 2012 اتفاق افتاد. به گفته اخبار و منابع ترکی این دستمزد بیشترین دستمزد تاریخ سینما و تلوزیون ترکیه محسوب می شود.
نظر کنعان ایمیرزالی اوغلو در مورد هوادارانش :
خوشحالم که از هر تیپ و قشری هوادار دارم ، به خصوص از پدر مادر ها واکنش های مثبت زیادی دریافت کرده ام. هواداران من محدود به جوان ها نیستند و من از همه ی رده های سنی طرفدار دارم که این را از رفتار آن ها در خیابان ها دیده ام.
من فکر می کنم علت اینکه مردم به من محبت دارند این است که روستازاده هستم و این باعث محبوبیت من در میان اهالی روستا ها است. از طرفی هم یک زندگی شهری دارم و این هم باعث محبوبیت من در میان مردم شهر ها است. و مهم تر از همه اینکه به نظر من محبت مردم به من به دلیل رفتاری است که در خانواده به من آموخته اند.
مدلینگ یا بازیگری
کنعان ایمیرزالی اوغلو می گوید : همیشه دوست داشتم بازیگر بشوم ، اگرچه قبلا مدلینگ لباس انجام می دادم و در آن موفق هم بوده ام اما من عاشق بازیگری هستم و به همین دلیل الان فقط بازیگری می کنم.
البته پدرم دوست داشت من مهندس مکانیک می شدم اما از اینکه بازیگر شده ام هم خرسند است. پدرم همیشه می خواست من به دانشگاه بروم.
کنعان : به خودم اهمیت می دهم
به وضعیت خودم اهمیت می دهم و همیشه حواسم به خودم هست. خوشبختانه از شرایط بدنی ام راضی ام و همچنین مراقب خورد و خوراکم هستم. با اینکه سبزی دوست ندارم اما عاشق گوشت قرمز هستم ولی سعی می کنم از حد تعادل بیشتر مصرف نکنم.
من به عسل صبحانه و چای خیلی علاقه دارم برای استراحت و ریلکس کردن هم به تعطیلات می روم. من عاشق کوه و جنگل هستم.
همچنین طبیعت را دوست دارم و از اینکه به تماشای طبیعت ، غروب و طلوع آفتاب بنشینم لذت می برم. با این وجود از زندگی شبانه و شب زنده داری بیزارم. علاوه بر این ها من کتاب خواندن و موسیقی گوش دادن را هم دوست دارم.
کنعان ایمیرزالی اوغلو از دعاهای مادرش می گوید
مدل معروف جهان کنعان ایمیرزالی اوغلو : مدیون دعا های مادرم هستم!
در طی فیلم برداری خب من خیلی کار می کردم ، گاهی پیش می آمد 36 ساعت مدام در حال کار کردن بودیم طوری که همه می گفتند یک هفته ای از پا در میای!! اما دعای های مادرم باعث شد من همیشه در طی این پروسه طولانی مدت سالم بمانم. مادرم دعا می کرد "خدایا به پسرم سلامتی بده"
از وقتی کارم در بازیگری بیشتر شد دعاهای مادرم هم بیشتر شد و من مدیون دعاهای ماردم هستم.
اهمیت انگیزه برای بازیگران از زبان کنعان ایمیرزالی اوغلو
وی می گوید : داشتن انگیزه برای یک بازیگر بسیار اهمیت دارد. اگر یک بازیگر انگیزه نداشته باشد ، دیگر بازی نمی کند.
اگر بخواهم مثال بزنم ، در یکی از فیلم هایی که بازی کردم باید نقش یک فرد قلدر و دعوایی را داشته باشم به همین خاطر به باشگاه رفتم و سخت تمرین کردم. تا زمانی که فیلم برداری شروع شد من بدنی کاملا آماده داشتم.
وقتی کارتان را دوست داشته باشید ، به همه جنبه های آن هم اهمیت می دهید و زندگی شما وابسه به فعالیت ها شما می شود و بر ان اساس وفق خواهد گرفت. شاید مجبور باشید خیلی از کار های که دوست دارید را انجام دهید ولی برای رسیدن به هدفتان از آن دست بکشید و بالعکس.
کمک های بی شمار کنعان ایمیرزالی اوغلو به مردم بی بضاعت
جالب است بدانید این بازیگر ترک از آن دست بازیگرانی است که در کمک به دیگران هیچ وقت دریغ نخواهد کرد. کنعان بسیار سخاوت مند است و به خانواده های بی بضاعت کمک های زیادی کرده است.
یکی از کمک های وی که بیش از همه در سال مورد توجه است ، پهن کردن سفره های افطاری برای خانواده های بی بضاعت در شهر انکارا و زادگاهش است. او به مدت یک هفته برای روزه داران این کار را انجام می دهد.
همچنین او در عید قربان نیز گوسفند قربانی می کند و گوشت آن را به مردم نذر می کند. او این کار ها را به صورت پنهانی انجام می دهد و تمایلی برای گفتن آن ها ندارد. اما گاها کسانی که بهشان کمک شده است این خبر ها را پخش می کنند.
1998 - دل دیوانه | 2001 - روابط زندگی | 2001 - دل دیوانه ، بومرنگ جهنمی |
2003 - گرگ و میش | 2004 - روزگار تلخ | 2006 - یاندیم علی آخرین بازمانده عثمانی |
2007 - کابادایی | 2009 - دام اژدها | 2009 - ایزل |
2012 - داستان طولانی | 2012 - کاردایی | 2017 - جینگوز رجایی |
2018 - محمد فاتح یک جهان | 2020 - الف | - |
همچینین از مجری گری این مدل ترکی می توان به "چه کسی می خواهد میلیونر شود؟" اشاره کرد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام : نگار فروزنده
متولد : 3 تیرماه 1357 شمیران تهران
حرفه : بازیگر
سالهای فعالیت : 1373 تا کنون
نگار فروزنده معتقد است اگر چهار اثر مورد قبول در کارنامه خود داشته باشد ، از میان کارگردان ها و مردم فراموش نخواهد شد و در صورتی که فراموش شده باشد به این معنی است که مسیر خود را به خوبی طی نکرده است.
نگار فروزنده در تاریخ 3 تیرماه 1357 در شمیران تهران متولد شد.
این بازیگر فعالیت خود را از سال 1373 اغاز کرد و تاکنون 19 فیلم سینمایی و 20 فیلم تلوزیونی در کارنامه خود ثبت کرده است. نگار فروزنده بازیگری را از 14 سالگی اغاز کرد.
نگار فروزنده تحصیل کرده مقطع دیپلم رشته انسانی می باشد. او 2 برادر به نام های احسان و کیوان را دارد که به گفته خود نقشی فراتر از برادر را در زندگی او دارند.
در واقع هنگامی که 14 ساله بود موفق شد در تست بازیگری که در مدرسشان گرفته شد در سریال چه باید کرد به خوبی ایفای نقش کند.
2 سال پس از آن واقعه به کلاس های مرحوم استاد سمندریان رفت و در حین فعالیت در تئاتر، در این زمینه مطالعاتی نیز داشت.
علاوه بر شهرتی که در فیلم کافه ستاره اثر سامان مقدم به دست آورد ، توانست مسعود کیمیایی ، ابراهیم حاتمی کیا و دیگر اسامس را در کارنامه هنری خود ثبت کند.
یکی از مهم ترین ویژگی های این بازیگر برجسته ، توانایی ایفای نقش های متفاوت است.
نگار فروزنده در سال 1383 هنگامی که 26 ساله بود توانست در فیلم کافه ستاره به خوبی ایفای نقش کند و بهترین بازی خود را رقم بزند.
کافه ستاره به کارگردانی سامان مقدم داستان 3 زن به نام های سالومه ، فریبا و ملوک در یکی از محله های قدیمی تهران است.
در این فیلم فروزنده به همراهی هانیه توسلی و افسانه بایگانی به شهرت رسید.
سپس بازیگری حرفه ای او شروع شد.
او توانست با بازی در فیلم پاپیتال که البته فیلم ضعیفی بود ستایش منتقدان را به دست اورد.
بازی در این فیلم سینمایی و ایفای نقش اول ، مهم ترین اتفاق هنری فروزنده بود.
نگار فروزنده با اینکه به خوبی در حال پیشرفت در عرصه سینما و تلوزیون بود اما به خاطر وسواس انتخاب نقش کمی از این عرصه جا ماند.
به گفته وی : با اینکه علاقه زیادی به حرفه بازیگری دارم و هیچ حرفه ای را با این شور و اشتیاق دنبال نمی کنم اما احساس می کنم نتوانستم در این چند سال اخیر به خوبی به نظر برسم و این اصلا برایم خوشایند نیست.
فروزنده دلایل دوری اش از سینما را به این شکل عنوان کرد : "فیلم نامه هایی که خوانده ام انسجام مناسب را ندارند و همچنین شخصیت پردازی ها به خوبی انجام نمی شود و من نتوانسته ام نقشی که برایم راضی کننده باشد پیدا کنم"
از طرفی وی عنوان کرد که وضع مالی بد سینما نیز یکی دیگر از دلایلی است که نسبت به گذشته کمتر در عرصه بازیگری حضور داشته است.
علاوه بر این موارد وی افزود پس از فوت پدرم کم کار شدم.
نگار فروزنده : هرگز عمل زیبایی نکرده ام
فروزنده با اشاره به شایعاتی در مورد عمل زیبایی او که در فضای مجازی منتشر شد گفت : تا به حال به جز جراحی بینی که آن به دلیل تصادف و شکستگی انجام شد عمل زیبایی دیگری انجام نداده ام.
همچنین گفت : "همیشه برای من دغدغه اصلی رشد شخصیتم بوده است جه از لحاظ فردی و چه از لحاظ اجتماعی. من بیشتر از ظاهرم سعی می کنم روحم را پرورش دهم و به آن فکر کنم.
خداروشکر در تمامی این سال ها همشه چهره خودم را دوست داشتم."
این بازیگر در ساله های 78 و 77 با بازی در فیلم های داریوش مرجویی یعنی "میکس" و "دختر دایی گمشده" به نقطه اوج خود در آن دوارن رسید.
پس از آن با بازی در فیلم کافه ستاره بسیار مشهور شد.
به گفته خود نگار فروزنده وی سفر کردن با بسیار دوست دارد ، این کار به او فرصتی می دهد تا با فرهنگ ها و طبیعت های مختلف اشنا شود.
علاوه بر مسافرت ، آشپزی نیز کار مورد علاقه او می باشد.
او می گوید : "آشپزی را بسیار دوست دارم اما به ان به عنوان کار روزمره نگاه نمی کنم ولی هروقت آشپزی می کنم با دل و جان این کار را انجام می دهم.
از میان غذا ها ماهی را بیشتر از همه دوست دارم زیرا مادرم اهل جنوب است و بیشتر ماهی جنوبی می خوریم.
همچنین افزود ، هرجا می روم و غذایی که از آن خوشم بیاید می خورم ، از آن یاداشت برداری می کنم تا خودم هم بتوانم از آن بپزم."
با اینکه مدتی در فضای مجازی پخش شده بود که او با فربد زمهریری ازدواج کرده ، اما به شدت این مورد را تکذیب کرد و گفت تا به امروز ازدواج نکرده ام و مجرد هستم.
1399- دادستان | 1390- شهر دقیانوس | 1390- شهر دقیانوس |
1384- ریحانه | 1382- من یک مستجرم | 1381- پاورچین |
1380- شب آفتابی | 1379- همسفر | 1379- جوان امروز |
1377- راه سوم | 1376- گل های آفتابگردان | 1375- ریشه در دشت خون |
1374-دو پنجره | 1374- حکایت میرزا یحیی | 1372- چه باید کرد |
1399- جوجه تیغی | 1392-افسونگر | 1389- کمی شیرین بسی فرهاد |
1389- اخراجی ها 3 | 1388- شرط اول | 1378- اخراجی ها 2 |
1378- دعوت | 1378- محاکمه در خیابان | 1386- دایره زندگی |
1385- بلند گریه کن | 1385- اخراجی ها | 1385- پاپیتال |
1383- کافه ستاره | 1379- دعوت به شام | 1378-دختر گمشده |
1377- میکس | 1377- معصوم | 1376- پشت دیوار شب |
1374- بازی های پنهان | - | - |
علاوه بر این موارد فروزنده در تله فیلم ها و فیلم پخش خانگی به خوبی توانسته ایفای نقش کند.
رقص روی شیشه اولین فیلم پخش خانگی است که در ان امیدوار بود به روز های اوج خود بازگردد.
گردآوری : بخش بازیگران بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
عکس پروفایل عید سعید فطر
عکس نوشته پروفایل عید فطر
پروفایل عید سعید فطر
عید فطر
عکس نوشته های عید فطر
پروفایل عید فطر
عکس پروفایل عید فطر
پروفایل عید فطر
عکس تبریک عید فطر برای پروفایل
عکس نوشته پروفایل عید فطر
عکس پروفایل عید سعید فطر
پروفایل عید سعید فطر
عید سعید فطر
پروفایل عید فطر
پروفایل عید فطر مبارک
پروفایل عید فطر
گردآوری:بخش سرگرمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
آلبالو پلو با گوشت چرخکرده
مواد لازم برای تهیه ی آلبالو پلو :
آلبالو | 500 گرم |
شکر | 200 گرم |
برنج | 4 پیمانه |
زعفران دم کرده | به مقدار لازم |
گوشت چرخکرده | 300 گرم |
پیاز | 1 عدد |
نمک و فلفل و زردچوبه | به مقدار لازم |
طرز تهیه ی آلبالو پلو :
برای پخت آلبالو پلو، ابتدا هسته ی آلبالوها را جدا کنید و شکر را روی آن ها بریزید و روی شعله ی گاز قرار بدهید تا حدود 20 دقیقه بجوشد مراقب باشید رنگ آن تغییر نکند.
برنج را از قبل خیس کنید. گوشت چرخکرده و یک عدد پیاز رنده شده و نمک و فلفل را اضافه کنید و خوب ورز بدهید سپس آن ها را قلقلی کرده و داخل تابه ای با روغن بریزید و درب تابه را بگذارید تا با شعله ی ملایم بپزد اگر آب نینداخت مقداری آب بریزید تا گوشت مغز پخت شود زمانی که آب آن تمام شد با روغن سرخ کنید.
سپس داخل قابلمه برای برنج آب بریزید، زمانی که جوش آمد آب برنج را خالی کنید و برنج را داخل قابلمه بریزید مقداری نمک هم بریزید و اجازه بدهید بجوشد تا زمانی که اطراف برنج نرم و وسط آن سفت تر باشد. زمان آبکش کردن آن است. برای طرز تهیه انواع پلو همین کار را انجام دهید برنج هایی که ساده نیستند را کمی زنده تر بردارید.
آن را آبکشی کنید و کف قابلمه مقداری روغن بریزید و ته دیگ مورد نظرتان را روی آن بچینید سپس آلبالوها را از آب آن ها جدا کنید و داخل قابلمه یک لایه برنج و یک لایه آلبالو بریزید.
و روی آن زعفران دم کرده بریزید و آن را دم کنید.
زمانی که دم کشید آن را در دیس بکشید و گوشت های قلقلی و خلال پسته روی آن را تزیین کنید.
طرز تهیه آلبالو پلو مجلسی
نکاتی برای طرزتهیه آلبالوپلو :
برای طرز تهیه آلبالو پلو ترش، شکر را حذف کنید و آلبالوها را با کمی آب بجوشانید تا نرم تر شوند.
برای پخت آلبالو پلو شیرین، میزان شکر را بیشتر کنید.
برای درست کردن آلبالو پلو ملس، میزان شکر را کمی کمتر کنید.
برای دم کردن آلبالو پلو شربت آلبالو را روی آن نریزید به علت شیرین بودن، باعث چسبیدن برنج می شود.
برای طرز تهیه ی گیلاس پلو، مانند آلبالو پلو عمل کنید اما به دلیل شیرین بودن گیلاس ها شکر کمتری بریزید. برای طرز پخت گیلاس پلو ، مانند آلبالو پلو می توان هم از گوشت و هم از مرغ استفاده کرد.
برای تزیین آلبالو پلو می توانید شربت آلبالو را بگذارید بجوشد تا غلیظ تر شود، سپس مقداری از برنج ساده ی دم کشیده را با شربت آلبالو مخلوط کنید تا برنج کمی قرمز شود و مقداری از برنج ساده را با زعفران دم کرده مخلوط کنید و آن را تزیین کنید.
این غذا را می توانید با مرغ به صورت ریش شده یا تکه های مرغ تهیه کنید.
طرز تهیه گیلاس پلو
گردآوری: بخش آشپزی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
بیوگرافی احمد شاملو
احمد شاملو کیست ؟
احمد شاملو (زاده 21 آذر، 1304 در تهران؛ در خانه? شماره? 134 خیابان صفی علیشاه - درگذشته 2 مرداد 1379 فردیس کرج) شاعر، فیلمساز، روزنامه نگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگ نویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود. آرامگاه او در امامزاده طاهر کرج واقع است. تخلص شعری احمد شاملو الف. بامداد و الف. صبح بود.
پدر وی حیدر نام داشت که تبار او به گفته شاملو در شعری از مجموعه ی مدایح بی صله، به اهل کابل برمی گشت؛ مادرش کوکب عراقی است. دوره ی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به مأموریت می رفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند. (به همین دلیل شناسنامه? او در شهر رشت گرفته شده است و محل تولد در شناسنامه رشت نوشته شده است.)
دوران دبستان را در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد گذراند و از همان دوران اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عامه کرد. شاملو دوره دبیرستان را در بیرجند و مشهد و تهران گذراند و سال سوم دبیرستان را در دبیرستان ایرانشهر تهران خواند و به شوق آموختن دستور زبان آلمانی در سال اول دبیرستان صنعتی ثبت نام کرد.
در اوایل دهه 20 خورشیدی پدرش برای سر و سامان دادن به تشکیلات از هم پاشیده ژاندرمری به گرگان و ترکمن صحرا فرستاده شد. او همراه با خانواده به گرگان رفت و به ناچار در کلاس سوم دبیرستان ادامه تحصیل داد. در آن هنگام در فعالیت های سیاسی شمال کشور شرکت کرد و بعدها در تهران دستگیر شد و به زندان شوروی در رشت منتقل گردید. پس از آزادی از زندان با خانواده به رضائیه (ارومیه) رفت و تحصیل در کلاس چهارم دبیرستان را آغاز کرد. شاملو با به قدرت رسیدن پیشه وری و جبهه دموکرات آذربایجان به همراه پدرش دستگیر می شود و دو ساعت جلوی جوخه آتش قرار می گیرد تا از مقامات بالا کسب تکلیف کنند. سرانجام آزاد می شود و به تهران باز می گردد و برای همیشه ترک تحصیل می کند.
شهرت اصلی احمدشاملو به خاطر شعرهای اوست که شامل اشعار نو و برخی قالب های کهن نظیر قصیده و نیز ترانه های عامیانه است. شاملو تحت تأثیر نیما یوشیج، به شعر نو روی آورد،اما برای اولین بار درشعر «تا شکوفه? سرخ یک پیراهن» که در سال 1329 با نام «شعر سفید غفران» منتشر شد وزن را رها کرد و به صورت پیشرو سبک جدیدی را در شعر معاصر فارسی گسترش داد. از این سبک به شعر سپید یا شعر منثور یا شعر شاملویی یاد کرده اند. بعضی از منتقدان ادبی او را تنها شاعر موفق در زمینه شعر منثور می دانند.
شاملو علاوه بر شعر، کارهای تحقیق و ترجمه شناخته شده ای دارد. مجموعه کتاب کوچه او بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامیانه مردم ایران میباشد. آثار وی به زبان های: سوئدی، انگلیسی، ژاپنی، فرانسوی، اسپانیایی، آلمانی، روسی، ارمنی، هلندی، رومانیایی، فنلاندی و ترکی ترجمه شده است.
زندگی نامه احمد شاملو
ازدواج اول و چاپ نخستین مجموعه? شعر (اشعار احمد شاملو)
احمد شاملو در بیست و دو سالگی (1326) با اشرف الملوک اسلامیه ازدواج کرد. هر چهار کودک او، سیاوش، سامان، سیروس و ساقی حاصل این ازدواج هستند. در همین سال اولین مجموعه اشعار او با نام «آهنگ های فراموش شده» به چاپ می رسد و همزمان کار در نشریاتی مثل «هفته نو» را آغاز می کند.
احمدشاملو در سال 1330 شعر بلند «23» و مجموعه اشعار «قطع نامه» را به چاپ می رساند. در سال 1331 به مدت حدود دو سال مشاورت فرهنگی سفارت مجارستان را به عهده دارد.
دستگیری و زندان
در سال 1332 پس از کودتای 28 مرداد علیه دکتر مصدق و با بسته شدن فضای سیاسی ایران مجموعه شعر آهنها و احساس توسط پلیس در چاپخانه سوزانده میشود و با یورش مأموران به خانه? او ترجمه? طلا در لجن اثر زیگموند موریس و بخش عمده? کتاب پسران مردی که قلبش از سنگ بود اثر مور یوکایی «مردی که قلبش از سنگ بود» بعد از 50 سال منتشر شد، خبرگزاری مهر با تعدادی داستان کوتاه نوشته? خودش و کتابها و یادداشت های کتاب کوچه از میان میرود و با دستگیری مرتضی کیوان نسخه های یگانه ای از نوشته هایش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بی آفتاب توسط پلیس ضبط می شود که دیگر هرگز به دست نمی آید.
او موفق به فرار میشود اما پس از چند روز فرار از دست مأموران در چاپخانه روزنامه? اطلاعات دستگیرشده، به عنوان زندانی سیاسی به زندان موقت شهربانی و زندان قصر برده میشود. در زندان علاوه بر شعر، به بررسی شاهنامه می پردازد و دست به نگارش پیشنویس دستور زبان فارسی میزند و قصه? بلندی به سیاق امیر ارسلان و ملک بهمن مینویسد که در انتقال از زندان شهربانی به زندان قصر از بین میرود. مرتضی کیوان به همراه 9 افسر سازمان نظامی حزب توده اعدام میشود و او در زمستان 1333 پس از تحمل یک سال حبس، از زندان آزاد میشود.
با اینحال «مردی که قلبش از سنگ بود» پس از سال ها توسط نشر ثالث به چاپ رسید.
ازدواج دوم و انتشار هوای تازه
احمد شاملو در سال 1336 با توسی حائری ازدواج می کند (دومین ازدواج او نیز مانند ازدواج اول مدت کوتاهی دوام می آورد و چهار سال بعد در 1340 از همسر دوم خود نیز جدا می شود.) در این سال با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه خود را به عنوان شاعری برجسته تثبیت می کند. این مجموعه حاوی سبک نویی است و بعضی از معروف ترین اشعار شاملو همچون پریا و دخترای ننه دریا در این مجموعه منتشر شده است. در همین سال به کار روی اشعار حافظ، خیام و بابا طاهر نیز روی می آورد. پدرش نیز در همین سال فوت می کند. احمد شاملو در سال 1340 هنگام جدایی از همسر دومش همه چیز از جمله برگه های تحقیقاتی کتاب کوچه را رها می کند.
نقش آیدا در زندگی شاملو
شاملو در 14 فروردین 1341 با آیدا سرکیسیان (ریتا آتانث سرکیسیان) آشنا میشود. این آشنایی تأثیر بسیاری بر زندگی او دارد و نقطه? عطفی در زندگی او محسوب میشود. در این سالها شاملو در توقف کامل آفرینش هنری به سر میبرد[27] و تحت تأثیر این آشنایی شعرهای مجموعه? آیدا: درخت و خنجر و خاطره! و آیدا در آینه را میسراید. او درباره? اثر آیدا در زندگی خود به مجله فردوسی گفت: «هر چه مینویسم برای اوست و به خاطر او… من با آیدا آن انسانی را که هرگز در زندگی خود پیدا نکردهبودم پیدا کردم».
آیدا و شاملو در فروردین 1343 ازدواج میکنند و شش ماه در ده شیرگاه (مازندران) اقامت میگزینند و از آن پس شاملو تا آخر عمر در کنار او زندگی میکند. شاملو در همین سال دو مجموعه شعر به نامهای آیدا در آینه و لحظهها و همیشه را منتشر میکند و سال بعد نیز مجموعهای به نام آیدا: درخت و خنجر و خاطره! منتشر میشود و در سال 1345 برای سومین بار تحقیق و گردآوری کتاب کوچه را آغاز میکند و برنامه? قصههای مادربزرگ را برای بخش برنامههای کودک تلویزیون ملی ایران تهیه میکند.
زندگینامه احمد شاملو
سفرهای خارجی
1351 مدتی بعد از تحمل دردهای شدید برای معالجه? آرتروز گردن به پاریس میرود و جراحی میشود. در سال 1354 دانشگاه رم از او دعوت میکند تا در کنگره? جهانی نظامی گنجوی شرکت کند و از همین رو با یدالله رؤیایی رهسپار ایتالیا می شود.
1355 انجمن قلم آمریکا و دانشگاه پرینستون از او برای شرکت در گردهمایی ادبیات امروز خاورمیانه و سخنرانی و شعرخوانی دعوت می کنند و او عازم ایالات متحده آمریکا می شود. شاملو در این سفر به سخنرانی و شعرخوانی در دانشگاههای نیویورک و پرینستون می پردازد. او با شاعران و نویسندگان مشهور جهان همچون یاشار کمال، آدونیس، البیاتی و کوزمینسکی در این سفر دیدار میکند و پس از سه ماه همراه آیدا به ایران بازمیگردد. در همین سال با دعوت دانشگاه بوعلی سینا، برای مدتی به سرپرستی پژوهشکده? آن دانشگاه مشغول میشود. چند ماه بعد، این بار در اعتراض به سیاستهای حکومت پهلوی ایران کشور را به مقصد ایتالیا، (رم) ترک میکند و از آنجا به آمریکا میرود و در دانشگاههای هاروارد، و ام آی تی و دانشگاه برکلی به سخنرانی میپردازد.
1357، پس از یک سال تلاش بیحاصل برای انتشار هفته نامه، به امید نشر و فعالیت علیه رژیم شاه به بریتانیا میرود. در لندن 14 شماره? نخست هفته نامه ایرانشهر را سردبیری میکند اما در اعتراض به سیاست دوگانه? مدیران آن در قبال مبارزه با رژیم و مسائل مربوط به ایران استعفاء می دهد.
1367 به آلمان غربی سفر میکند تا به عنوان میهمانِ مدعوِ دومین کنگره? بینالمللی ادبیات (اینترلیت 2) با عنوان جهانِ سوم: جهانِ ما[29] در ارلانگن آلمان و شهرهای مجاور شرکت کند. در این کنگره نویسندگانی از کشورهای مختلف از جمله عزیز نسین، درک والکوت، پدرو شیموزه، لورنا گودیسون و ژوکوندو بِلی حضور داشتند.
سخنرانی شاملو با عنوان «من دردِ مشترکم، مرا فریاد کن!» به تأثیر فقر و ناآگاهی و خرافه در عدم دستیابی به فرهنگ یکپارچه و متعالی جهانی اختصاص داشت. در ادامه? این سفر به دعوت خانم روترات هاکرمولر در اتریش، به شعرخوانی و سخنرانی میپردازد و به دعوت انجمن جهانی قلم (Pen) و دانشگاه گوتنبورگ به سوئد میرود. به دعوت ایرانیان مقیم سوئد در خانه? مردم استکهلم شب شعر اجرا میکند و با دعوت هیئت رئیسه? انجمن قلم سوئد با آنان نیز ملاقات میکند. مجموعه شعرهای احمد شاملو (دوجلدی) در آلمان غربی منتشر می شود.
1369 برای شرکت در جلساتی که به دعوت مرکز پژوهش و تحلیل مسائل ایران سیرا (CIRA) در دانشگاه برکلی برگزار شد به عنوان میهمان مدعو به آمریکا سفر میکند. سخنرانیهای او، «مفاهیم رند و رندی در غزل حافظ» و «حقیقت چقدر آسیب پذیر است» که با نام «نگرانیهای من» منتشر شد، واکنش گسترده ای در مطبوعات فارسی زبان داخل و خارج از کشور داشت و مقالات زیادی در نقد سخنرانی های شاملو نوشته شد.
در بوستون دو عمل جراحی مهم روی گردن او صورت گرفت با این حال چندین شب شعر در شهرهای مختلف با حضور شاملو که تعدادی از آنها به نفع زلزلهزدگان رودبار و آوارگان کرد عراقی بود برگزار شد. در این بین به عنوان استاد میهمان یک ترم در دانشگاه برکلی زبان، شعر و ادبیات معاصر فارسی را به دانشجویان ایرانی تدریس کرد و در همین زمان ملاقاتی با لطفی علیعسکرزاده ریاضیدان شهیر ایرانی داشت.
1370، بعد از یک سال و نیم دوری از کشور، به ایران بازگشت.
زمینه های فعالیت
شعر و ترانه
شاملو تثبیت کننده شعری نوپا بوده است.
سال 1326 کار شاعری شاملو با انتشار دفتری به نام «آهنگهای فراموش شده» که تنها دفتر شعر او در قالب سنتی و موزون است، آغاز می شود. شاملو در مقدمه همان دفتر می نویسد:
«قطعاتی که در این کتاب جمع شدهاند، نوشته هایی است که در حقیقت میبایستی سوزانده شده باشد. آهنگهاییست که خیلی زود از یاد می رود… این قدم های اولینِ کودکی است که می خواسته راه بیفتد. ناچار دستش را به دیوار می گیرد، دستش می لرزد. سست و مردد است و ناموزون راه می رود.»
سال ها بعد، شاملو با انتشار قطع نامه شعر جدیدی را پایه گذاری می کند.
در سال 1336 با انتشار مجموعه اشعار هوای تازه، به عنوان شاعری برجسته تثبیت میشود. این دفتر شامل فرمها و تجربههایی متفاوت در قالب شعر نو است.
در همین سال مجموعهای از رباعیات ابوسعید ابوالخیر، خیام و باباطاهر را منتشر میکند.
در سال 1339 مجموعه شعر باغ آینه منتشر میشود. معروفترین ترانههای عامیانه معاصر فارسی همچون پریا و دخترای ننه دریا در این دو مجموعه منتشر شده است.
شاملو مجموعه ای از شعرهای سیاسی خود را به نام کاشفان فروتن شوکران - که در آن شعر «مرگ نازلی» در بزرگداشت وارطان سالاخانیان، مبارز مسیحی ایرانی است و مجموعههای پریا، ترانه شرقی (لورکا)، مسافر کوچولو و یل و اژدها را دکلمه کردهاست و به صورت نوار صوتی منتشر شده اند.
سنگ مزار احمد شاملو
سرانجام زندگی نامه شاملو
سال های آخر عمر شاملو کم و بیش در انزوایی گذشت که به او تحمیل شده بود. از سویی تمایل به خروج از کشور نداشت و خود در این باره می گویید: «راستش بار غربت سنگین تر از توان و تحمل من است… چراغم در این خانه می سوزد، آبم در این کوزه ایاز می خورد و نانم در این سفره است.» از سوی دیگر اجازه هیچ گونه فعالیت ادبی و هنری به شاملو داده نمی شد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سال ها در توقیف مانده بودند.
بیماری او نیز به شدت آزارش می داد و با شدت گرفتن بیماری مرض قندش، و پس از آن که در 26 اردیبهشت 1376، در بیمارستان ایران مهر پای راست او را از زانو قطع کردند روزها و شب های دردناکی را پشت سر گذاشت. البته در تمام این سال ها کار ترجمه و به خصوص تدوین کتاب کوچه را ادامه داد و گه گاه از او شعر یا مقاله ای در یکی از مجلات ادبی منتشر می شد. او در دهه هفتاد با شرکت در شورای بازنگری در شیوه? نگارش و خط فارسی در جهت اصلاح شیوه? نگارش خط فارسی فعالیت کرد و تمام آثار جدید یا تجدید چاپ شده اش را با این شیوه منتشر کرد.
سرانجام احمد شاملو پس از تحمل سال ها رنج و بیماری، در ساعت 9 شب دوم مرداد 1379 (چند ساعت بعد از آن که دکتر معالجش او و آیدا را در خانه? شان در شهرک دهکده? فردیس کرج تنها گذاشت، درگذشت. و پیکرش در امامزاده طاهر کرج، به خاک سپرده شدهاست. عشق، آزادی و انسانگرایی، از ویژگیهای آشکار سروده های شاملو هستند. سنگ مزار شاملو را چندین بار افراد ناشناسی شکسته اند.
گردآوری:بخش علمی بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
موزه یهود در برلین
معمار : دنیل لیبسکیند
مساحت : 15500 متر مربع
سال: 1999
اولین موزه یهودیان در برلین، در 24 ژانویه 1933، به رهبری کارل شوارتز، شش روز قبل از به قدرت رسیدن نازی ها تاسیس شد. این موزه در مجاورت ساختمان اصلی دادگستری پروس ساخته شده است و علاوه بر اینکه تاریخ یهود را تصحیح می کند، مجموعه هایی از هنر مدرن یهود را نیز به نمایش می گذارد.
در سال 1987، دولت برلین یک مسابقه ناشناس برای گسترش موزه اصلی یهودیان در برلین ترتیب داد که در سال 1933 افتتاح شد. این برنامه می خواست که حضور یهودیان را پس از جنگ جهانی دوم به برلین بازگرداند. در سال 1988، دنیل لیبسکیند به عنوان برنده در میان چندین معمار مشهور بین المللی دیگر انتخاب شد. طرح وی تنها پروژه ای بود که طرحی بنیادین و رسمی را به عنوان ابزاری رسا و مفهومی، برای نمایش سبک زندگی یهودیان قبل، حین و بعد از هولوکاست اجرا کرد.
موزه اصلی یهودیان در برلین در سال 1933 تأسیس شد، اما خیلی زود باز نشد و در زمان حکومت نازی ها در سال 1938 بسته شد. متأسفانه، موزه خالی ماند تا سال 1975 که یک گروه فرهنگی یهودی قول داد موزه را دوباره باز کند و تلاش می کند حضور یهودیان را به برلین بازگرداند.
تنها در سال 2001 بود که سرانجام موارد اضافی لیبسکیند به موزه یهودی افتتاح شد (که در سال 1999 تکمیل شد) که سرانجام این موزه حضور یهودیان را که از لحاظ فرهنگی و اجتماعی در برلین تعبیه شده بود تثبیت کرد.
برای لیبسکیند، گسترش موزه یهود چیزی بیش از یک مسابقه / ماموریت بود. این امر در مورد ایجاد و تأمین هویت در برلین بود که در طول جنگ جهانی دوم از بین رفت. از نظر مفهومی، لیبسکیند می خواست احساس فقدان، پوچی و نامرئی بودن را بیان کند (بیان ناپدید شدن فرهنگ یهود). این کار استفاده از معماری به عنوان وسیله ای برای روایت و احساسات بود که تجربه بازدید از اثرات هولوکاست بر فرهنگ یهودیان و شهر برلین را به بازدید کنندگان ارائه می داد.
این پروژه شروع به شکل گیری از یک ستاره انتزاعی یهودی داوود می کند که در اطراف محل و بافت آن کشیده شده است. شکل آن از طریق فرایند اتصال خطوط بین مکانهای رویدادهای تاریخی ایجاد می شود که ساختار را برای ساختمان فراهم می کند و منجر به اکستروژن واقعی آن خطوط به فرم ساختمان "زیگ زاگ" می شود.
حتی اگر گسترش لیبسکیند به عنوان ساختمان جداگانه ی خود به نظر برسد، اما موزه جدید هیچ ورودی از بیرون ندارد و مسیر دسترسی آن از ساختمان قدیمی موزه برلین در زیر زمین است، بازدیدکنندگان باید اول از موزه قدیمی دیدن کنند.
باید ابتدا به یک راهرو زیرزمینی وارد شوید. قبل از ورود به سه راهی، یک بازدید کننده باید اضطراب پنهان شدن و گم کردن راه را تحمل کند. این سه مسیر فرصتی برای مشاهده تجربه یهودیان از طریق تداوم تاریخ آلمان، مهاجرت از آلمان و هولوکاست است. لیبسکیند یک تفرجگاه ایجاد می کند که برای شکل گیری "زیگ زاگ" ساختمان است تا بازدید کنندگان از آن عبور کنند و فضاهای داخل را تجربه کنند.
از نمای خارجی، به نظر می رسد، فضای داخلی هم مانند نمای بیرونی باشد. اما فضای داخلی بسیار پیچیده است. تفرجگاه فرموله شده لیبسکیند مردم را از طریق گالری ها، فضاهای خالی و بن بست ها هدایت می کند. بخش قابل توجهی از نمای ساختمان فاقد پنجره و تفاوت در جنس آن است.
فضای داخلی از بتن آرمه تشکیل شده است که قسمت های فضای خالی و بن بست را تقویت می کند، جایی که فقط یک تکه نور از آن وارد فضا می شود. این یک حرکت نمادین است که توسط لیبسکیند برای تجربه بازدیدکنندگان از احساسات یهودیان در طول جنگ جهانی دوم انجام می شود، به طوری که حتی در تاریک ترین قسمت هایی که احساس می کنید هرگز راهی پیدا نخواهید کرد، ردپای کمی از نور امید را در آن جا مشاهده می کنید.
یکی از احساساتی ترین و قدرتمندترین فضاهای ساختمان فضای خالی 66 سانتی متری است که در کل ساختمان جریان دارد. دیوارهای بتونی فضایی سرد و طاقت فرسا را، ??به فضایی اضافه می کنند که تنها نور از یک شکاف کوچک در بالای فضا سرچشمه می گیرد. زمین با 10000 صورتک های آهنی درشت پوشانده شده است. نمادی از گمشدگان در جریان هولوکاست؛ این ساختمان کمتر از یک موزه است اما تجربه ای را به تصویر می کشد که بیشتر افراد نمی توانند درک کنند.
توسعه ی لیبسکیند به باغ تبعید منتهی می شود جایی که بار دیگر بازدید کنندگان احساس می کنند در میان 49 ستون بتونی بلند که با گیاهان پوشانده شده اند گم شده اند. ستون های غالب، انسان را گم و گیج می کند، اما وقتی به آسمان باز نگاه می کنیم، لحظه ای تعالی وجود دارد. موزه یهودی لیبسکیند سفری احساسی در طول تاریخ است. این معماری و تجربه شاهدی واقعی بر توانایی دنیل لیبسکیند در ترجمه تجربه انسانی به یک ترکیب معماری است.
" موزه یهود به عنوان نمادی تصور شده است که در آن "نامرئی" و "نمایان شدن" از ویژگی های ساختاری آن است که در این ساختمان در برلین جمع شده و نام دنیل لیبسکیند به خاطر معماری وساختن آن همیشه باقی می ماند. "
گردآوری: بخش گردشگری بیتوته
نوشته شده توسط: الهه ناز
نام کامل: سید جواد یحیوی
حرفه: بازیگر و مجری
فعال در: سینما و تلوزیون
متولد: شهر تهران
تاریخ تولد: 3 تیر 1353
سید جواد یحیوی نخستین فعالیت هنری خود را در سال 1373 و در سن 20 سالگی آغاز کرد . او در اولین فعالیت خود دستیار تهیه کننده بود و یک سال پس از شروع کردن حرفه هنر با عنوان گوینده و گزارشگر به رادیو وارد شد.
وی در سال 1375 برای اولین بار در تلویزیون اجرا کرد اما سرشناس شدن او از تابستان سال 1377 اتفاق افتاد که در آن سال او هر روز به وسیله برنامه طعم آفتاب بر روی آنتن می رفت .
سید جواد یحیوی با اینکه هنوز اوایل دوران کاری اش در تلوزیون را می گذراند اما در سال 1378 به دلیل صحبت هایی که در برنامه طعم آفتاب در مورد ماهواره صورت گرفت چندین بار توسط آقای لاریجانی مدیر صدا و سیمای آن زمان توبیخ شد و پیوسته با این رویداد به مدت سه سال و نیم از حوزه کاری اش ممنوع الکار گردید.
وی پس از تغییر کردن مدیر سازمان صدا و سیما موفق شد که مجوز اجرا در شبکه های استانی را بگیرد و به صورت کلی فعالیت او متوقف نشود.
یحیوی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 با اینکه زمان زیادی نمی توانست در تلویزیون بر روی آنتن ظاهر شود اما مجری گری بعضی از برنامه های تبلیغاتی آقای موسوی را پذیرفته بود.
او در یکی از تبلیغاتش بیان کرده بود که : مردم ایران هوشیار تر از آن هستند که از یک سوراخ دو بار گزیده شوند یا آقای موسوی در صورت پیروزی سعی دارند که اگر نفت را بر سر سفره مردم نمی برند، اما حداقل نان را ببرند.
این صحبت با زدن تیر نهایی رو به رو شد و سید جواد یحیوی برای همیشه از تلوزیون ممنوع التصویر و برای زمانی هم ممنوع الکار شد . این محدودیت ادامه دار بوده است و با گذر زمان هم صدا و تصویر یحیوی در رسانه ملی ممنوع پخش نمی گردد.
سید جواد یحیوی پس از اینکه کاملا از تلویزیون ممنوع الکار گردید ورود به حوزه بازیگری را انتخاب کرد . او برای تجربه اول بازیگری خود در سال 1380 بر روی صحنه آمد و اولین نقشش را در این فیلم ایفا کرد. دومین تجربه بازیگری یحیوی در سال 1390 و با بازیگری در سریال قلب یخی انجام شد.
سید جواد یحیوی در سال 1382 ازدواج کرد. او و همسرش در 30 خرداد ماه 1383 صاحب یک فرزند پسر شدند و او را مسیحا نامیدند. زندگی مشترک سید جواد یحیوی ادامه دار نبود و به طلاق و جدایی ختم گردید.
پسر سید جواد یحیوی پس از جدایی پدر و مادرش و بر اساس نظر دهی آن ها در کنار پدرش ماند و هر زمان که مایل باشد هم می تواند مادرش را ملاقات کند . تفریح های پدر و پسری سید جواد و مسیحا زیاد می باشد، آن ها هر دویشان به سوارکاری علاقه مند می باشند و تجربه های سوارکاری زیادی دارند . همچنین سفر های دو نفره زیادی را هم در کنار هم تجربه کرده اند که به گفته ی خودشان سرشار از لذت و هیجان بوده است.
سید جواد یحیوی در یکی از مصاحبه های خود در مورد رفتار صدا و سیما در زمینه ممنوع الکاری اش این گونه بیان کرد که: قرار بود یک همایش در حوزه صنعت برق در سالن همایش های صدا و سیما برگزار شود که من هم مجری گری آن را بر عهده داشته باشم اما یک ساعت پیش از شروع شدن مراسم، حراست صدا و سیما به من اعلام کرد که ممنوع الکار هستم و جلوی ورود من به سازمان را گرفتند.
این موضوع در صورتی انجام شد که از اول قرار بود سالن همایش های صدا و سیما مستقل عمل کند و به هیچ عنوان جزئیات همایش صنعت برق با سازمان صدا و سیما مرتبط نبود و سازمان تنها سالن همایش های خود را به برگزار کننده ها اجاره داده بود. جلوی اجرای من را به بهانه ممنوع الکار بودن به سازمان گرفتند. حتی حراست صدا و سیما یک نفر را از قبل برای اجرای برنامه ذخیره نگه داشته بود.
تجربه های مجری گری سید جواد یحیوی: سید جواد یحیوی در برنامه های ،طعم آفتاب و رد پا به عنوان مجری بر روی صحنه حاضر گردیده است . همچنین او در اولین همایش گسترده شرکت بازاریابی شبکه ای جانسو در بهار سال 1395 نیز عنوان مجری را داشت .
ترش و شیرین 1386 | شاهگوش - 1392 | گلشیفته - 1396 |
فصل دوم قلب یخی - 1390 | رقص روی شیشه - 1397 |
سیندرلا - 1380 | باغ فردوس، پنج بعد از ظهر - 1384 | شوخی - 1378 |
به امید دیدار - 1391 | رستاخیز - 1394 | برادرم خسرو - 1394 |
مارموز به کارگردانی کمال تبریزی
دنیا تنهایی کم ندارد - افشین لیاقت
برادرم خسرو - احسان بیگلری
رفقای خوب - مجید قاری زاده
عین شین قاف - قاسم جعفری
خوابم می آد - رضا عطاران
به امید دیدار - محمد رسول اف
متل قو - مسعود نوابی
رستاخیز - احمد رضا درویش
باغ فردوس، پنج بعد از ظهر - سیامک شایقی
سیندرلا - بیژن بیرنگ
شوخی - همایون اسعدیان
تراس - مسعود کرامتی
ریش آبی - محسن احتشامی
باشگاه مشت زنی - ندا تمیمی
زمستان 66 - آیلین کیخایی
در اینجا - آیلین کیخایی
پسران آفتاب - سارا جواد زاده
هرکس با تنهایی اش - مهدی احمد پناه
در کارنامه هنری وی ثبت گردیده است.
گردآوری:بخش فرهنگ و هنر بیتوته