نوشته شده توسط: الهه ناز
تربیتهایی با رنگ و بوی دینیرفتارهای دینی برخاسته از حس دینی است و احساس دینی ، ریشه در نیاز انسان به معنویت و تعالی دارد . این نیاز موجب روی آوردن انسان به دین و کوشش او برای پرورش حس دینی است . در جهان امروز به سبب غفلت از فطرت ، بعضی از نیازهای فطری ، ازجمله نیازهای معنوی انسان ، نادیده گرفته شده است . خانواده به عنوان اولین منبع تربیت دینی ، نقش تعیین کننده ای در توجه به کششهای فطری و معنوی انسان دارد . به همین دلیل خانواده در تکوین ساختار اعتقادی انسان بویژه در دوران کودکی ، بسیار موثر است. البته تربیت دینی یک فرایند درونی است که محیط و عوامل بیرونی ، زمینه ساز ظهور آن هستند . اما جهت گیری مثبت و یا منفی این فرایند ، رابطه مستقیمی با ساختار تربیتی خانواده دارد . از این رو توجه والدین به روشها و منشهای مختلف تربیتی ، در چگونگی گرایش فرزندان به آموزه های دینی ، نقش دارد . براساس یافته های روانکاوی ، سنگ بنای اعتقادات و باورهای اولیه ، در نخستین تجربه ها و احساسات دوران کودکی پایه گذاری می شود . به همین دلیل ، اولین باورها و احساسات ، پایدارتر و ماندگارتر است . از آنجا که کودکان نخستین تجربه های دینی خود را در خانواده از والدین می گیرند ، این تجربه های اولیه می تواند بنیادی ترین احساسات دینی را در کودکان شکل دهد . نگرش های اولیه کودک به آداب دینی و چگونگی برپایی آن ، از طریق مشاهده رفتارهای دینی والدین شکل می گیرد . برخی از احساسات و باورها به ضمیر ناهوشیار کودک منتقل می شود. این گونه باورها می تواند قوی تر از رفتارهای آگاهانه، در کودک اثر بگذارد . روان شناسان می گویند : کودکان و نوجوانان بیش از آنکه از رفتار ظاهری و اعمال صوری والدین خود تقلید کنند ، از باورها و نگرشهای پنهان آنها درمورد اعمال و اعتقادات تاثیر می پذیرند . چه بسا والدین در یک خانواده ، اعمال مذهبی را به صورت ظاهری انجام دهند ، اما از نظر ایمان قلبی و یا اشتیاق باطنی ، هیچ نشانه ای در آنها دیده نشود . پیداست که تاثیر تربیتی این گونه والدین در شکل گیری احساس دینی فرزاندان ، ناچیز و چه بسا منفی است . تربیت مذهبی، کنترلی برای اخلاق، ضابطه ای برای حیات فردی و اجتماعی برای رشد معنویت و آرمانگرائی است. مذهب می تواند تقویت کننده جنبه فراخود یا وجدان اخلاقی طفل باشد و زمینه را برای وسعت بخشیدن به اطلاعات او فراهم آورد. حجاب های شک و تردید در سایه آن پاره می شود و انسان به مراحلی از لحاظ رشد می رسد که در سایه استدلال عقلی میسّر نیست. آلودگی ها در او رو به کاهش می گذارد، اضطراب و وسوسه ها که بخصوص در سنین نوجوانی عارض فرد می شود از میان می رود و آرامش نسبی برایش حاصل می آید. یک کارشناس مسایل تربیتی در این باره می گوید : " کودکان در ابتدا طبیعتی دین پذیر دارند . اگر راههای پرورش این استعداد ، با آسیب همراه باشد ، حس دین پذیری به احساس دین گریزی تبدیل می شود . یافته های پژوهشی درمورد تربیت دینی نشان داده است که سخت گیری بیش از حد و سهل گیری بیش از اندازه در فرایند تربیت دینی ، به نتیجه ای نامطلوب می انجامد . خانواده هایی که به دور از نیازهای واقعی و ظرفیتهای روان شناختی کودکان ، اقدام به تحمیل آداب دینی به فرزندان می کنند ، درواقع از تربیت دینی فاصله می گیرند. " آنگونه که روان شناسان تحقیق کرده اند ، حس دینی مانند سایر نیازها و فرایندهای روانی ، طی مراحلی خاص در انسان شکل می گیرد . این مراحل به سن انسان نیز بستگی دارد . تحول رفتار دینی از سوی برخی از روان شناسان به چهار مرحله تقسیم شده است . البته این چهار مرحله با یکدیگر مرتبط هستند . شناخت ویژگیهای هریک از این مراحل و رعایت تناسب آموزه ها با ظرفیتها ، بسیار مهم است . انطباق تکالیف دینی با توان ذهنی و روحی کودکان و نوجوانان به والدین کمک می کند که بتوانند رشد دینی آنها را پایدار و بالنده به پیش ببرند. به نظر برخی از روانشناسان ، مرحله اول این فرایند ، مرحله رفتاری و تقلیدی است . این مرحله از حدود 4 سالگی تا قبل از سن مدرسه یعنی 6 سالگی ادامه دارد . مرحله دوم در فرایند تربیت دینی ، مرحله حسی و عاطفی است . این مرحله سنین 6 تا 11 سالگی را پوشش می دهد . مرحله عقلانی و برهانی نیز مصادف با دوره نوجوانی و ظهور تفکر انتزاعی است . این دوره مربوط به سن 11 تا 16 سالگی می شود . مرحله آخر نیز مرحله عرفانی دانسته شده است . غالبا" این مرحله در دوره جوانی و بزرگسالی از سن 16 تا 25 سالگی بروز می کند . روان شناسان بزرگی مثل " اریکسون " این مرحله را مرحله شکوفایی مذهب و بینش عرفانی دانسته اند . افرادی که مراحل قبلی تربیت دینی را در یک نظام سالم خانوادگی طی کرده باشند ، آمادگی مناسبی برای ورود به این مرحله دارند. ما معتقد هستیم که در رابطه با دیگر دوره های سنی قبول مذهب در کودکی، فراهم تر است از آن بابت که فطرت او سالمتر و دست نخورده تر است و مطالب دینی و تربیت و آداب آن را بهتر می تواند به ذهن بسپارد. از نظر ما مذهب برای افراد رنگ خدایی دارد و ریشه آن در اعماق وجود و روان و فطرت همه انسان هاست. جستجو ها و کنکاش های کودک درباره علل و مبادی جریانات و پدیده ها وسیله ای موثر برای طفل است که ذهن او را به کار اندازد و نشانه ای است از آمادگی او برای پذیرش خدا؛ و مربی می تواند با استفاده از این زمینه قلب کودک را با فروغ ایمان روشنی بخشد. از حدود هفت سال دوم و به ویژه از حدود سنین 10 کودک احساس می کند که خواستار سعادتی بی نهایت است که نمی داند چیست و سعی دارد که با تردید و کنجکاوی آن را به دست آورد. او همچنین جهت اخذ و کسب معنویت و حمایت مذهب بیشتر به خدا روی می آورد و این خواستاری و ارضاء آن در تأمین آرامش روانی که ضرورت حیات اوست نقش فوق العاده ای دارد. |
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
هنگام استفاده از کالای چرمی خود بسیار مراقب باشید. لکههایی مانند جوهر و رنگ و کلا مواد شیمیایی از روی چرم پاک نمیشود. لکههای آب و آبمیوه را به سرعت باید پاک کنید. برای پاک کردن لکه از یک اسفنج با آب ولرم استفاده کنید. در روزهای برف ترکههای سفیدی روی کفشهای چرمی باقی میماند، برای پاک کردن این شیارها نیز از پارچه نرم و آب گرم استفاده کنید.
صابون و شویندههای شیمیایی را برای شستو شوی چرم استفاده نکنید و سعی کنید از پاککنندهها و براقکنندههای مخصوص چرم بهره ببرید. بعضی از خشکشوییها تخصص لازم برای شستن و لکهبری محصولات چرمی را دارند؛ اگر موفق به تمیز کردن کالای چرمی خود نشدید سراغ این خشکشوییها را بگیرید و به آنها مراجعه کنید.
منبع: http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/chatroom/articleid/3981621
نوشته شده توسط: الهه ناز
به نام خالق ریحان و بوی خوش آن
خدای من
گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی، که در تمام لحظات بودنت برمن تکیه کرده بودی، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی، من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم.
گفتم: پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی، اینگونه زار بگریم؟
گفت: عزیزتر از هر چه هست، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند، اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود.
گفتم: آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی؟
گفت: بارها صدایت کردم، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیزتر از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید.
گفتم: پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی؟
گفت: روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی، بارها گل برایت فرستادم، کلامی نگفتی، می خواستم برایم بگویی و حرف بزنی. آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تنها اینگونه شد تو صدایم کردی.
گفتم: پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی؟
گفت: اول بار که گفتی خدا آن چنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگرنه همان بار اول شفایت می دادم.
گفتم: مهربانترین خدا، دوست دارمت ...
گفت: عزیزتر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...
منبع: http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/ice1and/articleid/4309159
نوشته شده توسط: الهه ناز
شما چه جور شخصیتی دارید؟
آزمونی برای تعیین تیپ شخصیت شما
انواع و اقسام پرسشنامههای شخصیتی معتبر وجود دارند که میتوانند تهوتوی شخصیت شما را بریزند روی کاغذ و شما را در شناخت بهتر خودتان یاری دهند. اما جالبی پرسشنامهی زیر به این است که علاوه بر رو کردن برخی ویژگیهای شخصیتی شما، میتواند پیشبینی کند که آیا شما مستعد بیماریهای قلبی هستید یا نه! چرا؟ اول تست را بزنید؛ تا بعد!
کافی است در مقابل هر یک از 25 عبارتی که در زیر میخوانید، موافقت یا مخالفت خودتان را با «بله/خیر» مشخص کنید. تا جایی که میتوانید، از «نمیدانم» اجتناب کنید. ناسلامتی شما میخواهید شخصیت خودتان را بشناسید!
1. آیا در مکالمات روزمرهی خود روی برخی کلمات تاکید میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
2. آیا سریع غذا میخورید و سریع حرف میزنید؟
بلی خیر نمیدانم
3. به نظر شما باید به کودکان آموزش داد تا همیشه بهترین باشند؟
بلی خیر نمیدانم
4. آیا وقتی کسی کند و آهسته کار میکند، بیحوصلگی نشان میدهید؟
بلی خیر نمیدانم
5. آیا وقتی دیگران حرف میزنند، آنها را وادار به تند حرف زدن میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
6.آیا وقتی احساس میکنید محدود شدهاید یا باید در رستوران، منتظر خالیشدن میز باشید، از فرط عصبانیت دیوانه میشوید
بلی خیر نمیدانم
7. آیا وقتی کسی برای شما حرف میزند، همچنان افکار شخصی خودتان را دنبال میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
8. آیا سعی میکنید در حال اصلاح صورت یا آرایش، صبحانه هم بخورید؟
بلی خیر نمیدانم
9. آیا اتفاق میافتد که در تعطیلات نوروزی یا تابستانی کار کنید؟
بلی خیر نمیدانم
10. آیا همیشه مباحث مربوط به موضوعات مورد علاقهی خودتان را دنبال میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
11. آیا اگر وقتگذرانی کنید، خودتان را گنهکار میدانید؟
بلی خیر نمیدانم
12. آیا آن قدر مشغول کار هستید که متوجه اطراف خودتان یا مثلا متوجه تغییر دکوراسیون خانه نمیشوید؟
بلی خیر نمیدانم
13. آیا با مادیات بیشتر از مسایل اجتماعی درگیر هستید؟
بلی خیر نمیدانم
14. آیا سعی میکنید فعالیتهای خود را در کمترین زمان برنامهریزی کنید؟
بلی خیر نمیدانم
15. آیا همیشه بهموقع سر قرار حاضر میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
16. آیا اتفاق افتاده است که برای بیان نظر خودتان مشت گره کنید یا مشت بزنید؟
بلی خیر نمیدانم
17. آیا موفقیتهای خود را به توانایی سریع کار کردنتان نسبت میدهید؟
بلی خیر نمیدانم
18. آیا احساس میکنید کارها باید همین حالا و خیلی سریع انجام گیرد؟
بلی خیر نمیدانم
19. آیا برای انجامدادن کارهای خود، همیشه سعی میکنید ابزارهایی را به کار ببرید که بیشترین بازده را دارند؟
بلی خیر نمیدانم
20. آیا هنگام بازی، آنچه برایتان بیش از هر چیر دیگری اهمیت دارد، این است که برنده بازی باشید؟
بلی خیر نمیدانم
21. آیا معمولا حرف دیگران قطع میکنید؟
بلی خیر نمیدانم
22. آیا وقتی دیگران تاخیر میکنند، عصبانی میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
23. آیا پس از غذا خوردن بلافاصله از سر میز یا از سر سفره بلند میشوید؟
بلی خیر نمیدانم
24. آیا همیشه احساس میکنید عجله دارید؟
بلی خیر نمیدانم
25. آیا از عملکرد فعلی خود ناراضی هستید؟
بلی خیر نمیدانم
تفسیر آزمون
حالا با توجه به جدول ذیل نوع شخصیت خود را پیدا کنید.
تعداد بله
|
تیپ شخصیتی
|
ویژگیهای اخلاقی
|
نکته
|
بیشتر از 20
|
A
|
خیلی مبارزهجو، رقابتطلب، بیحوصله، پرخاشگر، خصومتجو، تحمل ندارید دیگری کار شما را انجام دهد، حاضر به مشاوره نیستید
|
مستعد بیماری قلبی و عروقی
|
کمتر از 5
|
B
|
آرام، آسانگیر، کیفیت زندگی برای شما مهمتر از کمیت آن است
|
در معرض بیماری قلبی نیستید
|
20-13
|
متمایل به تیپ A
|
||
13-5
|
متمایل به تیپ B
|
این را هم درگوشی از ما داشته باشید که اگر شما مثل آدمهای تیپ A فکر میکنید اما مثل افراد تیپ B رفتار میکنید، روانشناسان به شما میگویند تیپC . یعنی اینکه شما دوست دارید مثل تیپ A رفتار کنید اما حرص میخورید و به قول معروف، میریزید توی خودتان. شما مستعد بیماری سرطانید. پس بهتر است شما هم سری به یک روانشناس بزنید.
http://www.salamatiran.com
نوشته شده توسط: الهه ناز
چگونه مشکلاتمان را حل کنیم؟
مشکلی نیست که راهحلی برایش قابلتصور نباشد اما دسترسی به راهحلها آسان نیست. این مساله خود مهارت ویژهای میخواهد که شاید در توان همه انسانها نباشد...
پس سوال اینجاست چه کسانی میتوانند بهترین راهحلها را برای مسایل مختلف بیابند؟
کسی نیست که از مشکلات خوشش بیاید یا حتی نسبت به وجود آنها بیتفاوت باشد. مشکلات، پدیدههای منفی پیرامون زندگی ما تلقی میشوند که در بلعیدن وقت، انرژی و امکانات ما دریغ نمیکنند. مجبورمان میکنند به آنها فکر و با خودمان حملشان کنیم. هر چند هم این شرایط رقتانگیز باشد باز هم دست از سرمان برنمیدارند. آنها فقط در برابر یک عامل ضعیف و بیخاصیت میشوند و آن زمانی است که با راهحلهایی به جنگشان برویم. طبیعتا هر فردی بنا به دانش، مهارتها، قدرت تشخیص و اعتماد به عملکرد خود به جستجوی راهحل میپردازد. پس راهحلها هم از شدت و ضعف برخوردارند. همه ما دلمان میخواهد، بتوانیم به بهترین راهحلها دسترسی پیدا کنیم یا لااقل تا آنجا که میشود کوچکشان کنیم. گاهی چنان عجله میکنیم که به اولین راهحلی که رسیدیم، چنگ میزنیم و به همین دلیل راهحلهای دیگر را نادیده میگیریم یا به کلی فراموش میکنیم.
گاهی نیز فقط بر یک جنبه مشکلات ایجادشده تمرکز میکنیم و تلاشی برای تجزیه و تحلیل دقیق آن نمیکنیم. معمولا در این نوع مواقع، شرایط بیش از آنکه تصورش را داشته باشیم خراب میشود و ناچاریم از نقطهای که ایستادهایم بیشتر عقبنشینی کنیم.
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
سوال اول
شما در یک مسابقه سرعت شرکت کردهاید.
از نفر دوم سبقت میگیرید؟
اکنون در چه جایگاهی قرار دارید؟
جواب
اگر پاسخ شما جایگاه اول بوده، به طور حتم شما دارید اشتباه میکنید! اگر شما از نفر دوم سبقت بگیرید، جایگاه او را به دست خواهید آورد پس دوم میشوید!
سوال دوم
.
.
.
.
..
.
.
اگر از نفر آخر سبقت بگیرید، جایگاه شما چندم می شود ؟
جواب
اگر پاسخ شما جایگاه یکی مانده به آخر بوده، دوباره دارید اشتباه میکنید!
به من بگو ببینم : تو چطور میتونی از نفر آخر سبقت بگیری؟؟؟
سوال سوم
یک سوال خیلی ساده ریاضی!
توجه : این مسئله فقط باید در کله شما حل شود! از کاغذ و قلم و ماشینحساب استفاده نکنید.
1000 تا بگیر و 40 تا بهش اضافه کن.
حالا 1000 تای دیگه بهش اضافه کن.
حالا 30 تا اضافه کن.
1000 تای دیگه اضافه کن.
حالا 20 تا اضافه کن.
حالا 1000 تای دیگه هم اضافه کن.
حالا 10 تا بهش اضافه کن. مجموعش چقدر شد؟
جواب
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.
.
مجموعش شد 5000 تا؟
جواب درست در حقیقت 4100 میباشد!
قبول نداری؟ با ماشین حساب دوباره حساب کن!
امروز قطعاً روز تو نیست.
سعی کن سوال آخر را درست جواب بدی.
سوال چهارم
پدر مریم پنج تا دختر داره :
نانا،
نِنِ،
نینی،
نُنُ،
اسم دختر پنجم چیه؟
جواب
.
.
.
.
.
.
.
.
.
نونو؟
نه! البته نه.
اسمش مریمه!
سوال رو دوباره بخون.
خُب، حالا…
سوال جایزهدار
یه آقای کر و لالی میخواد مسواک بخره. با در آوردن ادای مسواک زدن، میتونه خواستهاش را به دکاندار حالی کنه و موفق به خرید مسواک بشه.
سوال :
حالا اگه یه مرد کوری بخواد عینک آفتابی بخره، چطوری باید منظورش رو به فروشنده حالی کنه؟
جواب
نوشته شده توسط: الهه ناز
خصوصیات آقا پسرها از 14 تا 28 سالگی...
سن 14 سالگی: تازه توی این سن ، هر رو از بر تشخیص میدن! (اول بدبختی!)
سن 15 سالگی: یاد می گیرن که توی خیابون به مردم نگاه کنن! ... از قیافه ء خودشون بدشون میاد!
سن 16 سالگی: توی این سن اصولا“ راه نمیرن ، تکنو می زنن! ... حرف هم نمی زنن ، داد می زنن! ... با راکت تنیس هم گیتار می زنن!
سن 17 سالگی: یه کمی مثلا آدم می شن! ... فقط شعرهاشون رو بلند بلند می خونن! (یادش به خیر ، اون روزا که تکنو نبود ، راک ن رول می خوندن!)
سن 18 سالگی: هر کی رو می بینن ، تا پس فردا عاشقش می شن! ... آخ آخ! آهنگهای داریوش مثل چسب دوقلو بهشون می چسبه!
سن 19 سالگی: دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن! ... تیز میشن ، ابی گوش میدن!
سن 20 سالگی: از همه شون رو دست می خورن! ... ستار گوش میدن که نفهمن چی شده!
سن21 سالگی: زندگی رو چیزی غیر از این بچه بازیها می بینن! (مثلا عاقل میشن!)
سن 22 سالگی: نه! می فهمن که زندگی همش عشــــقه! ... دنبال یه آدم حسابی می گردن!
سن 23 سالگی: یکی رو پیدا می کنن! اما مرموز می شن! (دیدشون عوض میشه!)
سن 24 سالگی: نه! اون با یه نفر دیگه هم دوسته! اصلا“ لیاقت عشق منو نداشت!
سن 25 سالگی: عشق سیخی چند؟!! ... طرف باید باباش پولدار باشه! حالا خوشگل هم باشه بد نیست!
سن26 سالگی: این یکی دیگه همونیه که همه ء عمر می خواستم! ... افتخار میدین غلامتون بشم؟!
سن 27 سالگی: آخیـــــــــــش!
سن 28 سالگی: کاش قلم پام می شکست و خواستگاری تو نمیومدم!!!
خصوصیات دختر خانمها از 14 تا 28 سالگی ...
سن 14 سالگی: تا پارسال هر کی بهشون می گفت: چطوری؟ می گفتن: خوبم مرسی! حالا میگن: مرسی خوبم! سن 15 سالگی: هر کی بهشون بگه سلام ، میگن: علیک سلام! ... نقاشیشون بهتر میشه (بتونه کاری و رنگ آمیزی و ...!) سن 16 سالگی: یعنی یه عاشق واقعین! ... فردا صبح هم می خوان خودکشی کنن! ... شوخی هم ندارن! سن 17 سالگی: نشستن و اشک می ریزن! ... بهشون بی وفایی شده! ... (کوران حوادث!) سن 18 سالگی: دیگه اصلا عشق بی عشق! ... توی خیابون جلوی پاشون رو هم نگاه نمی کنن! سن 19 سالگی: از بی توجهی یه نفر رنج می برن! ... فکر می کنن اون یه آدم به تمام معناست! سن 20 سالگی: نه ، نه! ... اون منو نمی خواست! ... آخرش منو یه کور و کچلی می گیره! می دونم! سن 21 سالگی: فقط 27-28 سالگی قصد ازدواج دارن! فقط! سن 22 سالگی: خوش تیپ باشه! پولدار باشه! تحصیلکرده باشه! قد بلند باشه! خوش لباس باشه! ... (آخ که چی نباشه!) سن 23 سالگی: همه ء خواستگارا رو رد می کنن! سن 24 سالگی: زیاد مهم نیست که چه ریختیه یا چقدر پول داره! فقط شجاع باشه! ما رو به اون چیزایی که نرسیدیم برسونه! سن 25 سالگی: اااااااه! پس چرا دیگه هیچکی نمیاد؟! ... هر کی می خواد باشه ، باشه! سن 26 سالگی: یه نفر میاد! ... همین خوبه! ... بــــــــــله! سن 27 سالگی: آخیـــــــــــش! سن 28 سالگی: کاش قلم پات می شکست و خواستگاری من نمیومدی!!
منبع: http://www.cloob.com/club/article/show/clubname/chatroom/articleid/3504085
نوشته شده توسط: الهه ناز