نوشته شده توسط: الهه ناز
امام صادق (ع) فرمود:
هر گاه بنده اى در سجده سه مرتبه بگوید:
یا اَللّهُ یا رَباهُ یا سَیِّداهُ
خداوند کریم در جواب او مى فرماید:
لبیک اى بنده من. حاجتِ خودت را از من بخواه ، تا به تو عنایت کنم.
و هر کس در سجده آنقدر بگوید:
یا رَبّاهُ یا سَیِّداهُ تا نفسش قطع شود، حضرت حق تعالى مى فرماید:
حاجت خودت را طلب کن اى بنده من .
منبع: مفاتیح الجنان
نوشته شده توسط: الهه ناز
جریان مبعوث شدن رسول گرامی به عنوان بهترین نعمت، ارائه شده و از نعمت بزرگ به عنوان ( منّت ) یاد می شود که: لقد منّ الله علی المؤمنین (1). و چون منّت همان نعمت عظماست؛ در دعای شب بیست و هفتم خدا را به تجلّی أعظم قسم می دهیم (2).« تجلّی » غیر از ( تجافی ) است؛ یک انسان کامل که به مقامی می رسد و فیض الهی نصیبش می شود، این مجلای فیض خداست. صدر و ساقه خلقت با تجلّی است، طبق بیان نورانی امیر مؤمنان (ع) که در نهج فرمود: الحمد ل لّه المتجلّی ل خلق ه ب خلق ه(3)، چیزی غیر از تجلّی نیست ! لکن تجلّی گاهی > أعظم < است، گاهی « عظیم »؛ تا آن مجلا مظهر اسم أعظم باشد یا مظهر اسم عظیم ! اگر وجود مبارک رسول گرامی (ص) مظهر اسم أعظم است، تجلّی آن هم تجلّی أعظم است.
نوشته شده توسط: الهه ناز
در قرآن مجید می خوانیم که حضرت مسیح به آمدن پیامبر پس از خود به نام «احمد» که پیامبر اسلام است گزارش داده است; آیا این جمله در اناجیل کنونی وجود دارد؟
پاسخ
آیه ای که در قرآن در این باره وارد شده است به قرار زیر می باشد:
«... وَ مُبَشِّراً بِرَسُول یَأتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ اَحْمَدُ فَلَمّا جاَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبین;.. و بشارت دهنده به رسولی که بعد از من می آید و نام او احمد است! هنگامی که او[احمد]با معجزات و دلایل روشن به سراغ آنان آمد، گفتند: این سحری آشکار است...» [1] .
محقّقان اسلامی می گویند بشارتی که این آیه از حضرت مسیح نقل می کند، در انجیل یوحنا در باب های 14 و 15 و 16 وارد شده است و حضرت مسیح به نقل انجیل «یوحنّا» از آمدن شخصی پس از خود به نام «فارقلیط» خبر داده است و قراین زیادی گواهی می دهد که مقصود از آن پیامبر اسلام می باشد و ما برای روشن شدن مطلب ناچاریم متون آیات را با تعیین باب و شماره از انجیل یاد شده نقل نماییم، اینک متون عبارات انجیل:
«اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست تا «فار قلیط» دیگری به شما بدهد، تا ابد با شما خواهد ماند. او روح حق و راستی است که جهان نمی تواند او را قبول کند: زیرا که او را نمی بیند و نمی شناسد، امّا شما را می شناسد، زیرا که نزد شما می ماند و در شما خواهد بود». [2] .
«من این سخن ها را به شما گفته ام وقتی که با شما بودم، لکن آن «فارقلیط» که پدر او را به اسم من خواهد فرستاد، شما را هر چیز خواهد آموخت و هر چیز من به شما گفته ام به یاد شما خواهد آورد». [3] .
«حالا قبل از وقوع به شما خبر دادم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید. [4] .
«چون آن فارقلیط که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد، روح راستی که از اطرف پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد». [5] .
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
شما امواج الکترو مغنا طیس را که ازتجهیزات الکتریکی استفاده می کنید و
نمی توانید هم کنار بگذاریددریافت می کنید
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
ربیع حاجب مى گوید: روزى طبیبی هندى در مجلس منصور کتاب طب مى خواند، در حالى که امام صادق علیه السّلام در آنجا حضور داشت. چون از قرائت مسائل طب فراغت یافت، به امام ششم علیه السّلام گفت: دوست دارى از دانش خود به تو بیاموزم؟ حضرت فرمود: نه، زیرا آنچه من مى دانم از دانش تو بهتر است. طبیب پرسید: تو از طب چه مى دانى؟ فرمود: من حرارت را با سردى، و سردى را با گرمى، رطوبت را با خشکى، و خشکى را با رطوبت درمان مى کنم، و مسأله تندرستى را به خدا وامى گذارم و براى تندرستى دستور پیامبر را به کار مى برم که فرمود: «شکم خانه درد است، و پرهیز درمان هر دردى است، و تن را به آنچه خوى گرفته باید عادت داد».
طبیب گفت: طب جز این چیزى نیست. امام گفت: مى پندارى که من این دستورها را از کتاب هاى بهداشتى یاد گرفته ام؟ گفت: آرى، امام فرمود: من این ها را از خدا فرا گرفته ام. تو بگو من از جهت بهداشت داناترم یا تو؟ طبیب گفت:البته من. امام علیه السّلام فرمود: اگر این چنین است من از تو سؤالاتى مى پرسم، تو پاسخ بده. گفت: بپرس.