نوشته شده توسط: الهه ناز
اگر هنوز بزرگ نشدید
همه ما انسانها در وقایع روزمره و در قبال اتفاقات مختلف از سه لایه شخصیتی که در وجودمان قرار دارد استفاده می کنیم. در مواقعی بخش کودکمان فعال می شود. در مورد موضوع های خاصی والد می شویم. و در مواردی هم بخش بالغ خود را فعال می نماییم. اما اینکه هر کدام از این بخش ها چه ویژگی هایی دارند و رفتار کردن براساس این الگو به چه نتایجی می انجامد. اینکه اصلاً ضروری است تا کدام یک از این بخش ها را پررنگ کنیم و نقشش را پراهمیت سازیم. و یا اینکه چگونه است که برخی افراد کودک محورند و برخی بالغ محور. در هر بخش چه نکاتی می تواند سودمند و چه نکاتی مضر باشد؟
نوشته شده توسط: الهه ناز
اگر خودت رو، من تصور کنی
قدرت تصور، بر جهان فرمانروایی می کند و تا حد زیادی می تواند بر زندگی شخصی فرمانروا باشد. بسیاری از دشمنی ها و ناسازگاری ها به دلیل عدم توانایی در درک دیگران به وجود می آید. مثلاً وقتی می گویند: ” قبل از این که صحبت کنی خوب فکر کن، ” منظور این نیست که ما آن چه را که می خواهیم بگوییم بسنجیم، بلکه این است که تصور کنیم اظهارات ما چگونه تلقی خواهد شد. بسیاری از حرف هایی که باعث ناراحتی می شوند، به علت به کار نبردن قدرت تصورمان در این زمینه است. اگر خود را به جای دیگران بگذاریم می توانیم از نظرخلاقیت رشد کنیم. این کار مستلزم تدبیر و انجام کارهایی است که باید برای دیگری انجام دهیم. بدین ترتیب نه تنها قدرت تصور جانشینی را به کار می اندازیم بلکه آن را به طریق خلاقانه ای به کار می بریم. با چنین ابزاری می توانیم کوه ها را به حرکت در آوریم.
نوشته شده توسط: الهه ناز
اعتماد به نفس برای یک عمر
1. اولین گام در موفقیت «خودشناسی» است. ابتدا سعی کنید شناخت درستی از خود و ویژگی های اخلاقی و شخصیتی خود کسب کنید و با توجه به این که هیچ کس کامل نیست، اگر ایرادی یا مشکلی دارید که خود به تنهایی قادر به یافتن راه حل مناسبی برای مقابله با آن نیستید و شخص قابل صلاحیتی برای مشورت ندارید، از مشاوران و متخصصین کمک بخواهید.
2. تاریک ترین زمان شب، نزدیک ترین زمان به سپیده صبح است. این جمله را به خاطر بسپارید و با کوچکترین ناملایمات از تلاش خود دست بر ندارید و به سادگی خود را بازنده تلقی نکنید.
3. بدون توجه به نتیجه کار، تمامی نیروی خود را به کار گیرید تا مسئولیتی که به عهده شماست، به بهترین نحو انجام پذیرد. در واقع اولین هدف در انجام وظایفتان باید، داشتن وجدان کاری، دقت و تلاش باشد. با انتخاب این الگو، حتی اگر به موفقیت هم نائل نشوید، وجدانی آسوده خواهید داشت و لطمه ای به اعتماد به نفس شما وارد نخواهد شد.
نوشته شده توسط: الهه ناز
ماریلین فرگوسن می گوید: «هر فردی از دروازه تحولی محافظت می کند که تنها می تواند از راه درون باز شود. ما نمی توانیم دروازه فرد دیگری را از راه جاذبه های احساسی و عاطفی یا بحث و گفتگو باز کنیم.»
-بااندیشه هایت مبارزه نکن آنها قوی ترازتوهستند،اگر می خواهی از دستشان خلاص شوی باید آنها را بپذیری درباره آنچه که می خواهند بیاندیش تا زمانی که خسته شوند. ما باید باور کنیم که جهان،پشت دیوار اتاقمان پایان نمی پذیرد.ما باید نشانه ها را بپذیریم و هدایت قلب رادر رویاهای خویش دنبال کنیم
-ما مسئول همه چیزی های هستیم که در این جهان واقع می شود. مبارزان راه روشنائی هستیم و با قدرت عشق و اراده خویش می توانیم سرنوشتمان را عوض کنیم، همانطور که قادریم سرنوشت بسیاری افراد دیگر را تغییر دهیم.
روزی فرا خواهد رسید روزی فرا خواهد رسید که مشکل گرسنگی از طریق معجزه افزایش نان حل خواهد شد.
روزی فرا خواهد رسید که عشق در هر قلب پذیرفته خواهد شد,وحشتناک ترین تجربیات بشری یعنی تنهایی که بسیار بدتر ازگرسنگی است از صفحه جهان حذف خواهد شد.
روزی فرا خواهد رسید که آنان که به درها می کوبند انها ر اگشوده خواهند یافت آنان که می خواهندبه ایشان داده خواهد شد و آنان که گریه می کنند تسلّی خواهند یافت .
برای سیاره زمین، این روز هنوز دیر نیست ولی برای هر یک از ما چنین روزی می تواند فردا باشد.تنها کافی است که انسان یک چیز ساده را بپذیرد و آن عشق است. عشق خداوند وعشق دیگران راه رابه ما نشان خواهد داد. عیب های ما ورطه های خطرناک ما، نفرت های سرکوفته ی ما لحظات ضعف و یاس ما همه اینها بی اهمیت هستند .
اگر بخواهیم نخست خودمان را درمان کنیم وشفا دهیم وسپس به جستجوی رویاها ی خود بپردازیم هرگز به یهشت نخواهیم رسید، برعکس اگر همه چیز را درباره ی خویشتن بپذیریم حتی هر آنچه را که غلط می پنداریم و علیرغم آن خویش را سزاوا سعادت بدانیم آنگاه است که پنجرهای وسیع را گشوده ایم که در آن عشق می تواند به درون آید.
کم کم عیب ها ونقص های ما نا پدید می شود زیرا کسی که خوشبخت است فقط با عشق به دنیا نگاه می کند و عشق نیرو ئیست که هر آنچه را در جهان هست اصلاح می کند و حیاتی تازه می بخشد.پائولوکوئیلو
خداوند عشق است وسخاوت است و بخشش
به قول حافظ
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند
وانکه اینکار ندانست در انکار بماند
رسول اکرم (ص) فرمود :هر چیزی بنیادی دارد و بنیاد ایمان پارسایی است .
-برای هر کس هدفی است که رو به آن حرکت می کند. شما به خیرات سبقت جویید بقره آیه 148
-او خداوندی است که همه ی آنچه را که در روی زمین است برای شما آفریده است.
تو پای به راه دز نه و هیچ مگوی
خود راه بگویدت که چون باید رفت
-آن که هیچ نمی داند، به چیزی عشق نمی ورزد
آن که از عهده ی هیچ کاری بر نمی آید ، هیچ نمی فهمد . آن که هیچ نمی فهمد؛بی ارزش است،ولی انکه می فهمد، بیگمان عشق می ورزد ، مشاهده می کند ، می بیند ...هر بیشتر دانش آدمی در چیزی ذاتی باشد ، عشق بدان بزرگتر است .... هر که فکر کند همه ی میو ها در همان وقت می رسند که توت فرنگی، از انگور چیزی نمی داند ....
پاراسلسوس
http://www.cloob.com/profile/blog/one/username/besharat_2007/logid/929222
نوشته شده توسط: الهه ناز
من در میان موجودات از گاو خیلی میترسم. زیرا عقل ندارد و شاخ هم دارد!
(ابن سینا)
لشکر گوسفندان که توسط یک شیر اداره میشود، میتواند لشکر شیران را که توسط یک گوسفند اداره میشود، شکست دهد.
((نارسیس))
مدتها پیش آموختم که نباید با خوک کشتی گرفت، خیلی کثیف میشوی و مهمتر آنکه خوک از این کار لذت میبرد.
"جورج برنارد شاو"
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.
(مونتسکیو)
دنیا جای خطرناکی برای زندگی است. نه به خاطر مردمان شرور، بلکه به خاطرکسانی که شرارتها را می بینند و کاری درمورد آن انجام نمی دهند.*
انیشتین
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی......
نلسون ماندلا
یادمان باشد بعضی هایمان شانس گفتن کلماتی را داریم که برخی دیگر حسرتش را
مثل : بابا، مامان، پدربزرگ....
مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند.
"آلبرت انیشتین"
رواننژندها توی آسمان، قصرها میسازند. روانپریشها توی آنها زندگی میکنند. روانپزشکها میروند اجارهها را میگیرند.
جمل? «نگران نباش، درستاش میکنیم.»، از مقدسترین عباراتِ دنیاست. فکر میکنم کسانی که روزی این جمله را از کسی میشنوند، جزء آدمهای خوششانس دنیا به حساب میآیند. «نگران نباش، درستاش میکنیم.»
خود فریبی به این صورت بیان شده است که انگار روی وزنهای ایستادهاید تا
خود را وزن کنید، در حالی که شکمتان را تو دادهاید.
چارلز استیون هامبی
بچهدار شدن تصمیم خطیریست. با این تصمیم میگذارید که قلبتان تا ابد جایی در بیرون و دوروبر تنتان به سر برد.
الیزابت استون
میشود از امشب قانون تازهای در زندگی بنا بگذاریم؟ همواره بکوشیم قدری بیشتر از نیاز، مهربان باشیم.
جی.ام. بری
شاید چشمهای ما نیاز داشته باشند که گاهی با اشکهایمان شسته شوند، تا بار دیگر زندگی را با نگاه شفافتری ببینیم.
الکس تان
دانشگاه تمام استعدادهای افراد از جمله بی استعدادی آنها را آشکار می کند
انتوان چخوف
بهتر است که در این دنیا فکر کنم خدا هست و وقتی به دنیای دیگر رفتم بدانم که نیست . و این بسیار بهتر از این است که در این دنیا فکر کنم خدا نیست و در آن دنیا بفهمم که هست .
آلبر کامو
جهان سوم جایی است که هر کسی بخواهد مملکتش را آباد کند، خانهاش خراب میشود و هر کسی بخواهد خانهاش آباد باشد باید در تخریب مملکتش بکوشد.
پروفسور حسابی
هر شکلی از حکومت محکوم به نابودی با افراط در همان اصولی است که بر آن بنا نهاده شده است
"ویل دورانت"
هیچگاه امید کسی را ناامید نکن ، شاید امید تنها دارایی او باشد
. ارد بزرگ
وقتی داری بالا میری مهربان باش و فروتن، چون وقتی که داری سقوط میکنی از
کنار همین آدمها رد میشی
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
در یک مدرسه راهنمایی دخترانه در منطقه محروم شهر خدمت می کردم و چند سالی بود که مدیر مدرسه شده بودم.
قرار بود زنگ تفریح اول، پنج دقیقه دیگر نواخته شود و دانش آموزان به حیاط مدرسه بروند.
هنوز دفتر مدرسه خلوت بود و هیاهوی دانش آموزان در حیاط و گفت وگوی همکاران در دفتر مدرسه، به هم نیامیخته بود.
در همین هنگام، مردی با ظاهری آراسته و سر و وضعی مرتب در دفتر مدرسه حاضر شد و خطاب به من گفت:
«با خانم... دبیر کلاس دومی ها کار دارم و می خواهم درباره درس و انضباط فرزندم از او سؤال هایی بکنم.»
از او خواستم خودش را معرفی کند. گفت:
«من "گاو" هستم ! خانم دبیر بنده را می شناسند. بفرمایید گاو، ایشان متوجه می شوند.»
تعجب کردم و موضوع را با خانم دبیر که با نواخته شدن زنگ تفریح، وارد دفتر مدرسه شده بود، درمیان گذاشتم.
یکه خورد و گفت: «ممکن است این آقا اختلال رفتار داشته باشد. یعنی چه گاو؟ من که چیزی نمی فهمم...»
از او خواستم پیش پدر دانش آموز یاد شده برود و به وی گفتم:
«اصلاً به نظر نمی رسد اختلالی در رفتار این آقا وجود داشته باشد. حتی خیلی هم متشخص به نظر می رسد.»
خانم دبیر با اکراه پذیرفت و نزد پدر دانش آموز که در گوشه ای از دفتر نشسته بود، رفت.
مرد آراسته، با احترام به خانم دبیر ما سلام داد و خودش را معرفی کرد: «من گاو هستم!»
- خواهش می کنم، ولی...
- شما بنده را به خوبی می شناسید.
من گاو هستم، پدر گوساله؛ همان دختر?? ساله ای که شما دیروز در کلاس، او را به همین نام صدا زدید...
دبیر ما به لکنت افتاد و گفت: «آخه، می دونید...»
- بله، ممکن است واقعاً فرزندم مشکلی داشته باشد و من هم در این مورد به شما حق می دهم.
ولی بهتر بود مشکل انضباطی او را با من نیز در میان می گذاشتید. قطعاً من هم می توانستم اندکی به شما کمک کنم.
خانم دبیر و پدر دانش آموز مدتی با هم صحبت کردند.
گفت و شنود آنها طولانی، ولی توأم با صمیمیت و ادب بود. آن پدر، در خاتمه کارتی را به خانم دبیر ما داد
و با خداحافظی از همه، مدرسه را ترک کرد.
وقتی او رفت، کارت را با هم خواندیم.
در کنار مشخصاتی همچون نشانی و تلفن، روی آن نوشته شده بود:
«دکتر... عضو هیأت علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه...»
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
این رویه ی برخورد با ناملایمات و مشقت ها، بیانگر چیزی است که می توان آن را نیروی روانی موفقیت نامید و موضوع آن چگونگی برخورد با موانعی است که با آنها روبرو می شویم. اکثر مردم از لحاظ فیزیکی و بدنی سالم اند ، اما از جنبه ی نگرش به زندگی ممکن است از سلامت روانی برخوردار نباشند.
راز آن، در این نیست که عاری از مشکلات باشیم، زیرا این گمان دست نیافتنی است ، بلکه داشتن یک روش مثبت و پرانرژی برای حل مشکلات است.
اکثر مردم از لحاظ فیزیکی و بدنی سالم اند ، اما از جنبه ی نگرش به زندگی ممکن است از سلامت روانی برخوردار نباشند.
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط: الهه ناز
از تحریکات پوستی گرفته تا گزیدگی های ناشی از حشرات مختلف، هیچ چیز مانند یک خراشیدگی خوب نمی تواند موجب خلاص شدن از شر خارش های آزار دهنده شود.
از گذشته های دور تا هم اکنون، بشر به صورت ناخودآگاه و آگاه، از خراشیدن پوست به عنوان راهی جهت از بین بردن انگل ها و سایر عوامل خارجی استفاده کرده است. با این حال تا همین چند وقت پیش، حتی دانشمندان و محققان سرشناس دنیا نیز از راز نهفته در پشت این مکانیسم طبیعی اطلاعی نداشتند.
اکنون تحقیقاتی که در دانشگاه مینسوتای آمریکا انجام شده است، پاسخ مناسبی برای این ابهام ارائه کرده است:
ایجاد خراش در پوست موجب از کار افتادن موقتی سلول های عصبی در نخاع می شود. این سلول ها به صورت طبیعی، احساس خارش را به مغز منتقل می کنند.
هنگامی که حشرهای پوست بدن را نیش می زند، سلول های موجود در پوست، ماده شیمیایی خاصی را ترشح می کنند که “هیستامین” نامیده می شود. سلول های عصبی که در اطراف سلول های پوستی ترشح کننده این ماده قرار دارند، نسبت به هیستامین از خود واکنش نشان داده و پیامی را به نخاع ارسال می کنند. سپس پیامی به تالاموس مغز فرستاده می شود که در این ناحیه، پیام ارسال شده درک شده و برای کل مغز قابل فهم می شود. در ادامه تالاموس این پیام را به قشر مغزی منتقل می کند که در نتیجه احساس خارش ایجاد می شود.
محققان دانشگاه مینسوتا در پروژه اخیر خود، ماده ی هیستامین را به پاهای چند میمون تزریق کردند و در عین حال فعالیت سلول های مخصوصی در نخاع این حیوانات را زیر نظر گرفتند. این سلول ها با تشخیص سریع تزریق هیستامین، اقدام به ارسال پیام های فوری کردند. با این حال زمانی که محققان نواحی اطراف نقطه تزریق را خراشیدند، این فرآیند دچار افت شد.