نوشته شده توسط: الهه ناز
کلمه ها عقاید شکل گرفته و افکار بیان شده هستند به عبارت ساده آن چه می گویی فکری است که بیان می شود. کلمه ها و اندیشه ها دارای امواجی نیرومند هستند که به زندگی و امورمان شکل می دهند.
اگر یک کارگر بی سواد بتواند یک اصطلاحی را در دنیا شایع کند؛ پس من و تو، ما و شما به طور حتم می توانیم استفاده از کلمه ها و اصطلاح های مثبت را در سطح کل ایران گسترش داده و انرژی مثبت را بین همه پخش کنیم..
امروزه ثابت شده که کلمات منفی نیروی منفی به سمت شخص می فرستند و او را به سمت منفی و بیماری سوق می دهند! به طور مثال وقتی به ما می گویند خسته نباشی دراصل خستگی را به یادمان می آورند و ناخودآگاه احساس خستگی می کنیم (با خودتان امتحان کنید) اما اگر به جای آن از یک عبارت مثبت استفاده شود نه تنها نیروی از دست رفته، ترمیم و خستگی جسم را از بین می برد بلکه نیروی مثبت و سازنده ای را به افراد هدیه می دهیم.
مثال:
به جای پدرم درآمد؛ بگوییم : خیلی راحت نبود
به جای خسته نباشید؛ بگوییم : خدا قوت
به جای دستت درد نکنه ؛ بگوییم : ممنون از محبتت، سلامت باشی
به جای گرفتارم؛ بگوییم : در فرصت مناسب با شما خواهم بود
به جای دروغ نگو؛ بگوییم : راست می گی؟ راستی؟
به جای خدا بد نده؛ بگوییم : خدا سلامتی بده
به جای قابل نداره؛ بگوییم : هدیه برای شما
به جای شکست خورده؛ بگوییم : با تجربه
به جای مگه مشکل داری؛ بگوییم : مگه مسئله ای داری؟
به جای فقیر هستم؛بگوییم : ثروت کمی دارم
به جای بد نیستم؛ بگوییم : خوب هستم
به جای بدرد من نمی خورد؛ بگوییم : مناسب من نیست
به جای مشکل دارم؛ بگوییم : مسئله دارم
به جای جانم به لبم رسید؛ بگوییم : چندان هم راحت نبود
به جای فراموش نکنی؛ بگوییم : یادت باشه
به جای داد نزن؛ بگوییم : آرام باش
به جای من مریض و غمگین نیستم؛ بگوییم : من سالم و با نشاط هستم
به جای غم آخرت باشد؛ بگوییم : شما را در شادی ها ببینم
به جای ببخشید مزاحمتون شدم؛ بگوییم : از این که وقت خود را در اختیار من گذاشتید متشکرم
به جای لعنت بر پدر کسی که اینجا آشغال بریزد ؛ بگوییم: رحمت بر پدر کسی که اینجا آشغال نمی ریزد
شما هم میتوانید به این لیست مواردی رو اضافه کرده و برای دیگران بفرستید…
وقتی بعد از مدتی همدیگر را میبینیم، به جای توجه کردن به نقاط ضعف همدیگر و نام بردن از آنها مثل:
چقدر چاق شدی؟”،
“چقدر لاغر شدی؟”،
“چقدر خسته به نظر میآیی؟”،
“چرا موهات را این قدر کوتاه کردی؟”،
“چرا ریشت را بلند کردی؟”،
“چرا توهمی؟”،
“چرا رنگت پریده؟”،
“چرا تلفن نکردی؟”،
“چرا حال مرا نپرسیدی؟” و ….
بهتر است بگوییم : “سلام به روی ماهت”، “چقدر خوشحال شدم تو را دیدم”، و …. عبارات دیگری که نه تنها بیانگر نقاط ضعف طرف مقابل ما نیست بلکه نوعی اعتماد به نفس را به مخاطبمان القاء میکند. البته اگر اصراری نداشته باشیم که حتماً درباره ی همدیگر اظهار نظر کنیم، وگرنه میشود که درباره ی موضوعات مشترک، البته در محوریت مثبت با هم صحبت کنیم.
نوشته شده توسط: الهه ناز
از مهمترین امور در افطار و سحری، قبل از شروع و بعد از گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم » خواندن سوره ی قدر است.
بهترین دعا « اللهم رب النور العظیم » که معروف به دعای عهد می باشد.
طبق روایتی ازامام صادق علیه السلام، جبرئیل امین به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:
یا محمد! کسی که در ماه رمضانبا این دعا قبل از افطار دعا کند، خداوند دعاهای او را مستجاب، نماز و روزه ی او را قبول و ده دعای او را بر آورده می نماید،گناهان او را می بخشد غم و غصه ی او را از بین می برد و گرفتاریهایش را برطرف می کند، حاجت او را برآورده می نماید، او را به مقصودش می رساند، عمل او را با عمل صدیقین و پیامبران بالا می برد و در روز قیامت چهره ی او درخشان تراز ماه شب چهارده خواهد بود.
المراقبات به نقل از سید بن طاووس
التماس دعا از همگی دوستان
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ.
اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ.
اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ
حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ.
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ
نوشته شده توسط: الهه ناز
Thoughts for Life
اندیشه های زندگی
The best cosmetic for lips is truth
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی
for voice is prayer
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند
for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت
for hands is charity
برای دستان شما بخشش
for heart is love
برای قلب شما عشق
and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست
No one can go back and make a brand new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه
Anyone can start from now and make a brand new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه
God didn"t promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره
laughter, without sorrow, sun without rain
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده
but He did promise strength for the day, comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات،
تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه
and light for the way
و چراغ راهمون میشه
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط: الهه ناز
نوشته شده توسط: الهه ناز
بوی رمضان می آید،
بوی خوب ماه میهمانی
وتو میهمان عرش الهی می شوی
و چه ضیافتی با عظمت تر از این؟!
خدایا توراسپاس میگویم که نعمت رمضان این فرصت تلاوت قرآن ودعا واستغاثه به درگاهت رادرهمه شرایط به بندگانت ارزانی داشتی.
بازامشب حق صدایم کرده است
وارد مهمانسرایم کرده است
باهمه نقصی که درمن بوده است
بازهم او دعوتم بنموده است
میهمانی شد شروع ای عاشقان
نورحق کرده طلوع ای عاشقان
باز مولا سفره داری میکند
دعوت از عبد فراری می کند
نوشته شده توسط: الهه ناز
روزه فقط امساک از اکل و شرب نیست، بلکه شرائطى دیگر هم همراه آن است، تعهد و مسؤولیتهاى انسان در برابر روزه، این فریضه الهى زیاد است.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: لا صیام لمن عصى الامام، و لا صیام لعبد آبق حتى یرجع، و لا صیام لامراة ناشزة حتى تتوب، و لا صیام لولد عاق حتى یبر، (1) روزه نیستبراى کسى که امام و پیشواى خود را نافرمانى کند و از او اطاعت ننماید، و صحیح نیست روزه عبد فرارى، تا مراجعت کند و به خدمتباز نگردد، و روزه زن ناشزه درست نمىباشد تا توبه کند و در اختیار همسرش قرار گیرد و همچنین روزه فرزند عاق شده پدر و مادر تا خوب نشود و اصلاح نگردد، مورد قبول قرار نمىگیرد، و روزه به حساب نمىآید بلى یکى از ابعاد سیاسى این حدیثشریف، اطاعت و فرمانبرى پیروان و رهروان مسلمان از راهبر و پیشواى مذهبى است. فاطمه (سلام الله علیها) در آداب صائم سخن مىگوید
حضرت فاطمه (علیها السلام) سیده نسوان عالم در آداب روزهدار مىفرماید: عن جعفر بن محمد عن آبائه عن فاطمه (علیهم السلام): «انها قالت: ما یصنع الصائم بصیامه اذا لم یصن لسانه و سمعه و بصره و جوارحه» (2) .
جعفر بن محمد (علیهما السلام) از آباء گرامش از فاطمه دخت گرام رسول الله (صلى الله علیهم اجمعین) روایت مىنماید: که حضرت زهرا (علیها السلام) فرمود: صائم با روزه خویش کارى نکرده (یعنى حق روزه را ادا نکرده) هرگاه زبان و گوش و چشم و جوارحش را از (آنچه که بر آنها حرام است) حفظ نکرده باشد.
یعنى روزه یک مسماى واقعى از حفظ شکم از کل خوردنیها و نوشیدنیها و مبطلات دیگر و خلاصهاى از اجتناب از گناهان و معصیتخداوند مىباشد، زیرا روزهدار بدون پرهیز از تمامى محرمات روزه واقعى را در خویش تحقق نبخشیده است.
پنجخصلت موجب افطار روزه و بطلان وضوء مىشود.
اگرچه امروز فقهاى عالى مقام این موارد را مبطل روزه و وضوء نمىدانند زیرا کمتر کسى است در زمان ما و فرهنگ طاغوت زده و غرب زده ما از این اوصاف رذیله بپرهیزد، آن خصال پنج گانه از بیان پیامبر گرامى اسلام چنین است: «خمس خصال یفطرن الصائم، و ینقضن الوضوء الکذب، و الغیبة و النمیمة، و النظر بشهوة، و الیمین الکاذبة» (3)
پنج صفت است که روزه را باطل و وضوء را مىشکند، دروغ و غیبت و سخن چینى و نظر شهوت انگیز، و قسم دروغ.
این اوصاف ذمیمه براستى اثر معنوى و روحانى روزه و وضوء که یک عبادت است در اسلام خنثى مىکند، و اجر و ثواب روزه و وضوء را نابود مىنماید.
درصحف ادریس (علیه السلام) است: «اذا دخلتم فى الصیام فطهروا نفوسکم من کل دنس و نجس و صوموا لله بقلوب خالصة صافیة منزهة عن الافکار السیئة و الهواجس المنکرة فان الله سیحبس القلوب اللطخة و النیات المدخولة و مع صیام افواهکم من الماکل، فلتصم جوارحکم من الماثم فان الله لا یرضى منکم ان تصوموا من المطاعم فقط لکن من المناکیر کلها و الفواحش باسرها» (4) حضرت ادریس پیامبر (علیه السلام) در صحف خویش فرمود: هرگاه وارد ماه صیام شدید، پس خویشتن را از هر پلیدى و ناپاکى پاک سازید، (درون خود را براى پذیرش عبادت ویژه خداوند پاکسازى نمائید) و روزه بگیرید براى خداوند با قلبى خالص و نورانى و پاک از فکرهاى بد، و صداهاى نامفهوم و بى معنى و زشت، زیرا خداوند حبس مىنماید دلهاى ناپاک و نیتهاى غیر خالص شما را و دهنهاى شما نباید فقط با امساک از خوردنیها صائم و روزهدار باشد. بلکه باید جوارح شما از گناهان نیز روزه باشد (یعنى اعضاء شما هم باید از معصیتخدا امساک نماید) و همانا خداوند راضى نمىگردد و خشنود نمىشود از شما به اینکه فقط از خوردنیها پرهیز کنید، بلکه از کل منکرات و زشتیها باید پرهیز نمائید تا آنجا که تغییر حالت پیدا کنید.
امام رضا علیه السلام فرمود: «اجتنبوا الغیبة غیبة المؤمن، و احذرو النمیمة، فانهما یفطران الصائم و لا غیبة الفاجر و شارب الخمر و اللاعب بالشطرنج و القمار» (5)
از غیبت مؤمن اجتناب کنید، و از نمامى بپرهیزید، براستى که غیبت و نمامى روزه صائم را باطل مىنماید، (و اثرات و ثواب روزه را زایل مىگرداند)، ولى از فاجر و شارب الخمر و شطرنجباز و قمار باز غیبتى نیست، (یعنى آنان از خود هتک حرمت نمودهاند،و آبرو از خویش بردهاند).
از فقه الرضا (علیه السلام) روایتشده که حضرت رضا (علیه السلام) در رابطه با شرائط روزه و روزهدارى چنین فرمود: «و اعلم یرحمک الله ان الصوم حجاب ضربه الله عزوجل على الالسن و الاسماع و الابصار و سائر الجوارح لما له فى عادة من شره و طهارة تلک الحقیقة حتى یستر به من النار، و قد جعل الله على کل جارحة حقا للصیام فمن ادى حقها کان صائما و من ترک شیئا منها نقص من فضل صومه بحسب ما ترک منها» (6) .
بدان (اى روزهدار) خداى رحمتت کند، که براستى روزه ستر و حجابى است، که خداوند او را بر زبانها و گوشها و چشمها و سائر جوارح زده است، هرگاه معتاد بر زشتیها و شر و فساد باشند، (چون زبان و گوش و چشم و سایر جوارح هرگاه تحت کنترل دقیق ایمان و دین شخص باشند، از شر آنان کاملا در امان مىباشد) که طهارت (و حجاب صوم) بر اسماع و ابصار و غیره، او را از آتش جهنم مىپوشاند و حجابى محکم از آتش براى او خواهند شد. به تحقیق خداوند بر هر «آدم» خستهاى براى روزه گرفتن حقى مقرر فرموده است، پس اگر آن حق را اداء کند (و به خوبى حق روزهدارى را به جاى آورد) هرآینه صائم و روزهدار است، (یعنى به جاى آورده حق روزه را) و هر کس بعضى از آن شرایط را ترک نموده، از فضیلت و ثواب روزهاش به قدر و بحسب آنچه ترک کرده کاسته است.
پىنوشتها:
1- وقایع الایام خیابانى، ص 432.
2- بحار الانوار، ج 96، ص 295.
3- نهج الفصاحه، حدیث 1459.
4- نقل از وقایع الایام خیابانى، ص 431.
5- فقه الرضا (علیه السلام).
6- مستدرک الوسائل، نقل از وقایع الایام خیابانى، ص 432.
نوشته شده توسط: الهه ناز
«راز»، به اقتضاى حرمتش باید پنهان و پوشیده بماند و گرنه رازنمىشد. در این هیچ تردیدى نیست.
گفتهاند: غلامى طبق سرپوشیدهاى بر سر داشت و خاموش وبىصدا در راهى مىرفت. یکى از افراد، در راه به او برخورد و پرسید:در این طبق چیست؟ غلام چیزى نگفت. آن شخص به اصرار پرسید تابداند زیر آن سرپوش که روى طبق کشیدهاند چیست؟ غلام گفت:فلانى! اگر قرار بود که همه افراد بدانند در طبق چیست، دیگر سرپوشروى آن نمىکشیدند!
رازهاى درونى افراد نیز همین گونه است. اگر آن را به این و آنبگویید، از «راز» بودن، مىافتد.
با مردم بیگانه مگو راز دل خویش. بیگانه، دل راز نگهدار ندارد.
راز فاش شده، مثل یک زندانى گریخته از محبس است کهبازگرداندنش به بازداشتگاه بسیار دشوار است.
تیرى که از کمان رها گشت و گلولهاى که از سلاح شلیک شد،دیگر به کمان و سلاح برنمىگردد. «راز»، همان زندانى است، همان تیرو گلوله است و دهان، و سینه تو، همچون زندان. مانند چله کمان و مانندخشاب اسلحه، تا وقتى که رها نشده، مصون و پنهان است. همین که ازچنگت گریخت و از تفنگتشلیک گشت، دیگر از اختیار تو بیرونرفته است. اگر تا آن لحظه، راز در گروگان تو بود، اینک تو در گرو آنى.
به تعبیر زیباى امیرالمؤمنین(ع): «سرک اسیرک، فان افشیته صرت اسیره»1 . راز تو اسیر توست، اگر آشکارش ساختى، تو اسیر آن شدهاى.
به قول سعدى:
خامشى به که ضمیر دل خویش. به کسى گویى و گویى که: مگوى.
اى سلیم! آب ز سرچشمه ببند. که چو پر شد، نتوان بستن جوى2
پس آنچه زمینه برخى کدورتها و گلهها میان افراد مىشود، گاهىزمینهاش دستخود «صاحب سر» است که نمىتواند رازدار خویشباشد. راز را حتى به دوستان هم نباید گفت، اگر واقعا «راز» است و پنهانبودنش حتمى! چرا که همان دوستان صمیمى تو هم دوستان صمیمىدیگرى دارند. همان افراد مورد اعتماد هم به کسان دیگرى «اعتماد»دارند، آنان هم به «همه کس» نمىگویند، ولى به «بعضى» چطور؟ شاید!
باز هم به قول شاعر شیراز، سعدى حکیم:
«رازى که پنهان خواهى، با کسى در میان منه، اگر چه دوست مخلص باشد، کهمر آن دوست را دوستان مخلص باشد!»3
نگهبانان راز، هر چه کمتر باشند، محفوظتر است. برخلافنگهدارى از چیزهاى دیگر که زیادى نگهبانان، آن را سالمتر نگاهمىدارد. اسرار، هر چه صندو هاى متعددتر داشته باشد، ناامنتر و درمعرض فاش شدن است. «کل سر جاوز الاثنین شاع» هر رازى که از دو نفر فراتر رفت پخش خواهد شد.
علاوه بر رازهاى خودتان، اسرار مردم نیز همان حکم را دارد.همان طور که باید ظرفیت نگهدارى از راز خودت را داشته باشى و آنرا پیش دیگران نگویى، رازى را هم که کسى با تو در میان گذاشته، یا ازاسرارى به نحوى آگاه شدهاى، باید نگهبان و امین باشى. قدرترازدارى و ظرفیتحفظ اسرار را هم باید نسبتبه آنچه به خود وزندگیت مربوط است داشته باشى، هم نسبتبه دیگران و اسرارشان.
افشاى اسرار، نشانه ضعف نفس و سستى اراده است. به عکس،«کتمان راز» دلیل قوت روح و کرامت نفس است و ظرفیتشایسته وبایسته یک انسان را مىرساند. نگهبانى از «راز مردم» و «راز نظام» هم ازتکالیف اجتماعى است.
«حفظ لسان» و «کنترل زبان» در مباحث اخلاقى و روایات، جایگاهمهمى دارد و به موضوعاتى چون: دروغ، غیبت، افتراء، لغو و بهتان ودر بخشى هم به «رازدارى» مربوط مىشود. کسى که نتواند رازدار مردمباشد، گرفتار یک رذیله اخلاقى و معاشرتى است و باید در رفع آنبکوشد. تقوا و تمرین مىتواند راهى مناسب به شمار آید.
چه بسا انسان از بعضى اسرار دیگران آگاه شود، اما باید امین مردم بود و آبرویشان را نریخت و برایشان مشکل پدید نیاورد. حفظ اسرار را باید از خدا آموخت. خداوند بیش و پیش از هرکس، از اعمال و حالات و رفتار و عیوب و گناهان بندگانش باخبراست، اما ... حلم و بردبارى و پردهپوشى و رازدارى او بیش از همهاست. اگر خداوند، کارهاى پشت پرده و پنهانى بندگانش را افشا کند،آیا کسى با کسى دوست مىشود؟ اگر خداوند، «آن کارهاى دیگر» مردم رارو کند، براى چه کسى آبرو و حیثیتى باقى مىماند؟ خداوند، کریماست و آبرودارى و خطاپوشى مىکند و زشتکاریهاى پنهانى مردم رافاش نمىسازد، و گرنه کیست که در برابر افشاگریهایش بتواند تابآورد؟ این همان است که در دعاى کمیل مىخوانیم: «و لا تفضحنى بخفىما اطلعت علیه من سرى ... .».
بارى ... «امانت»، تنها در باز پسدادن فرش همسایه یا مراقبت ازگلدانهاى او نیست. «آبرو» از هر سرمایهاى بالاتر است و با رازدارىمىتوان «آبرودارى» کرد. کسى که از عیب پنهان و راز مخفى کسى مطلعمىشود و آن را در بوق و کرنا مىکند، گناهکار است و مدیون حق مردم.تعجب است که گاهى رازهاى خصوصى بعضى خانوادهها زبان به زباننقل مىشود و صغیر و کبیر از آن آگاهند!
حضرت رضا(ع) در حدیثى فرموده است: مؤمن، هرگز مؤمنراستین نخواهد بود مگر آنکه سه خصلت داشته باشد: سنتى ازپروردگار، سنتى از پیامبر و سنتى از ولى خدا. آنگاه سنت و روشى را کهمؤمن باید از خدا آموخته و به کار بندد، «رازدارى» معرفى مىکند: «و اماالسنة من ربه کتمان سره.» 4
اگر حرفى را از کسى شنیدى که راضى به نقل آن براى دیگرىنبود، نقل آن گناه است. اگر بیان یک راز، آبروى خانوادهاى را به خطراندازد، فرداى قیامت مسؤولیت دارد و پاسخ گفتن به آن بسیار دشواراست.
چرا غیبتحرام است و زشتترین معصیت؟ چون خمیرمایهاشهمان افشاى اسرار و بدیها و معایب دیگران است. مگر آبروى رفته رامىتوان دوباره بازگرداند و مگر آب ریخته را مىتوان جمع کرد؟
اگر از اختلافات خانوادگى زن و مردى خبر دارى، چه نیازى ولزومى به طرح و افشاى آن؟
اگر در کسى نقطه ضعفى سراغ دارى، با کدام حجتشرعى ومستمسک دینى آن را فاش و پخش و بازگو مىکنى؟ مگر مىتوان هر چه را دانست، گفت؟ مگر گفتن هر راستى واجب است؟
منبع : اخلاق معاشرت،جواد محدثی
1) غررالحکم، آمدى، ج1، ص437.
2) گلستان سعدى، باب هشتم، آداب صحبت.
3) همان.
4) میزانالحکمه، ج4، ص426.
نوشته شده توسط: الهه ناز
با نزدیک شدن به پایان ماه شعبان المعظم، بیش از یک میلیارد مسلمان خود را برای ورود به ماه مبارک رمضان آماده می کنند. براساس مبانی شرعی و فقهی، مبنای آغاز ماه رمضان و وجوب روزه، رویت شدن هلال رمضان است. در شامگاه بیست و نهمین روز از ماه شعبان میلیون ها عاشق، چشم به آسمان می دوزند تا با دیدن هلال، خود را برای میهمانی در ضیافت بزرگ الهی آماده کنند. کم نیستند افرادی که با دیدن هلال رمضان اشک شوق می ریزند. کم نیستند افرادی که با پایان یافتن یک ماه رمضان، چشم انتظار دیدن هلال رمضان بعد هستند و برای چنین دیداری 11 ماه لحظه شماری می کنند. کم نیستند کسانی که با دیدن هلال رمضان الله اکبر گویان، ندای لبیک سر می دهند و خدای را سپاس می گویند که توفیق درک رمضانی دیگر، نصیب آنان شده است. چه زیباست سنت روزه داری و چه با برکت است سحرهای رمضانی. در یک شب رویایی، شور و هیجان الهی و مذهبی با یک فعالیت ستاره شناسی گره می خورد؛ رویت هلال اول ماه....
در این مقاله به بررسی چگونگی رویت پذیری هلال رمضان سال 1431 هجری قمری می پردازیم.
مقارنه ماه و خورشید برای هلال رمضان سال 1431 هجری قمری در ساعت 03:08 بامداد روز 10 آگوست 2010 میلادی به وقت بین المللی (ساعت 07:38 روز سه شنبه 19 مرداد سال 1389 هجری شمسی و مطابق با 29 شعبان سال 1431 هجری قمری) روی خواهد داد. در غروب همین روز و علی رغم گذشت بیش از 12 ساعت از مقارنه، هلال ماه رمضان در پهنه ایران با چشم غیر مسلح و یا با استفاده از ابزار رصدی قابل رویت نخواهد بود. معیارهای رویت پذیری هلال پیش بینی می کند هلال رمضان در شامگاه سه شنبه در منتهی الیه جنوب غربی قاره آفریقا با چشم مسلح و در کشورهای آمریکای مرکزی و قاره آمریکا جنوبی با ابزار رصدی و چشم غیرمسلح قابل رویت خواهد بود.
در شامگاه چهارشنبه 20 مرداد هلال ماه رمضان در تمام مناطق کشور با چشم غیرمسلح قابل رویت است اما با اینکه بیش از 36 ساعت از مقارنه گذشته و هلال ضخامت نسبتاً زیادی پیدا پیدا کرده است. ارتفاع هلال از افق چندان زیاد نبوده و مدت مکث ماه در آسمان نیز در حدود 40 دقیقه (در مناطق مرکزی ایران) است.
پرسشی که ممکن است مطرح شود این است که چرا در شامگاه سه شنبه 19 مرداد با اینکه 12 ساعت از مقارنه سپری شده است نمی توانیم هلال ماه را ببینیم و یا پرسیده شود چرا در شامگاه چهارشنبه ارتفاع هلال از افق زیاد نیست حال آنکه بیش از 36 ساعت از مقارنه سپری شده است؟
برای پاسخگویی به این پرسش لازم است یکی از پارامترهای مداری ماه را شرح دهیم. صفحه مداری ماه منطبق بر صفحه مداری زمین (دایرة البروج) نیست و با آن زاویه ای به میزان 5 درجه و 9 دقیقه قوسی می سازد. چنانچه این دو صفحه بر هم منطبق و یا زاویه بین آنها خیلی کم بود، ما در هر ماه قمری شاهد خورشید گرفتگی (در زمان مقارنه ماه و خورشید) و ماه گرفتگی ( در زمانی که زمین بین ماه و خورشید قرار می گرفت) بودیم. وجود همین زاویه 5 درجه و 9 دقیقه ای باعث می شود که کسوف و خسوف در هر ماه روی ندهد.
به فاصله زاویه ای ماه و دایرة البروج، عرض دایرة البروجی ماه گفته می شود. هرگاه ماه در بالای دایرة البروج باشد عرض آن را شمالی (مثبت) و هر گاه در پایین دایرة البروج باشد عرض آن را جنوبی (منفی) می نامند. ماه در مدار خود دوبار از نقاطی عبور می کند که عرض دایرة البروجی آن صفر درجه است. این دو نقطه را "گره مداری ماه" می نامند. گره مداری نقطه تلاقی مدار ماه با صفحه مداری زمین است. ماه در یک گردش 360 درجه ای خود به دور زمین از چهار نقطه شاخص عبور می کند:
1- گره مداری صعودی: در این نقطه عرض دایرة البروجی ماه صفر درجه بوده و پس از عبور از آن، عرض دایرة البروجی مثبت شده و به تدریج به بیشترین حد شمالی خود می رسد.
2- نقطه ای که ماه دارای بیشتری عرض دایرة البروجی شمالی است.
3- گره مداری نزولی: در این نقطه عرض دایرة البروجی ماه صفر درجه بوده و پس از عبور از آن، عرض دایرة البروجی منفی شده و به تدریج به بیشترین حد جنوبی خود می رسد.
4- نقطه ای که ماه دارای بیشترین عرض دایرة البروجی جنوبی است.
اگر دو نقطه گره مداری ماه را به یکدیگر وصل کنیم، خطی فرضی بدست می آید که به آن "خط گره" می گویند. جهت گیری این خط نسبت به ستاره های آسمان ثابت نیست. خط گره تقریبا در هر 19 سال یک چرخش کامل انجام می دهد. چرخش تدریجی خط گره باعث می شود که در هر ماه قمری، مقدار عرض دایرة البروجی ماه در زمان مقارنه با ماه های قبلی و بعدی متفاوت باشد؛ ممکن است ماه درگره مداری باشد (که در این صورت خورشید گرفتگی روی خواهد داد.) ممکن است دارای بیشترین عرض دایرة البروجی شمالی و یا جنوبی باشد و یا حالتی بین این ها.
حال دوباره به پرسش مطرح شده باز می گردیم؛ چرا در شامگاه سه شنبه 19 مرداد علی رغم گذشت 12 ساعت از مقارنه، هلال قابل رویت نیست حال آنکه رکورد بین المللی سن جوان ترین هلال رویت شده 11 ساعت و 40 دقیقه بوده است؟
پاسخ را باید در عرض دایرة البروجی ماه جستجو کرد. در شامگاه سه شنبه 19 مرداد، عرض دایرة البروجی ماه 3 درجه 35 دقیقه قوسی جنوبی است. تاثیر عرض دایرة البروجی ماه اینگونه است که در نیمکره شمالی کره زمین، اگر هلال ماه دارای عرض دایرة البروجی شمالی باشد، ساکنین این نیمکره قادر خواهند بود هلال ماه را در صورت مساعد بودن سایر پارامترها، در فاصله زمانی نه چندان زیاد پس از مقارنه ببینند (هلال های بسیار جوان و بسیار باریک) اما اگر عرض دایرة البروجی ماه جنوبی باشد، در این نیمکره، مدت زمان زیادتری طول می کشد تا هلال از افق فاصله گرفته و قابلیت رویت پیدا کند. این هلال ها میانسال و یا مسن بوده و ضخامت زیادی دارند.
برای ساکنین نیمکره شمالی زمین، هر گاه عرض دایرة البروجی ماه شمالی باشد امکان رویت هلال هایی با سن خیلی کم وجود خواهد داشت. اینگونه هلال ها معمولا بسیار باریک بوده و در لحظه غروب خورشید، ارتفاع خوبی از افق دارند. هلال هایی که عرض دایرة البروجی جنوبی دارند، در نیمکره شمالی زمین با سن زیاد قابل رویت خواهند بود. اینگونه هلال ها معمولا ضخامت زیادی دارند، اما در زمان غروب خورشید، ارتفاعشان از افق زیاد نیست.
هلال رمضان در شامگاه 19 مرداد چنین وضعیتی دارد. در غروب این روز علی رغم گذشت 12 ساعت از مقارنه، در مناطق شمالی کشور غروب هلال زودتر از غروب خورشید روی می دهد. اگر عرض دایرة البروجی هلال رمضان در همین روز 5 درجه شمالی بود، غروب هلال بیش از 30 دقیقه پس از غروب خورشید اتفاق می افتاد و ما با هلالی بسیار جوان روبرو می شدیم و قادر بودیم با استفاده از ابزار مناسب آن را رصد کنیم.
در شامگاه چهارشنبه 20 مرداد نیز، با وجود گذشت 36 ساعت از مقارنه، جنوبی بودن عرض دایرة البروجی باعث می شود هلال رمضان (که دیگر آنقدر ضخیم شده است که به سادگی با چشم غیرمسلح رویت می شود) در لحظه غروب خورشید ارتفاع زیادی از افق نداشته باشد.
نویسنده: علی رضا بوژمهرانی _ رصدگر هلال ماه و عضو ستاد استهلال دفتر مقام معظم رهبری
به نقل از: ماهنامه آسمان شب
تنظیم برای تبیان: م.ح.اربابی فر
نوشته شده توسط: الهه ناز
چهل حدیث روزه چهل حدیث منتخب درباره ماه مبارک رمضان، فلسفه روزه گرفتن، روزه گرفتن در هوای گرم، ثواب روزه داری و ... |
چهل حدیث روزه داری
قال الله تبارک و تعالى: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید روزه بر شما نوشته (واجب) شد، چنان که بر آنان که پیش از شما بودهاند واجب شده بود باشد که پرهیزگار شوید. (سوره بقره، آیه 183)
رسول الله (صلی الله علیه و آله)
1. أیُّهَاالنّاس إنَّه قَد أقبَل إلَیکُم شَهر الله بِالبَرکَةِ والرَّحمَةِ والمَغفِرة، شَهرٌ هُو عِندالله أفضَل الشُّهُور و أیّامُه أفضَل الأیّام و لَیالِیهِ أفضَلُ اللَّیالِی و سَاعَاتُه أفضَلُ السّاعَات
ای مردم، ماه خدا - ماه رمضان - با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است، ماهی که نزد خدا بهترین ماه ها، روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شب ها و اوقاتش بهترین اوقات است.
وسائل، ج 7، ص 227
رسول الله (صلى الله علیه و آله)
2. إِنَّ الْمُؤمِنَ هِمَّتُهُ فِی الصَّلاةِ وَالصِّیامِ وَالعِبادَةِ وَالمُنافِقُ هِمَّتُهُ فِی الطَّعامِ وَالشَّرابِ کَالبَهیمَةِ
همّت مؤمن در نماز و روزه و عبادت است و همّت منافق در خوردن و نوشیدن؛ مانند حیوانات.
تنبیه الخواطر،ج1، ص 94
رسول الله (صلّى الله علیه و آله)
3. هُوَ (شَهرُ رَمَضانَ) شَهرٌ اَوَّلَهُ رَحمَةٌ وَ اَوسَطُهُ مَغفِرَةٌ وَ آخَرَهُ عِتقٌ مِنَ النّار
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
بحارالانوار، ج 93، ص 342
رسول الله (صلیاللّه علیه وآله)
4. شَهرُ رَمَضان سَیِّدُ السُّرُورِ وَ لَیلَةُ القَدرِ سیِّدُ اللَّیالی
ماه رمضان سرور ماهها و شب قدر، سرور شب هاست.
بحار الانوار، ج 40، ص 54
رسول الله (صلیاللّه علیه وآله)
5. مَن صامَ شَهرَ رَمَضانَ فَاجتَنَبَ فیهِ الحَرامَ وَ البُهتانَ رَضِی اللّهُ عَنهُ وَ اَوجَبَ لَهُ الجِنان
کسی که ماه رمضان را روزه بگیرد و از کارهای حرام و بهتان پرهیز کند خدا از او راضی شده و بهشت را بر او واجب میکند.
بحار الانوار، ج 93، ص 346
رسول الله (صلیاللّه علیه وآله)
6. اِنَّ اَبوابَ السَّماءِ تُفتَحُ فِی اَوَّل لَیلَةٍ مِن شَهرِ رَمَضانَ وَ لا تُغلَقُ اِلی آخَرِ لَیلَهٍ مِنهُ
درهاى آسمان در اولین شب ماه رمضان گشوده مىشود و تا آخرین شب آن بسته نخواهد شد.
بحارالانوار، ج 93، ص 344
رسول الله (صلیاللّه علیه وآله)
7. اَنَّ الجَنَّةَ لَتُنجَدُ وَ تُزَیَّنُ مِنَ الحَولِ اِلِی اَلحَولِ لدُخُولِ شَهرِ رَمَضانَ
همانا بهشت تزیین و آراسته میشود از سالی به سال دیگر به خاطر ورود به ماه رمضان.
سفینة البحار، ج 2، ص67
رسول الله (صلّى الله علیه و آله)
8. لَو یَعلَمَ العَبدُ ما فی رَمَضان، لَوَدَّ اَن یَکُونَ رَمَضانُ السَّنَةَ
اگر بنده «خدا» مىدانست که در ماه رمضان چیست [چه برکتى وجود دارد] دوست مىداشت که تمام سال، رمضان باشد.
بحارالانوار، ج 93، ص 346
امام رضا (علیهالسلام)
9. مَن قَرأ فِى شَهر رَمَضان آیَة مِن کِتابِ الله کَان کَمَن خَتَم القُرآن فِى غَیرِه مِنَ الشُّهور
هر کس در ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل اینست که در ماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند.
بحارالانوار، ج 93، ص 346
امیرالمومنین (علیه السلام)
10. صومُ النَّفسِ عَن لَذَّاتِ الدُّنیا أنفَعُ الصِّیام
روزه نفس از لذت هاى دنیوى، سودمندترین روزه هاست.
غرر الحکم، ج 1 ص 416 ح 64
امیرالمومنین (علیه السلام)
11. الصِّیام إجتِنابُ المَحارِم کَما یَمتَنِع الرَّجُل مِن الطَّعامِ و الشَّراب
روزه، پرهیز از حرام ها است همچنان که شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مى کند.
بحار، ج 93، ص 249
امیرالمومنین (علیه السلام)
12. صومُ القَلبِ خَیرٌ مِن صِیام اللِّسان و صومُ اللِّسانِ خَیرٌ مِن صِیام البَطن
روزه قلب بهتر از روزه زبان و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.
غرر الحکم، ج 1، ص 417، ح80
امام رضا (علیه السلام)
13. إنَّما اُمِرُوا بِالصَّوم لِکَى یعرفُوا ألَم الجُوعِ و العَطَش فَیستَدِلُّوا عَلَى فَقرِ الاخَر
مردم به انجام روزه امر شدهاند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بیچارگى آخرت را بیابند.
وسائل الشیعه، ج 4، ص 4، ح 5
امیرالمومنین (علیه السلام)
14. کَم مِن صَائِم لَیسَ لَه مِن صِیامِه إلا الجُوعَ و الظّمَأ و کَم مِن قائِم لَیسَ لَهُ مِن قِیامِه إلا السَّهر و العنَاء
چه بسا روزهدارى که از روزهاش جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى ندارد و چه بسا شب زندهدارى که از نمازش جز بیخوابى و سختى سودى نمىبرد.
نهج البلاغه، حکمت 145
امام صادق (علیه السلام)
15. مَن صَام لله عزوجل یَوماً فِى شِدَّة الحرِّ فَأصابَه ظَمأٌ، وَکَّلَ الله بِه ألف مَلَکٍ یَمسَحُون وَجهَه و یُبَشِّرُونَه حَتّى إذا أفطَر
هر کس که در روز بسیار گرم براى خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را مىگمارد تا دستبه چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامى که افطار کند.
کافى، ج 4، ص 64، ح 8
رسول الله (صلی الله علیه و آله)
16. عَنِ اللّه تعالی: کُلُّ عَمَلِ اِبنُ آدَمَ لَهُ اِلاّ الصَّوم وَ هُوَ لی اَنَا اَجزِء بِهِ
خدای تعالی فرموده است: روزه برای من است و من پاداش آن را می دهم.
وسائل الشیعه، ج 7،ص 294، ح 15
امام باقر (علیهالسلام)
17. بُنِى الإسلامُ عَلى خَمسَةِ أشیاءٍ، عَلى الصَّلوةِ و الزَّکاةّ و الحَجِّ و الصَّومِ و الوِلایَه
اسلام بر پنج چیز استوار است، بر نماز و زکات حج و روزه و ولایت (رهبرى اسلامى).
فروع کافى، ج 4، ص 62، ح 1
امیرالمومنین (علیهالسلام)
18. فَرَضَ الله... الصِّیامَ إبتِلاء لإخلاصِ الخَلق
خداوند روزه را واجب کرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید.
نهجالبلاغه
رسول الله (صلّى الله علیه وآله)
19. لِکُلِّ شَیئٍ زَکاة و زَکاة الأبدانِ الصِّیام
براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
کافى، ج 4، ص 62
رسول الله (صلّى الله علیه وآله)
20. الصَّوم جُنَّةٌ مِنَ النّار
روزه سپر آتش (جهنم) است.
کافى، ج 4، ص 162
رسول الله (صلّى الله علیه وآله)
21. الصَّومُ فِى الحرِّ جَهاد
روزه گرفتن در گرما، جهاد است.
بحارالانوار، ج 96، ص 257
امام صادق (علیهالسلام)
22. إذا صُمتَ فَلیَصُم سَمعَکَ و بَصَرَکَ و شَعرَکَ و جَلدَک
زمانی که روزه مىگیری، چشم، گوش، مو و پوست تو هم روزهدار باشند. «یعنى از گناهان پرهیز کند.»
کافى، ج 4، ص 87
حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
23. مَا یَصنَع الصّائِمُ بِصِیامِه إذا لَم یَصُن لِسانَه و سَمعَه و بَصرَه و جَوارِحَه
روزهدارى که زبان و گوش و چشم و جوارح خود را حفظ نکرده، روزه به چه کارش خواهد آمد.
بحارالانوار، ج 93، ص 295
رسول الله (صلّى الله علیه و آله)
24. مَن مَنَعَهُ الصَّوم مِن طَعامٍ یَشتَهِیهِ کَان حَقّاً عَلى الله أن یَطعَمَه مِن طَعامِ الجَنَّة و یُسقِیهِ مِن شَرابِها
کسى که روزه او را از غذاهاى مورد علاقهاش باز دارد، بر خداست که به او از غذاهاى بهشتى خورانده و از شرابهاى بهشتى بنوشاند.
بحارالانوار، ج 93، ص 331
رسول الله (صلّى الله علیه وآله)
25. طُوبَى لِمَن ظَمأ أو جَاعَ لله أولئِکَ الَّذِین یَشبَعُون یَومَ القِیامَة
خوشا بحال کسانى که براى خدا گرسنه و تشنه شدهاند؛ اینان در روز قیامت سیر مىشوند.
وسائل الشیعه، ج 7، ص 299، ح2
امام صادق (علیهالسلام)
26. لِلصَّائِم فَرحَتانِ: فَرحَةٌ عِندَ إفطارِه و فَرحَةٌ عِندَ لِقاءِ رَبِّه
براى روزهدار دو سرور و شادی است:1- هنگام افطار2- هنگام لقاء پروردگار (وقت مردن و در قیامت)
وسائل الشیعه، ج 7، ص 290 ح6
امام صادق (علیهالسلام)
27. مَن أفطَر یَومَاً مِن شَهرِ رَمضان خَرَجَ رَوحُ الإیمانِ مِنه
هر کس یک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد؛ روح ایمان از او جدا مىشود.
من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 73، ح 9
امام صادق (علیه السلام)
28. اَمّا العِلَّةُ فِى الصِّیامِ لِیَستَوِىَ بِهِ الغَنىُّ وَالفَقیرُ وذلِکَ لأِنَّ الغَنىَّ لَم یَکُن لِیَجِدَ مَسَّ الجُوعِ فَیَرحَمَ الفَقیرَ لاَِنَّ الغَنىُّ کُلَّما اَرادَ شَیئا قَدَرَ عَلَیهِ...
علت روزه گرفتن آن است که به سبب آن ثروتمند و فقیر برابر شوند؛ زیرا ثروتمند، گرسنگى را احساس نکرده تا به فقیر رحم کند. چرا که ثروتمند هرگاه چیزى بخواهد مى تواند فراهم کند...
من لا یحضره الفقیه، ص 73، ج 2
رسول الله (صلى الله علیه و آله)
29. اِنَّ لِلجَنَّةِ باباً یُدعى اَلرَّیّانَ لایَدخُلُ مِنهُ اِلاّ الصّائِمونَ
بهشت را درى است که ریّان نامیده مى شود از آن در، جز روزه داران وارد نشوند.
معانى الأخبار، ص 409
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط: الهه ناز
یک ملا و یک درویش که مراحلی از سیر و سلوک را گذرانده بودند و از دیری به دیر دیگر سفر می کردند، سر راه خود دختری را دیدند در کنار رودخانه ایستاده بود و تردید داشت از آن بگذرد.. وقتی آن دو نزدیک رودخانه رسیدند دخترک از آن ها تقاضای کمک کرد. درویش بلا درنگ دخترک رابرداشت و ازرودخانه گذراند.
دخترک رفت و آن دو به راه خود ادامه دادند و مسافتی طولانی را پیمودند تا به مقصد رسیدند. در همین هنگام ملا که ساعت ها سکوت کرده بود خطاب به همراه خود گفت:«دوست عزیز! ما نباید به جنس لطیف نزدیک شویم. تماس با جنس لطیف برخلاف عقاید و مقررات مکتب ماست. در صورتی که تو دخترک را بغل کردی و از رودخانه عبور دادی.» درویش با خونسردی و با حالتی بی تفاوت جواب داد: « من دخترک را همان جا(بعد از رود خانه) رها کردم ولی تو هنوز به آن چسبیده ای و رهایش نمی کنی.»