نوشته شده توسط: الهه ناز
در بازگشت از کلیسا، جک از دوستش ماکس می پرسد: «فکر می کنی آیا می شود هنگام دعا کردن سیگار کشید؟»
ماکس جواب می دهد: «چرا از کشیش نمی پرسی؟»
جک نزد کشیش می رود و می پرسد: «جناب کشیش، می توانم وقتی در حال دعا کردن هستم، سیگار بکشم.»
کشیش پاسخ می دهد: «نه، پسرم، نمی شود. این بی ادبی به مذهب است.»
جک نتیجه را برای دوستش ماکس بازگو می کند.
ماکس می گوید: «تعجبی نداره. تو سئوال را درست مطرح نکردی. بگذار من بپرسم.»
ماکس نزد کشیش می رود و می پرسد: «آیا وقتی در حال سیگار کشیدن هستم می توانم دعا کنم؟»
کشیش مشتاقانه پاسخ می دهد: «مطمئناً، پسرم. مطمئناً.»
خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد
خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای
------------------------------------------------------------------------
به گفتار دانندگان راه جوی -- به گیتی بپوی و به هر کس بگوی
نوشته شده توسط: الهه ناز
چند تا ماجرای جالب و خوندنی
مصاحبه شغلی
در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید: « برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟»
مهندس گفت: «حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود.»
مدیر منابع انسانی گفت: «خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالا چیست؟»
مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: «شوخی میکنید؟ »
مدیر منابع انسانی گفت: «بله، اما یادت باشه اول تو شروع کردی.
------------ --------- --------- --------- --------- --------- --------- --------- -----
کارمند تازه وارد
مردی به استخدام یک شرکت بزرگ درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»
صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»
کارمند تازه وارد گفت: «نه»
صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»
مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»
مدیر اجرایی گفت: «نه»
کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط: الهه ناز
?ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد... این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.
در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است! آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...
پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!! چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...! در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود.
آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد
نوشته شده توسط: الهه ناز
اسراف محبت
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها میکند پرهایش سفید میماند، ولی قلبش سیاه میشود... دوستداشتن کسی که لایق دوستداشتن نیست، اسراف محبت است.
دکتر علی شریعتی
طلا، زن، مرد
طلا را به وسیله آتش....زن را به وسیله طلا ....و مرد را به وسیله زن امتحان کنید.
فیثاغورث
عقل و قلب
برای اداره کردن خودت از عقلت استفاده کن و برای اداره کردن دیگران از قلبت.
قطار شهر بازی
در زندگی افرادی هستند که مثل قطار شهربازی هستند، از بودن با آنها لذت میبری ولی با آنها به جایی نمیرسی.
خوبی آدمها و دیوار
همیشه از خوبیهای آدمها برای خودت دیوار بساز. پس هر وقت در حق تو بدی کردند ، فقط یک آجر از دیوار بردار ! بیانصافیست اگر دیوار خراب کنی
نوشته شده توسط: الهه ناز
فلسفه و حکمت روزه
روزه از نظر بهداشت جسم و سلامتبدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارىهاست اثرات فوق العادهاى دارد.
مرکز بیماریها معده است
پیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس کل دواء» (1)
معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.
امام على(ع) در فلسفه روزه مىفرماید:
سخنان حکیمانه و درربار حضرت امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه چنین است: «و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا للخیلاء عنهم لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللا» (2) امیرمؤمنان علیه السلام به دنباله مطالب ارزشمندى مىفرماید: از خدا بترسید و از کیفر تباهکارى در دنیا، و از زیان ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مىفرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس فوائد و پارهاى از علل و فلسفه روزه را بیان مىفرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانى) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهاى نیکو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین براى اظهار کوچکى و «ذلتبه پیشگاه با عظمتش» و در روزه رسیدن شکمها به پشتها براى خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفهاش سازندگى و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائى است که مىتواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمى دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات بخصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درجائى دیگر مىفرماید:«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق» (3)
روزه براى آزمایش اخلاص مردم است
خداوند روزه را براى آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنى کسى که روزه مىگیرد و تمامى روز را با همه امکان بخوردنیها و آشامیدنىهایى که در اختیار دارد، در عین حال امساک مىنماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومى دیگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مىفرماید: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب» (4) و یکى از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مىآید.
خدایا از گرسنگى بتو پناه مىآوریم
فوائد کم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است که آدمى تاب گرسنگى زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است که انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زیاد قرار دهد، بلکه در بعضى روایات رسیده است: «اللهم اعوذبک من الجوع» (5) خدایا از گرسنگى به تو پناه مىبرم، ولى در عین حال باید متوجه بود، که مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسیارى در بردارد، و بر عکس پورخورى و سیر بیمارى زیادى به همراه مىآورد.
از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابتشده است. افرادى که کم مىخورند، از کسانى که همیشه سیر مىخورند سالمتر مىباشند، و تن درستترند.
بحثى در فلسفه روزه از امام رضا(ع)
امام رضا (ع) در جواب یک پرسش از فلسفه روزه چنین مىفرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و الآخرة» (6) علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء.
بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر انکسار شهوات بهیمیه است که شریعت آسمانى و احکام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساک از اکل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائى آن کف نفس و نگهدارى آن از شهوترانىهاى حیوانى است، چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدکم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: که روزه سپرى است از براى شخص، زیرا یکى از شما اگر روزه گرفتسخن زشت نگوید، و کارهاى بیهوده نکند، و اگر کسى با وى مجادله کند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیثشریف نبوى (صلى الله علیه و آله) این است: که روزه وقایهاى است که نگه مىدارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مىجوید، پس نفس را کنترل مىنماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور مىنماید.
مجراى نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید
بر این مبنا رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع»، که شیطان جریان مىیابد و نفوذ مىکند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید،(7) و الحق، که روزه بدون اثر چه فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد که آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب از یک سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانىها و هتک حرمتخلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه کوچکى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این نوع روزه اثرى و فایدهاى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزههاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عاید ما نمىشود، و چه فایدهاى است از براى روزهدار که فریضهاى اداء کند و کبیرهاى مرتکب گردد، و با خیانتبر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید
روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد
خلاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت» به سخن مولاى متقیان (علیه السلام) مزین نمایم که امام علیه السلام در آنجا که فلسفه پارهاى از احکام را تشریح مىفرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق» (8)
خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و کسى که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى که در فلسفه روزه بیان شده استشامل حالش مىشود، و روزه کاملا با اخلاص روزهدار، در رابطه است.
پىنوشتها:
1- ارکان الاسلام، ص 108
2- نهج البلاغه فیض، ص 798.
3- از حکمت 244 نهج البلاغه فیض الاسلام.
4- نهج البلاغه، چاپ صبحى صالح، ص 163.
5- مجمع البحرین، ماده جوع.
6- علل الشرایع صدوق علیه الرحمه.
7- از مجموعهاى از سخنان پیشوایان معصوم(ع) استخراج شده است.
8- نهج البلاغه، ص 1197.
نوشته شده توسط: الهه ناز
بر تن مرده و بی جان جهان جان آمد
بانگ تکبیر نگردرهمه عالم بر پاست
همه گویند مگر جلوه یزدان آمد
اززمین نوربه بالا رود امشب زیرا
نور خورشید امامت همه تابان آمد
قائم آل محمد (عج)گل گلزار رسول
حجه بن الحسن (عج)آن مظهر ایمان آمد
فکر دیدار تو را تا مرز باور میکشم
ای نگاهت سبز، ای سرچشمة آئینهها
گر بیایی با تو از پاییزها پر میکشم
خوب من! با هم قراری داشتیم آدینهها
سالها طرح نمیآیی به دفتر میکشم
من به قربان قدمهایت، تو برگرد و ببین
جای قربانی گلویم را به خنجر میکشم
قصة پرواز تو در آسمان پیچیده است
باز امشب در هوایت بینشان پَر میکشم
نوشته شده توسط: الهه ناز
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
امام صادق علیه السلام گوید:
پیامبر فرمود: وقتى که بنده اى (در آخرت بر اثر گناه) فرمان خدا را میشنود، که او را به سوى دوزخ ببرند، (ناگهان) توجه خاصى به خدا مىکند،
خداوند فرمان میدهد: او را برگردانید، او را برمى گردانند،
خداوند (توسط فرشتگان) به او میگوید: چرا به من توجه کردى
و در پاسخ عرض میکند: «پروردگارا گمانم درباره تو این نبود»
خداوند میفرماید: گمانت چه بود؟
او عرض میکند: «پروردگار من، گمانم این بود که گناهم را ببخشى و مرا در بهشت سکونت دهى»
خداوند به فرشتگان میفرماید: «نه، سوگند به عزت و جلال و بزرگى مقام و عظمتم، اگر بنده ام ساعتى گمان نیک به من داشته باشد، هرگز او را به آتش دوزخ نمى ترسانم، نه هرگز، (در عین حال) دروغ او را (که گوید گمان نیک در دنیا به رحمت خدا داشتم) راست بدانید و او را وارد بهشت کنید».
سپس پیامبر صلّى الله علیه وآله وسلّم سخنى فرمود: که مضمونش این است «اگر بنده اى حسن ظن به خدا داشته باشد، به نتیجه مطلوبى خواهد رسید»(تفسیر صافى ذیل آیه 22 سوره فصلت - نقل از تفسیر قمى.)
و امام صادق علیه السلام فرمود: «خداوند نزد گمان بنده اش است، اگر خوب بود نتیجه اش خوبست و اگر بد بود نتیجه اش بد است».(نورالثقلین ج 4 ذیل آیه 22 سوره فصلت.)
نوشته شده توسط: الهه ناز
شمه ای از اعمال و مراقبات ماه شعبان
از حضرت امام صادق علیه السلام سوال کردند: بهترین اعمال درین ماه چیست؟ فرمود: تصدق و استغفار
* هر روز هفتاد مرتبه بگوییم: « استغفرالله و اسئله التوبه » و همچنین این ذکر وارد شده که هفتاد مرتبه بگوییم: « استغفرالله الذی لااله الا هو الرحمن الرحیم الحی القیوم و اتوب الیه »
* در تمام این ماه هزار مرتبه بگوییم: « لاله الا الله و لانعبد الا ایاه مخلصین له الدین و لو کره المشرکون »
* در این ماه تاکید بسیار زیادی بر روزه شده به خصوص روزه در هر پنجشنبه اینماه به علاوه دو رکعت نماز که بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد مرتبه صلوات
*« مناجات شعبانیه » که هر دلی را عاشق می کند و برای اهلش عزیز است و برای آن به ماه شعبان مانوس می شوند بلکه انتظار آن را می کشند. این مناجات از مهمات اعمال این ماه است و بلکه سفارش شده در تمام ایام سال هرگاه حضور قلبی دست داد ، خوانده شود. اللهم صل علی محمد و آل محمد و اسمع دعایی اذا دعوتک...
* همه خصوصا دوستانی که اعتکاف بودند و نماز سه شب ایام البیض را خواندند خواندن این نماز را در شب سیزدهم ( دو رکعت هر رکعت یک حمد و یس و تبارک الملک و توحید هر کدام یک مرتبه) و شب چهاردهم ( چهار رکعت هر رکعت به شرحی که گذشت) و شب پانزدهم( شش رکعت ؛ سه تا دورکعت هر رکعت به شرحی که گذشت) را در ماه شعبان فراموش نکنند.
* در این ماه مناسبت های مبارک بسیاری است ، قصد ما تنها آوردن اعمال مشترکه این ماه است اما به سبب پرقدر بودن شب و روز نیمه ی شعبان ، این نوشته را به تذکر درین باره نیزمتبرک می گردانیم:
اعمال زیادی برای شب نیمه ی شعبان وارد شده که چند مورد آن عبارت است از:
اول : غسل که باعث تخفیف گناهان می شود
دوم: احیای این شب به نماز و دعا و استغفار و در روایتست که هرکه احیا دارد این شب را نمیرد دل او در روزیکه دلها بمیرند
سوم: زیارت امام حسین علیه السلام که افضل اعمال این شب است . و اقل زیارت آن حضرت آنستکه ببامی برآید و به جانب راست و چب نظر کند ، پس سر به جانب آسمان کند پس زیارت کند آن حضرت را باین کلمات: « السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک و رحمة الله و برکاته » و هرکس در هرجا و در هر وقت آن حضرت را باین کیفیت دعا کند امید است ثواب حج و عمره برای او نوشته شود
* روزه های روزهای آخر ماه شعبان خصوصا سه روز آخر سفارش خاص شده اند.
چه سعادتمندند کسانیکه این فرصت ها را به غفلت نمی گذرانند، چه سعادتمند کسانی که در این ایام برای همیشه الهی می شوند،
برای همدیگه دعا کنیم و باز بیشتر از همه برای او (عج).
نوشته شده توسط: الهه ناز
سخنی که به ابوطالب نیرو داد
رسول اکرم(ص) ، بدون آنکه اهمیتی به پیشامدها بدهد با سرسختی عجیبی ، درمقابل قریش مقاومت میکرد ،و راه خویش را به سوی هدفهایی که داشت طی میکرد . از تحقیر و اهانت به بتها و کوتاه خواندن عقل بتپرستان و نسبت گمراهی و ضلالت دادن به پدران و اجداد آنها دریغ نمیکرد . اکابر قریش به تنگ آمدند ، مطلب را با ابوطالب در میان گذاشتند و از او خواهش کردندیا شخصاً جلو برادرزادهاش را بگیرد ، یا آنکه بگذارد قریش مستقیماً ازجلو او بیرون آیند . ابوطالب بازبان نرم هر طور بود قریش را ساکت کرد،تا کار تدریجاً بالا گرفت ،و برای قریشیان دیگر قابل تحمل نبود . در هر خانهای سخن از محمد " ص " بود ، و هر دو نفر که به هم میرسیدند ، بانگرانی و ناراحتی ، سخنان و رفتار او را و اینکه از گوشهو کنار یکی یکی و یا گروه گروه به پیروان او ملحق میشوند ذکر میکردند.
جای معطلی نبود . همه متفق القول شدند که هر طور هست باید این غائله کوتاه شود. تصمیم گرفتند بار دیگر با ابوطالب در این موضوع صحبت کنند،و این مرتبه جدیتر و مصممتر با او سخن بگویند .
رؤسا و اکابر قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند : " ما از تو خواهش کردیم که جلو برادرزادهات را بگیری و نگرفتی ، ما به خاطر پیر مردی و احترام تو قبل از آنکه مطلب را با تو در میان بگذاریم متعرض او نشدیم ،ولی دیگر تحمل نخواهیم کرد که او بر خدایان ما عیب بگیرد و بر عقلهای مابخندد و به پدران ما نسبت ضلالت و گمراهی بدهد . این دفعه برای اتمامحجت آمدهایم ، اگر جلو برادرزادهات را نگیری ما دیگر بیش از اینرعایت احترام و پیرمردی تو را نمیکنیم ، و با تو و او هر دو وارد جنگ میشویم تا یک طرف از پا درآید " .
این اولتیماتوم صریح ، ابوطالب را بسی ناراحت کرد . هیچ وقت تا آن روز همچو سخنان درشتی از قریش نشنیده بود . معلوم بود که ابوطالب تابمقاومت و مبارزه با قریش را ندارد . و اگر بنا شود کار به جای خطرناک بکشد ، خودش و برادرزادهاش و همه فامیل و بستگانش تباه خواهند شد .
این بود که کسی نزد رسول اکرم(ص) فرستاد و موضوع را با او در میان گذاشت و گفت : «حالا که کار به اینجا کشیده ، سکوت کن که من و تو هر دو درخطر هستیم »رسول اکرم(ص) احساس کرد اولتیماتوم قریش در ابوطالب تأثیر کرده ، درجواب ابوطالب جملهای گفت که همه سخنان قریش را از یاد ابوطالب برد ،فرمود :«عموجان ! همین قدر بگویم که ، اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند ، که دست از دعوت و فعالیت خود بردارم هرگزبرنخواهم داشت ، تا خداوند دین خود را آشکار کند ، یا آنکه خودم جان بر سر این کار بگذارم».
اینجمله را گفت و اشکهایش ریخت ، و از پیش ابوطالب حرکت کرد .چند قدمی بیشتر نرفته بود که به دستور ابوطالب برگشت . ابوطالب گفت :« حالا که این طور است ، پس هرطور که خودت میدانی عمل کن ، به خدا قسم تا آخرین نفس از تو دفاع خواهم کرد».
{داستان راستان،شهید مطهری،به نقل از:سیره ابن هشام ، جلد 1 ، صفحه . 265}.
نوشته شده توسط: الهه ناز
با سلام : دوستان رسول اعظم (صلى الله علیه و آله) می فرمایند :اَنـَا اَدیبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَدیبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست. بد اخلاقى، عمل را ضایع مى کند، آن سان که سرکه عسل را. |
با سلام : دوستان رسول اعظم (صلى الله علیه و آله) می فرمایند :اَنـَا اَدیبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَدیبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست. بد اخلاقى، عمل را ضایع مى کند، آن سان که سرکه عسل را. |
با سلام : دوستان رسول اعظم (صلى الله علیه و آله) می فرمایند :اَنـَا اَدیبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَدیبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست. بد اخلاقى، عمل را ضایع مى کند، آن سان که سرکه عسل را. |
عاشقان عیدتان مبارک باد
با سلام : دوستان رسول اعظم (صلى الله علیه و آله) می فرمایند :اَنـَا اَدیبُ اللّه وَ عَلىٌّ اَدیبى، اَمَرَنى رَبّى بِالسَّخاءِ وَ الْبِرِّ وَ نَهانى عَنِ الْبُخْلِ وَ الْجَفاءِ وَ ما شَى ءٌ اَبْغَضُ اِلَى اللّه عَزَّوَجَلَّ مِنَ الْبُخْلِ وَ سوءِ الْخُلُقِ، وَ اِنَّهُ لیُفْسِدُ العَمَلَ کَما یُفْسِدُ الخَلُّ الْعَسَلَ؛من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است. پروردگارم مرا به سخاوت و نیکى کردن فرمان داد و از بخل و سختگیرى بازَم داشت. در نزد خداوند عزّوجلّ چیزى منفورتر از بخل و بد اخلاقى نیست. بد اخلاقى، عمل را ضایع مى کند، آن سان که سرکه عسل را.